شنبه ۴ مرداد ۱۳۸۲ - شماره ۳۱۱۸- July, 26, 2003
رازهاي ماندگاري مدارس غيرانتفاعي
002465.jpg
محمد امين
۱. آغاز به كار مدارس غيرانتفاعي در ايران با ابهامات و كاستي هاي فراواني همراه بود. اولين ابهام اين مدارس، به عنوان «غيرانتفاعي» باز مي گردد. بالاخره نفهميديم اين غيرانتفاعي، چه معنايي دارد؟
۲. عدم وجود يك تفكر نظام مند از سوي متوليان رسمي مدارس غيرانتفاعي وزارت آموزش و پرورش از يك طرف و به همين ترتيب ضعف هاي شديد انديشه اي در بين مؤسسان اين مدارس و عدم توانايي در ارائه خدماتي نوين بر مبناي يافته هاي علمي، منجر به اين شده است كه مدارس غيرانتفاعي، هيچ گاه به اهداف پيش بيني شده اوليه نرسند.
۳. حتي بهترين مدارس غيرانتفاعي و به عبارت صحيح تر آنهايي كه حداقل خودشان فكر مي كنند خوب ترين هستند، به غير از مهارت استفاده از موقعيت ها و توانايي مديريت امكانات، هيچ گلي به سر آموزش اين كشور نزده اند. البته از حق نگذريم،  در اين اوضاع نابسامان همين مديريت امكانات باز از هيچ بهتر و در جاي خود قابل احترام است.
۴. مدارس غيرانتفاعي به دليل عدم بهره مندي از يك مديريت كلان نگر و آينده نگر، از موقعيت ها و فرصت هاي طلايي موجود هم استفاده مناسبي نكرده اند. همان كساني كه با داعيه مخالفت با مدارس غيرانتفاعي آغاز به كار كردند، در عمل با برچيدن مدارس نمونه مردمي، بيشترين خدمت را براي غيرانتفاعي ها انجام دادند!  اما دريغ كه مدارس غيرانتفاعي، هيچ گاه اين فرصت طلايي را قدر ندانستند. شايد از يك مجموعه ضعيف نبايد انتظاري بيش از اين داشت.
۵. در يك تقسيم بندي ساده،  مدارس غيرانتفاعي موجود را مي توان در چهار گروه جاي داد: 
اول: مدارسي كه كيفيت كار خود را در به كارگيري معلمان خوب جست وجو مي كنند و محور فعاليت آنان را عملكرد آموزشي معلمان، تشكيل مي دهد.
دوم: مدارسي كه از خود طرح ها و برنامه هايي دارند و معلماني را به كار مي گيرند كه خود را با اين برنامه ها تطبيق دهند. اين مدارس به درجات متفاوتي، نسبت به طرح و برنامه هاي خود حساسيت و دقت عمل دارند.
سوم: مدارسي كه محور فعاليتشان تركيبي از گروه اول و دوم است. يعني هم به طرح و برنامه هايي پايبند هستند و هم در به كارگيري معلمان خبره دقت عمل نشان مي دهند.
چهارم: مدارسي كه باري به هر جهت فعاليت مي كنند، نه طرح و برنامه اي دارند و نه جرأتي كه بتوانند كار جديدي شروع كنند. همين كه بتوانند دخل و خرجشان را تنظيم كنند، هنر كرده اند؛ اين مدارس علي  رغم ادعاهايي كه دارند دنبال بهترين ها با كمترين هزينه هستند!  گاهي زمينه هاي تشكيل چنين مدارسي هم بسيار جالب است؛ كسي ملك پدري دارد، ساختماني با اجاره مناسب پيدا كرده است، فردي را يافته كه سرمايه گذاري مالي مي كند، دنبال كاري براي ايام بعد از بازنشستگي مي گردد، فكر مي كند كه خيلي اهل فن و صاحب نظر است، پول زيادي دارد و ...
۶. به نظر مي رسد در بين اين چهار گروه، بهترين عملكرد را گروه سوم دارد، اگر چه توقع مي رود بهترين كيفيت عملكرد از طرف گروه دوم ارائه شود، اما به لحاظ ضعف هاي بنيادين در انديشه هاي آموزشي و پرورشي، مدرسه اي كه بتواند مدعي شود طرحي نو درانداخته است، عملاً  وجود ندارد. البته در اين باغ بي برگي، مدعيان و كساني كه بر طبل خود مي كوبند، كم نيستند! به قول حافظ:
نقدها را بود آيا كه عياري گيرند
تا همه صومعه داران پي كاري گيرند
۷. رازهاي ماندگاري مدارس غيرانتفاعي چيست؟ مدارس غيرانتفاعي چگونه مي توانند اعتماد مردم را كسب كنند؟ چرا بعضي از مدارس غيرانتفاعي مقبوليت بيشتري بين مردم دارند؟ هستند مدارس غيرانتفاعي كه بدون هيچ گونه هدف و برنامه مشخصي به كار خود ادامه مي دهند و عجيب تر آن كه آمادگي هيچ نوع تغييري را هم از خود نشان نمي دهند، بسيار ديده شده دو مدرسه غيرانتفاعي با فاصله شايد كمتر از ۲۰۰ متر، كه براي ثبت نام در يكي كلي داوطلب وجود دارد، اما دومي، در به در دنبال دانش آموز مي گردد. چرا مديران مدارس كم جاذبه به جاي توسل به بهانه ها و توجيه هاي نه چندان قابل قبول، اين جرأت را به خود نمي دهند كه اولاً  خود را نقد كنند و ثانياً يا كنار بكشند و يا كار را به كاردان بسپارند. مسلماً  هر نوع تغييري بدون جسارت و اراده امكان پذير نخواهد بود.
۸. رازهاي ماندگاري مدارس غيرانتفاعي را مي توان به دو دسته عام و خاص تقسيم كرد. يك مدرسه غيرانتفاعي خوب از چه ويژگي هاي عمومي بايد برخوردار باشد؟ در اين مجال فقط به ۵ عامل اشاره مي شود: 
* نظم برنامه ها و امور: نظم امري نسبي است و در يك طيف قابل بحث است، با اين همه مدارس غيرانتفاعي وجود دارند كه يا به شكل آشفته اي اداره مي شوند و يا اگر نظمي هم دارند، اين نظم در پايين ترين حد خود بود و نظمي قابل قبول نيست. نظم در مدرسه غيرانتفاعي شامل موارد زيادي مي شود: نظم و آراستگي فضاي ساختماني و در و ديوار، گردش امور مانند رسيدگي به مسائل دانش آموزان، روش ها و روزآمدي اطلاع رساني به اوليا و مشخص بودن روند امور مالي و اداري، نظم در برنامه هاي تعريف شده، شفاف بودن قواعد و قوانين، تقسيم كار منطقي و مشخص بين عوامل اجرايي مدرسه و ...
* صداقت: صداقت شاخصه اي است كه همه آن را مي پسندند. صداقت در مدرسه غيرانتفاعي عاملي تعيين كننده است. اگر مدير و عوامل مدرسه به روشي رفتار كنند كه والدين و دانش آموزان بين حرف و عمل آنان فاصله ببينند، به طور حتم مدرسه به تدريج مشتريان خود را از دست خواهد داد.
* انسجام برنامه ها: اجراي جدي و پيگير يك برنامه ضعيف بسيار بهتر از بي برنامگي است. بسيار جاي تأسف است كه مدارس به جاي رعايت انسجام برنامه ها بر حجم برنامه ها مي افزايند!  پراكنده كاري و اصرار بر افزودن حجم برنامه ها منجر به  آشفتگي و نابساماني امور خواهد شد. يك برنامه را خوب اجرا كنيد بهتر از آن است كه ۵ برنامه را به صورت ناقص انجام دهيد.
* توجه به كيفيت به جاي تبليغات: هم صداقت و هم انسجام برنامه ها ايجاب مي كند كه مدارس غيرانتفاعي، اولاً  تا حد ممكن صادقانه تبليغات كنند و ثانياً مسأله افزايش كيفيت فعاليت ها موضوعي جدي براي آنها تلقي شود. همه مي توانند شعار دهند كه «ما به كيفيت آموزش مي انديشيم» ولي مردم به مرور زمان متوجه تفاوت دوغ و دوشاب خواهند شد!
* تأمين امنيت رواني دانش آموزان و والدين: اين موضوع مستلزم بحثي بسيار گسترده و تعاملي است. امنيت رواني دانش آموزان و والدين به شكل هاي مختلف مي  تواند در مدارس غيرانتفاعي مورد تهديد قرار گيرد، (البته نه فقط در گروه چهارم از طبقه بندي ذكر شده در بند ۵، بلكه در همه انواع مدارس غيرانتفاعي) از جمله:  استفاده از روش هاي سخت گيرانه براي واداشتن دانش آموزان به پيشرفت، فشردگي و حجم زياد فعاليت ها، عدم انسجام در برنامه هاي درسي و آموزشي، پيگيري مسائل شهريه از طريق دانش آموز، استفاده از روش گروكشي در مسائل مالي مانند امتناع از دادن كارت شركت در امتحانات در قبال پرداخت پول،  استفاده از نيروهاي آموزشي و اجرايي بي تجربه و ناوارد، هدايت دانش آموز به طرف كلاس هاي خصوصي تهديدهاي مكرر براي اخراج دانش آموز و ...
۹.ويژگي هاي خاصي كه يك مدرسه غيرانتفاعي خوب مي تواند از آنها بهره مند باشد:
* يك رمز اساسي موفقيت مدارس غيرانتفاعي معروف، داشتن روند كاري و برنامه هاي مشخص و پايبندي بدانهاست. حتي اگر مبناي علمي اين برنامه ها جاي اشكال و ايراد داشته باشد در اين برهوت انديشه و نوآوري آموزشي، باز وجود اين گونه مدارس تا حدي غنيمت است. مدارس داراي طرح و برنامه، گاه دچار انحرافات و اشتباهات علمي- آموزشي فاحشي مي شوند كه نشان از ضعف تئوريكي و تخصصي آنان دارد. از جمله اين موارد مي توان به برداشت هاي نابجا از مفهوم پرورش، فعاليت هاي يكسويه و غيرمنعطف، آيين نامه هاي آموزشي- انضباطي خشك و حتي مستبدانه، توجه به روشهاي انگيزشي تحميلي به جاي روشهاي انگيزش دروني، استفاده افراطي از رقابت، تأكيد بر پرآموزي به جاي خودانگيخته بودن در يادگيري، استفاده افراطي از آزمون ها، به عنوان مهمترين ابزار كنترل پيشرفت، كاناليزه كردن توانايي هاي دانش آموزان و انسداد غيرمستقيم زمينه هاي خلاقيت و بالاخره مديريت امكانات به جاي مديريت آموزشي.
شايد مورد آخر نياز به توضيحي هر چند اندك داشته باشد. اگر يك مدرسه خوب، دانش آموز با معدل بالاي ۱۹، بهترين معلمان، شهريه مناسب و عالي، ساختمان مطلوب و ... بگيرد و نتيجه خوب ارائه دهد اين بيانگر مديريت امكانات است نه مديريت آموزشي. بايد پذيرفت كه خود اين هم هنري است كه در همه يافت نمي شود؛ ولي در هر حال مديريت آموزشي چيز ديگري است.
* مدارس غيرانتفاعي مي توانند براساس انديشه هاي علمي- آموزشي خاص اداره شوند، چيزي كه اگر نخواهيم بگوييم يافت نمي شود، حداقل مي توان گفت به ندرت يافت مي شود. كدام مدرسه وجود دارد كه از وجود گروهي مشاوران و طراحان و برنامه ريزان آموزشي متخصص، كارآمد و باتجربه استفاده كند؟ اصلاً  كدام مدرسه هزينه هاي اين چنيني را مي پذيرد؟
كدام منطق اجازه مي دهد بودجه هايي كه بايد صرف خريد كاغذ و لوازم آزمايشگاهي و تايپ و تكثير جزوات و نمونه سؤالها و غيره... بشود، با اولويت طراحي و برنامه ريزي آموزشي هزينه گردد؟! كدام مدرسه غيرانتفاعي را داريم كه با فلان دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي رابطه اي مستمر و مستحكم داشته و مثلاً قرار دارد همكاري بين آنها منعقد شده باشد؟ (اگر چه احتمال كمي هم وجود دارد كه خود دانشكده ها از چنين رابطه اي استقبال نمايند!)، باز هم يادآوري مي شود كه ما مديريت امكانات را با مديريت آموزشي اشتباه گرفته ايم. موضوع كار، چيزي غير از ماهيت آن است. افراد زيادي هستند كه مدير مدرسه اند، اما همين مديريت را مي توانند در اداره برق، يك باشگاه ورزشي، يك شركت صنعتي و غيره اعمال كنند و موضوع كار فرق چنداني براي آنها ندارد!
به هر حال اين قصه سر دراز دارد و اين مختصر را مجال توضيح آن نيست.
۱۰. علي رغم وجود موقعيت هاي مناسب فراوان، مدارس غيرانتفاعي نتوانسته اند از امكانات بالقوه جامعه استفاده كنند و فرصت هاي بسياري را از دست داده اند. هر سال تعدادي از مدارس در معرض خطر انحلال و تعطيلي قرار مي گيرند، مدارس زيادي هستند كه كجدار و مريز به فعاليت خود ادامه مي دهند، مدارس بسيار ديگري هم براي جذب مشتري متوسط به ظاهرسازي و شيوه هاي تبليغي درست و نادرست مي شوند و مدارسي هم هستند كه اگر چه وضعشان الان نسبتاً خوب است، ولي نگران فرداي خود هستند. معدود مدارسي هم كه اسم و رسمي دارند يا بالاخره واقعاً تلاش مي كنند كه كار خود را با تعهد و دلسوزي انجام دهند و متأسفانه بعضي ها از آب گل آلود ماهي مي گيرند.
اي كاش مدارس غيرانتفاعي رازهاي واقعي ماندگاري خود را بيابند.

بازار فرهنگ
سرآغاز؛ از اين پس، در صفحه فرهنگ، كتابها و پژوهش هاي جديد در حوزه فرهنگ، آموزش و پژوهش را معرفي خواهيم كرد. امروز دو كتاب جديد را معرفي كرده ايم.
مديريت فرآيند مدار در مدرسه
002480.jpg

دكتر حيدرتوراني، كتاب مديريت فرآيند مدار در مدرسه را در ۲۱۶ صفحه وزيري، شمارگان پنج هزار نسخه توسط انتشارات تزكيه، با قيمت ۱۲۰۰ تومان به بازار نشر آثار ويژه مديريت آزمايشگاهي عرضه كرده است. مؤلف در كتاب، به «رويكرد نوين فرآيند مدار» در مقابل «رويكرد سنتي درونداد مدار» مي پردازد و معتقد است نتيجه از فرآيند حاصل مي شود و بايد براي حصول نتيجه مطلوب، فرآيندهاي مناسب ايجاد شود. اين كتاب، بيشتر روش محور و فرآيند مدار است و به دليل كاربري بودن بسياري از مباحث طرح شده در آن مي تواند براي مديران مدارس، برنامه ريزان آموزشي و كارشناسان مفيد فايده باشد.
002485.jpg


اختلال هاي دوران كودكي
فيليپ.سي.كندال، استاد دانشگاه تمپل فيلادلفيا در اين كتاب، به جمع آوري خلاصه اطلاعات به روز در زمينه اختلال هاي روان شناختي دوران كودكي پرداخته و علل، ماهيت و روند اين اختلال ها را همراه مباحث و ارزيابي مدل هاي عمده با تكيه بر مطالعات و پژوهش هاي موردي مطرح كرده است.
كتاب توسط دكتر حميدرضا رضازاده و يگانه توكلي ترجمه شده و نشر شهيد سعيد محبي، آن را به عنوان سومين كتاب از مجموعه كتاب هاي روان شناسي يادگيري خود در ۲۸۸ صفحه وزيري و به قيمت ۱۶۰۰۰ ريال منتشر كرده است. شمارگان كتاب ۲۱۰۰ نسخه است.

همگام با انديشه ورزان جهان- ۵
چامسكي، آورام نوام
002475.jpg
دكتر محرم آقازاده
چامسكي، آمريكايي است. او در هفتم دسامبر سال ۱۹۲۸ در فيلادلفيا تولد يافته است و هنوز در قيد حيات است. چامسكي، زبان شناس، فيلسوف زبان و ذهن است. او فارغ التحصيل دانشگاه پنسيلوانيا است. افكار چامسكي، متأثر از انديشه ورزاني، چون زلينگ پريس، نلسون گودمن و دبليو اكويين است. چامسكي از سال ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۵ مربي دانشگاه هاروارد و از سال ۱۹۵۵ به اين سو به ترتيب استاديار، دانشيار و استاد انستيتو تكنولوژي ماساچوست ( MIT ) و استاد دپارتمان زبان شناسي و فلسفه در هاروارد بوده است.
نوام چامسكي، زبان شناس و از فعالان سياسي سوسياليست است. دستاورد اصلي چامسكي در زبان شناسي، ارائه نظريه دستور زبان زايشي- گشتاري است. در عرصه سياست نيز او با طرفداري از آزادي فردي و فكري همواره سياست خارجي ايالات متحده را به شكلي گزنده مورد انتقاد قرار داده است.
چامسكي معتقد است، زبان شناسي علمي است كه همانا دغدغه اصلي اوست؛ و بر اين باور است كه اين علم بايد تمام توجه خود را به پاسخدهي به سؤال هايي متمركز كند كه بتوان از طريق آزمايش هاي تجربي به آنها پاسخ داد. به نظر او در اين زمينه سه سؤال اصلي وجود دارد: عامل اصلي سازنده دانش زباني چيست؟ چنين دانشي چگونه كسب مي شود؟ و اين دانش چگونه مورد استفاده قرار مي گيرد؟
چامسكي در مقام يك شناخت گرا، اظهار مي دارد كه يادگيري زبان و قابليت يا توانش زباني را نمي توان بر اساس ديدگاه هاي روان شناسي رفتارگرا توجيه كرد. زيرا، روان شناسي رفتارگرا قواعد عمل خود را بر مبناي رابطه محرك پاسخ قرار مي دهد. او براي توجيه فرايند يادگيري زبان در نزد انسان، به توانايي ذاتي و سرشتي انسان تأكيد مي ورزد. چامسكي براي تبيين جايگاه زبان، خود را مقيد به ديدگاه دكارتي مي كند و بر آن اساس اظهار مي كند كه، زبان و ذهن چنان به هم در آميخته اند كه از طريق شناخت زبان مي توان زمينه را براي شناخت ذهن انسان فراهم ساخت.(۱)
سه نكته اي كه در زير مي آيد، جنبه هاي اصلي تز چامسكي را در باره زبان نشان مي دهد:
- زبان داراي ساختاري منسجم است و اين انسجام اغلب ارتباط بسيار نزديكي با معناي جمله دارد، نه با ويژگي هاي ظاهري جمله.
- زبان داراي يك سيستم بسته نيست، بلكه زبان سيستم زاينده اي دارد،اين ماهيت زبان را از فروپاشي و ناپويايي نجات مي دهد.
- در درون ساختار بنيادين زبان، عناصري هست كه در همه زبان ها يافت مي شود. اين عناصر امكان دارد اصول سازمان دهي فطري شناخت را تبيين كنند.
نظريات زيادي را جنبه هاي مختلف نظريه چامسكي در باره زبان جلب كرده است، اين جنبه ها عبارتند از: ساختار ظاهري، ساختار ژرف و قواعد تحولي يا تبديلي. ساختار ظاهري، آن بخش از يك جمله واقعي است كه قابل قسمت كردن و نامگذاري است. ساختار ژرف، ناظر بر شكل بنيادين زبان است كه در برگيرنده اطلاعات ضروري براي استخراج معناست و قواعد تحولي يا تبديلي، قواعدي هستند كه ساختاري را به ساختار ديگر تبديل مي كند.(۲)
«خدمت چامسكي به زبان شناسي و بدينسان به انديشه مدرن به طور كلي سه جنبه داشت: نخست آنكه او تأكيد زبان شناسي را از سطح كاملاً توصيفي و استقرايي به سطح آزماني توانش و ژرف ساخت منتقل كرد.»(۳) دوم آنكه چامسكي با انتقاد از رفتارگرايي، سبب شد نگاهي دوباره به يادگيري زبان افكنده شود و بازنگري هايي در حوزه زبان صورت گيرد. سوم آنكه، چامسكي بين توانش و عملكرد زباني تمييز قايل شد.
نوام چامسكي، افزون بر فعاليت در حوزه زبان شناسي، در زمينه سياست نيز از متفكران سرآمد و ممتاز است. او همواره، سياست هاي آمريكا را زير سؤال برده است.جديدترين اظهار نظري كه چامسكي در باره سياست هاي كاخ سفيد اعلام كرده است، در باره جنگ آمريكا و عراق است. چامسكي در زمينه مسايل سياسي كتاب هاي اثرگذاري را تأليف كرده است. از آن دسته مي توان به محققان پشت پرده (۱۹۷۳)، حقوق بشر و سياست خارجي آمريكا (۱۹۷۸) و دموكراسي بازدارنده (۱۹۹۱) اشاره كرد.
منابع و خواندني هاي پيشنهادي
۱- لاينز، ج. چامسكي، ترجمه احمد سميعي، تهران: خوارزمي، ۱۳۷۵.
۲- لچت، ج. پنجاه متفكر بزرگ معاصر از ساختارگرايي تا پسامدرنيته، ترجمه محسن حكيمي، تهران: خجسته، ۱۳۷۷
3- Solso,R.L. (1991). Cognitive Psychology(3rd.ed)
Boston: Allyn and Balon.
پي نوشتها:
۱- لچت، ترجمه محسن حكيمي، ۱۳۷۷
2- Solso, 1991, P,301
۳- لچت ، صص ۵-۸۴.

فرهنگ
ادبيات
اقتصاد
زيست بوم
سياست
علم
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  زيست بوم  |  سياست  |  علم  |  فرهنگ   |  ورزش  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |