نيلوفر قديري -صدام ديكتاتور منحصر به فرد ي بود چون دو پسر داشت كه در ظلم و بيرحمي با او رقابت مي كردند. در عراق به ويژه در سالهاي آخر، مردم و برخي مسئولان از اين دو نفر بيشتر از صدام وحشت داشتند . حتي گاهي اگر مي توانستند از آن دو به صدام پناه مي بردند. در چهار ماهي كه از سقوط صدام مي گذرد گورهاي جمعي كشف شده كه اجساد درون آنها را به گفته شاهدان قصي پسر كوچك صدام يكصدنفر يكصدنفر به دست خود به ضرب گلوله مي كشت، در زندان هايي گشوده شده كه ساكنان بخت برگشته آنها با نزديك شدن به آن تن لرزه مي گيرند چون به دستور عدي پسر بزرگ صدام و حتي در حضور او بدترين شكنجه ها را تحمل كرده اند.
در حالي كه حضور نيروهاي آمريكايي در عراق وارد چهارمين ماه خود شده، واشنگتن خبر كشته شدن پسران صدام را در حمله اي به ويلاي محل اقامتشان در شهر موصل تأييد كرده است. صاحب اين خانه، مردي به نام نواف الزيدان روز دوشنبه به نيروهاي آمريكايي خبر مي دهد كه عدي و قصي، پسر قصي و يكي از محافظان آنها در خانه او پناه گرفته اند. يكي از نزديكان زيدان مي گويد، نيروهاي آمريكايي در شروع عمليات قصد ورود به خانه و زنده دستگير كردن عدي و قصي را داشتند اما وقتي در ساعات اوليه اين كار ميسر نشد، هلي كوپترهاي موشك انداز از بالا ، خانه را هدف قرار دادند و ساختمان را با ساكنانش ويران كردند.
برخي شاهدان اين عمليات شش ساعته مي گويند، بعد از پايان كار زيدان از شيوخ قبيله ابوعيسي به همراه پسرش دستگير شدند.
گزارش هاي ديگر حاكي از آن است كه خانه اي كه اين دو در آن پناه گرفته بودند متعلق به يكي از پسرعموهايشان بوده و شايد او آنها را لو داده است. آنها چند ساعت در برابر ۲۰۰ كماندوي آمريكايي مقاومت كردند. دستگيري يا مرگ عدي وقصي براي آمريكايي ها اهميت بسيار داشت واين دو در رديف هاي دوم و سوم فهرست مقامات تحت تعقيب عراقي قرار داشتند. ۱۵ ميليون دلار براي سر هر يك از آنها و ۲۵ ميليون دلار براي سر پدرشان جايزه تعيين شده است.
با اعلام خبر مرگ پسران صدام، مردم بغداد به نشانه خوشحالي و به سنت اعراب بر پشت بام ها به شليك گلوله پرداختند. عده اي ديگر هم براي تماشاي اين تيراندازي هيجان زده به خيابان ها رفتند.
جوان ۲۸ ساله اي در حالي كه با كلاشينكف خود شليك مي كرد به يك خبرنگار خارجي گفت: «عدي يك بار مرا كتك زد. ما الان مرگ او را جشن مي گيريم اما تا وقتي جنازه اش را نبينم باور نمي كنم.»
اين جوان به درخواست يكي از زنان نزديك عدي در سال ۱۹۹۷ چندين روز شكنجه شده بود.
ابو«سرحان»
عدي ۳۹ ساله به دليل اعمال وحشيانه و بيرحمانه اش در عراق به ابوسرحان (پدرگرگ) معروف بود.
در اكتبر سال ۱۹۸۸، در مهماني كه به افتخار همسر حسني مبارك در بغداد ترتيب داده شده بود، عدي با ضرب چماق، كمال از پيشخدمتان مخصوص پدرش را آنقدر كتك زد تا از پا درآمد.
همسر مبارك او را بيمار رواني ناميد. گفته مي شود او اين كار را به دليل اقدام اين پيشخدمت در آشنا كردن صدام با يكي از همسرانش انجام داد كه البته براي اين كار تاوان سختي پرداخت. صدام عدي را چندين روز در سياهچالي با غل و زنجير به دست و پا حبس كرد و تنها به او آب و نان مي داد. عدي از زندان براي مادرش نامه اي نوشته و گفته بود كه: «اين مرد مي خواهد مرا بكشد.»عدي بعد از آزادي براي مدتي به سوئيس فرستاده شده تا جلوي چشم صدام نباشد.
خوي وحشيگري و ظلم و ستم او آنقدر آشكار بود كه حتي صدام هم به آن اعتراف كرده و به همين دليل او را از وليعهدي عزل نموده بود.
او در سال ۱۹۹۹ در انتخابات (به شيوه عراقي ها) با ۹۹ درصد آرا به مجلس راه يافت. او صاحب روزنامه پرتيراژ بابل و تلويزيون الشباب عراق و همچنين رئيس كميته ملي المپيك در اين كشور بود. در روزهاي پاياني عمر رژيم صدام تصاوير عدي هيچگاه از تلويزيون پخش نمي شد، زيرا در روزهايي كه سرودهاي تحريك كننده و ملي گرايانه براي واداشتن مردم عراق براي مقاومت در برابر آمريكايي ها تمام برنامه هاي تلويزيون عراق را پر كرده بود پخش تصوير مردي كه همه مردم اين كشور يا خود و يا دوستان و همسايگانشان حداقل يك بار در دام مرگبار او گير افتاده بودند «بدترين تبليغ ضدرژيم بود. عدي به خودروهاي تندرو و مهماني هاي مجلل علاقه بسياري داشت، اما نه به اندازه قتل، تجاوز و شكنجه».
او مسئول شبه نظامياني موسوم به فدائيان صدام بود.
فوتباليست هاي عراقي مي گويند، عدي به عنوان رئيس فدراسيون فوتبال اين كشور هيچگاه علاقه اي به خود بازي نداشت، يا حداقل اين علاقه را نشان نمي داد. اما چنان بر پيروز شدن تيم در مسابقات تأكيد مي كرد كه همه را به وحشت مي انداخت. يكي از بازيكنان مي گويد، عدي بين دو نيمه به رخت كن تلفن مي كرد و بازيكنان را پاي تلفن مي خواند و آنها را تهديد مي كرد پاي آنها را مي برد و سگ ها را به جان آنها مي اندازد.
عدي كارت هاي زرد و قرمز در قوانين فوتبال، تعيين كرده بود كه هر بازيكن در صورت انجام چه نوع خطايي چند ضربه و در كدام نقطه از بدن بايد كتك بخورد. حبيب جعفر يكي از ستارگان تيم فوتبال عراق چندي پيش به روزنامه انگليسي گاردين گفت: عدي قانوني داشت كه همه از آن باخبر بودند، وقتي كسي مورد توجه او قرار مي گرفت، ديگر راحتش نمي گذاشت. من تنها وقتي خلاص شدم كه عراق را ترك كردم.
قصر مخصوص عدي ساختماني پرشكوه با چندين فواره درون كاخ بود كه نيروهاي آمريكايي در آن مقدار زيادي مواد مخدر و مشروبات الكلي و يك دستگاه مخصوص آزمايش ويروس HIV يافتند.
او علاوه بر پيشخدمت مخصوص پدرش، يك بار به پاي يكي از عموهايش هم شليك و او را مجروح كرده است.
او شوهران خواهرهايش را كه دو برادر بودند در مقابل چشم آنها بشدت مورد ضرب و شتم قرار مي داد .
در سال ۱۹۹۶ وقتي عدي در يك نيمه شب سوار بر پورشه قرمز رنگش در خياباني نزديك استخبارات در حال حركت بود، مردان مسلح ناشناس به شدت به سوي او تيراندازي كردند. چندين عمل جراحي روي عدي انجام شد و ماهها طول كشيد تا او بهبود يافت اما هيچگاه نتوانست مانند گذشته راه برود و دردهاي كشنده تا مرگ با او همراه بود.
يكي از دستياران عدي مي گويد، او يك بار با دست خود مردي را كه پول زيادي به او بدهكار بود از ساختماني ۱۴ طبقه به پايين پرتاب كرد.
عدي علاقه بسيار زيادي به مادرش ساجده، همسر اول صدام داشت و با او و خواهر كوچكترش هلا در يك خانه زندگي مي كرد.
عدي نزديك به يكصد خودرو از جمله ۲۰ رولزرويس داشت كه گفته مي شود در آستانه ورود نيروهاي آمريكايي به بغداد همه آنها را در پاركينگي جمع آوري كرده و آتش زده است.
خشونت در آرامش
آخرين باري كه تصوير و خبري از قصي پخش شد روز ۹ آوريل (۲۰ فروردين) بود كه در كنار پدرش مشغول رتق و فتق امور رژيمي بود كه آخرين ساعات عمر خود را مي گذراند. نيروهاي آمريكايي در دروازه هاي بغداد بودند و تانك ها از جنوب و شرق وارد شهر شده بودند.
ساعتي بعد مردم عراق به جان مجسمه هاي صدام افتاده بودند و آنها را با چوب و چماق و لنگه كفش و مواد منفجره نابود مي كردند. اما صدام در آن لحظات در ميان عده اي از مردم در نقطه اي نامعلوم و در كنار قصي بود.
تصاويري كه از اين صحنه پخش شد نقش محوري قصي در حكومت و زندگي سياسي صدام را نشان مي داد.
قصي استراتژيست صدام در جريان جنگ بود. چند روز پيش از سقوط رژيم، كنترل چهار منطقه مهم عراق از جمله پايتخت و تكريت به قصي سپرده شد. منابع مالي رژيم صدام هم دراختيار و كنترل قصي بود. براساس گزارش هاي منتشرشده اطلاعاتي آمريكا، بعد از شروع جنگ قصي يك ميليارد دلار از بانك مركزي عراق برداشت كرده بود و آنها را بار سه كاميون كرده و به نقطه اي نامعلوم برده بود.
پيش از ورود آمريكايي ها به بغداد، جاسوسان قصي شروع به وارد شدن به خانه هاي خالي كردند.
پيش از جنگ، اوفرمانده نيروهاي گارد جمهوري بود كه مهمترين واحد نظامي عراق است. مسئوليت گروه جاسوسان دستگاه امنيتي نيز برعهده او بود. در روزهاي آخر عمر رژيم صدام، او هر شب در صفحه تلويزيون حاضر مي شد. او كمتر لباس نظامي مي پوشيد و چهره اي يكنواخت داشت، به ندرت صحبت مي كرد و بيشتر در جلسات سخنان صدام و ديگر ژنرال هاي بلندپايه را با گفتن «نعم، نعم» تأييد مي كرد.
از زندگي او چيز زيادي در دست نيست. قصر او در كرانه دجله كمي دورتر از خانه طارق عزيز معاون نخست وزير عراق كه اكنون در دست آمريكايي هاست واقع شده است. همسر قصي دختر يكي از ژنرال هاي عراقي است و دو پسر داشت كه يكي از آنها در حمله روز دوشنبه آمريكايي ها به همراه وي و عدي كشته شد.
در پشت اين چهره آرام، خشونت و بيرحمي هم وجود داشت، اما او مهارتي در پنهان كردن اين بيرحمي داشت كه برادرش از آن بي بهره بود.
قصي مسئول سركوب شيعيان در سال ۱۹۹۱ بود و صدهاتن از آنها به دستور و يا به دست خود او كشته و در گورهاي جمعي دفن شدند.
پاكسازي زندان ها به دليل افزايش شمار زندانيان به دستور قصي انجام مي شد.
قصي براي پنتاگون اهميت بسياري داشت، به همين دليل در دوران جنگ نقاطي كه تصور مي شد او در آنها پناه گرفته بيشتر از هر جاي ديگري بارها هدف حمله قرار مي گرفت.
عدي از قصي نفرت داشت و فكر مي كرد او با همدستي صدام در سوءقصد به جان او نقش داشته اند. برخي گزارش ها اين موضوع را تأييد مي كند. عدي و قصي بندرت با هم و در كنار هم ديده مي شدند.
در سال ۲۰۰۱، منابع خبري مجلس اعلاء انقلاب اسلامي اعلام كردند، قصي از يك سوءقصد جام سالم بدر برده است.