پنج شنبه ۱۶ مرداد ۱۳۸۲
شماره ۳۱۲۹- Aug, 7, 2003
مدارا
Front Page

موزائيك سياسي و فرهنگي عراق
زير ذره بين
سردمداران حزب بعث، اغلب از اهل سنت بودند؛ گرچه بنيادگذار حزب بعث در عراق يك شيعه عراقي اهل شهر ناصريه به نام «ركابي» است.اگر به تركيب احزاب نگاه كنيم مي بينيم كه اعضاي جبهه تركمن ها، حزب دموكرات يا اتحاديه ميهني كردستان همگي از اهل سنت هستند اما اين احزاب، مذهبي نيستند بلكه لاييك اند و غلظت قومي آنها بر جنبه هاي ديگرشان مي چربد.
004685.jpg
يوسف عزيزي بني طرف
گونه گوني نيروهاي سياسي برخاسته از همان تنوع اجتماعي، فرهنگي و قومي كشور عراق است.
در واقع براي تحليل وضع نيروها،  احزاب و شخصيت هاي فعال سياسي در عراق، اجباراً بايد بر مبناي نقشه اجتماعي ياد شده حركت كنيم.
در عراق سه بخش عمده قومي- مذهبي وجود دارد كه همانا اهل سنت، كردها و شيعيان اند. به اينها بايد قوميت تركمن و پيروان مسيحيت، اعم از آسوري ها و كلداني  را نيز اضافه كنيم.
گروه هاي سياسي كرد
كردها دو حزب عمده دارند: حزب دموكرات كردستان عراق و اتحاديه ميهني كردستان عراق. افزون بر اينها چند حزب كوچك ديگر نيز در خطه كردستان عراق فعاليت دارند مثل حزب كمونيست كردستان عراق، حزب زحمتكشان كردستان و گروه هاي همانند آنها. نقش اين احزاب به مراتب از نقش آن دو حزب عمده كمتر است.
شيخ احمد بارزاني و برادر كوچكش ملامصطفي بارزاني از پايه گذاران حزب دموكرات كردستان به شمار مي روند كه تاريخ تأسيس آن به شصت و پنج سال پيش باز مي گردد. اصولاً اينان از بزرگان قبيله بارزان به شمار مي روند. در كردستان عراق، روستايي بزرگي نيز به اين نام وجود دارد. پاره اي از جامعه شناسان، روابط عشايري را مبناي تأسيس حزب دموكرات كردستان به شمار مي آورند و اصولاً دليل انشعاب جلال طالباني از اين حزب در دهه شصت ميلادي به علت همين گرايش هاي عشايري است. جلال طالباني در آغاز، گرايش هاي چپ داشت و در واقع ماركسيست بود؛ سپس تمايلات مائوئيستي پيدا كرد و بعدها جنبه هاي ملي گرايي يا به عبارتي كردگرايي در وي نيرومند تر شد. در گفتگويي كه چند سال پيش با او داشتم به من گفت:«در هر مرحله اي طبق منافع خلق خودم- خلق كرد- رفتار و سياست پيشه مي كنم»
افزون بر اختلافات ايدئولوژيك، تمايزات زباني، گويشي، عشايري و طايفه اي نيز در اين تقسيم بندي سياسي بي تأثير نيست.
برخي از تحليل گران، گروه طالباني را مدرن تر و لاييك تر مي دانند. البته حزب دموكرات هم يك حزب لاييك است. اين دو حزب، به رغم اختلاف در تاكتيك ها و برنامه ها در برخي از هدف ها ي استراتژي اشتراك نظر دارند.
روزنامه نگاراني كه به كردستان عراق رفته اند مي گويند تنوع و پلوراليزم در منطقه سليمانيه بيشتر است و در آنجا بحث هاي فرهنگي، سياسي و ادبي مدرن تري انجام مي گيرد و مطبوعات متنوع تري دارند. هر دو حزب دموكرات و اتحاديه ميهني نيروهاي مسلح خاص خود را دارند. شمار نيروهاي نظامي حزب دموكرات، شصت و پنج هزار نفر و شمار نيروهاي مسلح اتحاديه ميهني، سي هزار نفر است. بي گمان حزب دموكرات، منطقه وسيع تري را در شمال عراق زير سيطره خود دارد و منطقه جغرافيايي زير سيطره اتحاديه ميهني كمتر است. اين دو حزب پس از ايجاد منطقه حفاظت شده هوايي در شمال عراق در سال ۱۹۹۱ يك پارلمان و يك نيروي مسلح مشترك داشتند. اصولاً منطقه كردستان عراق از همان سال ۱۹۹۱ تا اين لحظه تاريخي، از نوعي استقلال داخلي برخوردار است. كردها مي گويند، اختيارات كنوني رهبرانشان از اختياراتي كه در مرحله فدراليسم عراق خواهند داشت، بيشتر است و به همين دليل اعتقاد دارند كه در مرحله فدراليسم، پاره اي از اختيارات و امتيازاتشان را از دست خواهند داد. كردها،  افزون بر نيروهاي مسلح، داراي پارلمان ، قوه قضاييه و قوه مجريه هستند كه اكنون البته دو پاره هستند. دو گروه كرد حاكم از همه نوع اسلحه برخوردارند به جز سلاح سنگين. آنها از نظر فرهنگي و اجتماعي سياست هاي علماني و غيرمذهبي را در كردستان عراق دنبال مي كنند.
همان  گونه كه گفته شد حزب دموكرات و اتحاديه ميهني كردستان عراق احزاب قومي كردي عراقي هستند و اصولاً عرصه فعاليتشان كردستان عراق است. اما پس از سرنگوني رژيم صدام حسين، دفاتري را در بغداد ايجاد كردند و اكنون نشريه هاي خود را در پايتخت عراق چاپ و در سطح كشور توزيع مي كنند. پنج عضو شوراي حكومتي عراق نيز از ميان كردها برگزيده شده است. پيوندهاي گروه طالباني با آمريكا بيش از گروه بارزاني است. اتحاديه ميهني با سوريه و ايران روابط خوبي دارد. پيوندهاي حزب دموكرات كردستان عراق با تركيه گسترده تر و دوستانه تر از حزب رقيب آن است .
گروه هاي تركمن و آشوري
چند حزب سياسي فعال در ميان تركمن ها به فعاليت  مشغول اند. يكي جبهه تركمن هاي عراق و ديگري جبهه اسلامي تركمن هاي عراق كه اكنون دفاتري در كركوك و موصل و بغداد دارند. اين گروه ها خود را مدافع حقوق تركمن ها قلمداد مي كنند.تدر واقع اين تركمن ها به مفهومي كه در ايران تصور مي شود تركمن نيستند بلكه ترك هستند.
تركمن هاي عراق از نخستين سده هاي اسلامي وارد عراق شدند و اغلب در شهر كركوك سكونت دارند اما پاره اي از آنها در سايرشهرهاي شمالي عراق پراكنده هستند.بخشي از تركمن هاي عراق سني و برخي شيعه مذهب اند و از نظر علايق زباني و فرهنگي با مردم تركيه، وابستگي هايي دارند. آنان در واقع بقاياي ترك هاي قديم و ترك هاي عثماني هستند.
آشوري ها و كلداني ها كه مسيحي هستند اغلب در كردستان عراق و به ويژه در كركوك زندگي مي كنند. شماري از آنان در بغداد سكونت دارند. جبهه آشوري هاي عراق يك حزب سياسي وابسته به آشوري هاست كه در بغداد و كركوك دفتر دارند. كلداني ها نيز داراي گروه و حزب سياسي هستند. تحرك سياسي آشوري ها و كلداني ها در عراق، همساز با شمار آنهاست كه نسبت به جمعيت عراق، درصد بالايي نيست.
گروه هاي سياسي اهل سنت
در ميان اهل سنت، به ندرت شاهد تشكيل احزاب با شكل و شمايل ديني هستيم. مثلاً اگرچه انجمني با نام جمعيت علماي اسلامي عراق در بغداد فعاليت مي كند و گويا روحانيان اهل سنت عرب و كرد را دربرمي گيرد، ولي ما نام اين جمعيت را پس از سرنگوني نظام پيشين عراق شنيديم. در واقع جمعيت علماي اسلامي عراق يك گروه مذهبي است كه مي كوشد در مسايل سياسي دخالت كند. يعني در قياس با شيعيان، غلظت و شمار احزاب ديني- سياسي آنان بسيار كمتر است. سني ها اغلب در احزاب صرفاً سياسي مشاركت دارند و در گروه ها و احزاب ليبرال، دموكرات، ناسيوناليست، ناصريست، بعثي و كمونيست عضويت دارند. البته شيعيان نيز در اين گونه احزاب مشاركت دارند.
در واقع اهل سنت، حزب هاي سياسي- ديني پرقدرتي كه توسط روحانيان ايجاد شود ندارند و در واقع ما احزابي نظير مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق يا حزب الدعوه يا حزب عمل اسلامي را در ميان سنيان نمي بينيم. آشكار است كه احزاب ياد شده توسط روحانيان شيعه ايجاد شده اند و اكثريت اعضاي آنها را شيعيان تشكيل مي دهند. روي آوردن شيعيان و كردها به تأسيس احزاب مذهبي و قومي خاص خود، ناشي از ستم و تبعيضي است كه طي سال هاي فرمانروايي بعثيان بر آنان وارد شده. اين احزاب علاوه بر مبارزه سياسي به نبرد مسلحانه نيز دست يازيدند.
سردمداران حزب بعث، اغلب از اهل سنت بودند؛ گرچه بنيادگذار حزب بعث در عراق يك شيعه عراقي اهل شهر ناصريه به نام «ركابي» است.اگر به تركيب احزاب نگاه كنيم مي بينيم كه اعضاي جبهه تركمن ها، حزب دموكرات يا اتحاديه ميهني كردستان همگي از اهل سنت هستند اما اين احزاب، مذهبي نيستند بلكه لاييك اند و غلظت قومي آنها بر جنبه هاي ديگرشان مي چربد.
در اينجا بد نيست به حزب بعث عربي سوسياليستي كه اساساً اهل سنت ستون فقرات آن را تشكيل مي دادند و به مدت سي و پنج سال بر مقدرات ملت عراق حاكم بود اشاره اي بكنيم. اين حزب در ژوييه سال ۱۹۶۸ طي كودتايي عليه عبدالرحمان عارف به قدرت رسيد و در آوريل سال ۲۰۰۳ توسط نيروهاي متحد آمريكا و انگليس از قدرت حذف گرديد. از ۱۹۶۸-۱۹۷۹، احمدحسن البكر و از ۱۹۷۹-۲۰۰۳ صدام حسين رهبري حزب و دولت و نيروهاي مسلح عراق را در دست داشتند. حزب بعث، دو و نيم ميليون عضو رسمي داشت كه با خانواده هايشان بالغ بر ده ميليون نفر مي شدند. اين حزب يك حزب لاييك بود كه رهبري اش را سنيان در دست داشتند. شعار حزب بعث وحده، حريه، اشتراكيه يعني اتحاد، آزادي و سوسياليسم است. اتحاد به معناي وحدت جهان عرب است كه پس از آن،  آزادي و سوسياليسم مي آيد. اين شعار عمومي حزب بعث در سوريه و در عراق است. حال تا چه حد اين شعار در عرصه واقعيت به اجرا درآمده، بحث ديگري است.
حزب بعث با اين شعار در عراق به قدرت رسيد. البته طي اين سي و پنج سال، عناصر بسياري از اين حزب كنار رفتند و حتي برخي از آنان، مدتي زير لواي حزب بعث عربي سوسياليستي- جناح چپ، در كردستان عراق و در كنار ساير نيروهاي اپوزيسيون مبارزه كردند.
يك ماه پس از سرنگوني رژيم عراق، حزب بعث توسط حاكمان آمريكايي عراق منحل شد.
در حقيقت، حزب بعث به مفهومي كه ما از حاكميت احزاب مدرن در غرب درك مي كنيم ، حاكم نبود. شما هر چه به سوي بخش فوقاني هرم قدرت مي رفتي مي ديدي كه اين حزب به حزب عشيره تكريت و سپس به حزب خانواده صدام حسين تبديل مي شود و در نهايت و در رأس هرم،  حزب با صدام و صدام با حزب يكي مي شود. او تبلور اصلي حزب بعث و اختيارات عمده حزب در دستان وي بود. در واقع ما، در عراق با يك حكومت استبدادي رو به رو بوديم نه چيز ديگر.
گروه بندي سياسي شيعيان عراق
احزاب معارض پيشين، اكنون احزاب و نيروهاي سياسي فعال در عرصه سياسي عراق را تشكيل مي دهند. احزاب و نيروهاي سياسي در ميان شيعيان نيز از تنوع برخوردارند. عمده ترين آ نها، مجلس اعلاي شيعيان عراق است كه يك حزب سياسي، نظامي سازمان يافته است ودر آغاز پيروزي انقلاب ايران يعني در سال ۱۹۸۰ شكل گرفت. رهبران اين حزب، ابتدا در سوريه و بعدها در ايران مستقر شدند و تا هنگام بازگشت رهبرانشان به عراق، در ايران اقامت داشتند.
حزب الدعوه نيز يكي از احزاب قديمي شيعه است كه در سال ۱۹۶۰ در عراق پايه ريزي شد و از مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق قديمي تر است. مؤسس اين حزب آيت الله محمدباقر صدر است كه در سال ۱۹۷۹ در زندان هاي رژيم پيشين عراق به شهادت رسيد.
افزون بر اينها بايد به گروه ها و جريان هاي پرنفوذي اشاره كنيم كه در ميان شيعيان فعاليت دارند. نظير هواداران حجت الاسلام مقتدا صدر فرزند آيت الله محمد صدر كه در سال ۱۹۹۹ همراه دو تن از فرزندانش توسط رژيم پيشين عراق اعدام شدند. در اين عرصه هواداران مراجع شيعه همانند آيت الله سيستاني و آيت الله فياض نيز فعال اند.هم چنين خاندان و بازماندگان آيت  الله خويي را نبايد از قلم انداخت كه مي كوشند در شهرهاي مذهبي حضور ديني و اجتماعي داشته باشند. به اينها بايد احزاب كوچكي مانند حزب فضلاي نجف يا حزب اسلامي عراق را اضافه كنيم كه همگي در ميان شيعيان فعاليت مي كنند.
كنگره ملي عراق به رهبري احمد چلبي را نمي توان يك حزب شيعي به شمار آورد و يك حزب لاييك است؛ گرچه احمد چلبي خود از شيعيان ناصريه است. برخي اين حزب را هم پيمان آمريكا به شمار مي آورند.
در ميان گروه هاي سياسي شيعيان،  شايد دو گروه از ديگران با نفوذتر باشند يكي گروه مقتدا صدر و ديگري مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق كه رهبري آن اكنون در دست آيت الله محمدباقر حكيم و عبدالعزيز حكيم است. مهمترين بازوي سياسي-نظامي مجلس اعلا، سپاه بدر است كه به گفته عبدالعزيز حكيم علاوه بر رزمجويان شيعه، پيكارگراني از تركمن ها و عرب هاي سني در آن عضويت دارند.
گروه مقتدا صدر، موضع  حادتري نسبت به حضور آمريكاييان در عراق دارد، در حالي كه مجلس اعلا، همگام با ساير نيروهاي معارض پيشين نظير دو حزب عمده كرد و كنگره ملي عراق و ديگران،  سياست معتدل تري را در اين زمينه پيشه كرده است.
تحليلگران از مقتدا صدر به عنوان سياستمداري خام و خشمگين و از عبدالعزيز حكيم به عنوان سياستمداري پراگماتيست نام مي برند. مقتدا صدر گرچه خود را مقلد شيخ كاظم حايري مي داند اما در عرصه سياست تجربه چنداني ندارد. آيت لله حايري هم اكنون در قم اقامت دارد و آيت الله اشكوري را به عنوان نماينده خود در نجف برگزيده است.آيت الله سيستاني اصولاً مي كوشد از دخالت مستقيم در امور سياسي بپرهيزد و حتي روحانيان شيعه را از اين كار پرهيز مي دهد. او پيش از سرنگوني رژيم صدام حسين و پس از آن از اين شيوه پيروي مي كرد.
حزب الدعوه، همواره كوشيده است تا در قياس با مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق، روش مستقل تري نسبت به ايران داشته باشد. يك حزب ديگر شيعيان حزب عمل اسلامي است كه رهبري آن را كاظم مدرسي به عهده دارد و از حزب الدعوه انشعاب كرده است.
احزاب لاييك
از قديم ترين احزاب لاييك عراق مي توان به حزب كمونيست عراق (الحزب الشيوعي العراقي) اشاره كرد. هم اكنون اين حزب در بغداد و موصل و بصره و كركوك و ناصريه وديگر شهرهاي عراق، دفاتر خود را گشوده است و روزنامه «طريق الشعب» جزو نخستين روزنامه هايي بود كه در بغداد چاپ شد، با علامت داس و چكش در بالاي آن.اين حزب در نيمه دهه سي ميلادي تأسيس شد و جز در دوره عبدالكريم قاسم، همواره در معرض سركوب رژيم هاي عراق قرار داشت.پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي، بخشي از كمونيست هاي عراقي از اين حزب منشعب شدند و هم اكنون زير عناوين احزاب ملي- دموكراتيك و مترقي فعاليت مي كنند. حزب كمونيست عراق روي قدمت و مبارزات و زنداني ها و كشته هايي كه داده است حساب مي كند.
بي گمان اغلب احزاب عراقي- اعم از ديني و قومي و لاييك در رويارويي با حاكميت هاي عراق و به ويژه رژيم صدام حسين، قرباني هاي فراوان داده اند.اكنون حميد مجيد موسي، دبير كل حزب كمونيست عراق در كنار عبدالعزيز حكيم، نايب رييس مجلس اعلاي انقلاب اسلامي و بازراني و طالباني و پاچه چي جزو بيست و پنج نفر شوراي حاكم عراق انتخاب شده است. همه اين نيروها موافق پلوراليزم، فدراليسم و دموكراسي در عراق هستند.
ادامه دارد

پيوندهاي فرهنگي ايران و اعراب

يك زبان شناس ايراني پيوند ناگسستني فرهنگ ايران و اعراب را مؤثرترين عامل بسترسازي براي احيا و بالندگي تمدن اسلامي دانست.
«سمير ارشدي» درگفت و گو با ايرنا افزود: تمدن پرافتخار اسلامي زماني به اوج شكوفايي خود در قرن چهارم هجري رسيد كه هزاران تن از متفكران ايراني در مدارس نظاميه بغداد، دمشق و قاهره تأليفات مهم خود را به رشته تحرير درآوردند.
به اعتقاد اين مدرس زبان فارسي دانشگاه كويت، يگانه راه تولد دوباره اين تمدن بزرگ و انسان ساز، تحقق همزيستي فرهنگي ايرانيان و اعراب است.
وي اقدام دانشگاه هاي جهان عرب براي تدريس زبان و ادبيات معاصر فارسي و تشويق دانشجويان عرب به فراگيري فنون ادبي دومين زبان جهان اسلام (فارسي) و بهره گيري از معنويت و روحانيت اين زبان را يكي از راه هاي تحقق اين همزيستي دانست.
وي افزود: تجربه ۲۵ ساله فرهنگي انقلاب اسلامي ايران قادر است بسياري از خلاءهاي فرهنگ عرب را پر كند و تشكيل مؤسسه اي براي ترجمه منابع فرهنگي و ادبي مشترك و معرفي چهره هاي شاخص عرصه فرهنگ و هنر ايران مي تواند زمينه ساز اين بالندگي باشد.
اين عضو ايراني اتحاديه نويسندگان و اديبان جهان عرب افزود: انديشمندان ايراني تحولات فرهنگي جهان عرب را پيگيري مي كنند اما متفكران عرب اطلاعات اندكي از دستاوردهاي چشمگير ادبي و فرهنگي معاصر ايران دارند.
وي گفت: آثاري كه به همت مترجمان ايراني از عربي به فارسي برگردانده شده بيش از ۱۰ برابر تأليفاتي است كه از فارسي به عربي ترجمه شده است.
سمير ارشدي كه ديوان پروين اعتصامي را به زبان عربي برگردانده است، خاطرنشان كرد كه فرهنگ معاصر عرب تشنه معنويت و عرفان ادبيات فارسي است.
به اعتقاد وي، ادبيات مقاومت و ستم ستيز فارسي قادر است به شعر معاصر عرب روحيه و توان مضاعفي ببخشد.
كويت در اين راه گامهاي مؤثري برداشته است به طوري كه علاوه بر تعيين شش واحد درسي زبان فارسي به عنوان دروس عمومي دانشگاه هاي اين كشور، درصدد راه اندازي كرسي زبان فارسي است.
مقامات كويتي اعلام كرده اند كه مراحل مقدماتي و علمي راه اندازي دوره ليسانس زبان و ادبيات فارسي از جمله تدوين متون و واحدهاي درسي انجام شده است و شروع به كار آن منوط به حل مشكل كمبود فضاي آموزشي دانشگاه كويت در آينده نزديك است.
استقبال دانشجويان كويتي و ساير كشورهاي عربي در زمينه فراگيري زبان فارسي از افزايش قابل ملاحظه اي برخوردار است.
با توجه به مشتركات فرهنگي بي شمار مردم ايران و كويت و علاقه مندي خانواده هاي ايراني تبار به آشنا ساختن فرزندانشان با فرهنگ و آداب و رسوم ايراني و همچنين علاقه مندي دانشجويان عرب به ادبيات عرفاني و انساني فارسي، استقبال از فراگيري زبان فارسي در كويت روز بروز در حال افزايش است.
شماري از دانشجويان دانشگاه كويت در گفت و گو با خبرنگار ايراني تأكيد كردند كه دين، تاريخ مشترك و همجواري كشور ايران با برخي كشورهاي عربي در تحقق همزيستي فرهنگي و تأثير متقابل آن نقش محوري داشته است.
برخي دانشجويان كويتي معتقدند، همچنانكه پيوند دو فرهنگ اصيل ايراني و عربي درقرن چهارم هجري درخشش خاصي داشت، امروز نيز مي تواند با همت دولتمردان بار ديگر در راستاي تأمين منافع دو قوم عرب و ايراني اين دو زبان را به هم پيوند دهد و اين پيوند ممكن نيست مگر اينكه ارتباط ادبي فرهيختگان ايران و عرب برقرار شود.
يك مؤسسه آموزشي كويت اخيراً در چاپ ترجمه سلسله داستانهاي جهان از زبان فارسي به عنوان يكي از مهمترين زبانهاي زنده دنيا استفاده كرد.
از آغاز سال جاري ترجمه متون داستاني كتابهاي آموزشي اين مؤسسه علاوه بر انگليسي و فرانسه به زبان فارسي نيز انجام مي شود.
تاكنون اين مؤسسه فرهنگي سه كتاب داستاني از مجموعه اي به نام داستانهاي «سپيده و اميد»، «راهي به درون خود» و «سفر به درون» به زبان فارسي چاپ كرده است.
همچنين ديوان پروين اعتصامي كه تحت عنوان «فرشته روح و روان» براي نخستين بار در سي و پنجمين نمايشگاه بين المللي كتاب قاهره به نمايش گذاشته شد با استقبال چشمگير محافل ادبي و انجمن هاي شعر و ادب كشورهاي عربي رو به رو شده است.
براساس آمار منتشره دانشگاه كويت در سال تحصيلي ۸۱-۸۲ بيش از ۲۰۰ دانشجوي عرب، زبان فارسي دومين زبان دنياي اسلام را در اين دانشگاه فرا گرفتند.
تدريس زبان فارسي در دانشگاه كويت سابقه ۳۰ ساله دارد و در زمان حاضر به طور مستمر واحدهاي زبان فارسي در دانشگاه هاي كويت ارائه مي شود.
فرهيختگان كويتي معتقدند كه زبان فارسي، زبان فلسفه، عرفان، عشق، تمدن، فرهنگ و زبان روح انساني است.
از اين رو ادبيات فارسي در ميان اديبان و فرهيختگان عرب مشتاقان و طرفداران بي شماري دارد زيرا جاي فرهنگ و ادبيات مذهبي و عرفاني در فرهنگ ها خالي يا كمياب است و اشعار و رمان هاي فارسي به خوبي توانسته است اين خلاء را پر كند.

ميعاد
چرا مدارا؟

«مدارا»، رواداري يا Tolerance واژه اي است كه نخستين بار در دوره روشنگري اروپا وارد حوزه انديشه بشري گرديد.
در حالت «مدارا»، دو طرف اختلاف، ناگزير وجود يكديگر را تحمل مي  كنند. مدارا نوعي خصوصيت اخلاقي نيز هست كه بيانگر طرز برخورد با گرايش ها، باورها، عادت ها، عقيده ها و رفتار با ديگران است. اين ويژگي ، مستلزم پذيرش گرايش هاي فكري گوناگون، وجود بينش آزادي خواهانه و طرد هر نوع خودكامگي است.
ولتر، انديشمند فرانسوي جمله معروفي دارد كه در آستانه انقلاب كبير فرانسه بيان كرده است. او مي گويد: «من با آن چه شما مي گوييد مخالفم، اما تا پاي جان از حق شما براي گفتن آن دفاع مي كنم».
وقوع دو جنگ جهاني ويرانگر باعث شد تا در نيمه دوم سده بيستم اصطلاح «مدارا» وارد اغلب حوزه هاي علوم انساني شود.
اما پس از جنگ سرد و گسترش تعصب هاي مذهبي و وقوع كشتارهاي قومي و نژادي در اروپاي شرقي و آفريقا، واژه  «مدارا» اهميت سياسي و اجتماعي فراوان يافت.
مجمع عمومي يونسكو در تاريخ ۱۶ نوامبر ۱۹۹۵ بيانيه اصول تحمل آراي ديگران را به تصويب رساند. در اين بيانيه از جمله آمده است: براساس موازين حقوق بشر، به كاربستن رواداري، به معني پذيرفتن بي عدالتي اجتماعي، يا دست كشيدن از باورهاي خود يا دادن امتياز در اين عرصه نيست. كاربرد رواداري بدين معناست كه هر كس در گزينش باورهاي خود آزاد است و مي پذيرد كه ديگران نيز از همين آزادي بهره مند شوند.
رواداري را ازدرون خانه مان آغاز مي كنيم تا به همسايگان و ديگر مناطق گيتي برسيم.
يك مثل عربي مي گويد: ناداني اساس دشمني است. به باور ما، عدم شناخت گروه هاي سياسي، اجتماعي، قومي و مذهبي درون ميهنمان، باعث بدگماني و حتي پيشداوري و دشمني مي شود. لذا ما نياز به شناخت يكديگر داريم تا بتوانيم با مدارا با هم زندگي كنيم.
اما، كار به اينجا ختم نمي شود. ما در منطقه اي زندگي مي كنيم كه در حالت غليان به سر مي برد. ما بايد همسايگان خود را نيز بشناسيم و با تركيب قومي، مذهبي، فرهنگي، انديشه، هنر و ادبشان آشنا شويم تا نسبت به آنان دچار پيشداوري نشويم.
در اين ميان، جهان عرب دنياي پرتلاطم و پرآشوبي است كه رخدادهاي فكري، ادبي و سياسي اش بر ميهن ما تاثير مي گذارد. در واقع آن چه در عراق يا فلسطين مي گذرد بر سرنوشت كل خاورميانه تاثير مي نهد.
همچنين ما ناگزيريم نسبت به انديشه ها، سخن ها و ديدگاه هاي ديگران در ساير مناطق جهان نيز مدارا نشان دهيم و به آنها گوش فرا دهيم.
لذا فراگرد آشنايي و رواداري و شناخت ديگران فراگرد مهمي است كه در دنياي امروز براي همزيستي و خوش زيستي آدميان لازم به نظر مي رسد.
اين صفحه، هفته اي يك بار با شما خواهد بود تا در اين روند بكوشد.

مدارا در جهان
گفت و گوي تمدن ها در مانيل

همايش  «گفت  و گوي  ميان  تمدنها» با حضور «بلاس  اوپل »، وزير امورخارجه  فيليپين  و «حميد رضا آصفي  » سخنگوي  وزارت  خارجه   ايران  روز دوشنبه  در مانيل  آغاز بكار كرد.
وزير امور خارجه  فيليپين  در مراسم  گشايش   اين  كنفرانس  گفت : بدنبال پيشنهاد آقاي  خاتمي رئيس  جمهوري   ايران ، فيليپين  علاقه  مند شد تا صلح پايدار را در ميان  گروه هاي  مختلف  سياسي ، مذهبي  و اجتماعي  برقرار كند.
وي  گفت : پيشنهاد آقاي  خاتمي توانست  يك  رويكرد صحيح  از برنامه  گفت  وگوي  تمدنها را ارايه  دهد و به  اين  دليل  اين  پيشنهاد با استقبال  زيادي از طرف  كشورها و سازمانها روبرو شد.
اوپل  گفت : ما به  اجراي  اين  پيشنهاد خوش  بين  هستيم  و تمايل  داريم  تامشكلات  داخلي  خود را در اين  چارچوب  حل  كنيم .
وي  در ادامه  گفت : ما دنبال  تنش  زدايي  هستيم  و پيشنهاد رئيس  جمهوري ايران  در اين  راستا و در چارچوب  خواست  سازمان  ملل  قرار دارد.
در اين  همايش  كه  با همكاري  و مشاركت  وزارت  خارجه هاي  دو كشور برگزارشده است ، حميد رضا آصفي ، دستيار ويژه  و سخنگوي  وزارت  خارجه  كشورمان سرپرستي  هيأت  ايراني  را بر عهده  دارد.
وي  در اين  مراسم  با تشريح  موضوع  گفت  و گوي  تمدنها به  تشريح  برنامه هاي ايران  در اين  رابطه  پرداخت  و تأكيد كرد كه  صلح  و عدالت  جهاني  از طريق  گفت و گو بين  فرهنگ ها و تمدن ها حاصل  خواهد شد.
وي  افزود: فقدان  درك  و آشنايي  گروه ها، ملت ها و دولت ها نسبت  به  يكديگر باعث  رشد و توسعه  تنفر و خشونت  گرديده  است  و ما معتقديم  كه  گفت  و گوي ميان  فرهنگ ها و تمدن ها مناسب ترين  راه  براي  ايجاد دوستي  و تفاهم  ميان  ملت  ها است .
در كنار اين  كنفرانس ، نمايشگاهي  از دستاوردهاي  هنري ، فرهنگي  باعنوان گفت وگوي  ميان  تمدن ها به همت  رايزني  فرهنگي  جمهوري  اسلامي ايران  در مانيل تشكيل  شد.
محمد جواد ثابتي  صنعت ، رايزن  فرهنگي  جمهوري  اسلامي ايران  در گفت  وگوي  تلفني  باخبرنگار ايرنا گفت : در اين  نمايشگاه  هنرهاي  تجسمي ،طرح هاي قرآني ، نقشينه اي ، قلم  زني ، تابلوهاي  نفيس  و مجموعه اي  از فرش هاي ايراني  همراه  با كارگاه  فرشبافي  عرضه  شده  است .
وي  گفت : از ويژگي هاي  اين  نمايشگاه  مي توان  به  آميختگي  فرهنگ  و هنرايراني  و فيليپيني  اشاره  كرد كه  تبلور آن را مي توان  در نوشتن  آيات  قرآن بر روي  صدف  مرواريدديد.
اين كنفرانس  نخستين  نشست  گفت  و گوي  تمدنها است  كه  در جنوب  شرق  آسيابرگزار مي شود و به  مدت  ۲ روز ادامه  داشت .
در اين  همايش ، سخنرانان  ايراني  و فيليپيني  در خصوص  نفي  خشونت  وتروريسم  در همه  اديان  الهي  و اهميت  گفت و گوي  تمدنها براي  برقراري  تفاهم ميان  ملت ها و نقش  زنان  در توسعه  كشورها سخنراني  كردند.

نگاه
مدارا بياموزيم
004690.jpg

فدريكو مايور دبير كل سابق يونسكو
«اي پروردگار همه موجودات، تمامي كائنات و همه زمانها... ميان لباسهاي ما، ميان همه انواع متفاوت و نارساي زبانهاي ما،  ميان همه آداب و رسوم مضحك و قوانين ناقص ما، ميان تمام افكار پوچ ما و سرنوشتهاي ما، كه به چشم ما چنين متفاوت و نزد تو اين همه شبيه هم اند، تفاوتهايي قائل باش؛ چنان مقدر فرما كه اين تفاوتهاي ناچيز، كه موجب مي شوند ذرات بي مقداري كه آدمي ناميده مي شوند از يكديگر باز شناخته شوند، نشانه هايي براي كينه و آزار نباشند».
ولتر (رساله در باب بردباري)
جهاني كه ما، ايستاده بر آستانه عصري جديد، شاهد ظهورش هستيم الهام بخش شادماني نيست. ملي گرايي، تعصبات قومي و نژادي وتغيير شرايط موجب شده تا بار ديگر آتش عداوت از زير خاكستر سر برآورد. بي شك محو چارچوبها و معيارهاي مرسوم، فروپاشي محدوده هاي جغرافيايي و عقيدتي و زير سئوال رفتن نظامهايي كه روزي گمان مي رفت جاوداني و خدشه ناپذير باشند، عامل احياي افراط گرايي به اشكال مختلف بوده اند. اضمحلال نظم سابق عرصه را براي هرگونه اقدام جديد، از جمله اقدامات آشوبگرانه و افراطي، باز گذاشته است؛ و خشونت يكه تاز اين عرصه بلامنازع است.
طرد و محروم كردن امري عادي و بي اهميت مي شود. هر چند در مواردي قدرتهاي غيرعقلايي آشكارا بر مسند كارند، در ديگر موارد نيز بحث و مناظره هاي سياسي، روشنفكرانه و عمومي بي سرو صدا و به شكلي خائنانه ملوث مي گردد.
پس لازم است سريعا نيروي بردباري خود - يا آنچه به نظرمان بردباري مي آيد - را با ديدي انتقادي و بي اغماض بيازماييم. چرا اين راه حل به نظر «عقب گرد» مي آيد؟ آيا هميشه از دل، يا دست كم از يك عمل آگاهانه ارادي بر مي خيزد؟ بي شك پاسخ به اين قبيل پرسشها ناگزير ديدگاههاي ما را در مورد نزديك شدن يا نشدن به صاحبان ديدگاههاي متفاوت با ما به زير سئوال مي برد. بايد خود را ملزم كنيم به اينكه به ديگران نزديك شويم، و به آن به عنوان گام نخستين به سوي شناخت صحيح ديگران اميدوار باشيم. در اين صورت بردباري ديگر بازتاب ضد خود نخواهد بود و از براي پايداري نيرو خواهد گرفت. گذشت ،ديگر مفهومي خشن نخواهد بود؛ بلكه بسان گوهري خواهد درخشيد.
آري، به همان ميزان كه ديگراني كه با ما متفاوت اند حقوق خود را مي خواهند و در جهاني كوچك و كوچكتر، همواره به ما نزديك و نزديكتر مي شوند، وسوسه بازگشت به خود و طرد ديگران در ما قويتر مي شود. اما تاريخ نشان داده است كه اگر مردم به هويتي محدود و محصور پناه بياورند و بخواهند كه «هر كس در خانه خود» بماند، چه پيش خواهد آمد. ما نبايد عاقبت محتوم اين كار را از ياد ببريم. گروهاي قومي و اجتماعي ضعيفتر و آسيب پذيرتر سپر بلا مي شوند، و اين به معناي تشديد بي عدالتيهاي آشكار است.
بياييد بردباري ترديدآميز را كنار بگذاريم، بردباري كه به ما اجازه مي دهد تا از كنارمسائل غيرقابل گذشت - يعني فقر، گرسنگي و رنج ميليونها افراد بشر - با اغماض بگذريم. اگر چنين كنيم، گرمي آفتاب درخشان شفقت و برادري را حس خواهيم كرد. بردباري جزء اساسي زندگي ما خواهد شد. اكنون كه هزاره اي چنين پر فراز و نشيب و سرشار از تضاد و تفاوت را پشت سر مي گذاريم، من به مدارا چشم اميد دارم.
منبع: پيام يونسكو

نشر مدارا
جلد اول كتاب خوزستان منتشر شد

بنياد خوزستان شناسي كه سه سال پيش به همت برخي از نمايندگان اهواز در مجلس شوراي اسلامي تأسيس شد كتابي زير عنوان «كتاب خوزستان ۱» منتشر كرده است.
اين كتاب به كوشش محمد جعفري قنواتي، پژوهشگر خوزستاني چاپ و منتشر شده و دربرگيرنده پژوهش هاي اجتماعي، فرهنگي و تاريخي و چند داستان و شعر است.
در پيشگفتار كتاب خوزستان آمده است: «خوزستان سرزمين تكثر، تنوع و مهد تمدن هاي كهن است. اين منطقه از ديرباز شاهد هم زيستي فرهنگ هاي مختلف در كنار هم بوده است».
كتاب خوزستان كه گويا قرار است سالي دو جلد آن چاپ و منتشر شود ، نخستين جلد آن حاوي مطالبي از اين دست است: «مكانيزم كنترل اجتماعي نابهنجاري ها در جامعه عشيره اي عرب خوزستان» به قلم علي نوذرپور. نويسنده مقاله يكي از مديران وزارت كشور است كه پيشتر نيز پژوهش هاي سودمندي را درباره عرب هاي بومي خوزستان از ايشان خوانده بوديم.
نوذرپور در اين مقاله، آسيب شناسي آيين فصل در ميان عرب هاي خوزستان را از نگاه جامعه شناسي بررسي كرده و در اين راه از منابع مختلف چون جلال  آل احمد، ريمون آرون، سيداحمد كسروي و برخي از پژوهشگران عرب خوزستاني بهره برده است.
«شركت نفت و تأثيرات آن بر خوزستان» نام گفت وگويي است كه محمدجعفري قنواتي با دكتر كاوه احساني انجام داده كه طي آن، تأثيرات صنعت نفت بر بافت روستايي و عشايري خوزستان بررسي شده است.
محمد عابدي گزارشي دارد از خانم پولين لاوانيه، پژوهشگر فرانسوي كه پس از بازديد از مناطق نفتي خوزستان قرار است درباره تاريخ شهرسازي و روابط اجتماعي - فرهنگي دوره مربوط به شركت نفت ايران و انگليس، كتابي بنويسد.
«ابواحمد و ابوهلال عسكري» نام مقاله اي از دكتر محمدعلي شيخ، استاد دانشگاه شهيد بهشتي است كه زندگي و آثار اين دو اديب بزرگ عرب خوزستاني را بررسي كرده. ابواحمد و ابوهلال عسكري از بنيادگذاران نقد ادبي در ادبيات عرب هستند كه آثارشان همچنان مورد بحث و گفت وگوست.
«فرجام شيخ خزعل» نام مقاله اي است از محمد جواهر كلام - مترجم و پژوهشگر - كه ظاهرا مقدمه اي بر كتابي به همين نام است. وي مطالعات مربوط به خوزستان را به سه دسته تقسيم مي كند. مطالعات نويسندگان ايراني، نويسندگان عرب و نويسندگان انگليسي. مسعود فروزنده در مقاله «تلاش براي ماندن» تحليلي دارد بر ماندگاري صابئين مندايي در خوزستان.
نويسنده به طور چكيده جمعيت، جغرافيا ،باورها و مناسبات اجتماعي منداييان خوزستان را بررسي كرده است.
«سينما در آبادان به عمر پالايشگاه نفت» مقاله اي از غلام حيدري (عباس بهارلو) است كه در آن به تاريخ سينما در شهر آبادان پرداخته است. «تاريخ نگاري كسروي» نام مقاله اي از عبدالنبي قيم، پژوهشگر خوزستاني است كه در آن تاريخ نگاري احمد كسروي و به ويژه «تاريخ پانصدساله خوزستان» او را نقد كرده است. قيم در اين مقاله، لغزش ها و كاستي هاي آثار مختلف تاريخي كسروي را نشان مي دهد.

|  ادبيات  |   اقتصاد  |   زيست بوم  |   سياست  |   فرهنگ   |   مدارا  |
|  ورزش  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |