شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۲ - شماره ۳۱۳۱- Aug, 9, 2003
ديواري براي محاصره كامل
004755.jpg
يك سال پيش، يك روز صبح وقتي اهالي روستاي كشاورزي جايوس در كرانه باختري از خواب بيدار شدند، يك گروه تحقيق و تجسس ساختماني را بر فراز تپه هاي مشرف به روستايشان ديدند. دو ماه بعد اطلاعيه هايي مبني بر سلب مالكيت برخي زمين ها در مزارع وباغ هاي اين روستا انداخته شد. از آن زمان اهالي اين منطقه شاهد پيشروي خطي سفيدرنگ همچون مار در اطرافشان بوده اند. اين خط «ديوار امنيتي» است كه  اسرائيل با ادعاي مفيد بودن آن براي جلوگيري از ورود بمبگذاران انتحاري به مناطق خود مشغول ساخت آن است.
بخش عمده اي از زمين هاي كشاورزي متعلق به اهالي جايوس در آن سوي اين ديوار امنيتي واقع شده است. به غير از يك راه تمامي راههاي ورود به اين زمين ها با وجود اين مانع سد شده است.
كشاورز ۶۰ ساله فلسطيني از اهالي اين روستا به جاي روبه رو شدن با خطر رفتن به خانه اش از ميان سربازان اسرائيلي كه در طول اين حصار مستقر هستند، ترجيح مي دهد كه اكثر شب ها را در باغش بگذراند. همه دارايي و درآمد او آن سوي اين حصار مارگونه است.
وزارت دفاع اسرائيل كه كار ساخت اين ديوار را به عهده دارد به تازگي ساخت بخش شمالي آن را به پايان رسانده است. هزينه ساخت اين ديوار ۲۴۵ كيلومتري بيش از ۵۰۰ ميليون دلار است. در طول اين ديوار تجهيزات الكترونيك و برج هاي ديده باني كار گذاشته مي شود. اين سازه، چيزي شبيه به ديوار است وشباهت هايي هم به حصار دارد.
اين ديوار پايه اي بتوني دارد و ارتفاع آن ۵ متر است. روبناي آن سيم در هم تنيده است و يك طرف آن از سيم خاردار پوشانده شده و گودالي چهارمتري قبل از آن وجود دارد سنسورهاي الكترونيك و محوطه اي كه رد پاي هركس را
ثبت مي كند از ديگر ويژگي هاي اين سازه است.
۵/۸ كيلومتر از اين سازه را ديواري بتوني با ارتفاع هشت متري تشكيل مي دهد كه چندين برج ديده باني در آن وجود دارد. اين بخش كه ديواري بتوني گرد شهر قلقيلياست با هدف جلوگيري از تيراندازي به رانندگان اسرائيلي در بزرگراه كنار آن ايجاد شده است.تاكنون بيش از۱۵۰ كيلومتر از اين ديوار ساخته شده است.
دولت اسرائيل بعد از بحث و بررسي چند طرح، ايجاد اين ديوار را تصويب كرد. با اين ادعا كه اين تنها راه جلوگيري از ورود مبارزان فلسطيني است، برخي وزراي دولت اسرائيل و حتي حاميان تندروي آنها ابتدا تمايلي به اين كار نداشتند زيرا از اينكه ساخت اين ديوار، نوعي مرز ميان سرزمين هاي فلسطين و اسرائيل فرض شود بيم داشتند، نه به اين دليل كه از مرزبندي با فلسطينيان اجتناب مي كردند بلكه به اين خاطر كه موقعيت اين ديوار طوري واقع شده كه برخي شهرك هاي يهودي نشين پشت آن در سرزمين هاي فلسطيني واقع مي شود.اين كار اعتراض شهرك نشينان و حاميان آنها را برانگيخته است. براي ساخت اين ديوار بخشي از زمين هاي فلسطينيان ضبط و توقيف شده است و صدها كشاورز و فروشنده فلسطيني از زمين هاي خود منفك شده اند.
بيشترين تاثير ساخت اين ديوار در شهر قلقيليا مشهود است، جايي كه زماني «سبد ميوه» كرانه باختري خوانده مي شد و اكنون در حصار اين ديوار امنيتي گرفتار شده است. ارتباط اين شهر با مزارع كشاورزي اش از سه طرف قطع شده است. همچنين اين ديوار ارتباط دومين منبع بزرگ آب منطقه را با قلقيليا قطع كرده است. براي دسترسي به اين شهر ۴۰ هزار نفري، بايد از يك امنيت بازرسي اسرائيلي عبور كرد.
ساخت اين ديوار در واقع عملي كردن حرفي است كه شارون مدت هاست بر آن تأكيد مي كند. اين ديوار ۴۲ درصد از كرانه باختري را در اختيار فلسطيني ها قرار مي دهد.
شايد اگر اين ديوار اطراف كل كرانه باختري ساخته مي شد، اندكي از واكنش  فلسطيني ها كمتر مي شد. با اين حال تل آويو تأكيد مي كند كه اين فقط يك مانع امنيتي است و ارتباطي با مرزهاي آينده ندارد. مقامات اسرائيلي مي گويند بعد از دستيابي به توافق صلح، هيچ چيز مانع از ميان بردن اين ديوار نخواهد شد، ديواري كه به اذعان خود آنها ساخت هر كيلومتر از آن ۲ ميليون دلار هزينه دارد.
صائب عريقات از مقامات بلندپايه فلسطيني اخيراً گفته است ۲۰۵۰۰هكتار از زمين هاي كشاورزي براي ساخت اين ديوار غصب شده است. شهرها و روستاهاي فلسطيني نيز در محاصره كامل آن قرار گرفته است.
روزنامه يديعوت آهارانوت پرتيراژترين روزنامه اسرائيلي اخيراً در گزارشي نوشت، اين ديوار دارد به يك زندان تبديل مي شود نه يك مرز. اين روزنامه نوشت، «ديوار امنيتي» به جاي جدا كردن مردم دو طرف، فلسطيني ها را در يك قفس محصور مي كند، تنها جداسازي كه صورت گرفته جداسازي ميان روستاهاي فلسطين و زمين هاي كشاورزي آنهاست. به اين ترتيب آنها ديگر نمي توانند كشاورزي كنند. اين تنها منبع درآمد فلسطيني هاست.
يديعوت آهارانوت فاش كرد، راهي كه اين ديوار مي رود هيچ شباهتي به مرزهاي سال ۱۹۶۷ ندارد. نقشه مسير اين ديوار شباهت عجيبي به نقشه هاي شارون براي كشور فلسطين دارد، نقشه هايي كه سالهاست آن را به هوادارانش نشان مي دهد. اين يك حصار دفاعي با هدف امنيتي نيست، هزينه ساخت آن هم بسيار بالاست.
اين روزنامه اسرائيلي نوشت: برآورد «بت سلم» مركز اسرائيلي حقوق بشر در سرزمين هاي اشغالي اين است كه ساخت هر كيلومتر از اين ديوار ۵/۲ ميليون دلار هزينه دارد و قرار است اين ديوار تا ۱۰۰۰ كيلومتر پيش برود.
اين نخستين بار است كه طول اين ديوار يك هزار كيلومتر عنوان مي شود. پيش از اين در برخي گزارش ها آمده بود كه ساخت ديوار امنيتي به آنچه در ظاهر به نظر مي رسد محدود نخواهد شد و ديواري براي بيت المقدس هم در نظر گرفته شده است. انتشار اين گزارش جنجالي كه دو ماه پيش به چاپ رسيد بحث درباره اين ديوار را در اسرائيل شدت بخشيد.
در خرداد ماه جورج بوش در «عقبه» برخي از اين آمار و ارقام ها و تصاوير نقشه ها را از زبان هيأت فلسطيني شنيد و در دست آنها ديد و از همان زمان زمزمه هاي مخالفت با اين كار از واشنگتن بلندشد. اين زمزمه ها اكنون به تهديد اسرائيل به قطع كمك هاي مالي تبديل شده است.
واشنگتن بيش از آنكه نگران نگراني هاي فلسطينيان باشد از نيمه كاره ماندن نقشه راه بيم دارد،  زيرا براي پيشبرد برنامه هاي بلند مدت خود در خاورميانه به اين موفقيت نياز دارد. اكنون ساخت اين ديوار يكي از دو عامل اصلي نارضايتي فلسطينيان در دوره جديد روند صلح است(عامل ديگر آزادي زندانيان فلسطيني است). بوش در ۲۴ ژوئن (۳ تير) در كنفرانس خبري به همراه محمود عباس نخست وزير فلسطين در واشنگتن گفت: با وجود ديواري كه در كرانه باختري مي خزد ايجاد اعتماد ميان فلسطينيان و اسرائيلي ها بسيار دشوار است.
چهار روز بعد او در كنفرانس خبري با شارون در همان مكان گفت: «نخست وزير براي من تصريح كرد كه اين (موضوع ساخت ديوار امنيتي) موضوع حساسي است و من به او قول دادم كه به بحث و گفتگو درباره اينكه چه كنيم كه تضمين شود اين ديوار پيام درستي مي فرستد، ادامه دهيم.»
البته اين جمله پرپيچ و تاب روز سه شنبه اين هفته با چاپ خبري در مطبوعات آمريكا و اسرائيل به تهديدي صريح تبديل شد.
خبر را ابتدا روزنامه هاآرتص چاپ كرد: واشنگتن براي فشار بر اسرائيل و توقف ساخت اين ديوار به ابزارهاي اقتصادي و مالي رو آورد.
خبر كامل تر را روزنامه نيويورك تايمز به نقل از دو مقام مسئول در دولت كه نخواستند نامشان فاش شود نوشت، دولت بوش كه در پي راهي براي فشار بر اسرائيل و توقف كار ساخت اين ديوار است، كاهش ضمانت هاي وام براي اسرائيل را بررسي مي كند.
چنين اقدام تنبيهي كه پيش از اين در روابط  آمريكا با متحداني چون اسرائيل و انگليس نيازي به آن نبود يا حداقل به طور علني اعلام نمي شد، نشان دهنده تغيير سياست  بوش در اجتناب از هرگونه رويارويي با دولت آريل شارون يا حاميان آن در واشنگتن دارد.
كنگره آمريكا در بهار گذشته ۹ ميليارد دلار ضمانت وام را براي اسرائيل تصويب كرده بود كه اين بودجه كمك نظامي يك ميليارد دلاري به اسرائيل براي مقابله با اثرات و عواقب جنگ عراق را نيز شامل مي شد.
دو مقام مسئول در دولت بوش كه اين خبر را به نيويورك تايمز دادند گفتند، بوش بعد از شنيدن سخنان رهبران فلسطيني كه گفته بودند، اين حصار فلسطيني ها را از مزارع، خانه ها، مدارس و مكان هاي كارشان منفك مي كند ، اين تصميم را گرفت.
يك مقام اسرائيلي در واكنش بر اين تصميم واشنگتن گفت: اين موضوع به دولت شارون منتقل نشده است. او گفت: از اين خبر شگفت زده شديم.
پيش از اين دستياران بوش و شارون مي گفتند، اختلاف نظر ميان اين دو بر سر ديوار امنيتي، دوستانه است.

نگاه امروز
تهيدستان در برابر هم
004760.jpg
دكتر بهاءالدين نجفي
دكتر بهاءالدين نجفي، استاد اقتصاد كشاورزي دانشگاه شيراز چهره اي نامدار در اقتصاد كشاورزي ايران است كه مطالعات گسترده اي درباره تنگناهاي بخش كشاورزي ايران دارد. اين استاد گرانسنگ در همه سالهاي پس از انقلاب پاي ثابت مشاوران مقامهاي كشاورزي بوده و ديدگاهها و نوشته هايش مورد توجه اكيد علاقه مندان و فعالان اقتصاد كشاورزي است. نوشته حاضر كه از فصلنامه علمي- پژوهشي اقتصاد كشاورزي و توسعه اخذ شده است، سنگ بناي پژوهشگران در اين باره است كه در قوت و استحكام آن ترديدي نيست. ممكن است برخي آمارهاي ارايه شده در اين نوشته نو نباشد، اما با توجه به اينكه تحولات كشاورزي در ايران بسيار بطئي است، مي توان ادعا كرد كه با اندكي تغيير اين آمارها هنوز اعتبار لازم را دارند.
تحليل دكتر نجفي را از تنگناهاي كشاورزي مي خوانيم.
تنگناهاي ساختاري
يكي از مسائل توسعه كشاورزي ايران كوچكي اندازه و پراكندگي زمينهاي كشاورزي است. اندازه بيش از ۸۰ درصد بهره برداريها كمتر از ۱۰ هكتار و ۶۶ درصد بهره برداريها كمتر از ۵ هكتار است.
ملاحظه مي شود كه غالب واحدهاي توليد كشاورزي كوچك بوده و كشاورزي دهقاني در ايران محور اصلي را تشكيل مي دهد. هر چند كوچكي اندازه واحد كشاورزي از ديدگاه اقتصاددانان كشاورزي پديده  اي نامطلوب است اما اگر اين واحدها نتواند حداقل درآمد لازم را براي تامين معاش خانوار كشاورزي تامين  كند قابليت پذيرش تكنولوژي آن به علت پائين بودن توانايي مالي كاهش مي يابد.
علاوه بر مشكل كوچكي مزارع مسئله ديگري كه واحدهاي توليد كشاورزي در بيشتر مناطق با آن، روبه روست پراكندگي قطعات در داخل مزارع است. بدينگونه كه اراضي كشاورزان در روستا متمركز و يكپارچه نبوده و به صورت قطعاتي در ده پراكنده است، به طوري كه در برخي نقاط تعداد اين قطعات گاهي بيش از ۲۰- ۳۰ قطعه است. در چنين شرايطي هزينه توليد به علت اتلاف زمين و مشكلات مربوط به آبياري و به كارگيري ماشين آلات افزايش مي يابد.
تنگناهاي برنامه ريزي و سياستگذاري
وجود مسائل ساختاري در كشاورزي اهميت نقش دولت را در جهت حمايت از بخش كشاورزي به منظور غلبه بر مشكلات در جهت افزايش توليد آشكار مي سازد. پيش از تقسيم اراضي دهه ۴۰ در ايران قدرت دولت به چهار ديواري شهرها محدود بود و در عمل روستاها خارج از حيطه قدرت حكومت مركزي قرار داشت. اغلب بزرگ مالكان و خانها كنترل روستاها را در دست داشتند.
در بعد برنامه ريزي، دولت با مشكلات گوناگوني در بخش كشاورزي روبرو است نخستين مشكل مربوط به طبيعت برنامه ريزي است كه نوعي برنامه ريزي از بالا به پائين و اغلب به دست كساني انجام مي شود كه از واقعيتهاي كشاورزي ايران تصوير درستي ندارند. مشاركت نكردن كشاورزان در برنامه ريزي و نبودن نهادهايي كه كشاورزان بتوانند خواسته ها و ديدگاههاي خود را به تصميم گيران منتقل كنند يكي از نقاط ضعف عمده برنامه ريزي توسعه كشاورزي در ايران به شمار مي رود.
يكي ديگر از مشكلات اساسي ناهماهنگي ميان بخش توليد غذا، بازاريابي و مصرف و تقاضاي مواد غذايي است. اغلب سياستهاي كشاورزي در خلأ و با توجه به اين جنبه ها انجام مي گيرد. در حالي كه وزارتخانه هاي كشاورزي خود را مسئول توليد غذا مي دانند، سياستهاي خود را با نيازهاي غذايي هماهنگ نساخته و به بيان ديگر، اغلب به توليد به عنوان بخشي جدا نگاه كرده و به بازاريابي، نگهداري و جنبه هاي توزيعي و مهمتر از همه به ضايعات به عنوان پديده  اي كه موجب كاهش توليد عرضه شده به بازار و در نتيجه افزايش قيمت مصرف كننده مي شود، توجه لازم معطوف نداشته اند.
مشكل كوچك بودن و پراكندگي واحدهاي توليد كشاورزي به گونه اي ديگر خود را در برنامه ريزي نشان مي دهد. بر خلاف صنعت كه يك سرمايه گذاري دولت در زمينه توليدات خاص مانند پتروشيمي و يا آلومينيوم مي تواند تحولي در آن رشته توليد بوجود آورده و هدفهاي مورد نظر را برآورده سازد، برنامه ريزي توسعه كشاورزي با هدف تامين غذا براي همه افراد جامعه نيازمند آن است كه هزاران كشاورز خرده پا در پهنه اي وسيع به آن پاسخ مساعد گويند.
برنامه ريزي توسعه كشاورزي در جهت امنيت غذايي زماني از موفقيت برخوردار مي شود كه برنامه ريزان بتوانند آن را با نيازهاي غذايي جامعه در جهت تهيه سفره غذايي مطلوب هماهنگ سازند.
مشكل ديگر در برنامه ريزي كشاورزي بعد سياسي مسئله غذا و برتري گروههاي مصرف كننده شهري به عنوان گروه فشار است. در ايران دولتها از جهات مختلف سعي در پائين نگه داشتن قيمت مواد غذايي براي مصرف كنندگان شهري داشته اند. به عنوان بخشي از اين سياستها، دولت از خريد محصولات كشاورزي به قيمت پائين از كشاورزان و اهرم واردات در جهت تنظيم بازار استفاده كرده است.
استفاده از اهرم واردات محصولات كشاورزي به منظور كاهش قيمت مصرف كننده نيز ابزار ديگري بوده كه به وسيله دولت مورد استفاده قرار گرفته است. هرچند استفاده از واردات به منظور رفع كمبودها قابل توجيه است اما اين كار بايد به گونه اي انجام گيرد كه برانگيزه توليد كشاورزان در داخل اثر منفي نداشته باشد. اما چون اغلب اقدام دولت به واردات محصولات غذايي، به جز گندم، بدون برنامه ريزي قبلي، مقطعي و در پاسخ به نيازهاي جاري بوده، به صورت مطلوبي انجام نگرفته است. در برخي مواقع شاهد بوده ايم كه به علت وجود فاصله زماني ميان زمان تصويب اعتبار و زمان ورود برنج به بنادر، محصول وارداتي در زمان برداشت وارد بازار شده و موجب كاهش قيمت توليدكنندگان گرديده است. در اين ميان عمده فروشان برنج برنده اصلي بوده اند. چرا كه با خريد برنج ارزان و فروش در مواقع غيرفصل با قيمت بالا سود بيشتري برده اند.
بازاريابي
عوامل ساختاري، برنامه ريزي و سياستگذاري، از تنگناهاي عمده توسعه كشاورزي است ولي از جانب دولتها كوششهايي در جهت كاهش آن انجام گرفته است هر چند به نتيجه مطلوب نرسيده، اما زمينه اي كه در آن كار كمي انجام شده و يا توجه لازم به آن نشده بازاريابي محصولات كشاورزي است. واقعيت آن است كه اغلب كشاورزان ايراني در حال گذار از مرحله سنتي به مرحله مدرن و تجارتي مي باشند. براين اساس بخش قابل توجهي از محصول توليدي خود را براي تامين هزينه هاي نقدي خود به بازار مي فروشند.
در گفتگو با كشاورزان، آنان از اين شكايت دارند كه مجبورند محصول خود را قبل و يا در زمان برداشت به فروش رسانند. بدين گونه سهمي كه آنان از قيمت مصرف كننده دريافت مي دارند. اندك است اين موضوع در مورد محصولات فسادپذير مانند ميوه و تره بار شدت بيشتري دارد چرا كه كشاورز توان نگهداري محصول را ندارد و در صورت فروش نرفتن ضايعات افزايش يافته و يا محصول به كلي فاسد شده و از بين مي رود. در ايران وزارت كشاورزي خود را مسئول توليد مي داند و اعتقاد دارد كه قانون مسئوليت امور بازرگاني را به عهده  وزارت بازرگاني نهاده است. وزارت بازرگاني به جز گندم كه كار خريد و نگهداري آن را انجام مي دهد در بقيه محصولات بيشتر به واردات آن مي پردازد كه به طور عمده چنانچه پيش از اين اشاره شد، در پاسخ به نيازهاي جاري و مقطعي است. بي توجهي به بازاريابي محصولات كشاورزي و نبودن متولي براي آن سبب شده كه ميزان ضايعات در فاصله ميان مزرعه و خانه افزايش يابد كه اين امر خود به منزله كاهش عرضه و افزايش بيشتر قيمتهاست. در بيشتر كشورها به منظور غلبه بر اين مشكل كوششهايي در جهت مشاركت توليد كنندگان در امر بازاريابي محصولات انجام شده كه با موفقيتهايي روبه رو بوده است. اما در ايران در اين مورد تجربيات اندكي داشته ايم. به هر حال اين زمينه اي است كه در مقايسه با موارد ديگر كار كمي انجام گرفته و نياز به سرمايه گذاري بيشتر دارد.
بررسي هاي انجام  شده نشان مي دهد فقر كشاورزان نتيجه ركود تكنولوژي و استفاده نكردن از تكنولوژي موجب فقر مي شود. مقايسه عملكرد گندم در ايران با جهان در سالهاي ۱۳۴۰-۷۵ نشان مي دهد، در حالي كه ميانگين عملكرد گندم در جهان ۸۷/۱ تن در هكتار بوده، اين رقم در ايران ۱ تن در هكتار بوده است. در سال ۱۳۷۵ ميانگين عملكرد گندم در ايران ۵۸/۱ و در جهان ۵۳/۲ تن در هكتار بوده است. در سالهاي اخير برنامه هايي در جهت گسترش تكنولوژي در كشاورزي انجام گرفته است. مقايسه ميانگين عملكرد گندم ايران و جهان در دوره پنجساله ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵ نشان مي دهد، عملكردها به ترتيب ۵۶/۱ و ۲۸/۲ تن در هكتار بوده است. اين اختلاف حاكي از آن است كه با اصلاح سياستهاي قيمت گذاري و تكنولوژي مي توان به توليد ۱۶ ميليون تن گندم دست يافت و بدين گونه از گندم وارداتي بي نياز شد.
مقايسه عملكرد برنج در هكتار در ايران و جهان در دوره پنجساله ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۴ نشان مي دهد، ميانگين عملكرد در ايران ۹۶/۳ و در جهان ۵۴/۳ است اين امر مبين آن است كه به خلاف گندم عملكرد برنج در ايران در مقايسه با ميانگين عملكرد آن در جهان بالاتر بوده است. بايد توجه داشت كه ارقام بومي برنج مانند طارم كه از بازار پسندي و مطلوبيت زيادي در بين مصرف كنندگان ايراني برخوردار است، عملكرد به طور نسبي پاييني دارد. براي افزايش عملكرد ارقام بومي نياز به سرمايه گذاري بيشتر در تحقيقات است.
ميانگين عملكرد در هكتار سيب زميني در ايران و جهان در دوره ۱۳۵۰ تا ۱۳۷۵ به ترتيب ۰۱/۱۴ و ۷۴/۱۴ بوده است. عملكرد در هكتار سيب زميني هرچند پايين تر از ميزان جهاني است اما در سالهاي اخير به سبب گسترش استفاده از تكنولوژي در ميان سيب زميني كاران از رشد قابل ملاحظه اي برخوردار بوده به طوري كه از ۲/۱۶ تن در سال ۱۳۶۵ به ۹/۲۱ تن در سال ۱۳۷۵ رسيده است.
به طور كلي بررسي هاي موجود حاكي از آن است كه در محصولاتي كه دخالت دولت در قيمت آن كمتر بوده سرعت رشد تكنولوژي و استفاده از نهاده ها و شيوه هاي جديد بيشتر بوده است.

سايه روشن سياست
رهبر شيعيان مدينه در ايران
شيخ محمدعلي عمراوي، رهبر شيعيان مدينه، براي نخستين بار پس از انقلاب در ايران حضور يافته است.
سايت بازتاب با اعلام اين خبر افزود: عمراوي كه حدود يكصد سال سن دارد، به عنوان بزرگ و رهبر ۱۰۰ هزار شيعه مدينه محسوب مي شود و حسينيه وي، مركز اصلي زائران شيعه در مدينه به شمار مي رود.
عمراوي به عنوان رهبر حدود يكصدهزار شيعه ساكن مدينه -كه اصطلاحا «نخاوله» خوانده مي شوند- توانسته است در روزهاي اخير براي نخستين بار، از طريق سوريه به قم سفر كند.
آگاهان به مسايل داخلي سعودي، سفر وي به ايران را گامي مهم در جهت اصلاحات سياسي و مذهبي در عربستان سعودي قلمداد مي كنند.
وي دو روز قبل با آيت الله فاضل لنكراني ملاقات و گفتگو نموده و در ضيافتي كه از سوي دفتر آيت الله سيستاني در قم به مناسبت ورود وي تهيه شده بود، شركت كرد.
عمراوي چهارشنبه گذشته به مشهد مقدس سفر كرد.

ايمن الظواهري در ايران نيست
روزنامه الوطن به نقل از منابعي كه آنها را «منابع ديپلماتيك موثق اروپا و آمريكا» ناميد نوشت: واشنگتن در اطلاعاتي كه از اعضاي دستگيرشده القاعده در ايران دارد، تاكيد مي كند كه ايمن الظواهري در ميان اعضاي دستگيرشده القاعده در ايران نيست.
روزنامه الوطن چاپ عربستان به نقل از اين منابع افزود: طبق اين اطلاعات كه در حال حاضر در اختيار واشنگتن مي باشد، تعداد اعضاي برجسته گروه القاعده همراه اعضاي متوسط اين گروه در ايران ۱۰ تن مي باشند و ديگر اعضاي دستگير شده در ايران از اعضاي فعال محسوب نمي شوند.

اتهام تازه
مقامات آمريكايي اعلام كردند براي جلوگيري از قاچاق نفت به خارج عراق، ۱۵۰ تن را دستگير و شماري كاميون حامل نفت را توقيف كرده اند.
به گزارش خبرگزاري رويتر مقام هاي آمريكايي مدعي شده اند در برخي موارد كشتي هاي حامل نفت قاچاق از سواحل عراق به آب هاي ايران فرار مي كنند تا دستگير نشوند.
رويتر در ادامه نوشت: سخنگوي دولت آمريكا و انگليس در عراق، از اظهار نظر در خصوص اينكه آيا در اين باره با مقامات ايراني صحبت شده يا نه خودداري كرد.
ايران بارها اعلام كرده است با هر نوع تحرك زميني، دريايي و هوايي عراق كه با تحريم هاي سازمان ملل مغايرت داشته باشد، مقابله خواهد كرد. موضوع قاچاق عادي كه نقض تحريم ها نيست، اتهامي است كه آمريكايي ها براي نخستين بار مطرح كرده اند.

معين بماند
گفته مي شود تصميم سيدمصطفي معين براي كناره گيري از وزارت علوم جدي است، اما مسئولان بلندپايه نظام مي كوشند وي را از اين كار منصرف كنند.
علت اين تلاش، «جلوگيري از انعكاس نامطلوب اين استعفا در شرايط حساس كنوني» است.

نگاه
استراتژي سردرگم
امريكايي ها در هفته هاي اخير (بويژه پنج روز گذشته) به حجم تبليغات عليه جمهوري اسلامي افزوده اند اما نكته جالب در دوره تازه تبليغات اين است كه وحدت نظر در ميان اين مطالب از گذشته كمتر شده است.
يكي از محورهاي موردتوجه در اين زمينه، برنامه هسته اي ايران است. روزنامه لس آنجلس تايمز سه شنبه گذشته در تحليلي پيرامون اين موضوع به صورت تلويحي بزرگنمايي «خطر هسته اي ايران» را بي مورد توصيف كرد.
اين روزنامه براي نشان دادن اينكه اتفاق ويژه اي در زمينه برنامه هسته اي ايران رخ نداده است در سرمقاله خود نوشت: «از شاه گرفته تا آيت الله ها، تقاضاي ايران براي دستيابي به تكنولوژي هسته اي از ۳۰ سال پيش مطرح بوده است.»
اما كريستين ساينس مانيتور ديگر روزنامه امريكايي در موضعگيري تهاجمي در اين باره نوشت:
«مسئله دستيابي ايران به قدرت هسته اي موجب بي ثباتي منطقه مي شود. البته اسرائيل هم ساكت نخواهد نشست تا ناظر توسعه برنامه هسته اي ايراني ها باشد. اسرائيل در سال ۱۹۸۱ به برنامه هسته اي عراق حمله هوايي كرد. ايالات متحده هم ساكت نخواهد نشست. زمان نشان داده كه واشنگتن برنامه هاي احتمالي براي حمله به تأسيسات اتمي ايران دارد.»
اين روزنامه براي مخدوش نشان دادن انگيزه ايران از پيگيري برنامه  هسته اي اينگونه استدلال كرده است: چرا ايران كه يك كشور نفت خيز غني است به انرژي هسته اي احتياج دارد؟ برنامه هاي هسته اي ايران باعث بي ثباتي منطقه مي شود(!) به همين جهت اسرائيل نمي تواند ساكت بنشيند و توسعه برنامه  هسته اي ايران را مشاهده كند.
اين استدلال در حالي مطرح مي شود كه امريكا و روسيه كه هر دو قدرت هسته اي اند داراي بزرگترين ذخاير نفت و گاز جهان هستند.
اين روزنامه در عين حال براي اينكه همه فرصت ها را از امريكا نگيرد، مي افزايد: اما آمريكا دلايلي براي كاركردن با ايران دارد. تهران در حال حاضر تعدادي از اعضاي القاعده را در بازداشت خود دارد. دولت بوش همچنين به اميد ارتقاي دموكراسي در منطقه مي خواهد كه از اصلاح طلبان حمايت كند(!) واشنگتن بايد به تلاش هاي ديپلماتيك خود با ايران ادامه دهد و در اين بين با ساير كشورها نيز همكاري داشته باشد؛ تا تهران را متقاعد كنند كه دستيابي به تسليحات هسته اي به نفع آنها نيست. بهترين راه براي رسيدن به اين هدف نيز تنها منزوي كردن ايران از طريق سياسي و اقتصادي است.
در همين حال شبكه تلويزيوني اي.بي.سي امريكا با اشاره به برنامه هاي هسته اي ايران در تحليلي ادعا كرده است كه ايران در آستانه  تبديل شدن به يك قدرت هسته اي است و اين امر مي تواند تهديدي براي بي ثبات كردن منطقه  خاورميانه و خليج فارس شود.
به گزارش ايسنا اين شبكه  خبري در ادامه تحليلش آورده است: براي اين كه متوجه شويم اين كابوس تا چه حد به واقعيت نزديك است، بهتر است درباره چگونگي عملكرد بمب هسته اي مطالبي را بدانيم. اولين اقدام در اين راه، غني سازي اورانيوم مي باشد. به رغم عراق كه بايد اورانيوم را از خارج تهيه مي كرد، ايران به اندازه  كافي اورانيوم در اختيار دارد. ايران هم چنين تاسيساتي را بنا نهاده كه مي تواند اورانيوم را به اورانيوم غني شده تبديل كند. دومين مرحله  مهم توليد پلوتونيوم است كه به صورت طبيعي وجود ندارد؛ اما در برخي از راكتورهاي هسته اي توليد مي شود.
اين روزنامه مدعي شده است: ايران چنين راكتورهايي را احداث كرده است و اين امر باعث نگراني دولت بوش مي باشد. مهمترين كار دولت بوش اين است كه چگونه ايران را از برداشتن آخرين قدم ها براي توليد سلاح هسته اي برحذر دارد. ايران برخلاف عراق، توسط قطع نامه هاي شوراي امنيت محصور نشده است و به همين جهت آمريكا بايد موردي را عليه ايران به وجود آورد. در صورتي كه آمريكا به ايران حمله كند، خطر آن بسيار بيشتر از جنگ عراق مي باشد؛ زيرا ايران نيروهاي نظامي بسيار قوي و فناوري دارد و اگر اين كشور به مرحله ي دستيابي به تسليحات هسته اي نزديك باشد، برخورد نظامي نتايج غيرقابل پيش بيني در پي خواهد داشت.
در همين چارچوب و از منظر ديگر دونالد رامسفلد (وزير دفاع آمريكا)، تأكيد كرد، ايران ديگر اعضاي «القاعده» بازداشت شده در اين كشور را مستقيماً به آمريكا تحويل نمي دهد.
به گزارش سايت «بازتاب»، وزير دفاع آمريكا در گفت وگوي مطبوعاتي خود گفت: زمان انتظار به پايان رسيده و ايران، همچنان بر تصميم خود مصمم است و درباره تحويل عناصر القاعده به واشنگتن هيچ برنامه اي ندارد.
وي گفت: آمريكا مي بايست از پيشنهاد ايران مبني بر تحويل اعضاي القاعده به طرف سوم با كشورهاي متبوعشان، استقبال كند و اين اقدام ايران از ديد آمريكا، گامي مثبت ارزيابي مي شود.
وي بار ديگر تأكيد كرد، سيف العدل، سعد بن لادن، ايمن الظواهري و سليمان ابوغيث از عناصر اصلي «القاعده» هستند كه دستگيري آنان براي آمريكا ارزشمند است و ما همه تلاش خود را به كار مي گيريم، كه تهران را تشويق كنيم تا اين افراد را به واشنگتن يا طرف سومي كه ارتباط گرمي با آمريكا دارد، تحويل بدهد.
رامسفلد در حالي مدعي است اعضاي ارشد القاعده در ايران هستند كه يك روزنامه سعودي پريروز به نقل از ديگر مقام هاي آمريكايي نوشت: ايمن الظواهري در ايران نيست.
پا به پاي اين پيام هاي تحريك آميز آمريكايي ها روزنامه  الوطن به نقل از منابعي كه آنها را منابع ديپلماتيك موثق اروپا و آمريكا  ناميد؛ نوشت: كالين پاول به جورج بوش پيشنهاد از سرگيري دوباره  مذاكرات سري با ايران در ژنو را جهت انعقاد يك قرارداد دوجانبه ميان آمريكا و ايران ارائه داده است.
همچنين روزنامه ديلي تايمز در تحليلي از برنامه هاي صلح آميز هسته اي ايران آورده است: ايران از زمان شاه(مخلوع) تاكنون به دنبال تبديل شدن به يك قدرت هسته اي است و مشخص نيست كه چرا يك كشور غني از نفت مانند ايران به دنبال راكتور براي توليد انرژي است و اين امر تا حدودي شك برانگيز است.
در بخش ديگري از مطلب اين روزنامه آمده است: آمريكا طي سال هاي اخير روابط محدودي با ايران داشته است و دولت بوش بايد به دنبال روابط بيشتر با تهـران باشـد؛ تا توسعه  دموكراسي را در اين كشور تشويق كند.
در بخش پاياني مطالب اين روزنامه مي خوانيم: مقامات آمريكايي نيز به دموكرات بودن ايران اقرار كرده انـد.
به عنوان مثال ريچارد آرميتاژ، معاون وزير امور خارجه  آمريكا، اظهار داشت: ايران يك دموكراسي است و آزادي را تجربه مي كند كه براي كشورهاي خاورميانه غيرعادي است. جيمز روبين، ديپلمات سابق آمريكا نيز خاطرنشان كرد: بعد از اسراييل و تركيه، ايران دموكرات ترين كشور خاورميانه است و به آمريكا در افغانستان كمك هاي زيادي كرده است.

سياست
ادبيات
اقتصاد
علم
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  سياست  |  علم  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |