مفتون اميني: شعر بي منطق نيست
كتاب هاي شعر را يا ناشرين محترم و يا خود شاعران عزيز برايم مي فرستند. تازه ترين كتابي كه خوانده ام «من حذف به قرينه لفظي شده است» از آذر كياني است كه به نظرم كتاب اول ايشان را بيشتر پسنديدم. در آن كتاب ايشان كار خودش را كرده بود. اما در كتاب جديد چون خواسته اند وارد جريان پست مدرن شوند در واقع به هوس افتاده اند كه مثل آن ها شعر بگويند كه زودتر معروف شوند (البته مشهور مي شوند ولي در يك زمان كوتاه و زودگذر) كتاب دوم ايشان به چنين سرنوشتي دچار شده است. معناگريزي و نحوستيزي اگر علتي نداشته باشد هم مخالف استتيك و هم مخالف منطق است. شعر بي منطق نيست؛ بلكه منطق خودش را دارد. بي نظمي هم بايد نظمي داشته باشد.
من فكر نمي كنم كه در ماههاي اخير اتفاقي افتاده باشد. فقط مي شود گفت آن طور كه مي بينيم بعضي از شاعران از پست مدرن دارند برمي گردند. اين شاعران همديگر را خنثي مي كنند و بعد از اينكه آتشي به تهران آمد، شاعران هم شانه او يكه تازي هاي خود را از دست دادند. چون شاعران جديد همديگر را خنثي مي كنند، اين اتفاق به نفع شاعران دهه چهل تمام مي شود و شاعران قديمي جاپايشان محكم تر مي شود.
كتاب شعر تازه ام به نام «عصرانه در باغ رصد خانه» را به دوستي سپرده ام تا به ناشري كه خود صلاح مي داند بسپارد كه قرار است در نيمه دوم سال ۸۲ منتشر شود.
احمد پوري: نام بيشتر مطرح بوده تا كيفيت
آخرين كتابي كه با دقت خوانده و ترجمه اش كرده ام شعرهاي «اورهان ولي»است كه اين كتاب را براي چاپ آماده كرده ام و به نظرم شعرهاي بسيار موفق و خوبي هستند. از رسول يونان كتاب شعري خواندم كه خيلي خوب بود. در واقع، به طور منسجم كتاب زيادي نخوانده ام اما به صورت پراكنده كتاب هاي زيادي خوانده ام. اخيراً كتاب هاي ترجمه شعر از دوستان مترجم خوانده ام كه متأسفانه در بيشتر كتاب ها صرفاً با عجله ترجمه صورت گرفته و نام شاعر بيشتر مطرح بوده است، تا مورد ترجمه و كيفيت آن. در نتيجه، از شاعران بزرگي آثار بسيار ضعيف از طريق ترجمه به دست ما رسيده است. اما اخيراً شعرهاي سيلويا پلات كه انتشارات مرواريد منتشر كرده به دستم رسيده است كه بعد از خواندن آن نظرم را خواهم گفت.
كتاب هاي موفقي هم منتشر شده است. اخيراً كتاب شعرهاي نرودا را با ترجمه نازنين ميرصادقي ديدم كه ترجمه خوبي بود. همچنين ترجمه صد غزل عاشقانه كه باز هم از نرودا را از فؤاد نظيري خواندم كه آن هم خوب و محكم بود، اگرچه در مواردي با سليقه ترجمه من جور نبود. در ماههاي اخير انتشار هري پاتر جداي از جنبه هاي عيني مسئله اتفاق مهم ادبي بود و اگر زمان را بيشتر در نظر بگيرم انتشار كتاب همنوايي و اركستر چوب ها از زمان هاي موفق اين سال ها بوده است.
سه جلد كتاب در دست چاپ دارم كه دو جلد آن گزينه اشعار كوتاه شعر معاصر ايران است و جلد ديگر گزينه اشعار كوتاه جهان كه نشر خورشيد در حال انتشار آنها است. اميدوارم تا ماه آينده به بازار بيايد و كتاب شعر «اورهان ولي» هم به همت نشر آهنگ ديگر به زودي چاپ خواهد شد. با ذكر اين نكته كه «اورهان ولي» از شاعران كشور تركيه است و در سال ۱۹۵۰ درگذشته است.
فنچ هايي كه اژدها شدند
غزل تاجبخش، هم اكنون مشغول نوشتن رماني است كه به گونه اي مي شود گفت، روايتي زندگي نامه وار دارد. نام رمان با احتمال قريب به يقين «مأمون» است.
«مأمون» نام روستايي نزديك ايستگاه «ازنا»، حوالي شهر «دورود» است.
تاجبخش مي گويد: هنگامي كه مي خواهي با قطار از تهران به اهواز بروي، ايستگاه «ازنا» را مي بيني. من در روستاي «مأمون» كه فاصله چنداني با «ازنا» ندارد، خاطره هاي شيرين و جذاب دوران كودكي خودم را مي بينم.
تاجبخش همچنين در ادامه گفت: قبلا هم مجموعه شعري با عنوان «مأمون» به چاپ رساندم. اما مرا راضي نكرد و تصميم گرفتم تا رماني پيرامون زندگي كودكي ام بنويسم. هيچ گاه خاطرات تابستان خنك آن روستا را فراموش نمي كنم و شايد با نگارش كتاب، بتوانم بخشي از وقايع طفوليتم را ثبت و ضبط كنم تا هركس كه دوست داشت بخواند و لذت ببرد.
تاجبخش در چند روز قبل، كتاب «چراغ ها را من خاموش مي كنم» نوشته زويا پيرزاد را خوانده و براي مرتبه چندم «بار هستي» اثر ميلان كوندرا را مطالعه كرده است. وي همچنين اضافه مي كند: بسياري مجموعه اشعار را روي ميز كارم مي گذارم و تعداد دفترهايي كه بر آنها مرور دارم، زياد است.
نويسنده كتاب «آدمك ها» در اين باره كه براي سفر كردن در داخل و خارج مرز كشورمان، كدام نقاط جهان را برمي گزيند، گفت: در ايران دوست دارم به كندوان بروم. جايي كه كوه هاي گنبدي و چشمه هاي آب معدني دارد. در خارج از ايران هم شهر ونيز ايتاليا را انتخاب مي كنم كه در آنجا مردم بر خيابان هاشان با قايق حركت مي كنند. البته كشور هندوستان را نيز با آن مردم صبورش دوست دارم. ضمنا فكر مي كنم يك بار ديدن «تاج محل» برايم كافي نباشد. براي مسافرت خارج از كشور هرگز آمريكا را در نظر نخواهم گرفت.
خالق «بر بال هاي پرواز» در آخر افزود: هفته گذشته به طور اتفاقي برنامه هاي شبكه دو سيما را نگاه مي كردم كه متوجه شدم در سريال «بانكي ها» مجموعه شعر «آزادي در قلمرو سبز فنچ هاي سپيد» مرا برداشته اند و باند مشكي رنگي بر روي آن قرار داده اند و نهايت نام «ديوان اژدها» بر آن نهادند.
اول از هر چيز بايد بگويم كه نه از من اجازه گرفتند و نه مرا مطلع كردند. ضمنا به كسي كه نقش شاعر كتاب را بازي مي كرد، عنوان «اژدها» دادند و او را با همين نام صدا مي كردند.
هنرمندي با تشخص شاعري
«از اينجا غروب جهان نمايان است» دفتر شعر علي اكبر گودرزي، با طرح روي جلد زيبايي از عليرضا اسپهبد، توسط نشر كتاب ايران و با قيمت ۹۵۰ تومان به چاپ رسيد.
گودرزي در اين كتاب، براي سروده هايش عنواني در نظر نگرفته است و صرفا با اعداد و ارقام شعرهايش را از يكديگر تفكيك كرده است.
سي وهشتمين نوشته كتاب او همين است كه مي خوانيم: به ديدارم كه آمدي / ستاره اي در جانت نبود / و عشق در خوابت، مهتابي كه در سياهي ابري مانده بود. / و صبح در هيچ لحظه اي نبودي / به ديدارت كه آمدم / از رودخانه، تنها نامي مانده بود / و از دريا، ساحلي فراموش / به ديدارت كه آمدم / چشم جهان بسته بود.
پس با اندك تأملي به جرأت مي گوييم كه گودرزي هنرمندي است با تشخص شاعري قدرتمند.