شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۲ - شماره ۳۱۳۱- Aug, 9, 2003
دهقانان ايران
شريف و نحيف
زير ذره بين
واقعيت اين است مسئولان انقلابي ايران نيز در ماههاي نخست به دنبال اين موج راه افتادند. انقلاب ارضي كه در ماههاي نخست برپا شد، سازمان توليد در زراعت بهم ريخت. تعاوني هاي توليد روستايي به مثابه آخرين سازمان توليد زراعي در كشور توسط دهقانان خرده پاي روستايي متلاشي شد. اراضي تحت پوشش شركتهاي سهامي زراعي به مثابه مدلي از سازمان توليد زارعي مضر تشخيص داده شد و با شتابي حيرت انگيز در معرض نابودي قرار گرفت.
محمدصادق جنان صفت
004750.jpg

طرح از: افشين سبوكي
جبار- ن، دهقان خرده پا و كهنسال روستايي در حاشيه شهر اردبيل بود. وي به نگارنده مي گويد: به همراه همسرم كه ۴۰ سال است پابه پاي من در مزرعه و خانه كار كرده، با زمين واهالي روستا خداحافظي كردم و به سلطان آباد آمده ام. اگر زمين زراعي ام خسيس نبود و از هر هكتاربيش از ۴ هزار كيلوگرم گندم به من مي داد، مي توانستم و دلم مي خواست در زادگاهم بمانم. اما ماندن ديگر ممكن نبود. وي با وجود كهنسالي هنوز حساب وكتاب يادش نرفته است. مي گويد: زمين زراعي ام كمتر از ۵ هكتار بود. نيمي از آن را بايد آيش مي كردم و ۳ هكتار باقي مي ماند. از هرهكتار ۲۵۰۰ كيلو گندم برمي داشتم. دولت هر كيلو گندم را ۱۵۰ تومان خريداري مي  كند. اگر ضايعات را كنار بگذارم و حتي ۵۰۰۰ كيلو گندم در سال بفروشم، سرسال مي شود ۷۵۰ هزار تومان. فرض كنيد، درآمدهاي ديگري داشته باشم كه بشود يك ميليون تومان بايد نصف آنر ا به كارگر، بذر، كود، سم و آب بدهم. جبار مي گويد: حساب كنيد، ماهي كمتر از ۶۰ هزار تومان برايم مي ماند.
همسرش نيز مي گويد: از پول كه بگذريم، پسران ودخترانم همه از روستا رفته اند. اينجا تنها مانده ايم دلم مي خواهد كنار فرزندانم باشم.
عمادي و هوگلند
دكتر حسين عمادي از مسئولان مياني وزارت جهاد سازندگي بود كه پس از پايان تحصيلات در استراليا، به ايران آمدو معاونت ترويج وزارتخانه را برعهده گرفت. وي در يك سال اخير تلاش كرده است توجه مسئولان سياسي و اقتصادي كشور را به وضعيت وخيم روستاها جلب كند. عمادي آخرين بار در تير ماه تصويري غم انگيز از روستاهاي ايران ارائه داد. وي گفت: اكثريت دهقاناني كه در روستاهاي ايران باقي مانده اند، بيش از ۵۰ سال سن دارند. اين مقام ارشد وزارت جهاد كشاورزي مي گويد: دهقان جوان در روستاها حكم كيميا را پيدا كرده است. كمتر جواني وجود دارد كه كشاورزي را در روستا با شرايط فعلي بر كار در شهرها- حتي اگر سخت ترين كارها باشد- ترجيح دهد. سخنان عمادي مرا ياد نوشته اريك هوگلند در كتاب زمين و انقلاب در ايران مي اندازد. وي در اين كتاب (ص ۲۰۵ و ۲۰۶) مي  نويسد: «گرچه مهاجرت از روستا به شهر در ايران حداقل از دهه ۱۳۲۰ متداول بوده است، اما از ۱۳۵۰ به بعد اين حركت شتاب گرفت... وجه ديگري از مهاجرت كه بايد مورد بررسي قرار گيرد، توزيع سني است. در مجموع مهاجران روستايي از هر دو جنس و در سنين متفاوت بودند. اما، اكثريت قريب به اتفاق آنها را مردان جواني تشكيل مي دادند كه بين ۱۵ تا ۲۹ سال سن داشتند. در واقع، مهاجرت در ميان اين گروه سني چنان شديد بود كه بسياري از روستاها عملاً  از مردان جوان خالي شدند. آنها معمولاً درسنين نزديك به ۲۰ سال روستاهاي خود را ترك مي كردند و اغلب با دختران روستاي زادگاه خود ازدواج مي كردند و پس از چندي همسران خود را به شهر مي آوردند... فقط پسر خوش نشين نبودكه روستا را ترك مي كرد، بلكه پسر دهقان نيز اين كار را مي كرد...»
تأسف وزير بازرگاني
محمد شريعتمداري وزير بازرگاني به دلايل گوناگون ناچار است، تحولات بخش كشاورزي را از نزديك تعقيب كند. يكي از اين دلايل تنظيم بازار شكر، برنج، گندم، پنبه، خوراك دام و طيور است.
وي كه به لحاظ سازماني مسئوليت دارد، شكر و برنج براي بازار ايران را با ارزانترين قيمت ممكن تهيه كند تا فشاري به تهيدستان شهري وارد نشود، از سوي ديگر بايد مراقب صدها هزار دهقان خرده پاي ايراني باشد كه توانايي رقابت با محصولات مشابه خارجي را از نظر قيمت ندارند. به همين دليل است كه وزير بازرگاني در سميناري نسبت به فرار سرمايه ها و عدم اشتياق ورود سرمايه هاي جديد به بخش كشاورزي اظهار تأسف مي كند.
يك گزارش منتشر شده از سوي مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي برنامه ريزي و اقتصاد كشاورزي حاكي است: «به رغم قابليت ها و ظرفيت هاي قابل توجه، سهم سرمايه گذاري مستقيم در بخش كشاورزي حدود ۵ درصد سرمايه گذاري كل كشور است كه تناسب لازم براي تأمين سرمايه لازم، جبران استهلاك سرمايه هاي ثابت و بهره برداري پايدار از منابع توليد را ندارد. در سالهاي برنامه ۵ ساله دوم توسعه، سهم بخش كشاورزي از بودجه عمراني از ۴/۸ درصد در برنامه اول به ۵/۴ درصد در ۳ سال ۷۴ تا ۷۶ كاهش يافت.
اعتبار پيش بيني شده در سالهاي برنامه سوم توسعه نيز با روندي نزولي از ۶/۵درصد در ۱۳۷۸ به ۹/۴ درصد در سال ۱۳۸۳ مي رسد.»
چرا گريز
چرا دهقانان جوان در روستاها نمي مانند؟ چرا اگر شرايط مهيا باشد، دهقانان ميانسال نيز علاقه مندند به شهرها بيايند؟ چرا در حالي كه اكثريت رهبران انقلابي ايران منشأ روستايي داشته و كشاورزي را به عنوان بخشي كه مي تواند انقلاب را در مقابل تهديدهاي خارجي ضمانت كند در كانون توجه داشته اند، بخش كشاورزي ايران بويژه زراعت،  در ۲۴ سال گذشته در بلاتكليفي به سر مي برد؟ چرا در حالي كه همه مسئولان جمهوري اسلامي علاقه مند به خودكفايي در توليد شكر، گندم،  برنج، چاي و... هستند، ايران سالانه هزاران ميليارد تومان بابت واردات اين محصولات ارز هزينه مي كند؟
انقلاب ارضي
004765.jpg

براي پاسخ دادن به پرسش هاي ياد شده بايد به عقب برگشت و جريانهاي سياسي حاكم بر روستاها و زمين در نخستين ماههاي انقلاب را بازكاوي كرد. پس از پيروزي انقلاب در بهمن ۱۳۵۷ و روي كار آمدن دولت موقت انقلاب كه فردي تحصيلكرده را به عنوان وزير كشاورزي انتخاب كرده بود، گروههاي سياسي موجود در كشور شرايط ويژه اي را ايجاد كردند. احزاب چپگراي غيرديني در ماههاي نخست پس از پيروزي انقلاب بهمن ۱۳۵۷، تبليغات گسترده اي عليه نظام اقتصادي ايجاد شده بويژه در بخش كشاورزي راه انداختند. تبليغات منفي پردامنه عليه افرادي كه به «كلان زمين داران» مشهور شده بودند عموماً  براي جذب طرفدار و نيروهاي ساكن در بخش ها و روستاها انجام مي شد كه به هيجان زدگي خاصي در ميان همه نيروهاي انقلابي منجر شد. هر حزب ، گروه و جريان سياسي در ماههاي نخست انقلاب تلاش مي كرد سازمان زراعي ومناسبات حاكم بر آن را جلوه اي از ستم رژيم بداند و ... اين اتفاق افتاد. واقعيت اين است مسئولان انقلابي ايران نيز در ماههاي نخست به دنبال اين موج راه افتادند. انقلاب ارضي كه در ماههاي نخست برپا شد، سازمان توليد در زراعت بهم ريخت. تعاوني هاي توليد روستايي به مثابه آخرين سازمان توليد زراعي در كشور توسط دهقانان خرده پاي روستايي متلاشي شد. اراضي تحت پوشش شركتهاي سهامي زراعي به مثابه مدلي از سازمان توليد زراعي مضر تشخيص داده شد و با شتابي حيرت انگيز در معرض نابودي قرار گرفت.
سياست روستايي
مسئولان اقتصادي نظام نوپاي جمهوري اسلامي به دلايل گوناگون از جمله اعتقاد عميقي كه به برابري داشتند، روستائيان و دهقانان را در كانون توجه قرار دادند. تأسيس نهاد انقلابي جهاد سازندگي و امكانات گسترده اي كه در اختيار اين نهاد قرار گرفت تبلور خواست آنها براي رفع نابرابري هاي اقتصادي ميان شهر و روستا بود. دولتهاي انقلابي به ويژه در دهه ۱۳۵۸ تا پايان جنگ سرمايه گذاري قابل توجهي براي توسعه روستايي انجام دادند. اعتبارات قابل توجه براي رساندن آب آشاميدني سالم به روستاها، كشاندن برق به روستاها، ايجاد راههاي روستايي، استقرار صنعت در روستاها در همه سالهاي پس از پيروزي انقلاب در دستور كار بوده و هست. دادن يارانه هاي توليدي به كود، سم، بذر، تراكتور، كمباين و... براي افزايش توليد محصولات زراعي استراتژيك مثل گندم، برنج، چغندر قند و... در همين مسير انجام شده است. از نظر مسئولان جمهوري اسلامي، دهقانان «شريف ترين» گروه اجتماعي كشور بوده و هستند و كشاورزي نيز به دليل اين كه امنيت غذايي براي كشور فراهم مي كند در ميان شغل هاي موجود شغلي شريف به شمار مي آيد. با اين همه و همان طور كه معاون وزير جهاد سازندگي در چندين نوبت بيان كرده است، دهقانان جوان روستايي چون سيل به سوي شهرها مهاجرت مي كنند.
زمين كوچك
انقلاب ارضي انجام شده در سالهاي نخست پس از پيروزي انقلاب تأثيرات پردامنه و عميقي بر نظام بهره برداري اراضي كشور بر جاي گذاشت. بر اساس آنچه كه مؤسسه مطالعات و پژوهش هاي برنامه ريزي و اقتصادي كشاورزي ارائه كرده است، تعداد بهره برداران زير ۱۰ هكتار از ۱۳۵۳ تا ۱۳۷۲ افزايش يافته و به تبع آن متوسط اراضي هر واحد بهره برداري كاهش يافته است. به طوري كه تعداد بهره برداران با زمين هاي زراعي خرد و پراكنده از ۲۰۲۶ واحد بهره برداري در ۱۳۵۳ به ۲۳۸۲ هزار نفر در سال ۱۳۷۲ و ميزان متوسط اراضي نيز از ۷/۲ هكتار به ۴/۲ هكتار تقليل يافته است. به اين ترتيب واحدهاي بيش از ۱۰ هكتار كوچكتر شده و تعداد بهره برداران زير ۱۰ هكتار اضافه شده و اراضي به قطعات كوچكتري تقسيم شده است.
نكته قابل توجه اين است كه ۶۳ درصد از اراضي در اختيار بهره برداران بيش از ۱۰ هكتار قرار دارد. بر اساس سرشماري عمومي كشاورزي در سال ۱۳۷۲ حدود ۲۲۶۷ هزار واحد بهره برداري در نظام بهره برداري دهقاني دسته بندي مي شود، ۱۴۹ هزار واحد بهره برداري در گروه نظام بهره برداري تعاوني قرار دارند و ۳۹۱ هزار واحد در نظام بهره برداري تجاري قرار دارند. آمارهاي ارائه شده نشان مي دهد ۲۳۸۲ هزار واحد بهره بردار از۲/۳۷ درصد از كل اراضي زراعي كشور استفاده مي كنند كه هر كدام بين ۱ تا ۱۰ هكتار زمين دارند و متوسط اراضي آنها ۴/۲ هكتار است. اين گروه ۹/۸۴ درصد از كل واحدهاي بهره برداري را به خود اختصاص داده اند. آمارهاي ارائه شده نشان مي دهد، تعداد واحدهاي بهره برداري زير ۱۰ هكتار در سال هاي ۱۳۵۳ ، ۱۳۶۷ و ۱۳۸۲ به ترتيب ۲۰۲۶ واحد بهره بردار، ۲۳۴۴ واحد بهره بردار و ۲۳۸۲ واحد بهره بردار با متوسط اراضي زراعي به ترتيب ۷/۲ هكتار، ۶/۲ هكتار و ۴/۲ هكتار بوده است. به اين ترتيب شريف ترين گروه اقتصادي كشور به مرور نحيف شده و زمين تحت اختيار او براي كشت هر دوره كوچكتر شده است.
گندمكار، برنجكار
آمارهاي ارائه شده از سرشماري هاي كشاورزي درباره زراعت در ايران را مي توان جزيي تر نگاه كرده و نتايج تازه اي گرفت.
آمارهاي ارائه شده از سرشماري كشاورزي ۱۳۶۷ (كه تفاوت چنداني با وضع موجود ندارد و شايد هم به دليل مسائل متعدد از جمله قانون هاي موجود و عرف جامعه بدتر شده است)، از ۱۷۶۰ هزار گندمكار كشور، ۹۸۹۰ گندمكار زميني كمتر از ۱/۰ هكتار داشته اند، ۱۹۰۴۰ بهره بردار زمينهايي بين ۱/۰ تا ۲/۰ هكتار، ۶۶۷۸۰ بهره بردار زمينهايي بين ۲/۰ تا كمتر از ۵/۰ هكتار، ۱۰۱۹۷۰ بهره بردار زمينهايي بين ۵/۰ تا كمتر از يك هكتار، ۱۹۷۸۴۰ گندمكار زمينهايي بين ۱ تا كمتر از ۲ هكتار، ۱۹۰۶۲۰ گندمكار اراضي بين ۲ تا كمتر از ۳ هكتار، ۱۶۱۱۳۰ گندمكار اراضي بين ۳ تا ۴ هكتار، ۱۴۷۵۰۰ گندمكار اراضي بين ۴ تا ۵ هكتار، ۲۸۴۴۵۰ گندمكار زمينهايي بين ۵ تا ۵/۷ هكتار و ۱۹۸۴۴۰ گندمكار اراضي بين ۵/۷ تا كمتر از ۱۰ هكتار در اختيار داشته اند.
آمارهاي مربوط به برنجكاران نيز قابل توجه است. به طوري كه كوچك بودن اراضي تحت پوشش برنج خردتر و كوچكتر است. آمارهاي ارائه شده نشان مي دهد از ۴۳۳ هزار برنجكار كشور ۴۴۰۰ برنجكار زميني كمتر از ۱/۰ هكتار داشته اند، ۱۲۵۰ برنجكار زميني بين ۱/۰ تا كمتر از ۲/۰ هكتار، ۵۷۹۶۰ برنجكار اراضي بين ۲/۰ تا كمتر از ۵/۰ هكتار، ۸۶۷۲۰ برنجكار زميني بين ۵/۰ تا كمتر از يك هكتار، ۱۱۹۷۷۰ برنجكار زميني بين ۱ تا كمتر از ۲ هكتار، ۵۵۹۰۰ برنجكار زميني بين ۲ تا كمتر از ۳ هكتار، ۲۸۶۹۰ برنجكار زميني بين ۳ تا كمتر از ۴ هكتار، ۱۷۱۳۰ برنجكار زميني بين ۴ تا كمتر از ۵ هكتار داشته اند. به اين ترتيب ۳۸۳ هزار نفر از برنجكاران كشور كه ۸۴ درصد از برنجكاران را شامل مي شوند اراضي بين ۱/۰ تا ۵ هكتار داشته اند.
در صورتي كه اراضي و تعداد بهره برداران چغندر را در سطح كشور مورد توجه قرار دهيم به نتايج مشابهي مي رسيم. معناي آمارهاي ياد شده اين است كه شمار زيادي از توليدكنندگان سه محصول استراتژيك گندم، برنج و چغندر دهقانان خرده پايي اند كه در اراضي كوچك و خرد فعاليت مي كنند و توليد آنها در اندازه هاي كوچك انجام مي شود.
تهيدستان شهري
سياست هاي اقتصادي جمهوري اسلامي ايران از ابتداي پيروزي انقلاب بهمن ۱۳۵۷ تا امروز حفظ قدرت خريد مستضعفين و گروههاي كم درآمد شهري و روستايي است. دولت هاي سه گانه آقايان مهندس ميرحسين موسوي، آيت الله هاشمي رفسنجاني و حجت الاسلام والمسلمين خاتمي در همه ۲۴ سال گذشته اين بوده است كه ۳ كالاي برنج، نان و شكر كه در جيره غذايي روزانه ايرانيان فقير سهم بالايي دارد را با ارزان ترين قيمت ممكن عرضه كند. اين خواست استراتژيك جمهوري اسلامي ايران موجب شده است كه در همه سالهاي پس از پايان جنگ شاهد مجادله اي پايان ناپذير بين توليد داخلي و واردات باشيم. مجادله اي كه عيسي كلانتري با آل اسحاق داشت
در حال حاضر با شدت كمتري ميان حجتي و شريعتمداري ديده مي شود. بخش بازرگاني كشور همواره اين مسأله استراتژيك را در كانون توجه داشته است كه ۳ كالاي برنج، شكر و نان ارزان به بازار عرضه كند و بخش كشاورزي نيز يك خواست استراتژيك امنيت غذايي را تعقيب مي كرده و مي كند. اين تضاد مزمن شرايط خاصي در كشور ايجاد كرده است. يكي از پيامدهاي اين دو خواسته استراتژيك حفظ و نگهداشت اراضي زراعي تحت كشت ۳ محصول ياد شده يا هر قيمت است كه مبادا امنيت غذايي وابسته به خارج شود. اجراي اين خواسته موجب شده است شريف ترين اقشار روز به روز حتي درنحيف ترين وضعيت كار را ادامه دهند.
يكي ديگر از پيامدهاي تضاد ياد شده و انجام تعهد به تهيدستان شهري اين شده كه واردات اين محصولات حتي در بدترين شرايط ارزي همچنان انجام شده و ميزان يارانه هاي پرداختي دولت به ارقام به خوبي برسد. به طوري كه ميزان اين يارانه امسال به۱۵۰۰۰ ميليارد تومان مي رسد كه نزديك به ۲۰ درصد بودجه كل كشور خواهد شد.
آينده
آيا تداوم اين وضعيت ممكن است. به نظر مي رسد سازمان توليد زراعي در ايران با شرايط و وضعيت كنوني براي اين كه زندگي عادي داشته باشد نيازمند تحولات عميق است. سازمان توليد كنوني كه بر پايه فعاليت دهقان خرده پا و نظام زراعي دهقاني بنا شده است توانايي ادامه فعاليت به اين شكل را ندارد. آزادسازي تجاري بخش كشاورزي كه تاكنون با مقاومت زيادي مواجه شده است به مرور الزامهاي خود را در همه عرصه ها ديكته خواهد كرد. آزاد شدن بازار محصولات كشاورزي شرايط نويي را ايجاد خواهد كرد كه رقابت عنصر اصلي آن است. در اين شرايط دهقانان خرده پاي ايراني نمي توانند محصولي با قيمت هاي متعادل توليد كنند كه اندازه آن با اندازه قيمت هاي محصولات كشاورزي كشورهايي مثل فرانسه، آمريكا و حتي تايلند و فيليپين برابر يا كمتر باشد. نظام نوين زراعت در جهان بر پايه كاهش قيمت تمام شده بنا خواهد شد كه نيازمند برخي امور است.
بدبين، خوش بين
مهمترين مسأله اي كه مي تواند بر سازمان توليد در ايران تأثير گذاشته و پيامدهاي عميق، پردامنه و همه جانبه بر آن بگذارد، نوع نگاه به دنيا است.در صورتي كه از قدرت هاي بين المللي احساس ناامني بكنيم ، تلاش خواهيم كرد، «امنيت غذايي» را در كانون توجه قرار داده و هسته مركزي امنيت غذايي را توليد در داخل با هر قيمت قرار خواهيم داد. اين نگاه شرايط خاص خود را به ما ديكته خواهد كرد. به اين معني كه سعي خواهيم كرد توليد شكر، گندم، برنج و... را با قيمت هاي تمام شده بالا از مزرعه هاي كوچك و خرد و پراكنده را تداوم بخشيم. در اين وضعيت فشار زيادي روي آب و خاك و دهقانان وارد خواهد شد.
اين نگاه به ما مي گويد، توليد برنج در داخل حتي اگر قيمت تمام شده هر كيلو برنج ۷۰ درصد بالاتر از قيمت وارداتي است، آن را ادامه دهيم. عيسي كلانتري وزير سابق كشاورزي اعتقاد داشت توليد گندم در ايران با توجه به توانايي هاي آب و خاك كشور بيش از ۸ تا ۱۰ ميليون تن در سال به فاجعه زيست محيطي منجر خواهد شد.
شجاعت
اصلاحات ارضي در ايران كه اكنون طليعه آن در كميسيون كشاورزي مجلس ديده مي شود نيازمند شجاعت سياسي است. وابسته كردن صدها هزار دهقان خرده پا به زمين هاي كوچك با توجه به قانون ها و مقررات و عرف حاكم جامعه روستايي، پيامدهايي دهشتناك دارد. فقيرتر شدن جامعه روستايي، كاهش دهقانان نيرومند جوان در بخش كشاورزي، فرسوده شدن زمين، به هدر دادن آب و... جامعه روستايي را در وضعيتي دشوار قرار خواهد داد. اصلاحات ارضي در شرايط فعلي ناگزير است. اين كار اگر با تأخير مواجه شده و شجاعت لازم براي اجراي آن در سطح بالاترين مقام ها و سازمانهاي تصميم گيري انجام نشود، روزگار بدي را همراه مي آورد.
اگر شجاعت اصلاحات ارضي و تحول عميق در سازمان توليد زراعي را نداشته باشيم دهقانان شريف را نحيف تر از قبل خواهيم ديد. اين وضعيت امنيت غذايي مورد نظر را ايجاد نمي كند، بلكه در درازمدت وابسته تر خواهيم شد.

مرگ چانگ
زير ذره بين
خانواده چانگ سابقه دخالت در امور سياسي داشته اند، چانگ پدر در سال ۱۹۹۲ براي رياست جمهوري نامزد شد و به دليل متهم شدن به فساد در تبليغات انتخاباتي ناكام ماند. يكي ديگر از فرزندان وي چانگ مونگ جون كه مديريت گروه صنايع سنگين هيونداي را برعهده دارد سال گذشته براي رياست جمهوري نامزد شده بود اما خود از مبارزات انتخاباتي كناره گيري كرد.
محمد علي توحيد
004835.jpg

«چانگ جويونگ» بنيانگذار صنايع هيونداي در سال ۲۰۰۰ به مرگ طبيعي جهان را وداع كرد. او پس از چهل سال فعاليت و كار مداوم ميراث خود را كه بزرگترين مجموعه صنعتي كره و مظهر توسعه  و رشد اقتصادي اين كشور محسوب مي شد براي ۵ فرزندش باقي گذاشت حادثه اي كه در ايران شا يد در طول تاريخ كمتر شاهد آن بوده ايم.
مشهور است كه كارخانه هيونداي كره جنوبي همزمان با ايران خودرو در ايران راه اندازي شد و تأكيد مي شود كه چرا آن يكي به شكوه و عظمت و بالندگي رسيد و آوازه اش دنيا را گرفت و مظهر صنعت و توسعه كره جنوبي شد اما ايران خودرو آنگونه كه بايد و شايد رشد نكرد و شايسته جامعه ايران فرهنگ و توان بالقوه مردم ايران نيست.
بررسي تاريخ رشد و نمو اين شركت در كره شايد بتواند در اين زمينه راهگشا باشد. هفته گذشته فرزند بنيانگذار هيونداي و مدير يكي از شركت هاي باقي مانده از آن شركت بزرگ خودكشي كرد و خبر آن در سراسر دنيا بازتاب گسترده اي داشت. نگاهي گذرا به روند شكل گيري اين شركت در سابقه بنيانگذار آن و فرزندان او مي تواند كمي گره گشا باشد.
برخلاف آنچه كه تصور مي شود صاحب هيونداي فردي آرمان گرا بوده و  آرزوهايي داشته است كه با ساختار سياسي جامعه اش گره خورده بود.
انسان بدون آرمان به واقع وجود خارجي ندارد و اين آرمان هاي اوست كه هر گام و بيان او را به سوي آينده معنا مي كند.
اينكه مديران هيونداي در آرزوي وحدت دو كره بوده اند آرماني سياسي است كه اهداف اقتصادي را نيز دنبال مي كند.
توليدكنندگان در جستجوي بازاراند و بازار هر چه در دسترس تر بهتر. وحدت دو كره آرزويي بود كه چانگ مونگ هون از پدر آموخته بود پدري كه دغدغه بازار داشت و در آرزوي بازگشت به اصل خويش. شايد راز رشد و فروپاشي اين غول آسيايي را بتوان در آرمان هاي صاحبانش يافت.
«چانگ مونگ هون» مدير شركت «هيوندايي آسان» پيش از اينكه خود را از پنجره دفتر كارش در طبقه دوازدهم ساختماني كه شركت او در آن استقرار داشت به بيرون پرتاب و اقدام به خودكشي كند در يكي از چند وصيت نامه اي كه نوشت از اقدام خود عذرخواهي كرد. وي همچنين ضمن پذيرش اشتباهاتي كه انجام داده است به طور تلويحي مسئوليت پرداخت پول به كره شمالي را پذيرفت و از مديران شركت خواست تا براي پيشرفت و رشد شركت بيش از پيش تلاش كنند و طرح هاي در دست اجرا در كره شمالي را پيگيري كنند.
وي همچنين خواستار آن شد كه پس از سوزاندن جسدش طبق رسم بودايي ها خاكسترش را بر كوه هاي «كوم كانگ» پراكنده كنند.
شركت «هيونداي آسان» در سال هاي اخير دو طرح بزرگ را در كره شمالي در دست اجرا داشت كه يكي احداث مركزي تفريحي در منطقه ييلاقي «كومگانگ» ازجمله اين طرح ها بود.
004840.jpg
چانگ جويونگ

اين طرح كه جزيي از سياست «آفتاب تابان» كيم داي چونگ رئيس جمهور سابق كره جنوبي بود براي توسعه همكاري هاي تجاري ميان دو كره راه اندازي شده بود و فرصتي بود كه اتباع كره جنوبي از طريق آن براي ديدار از كره شمالي و بستگان خود به اين كشور سفر كنند.
شركت هيونداي كه در حال حاضر به چندين شركت تحت مديريت ۵ برادر تقسيم شده است، تا سال ۱۹۹۸ و پس از وقوع بحران اقتصادي در جنوب شرق آسيا بزرگترين شركت در كره جنوبي بود.
بنيانگذار اين شركت چانگ جويونگ در سال ۱۹۶۰ اقدام به تأسيس يك كارخانه توليد خودرو كرد.
او كارش را از يك تعميرگاه كوچك خودرو در سئول آغاز كرده بود. در نوجواني از كره شمالي گريخت و به كره جنوبي پناهنده شد و از كارهاي ساده فعاليت خود را براي امرارمعاش آغاز كرد.
او مردي آهنين بود و تحت مديريت او غول هيونداي متولد شد. گفته مي شود كه هنگامي كه او كارخانه خود را در سئول افتتاح مي كرد همزمان كارخانه ايران خودرو در تهران فعاليت خود را آغاز كرده بود و او در آن زمان نگران بوده است كه در ايران يك بازار داخلي براي مصرف توليد ايران خودرو وجود دارد تا انباشت سرمايه و توسعه توليد تحقق يابد اما در كره جنوبي چنين بازار گسترده اي وجود ندارد. پس از بحران اقتصادي جنوب شرق آسيا در سال ۱۹۹۷ تا ۱۹۹۸، شركت هيونداي كه از مجموعه اي بزرگ توليد خودرو، كشتي و فعاليت هاي تجاري و غيره تشكيل شده بود،  دچار بحران مالي شد و پس از مرگ بنيانگذار خود به چند شركت كوچك ديگر تبديل شد كه تحت مديريت فرزندان وي هدايت مي شد، «چانگ مونگ هون» پنجمين فرزند وي بود كه ساعت دو بعد از نيمه شب در سئول اقدام به خودكشي كرد. پس از مرگ پدر مديريت شركتي كه از پدر به ارث رسيده بود به دست گرفت اما بحران اقتصادي جنوب شرق آسيا و فقدان سايه پرنفوذ پدر حفظ ميراث او را دشوار كرده بود تا اواخر سال دو هزار او تنها سايه اي را تحت نام هيونداي مديريت مي كرد از آن زمان جدايي ميان برادران و تقسيم شركت به چندين شركت جداگانه آغاز شد.
۵ برادر
برادر بزرگتر «چانگ مونگ كو» تجارت جداگانه اي راه انداخت و يكي از شركت هاي بزرگ را از شركت مادر جدا كرد.اين شركت در حال حاضربزرگترين توليدكننده خودرو در كره است.
چند شركت ديگر مانند شركت توليد ميكروچيپ، «هيدنيكس» و شركت پيمانكاري هيونداي به بانك هاي وام دهنده واگذار شد و از شركت مادر جدا شد.
و شركت بزرگ به دوازده شركت كوچك تر تحت مديريت مونگ هون درآمد كه يكي از آنان كه تا آخر عمر تحت مديريت وي اداره مي شد، «هيونداي آسان» بود. به دليل بدهي بانكي تحت فشار قرار گرفت تا مديريت همه شركت ها را واگذار كند اما با سماجت مديريت شركت هيونداي آسان را كه فعاليت هاي تجاري خارج از كره را برنامه ريزي و مديريت مي كرد حفظ نمود. اين شركت رهبري بازرگاني در كره شمالي را در دست داشت و چندين طرح بزرگ در مناطق گوناگون اين كشور در دست اجرا داشت.
او بارها به كره شمالي سفر كرده بود و با رهبران اين كشور روابط نزديكي داشت. حال با مرگ او احتمال تغيير ساختار مديريت هيونداي آسان حتمي است. او متهم شده كه در سال دو هزار و هنگام رياست جمهوري كيم داي جونگ با همكاري برخي مقامات دولت به مسئولان كره شمالي ۱۰۰ ميليون دلار پول پرداخت كرده است،  كه احزاب مخالف آن را رشوه براي حضور رهبر كره شمالي در كنفرانس بهبود روابط دو كره كه به ابتكار كيم داي جونگ پيگيري مي شد قلمداد كرده بودند.
وي همچنين به انتقال غيرقانوني ارز معادل ۵۰۰ ميليون دلار به كره شمالي متهم شده بود كه ۴۰۰ ميليون دلار براي اجراي پروژه هاي موردنظر در كره شمالي و ۱۰۰ ميليون دلار براي پرداخت به مقامات كره شمالي و تشويق آنان به حضور در مذاكرات صلح دو كره پرداخته شده است.
«چانگ مونگ هون» ۵۴ ساله، انحصار تجارت ميان دو كره را در دست داشت و طرح جهانگردي در كوه كومگانگ در كره شمالي را كه سودآور نبود مديريت مي كرد عمليات اجرايي اين طرح از سال ۱۹۹۸ آغاز شده بود.
او همچنين در طرح ۲۰ ميليارد دلاري ساخت يك شهرك صنعتي در كره شمالي نيز مشاركت داشت كه در شهر كسونگ در كره شمالي در حال ساخت است.
004845.jpg
چانگ نونگ جون

چانگ در يكي از نامه هايي كه پس از مرگ به عنوان وصيت نامه نوشته است از مديران آينده شركت خواسته است تا طرح هاي دردست اجرا در كره شمالي را با قدرت ادامه دهند همانگونه كه پدر فقيدش مي خواست.
چانگ جو يونگ بنيانگذار هيونداي در سال ۱۹۹۸ براي توسعه روابط تجاري يك دامداري در مرز دو كره تأسيس كرده بود كه ۱۵۰۰ رأس دام در آن پرورش داده مي شد.
او پس از جدايي دو كره پس از جنگ در سال هاي ۱۹۵۰ تا ۱۹۵۳ در نوجواني به كره جنوبي گريخت.او در فقر متولد شده بود و پس از پناهنده شدن به كره جنوبي در سئول كار و فعاليت خود را آغاز كرد و شركتي بنيان گذاشت كه طي دو ده مظهر توسعه و پيشرفت كره جنوبي بود.
چانگ مون هون فرزند وي در وصيت نامه اش از همه عذرخواهي كرده است. شركت تحت مسئوليت وي نيز در بيانيه اي،  اعلام كرد كه (مون هون) از همه مردم كره پوزش خواسته است.
ماجراي «پول در مقابل حضور در مذاكرات» در چند ماه پيش آغاز شد كه علاوه بر چانگ تعداد ديگري از نزديكان كيم داي جونگ رئيس جمهور سابق را نيز شامل مي شد.
كيم داي جونگ به خاطر سياست جديدش در رفع تنش با كره شمالي كه به سياست آفتاب تابان موسوم شده بود موجب شد تا در سال ۲۰۰۰ جايزه صلح نوبل را نصيب خود كند. سياستي كه با اتمام پرداخت رشوه از سوي احزاب مخالف در هاله اي از ابهام قرار گرفته است. د ر آن زمان به دليل سابقه طولاني اختلافات و جنگ ميان دو كره كه همچنان ادامه داشت، تنش زدايي ميان دو كره با مخالفت شديد احزاب مخالف كه كنترل مجلس را در دست داشتند روبه رو شد، روح بوهيون رئيس جمهور فعلي كره كه ۵ ماه پيش قدرت را در اين كشور در دست گرفت در اظهاراتي پس از مرگ مديرعامل «هيونداي آسان» اعلام كرد:«عليرغم حوادث رخداده من همه تلاش خود در اجراي توسعه روابط و طرح هاي تجاري ميان دو كره به كار خواهم برد تا بدون وقفه ادامه يابند».
شركت هيونداي پس از مرگ بنيانگذار آن «چانگ جو يونگ» پدر به ۵ شركت كوچكتر تبديل شد، تا سال جاري گروه توليد خودرو هيونداي كه تحت رياست چانگ مونگ كو اداره مي شود ۲۵ شركت كوچك تر را تحت كنترل دارد... و كل دارايي آن ۰۶/۴۴ تريليون وون معادل ۲۴/۳۷ ميليارد دلار است. شركت هاي اصلي آن شامل، توليد خودرو هيونداي، كياموتور، فولاد ايني، هيونداي موبيس و هيونداي هيسكو مي شود.
گروه صنايع سنگين هيونداي تحت مديريت چانگ مون جون اداره مي شود و شش شركت كوچك تر را مديريت مي كند، كل دارايي آن نيز ۳۸/۱۲ تريليون وون معادل ........... دلار برآورد شده است.
گروه هيونداي تحت مديريت چانگ مونگ هون بود كه ۱۲ شركت كوچك تر را صاحب بود. كل دارايي آن ۱۶/۱۰ تريليون وون برآورد شده بود.
فروشگاه هاي زنجيره اي هيونداي نيز تحت مديريت چانگ مونگ كئون با ۱۸ شركت كوچك تر و دارايي معادل ۸۵/۳ تريليون وون چهارمين شركت بود.
شركت توسعه هيونداي به مديريت يكي ديگر از برادران به نام چانگ سي يونگ با يازده شركت و كل دارايي ۸۰/۲ تريليون وون، آخرين شركت بود.
خانواده چانگ سابقه دخالت در امور سياسي داشته اند، چانگ پدر در سال ۱۹۹۲ براي رياست جمهوري نامزد شد و به دليل متهم شدن به فساد در تبليغات انتخاباتي ناكام ماند. يكي ديگر از فرزندان وي چانگ مونگ جون كه مديريت گروه صنايع سنگين هيونداي را برعهده دارد سال گذشته براي رياست جمهوري نامزد شده بود اما خود از مبارزات انتخاباتي كناره گيري كرد.
سقوط
۳۰ دقيقه پس از آغاز كار بورس سئول سهام شركت هاي تحت مسئوليت چانگ مونگ هون نيز سقوط كرد.
سياست آفتاب تابان كيم داي جونگ براي تنش زدايي ميان دو كره نيز اكنون با اوج گيري بحران اتمي ميان كره شمالي و آمريكا رنگ باخته و طرح هاي شركت هيونداي آسان را نيز تحت شعاع خود قرار داده است.
«چانگ مونگ هون» در سال هاي اخير ۳ بار با كيم ايل جونگ رهبر كره شمالي ديدار كرده بود.
وي در وصيتنامه هاي خود علت خودكشي را ذكر نكرده است اما از همه مردم كره پوزش خواسته تا او را به دليل ديوانگي اش عفو كنند. «چانگ مون هون» در بحراني مالي گرفتار بوده و طرح هاي اقتصادي سياسي وي در كره شمالي با شكست روبه رو شده بود. در چنين شرايطي به پرداخت رشوه و نقل و انتقال غيرقانوني ارز متهم شده بود. با ادامه اين وضع و اوج گيري اتهام ها، زيان هاي گسترده تري به شركت و آرمان هاي او وارد مي شد. او با مرگ خود در جستجوي تداوم آرمان هايش و اجراي آرزوهايش بود.
علت مرگ او به طور رسمي اعلام نشده است و اين حادثه هنوز در ابهام است.
پيونگ يانگ در نخستين واكنش محافظه كاران مخالف بهبود روابط با كره شمالي را عامل قتل چونگ مونگ هون  اعلام كرد. «مرگ چونگ درواقع يك خودكشي نبوده، بلكه قتل بوده و عوامل آن كميته تحقيق و گروه مخالف بهبود و روابط با كره شمالي «حزب ملي بزرگ» بوده است.»
چند روز پس از مرگ چانگ گشت هاي جهانگردي در كوه كومگانگ متوقف شد و روابط دو كره در معرض خطر قرار گرفته است.
اتهام كره شمالي در پيام تسليتي كه براي «چانگ مونگ كو» برادر بزرگ او و مدير هيونداي موتور ارسال شده مورد تأكيد قرار گرفته است.
در پيامي كه به امضاي سازمان هاي گوناگون ازجمله كميته صلح آسيا و اقيانوسيه كره شمالي رسيده از مرگ چانگ اظهار تأسف و قتل قلمداد شده است و تأكيد شده كه او همه موانع را براي پايان جدايي براي بقاي مردم كره از سر راه برداشت.
منابع: خبرگزاري ها

نگاه
تنگناي اقتصاد هنر
آزيتا مطيعيان
اقتصاد هنر، بحث بسيار پيچيده اي است. از سويي غالب هنرمندان اقتصاد را مقوله اي جداي از هنر ناب مي دانند و از سوي ديگر حيات هر نوع هنري- خواه ناخواه- به اقتصاد آن هم بستگي دارد. در بحث هنر مدرن، مسأله اقتصاد، بسيار غامض تر است، چرا كه حداقل اينكه هنر مدرن و پيشتاز در وهله اول با عوام كمتر ارتباط برقرار مي كند. اين كه چرا چنين است خود بحث مفصلي مي طلبد، اما نكته محرز اين است كه هنر مدرن براي تماشاگر فهميده تر قابل درك تر است. البته بسياري از هنرمندان مدرن خلاف آنرا مد نظر دارند و مايلند با توده هاي مختلف مردم ارتباط برقرار كنند. ا ما لااقل در كشور ما ارتباط عامه مردم به دليل نوع تفكر و فرهنگ آنهاو از همه مهمتر آشنا نبودنشان با هنرمدرن، به حداقل رسيده است. مخالفان اين بحث را مي توان به اين سوال ساده رجوع داد كه: در خانه هاي مردم عادي چند تابلو نقاشي مدرن مي توان يافت؟ پاسخ روشن است، در حالي كه همين مردم عادي، از آويزان كردن نقاشي هاي گل و طبيعت در خانه هايشان استقبال مي كنند. اما كافي است يك تابلو مدرن را به آنها نشان بدهيم و بخواهيم كه آن را در منزل خود آويزان كنند. غالباً اگر هم موافقت كنند، حاضر نيستند در قبال آن پولي پرداخت كنند. در حالي كه در كشورهاي اروپايي وضع غير از اين است و حداقل نه نزديك به ايده آل، اما هنرمندان مدرن اين گونه در به در به دنبال فروش آثار خود نيستند. حداقل اين كه در زيبايي شناسي مدرن كه جزو بخشي از زندگي و فرهنگ آنها شده است، تابلوها و آثار مدرن نقش مهمي در تزيين خانه ها دارند.
اين جا اما متأسفانه فاصله زيادي بين روشنفكران و مردم عادي وجود دارد و از آن بدتر اين كه جامعه تحصيلكرده ما هم چندان سنخيتي با روشنفكري ندارد. بحث تازه اي نيست اين كه تحصيلكردگان ما غالباً آدم هايي هستند كه با هنر ارتباط چنداني ندارند. بسياري از آنها حتي كتاب نمي خوانند. همه مان حتماً در دور و بر خودمان كساني را مي شناسيم كه مدارج بالاي تحصيلي حتي در حد دكترا دارند اما چيزي درباره هنر مدرن نمي دانند و هيچ علاقه اي هم ندارند كه چيزي بدانند. آنها احتمالاً هيچ گاه در عمرشان سري به موزه هنرهاي معاصر نزده اند. موسيقي اي كه گوش مي كنند و فيلمي كه مي بينند هيچ فرقي با يك آدم عادي ندارد و اين بسي تأسف انگيز است.
شايد كم كاري از خودماست؛ اين كه طيف اهل هنر نتوانسته مردم عادي را با هنر عجين كند. اما اين بخشي از ماجراست. بخش مهم ديگر به شرايط زندگي،  فرهنگ، نوع خانواده ها، مشكلات اقتصادي مردم، سنت ها و طرز تفكر و خيلي چيزهاي ديگر برمي گردد كه هر كدام از آنها يك بحث كارشناسي مفصل مي طلبد.
حل اين مشكل نياز به يك برنامه ريزي كلان و گسترده دارد كه در سه وجه قابل بررسي است:
وجه اول: نقش هنرمندان
تلاش هر چه بيشتر براي اثبات هنر مدرن و قناعت نكردن به مخاطب خاص و دعوت از عامه مردم حداقل براي تماشاي آثار هنري. برخي از هنرمندان خسته از اين بحث، معتقدند كه فقط عده خاصي هستند كه به گالري ها سر مي زنند وممكن است تابلويي بخرند و فقط همان ها هستند كه مي توانند مخاطب ما قرار بگيرند. اين نتيجه گيري تلخ و بدبينانه اي است كه هر كور سوي اميدي را از بين مي برد. اين تعبير كه هنر مدرن پيچيده است و فقط خواص از آن سر در مي آورند، تعبير غلطي است كه برخي از هنرمندان به آن دامن مي زنند. هنر مدرن اتفاقاً بر مبناي ساده بنا شده است؛ رها كردن احساسات دروني و كوشش براي ارتباط حسي با تماشاگر يكي از ويژگي هاي اصلي هنر مدرن و پست مدرن است. در نتيجه هر نوع پيچيدگي اي هم اگر هست نهايتاً به آن جمله معروف برمي گردد كه «از اين تابلو خوشم آمد يا نيامد.»
اين خو ش آمدن يا نيامدن نهايتاً يك چيز حسي است و البته سليقه اي. ممكن است اين بحث پيش بيايد كه خب سليقه مردم عادي ما با هنر مدرن جور در نمي آيد. اما پاسخ اش روشن است: اين سليقه را بايد پرورش داد و هدايت كرد. مگر نه اين كه هنر مدرن در ابتداي پيدايش هم مشكلات فراواني از اين دست داشت؟ مگر نه اين كه اولين كساني كه به شكستن قواعد در نقاشي روي آوردند، بسيار تمسخر شدند؟ اما به نوعي سماجت خود آن هنرمندان، نجاتشان داد. آنها هر چند در وهله اول بسيار آسيب  ديدند و رنجيدند، اما زمان به نفع آنها كار كرد. حالا پس از اين همه سال مي شود به راحتي نتيجه گيري كرد كه هنر مدرن بازي  را برد و حالا جزئي از زندگي مردم غرب شده است.
اين جا اين بحث كهنه پيش مي آيد كه ما دوره مدرنيسم را طي نكرد ه ايم كه پست مدرنيسم را تجربه كنيم. اما آيا اين دليل مناسبي است براي اين كه هيچ وقت سراغ شان نرويم و مثل يك جزيره دورافتاده براي خودمان زندگي كنيم؟
پس وظيفه از گردن هنرمندان ما برداشته نمي شود. كوشش براي پيدا كردن راهي براي تلفيق و تطبيق هنر مدرن با سليقه و تفكر مردم چيزي است كه هر هنرمندي مي تواند به آن توجه عميق و اساسي داشته باشد. مگر نه اين كه پست مدرنيسم تركيب مدرنيسم با بخش قابل توجهي از گذشته و سنت است؟ پس چرا ما نتوانيم اين گذشته و سنت و فرهنگ خودمان را با مدرنيسم تركيب و به شكل جديدي برسيم كه ويژگي ايراني داشته باشد و اصلاً نوعي پست مدرنيسم ايراني را پي ريزي كنيم؟

وجه دوم: مركز هنرهاي تجسمي و موزه هنرهاي معاصر
مسئوليت سياستگذاري در زمينه هنرهاي تجسمي، مستقيماً به عهده مركز هنرهاي تجسمي و موزه هنرهاي معاصر است. خوشبختانه توجه به هنر مدرن و پست مدرن يكي از اهداف اصلي اين مركز- لااقل طي چند سال اخير- بوده و نتايج قابل توجهي را به بار آورده است. در اين زمينه نمايشگاه هنر مفهومي بزرگ ترين دستاورد اين مركز طي اين سال ها بوده است؛ فرصت بسيار مغتنمي كه انواع و اقسام «كانسپچوال آرت» را رودرروي خيل مشتاقان قرار داد. خيلي ها- حتي از خيل هنرمندان حيطه هاي مختلف مثل سينما و ادبيات- را مي شناسيم كه براي اولين بار در اين نمايشگاه ديدني با كانسپچوال آرت آشنا شدند. نمايشگاه آثار «آرمان» گام مهم ديگري بود كه اخيراً  برداشته شد و آخرين برنامه موزه را تشكيل داد. اين رويكرد به رغم همه مخالفت هاي كوركورانه، بسيار ثمر بخش است و مي تواند راهگشا باشد. توجه مديريت مركز به اين مهم كه همانا شناساندن هنر مدرن به مردم است بسيار قابل توجه و شايان تقدير است. اين راهي است كه هر چه بيشتر و بهتر بايد پي گرفته شود.

وجه سوم: مراكز دولتي و مديران
اگر در مقوله مورد بحث كارنامه مركز هنرهاي تجسمي مثبت و كارنامه هنرمندان را متوسط ارزيابي كنيم، قطعاً كارنامه مراكز دولتي كاملاً منفي است. در تمامي اين سال ها غالب مراكز دولتي هيچ نقشي در راه ارتباط مردم با هنرهاي مختلف نداشته اند و اصلاً احساس مسئوليت نكرد ه اند. شهرداري  يكي از مهمترين اين مراكز است. كه به رغم احداث فرهنگسراها و... طي سالهاي اخير- چندان نقشي در اين زمينه نداشته است، در حالي كه شهرداري هاي همه شهرهاي مهم دنيا نقش بسيار مهمي در زمينه فرهنگ سازي داشته و دارند. ساير مراكز دولتي هم كه ظاهراً هيچ ارتباطي با اين مقوله حس نمي كنند. غالب مديران دولتي درگير مسائل و كارهاي روزمره اداره شان هستند و اگر با آنها وارد بحث مثلاً خريد تابلو بشويد، به احتمال زياد با تعجب به شما نگاه مي كنند. اين مسأله به مقوله اي بر مي گردد كه پيشتر بحث آن مطرح شد: تحصيلكرده هاي ما غالباً ارتباطي با مقوله هنر ندارند. در نتيجه يك مدير دولتي حتي با تحصيلات بالا اطلاع و دركي از مثلاً«كانسپچوال آرت» ندارد و در برابر يك اثر هنري از اين دست، انبوهي سوال برايش پيش مي آيد.

نبرد از نوع ديگر
بانك جهاني از مدت ها پيش دام هاي خود را براي طرح هاي مبارزه با فقر و مسائلي مربوط به محيط زيست صرف كرده بود اكنون در نظر دارد در برنامه  خود تغييراتي ايجاد كند. تحقيقي كه توسط مؤسسه آسيايي توسعه حمل و نقل در دهلي نو صورت گرفته نشان مي دهد كه طرح هاي تأسيساتي از قبيل ساختن بزرگراه هاي ملي كمتر از آنهايي كه به طور مستقيم ريشه كن كردن فقر را هدف قرار داده اند. اهميت ندارند. اين طرح هاي تأسيساتي در بهبود زندگي مردم و كاهش فقر تأثير چشمگيري دارند. محققان براي اين كه ارتباط بين تأسيسات جاده اي و فقر را نشان دهند به بررسي آثار اجتماعي- اقتصادي ساخت بزرگراه  ملي شماره ۲ در هند پرداختند و نتيجه گرفتند كه ميزان فقر در اطراف جاده ها يعني كمتر از ۵ كيلومتر جاده ۱۶ درصد كمتر از فواصل دورتر از جاده است. شرايط مطلوب زندگي انسانها كه با داشتن امكانات حمل و نقل و سرمايه  و تسهيلات ايمني سنجيده مي شود در فاصله ۵ كيلومتري جاده ۳۲ درصد بيشتز از مناطق دورتر است. مؤسسه آسيايي توسعه حمل و نقل براي جمع آوري داده هاي لازم براي تأثير تحقيق خود به بررسي ۵۹۳۴ روستا در محدوده ۲۶۴ كيلومتر از بزرگراه ملي شماره ۲ پرداخت كه بخشي از اين مناطق مورد بررسي به ايالات اوتار پرداش، بيهار و جارخاند تعلق داشت. آنها با مطالعه داده هاي حاصل از تحقيقات به نتايجي دست پيدا كردند كه نظريات سنتي در مورد اثر اجتماعي- اقتصادي بزرگراه هاي ملي را به مبارزه مي طلبيد. براي مثال داده ها نشان مي دهد كه بزرگراه هاي ملي نقش بسيار با اهميتي در دستيابي به امكانات شهري و امكان ارتباط با مناطق شهري را براي روستاهاي اطراف خود فراهم مي كند كه اين خود موجب بهبود وضعيت اجتماعي- اقتصادي روستاها و كاهش فقر در آن مناطق مي شود. با ساخت بزرگراه ها فرصت هاي شغلي بيشتري براي روستاييان فراهم مي شود و آن دسته از روستايياني كه تمايل به كار روي مزرعه را ندارند مي توانند به راحتي كار پيدا كنند. علاوه بر اين دسترسي روستاييان به امكانات بهداشتي و آموزشي نيز امكان پذير است. نتايج حاصل از تحقيقات نشان داد كه روستاهايي كه به بزرگراه  ملي شماره ۲ نزديكتر هستند از وضعيت بهتري نسبت به مناطقي كه بيش از ۵ كيلومتر از جاده فاصله دارند برخوردار مي باشند.
تنها دو درصد از روستاهايي كه در فاصله بيش از ۵ كيلومتر از بزرگراه  واقع شده اند مي توانند از امكانات بازاريابي برخوردار شوند در حالي كه اين ميزان براي روستاهاي اطراف جاده و با فاصله كمتر از ۵ كيلومتر به ۱۶ درصد افزايش يافته است. ۲۳ درصد از افرادي كه در روستاهاي با فاصله كمتر از ۵ كيلومتر از بزرگراه  واقع شده اند. در بخش هاي غير كشاورزي فعاليت مي كنند. در حالي كه تعداد افرادي كه در روستاهاي واقع شده در فاصله بيش از ۵ كيلومتر به فعاليتهاي غير كشاورزي مشغول هستند ۱۶ درصد مي باشد. اين رقم براي روستاهايي كه در فاصله بيشتر از ۸ كيلومتر از بزرگراه  واقع شده اند ۱۲ درصد است. كاهش درآمد سرانه سالانه و هزينه مصرف سرانه ماهيانه براي خانوارهاي ساكن در روستاهايي كه بيش از ۵ كيلومتر از بزرگراه  ملي شماره ۲ واقع شده اند بسيار چشمگير مي باشد. خانوارهايي كه در فاصله كمتر از ۵ كيلومتر از بزرگراه زندگي مي كنند از درآمد سرانه ساليانه اي معادل ۸۸۰۰ روپيه برخوردارند در صورتي كه خانوارهاي ساكن در فاصله بيش از ۵ كيلومتر درآمد سرانه ساليانه اي معادل ۸۲۰۰ روپيه و خانوارهاي ساكن در فاصله بيش از ۸ كيلومتر درآمد سرانه ساليانه برابر با ۷۷۰۰ روپيه دارند.
سطح امكانات بهداشتي و تعداد افرادي كه به مدرسه مي روند با افزايش فاصله از جاده كاهش پيدا مي كند. يعني با وجود اين كه ۱۷ درصد از افراد ساكن در اطراف بزرگراه از امكانات بهداشتي برخوردارند اما با افزايش فاصله محله سكونت آنها از بزرگراه اين ميزان كاهش مي يابد تا حدي كه در فواصل بيش از ۵ كيلومتر از بزرگراه  تنها ده درصد افراد از امكانات بهداشتي بهره مند هستند.
همچنين تعداد دانش آموزاني كه به مدرسه مي روند از ۶۲ نفر در هر مدرسه و روستاهاي نزديك به بزرگراه به ۴۵ نفر در روستاهاي با فاصله بيش از ۵ كيلومتر از بزرگراه تقليل يافته است. به علاوه قيمت محصولات آبي از قبيل برنج، گندم و شير در روستاهاي نزديك به بزرگراه ها بالاتر از قيمت محصولات مشابه در روستاهاي موجود در فاصله بيش از ۵ كيلومتر از بزرگراه  مي باشد. مؤسسه آسيايي توسعه حمل و نقل عقيده دارد كه اين تحقيق كمك مي كند تا علاوه بر قدرداني از روشهاي سنتي از قبيل تحليل هاي اقتصادي سود- هزينه اين مسئله را ثابت كنيم كه آن روشها به تنهايي براي مبارزه با فقر و ريشه كن كردن آن كافي نيست.
منبع: بيزنيس استاندارد
مترجم: مونا مشهدي رجبي

اقتصاد جهان
سرعت رشد
004850.jpg
منبع: دولوپمنت - آفريقا
مترجم: مونا مشهدي رجبي
آفريقا قاره اي ايست كه كشورهاي متفاوتي در آن وجود دارد. برخي از اين كشورها رشد اقتصادي و اجتماعي بهتري نسبت به بقيه داشته اند و برخي ديگر در روند اين رشد عقب مانده اند. اصغر عادل زاده، اقتصاددان برنامه توسعه كشورهاي متحده جنوب آفريقا گفت: برخي از كشورها در حال رشد هستند درحالي كه برخي ديگر دچار ركود و بي تغيير باقي مانده اند. اما نبايد همه اين كشورها را كنار هم قرار دهيم و در مورد كل آفريقا يكجا صحبت كنيم چون كشورهاي موجود در اين قاره با هم متفاوت هستند.
او در ادامه گفت: من به آينده آفريقا خيلي خوشبين هستم. اگرچه هنوز مقايسه با ديگر نقاط دنيا مشكلاتي در آن وجود دارد و رشد و پيشرفت در اين سرزمين بسيار كندتر از ديگر مناطق دنيا از قبيل آسيا و آمريكاي لاتين جريان دارد.
اخيرا گزارشي از طرف كميسيون اقتصادي آفريقا در مورد اتيوپي تهيه شده است كه رشد اقتصادي در آن سرزمين را مورد بررسي قرار داده است. گرايش «گام هاي پيشرفت را سريع تر برداريم» به بررسي اين مسئله پرداخته كه چگونه آفريقا مي تواند به سرعت مطلوبي به رشد اقتصادي برسد و اهداف توسعه اي هزاره اول را تحقق بخشد.
هدف اصلي در برنامه هزاره اول اين بوده است كه سطح فقر را تا سال ۲۰۱۵ در جهان به نصف آنچه هم اكنون موجود است برساند. سرعت رشد در آفريقا بسيار كند است و اگر اقتصاد آفريقا با همين سرعت رشد كند تا سال ۲۰۴۷ خواهد توانست اين هدف را محقق كند.
بر طبق سرشماري بانك جهاني، بيش از ۳۵۰ ميليون نفر و همين حدود ۵۰ درصد از جمعيت قاره آفريقا زير خط فقر زندگي مي كنند يعني هر نفر روزانه كمتر از يك دلار درآمد دارد. كميسيون اقتصادي آفريقا اعلام كرد كه تمام تلاش هايي كه سال گذشته براي اقتصاد قاره انجام داده بي حاصل بوده است و رشد اقتصادي كه در سال ۲۰۰۱، ۳/۴ درصد برآورد شده بود در سال ۲۰۰۲ به ۲/۳ درصد تنزل پيدا كرد.
رئيس كميسيون اقتصادي آفريقا گفت: اين سرعت پايين رشد اقتصادي بازتاب ضعف اقتصاد جهاني و قيمت پايين كالاها در سال ۲۰۰۱ است. به علاوه خشكسالي جنوب و شرق آفريقا و نبردهاي سياسي و نظامي كه در ساحل عاج، زيمبابوه، ماداگاسكار و جمهوري هاي آفريقاي مركزي نيز روي اين ركود اقتصادي تأثير بسيار زيادي دارند.
كميسيون اقتصادي اروپا اعلام كرد كه برخي از اقتصادهاي آفريقا كه مديريت صحيحي دارند و درجه ثبات بالا و كنترل خوبي بر آن ها حاكم است تلاش كردند از روند كاهش رشد اقتصاد دور بمانند و موفق هم بودند از جمله همين كشورها اوگاندا با ۲/۶ درصد رشد، رواندا با ۹/۹ درصد رشد و موزامبيك با ۱۲ درصد رشد اقتصادي است.
نماينده اجرايي برنامه توسعه ملل متحد - مارك مالكوك براون - هشدار داد كه آفريقا در خطر جدي است. مردم فقير آفريقا در شرايطي نامساعدتر از فقراي ديگر بخش هاي دنيا زندگي مي كنند و تلاش هايي كه در ديگر بخش هاي دنيا براي بهبود شرايط زندگي فقرا صورت گرفته هنوز شامل آفريقا نشده است. ۳۴ كشور از بين فقيرترين كشورهاي دنيا در صحراي جنوبي آفريقا واقع شده اند.
اما اين روند مي تواند تغيير كند. وي اين مطلب را در مصاحبه اي با خبرنگاري در موزامبيك عنوان كرد. موريتاني، تانزانيا، سيشل و موزامبيك توانسته اند سرعت رشد توليد ناخالص داخلي خود را به ۷ تا ۸ درصد برسانند كه اين ميزان براي نزديك شدن به اهداف مقابله با فقر ميزان قابل قبولي است.
كميسيون اقتصادي آفريقا اعلام كرد كه در طي دهه گذشته در سوازيلند و مالاوي سطح آموزش و افرادي كه تحصيلات اوليه را مي گذرانند ۲۰ درصد افزايش يافت. اوگاندا و سنگال براي جلوگيري از گسترش ويروس ايدز و مبتلايان به آن تلاش هاي بسياري كردند. در مالي ميزان افرادي كه به آب تصفيه شده و غذا دسترسي دارند ۱۲ درصد افزايش پيدا كرده است.
در چاد سطح بهداشت و امكان دسترسي به مراكز بهداشتي ۱۱ درصد افزايش يافت. مصر، گامبيا، كپ ورده و تونس مرگ و مير كودكان را به يك سوم يا كمتر كاهش داده اند.
اين كميسيون با بررسي كشورهايي كه در نظر دارند با سرعت هرچه بيشتر روند رشد و توسعه اقتصادي را طي كننداعلام كرد :اهميت نظم مالي در اقتصاد غنا به خوبي عمل كرده است. زيرا اين منطقه سال هاي متمادي به دليل هزينه هاي بالاي عمومي از رشد اقتصادي محروم بوده است. سخنگوي اين مركز در ادامه گفت: با بررسي تجربه موزامبيك به اهميت تكميل سياست هاي مبارزه با فقر پي مي بريم. با تكميل اين سياست ها بايد سعي شود تا حد امكان از گسترش فقر جلوگيري شود. زيرا با وجود اين كه طي چندين سال گذشته رشد اقتصادي با نرخ ۱۰ درصد صورت مي گرفت اما هنوز بيش از ۶۰ درصد جمعيت آن منطقه زير خط فقر زندگي مي كنند.
فهرست اقتصادي كميسيون اقتصادي آفريقا نشان مي دهد كشورهايي مانند موريتاني علي رغم مشكلات بسيار با اجراي اصلاحات اقتصادي و با مديريت صحيح در طي يك دوره نسبتا طولاني به نرخ رشد اقتصادي ثابتي دست يافتند و سطح فقر در آنها كاهش پيدا كرد. اين چنين اقتصادهايي بهترين فرصت را براي بخش خصوصي فراهم مي كنند تا بتوانند رشد كنند.
كميسيون اقتصادي آفريقا اضافه مي كند: تجربه مصر نشان داد اصلاحات خدمات عمومي بايد روي تقويت توانايي اين بخش براي هدايت اقتصاد داخلي متمركز شود و اين مسئله نسبت به هدف هاي كمي از قبيل افزايش حقوق و يا سطح كارگران شاغل از اهميت بالاتري برخوردار است. گفته مي شود يك رشد متوسط اقتصادي در آفريقا به پيشرفت هاي خارجي بستگي دارد.
متأسفانه بحث سازمان تجارت جهاني در دوحه قطر در مورد اصلاح تجارت محصولات كشاورزي ناكارآمد به نظر مي رسد و مانعي در راه رشد اقتصادي آفريقا است.
حتي پيشنهاد ارائه شده توسط آمريكا در ماه مه سال ۲۰۰۲ هم نمي توانست موجب رشد اقتصادي آفريقا شود. پيشنهاد آمريكا اين بود كه ۷/۵۱ ميليارد دلار آمريكا براي مدت ۶ سال به آفريقا داده شود تا ميزان توليدات خود را افزايش دهد و سوبسيد ۶۷ درصد به محصولات كشاورزي تعلق گيرد اما اين طرح هم مؤثر نيافتاد. كميسيون اقتصادي آفريقا هشدار داد كه اختصاص يارانه به محصولات كشاورزي موجب كاهش قيمت آنها و در نتيجه كاهش توان رقابت كشورهاي آفريقايي كوچك در بازارهاي جهاني مي شود.

براي بن بست گشايي
۳ نامه به پوتين
004785.jpg
نويسندگان: الكساندر ايوانتر و الكساندر پريوالف
مترجم: مونا مشهدي رجبي
مدت كوتاهي پس از اين كه پوتين در گزارش سالانه خود اعلام كرد: قصد دارد درآمد ناخالص روسيه را دو برابر كند، پيشنهاد هاي بسياري براي شدت بخشيدن به روند رشد اقتصادي منتشر و به رئيس جمهور داده شد.
اندرو ايلانورف، مشاور اقتصادي رئيس جمهور گزارشي با اين عنوان پيشنهاد كرد: دو برابر كردن درآمد ناخالص داخلي، اولين گام براي معجزه اقتصادي روسيه. مدت كوتاهي پس از آن ايوگني ياسين وزير اسبق اقتصاد روسيه كه يك اصلاح گراي كهنه كار در زمينه اقتصاد است، برنامه اي براي سريع تر انجام شدن رشد اقتصادي روسيه با عنوان طرح زيرساختي ارائه كرد. سپس آراكادي ولسكي، رئيس همايش توليد كنندگان و مؤسسات روسيه، نامه اي به رئيس جمهور نوشت و او را از نظريه تجاري عظيم خود درباره رشد اقتصادي آگاه كرد.
اقتصاد، نه اقتصادها
ايلانورف، مشاور رئيس جمهور روسيه عقيده خود را دوباره بازگو كرد. او عقيده داشت بزرگترين مانع بر سر راه رشد اقتصادي ولخرجي هاي بي حد و حصر دولت است. هر چه دولت بيشتر خرج كند و هزينه هاي دولت بالاتر باشد، اقتصاد كندتر رشد مي يابد و تعادل در بخشهاي مختلف اقتصاد كندتر صورت مي پذيرد. ايلانورف عقيده دارد اين تئوري در اقتصادهاي پيشرفته و نيز اقتصادهاي در حال گذار تأييد شده است. در سال هايي كه هزينه دولت بيش از ۴۰ درصد درآمد ناخالص كشور بود ما شاهد نرخ رشد اقتصادي مثبتي در جامعه نبوديم. در مقابل مي بينيم در سال هايي كه نرخ رشد اقتصادي مثبت است، هزينه هاي دولت بيش از ۳۸يا۳۷ درصد درآمد ناخالص داخلي نبوده است. اين وضعيت در چهار سال اخير رواج داشته است.
به نظر مي رسد نخبگان روسيه وضعيت اقتصادي خود را فراموش كرده اند. آنها شرايط را خيلي ساده انگاشته اند. در حقيقت ارتباط بين سهم هزينه دولت از درآمد ناخالص داخلي اين كشور و رشد اقتصادي خيلي پيچيده تر از چيزي است كه آنها عنوان كرده اند.
يك خبرنگار از ايلانورف سئوال كرد آيا او فكر مي كند تنها ارتباط بين دو عامل به معني يك رابطه علي و معلولي بين آنهاست؟ مسلماً مدلهاي بسياري وجود دارند كه عوامل متعددي را براي اين مسئله عنوان مي كنند. ايلانورف در پاسخ به اين سئوال عنوان كرد: تعداد عواملي كه ارتباطشان با رشد اقتصادي اين قدر واضح باشد و بتوان با آن اين فرايند را توجيه كرد بسيارند و يكي از ارتباطات تأييد شده ارتباط بين هزينه هاي دولتي و رشد اقتصادي است. متأسفانه اقتصاد ملي نمي تواند از طريق روابط رياضي مورد مطالعه قرار گيرد و به همين دليل هم نمي توان بحث هاي منطقي بالا را عنوان نمود.
استفاده از روش هاي اقتصادسنجي پيچيده براي نتيجه گيري از داده هاي مربوط به رشد اقتصادي جوامع متفاوت و در سالهاي مختلف نتيجه مطلوب را نصيب ما نمي كند.
اگرچه براي توصيف يك سياست اقتصادي شما بايد اول اقتصاد را بفهميد نه اين كه به بررسي اقتصادهاي مختلف بپردازيد. در اين فرايند بررسي جزئيات معادلات اقتصادي موجود در كشور مورد نظر از اهميت بيشتري نسبت به قوانين كلي برخوردار است. ايلانورف پيشنهاد داده است كه دولت هزينه هاي خود را به ۲۰ درصد درآمد ناخالص داخلي كاهش دهد. اما اين مسئله نمي تواند قدمي براي رشد سريعتر اقتصادي جامعه باشد. حتي اين كار گامي در جهت درست و دستيابي به رشد اقتصادي هم نيست. براي رشد اقتصادي اول نياز داريم درآمد (مثلاً درآمد مالياتي) خود را كاهش دهيم نه هزينه را.
اين مسئله باعث ايجاد كسري بسيار اندكي (۳-۲ درصد درآمد ناخالص داخلي) در بودجه دولت مي شود اما اين وضعيت قابل مديريت و جبران است.
در همين زمان دولت روسيه يك مشكل ديگر را هم بايد حل كند. مشكل درآمدهاي سرشار حاصل از فروش منابع طبيعي كه توليد دوباره آنها در آينده نزديك امكان پذير نيست.
ما عقيده داريم اين شكل بهينه بودجه بندي دولت باعث سرعت بخشيدن به رشد اقتصادي روسيه مي شود و بازرگانان بهتر است به تفكر در بخشهاي مختلف اين طرح بپردازند و آن را كاملاً بفهمند.
اصلاحات يا كاهش اشتغال
ايوگني ياسين تنها به دليل پيشنهاد طرح هزينه هاي بيش از حد دولت به شهرت نرسيد بلكه به دليل ارائه طرح هاي مختلفي در مورد بخش غيربازار اقتصادي روسيه در كنار بازارهاي انحصاري منابع طبيعي، تجهيزات ، مسكن و ديگر صنايعي كه نياز به دريافت يارانه از طرف دولت داشت، نيز شهرت دارد.
اين يارانه ها برخي به صورت يارانه ها ي آشكار داده مي شود و برخي به صورت مخفي به موارد ياد شده پرداخت مي شود.
به گفته ياسين، بخش غير بازار با بيش از ۲۰ ميليون كارمند و صرف هزينه اي معادل ۷ درصد درآمد ناخالص داخلي، مانع رقابت در بازار شده و صنايع فعال در آن بخش ها را تخريب مي كند، زيرا دولت از قيمت هايي كه كمتر از ارزش بازار است از آنها حمايت مي كند، اين كار باعث مي شود شركتها بيشتر روي بازارهاي داخلي كار كنند و انتخاب طبيعي و مدرنيزه شدن با روند بسيار كندي انجام شود. قيمت هاي پايين انرژي در داخل روسيه به دليل درآمدهاي پايين در روسيه به خوبي قابل توجيه است.
اين مسئله باعث مي شود در شركت ها، سطح حقوق كارمندان در سطح پاييني باقي بماند خصوصاً در شركتهاي دولتي اين قضيه يك رويه معمول است.
در اين وضعيت حتي بخش صادرات (با بيش از ۳ ميليون كارمند و صرف ۱۸ درصد از درآمد ناخالص داخلي دولت) نمي تواند باعث رشد اقتصادي شود، چه برسد به اين كه رشد اقتصادي را سرعت بخشد.
ياسين در اين شرايط چه پيشنهادي به روسيه مي دهد؟ انجام اصلاحات ساختاري. از بخش غير بازاري كه تأثيري در اقتصاد ندارد صرف نظر كنيد تا بتوانيد باعث ايجاد وضعيت رقابتي در بقيه اقتصاد در بلندمدت شويد. روسيه بايد قيمت هاي پايين انرژي در داخل را كه مبالغي مصنوعي است كنار بگذارد و قيمت انرژي را افزايش دهد. اما از طرف ديگر براي اين كه مردم بتوانند اين مبلغ بالاتر را پرداخت كنند حقوق ها نيز بايد افزايش پيدا كند.
توصيه براي پرداخت حقوق هاي بالاتر به اين دليل است كه آنها بتوانند براي خريد كالاهاي گرانتري كه ديگر يارانه دولت به آنها تعلق نمي گيرد توانايي داشته باشند.
وقتي قيمت گاز طبيعي، برق و كار افزايش پبدا كند از انرژي بهتر استفاده مي شود و بازدهي نيروي كار هم افزايش پيدا مي كند.
در اين شرايط روسيه ممكن است بخشي از تحرك هاي اقتصادي خود را در كوتاه مدت از دست بدهد(نرخ رشد اقتصادي كاهش پيدا خواهد كرد و اين نرخ تا سال ۲۰۰۷ به سالانه ۳-۲ درصد خواهد رسيد) اما باعث مي شود يك زيربناي مناسب اقتصادي براي جامعه روسيه فراهم شود و در آينده رشد اقتصاد شتاب بيشتري پيدا كند.
ياسين هنوز به شعار قديمي اصلاح گران باور دارد كه مي گويند اول اصلاحات، سپس رشد. اين اصلاحات حاصل از تئوري هاي وزارتي يك ساختار اقتصادي دست راستي است. اصلاً تعجب آور نيست كه اين اصلاحات مورد قبول واقع نشود و هنگام مواجهه با واقعيت تبديل به يك كابوس وحشتناك تخريب و بحران ساز تلقي شود. هنوز مشخص نيست چرا اقتصاد روسيه مجبور است از برنامه هايي كه از بالا به آن تحميل مي شود پيروي كند و براي رهايي از مزيت هاي رقابتي و قيمت پايين انرژي در داخل اين كشور عجله به خرج دهد. دلايل مختلفي وجود دارد در مورد اين كه چرا برخي افراد براي افزايش قيمت  انرژي داخلي و رساندن آن به سطح قيمت جهان اصرار دارند. براي مثال اعضاي سازمان تجارت جهاني علاقه مند تضعيف حداقل يكي از رقباي تجاري خود هستند. اما چرا منطق بلشويكي ياسين او را واداشته تا با آنها موافقت  كند در حالي كه با تمام آنچه تا به حال گفته متفاوت است. بياييد نگاه گذرايي به يكي ديگر از طرحهاي پيشنهادي پروفسور ياسين بيندازيم.
وي عقيده دارد تمايل روسيه به رشد اقتصادي سريع به دليل حضور صنايعي با تكنولوژي بالا در اين كشور است. اقتصاددانان بايد آگاه باشند كه دو برابر كردن درآمد ناخالص داخلي روسيه تنها در صورتي امكان پذير است كه تمام صنايع اصلي فعال در اين كشور توليدات خود را افزايش دهند. برنامه هاي فلات قاره و بيوتكنولوژي هر چند ممكن است در ابتدا دورنماي زيبايي از آينده اقتصادي جامعه را در اختيار شما قرار دهد اما اصلاً ما را به نتيجه مطلوب نمي رساند. از طرف ديگر براي اينكه صنايع موجود در كشور توليدات خود را گسترش دهند دولت هم بايد سياستهاي مرتبط با آنها را اساساً تغيير دهد. پايان دادن به اصلاحات ساختاري كه در آغاز اجراي برنامه و در اواسط آن موجب افزايش رشد در صنايع اصلي كشور نشده است هم تأثير بسيار كمي در رشد خواهد داشت.
منظري كاملاً واقعي
حال كه نظر دولتمردان و دولتمرد سابق را مطرح كرديم. بهتر است به بررسي نظر بازرگانان بپردازيم.
نويسنده نامه اي كه از اتحاديه  توليد كنندگان فرستاده شده بود مشكلاتي را كه مانع رشد اقتصادي جوامع مختلف مي شد را به ۳ دسته تقسيم كرد. از نظر نويسندگان اين نامه نخستين مشكل در سيستم مالياتي است. توليد كنندگان گفته اند دولت هرگز بازارهاي انحصاري منابع طبيعي را براي همكاري با سرمايه گذاران بزرگ از دست نمي دهد. سرمايه داران همواره سهم بزرگي از توليدات و خدمات ارائه شده مؤسسه هاي دولتي را مورد استفاده قرار مي دهند كه اين دومين مانع در راه رشد اقتصادي روسيه است. سومين مشكل به اين دليل ايجاد مي شود كه وقتي شركتهاي روسي ظرفيت هاي توليد تازه اي به دست مي آورند به ندرت از منابع بانك مركزي روسيه استفاده مي كنند. پيشنهاد اين مركز اين است كه ماليات بر سرمايه گذاري از بين برود و ماليات بر سود جايگزين آن شود.
آنها همچنين پيشنهاد كردند كه تجارت هاي نوپا از پرداخت ماليات معاف شود تا بتوانند انباشت سرمايه داشته باشند. اين معافيت لازم نيست دائمي باشد اما در طول مدت كه اين نوع تجارت كه نيازمند بازگرداندن سود به سرمايه هاي داخلي است، اين معافيت ها كارساز است.
پيشنهاد سوم يعني توسعه توليدات روسيه با استفاده از طلاها و ذخاير بانك مركزي روسيه به معني استفاده مؤثر از اين منابع است. امروزه از اين منابع استفاده كارآمد نمي شود و اين منابع هيچ تأثير مثبتي روي ارتقاء سطح اقتصاد ندارند. با استفاده از اين منابع در سرمايه گذاري هاي خارجي ميزان كمي سودنصيب كشور مي كند و نرخ بازگشت سرمايه نيز بسيار اندك است. مركز مؤسسات و مراكز توليداتي روسيه پيشنهاد مي كنند، از اين منابع در تأسيس شركتهاي توليدي و نيز افزايش ظرفيتهاي اصلي توليد در روسيه و خارج از آن استفاده شود. اين اولين گام در افزايش سرمايه روسيه است.
سخن توليدكنندگان در مورد اين كه ذخاير بانك مركزي روسيه بسيار زياد است كاملاً درست است. بر طبق آخرين تحقيقات صورت گرفته در مورد اين كه ميزان كل ذخاير بانك يك كشور چه ميزان بايد باشد مشخص شد كه بانك مركزي روسيه در شرايط كنوني اقتصاد نياز به ۴۵-۴۰ ميليارد دلار سرمايه دارد كه يعني حدود ۲۰ ميليارد دلار از ميزان كل طلاهاي موجود در بانك مركزي اين كشور كمتر است.
اما با اين وجود استفاده از آنها به طريقي كه حداكثر بازده را داشته باشد احتياج به برنامه هاي دقيق تر و پيچيده تري نسبت به طرحهاي پيشنهادي توسط گروه هاي سياسي- اقتصادي مختلف دارد. با توجه به وضعيت موجود در روسيه و نهادهاي اقتصادي و مالي فراوان در اين كشور، اجراي اين برنامه ها اصلاً امكان پذير نيست.
در اين جا مثالي از يك روش كارآمدتر در استفاده از جريان مداوم پولها و ذخاير بانك مركزي روسيه را ارائه مي دهيم: بخش هايي از اين ذخاير مي توانند به عنوان وجوهي براي تضمين پروژه هاي سرمايه گذاري دولتي و خصوصي مشخص ملي مورد استفاده قرار گيرد و يا از آنها به عنوان وجوهي براي حمايت از دولت براي صادرات در سطح وسيع و گسترده استفاده شود.
اين ذخاير مي تواند به عنوان سپرده اوليه براي سازمان وثيقه فدرال استفاده شود كه خود اين مسئله باعث رشد و پيشرفت سيستم  رهن و وثيقه گيري در روسيه مي شود اين كار باعث ايجاد تغيير در تعادل خالص جريان پول نمي شود البته اگر اين منابع در برنامه هاي بدون ريسك دلار آمريكا نگهداري نشوند، ديگر نمي توان از آنها از ديدگاه بين المللي تحت عنوان ذخاير ملي ياد كرد. اين يعني كه منابع و ذخاير روس براي چرخه اقتصاد همان كشور كار كند نه چرخه اقتصاد آمريكا.

ديدگاه
ايران و بازار ۶۵ فروندي
004775.jpg
نزديك به يك دهه است كه گروههاي كثيري از تحليل گران، مديران صنايع و شركتهاي هواپيمايي، نمايندگان مجلس، صاحبنظران و ... بازار هواپيماي مسافري را در كشور بيش از ده هزار صندلي پيش بيني نموده اند و در همين راستا برنامه هايي را جهت تأمين هوشمندانه اين نيازمندي طراحي كرده و مورد مذاكره و توافق با يكي از طراحان و توليدكنندگان معتبر خارجي قرار داده اند و حتي برنامه  فوق به تأييد رياست جمهوري نيز رسيده است. در سالهاي اخير برخي متوليان جديد در حمل و نقل هوايي كشور با ابهام گذاشتن روي اين نيازمندي برنامه فوق را مورد ترديد و روند پيشرفت آن را به كندي كشاندند. احمد خرم وزير راه و ترابري در نيمه پاياني دوره وزارت خود، ضمن تأكيد بر نياز كشور به حداقل ۶۵ فروند هواپيما براي جايگزيني ناوگان فرسوده موجود (كه با تقريب ميانگين ۱۸۵ صندلي در هر هواپيما رقمي بيش از ۱۲ هزار صندلي را تشكيل مي دهد)، تلاش براي خريد هواپيماهاي دست دوم، به ارزش ۵ ميليارد دلار و همچنين يك ميليارد دلار جهت بازسازي و تجهيز فرودگاههاي كشور را اعلام نمود. تحليلگران و متخصصين بخش هوايي كشور معتقدند با توجه به اين كه چنين بازار بزرگي در كشور كه حداقل آن ۶۵ فروند هواپيماست، مورد تأييد بالاترين مقام اجرايي در حمل و نقل هوايي كشور قرار گرفته است، خوب است به واقعيت هاي زير بيشتر توجه شود:
* با افزوده شدن هزينه هاي تعميرات و نگهداري هواپيما، قطعات يدكي، آموزش و ... براي يك دوره بيست ساله، بار مالي فوق بالغ بر ده ميليارد دلار براي كشور مي شود.
* ۶۵ فروند هواپيما آنچنان بازار بزرگ وبا اهميتي است كه مي توان براساس آن يك پروژه جديد هواپيماي مسافري را پايه گذاري نمود. شركت ايرباس براي تصويب و شروع پروژه هواپيماي مسافري جديد خود (A380)، ۸۰ فروند سفارش را ملاك كار خود قرار داد و اعلام كرد با اين تعداد سفارش ۱۲ ميليارد دلار هزينه اين پروژه توجيه پذير مي شود و با رسيدن به نزديك به ۷۰ سفارش دستور شروع پروژه را صادر كرد.
* صنعت هواپيماسازي بسيار سودآور است. هر چه نقش صنايع داخلي در اين صنعت و خريد هواپيما بيشتر شود علاوه بر افزايش سودآوري آن، منافع سرشار ديگري نيز به همراه خواهد داشت. اخيراً در برخي از فروشهاي عمده، شركت ايرباس بيش از ۳۰ درصد تخفيف نسبت به قيمت رسمي خود داده است و اعلام نموده كه كماكان از فروش سود برده است. بوئينگ نيز اخيراً در فروش تانكرها (هواپيماهاي مسافري ۷۶۷) به نيروي هوايي آمريكا از طرف وزارت دفاع اين كشور پس از مراحل تخفيف گيري، محدود به كسب حداكثر ۱۵ درصد سود شده است كه قطعاً سود واقعي بوئينگ بيش از اين رقم است.
* اكنون بيش از ۲۱۰۰ هواپيماي مسافري كه تعداد قابل ملاحظه اي از آنها زير ۱۰ سال عمر دارند به صورت بلااستفاده در فرودگاهها و بيابانها، پارك شده اند و شركتهاي هواپيماسازي اعم از ايرباس وبوئينگ و توپولف تحت فشار براي جلب مشتري هستند. با اين تعداد سفارش در صورت برخورد هوشمندانه، ايران مي تواند امتيازات بسياري در زمينه هاي مشاركت در ساخت، احداث پايگاههاي تعميرات با بازار منطقه اي، آموزش و انتقال فناوري و بازار كار براي متخصصين و ... را بدست آورد. تنها لازمه آن برنامه ريزي با نگاه ملي و فرابخشي براي رفع اين نيازمندي است.
* تهيه اين هواپيماها بايد به گونه اي باشد كه هماهنگي بين اين هواپيماها از نظر نوع موتور، تجهيزات، ساختار بدنه، سيستمهاي ناوبري و هدايت هواپيما و ... وجود داشته باشد تا هزينه هاي بعدي تعميرات و نگهداري، تأمين قطعات يدكي، آموزش و همچنين بهره برداري از هواپيما در پايين ترين سطح ممكن بدست آيد. در غير اين صورت علاوه بر مشكلات و هزينه هاي عديده در بهره برداري از هواپيما، مجدداً فشار براي هر چه بيشتر بالا بردن قيمت بليط در دستور كار بخش حمل و نقل قرار مي گيرد و خسارت آن را بايد مردم (به صورت مستقيم و يا غيرمستقيم) پرداخت كنند. مطمئناً چنين هماهنگي با خريد هواپيماي دست دوم و يا خريدهاي پراكنده از واسطه ها حاصل نخواهد شد.
* با توجه به اينكه چگونگي تهيه اين ۶۵ فروند شكل ناوگان آينده كشور، ساختار حمل و نقل هوايي، جايگاه اقتصادي آن، جايگاه صنعت، اثرات تحريم آمريكا و ميزان استقلال و وابستگي كشور و بسياري موارد ديگر را براي ساليان متمادي ترسيم خواهد كرد و تغيير آن پس از انجام امضاهاي تعهدآور و پس از شروع اجراي آن بسيار دشوار خواهد بود، لذا تصميم فوق نبايد به صورت شتابزده صورت گرفته و ضروري است نظرات كارشناسان و متخصصين و تحليل گران حمل و نقل، صنعت، سياست و اقتصاد در آن به كار بسته شود.
منبع: دفتر همكاري هاي فناوري رياست جمهوري

تقسيم ثروت مسئولان
در پي پيشنهاد حجت الاسلام خدايي امام جماعت يكي از مساجد تهران، مبني بر تقسيم ثروت مسئولان، بيش از ۶۰۰ نفر از ائمه جماعات تهران با امضاي طوماري، از اين پيشنهاد حمايت كردند.
امضاكنندگان اين طومار - كه نسخه اي از آن به سايت «بازتاب» فرستاده شده - به مسئولان تذكر داده اند كه براي حفظ قداست نظام و فقرزدايي، ثروت خود را ميان فقرا تقسيم كنند و مسئولاني كه به دروغ، مورد تهمت وافترا قرار گرفته اند، قربه الي الله از خود دفاع كنند.
به دنبال انعكاس اين پيشنهاد، آيت الله جلالي خميني، از چهره هاي مبارزين انقلابي در شرق تهران، با حمايت از اين پيشنهاد وبا اظهار تأسف از افزايش فقر در جامعه و فشارهاي پي در پي بر طبقات محروم جامعه گفت: وجود فقر در نظام جمهوري اسلامي كه ساده زيستي بنيانگذارش بر همگان اثبات شده بود، موضوعي تأسف انگيز است، به طوري كه هم اكنون فاصله زيادي بين طبقات جامعه وجود دارد و اين موضوع را بايد معضلي جدي براي نظام اسلامي به شمار آورد.
وي كه با خبرنگار «بازتاب» سخن مي گفت، افزود: شعار جمهوري اسلامي همواره دستگيري از محرومان بوده و فلسفه وجودي برخي از نهادها كه به وسيله امام (ره) نيز به وجود آمده، همين بوده است، اما متأسفانه هم اكنون برخي افراد، با بي توجهي به قشر ضعيف جامعه، ثروت اندوزي مي كنند. وي با مبارك دانستن پيشنهاد تقسيم ثروت مسئولان تأكيد كرد، ائمه اطهار از جمله امام حسن مجتبي (ع) و امام رضا(ع) همواره ثروت خود را با فقرا تقسيم مي كردند و لازم است، مسئولان نظام اسلامي كه داراي تمكن مالي بالايي هستند - هر چند مشروع هم باشد - از محرومان جامعه دستگيري كنند. آيت الله جلالي خميني با بيان اينكه ثروت اندوزي در مرام و منش نظام اسلامي و مسئولان آن نبايد جايگاهي داشته باشد، گفت: بايد مسئولان كشور همواره ساده زيستي امام خميني(ره) بنيانگذار نظام اسلامي را ملاك عمل خود قرار دهند؛ امامي كه حتي ارث خود را كه از پدرش به ايشان رسيده بود، بين فقرا تقسيم كرد. شخص امام همواره در محافل مختلف با تأكيد بر اينكه نظام اسلامي به وسيله قشر محروم جامعه به وجود آمده، به مسئولان متذكر مي شد كه بايد همواره از محرومان دستگيري كنند و اين يكي از دغدغه هاي هميشگي ايشان بود.

سايه روشن اقتصاد
شيراك و بحران جديد
004780.jpg

بحران بدهي شركت مهندسي آلستوم فرانسه به يك مشكل بزرگ اقتصادي در فرانسه تبديل شده است.
دولت فرانسه قصد دارد تا با كمك مالي اين شركت را از اين بحران مالي نجات دهد اما كميسيون اقتصادي اتحاديه اروپا به دولت فرانسه در اين زمينه اخطار كرده است تا از هرگونه كمك مالي به اين شركت خودداري كند.
شركت آلستوم ۱۱۰ هزار كارمند در سراسر جهان دارد.

۲۵ مترمربع متوسط خانه هاي جديد ايرانيان
نسبت ميانگين قيمت مسكن متعارف به درآمد سالانه خانوار- كه مقياس بين المللي آن حدود ۵ برابر است- در ايران به بيش از ۸ برابر افزايش يافته است.
بنابر آمار ارايه شده از سوي وزارت مسكن و شهرسازي آمده است: در حال حاضر حدود ۷۰ درصد از خانوارهاي ايراني در مسكن ملكي سكونت دارند كه البته اين بدان معني نيست كه همه آنها از مسكن مناسب برخوردار مي باشند.
در اين گزارش ۳۰ درصد بقيه خانوارها، به دهك هاي پائين درآمدي تعلق دارند و تقاضاي آنها به دلايل مختلف از جمله عدم امكان پس انداز كافي و ناتواني در بازپرداخت اقساط تسهيلات بانكي، تقاضاي مؤثر قلمداد نمي شود.
در اين گزارش همچنين آمده است: مؤثر نبودن تقاضاي اكثر خانوارهاي فاقد مسكن، الگوي ساخت را از الگوي متناسب با توان آنها دور كرده است به گونه اي كه نسبت ميانگين مساحت زيربناي واحدهاي مسكوني جديد الاحداث به بعد خانوار بين ۲۲ تا ۲۵ مترمربع است چرا كه الگوي ساخت مسكن جديد، بيش از آن كه با نياز و توان خانوارهاي فاقد مسكن منطبق باشد، متناسب با الزامات تقاضاي مسكن، به عنوان كالايي سرمايه اي تطبيق كرده است.
در اين گزارش آمده است: مسكن يك كالاي بادوام يا به عبارت ديگر كالايي سرمايه اي است كه رغبت صاحبان سرمايه در مقياس هاي مختلف براي توليد، خريد و فروش اين كالا بستگي به وضعيت بازار ساير كالاهاي سرمايه اي نظير خودرو و لوازم خانگي و... دارد.
004770.jpg


جهانگردان سعودي و ايران
روزنامه گلف نيوز در گزارشي نوشت: به رغم جاذبه هاي فراوان ايران،  بازديد از اين كشور در ميان سعودي ها چندان متداول نيست؛ زيرا دولت عربستان موانعي را براي بازديدكنندگان به وجود مي آورد.
يك تبعه سعودي نوشت: كساني كه از ايران ديدن مي كنند، از سوي دولت تنبيه مي شوند. به عنوان مثال رواديد يكي از بازديدكنندگان به مدت يك سال دراختيار مقامات سعودي باقي مانده است.
به نوشته اين روزنامه، يك ديپلمات برجسته ايراني خاطرنشان كرد كه سعودي ها علاقه فراواني به بازديد از ايران نشان داده اند و مسئولان ايراني در عربستان طي سه هفته اول ژوئيه، تنها ۱۵ هزار رواديد براي جهانگردان سعودي صادر كرده است.

دفاتر خدمات مسافرتي و انعقاد قرارداد
علي رحيم پور- مدير نظارت بر دفاتر خدمات مسافرتي و تورهاي سازمان ايرانگردي و جهانگردي- گفت: نمونه قرارداد مذكور از سوي اين دفتر به تمامي دفاتر خدمات مسافرتي و تورها و همچنين مديريت هاي سازمان ايرانگردي و جهانگردي استان هاي كشور ابلاغ شده است.
وي، انعقاد قرارداد مابين دفتر خدمات مسافرتي و گردشگري را ضروري دانست و افزود: كليه شهروندان و گردشگران در هنگام ثبت نام تور لازم است طي قراردادي اقدام به پرداخت هزينه سفر نمايند و درمقابل ارائه مدارك ازجمله گذرنامه رسيد دريافت كنند.
رحيم پور، گفت: درصورت عدم تنظيم قرارداد از سوي دفاتر خدمات مسافرتي، موضوع تخلف محسوب شده و قابل پيگرد قانوني است.
004790.jpg


رونق تلفن همراه
فروش تلفن همراه در جهان در سه ماهه دوم سال جاري ۲۰ درصد افزايش يافت و به ۱۱۸ ميليون عدد رسيد.
اين رشد عليرغم ركود اقتصاد جهان، بحران تروريسم جهاني و شيوع بيماري سارس از سوي آگاهان بازار تلفن همراه يك موفقيت قلمداد شده است.
در ميان شركت هاي توليدكننده از نظر درصد فروش شركت نوكيا در مقام نخست، موتورولا و سامسونگ در مقام هاي دوم و سوم قرار دارند.

اقتصاد
ادبيات
سياست
علم
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  سياست  |  علم  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |