سخني با دكتر حسين قريب
س. قليچ خاني- در ابتدا به سراغ استقلال مي رويم و وظيفه اي كه بر دوش دكتر حسين قريب قرار دارد. استقلال براي آنكه در مسيري درست حركت كند تا عقب افتادگي هاي پيشين را جبران كند نياز به همتي والا، كوششي مستمر، اراده اي خلل ناپذير، تجربه اي عظيم، دانش به هنگام و مديريت توانمندي دارد. آيا در اين رهگذر، قريب حساسيت لازم را نشان داده است؟ آيا در استقلال دور باري به هرجهت بودن، كاهلي، حرافي و نيز فقط اهل سفرهاي دور و دراز بودن تمام شده است؟ متأسفانه پاره اي از نشانه ها گوياي اين واقعيت است كه بايد ترسيد. ترس از آنكه عده اي تماميت خواه، از در نشد، از پنجره وارد شوند.
در ورزش اين يك اصل است، ورزشكار بازنده را كنار مي گذارند، عذر مربي بازنده را مي خواهند اما هيچ گاه نديديم از مديران نامدير كه كارنامه اي سر تا پا شكست داشتند و دارند، فرصت دوباره و صد بار مغلوب شدن را بگيرند. دكتر قريب بايد در همين بخشها نوآوري كند. مديران ناكارآمد، شكست خوردگان به تقصير بايد بروند. آيا در استقلال با اين همه بازيكن قديمي، تحصيلكرده و خوشنام تا اين اندازه قحط الرجال است؟ آقاي قريب تاريخ استقلال را يكبار ورق بزنيد، نامي از اين معاونين پيدا مي كنيد؟!
حاشيه پردازي
يكي از مشكلات حل نشده كنوني فوتبال قضيه بازي پگاه گيلان و پيام پيكان مشهد است كه هنوز به طور قطعي تكليف آن مشخص نيست. اما در فدراسيوني كه گفته شد با حواشي صد درصد مخالفت مي شود به حواشي اين مسئله توجه شده است و چه جرياناتي است اين پرونده را پيش مي برند. اينكه كدام مدير با كدام تيم نزديك بوده و در كدام استان مشاور و يا اينكه از سوي ديگر كدام عضو به كدام تيم خبر مي دهد هيچ خبري نمي شود با خيال راحت بازيكنان مورد نظر را جذب كنيد. حاشيه ها هميشه دردسر سازند، چه اطراف نشريات ورزشي و چه در اطراف فوتبال.
دشمني از نوع جديد
مي گويند روزي مترجمي كه مي گويد مدرك مربيگري اش از همه مربيان ايراني معتبرتر است براي اينكه مربي آن زمان تيم محبوبش را از ميدان بدر كند رقيب پسر آن مربي را كه ذخيره هم بود به آلمان برد تا در يك تيم دسته دومي بازي كند. بعدها نه پسر بازيكن شد و نه آن سفر كرده به آلمان و حالاهمان مترجم براي تخريب دوست سابق مي گويد آنقدر بازيكن از آن تيم ترانسفر مي كنم تا دوست سابق و دشمن كنوني از ميدان بدر شود و... اولين گام با سفر به تركيه آغاز شد.
قانون ليگ حرفه اي
طبق قانون ليگ برتر پس از سومين دوره اگر هر تيمي داراي ورزشگاه اختصاصي نباشد بايد از جمع حرفه اي ها جدا شود. فرض مي كنيم امروز سوم مرداد سال هزار وسيصد و هشتاد وسه است آيا تيمهايي مثل شموشك، پگاه، استقلال اهواز، پيام پيكان (اگر با تبصره حرفه اي شد)، برق شيراز، فجر سپاسي و حتي استقلال و پرسپوليس صاحب زمين اختصاصي شده اند. آن روز خيلي دور نيست اما تكليف مشخص است.
چوب هاي دو سر سوخته
بارها مثال دو سر سوخته را شنيده ايم و اكنون حكايت نفراتي است كه بدون توجه به جدالهاي پروين و غمخوار در تمرين پرسپوليس زير نظر بگوويچ حضور پيدا كردند و در حال حاضر كه پروين بازگشته است معلوم نيست چه اتفاقاتي براي امثال برزگر، مهدوي كيا، گل محمدي، محمدوند ، اصلانيان و... خواهد افتاد. آيا آنها از دو سر سوخته نشده اند.مي گويند پروين در قلع و قمع اين نوع نفرات يد طولايي دارد .باور نمي كنيد از حميد درخشان بپرسيد كه چگونه قبل از سفر به پكن خط خورد و يا فرشاد پيوس و حتي خدا بيامرز محراب شاهرخي ... شايد پروين امروز با ديروز تفاوت كرده باشد.