محمدرضا منصوريان- واقع بيني در ورزش يك اصل است. اصلي بسيار مهم كه داراي محور و مركزيت خاصي است و رعايت جنبي آن در جوار هر پديده اي تأثير گزافي در زمينه رشد و پيشرفت دارد. براي دسترسي به هر موفقيتي افرادي كه واقع بينانه تر مسائل را درك مي كنند و شجاعت ابراز آن را دارند سريعتر به هدف مي رسند و كساني كه با ملاحظه شديد و دور شدن از اصل واقع بيني خود را در پناه مشكلات روزمره پنهان مي سازند، در حقيقت مسري مشكلات بيشتر و برونگراياني غيرمتحول در جايگاه غيرعقلاني خود هستند.
دكتر«حسن اسدي» رييس فدراسيون ژيمناستيك با تمسك به اصل واقع بيني جمله اي را با اين مضمون بر زبان آورده است:
«ورزش ژيمناستيك ايران در مقايسه با ساير رشته هاي پايه مثل شنا و دو و ميداني حداقل ۲۰ سال عقب تر است.»
بار معنايي اين جمله براي كساني كه با هوش و استعداد بيشتري تحولات ورزشي را پي  مي گيرند مي تواند اينگونه باشد:
هويت واقعي امروز ورزش هايي نظير شنا و دو و ميداني به طور كامل و مشخصي مبين اين نكته است كه با آمار و ارقام موجود ، آنها خود در يك فاصله بيست ساله با نوع جهاني شان روبه رو هستند كه حال اگر فاصله اين ورزش ها با ژيمناستيك هم به يك دوره بيست ساله برسد، معني درست آن اين است كه اين ورزش در حال حاضر يك عقب ماندگي چهل ساله را تحمل مي كند.
حال اگر جمع پيشكسوتان، كارشناسان، مربيان و قهرمانان ژيمناستيك در ايران امروز بخواهند در كنار جنگ و گريز هاي مديريتي اين همه عقب  ماندگي ها را جبران كنند بايد پذيرفت كه پيامدهاي تحول و پيشرفت در چه دوره اي طولاني ممكن خواهد شد.
حداقل يك نگاه مناسب و واقع بينانه به رويكردهاي اخير ژيمناستيك مي تواند وجود داشته باشد: خودباوري، پيشرفت، رشد و توسعه در پناه دو دستگي حاصل نمي شود و اصرار بر سليقه هاي شخصي فاصله عقب ماندگي ها را افزون تر خواهد ساخت.
«تصميم گيري هاي جمعي» معقولانه ترين روشي است كه رييس كنوني فدراسيون ژيمناستيك تأكيد خاصي روي آن دارد و هضم و رعايت صحيح  آن چشم انداز دورنمايي روشن براي آينده اين ورزش و رفع همه كدورت ها و مشكلات است.
فاصله چهل ساله اينگونه مي تواند چهار ساله شود.
كلكسيون خالي
محمود اصلي دبير فدراسيون ژيمناستيك در رابطه با سياست هاي كلان فدراسيون مي گويد: بعد از تغيير و تحولاتي كه در مديريت فدراسيون صورت پذيرفت، فدراسيون با بينش و تفكري جديد، برنامه هايي را در دستور كار خود قرار داد كه اين برنامه ها اهدافي را تعقيب مي كند كه مهمترين آن عبارتند از:
۱- تغيير ديد و نگرش مربيان ژيمناستيك به اين ورزش زيبا و پايه
۲- شناساندن اين رشته در بين خانواده ها
۳- معرفي ژيمناستيك به عنوان رشته اي كه قابليت هاي جسماني را براي ساير رشته ها فراهم مي سازد و...
اصلي ضمن اشاره به اينكه تغييرات معمولاً با مقاومت و صرف انرژي همراه است گفت:
قطعاً تغيير افرادي كه با يك عادت خو گرفته اند كار ساده اي نيست. به طبع در درجه اول مقاومت بعضي از تفكرات را به دنبال خواهد داشت و هر چه اين تغييرات عميق تر و بنيادي تر باشد مقاومت در برابر اين برنامه ها شديدتر و بيشتر خواهد بود. در حال حاضر ژيمناستيك ايران در حال طي كردن اين پروسه است كه اميدواريم در اين مسير پر پيچ و خم به سلامت به مقصد برسيم.
اصلي به پيشينه قهرماني ژيمناستيك ايران در جهان اشاره كرد و گفت: تاكنون فقط يك بار با يك ژيمناست مرد و يك ژيمناست زن در المپيك توكيو شركت كرديم كه هر دو شركت  كننده ايران با فاصله زيادي از رقيبان حذف شدند. آخرين مرحله اي كه در مسابقات ژيمناستيك قهرماني جهان در آلمان شركت كرديم سال ۶۹ بود كه باز هم مقام تيمي و انفرادي نداشتيم. آخرين مرحله اي كه در مسابقات آسيايي شركت كرديم در سال ۱۹۹۸ بود كه ايران در بين زعماي ژيمناستيك آسيا مثل چين، كره، ژاپن و ... حرفي براي گفتن نداشت. پس با اين حساب عبارت «۴۰ سال قهرمان پروري در ژيمناستيك ايران مساوي است با كسب مدالهايي كه بر گردن قهرمانان ما نيست، يعني فتح جام هايي كه امروز جاي آن در كلكسيون فدراسيون ژيمناستيك خالي است. موضوع اين است كه در عرصه هاي  بين المللي سهم ايران در ژيمناستيك پايين تر از صفر است.
اصلي كه خود ۱۵ سال رييس هيأت ژيمناستيك استان سيستان وبلوچستان بود آموزش را ركن اصلي فعاليت هاي فدراسيون ژيمناستيك خواند و گفت: در سال جاري آموزش مربيگري و داوري در سطح كشور، بيشترين حجم برنامه هاي فدراسيون را در پي خواهد داشت. امسال مقرر است كليه مربيان واجد شرايط، كلاس ارتقاء را پشت سر گذارند و در بخش داوري چون متأسفانه اطلاعات كافي در مورد تعداد داوران وجود ندارد و از طرفي ضرورت دارد تا داوران با علم روز ژيمناستيك دنيا به قضاوت بپردازند و انگيزه بيشتري براي ارتقاء كيفي فراهم گردد، لازم است داوران در كلاس سطح بندي ژيمناستيك شركت نمايند. به همين منظور داوران ملزمند تا در آزموني كه از درجه ارتقاء و روايي مناسبي برخوردار باشد شركت نموده و درجه بندي شوند.
محمود اصلي كه داور بين المللي ژيمناستيك است اين تغييرات را براي نظام داوري ژيمناستيك ايران فرخنده دانست و گفت: اين تغييرات باعث ارتقاء كيفيت داوري و تلاش داوران براي ارتقاء سطح كيفي خود خواهد شد و به طور كل ژيمناستيك رشته سختي نيست. اگر از بعد فني به آن نگاه كنيم، عمر قهرماني در ژيمناستيك طولاني و كافي است به خاطر اين بينش مقرر شد تا برنامه هايي كه قبلاً به صورت عادت در فدراسيون اجرا مي شد با ديد كارشناسان بازنگري و اصلاح شود. نتيجه اين بازنگري تغيير در گروههاي زير ۱۰ و زير ۱۳ سال را به همراه داشت. در سالهاي قبل ژيمناستيك يك برنامه اجباري را كار مي كرد و بعد در صورتي كه حائز اهميت مي شد يك برنامه اختياري را كار مي كرد كه توان زيادي از نوآموز به هدر مي داد. علاوه بر آن چون ژيمناستيك در سنين كم مدالهاي رنگارنگ و احكام مختلف را مي گرفتند به مرز اشباع نزديك شده و انگيزه خود را براي فعاليت بيشتر از دست مي دادند. از طرفي ، در سنين كم نبايد جنبه رقابت گونه و غلبه و پيروزي را تقويت كرد بلكه براي بچه هاي كوچك بايد به صورت بازيهاي جذاب ابتدا به ساكن نوآموز را به سمت حركت هاي بنيادين و پايه سوق داد سپس در سنين بالاتر با فراگيري مهارت هاي پيچيده و فني، كم كم وارد رقابت شود.
در سنين كم همه كودكان برنده هستند و هيچ بينش و دانشي نمي تواند شكست را براي ژيمناست زير ۱۰ سال توجيه نموده و به پشتوانه اي براي پيروزي تبديل كند. در همين بعد با رايزني با فدراسيون جهاني ژيمناستيك (FIG) و كارشناسان داخلي، گروه هاي سني، مناسب با فرهنگ كشورمان تغيير يافت.

آزاده قاضي - جدا از تلاشهاي رئال سوسيداد، رئال مادريد براي بيست و نهمين بار برنده لاليگا شد. دو گل از ستاره هاي تابستان گذشته، رونالدو و يك ضربه ايستگاهي روبرتو كارلوس براي شكست سه بر يك آتلتيكو بيلبائو در خانه و در روز پاياني، پيروزي ۳ بر صفر رئال سوسيداد (دوم جدول) بر آتلتيكو مادريد را بي فايده ساخت.
رونالدو راه كسب امتياز را براي آتلتيكو باز كرد تا از طريق ميتور آلكيزا در نيمه اول يك تساوي بدست آوردند اما در قهرماني مادريد شكي نبود. روبرتو كارلوس در حمله، نيمه زمين بازي را پشت سر گذاشت و زماني كه خبر (۰-۲) شدن رئال سوسيداد اعلام شد تنش در برنابو (ورزشگاه رئال) افزايش يافت. پنج دقيقه بعد كار عالي و سريع رونالدو به مسابقات اين فصل پايان داد. در حالي كه پيروزي بر آتلتيكو به نام مادريد تمام شد.
در حالي كه در طول فصل اين تيم بالاي جدول قرار داشت، به نظر مي رسيد فشار زيادي بر رئال سوسيداد (تحول جديد اسپانيا) وارد شود.
طرفداران راينالد دنويكس موفقيت را در دست داشتند اما دو اشتباه مهم به كهنه كاران پايتخت اجازه داد آنها را دور بزنند. سوسيداد بايك امتياز و ۳ بازي در صدر جدول بود و اولين فرصت طلايي آنها بعد از اين بود كه مادريد توانست با تيم فوق العاده دفاعي ليگ قهرماني سلتا ويگو به تساوي ۱-۱ برسد. شب بعد رئال سوسيداد با والنسيا در سن سباستين بازي داشت در حالي كه نمي دانستند كه پيروزي ۳ امتياز براي آنها خواهد داشت. در عوض آنها تنها يك تساوي ۱-۱ كسب كردند و با اينكه دنويكس مصرا آنرا موقعيتي عالي مي دانست اما انتظار آتلتيكو تنها ۲ برد در ۱۳ بازي بو د و هيچ بازي با هم محلي هايش باقي نمانده بود. رئال تنها بعد از ۷ دقيقه يك گل جلو افتاد، بعد از نيم ساعت ۰-۳ جلو بود و با دو گل رائول و رونالدو به سادگي ۰-۴ بازي را برد.
در همين زمان، رئال سوسيداد در حال باخت ۲-۳ سلتاويگوجاي خود را در مسابقات قهرماني سال آينده در كنار رئال مادريد، سوسيداد و ديپورتيولاكرونا محكم ساخته بود و ناگهان، مادريديها عملاً با دو امتياز بيشتر و تنها يك آخر هفته باقيمانده ديگر قهرمان بودند. حالا سوسيداد به دست ياري از طرف رقباي باسك نياز داشت تا آتلتيكو بيلبائو كه به دنبال جام يوفا بود، را در روز فينال شكست دهد. مادريد به شرطي عنوان قهرماني را از آن خود مي كرد كه يا همشهريش آتلتيكو، رئال سوسيداد را شكست مي داد يا با آن مساوي مي كرد.
براي باسك بدشانس كسب موفقيت بعيد به نظر مي رسيد، برد بر مادريد با شكست آتلتيكو و رودياري به بارسلونا در كسب قهرماني مؤثر بود.
از طرف ديگر هيچ كدام از قلب تپيدنيهاي مخصوص بازيهاي فينال اينجا وجود نداشت. ركرتيوو، رايووالكانو و فيناليست جام يوفا ۲۰۰۱ آلاوز از قبل كارها را به هفته هاي آينده انداختند.
قهرمانان ديگر مثل مورسيا، زاراگوزا و آباسته در فصل ديگر جايگزين خواهند بود. پيشرفتهاي مورسيا شايد بزرگترين شوك فصل جديد باشد: زماني كه از رمز و راز آن پرسيديم، ديويد ويدال پاسخ داد: «از من نپرسيد - هدف من تنها بالا نگه داشتن تيم بود. اما خدا مي داند كه كارها چطور اتفاق افتادند!» مي شد كه اين فرصت به هدر رفته است. بازيكنان سوسيداد با لبهاي آويزان كه كتابها حرف دربر داشت از زمين بازي بيرون آمدند. آنها با كار زيباي «زابي آلونسو» سرزن والنسيا كه با يك گل شانسي (انحراف توپ) با آنها مساوي كرد. طرف خانگي بيش از حد مشتاق است و ناتوان در كسب عنوان قهرماني به نظر مي رسيدند. اگرچه شانس با آنها يار بود پس از اخراج مدافع والنسيا روبرتو آيالا در دقيقه ۶۰ تنها مقابل ۱۰ مرد بازي مي كردند اين براي سوسيداد نااميدكننده براي ماريد، احيايي دوباره بود.
از لحاظ روحي خورخه والدانو به عنوان مديريت ورزشي اينگونه مطرح مي كند: «رئال سوسيداد ليگ را در مشت داشت و اجازه داد كه از دست برود.»
هفته ها پس از آن شانس، ديگر سوسيداد مهرباني برخي اهالي مادريد را به خود نديد . البته كه مسئولان مي توانستند روي كمك دشمنان قسم خورده رئال مادريد حساب كنند.
آيا آتلتيكو همان حريفي بود كه بايد در روز فينال با آنها روبرو مي شدند؟
آن مي توانست حركت نهايي رقباي فوتبال باشد. بالاخره آتلتيكو مي توانستند صدمين سالگرد نافرجامي هايش در روش بازي با سست كردن رقبايشان در رسيدن به عنوان قهرماني جشن بگيرد. طرفداران از شادي در پوست خود نمي گنجيدند: تنها يك بار در يك عمر شانس ديدن رئال مادريد در چنين شرايطي پيش مي آيد.
تمام كاري كه آنها بايد انجام مي دادند پيروزي در خانه بود و در سن سباستين در هفته آينده اش باقي بمانند.

شكست پايه پيروزي است
معراج مژده- شكست پايه پيروزي است. تيم ملي فوتبال در مقابل عراق شكست خورد، اما ضعف هاي خود را شناخت. تيم ملي سوم شد، اما در جام ملت هاي آسيا اميدوار است.
زماني كه واقعيت ها را مي پذيريم كارمان راحت تر مي شود. ايستادگي روي مواضعي كه پشتوانه ندارد، حقيقت را لوث مي كند، واقعيت را گم مي كند. پس از شكست در مقابل عراق رييس فدراسيون فوتبال براي اولين بار از نظر منطق و اصول فوتبال به اين شكست نگريست و اعتراف كرد كه بهانه نبايد آورد، عراق قويتر از ما بود.
توجيه كار پسنديده اي نخواهد بود، عراق خوب بود، بهتر از ايران بازي كرد. شكست آغازي براي پيروزي در جام ملت ها است ما به دنبال مربي خارجي هستيم، اما شاهرخي سرمربي است. آوردن مربي خارجي به معناي تغيير سرمربي نيست.
دادكان با شهامت از همايون شاهرخي دفاع مي كند و تحت هر شرايطي او را سرمربي تيم ملي مي داند. پايداري روي اين اصول بسيار قابل تمجيد است. به همين دليل رييس فدراسيون دوست دارد ايويچ رابه ايران بياورد تا به عنوان مدير فني در كنار همايون شاهرخي قرار گيرد. اين رسم خوشايندي است.
مربيان ورزش
چندين سال است كه مي گوييم، مربيان در پرورش اخلاقي و جسماني و تربيت نسل آينده نقش مهمي دارند، اما چه كنيم كه نگاه سنتي به اين مسأله هنوز در ورزش ما باقي است. از تيمهاي ملي گرفته تا باشگاههاي كوچك. بالاخره يك روزي بايد باور كنيم كه ورزش ما بايد متكي به علم و دانش روز باشد.
در اين مقوله بحثي نيست كه علم ورزش روز به روز در حال تحول است و بايد آن را پذيرفت. كار به جايي رسيد كه معاون فرهنگي و آموزشي سازمان ورزش نيز بغضش تركيد و مجبور شد آشكارا آن را عنوان كند. قراخانلو مي گويد: مربيان ما در ورزش كشور فراموش شده اند. در آلمان در ازاي هر موفقيت درصدي به حقوق مربيان افزوده مي شود.
از لحاظ آموزشي ما در ورزش، دچار بي سوادي يا كم سوادي هستيم، لذا نياز به افزايش سطح معلومات خود در اين زمينه داريم.
انصافاً آمار موجود چه مي گويد. چند درصد از مربيان ما تحصيلات عاليه دارند؟
رؤساي انتخابي، استعفاي انتصابي
رؤساي فدراسيون انتخابي يا روساي فدراسيون انتصابي. تا آنجا كه حافظه ما ياري مي كند قرار بود روساي فدراسيون هاي مختلف را مجمع انتخاب كند و استعفاي آنها نيز به مجمع ارايه داده شود. در فدراسيون هاي قايقراني و اسب سواري كه اين اتفاق و نيفتاد و روساي اين دو فدراسيون خداحافظي كردند و رفتند، بدون آنكه مجمع درباره ماندن يا رفتن آنها تصميم بگيرد. البته به كارآيي و عدم كارآيي و يا راندمان مثبت و منفي روساي فدراسيون كاري نداريم و تنها اشاره ما به نفس كار و عملي است كه بايد طبق مصوبات آن را محترم بشماريم. به تازگي رئيس فدراسيون شمشيربازي نيز دچار چنين تغيير و تعويضي شد. البته خود جناب محمدزاده از ماجرا بي اطلاع است، اما بركناري و استعفايش در خبرگزاري ها درج شد.
دبير فدراسيون شمشيربازي استعفاي محمدزاده را تكذيب كرد و اعلام داشت هيچ گونه ملاقاتي بين آقاي كفاشيان با محمدزاده صورت نگرفته وآقاي محمدزاده هرگز استعفا نداده اند.
ضمن آن كه رئيس سازمان تربيت بدني ايشان را به عنوان مشاور بين المللي خود معرفي نموده اند. همين مسأله باعث شد تا كفاشيان با صراحت بگويد، محمدزاده نمي تواند در دو پست انجام وظيفه نمايد و طبيعي است كه ايشان از رياست فدراسيون شمشيربازي كنار گذاشته شده اند نه آنكه استعفا داده باشند.
جالب است، رئيس انتخابي مجمع را مي توان كنار گذاشت رئيس انتخابي را مي توان تغيير داد بدون آن كه مجمعي وجود داشته باشد و...
پاس مي آيد
پاس به دوران بزرگي باز مي گردد. پاس جدا از مسايل فني با هوشياري بحث تبليغاتي و ستاره يابي را نيز به طور گسترده دنبال مي كند.
اهداف بحث در درازمدت بهتر روشن خواهد شد. در واقع استراتژي پاس آن است كه با جمع آوري ستاره هاي فوتبال شعاع اجتماعي تيم را گسترده تر كند.
تيم پاس در دوره گذشته به مقام نايب قهرماني رسيد، هرچند پتانسيل قهرماني را نيز داشت.
همان تيم مي خواهد با بزرگان امروزي فوتبال قهرمان شود اگر اين اتفاق مهم به وقوع بپيوندد پاس به راحتي  آن را از دست نخواهد داد و در همان پايگاه خواهد ماند.
حركت پاس در اين دوره بيشتر روي كمبودهايي است كه دارد. دفاع، هافبك بازيساز و تكميل كادري كه در هيچ نقطه اش كمبودي نباشد.
پاس به دنبال قهرماني است و در اين راه سرمايه گذاري كلان كرده است بايد ديد اين مجموعه در پيرامون مجيد جلالي چه برايند دارند.

سال تاسيس: ۱۹۲۹
نام رسمي: آ.اس كيه وو ورونا
نام مستعار: الاغ هاي پرنده شواليه هاي كوچك
رئيس باشگاه: لوكا كامپدلي
مدير باشگاه فوتبال: جيوواني
سرمربي: لوئيچي دل نري سارتوري(۱۹۵۰)
آدرس سايت: www.chievoverona.it
ورزشگاه  اختصاصي: ماركو آنتونيو بنترگودي
زمين  تمرين: سنترو اسپورتيو ورونلا
لباس اصلي: پيراهن زرد
لباس دوم: پيراهن آبي آسماني
حامي مالي: پالواني
طراح لباس: جوما و لوتو
ركوردهاي باشگاه
بهترين گلزن تمام دوران: فلاوي فيوريو ۴۷ گل
بهترين گلزن فصل: رافائل چربونه ۲۰ (۹۷-۹۶)
بيشترين حضور: مائوريتزيو دي آنجلو ۲۲۰
بهترين مقام درسري A :مقام پنجم در فصل ۲۰۰۲-۲۰۰۱
مقام فصل پيش: هفتم
پيش بيني مقام اين فصل: بين ششم تا هشتم
اولين بازي اين فصل: با برشا در زمين حريف
بازيكنان تازه وارد:
آمائوري (مهاجم- مسينا)، بارونيو (هافبك- پروجا)، بارزاگلي (مدافع- پياچنزا)، برونو (مهاجم - آسكولي)، كاربونه (مدافع- تريستينا)، داگوزتينو (هافبك- ناپولي)، ماركه جاني (دروازه بان- لاتزيو)، پارو (هافبك- يوونتوس)، پينيلا (مهاجم - يونيورسيداد شيلي،اينتر)،پوتنزا(مدافع- اينتر)، سالا (مدافع- آتالانتا) واسكولي (مهاجم- مودنا).
بازيكنان خارج شده:
آمبروزيو (چلسي)، آندرسون (آنكونا)، بيرهوف (بازيكن آزاد)، كوريني (پالرمو)، مورته (وينچنتزا)، جاتلو (سيه نا)، لگروتاليه (يوونتوس)، لورنزي (آتالانتا)، لوسيانو (اينتر)، لوپاتلي (رم) و ريسپ (گوتنبرگ).
اهداف خريد:
آداني (مدافع- اينتر)، آوات (دروازه بان- مكابي هايفي)، بريگي (هافبك- پارما)، ده روسي (هافبك- رم)، فلورو فلوره (مهاجم -ناپولي) و ماركيوني (هافبك - پارما)
شواليه ها آماده مبارزه
براي كيه وو كوچك كه در دل شهر ورونا قرار دارد اكنون ديگر زندگي در اسكودوتو عادت فراموش شدني و لذت بخشي شده است. كيه وو در سال ۲۰۰۱ موفق به كسب جواز صعود به دسته اول كالچو شد و هدفش در اين بازي ها تنها بقا بود اما اعتماد بنفس بالاي بازيكنانش ماجراهايي را پديد آورد كه كمتر كسي مي توانست باور كند.مردان قسمت كوچكي از ورونا توانستند براي اولين فصل حضورشان در كالچو به مقام پنجم دست يابند. لوئيجي دل نري سرمربي اين تيم بعد از درخشش اين تيم در آن سال گفت: مهمترين كار ما تازه شروع شده است و ما بايد از اين به بعد براي حفظ اين مكان كوشا باشيم.كيه وو در تاريخ ۷۲ ساله اش براي اولين بار در سال ۲۰۰۱ به يكي از ليگ هاي مهم دنيا راه يافت. تلاش اين تيم براي باقي ماندن در سري Aجالب توجه بود. البته اين تيم در اولين سال حضورش بدليل بضاعت كم نمي توانست بازيكناني با كلاس بالاي فوتبال بخدمت بگيرد اما در عوض بازيكنان بزرگ يك روحيه تيمي خوب و ميل به پيروزي داشتند كه اينها مي تواند براي پاسخ به احتياجات اين تيم كافي باشد.
آنها امسال توانستند چند بازيكن خوب را استخدام كنند. روبرتو بارونيو هافبك خلاق پروجا بعد از يك فصل حضور در اين تيم به ورونا انتقال يافت اين بازيكن ۲۶ ساله پيراهن شماره ۱۲ را براي خود برگزيد. بارونيو تاكنون در تيمهاي برشيا، لاتزيو، ونيتزيا، رجيانا، لاتزيو، فيورنتينا و پروجا حضور داشته است.
دل نري هدفش را از انتخاب اين بازيكن اين گونه بيان مي كند كه او در ميانه ميدان مي تواند به عنوان طراح اصلي ميانه ميدان مشكلات ما را كاهش دهد. پاس هاي دقيق و ضربات از راه دور به همراه دوندگي فوق العاده از جمله خصوصيات اوست.
لوئيجي سالا مدافع پرتوان تيم آتالانتا كه قدرت سرزني او فوق العاده است. او تاكنون ۷ گل براي تيم سابقش در دو فصل گذشته به ثمر رسانده. به عقيده دل نري در سيستم ۲-۴-۴ او يكي از مهره هاي ثابت خواهد بود.
سالا حتي در آتالانتا نيز يكي از مهره هاي ثابت بود كه در فصل گذشته از مجموع ۶۸ بازي در ۶۱ بازي حضور داشته او پيش از اين در تيم هاي كومو، باري و ميلان عضويت داشته است.
لوئيجي سالا ۲۸ ساله تاكنون ۲۶۷ بازي در سري A انجام داده و ۱۳ گل نيز به ثمر رسانده است.آخرين ستاره اين تيم لوكاماركه جياني از تيم لاتزيو است كه از دروازه شواليه ها محافظت مي كند.
لوكا ۳۷ ساله شايد فوتبال خود را در كيه وو به پايان برساند او بعد از ۵ سال بازي در لاتزيو از اين تيم جدا مي شود.
او فوتبال را از تيم جسي آغاز كرد و براي اولين بار در سال ۸۸ با تيم تورينو به دسته اول كالچو راه يافت. لوكا همواره عقيده دارد بازي كردن در يك تيم بهتر از آن است كه شما مثل توپ فوتبال به باشگا ه  هاي مختلف پرتاب شويد. او تاكنون ۵ سال در تورينو و ۵ سال نيز در لاتزيو بازي كرده است و لوكا تاكنون در سري A ۲۸۴ بازي انجام داده است. بد نيست بدانيد او در دو فصل (۹۳-۱۹۹۲) و (۹۴-۱۹۹۳) در هر ۳۴ بازي كالچو از دروازه هاي تورينو و لاتزيو محافظت كرده است.
اما به هر حال مردم منطقه كوچكي از شهر ورونا اميدوارند شاهد پيشرفت بيشتري از اين تيم باشند.