دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۸۲ - شماره ۳۱۴۰- Aug, 18, 2003
دولت و انرژي
مجادله روزنامه نگار و اقتصاددان
زير ذره بين
بايد بپذيريم تقاضاي محصولات وابسته به نفت در آمريكا به حدي است كه امكان توليد آنها با استفاده از نفتهاي درون مرزي وجود ندارد. بيشتر نفت موردنياز آمريكا از كشورهايي تأمين مي شود كه زندگي سياسي آنها حالت انفجاري دارد و مردم آن سرزمين ها دشمني ديرينه اي با آمريكا دارند و از بروز اين احساس اجتناب هم نمي كنند.
نويسنده: ويليام اندرسون
006365.jpg

مترجم: مونا مشهدي رجبي
در مطلبي كه اخيرا مجله تايم در مورد مشكلات انرژي چاپ كرده بود دقيقا همان اشكالاتي ديده مي شود كه در نوشته هاي روزنامه نگاران سه دهه گذشته وجود داشته است.
به اين معني كه روزنامه نگاران اطلاعات ارزشمند بسياري را در اختيار خوانندگان قرار مي دهند اما همزمان در نوشته بي اطلاعي خود را در زمينه اقتصاد و موارد مربوط به آن نشان مي دهند.مرور مطالب اين مجله درباره نفت، گاز طبيعي و ديگر سوختها كه با عنوان «چرا ذخيره گاز آمريكا تمام شد» مطرح شده نشان داد كه برجسته ترين روزنامه نگاران فعال در سال ۲۰۰۳ به همان اندازه از وضعيت و مسائل اقتصادي غافلند كه روزنامه نگاران دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ بودند. اين تحليل در حالي صورت پذيرفته كه در سالهاي دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰، كشور با يك بحران شديد در بازار سوخت مواجه بود. اگر بخواهيم از اين جريان يك نتيجه بگيريم اين است كه كم اطلاعي تنها مسئله ضروري براي تبديل شدن به يك روزنامه نگار برجسته در كشوري مثل آمريكا است كه روي مسائل مربوط به انرژي و بحران هاي آن سرپوش مي گذارد. كشوري كه برنامه هاي دولت براي حل اين بحرانها تنها موجب دامن زدن به وضعيت وخيم موجود مي شود.
در مقاله عنوان شده كه بحران كمبود سوخت اكنون دامنگير جامعه آمريكاست و تأكيد شده اين كمبود به ويژه درباره گاز طبيعي شدت دارد ووضعيت در چندين سال آينده وخيم تر از امروز خواهد شد. در اين مقاله نوشته شده «آمريكا با نخستين بحران عظيم انرژي از سال ۱۹۷۰ تاكنون روبرو شده است: كمبود گاز طبيعي، كه يك منبع انرژي نامريي براي گرم كردن منازل، به كار گيري وسايل آشپزخانه و توليد الكتريسيته و توليد بسياري از مواد شيميايي مورد استفاده جامعه است. اين كمبود موجب افزايش قيمت سوخت در جامعه آمريكا شده است كه براي خانوارهاي آمريكايي با درآمد متوسط يا پايين مشكل بزرگي محسوب مي شود خصوصا خانوارهايي كه حقوق ثابت دارند و امكان افزايش آن براي آنها وجود ندارد.
در برخي از مناطق صورت حساب ارسالي براي گرم كردن خانه ها در زمستان گذشته نسبت به سال قبل از آن دو برابر شده بود و انتظارمي رود كه هزينه گرم كردن منزل در زمستان امسال ۲۰ درصد نسبت به سال گذشته افزايش يابد. به دليل گازسوز بودن ژنراتورهاي توليد برق، هزينه برق هم افزايش پيدا كرده است.
همچنين در مناطقي از قبيل لوئيزيانا كه صنعت پتروشيمي نقش با اهميتي در اقتصاد محلي ايفا مي كند اين كمبود انرژي موجب كاهش اشتغال و بيكاري بيش از ۲۰۰۰ نفر شده است. اگر وضعيت به همين نحو ادامه پيدا كند، در سال آينده كل صنعت مجبور خواهد شد به خارج از محدوده ايالت انتقال يابد.»
آنچه كه مجله تايم به عنوان دلايل اين شرايط عنوان مي كند نمونه اي است كه روزنامه نگاران حتي مسائل ابتدايي اقتصاد را نمي دانند. خصوصا كساني كه در زمينه انرژي فعاليت مي كنند. نويسنده تايم افزوده است: «اما اين مسئله موجب افزايش روزافزون قيمت نفت هم مي شود كه مشكلي جدي تر براي مصرف كنندگان است.
در حالي كه دنيا در درياي بزرگي از نفت خام شناور است اما هنوز هم اين كالاي صنعتي با قيمت تورم يافته ۳۰ دلار براي هر بشكه مبادله مي شود. يعني دقيقا مبلغي كه عربستان سعودي به جهان ديكته كرده و دولت آمريكا هم آن را تأييد كرده است. اين افزايش قيمت روي قيمت بنزين، نفت مورد استفاده براي گرم كردن منازل و ديگر محصولات نفتي و پتروشيمي تأثير مي گذارد و آن را افزايش مي دهد.
بدتر از همه اينكه به دليل وضع قوانين نامناسب در مورد انرژي طي چند دهه اخير توسط كنگره آمريكا، آنها بيشتر از هر زمان ديگري در مقابل تغيير سياستهاي خارجي و اختلال در وضعيت ذخاير خارجي آسيب پذير شده اند زيرا موجب تغيير قيمتها و آسيب رسيدن به اقتصاد كل جامعه مي گردد.
بيش از ۵۳ درصد مصرف روزانه نفت و توليدات نفتي از ذخاير خارجي تأمين مي شود در حالي كه در سال ۱۹۷۳ براي تأمين ۳۵درصد از آن از ذخاير خارجي استفاده مي شد.»
به بيان ديگر نويسنده اين مطلب شرايط نامطلوب كنوني را به دليل ۱) واردات بسيار زياد نفت و توليدات پتروشيمي كشور آمريكا و ۲) ناتواني كنگره آمريكا از نظر سياسي براي حل مشكلات موجود، دانسته است.
اگر چه روزنامه نگاران آمريكا در جمع آوري آمار و اعلام آنها مهارت زيادي دارند اما توانايي نتيجه گيري از آمارهايي كه پي درپي بدست مي آورند را ندارند.
آنها متوجه نشدند كه دليل اصلي بحران انرژي ايجاد شده در كشور آمريكا كه حدود ۳۰ سال است گريبانگير اين كشور است مداخله دولت در فرآيند قيمت گذاري، توزيع و استخراج نفت و يا ديگر سوختهاست. در واقع روزنامه نگاران، كنگره آمريكا را متهم به اين مي كنند كه براي حل مشكلات موجود تلاش نمي كند در حالي كه منشأ توليدكننده اين مشكلات قوه مقننه و بخشهاي اجرايي جامعه است.
اين نخستين بار است كه كسي در مورد بحران نفت وارداتي سخن مي گويد.
من كه در دوران بارگيري نفت اعراب در سال ۱۹۷۳ در كالج تحصيل مي كردم به خوبي به ياد دارم در آن دوران ساخت خطوط گاز را يك خيانت بزرگ در مقابل صنعت نفت مي دانستند و تمام سياستمداران براي بدست آوردن استقلال انرژي در تلاش بودند.
ريچارد نيكسون رئيس جمهور آمريكا در سال ۱۹۷۴ طرحي را با عنوان پروژه استقلال مطرح كرد و خواستار ايجاد مراكز تغيير انرژي در آمريكا شد. با اجراي آن طرح تا سال ۱۹۹۰ آمريكا ديگر نيازي به واردات نفت نداشت، اما به گفته كارشناسان، اين كشور به نفت خارجي معتاد شده است با اين حساب زندگي ما هميشه با بحران انرژي قرين خواهد بود. زمان آن رسيده كه دنبال راه چاره اي بگرديم و با استفاده از وسايل نقليه گازسوز تا حد امكان خود را از وابستگي به نفت خارجي برهانيم.
بايد بپذيريم تقاضاي محصولات وابسته به نفت در آمريكا به حدي است كه امكان توليد آنها با استفاده از نفتهاي درون مرزي وجود ندارد. بيشتر نفت موردنياز آمريكا از كشورهايي تأمين مي شود كه زندگي سياسي آنها حالت انفجاري دارد و مردم آن سرزمين ها دشمني ديرينه اي با آمريكا دارند و از بروز اين احساس اجتناب هم نمي كنند. اما عليرغم اينكه تمايلات سياسي آنها نشان از قدرت تجارت در ايجاد هم زيستي مسالمت آميز و برقراري صلح در بين مردم كره زمين دارد، مردم آن كشورها به فروش نفت به آمريكا تمايل نشان مي دهند. اگر چه اخيرا برخي از سياستمداران دنيا از تجارت به عنوان عاملي براي نمايش خشونت نام مي برند و اصطلاحاتي از قبيل جنگ تجاري، قيمت شكني و يا نيازمندان به حمايت را به كار مي برند، اما رساندن اين پيام به مردم كه خريد نفت ما از كشورهايي از قبيل عربستان سعودي به نفع ماست و در واقع روشن نكردن آتش يك جنگ تجاري است كار مشكلي مي باشد.
006380.jpg

سياستگذاران راه حل مناسب براي اين وابستگي را شركت دولت در برنامه هاي پيشنهاد شده براي ذخيره انرژي و توليد سوختهاي جانشين مي دانند.
برخي از آنها عقيده دارند بازار آزاد نه تنها نمي تواند براي حل مشكلات موجود كارساز باشد، بلكه خود منشأ بحران هم مي شود.
در روزنامه نيويورك تايمز عنوان شده بود بايد ضريب كارايي سوخت در اتومبيل ها افزايش يابد تا نياز به نفت خارجي كاهش يابد. اما بعدها اين نظريه از طرف اقتصاددانان رد شد. طراحان اين نظريه فكر مي كردند: ۱) ذخيره انرژي موجب كاهش مصرف سوخت مي شود. ۲) كاهش مصرف سوخت موجب كاهش وابستگي به منابع خارجي مي گردد. ۳) ذخيره سازي موجب كاهش واردات نفت توسط آمريكا خواهد شد. اين دلايل براي نويسندگان اين مطلب در روزنامه نيويورك تايمز قابل قبول و درست است اما نشان مي دهد از مشكلي كه اقتصاددانان از آن تحت عنوان هزينه فرصت ياد مي كنند غفلت كرده اند. ذخيره اجباري منابع به خودي خود هزينه اضافي را به دولت تحميل مي كند كه در بازارها تأثير بسزايي خواهد داشت و موجب افزايش بيكاري و كاهش سرمايه مي شود.
مثلا با مجبوركردن توليدكنندگان اتومبيل به توليد وسايل نقليه سبكتر و كوچكتر به نحوي كه با استانداردهاي اقتصادي سوخت همگام باشد، در واقع دولتها موجب ساخت اتومبيل هاي ناكارآمد و خطرناكي مي شوند كه باعث افزايش آمار مرگ و مير ناشي از تصادفات و سوانح رانندگي خواهد شد. جداي از آنكه اين سياست آسيبهاي بسياري هم به صنعت اتومبيل سازي وارد مي كند.
عليرغم همه هياهوهاي موجود در مورد واردات، ۳۰ سال گذشته، بحراني ترين دوراني بود كه از زمان امپراتوري روم در خاورميانه وجود داشته است.
به بيان ديگر مرگ پشت در خانه ما كمين كرده و به رغم اينكه فرصتهاي زيادي براي حمله داشته اين كار را نكرده اما اين به اين معني نيست كه اصلا حمله نمي كند و ما از شرايط غفلت كنيم. دومين مطلب ذكر شده در مطلب منتشر شده در تايم در رابطه با برنامه هاي متفاوت استقلال انرژي فدرال است كه اولين بار توسط كنگره پيشنهاد شد اما به نظر مي رسد اجراي آن سير نزولي مي پيمايد. نويسندگان اين مطلب عقيده دارند لزوما مشكل از عقايد موجود در پس اين ماجرا نيست و يا حتي از خود برنامه ها، بلكه به دليل فقدان اراده سياسي در كنگره است. به بيان ديگر نويسنده  ادعا مي كند كه كنگره از كاربرد قدرت لازم براي ساخت وضعيت مطلوب انرژي خودداري مي كند. زيرا از نظر او همه ۵۳۵ نفر عضو كنگره توانايي اين كار را دارند، اما انگيزه لازم براي انجام آن را ندارند. مثلا برنامه اي كه در سال ۱۹۸۰ توسط رئيس جمهور وقت جيمي كارتر تحت عنوان «سيلنز فيول» تصويب شد را در نظر بگيريد.
در اين برنامه، كارتر به عنوان جانشين واردات نفت اوپك اعلام كرد منابع انرژي و سوختهاي جانشين بسياري هستند كه مي توان به جاي نفت از آنها استفاده كرد و همگي آنها در داخل مرزهاي آمريكا وجود دارند و دولت بايد اقدام به استخراج اين منابع جانشين نفت و استفاده از آنها كند.
دولت ميليون ها دلار را به عنوان يارانه اين توليدات و اعتبار مالياتي صرف كرده اما مي بينيد كه واقعيتهاي موجود در بازار به شكل مخربي عمل مي كنند پس بايد به استفاده از منابع جايگزين داخلي روي آورد.
كارتر و طرفداران طرحش عقيده داشتند با ارايه يارانه و اعتبارات مالياتي دولت قادر خواهد شد صنايع انرژي جديدي ايجاد و گسترش دهد و به توليد سوختهاي داخلي بپردازد. البته با قيمتي بسيار بالاتر از قيمتي كه از كشورهاي عضو اوپك براي خريد نفت خريداري مي كرد.
به بيان ديگر، ماليات دهندگان آمريكايي و مصرف كنندگان مجبور خواهند شد مبلغ بيشتري را براي تهيه سوختي كه قبلا بسيار ارزان تر از اين تهيه مي كردند بپردازند.
توليد اتانول در اين بخش از اهميت ويژه اي برخوردار است.
اتانول- سوخت بدست آمده از ذرت - قابل انتقال از طريق خطوط لوله نيست پس اقتصاد سوخت در سطح نازلتري قرار خواهد گرفت و به پاكيزگي هوا هم كمك خواهد كرد. اما دليل ابقاي اين طرح ارائه مبلغ قابل توجهي سوبسيد توسط دولت به آن است.
نتيجه مي گيريم دولت يك هويت سياسي است. يعني اهميت و بزرگي يك دولت از نظر سياسي با توجه به ميزان سودهاي سياسي كه نصيب گروههاي خاص مي شود سنجيده مي شود از طرفي قانونگذاران و دولتمردان توانايي تأثيرگذاري در محاسبات اقتصادي صحيح جاري در جامعه را حتي اگر ابزارهاي اساسي اقتصاد و محاسبات اقتصادي نياز دارد در اختيار نداشته باشند.
نويسنده مطلب مجله تايم از اين جنبه كه بحرانهاي آينده انرژي در حال زايش هستند عقيده درستي دارد. اما از اين نظر درست نمي انديشد كه مشكلات به دليل وضعيت نامناسب سرمايه داري و يا فقدان انگيزه سياسي در اعضاي كنگره ايجاد شده باشد.
اما توليد كالاها از نان گرفته تا بنزين و ديگر محصولات نفتي يك موضوع مربوط به اقتصاد است نه يك موضوع سياسي و از آن جنبه قابل توجيه نيست.
ويليام اندرسون: فارغ التحصيل مؤسسه ميس و مدرس دانشگاه فراستبرگ آمريكا است.

واردات خودرو، روزهاي حساس
006390.jpg
آزادي واردات خودرو به روزهاي حساس نزديك مي شود.
براساس گفته معاون وزير بازرگاني واردات خودرو از ۱۰ شهريورماه آزاد است و تا آن زمان حتما مسائل فني واردات اين محصول نيز حل خواهد شد.
با توجه به نزديكي زمان واردات خودرو مديران مربوطه ديدگاه هاي خود را در اين باره صريح تر بيان مي كنند.
احمد نعمت بخش مديركل خودرو و نيرومحركه وزارت صنايع كه تاكنون كمتر درباره آلاينده بودن خودروهاي داخلي سخن گفته بود، در اين شرايط به اين موضوع مي انديشد و مي گويد: خودروهاي وارداتي  نبايد آلاينده  محيط زيست  باشند. هرگز در پي  آزمايش  خودروهاي  وارداتي  شركتهاي  معتبر خارجي  كه  مفاد آيين  نامه  فني واردات  خودرو را پذيرفته اند نخواهيم  بود.
مدير كل  خودرو وزارت  صنايع  و معادن  خاطر نشان  كرد:تعرفه  واردات خودرو در بسياري  از كشورها مانند مالزي  ۲۷۰ تا ۳۰۰درصد است.
مديركل   مقررات  صادرات  و واردات  وزارت  بازرگاني  نيز گفته است: نيروي انساني  زيادي  در صنعت  خودروسازي  كشور به  فعاليت  مي  پردازند بنابر اين بايد براي  واردات  خودرو تعرفه اي  در نظر گرفت  كه  توان  رقابتي توليدكنندگان  داخلي  را از بين  نبرد.
وي  افزود:حداقل  تعرفه  گمركي  براي  واردات  خودرو به  ازاي  چهل  و چهارميليون  ريال  ۱۷۰ درصد پيش  بيني  شده  است  كه  به  ازاي  هر دو ميليون  ودويست  هزار تومان  مازاد تعرفه  تعيين  شده  ۱۰ درصد به  تعرفه  اصلي  اضافه  مي  شود.
مدير كل  مقررات  صادرات  و واردات  وزارت  بازرگاني  اظهار داشت  :طبق آيين  نامه  فني  واردات  خودرو، سن  خودروي  وارداتي  نبايد بيش  از يكسال  باشد.

ديدگاه
خاكستري هاي اسلواكي
منبع: اسلواك اسپكتور
* مركز نيروي كار ملي اسلواكي اعلام كرده است، هزاران نفر از مردم اين كشور به سوي اقتصاد خاكستري رانده شده اند كه ميليونها يورو هزينه به دولت تحميل كرده است.
بر اساس آمارهاي ارائه شده تعداد افراد بي كار در اسلواكي در ماه ژوئن سال ۲۰۰۳ ، ۸۰ هزار نفر كاهش يافته اما تعداد افرادي كه در مشاغل مناسب فعال شده اند تنها ۲۶ هزار نفر بوده است. مسئولان مركز نيروي كار ملي اسلواكي اعلام كردند: اشتغال بيش از ۵۰ هزار نفر در كارهايي كه از نظر اجتماع خلاف محسوب مي شود و يا در كتاب مربوط به مشاغل ثبت نشده است. سالانه مبلغي بالغ بر ۱۱۹ ميليون يورو هزينه به دولت تحميل مي كند.
ژان ورباكي، مسئول بخش تحقيق و بررسي در اين مركز گفت: ما نمي توانيم افراد شاغل در مشاغل كاذب و خلاف قانون را در آمارهاي خود ثبت كنيم، زيرا آمار دقيقي از آنها در دست نداريم. ما تصور مي كنيم ۵۴ هزار نفر به انجام كارهاي خلاف خاتمه داده اند.
شاغلان قانوني نيز كه از پرداخت ماليات و بيمه خودداري كرده اند رقم قابل توجهي را تشكيل مي دهند. آمار نشان مي دهد دو عامل ذكر شده موجب ۱۱۲ ميليون دلار كسري در بودجه دولتي شده است.
به رغم سخنان ورباكي به نظر مي رسد تعداد افراد شاغل در كارهاي غيرقانوني رقم بيشتري است. محققان اين مركز كه مسئول شناسايي مشاغل غيرقانوني و كارگران شاغل در بخشهاي غيرقانوني ا ند اعلام كردند، تعداد افرادي كه كارهاي غيرقانوني انجام مي دهند ۱۲۰ هزار نفر است.
اميل پاستوچا، مدير بخش بازرسي نيروي كار در اين مركز گفت: در صورت وجود اقتصاد خاكستري نمي توانيم اطلاعات و آمار درستي در مورد تعداد كارگران غيرقانوني ارائه بدهيم. تخمين اين آمار تنها در صورت وجود همبستگي بين داده هاي آماري مربوط به گروههاي خاص مورد بررسي و تعميم آنها به بخشهاي ديگر اقتصاد امكان پذير است.
006375.jpg

وي افزود:  رؤساي كشور هزينه تحميل شده  در اثر شغل هاي خاكستري را سالانه بين ۷۱ تا ۹۵ ميليون يورو برآورد كرده اند. اما هيچ كس ميزان دقيق آن را نمي داند. بايد ميزان دقيق آن مشخص شود، چون بحث روي ميليون ها يورو يا ميلياردها كرون (واحد پول اسلواكي) است. كارشناسان اقتصادي اسلواكي عقيده دارند اگرچه اقتصاد كمبود هزينه اي را به دولت تحميل مي كند، اما از طرف ديگر موجب رهايي جامعه از تنش هاي حاصل از بيكاري مي شود. بسياري از افراد بيكار از اين عامل به عنوان يك عامل جانشين براي جنايت هاي حاصل از بيكاري ياد مي كنند.
نكته مهم اين است كه محققان به نقش كارهاي غيرقانوني در تغيير وضعيت و شرايط كشورهاي مختلف توجه نكرده اند.
كارول موروي، يكي از محققان اين بخش گفته است: پژوهشگران مركز تحقيقات اقتصادي دانشگاه مونيخ اعلام كردند حوزه اقتصاد خاكستري در اسلواكي، ۳/۱۸ درصد از توليد ناخالص داخلي اين كشور را دربرمي گيرد كه در مقابل كشورهاي همسايه نرخ بسيار پاييني است.
او ادامه داد: بر طبق آمار و اطلاعات موجود سطح اقتصاد خاكستري در اسلواكي در بين كشورهاي اروپاي شرقي و مركزي بسيار پايين است. تحقيقات نشان مي دهد حوزه اقتصاد خاكستري در كشورهاي مركزي و شرق اروپا معادل ۲/۲۹درصد از درآمد ناخالص داخلي آنهاست.
موروي افزود: در اقتصادهاي پيشرفته صنعتي مشاغل غيرقانوني ۸/۱۶ درصد از توليد  ناخالص داخلي را به خود اختصاص داده است.
يكي از مسئولان مركز تحقيقات كارهاي غيرقانوني گفت: به رغم اين كه كارهاي غيرقانوني در اسلواكي كمتر از كشورهاي همسايه است، اما همين ميزان هم به دليل نرخ بالاي بيكاري است كه موجب مي شود تعداد زيادي در كارهاي غيرقانوني مشغول شوند.
در مناطقي كه نرخ بيكاري بالاست مردم ناچارند براي امرار معاش در اقتصاد خاكستري فعاليت كنند. خصوصاً در فصل هاي خاص و يا در مشاغلي كه تحصيلات يا شرايط خاصي را نمي خواهد. به گزارش اين مركز بيشتر افرادي كه در اسلواكي به كارهاي غيرقانوني روي مي آورند افراد شاغل در بخش كشاورزي، ساختمان، خدمات غذايي و توريستي هستند.
پاستوچا با افزودن اين مطلب كه مشكلات در مناطقي كه اقتصاد تنازعي در آنها وجود دارد بيشتر است گفت: بيشتر افراد شاغل در بخشهاي غيرقانوني كساني هستند كه نتوانستند كار مناسبي در بازاركار جامعه خود پيدا كنند. آنها ناچار خواهند شد به مشاغل جانشين و عموماً غيرقانوني روي بياورند تا بتوانند زندگيشان را ادامه دهند. وضعيت در اتحاديه اروپا متفاوت است.
مشاغل غيرقانوني در اتحاديه اروپا محدود به مهاجران فصلي مي شود و بين شهروندان آن مناطق مسئله اي بسيار ناشناخته است.
پاستوچا عقيده دارد مردم عموماً به هر دو نوع كار اشتغال دارند يعني در حالي كه از مشاغل غيرقانوني كسب درآمد مي كنند به جمع آوري سود از طريق انجام كارهاي قانوني هم مي پردازند.
وي ادامه مي دهد: اينها افرادي هستند كه در همان دوراني كه در خارج از كشورشان مشغول به كار هستند از دولت هم حقوق بيكاري يا ديگر پرداختهاي اجتماعي دريافت مي كنند.
اگرچه ممكن است دليل افرادي كه جوياي كار هستند با هم متفاوت باشد اما شاغلان غيرقانوني همگي به منظور كاهش هزينه هاي زندگيشان به انجام اين كارها مي پردازند.
پاستوچا در اين مورد مي گويد: اشتغال در كارهاي غيرقانوني يك راه براي پس انداز كردن پول و افزايش قدرت رقابتي است. آنها مجبورنيستند ماليات بپردازند يا مبلغي را به صندوق بيمه پرداخت كنند. همچنين مجبور نيستند امكاناتي كه مشاغل قانوني در اختيار كارگران شان قرار مي دهند را براي افراد زير دستشان فراهم كنند. از جمله اين امكانات مي توان به اختصاص زماني براي غذا و استراحت، فراهم كردن تجهيزات ايمن كاري، لباس مناسب كار و يا مراقبت از سلامت كارگران را نام برد. سپس كارگران شاغل در كارهاي غيرقانوني از هرگونه حمايت دولتي محروم هستند و كارفرماها هم هزينه بسيار كمي را پرداخت مي كنند.
وي اضافه كرد: به دليل نقايص موجود در قوانين كار مصوبي در كشور امكان شناسايي مشاغل غيرقانوني و افراد شاغل در اين بخش وجود ندارد.
ادامه دارد

سايه روشن اقتصاد
ابرسهامداران
منصور نيك پي در پاسخ به يكي از نويسندگان يادداشت ها در سايت پارس پورتفوليو نوشته است: با احترام به جناب آقاي عبده و نظر طرفدارانشان نكاتي را قابل عرض مي دانم كه درخواست مي كنم دوستان موافق و مخالف نظر خود را اعلام نمايند.
در روز يكشنبه تاريخ ۱۹/۰۵/۸۲ جلسه اي با حضور آقايان تشكيل شد كه مهمترين تصميم آن برداشتن سقف صفر درصد در روز چهارشنبه ۲۹/۰۵/۸۲ مي باشد و از آنجاكه ناتواني در اخذ تصميم قاطع به شكل عادت و شايد روش و راهكار ايشان درآمده باز هم تكليف وضعيت بازار از نظر چگونگي معاملات نامعلوم و نامشخص باقي ماند تا شايد در صورت احساس نياز بتواند شوكي ديگر بر بازار باشد.
سئوال اول: چرا اين تصميم در ساعت ۱۱و۳۰ روز بعد يعني دوشنبه ۲۰/۰۵/۸۲ اعلام گرديد و تا آن ساعت سقوط شديد سهام كه بيشتر از روزهاي قبل بود و شاهد خريد به ميزان ۳ برابر از طرف حقوقي ها بوديم كه پس از ساعت ۱۱و۳۰ و اعلام خبر مذكور جريان عكس شد و با جهش فزاينده و تشكيل صفهاي خريد به مراتب بيشتر از قبل مواجه گشتيم. آيا شفاف سازي كه در حد شعار و حرف مي باشد يعني اين. خير معني اين عمل چيز ديگري است كه خود بهتر مي دانيد. چرا اين خبر در عصر همان روز و يا پيش از آغاز معاملات داده نشد آيا شما نتيجه اعلام اين عمل را نمي دانستيد.
سئوال دوم: اين حركت اخير شما چه سود و ضرري داشت و چه كساني نفع بردند و نگون بختهاي متضرر كه اسير اين بازي شدند چه كساني بودند؟
سئوال سوم: بطوركل ماحصل اين دو هفته چه بود آيا اين بود كه در هفته اول با پشتيباني جرايد و خبرگزاريها به قول شما حباب بورس با فروش سهامداران جزء خريد ميلياردي ابرسهامداران از بين برود، و حال كه اين حباب از بين رفته شاهد حمايتها و تشويقها جهت سرمايه گذاري در بورس باشيم يا اينكه هدف اين بود كه...
سئوالات متعدد ديگري نيز هست كه در اينجا نمي توان بيان كرد.
در آخر نكته اي را بايد اشاره كرد: به استحضار همگان رسيده است كه همانطور كه پيش بيني مي شد سر انجام با برداشتن سقف صفر درصد صفهايي در جهت خريد سهام هاي پربازده تشكيل شده و كساني كه به اوضاع مشكوك بودند ويا در هفته بعد و در روزهاي بعد تصميم به خريد داشتند به سرعت جهت خريد هجوم آورده اند و حتي در اين روزها سهامهايي كه طرفداري نداشتند قابل معامله شده اند من پيشنهاد مي كنم در شرايط كنوني حتما سروساماني به پرتفوي خود بدهيد و سبد سهام خود را بهتر كنيد.
سرمايه هاي سرگردان دنيا را جذب نكرديم
006370.jpg

مديركل امور اقتصادي وزارت خارجه گفته است : پس از ۱۱ سپتامبر سرمايه هاي سرگردان در دنيا بسيار زياد شد، ولي به دليل نبود قانون مدون، نتوانستيم سرمايه هاي سرگردان را جذب كنيم.
طاهري كه در كنفرانس بين المللي سرمايه گذاري در تبريز سخن مي گفت، افزود: با تصويب قانون جديد جذب سرمايه گذاري هاي خارجي اين مانع برطرف شد؛ ولي هنوز سرمايه گذار هاي خارجي از اين مطلب خبر ندارند كه بايد اطلاع رساني صحيحي نيز داشته باشيم. وي گفت: بايد با توجه به امكانات خوب و انرژي ارزاني كه داريم، بتوانيم دست سرمايه گذار را بگيريم و با احترام به كشور بياوريم تا سرمايه گذاري كند.
وي گفت: بيكاري يكي از معضلات ماست كه براي انجام اين امور طبق محاسبات نياز به ۵/۱۴ ميليارد دلار سرمايه گذاري در سال داريم كه با تصويب قانون جديد سرمايه ها فعال شده اند و به طرف ايران مي آيند؛ البته هنوز فاصله ي بسياري با كل حد سرمايه گذاري در دنيا كه ۸۶۵ ميليارد دلار است داريم و حجم ايران از اين مقدار ۲۰۰ ميليون دلار است كه اصلا قابل بحث نيست.
وي افزود: اگر سرمايه گذاري را نسبت به جمعيت خود كه يك درصد جمعيت كل جهان است در نظر بگيريم، بايد ۵/۸ ميليارد دلار سرمايه گذاري در كشور صورت بگيرد.
مديركل امور اقتصادي وزارت خارجه همچنين گفت: در بعد تجارت نيز با احتساب نفت، سهم ما ۴۰ ميليارد دلار است كه در مقايسه با ۱۲ هزار ميليارد دلار حجم مبادلات خارجي، رقم ناچيزي است و لااقل بايد ۱۲۰ ميليارد دلار باشد.
006385.jpg


هتل زيرآبي در دبي
بازتاب به نقل از ايلنا نوشت: هيأت سرمايه گذاري از ساخته شدن هتلي به نام «هيدروبوليس» كه اولين هتل در نوع خود به شمار مي آيد، خبر داد.
اين هتل در زير آب ساخته خواهد شدو هزينه آن ۵۰۰ ميليون دلار برآورد شده است و در مساحتي نزديك به ۱۰۸ هزار متر در مقابل ساحل «جميرا» تا سال ۲۰۰۶ ساخته خواهد شد.

پرفروش ترين خودرو در جهان
اتومبيل سريع «بوگاتي»، همچنان درصدر پرفروش ترين خودروهاي جهان قرار دارد.
به گزارش ايلنا، بوگاتي كه سريع ترين خودرو جهان به شمار مي رود، محصول شركت فولكس واگن است.
براساس اين گزارش، اين خودرو با آنكه قيمتي در حدود ۴۰۰ هزار دلار دارد؛ اما در ماه هاي گذشته ميلادي بيشترين رشد فروش را در دنيا داشته است.خودروهايي چون پورشه، استون مارتين، تويوتا، كاديلاك و غيره در رتبه هاي بعدي قرار دارند.

اقتصاد
ادبيات
ايران
سفر و طبيعت
سياست
فرهنگ
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  ايران  |  سفر و طبيعت  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |