شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۸۲ - شماره ۳۱۳۱- Aug, 9, 2003
خون آشام مي خواهيم
004900.jpg
امروزه اگر شما سري به جنگل «New Forest» در جنوب انگلستان بزنيد، با پديده جالبي مواجه خواهيد شد. مردان و زنان زيادي را مي بينيد كه با هيجان و هياهو، پتويي را روي چمن هاي زير درختان رها كرده و دوباره جمع مي كنند. اين پديده يك صحنه سازي غيرطبيعي يا يك سرگرمي در يك پيك نيك نيست، بلكه تلاش براي شكار كنه است؛ انگل هايي به اندازه سر سوزن كه از خون انسان و حيوانات تغذيه مي كنند.
صيادان، غدد بزاقي موجود در دهان كنه ها را استخراج و له مي كنند تا مخلوطي از ترشحات بزاقي آنها تهيه شود. دانشمندان اميدوارند كه از اين مخلوط در آينده به عنوان يك منبع غني براي توليد داروهاي جديد استفاده كنند. براي اين منظور، محققان نه تنها بزاق كنه، بلكه موجوداتي مثل زالو، كرم قلاب دار، خفاش ها و پشه خاكي را نيز مورد بررسي قرار دادند.
اين موجودات يك خصوصيت مشترك دارند و آن اين است كه همه آنها خونخوارند و به شيوه انگلي زندگي مي كنند. طي ميليون ها سال اين جانداران براي دستيابي به اهداف خود، حيله هاي مختلفي را جهت فريب ميزبانان خود به كار گرفته اند. آنها تركيبات شيميايي را مي سازند كه از انعقاد خون جلوگيري مي كنند، جريان خون را افزايش مي دهند يا جاندار را از دستگاه ايمني ميزبان در امان نگه مي دارد.
نخستين انگلي كه به خدمت انسان درآمد، زالوي خون آشام بود. از پيش از ميلاد مسيح طبيبان زالو را روي پوست بيماران مي گذاشتند تا آنچه كه آنان «خون اضافي» مي دانستند از بدن بيماران خارج شود. آنان معتقد بودند كه اين شيوه، درمان هر چيزي است؛ از سوزاك گرفته تا جنون.
راز اين كار در مولكولي نهفته است كه در بزاق زالو يافت مي شود و «هيرودين» نام دارد. شكل و بار الكتريكي اين مولكول به گونه اي است كه مي تواند به يك آنزيم كليدي در فرآيند انعقاد خود متصل شده و با مهار عملكرد آن بدون آن كه جريان خون قطع شود. يك وعده خونخواري كامل را براي جانور به ارمغان آورد.
محققان از طريق مهندسي ژنتيك موفق به تهيه باكتري هايي شده اند كه هيرودين را به صورت انبوه توليد مي كنند. اين ماده براي جلوگيري از تشكيل لخته هاي خوني به كار مي رود كه ممكن است در اثر آسيب به عروق خوني حين عمل جراحي ايجاد شوند.
كرم قلاب دار انگلي كه در روده انسان و حيوان زندگي مي كند نيز مانند زالوها نوعي ضد انعقاد مي سازند كه «پروتئين ضد انعقاد نماتود» نام دارد. اين مولكول به يك فاكتور انعقادي كه در شروع فرآيند انعقاد نقش دارد، متصل شده و آن را مهار مي كند. اين مولكول براي استفاده پس از عمل جراحي تحت بررسي است.
دانشمندان در حال تحقيق و بررسي روي خون آشام هاي ديگري هستند. آنها مولكولي به نام «دسموتپلاز» را از بزاق خفاش جداسازي كرده اند كه مي تواند لخته خون را حل كند.
كنه ها نيز توجه دانشمندان را به خود جلب كرده اند. آنها استاد حمله مخفيانه و بي سروصدا هستند. كنه ها، بي سر وصدا و بدون اين كه جلب توجه كنند، روي پوست گوزن و ديگر پستانداران از جمله انسان مي نشينند و شروع به مكيدن خون مي كنند. هنگامي كه يك حشره پوست را مي گزد، آسيب فيزيكي و موضع گزش و همچنين پروتئين هايي كه در بزاق حشره وجود دارد معمولاً يك پاسخ ايمني موضعي را به راه مي اندازد. سلول هاي ويژه اي در پوست به نام «ماست سل ها» وجود دارند كه تعدادي ماده شيميايي از جمله «هيستامين» آزاد مي كنند كه باعث بروز التهاب مي شود. پوست قرمز شده و حس خارش باعث مي شود كه حيوان يا انسان حشره را يافته و دور كند. اما كنه ها به نحوي از بروز اين پاسخ جلوگيري مي كنند. آنها مي توانند ۱۴-۱۲ روز يك جا حضور داشته باشند، بدون اين كه جلب توجه كنند.
بزاق كنه حاوي حداقل ۳۰۰ ماده شيميايي است كه بر دستگاه ايمني و خون پستانداران اثر مي گذارد. اينها شامل پروتئين هاي متصل شونده به هيستامين (HBP) هستند كه با ميل تركيبي بسيار بالايي به هيستامين مي چسبند و مانع اتصال اين مولكول به گيرنده خود مي شوند در نتيجه پاسخ التهابي كه هيستامين مي تواند آن را به راه اندازد متوقف مي شود. هيستامين در بيماري هايي نظير تب يونجه، آسم و التهاب ملتحمه چشم نيز دخالت دارد. دانشمندان در حال بررسي اثر اين پروتئين (HBP) در درمان اين بيماري ها هستند.
پشه خاكي از ساز و كاري متفاوت با كنه استفاده مي كند. به جاي اين كه بي سروصدا و آرام مدت طولاني به مكيدن خون بپردازد، به سرعت نيش زده و مي گريزد. پشه خاكي ماده اي را ترشح مي كند كه به عنوان گشاده كننده عروقي عمل مي كند و با اين كار باعث مي شود كه خون بيشتري به محل گزش جاري شود.
هرچند كه ميزبان در مدت كوتاهي از حضور پشه آگاه مي شود، اما همين مدت به اندازه كافي طولاني هست كه يك پشه خود را سير كند. محققان مولكولي به نام «ماكسي ديلان» را جدا كرده اند كه ادعا مي كنند قوي ترين گشادكننده عروقي شناخته شده است. آنها در ابتدا اميدوار بودند كه اين تركيب بتواند براي تقويت جريان خون به دنبال عمل جراحي مغز مورد استفاده قرار بگيرد تا از پاسخ طبيعي توقف جريان خون به محل زخم جلوگيري كند.
متأسفانه مطالعات حيواني نشان مي دهد هنگامي كه ماكسي ديلان براي اين منظور مورد استفاده قرار مي گيرد، پاسخ ايمني القاء شده به قدري شديد است كه استفاده از آن را نامطلوب مي سازد.
از اين رو، محققان در جست وجوي مواد شيميايي ديگري در بزاق پشه خاكي برآمدند. آنان سرانجام پروتئين ديگري به نام SP15 را از بزاق پشه خاكي جداسازي كردند. مطالعه و بررسي اين پروتئين در تعدادي از حيوانات نشان مي دهد كه SP15 مي تواند به عنوان يك واكسن قدرتمند مورد استفاده قرار گيرد. مطالعه و بررسي اين پروتئين به عنوان واكسن در ساير حيوانات بخصوص سگ
- ميزبان اصلي ليشما نيازيس- نيز در حال انجام است. محققان اميدوارند كه در آينده بتوانند اثر آن را در انسان نيز مورد بررسي قرار دهند.
گروه ديگري از محققان در حال استفاده از يك روش مشابه براي تهيه واكسن عليه بيماري «لايم» هستند. بيماري لايم يك شكل ناتوان كننده از آرتريت است كه از طريق گزش كنه منتقل مي شود و در ايالات متحده شايع است- در اين مورد آنان مي خواهند به كمك يك پروتئين به نام «سيمان» كه به چسبيدن كنه به ميزبانش كمك مي كند، پاسخ ايمني ميزبان را تحريك كنند. واكسن تهيه شده از اين پروتئين در موش به خوبي عمل كرده است و در حال حاضر آزمايش هاي ديگري روي گاو در دست انجام است.
احتمالاً ميليون ها سال طول كشيده است تا انگل هاي خون آشام چنين ابزارهاي شيميايي را كسب كنند، اما سرنوشت چنان رقم خورده كه اكنون ذهن خلاق بشر، اين ابزارها را به خدمت خود در آورده است.
منبع: نيوساينتيست / جولي كلاتيون
ترجمه: كوروش گودرزوند

شاگردان ديروز-۲
روزي كه اينشتين رمق فكر كردن نداشت
004920.jpg
حسن سالاري: اينشتين در نوجواني، علاقه  چنداني به تحصيل نداشت. پدرش از خواندن گزارش هايي كه آموزگاران درباره پسرش مي فرستادند، رنج مي برد. گزارش ها حاكي از آن بودند كه آلبرت شاگردي كند ذهن، غيرمعاشرتي و گوشه گير است. در مدرسه او را «باباي كند ذهني» لقب داده بودند. او در ۱۵ سالگي ترك تحصيل كرد، در حالي كه بعدها به خاطر تحقيقاتش جايزه نوبل گرفت!
شايد شما نيز اين جملات را خوانده يا شنيده باشيد و شايد اين پرسش نيز ذهن شما را به خود مشغول كرده باشد كه چگونه ممكن است شاگردي كه از تحصيل و مدرسه فراري بوده است، برنده جايزه نوبل و به عقيده برخي از دانشمندان، بزرگ ترين دانشمندي شود كه تاكنون چشم به جهان گشوده است؟
با مطالعه دقيق تر زندگي اين شاگرد ديروز، پاسخ مناسبي براي اين پرسش پيدا خواهيم كرد.
آلبرت بچه آرامي بود و والدينش فكر مي كردند كه كند ذهن است.
او خيلي دير زبان باز كرد، اما وقتي به حرف آمد، مثل بچه هاي ديگر «من من» نمي كرد و كلمه ها را در ذهنش مي ساخت. وقتي به سن چهارسالگي پاگذاشت، با بيلچه  سر خواهر كوچكش را شكست و با اين كار ثابت كرد كه اگر بخواهد، مي تواند بچه ناآرامي باشد!
پدر و مادر آلبرت به بچه هاي كوچك خود استقلال مي دادند. آنان آلبرت چهارساله را تشويق مي كردند كه راهش را در خيابان هاي حومه مونيخ پيدا كند. در پنج سالگي او را به مدرسه كاتوليك ها فرستادند. آن مدرسه با شيوه اي قديمي اداره مي شد. آموزش از طريق تكرار بود. همه چيز با نظمي خشك تحميل مي شد و هيچ اشتباهي بي تنبيه نمي ماند و آلبرت از هر چيزي كه حالت زور و اجبار و جنبه اطاعت مطلق داشته باشد، متنفر بود.
اغلب كساني كه درباره تنفر اينشتين از مدرسه، معلم و تحصيل نوشته اند، به نوع مدرسه،  شيوه تدريس معلم و مطالبي كه اين دانش آموز بايد فرامي گرفت، كمتر اشاره كرده اند. بازخواني يك واقعه مهم در زندگي اينشتين ما را با مدرسه محل تحصيل او آشناتر مي كند: روزي آلبرت مريض بود و در خانه استراحت مي كرد. پدرش به او قطب نماي كوچكي داد تا سرگرم باشد. اينشتين شيفته قطب نما شد. او قطب نما را به هر طرف كه مي چرخاند، عقربه جهت شمال را نشان مي داد.آلبرت كوچولو به جاي اين كه مثل ساير بچه ها آن را بشكند و يا خراب كند، ساعت ها و روزها و هفته ها و ماه ها به نيروي اسرار آميزي فكر مي كرد كه باعث حركت عقربه قطب نما مي شود. عموي آلبرت به او گفت كه در فضا نيروي ناديدني (مغناطيس) وجود دارد كه عقربه را جابه جا مي كند. اين كشف تأثير عميق و ماندگاري بر او گذاشت.
در آن زمان، اين پرسش براي آلبرت مطرح شد كه چرا در مدرسه، چيز جالب و هيجان انگيزي مثل قطب نما به دانش آموزان نشان نمي دهند؟! از آن به بعد، تصميم گرفت خودش چيزها را بررسي كند و به مطالعه آزاد مشغول شود.
اينشتين ده ساله بود كه در دبيرستان «لويت پولت» ثبت نام كرد. در آن موقع، علاقه بسياري به رياضي پيدا كرده بود. اين علاقه را عمويش اكوب و يك دانشجوي جوان پزشكي به نام ماكس تالمود در وي ايجاد كرده بودند. تالمود هر پنجشنبه به خانه آنان مي آمد و درباره آخرين موضوعات علمي با آلبرت حرف مي زد. عمويش نيز او را با جبر آشنا كرده بود. اينشتين در دوازده سالگي از تالمود كتابي درباره هندسه هديه گرفت. او بعدها آن كتاب را مهم ترين عامل دانشمند شدن خود عنوان كرد.
با اين كه آلبرت در خانه چنين علاقه اي به رياضيات و فيزيك نشان مي داد، در دبيرستان چندان درخششي نداشت. او در نظام خشك و كسل كننده دبيرستان، علاقه اش را به علوم از دست مي داد و نمراتش كمتر و كمتر مي شدند. بيشتر معلمانش معتقد بودند كه او وقتش را تلف مي كند و چيزي ياد نمي گيرد. هر چند اينشتين به قصد اين درس مي خواند كه معلم شود نه فيزيكدان، اما از معلمان خود دل خوشي نداشت و از زورگويي آنان و حفظ كردن درس هاي دبيرستان ، دل پرخوني داشت. ازاين رو، خود را به مريضي زد و با اين حيله، مدتي از دبيرستان فرار كرد! چون معلم ها نيز از او دل خوشي نداشتند، شرايط را براي اخراج او از مدرسه فراهم كردند.
اينشتين بعدها در اين باره گفت: «فشاري كه براي از بر كردن مطالب امتحاني بر من وارد مي آمد، چنان بود كه بعد از گذراندن هر امتحان تا يك سال تمام، رمق فكر كردن به ساده ترين مسأله علمي را نداشتم!»
اينشتين بعدها مجبور شد در دبيرستان ديگري ديپلم خود را بگيرد و سرانجام با هزار بدبختي گواهينامه معلمي را دريافت كند. بعد از آن، مدتي معلم فيزيك در يك مدرسه فني مشغول شد، اما چون روش هاي خشك تدريس را نمي پسنديد، پيشنهادهايي در مورد تدريس به رئيس مدرسه داد كه پذيرفته نشدند و به اين ترتيب بهانه اخراج خود را فراهم كرد.
اينشتين پس از اين واقعه،  زندگي دانشجويي را برگزيد و پس از فارغ التحصيلي، در اداره ثبت اختراعات به كار مشغول شد. او از كار كردن در اين اداره راضي بود. عيب دستگاه هاي تازه اختراع شده را پيدا مي كرد و در ساعت اداري، وقت كافي داشت تا به فيزيك فكر كند. در همين اداره بود كه مقاله هاي متعددي نوشت و در مجلات معتبر منتشر كرد. جالب اين كه دانشمند بزرگ كه با فرضيات خود انقلابي در جهان دانش به پا كرد، در شرايطي كار مي كرد كه براي هر دانشمند ديگري غيرممكن بود! او نه با فيزيكدان حرفه اي تماس داشت و نه به كتاب ها و مجلات علمي مورد نياز دسترسي داشت. در فيزيك فقط به خود متكي بود و كس ديگري را نداشت كه به او تكيه كند! اكتشافات او چنان خلاف عرف بودند كه به نظر فيزيكدانان حرفه اي، با شغلي كه او به عنوان يك كارمند جزء در دفتر ثبت اختراعات داشت، سازگار نبودند.
برگرفته از كتاب اينشتين در ۹۰ دقيقه - نوشته جان و مري گريبسين

دنياي ماهواره ها - بخش ۴
نقض حريم شخصي
نوشته: جان فلمينگ
مترجم: وحيدرضا نعيمي
در اينجا بايد خاطرنشان شود در حالي كه هيپنوتيسم روانكاو غيرواقعي است، دستكاري ناآگاهانه يا نيمه آگاهانه رفتار واقعي است. اما كوتاه بودن طلسم زير آستانه حس را كه ماهواره ساطع مي كند، شايد با مطالعات بيشتر برطرف كرد. نشريه نيوزويك در سال ۱۹۹۴ نوشت: «جامعه رونكاوان عموماً متفق القول است كه فهم زير آستانه حس وجود دارد؛ گروهي ديگر معتقدند از آن مي توان براي تغيير ضمير ناخودآگاه استفاده كرد.» يك پزشك روسي به نام دكتر ايگور اسميرنف كه اين نشريه وي را «دكتر استرنج لاو زير آستانه حس» خواند، از جمله كساني است كه در مورد قابليتهاي اين پديده تحقيق مي كند. نيوزويك در اين باره نوشت: «وي با استفاده از الكتروآنسفالوگراف امواج مغزي را اندازه مي گيرد، سپس با كامپيوتر نقشه ضمير نيمه آگاه و انواع تكانه هاي انساني مانند خشم يا ميل جنسي را ترسيم مي كند. آنگاه وي ادعا مي كند از طريق پيامهاي ضبط شده زير آستانه حس، به طور فيزيكي اين حالت را با نيروي القا تغيير مي دهد.» تركيب اين مطالعات با فن آوري ماهواره كه تا حدي صورت گرفته است، امكان انجام جنايات را به اربابان خود مي دهد، چرا كه ماهواره در نهايت احتياط و نهايت پنهان كاري عمل مي كند. از تمام توان ماهواره مي توان بدون مجازات استفاده كرد. ماهواره «قسر در مي رود». حتي اگر قرباني از چگونگي انجام جرم آگاه شود، كسي حرفش را باور نمي كند و نمي تواند از خود دفاع كند يا به جنگ آن برود.
و اين در واقع جنبه منفي خطرناك فن آوري ماهواره است. مسئله فقط اين نيست كه اين فن آوري توسط سازمانهاي دولتي كنترل نمي شود و اين نيست كه اين فن آوري كاملاً غيردمكراتيك است. تهديد ماهواره هاي مراقبت غيرقابل مقاومت است. اين تهديد بر قربانيان ناتوان خود فائق مي شود. ساندرا هاچمن در آغاز عصر ماهواره ها نوشت: «ماهواره ها در مقام داناي كل و با خاصيت پنهان كاري، از مدار بالا به ما مي نگرند و هر لحظه از زندگي ما را زير نظر دارند... از پانصد مايل بالاتر از سطح زمين، ماهواره مي تواند توپ تنيس را ببيند، از آن عكس بگيرد و به زمين مخابره كند ،عكسي كه به نظر مي آيد روي زمين و از نزديكي توپ گرفته شده است. ماهواره ها از بسياري چيزها عكس مي گيرند و آنها را ثبت مي كنند... و اين اطلاعات، اين داده ها را به نقاط آرامي مي فرستند كه از آن براي مقاصدي كه نمي دانيم، استفاده مي شود.»
در حال حاضر از مراقبت ماهواره اي سوءاستفاده مي شود. هزاران نفر از آمريكايي ها با مراقبت ماهواره اي كنترل مي شوند و حريم خصوصي شان نقض مي شود و فعلاً مردم در مبارزه با اين نابرابري چاره اي ندارند، چرا كه فن آوري فراتر از نهادهاي اجتماعي حركت مي كند.

سايه روشن دانش
لختگي خون در پاهاي سالم و جوان
004905.jpg

در پاهاي كساني كه به دلايلي چون بيماري، عمل جراحي يا آ سيب ديدگي مدت طولاني بستري هستند، خطر تشكيل لخته خون زياد است.
اين بيماري ترومبوز عميق وريدي (Deep vein Thrombois) نام دارد و چنانچه لخته خون آزاد و وارد ششها شود، مي تواند كشنده باشد. اين بيماري سالانه ۰۰۰ ۲۰۰ نفر را به كام مرگ مي كشاند و مرگ و مير ناشي از آن، حتي از ايدز و سرطان سينه هم بيشتر است. خوشبختانه اين بيماري در بسياري از موارد، قابل پيشگيري است. در صورتي كه خود يا يكي از عزيزانتان براي مدت زيادي بستري هستيد، با دكتر معالج خود درباره نحوه پيشگيري از اين بيماري مشورت كنيد.
004910.jpg


خواب، عاملي ديگر براي بيماري
كم خوابي، سلامتي انسان را به خطر مي اندازد، ولي آيا پرخوابي نيز اين گونه است؟
تحقيقي كه اخيراً در دانشگاه هاروارد صورت گرفته، نشان مي دهد خطر ابتلا به بيماري قلبي در زناني كه شبانه ۵ ساعت يا كمتر مي خوابند و عده اي كه مدت زمان خوابشان ۹ ساعت است، به ترتيب ۴۵ و ۳۸ درصد بيشتر از افرادي است كه ۸ ساعت خواب دارند. از مدت زمان خوابتان نكاهيد، زيرا محققان هنوز نمي دانند كه آيا ۹ ساعت خواب گروه دوم دائم و پيوسته بوده يا در اثر اختلال دچار وقفه بوده است. به هر حال اگر نگران عادات خوابتان هستيد، به دكتر معالجتان مراجعه كنيد.
004915.jpg


منابع پنهان ويتامين آ
انجام تحقيقي در سال گذشته نشان داد كه احتمال شكستگي استخوان ران در زناني كه از ويتامين آ به وفور استفاده مي كنند، بسيار زياد است. البته احتمال اين خطر در مردان نيز وجود دارد. محققان كشور سوئد در تحقيقي سي ساله، نمونه خون ۲۰۴۷ مرد را مورد آزمايش قرار دادند و دريافتند خطر شكستگي استخوان در مرداني كه ميزان ويتامين آ موجود در خونشان بالاست ۶ برابر عده  اي است كه ميزان متعادلي از اين ويتامين در خونشان وجود دارد. همچنين شكستگي استخوان ران در گروه اول ۵/۲ برابر شايع تر است. اين محققان بهره روزانه از اين ويتامين را ۳۰۰۰ واحد براي مردان و ۲۳۳۰ واحد براي زنان توصيه مي كنند. اما از آنجا كه بسياري از مواد غذايي از جمله شير، انواع شيريني ها و حبوبات و غلات سرشار از اين ماده مغذي هستند، ممكن است ناخواسته مقادير بيشتري از اين ويتامين مصرف شود. استفاده از يك قرص مولتي  ويتامين به همراه صبحانه حاوي حبوبات، فرد را در سر حد مجاز مصرف اين ويتامين قرار مي دهد.
محققان استفاده از غذاهاي غني شده را توصيه نمي كنند. فقط مقادير مذكور مورد توجه قرار گيرد.
ريدرز دايجست، آوريل ۲۰۰۳
ترجمه: زهره اسماعيلي

آرابيدوپسيس، هديه خدا به مردم هند و بنگلادش
مهندسان دانشگاه جورجياي آمريكا،گونه اي جديد از يك گياه را توليد كرده اند كه آرابيدوپسيس (Arabidopsis) نام دارد. اين گياه كوچك، آرسنيك موجود در آب و خاك را از بين مي برد. بوته اين گياه كوچك، «آب» به خاك آلوده به آرسنيك را مكيده و در سلولهاي خود نگه مي دارد.
به اين ترتيب، آلودگي خاك و آب از بين مي رود. اين روش بسيار بهتر و مناسب تر از آرسنيك زدايي از خاك به روشهاي ديگر است. اين گياه به خانواده خردلها تعلق دارد و اولين گياهي است كه كد ژنتيكي كامل آن يا به عبارتي ژنوم آن كاملاً شناسايي و كدبرداري شده است.
آرابيدوپسيس، هديه بزرگي است به مردم كشورهايي چون هند و بنگلادش؛ چرا كه استفاده از خاك و آب آلوده به آرسنيك در اين كشورها، باعث مسموم شدن ميليونها نفر شده است. اين گياه قادر به زدودن آلودگي آرسنيكي از كشورهاي آسيايي است.
آرسنيك كه يك فلز طبيعي است، پس از انقلاب سبز (Green Revolution) در سال ۱۹۶۰.م به عنوان آلودگي براي زمين و آب مطرح شد. مشكل از جايي ناشي شد كه زمين هاي خسارت ديده از طوفان و سيل، زير كشت برنج رفتند و به اين ترتيب آرسنيك از لايه هاي زيرين خاك به سطح آمد و در آنجا متمركز شد. طبق تحقيقات مركز بهداشت تخمين زده شده است كه ۱۲ ميليون نفر از مردم نواحي آسيايي مثل هند و بنگلادش؛ به علت آلودگي بدن آنها با آرسنيك (مصرف آرسنيك به همراه آب يا غذاي حاصل از خاكهاي آلوده به آرسنيك) به سرطان دچار شده اند.
هنوز امروزه مصرف آب برخي از نواحي بنگال و بنگلادش، خطرناك است.
منبع: Angel In Vestor News.com
مهتاب صفرزاده خسروشاهي

علم
ادبيات
اقتصاد
سياست
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  سياست  |  علم  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |