رازِ زار
در باره اهل هوا در ايران تحقيقات متعددي انجام شده است . از جمله انگاره هاي بومي اينان مقوله اي تحت عنوان «زار» است كه يكي از باورهاي شگفت بدوي به شمار مي رود . در نوشتاري كه مي خوانيد فشرده اي از يك تحقيق مردم شناسي در اين باره ارائه شده است.
|
|
دكتر سهيلا عزيزي
بادهاي زار
اهل هوا يا زيران (جمع زار) كساني هستند كه گرفتار يكي از بادها مي شوند. بادها قواي مرموز و جادويي را گويند كه همه جا هستند و بر نوع بشر مسلط اند و هيچ كس را قدرت مقابله آنها نيست و آدميزاد در مقابل آنها راهي جز قرباني دادن و تسليم ندارد.
بادها همچون آدميان مهربان يا بي رحم، كور يا بينا، كارفرما يا مسلمان هستند. وقتي باد سراغ كسي رفت و او را مركب خود كرد دير يا زود، مريض و هوايي اش مي كند. براي رهايي از درد و رنج باد بايد نزد بابا يا ماماي آن باد رفت. آنها براي پايين آوردن و زير كردن باد، مجالس و مراسم خاصي ترتيب مي دهند كه به آ ن «عزيمه» مي گويند و طي همين مراسم است كه بابا يا ماما، باد را از تن بيمار بيرون مي كند. در مجلس «عزيمه» سفره اي انداخته مي شود كه در آن مقداري خون نيز مهيا مي كنند تا در صورت لزوم آشاميده شود. اينها چيزهايي است كه باد، دوست دارد و به وسيله همين هاست كه باد صاف و بينا مي شود و شخص مبتلا در جرگه اهل هوا درمي آيد. نكته هاي زير در مورد بادها وجود دارد:
۱- بادها از آفريقاي سياه و عربستان آمده اند. البته بادهاي هندي و فارسي هم وجود دارند كه سياه هستند. مراسم رقص و شكل طبل ها و دهل ها همگي آفريقايي است.
۲- اين بادها قبل از رسيدن به سواحل ايران و شايد در همين سواحل رنگ و شكل اسلامي به خود گرفتند. اوراد جادويي آفريقايي با اشعاري در مدح پيامبر اسلام آميخته شدند و به ويژه، مطهرات و محرمات اهل هوا با محرمات و مطهرات اسلامي شباهت پيدا كرد.
۳- برخي اعتقادات عاميانه ايراني (جن، آل و...) به اين آداب آميخته شده و حتي بعضي از داستان ها خاص صوفيه به بزرگان اهل هوا نسبت داده شده است.
۴- هنوز تعريف بادها و طبيعت آنها كاملاً روشن نيست و با عقايد مربوط به جن، پري، غول، ديو و ام الصبيان آميخته است.
۵- اين بادها به صورت ارواح خبيثه هستند. گاهي نيز بزرگان و مشايخ اهل هوا بعد از مرگ به صورت باد در مي آيند.
۶- معمولاً كساني كه وضع اقتصادي و اجتماعي بدتري دارند بيشتر دچار باد مي شوند همانند فقرا ، سياهان، ماهيگيران، جاشوان و غواصان تيره بخت. اما تجار و ناخداهاي كشتي هاي بزرگ هيچ گاه دچار باد نمي شوند.
۷- بادها از مبتلايان مي خواهند كه به آنها هديه هاي گرانبها بدهند و اين چيزي است كه معمولاً طبقات تنگدست از پس آن برنمي آيند. مثلاً باد مي گويد من انگشتر طلا مي خواهم يا پيراهن ابريشمي مي خواهم يا حنابندان مي خواهم و نظاير آن.
۸- مبتلايان پس از شفا يافتن به جرگه اهل هوا مي پيوندند. اين گروه، سازمان و مقرراتي دارد. همانند مطهرات و محرمات گروه و مقررات حد براي اعضاي گروه.
۹- بابا و ماما فقط شفا دهنده نيستند و تنها نقش واسطه را بازي نمي كنند بلكه بر اهل هوا رياست دارند.
انواع زار
در متون روانپزشكي غرب به حالت هاي تسخيري بسيار جالبي كه در آفريقا و بخشي از آسيا وجود دارد، اشاره صريحي نشده است. اين همان زار است كه به اشكال مختلف در جاهاي مختلف ظاهر مي شود. آن چه در سواحل جنوب ايران وجود دارد انواع زار نظير مشايخ، نوبان، ليوا، بادجن و غيره است. قدمت اين اشباح يا اجنه يا بادها به پيش از اسلام مي رسد.
تغييري كه فرهنگ اسلامي در محتواي اين عناصر غيرمادي داده، قابل مطالعه است. همان دوگانگي خير و شر و خوب و بد مذهبي باعث شده است كه آنها به بادها يا اشباح شرور و آسيب رسان (انواع زار) و بادهاي خير و خوب (انواع مشايخ) تقسيم شوند و در آداب و مناسك سنتي هر يك، تغييرات فراواني رخ دهد.
زار از زبان امهري به زبان عربي وارد شده و عقيده عموم بر وجود جني است كه زار نام دارد و از حبشه به جهان اسلام راه يافته است. در كشورهاي مختلف اسلامي، آسيا و آفريقا درباره جني كه موقتاً در وجود بعضي از افراد انساني حلول مي كند، عقايد مشابهي ديده مي شود كه نام هاي مختلف دارد. در نيجريه «حوري» و در مالايا «آموك» ناميده مي شود.
در حبشه، مسلمانان و مسيحيان عقيده دارند كه زار به طور عمده در رودخانه ها و آب هاي جاري زندگي مي كند و بدين سان درجه و مقام او را پايين آ ورده اند. عقيده بر آن است كه با طلسم و تعويذ و مناسكي كه پيروان هر دو مذهب به آن معتقدند مي توان زار را از بدن بيرون كرد. در اين مراسم از زار خواسته مي شود نامش را فاش كند زيرا با اين كار، زار تمام قدرت خود را از دست مي دهد.
مراسم خروج زار از بدن شخص مبتلا توسط زني به نام شيخه يا عارفه البكا انجام مي گيرد. با روح شرير- بسته به اين كه منشأ آن از كجا باشد- بايد رفتارهاي مختلف در پيش گرفته شود. اجنه اي كه از قاهره و مصر عليا وسودان و غيره آمده اند تا به حال شناخته شده اند. به اين جهت لازم است علاوه بر ورود مناسب، لباس مناسب نيز بر تن شيخه يا عارفه باشد. اين عوامل (ورود و لباس) درباره جن هايي كه منشاء قاهره اي يا سوداني داشته باشند فرق مي كند. خواندن اوراد همراه با كوبيدن دهل و رقص و قرباني ماكيان نيز وسيله اي است كه به روح فديه مي شود كه در بعضي مراسم ممكن است چند شب به طول انجامد.
در حجاز عقيده به زار توسط برده هاي حبشي وارد شد. زار حجازي همان ويژگي هاي زار مصري را دارد و در ميان زنان شايع است. شيخه كه مناسك و مراسم را اجرا مي كند پيش از هر كار مي كوشد مليت زار را بفهمد. براي اين منظور، شيخه به زبان عربي بسيار عاميانه يا به زبان خاص زار كه فقط براي اشخاص مومن به زار آشناست شروع به صحبت مي كند.
زار احتمالاً از سواحل آفريقا و عربستان و توسط سياهان و جاشوان به سواحل جنوبي ايران رسيده و از ميناب و بندرعباس و خمير گرفته تا بندرلنگه و بوشهر و همه آبادي هاي جزاير تنگه هرمز تا جنوب خوزستان شيوع پيدا كرده است. در خوزستان، در آبادان بيشتر و در خرمشهر و اهواز به ندرت يافت مي شود. در آبادان گروه هاي كوچك آنان، به طور پراكنده در هر محله و كوي و برزن ممكن است پيدا شوند ولي در مناطق قصبه و منيوحي افراد مبتلاي به زار فراوانند.
درمان زار
پزشك قادر به معالجه اين نوع ناراحتي ها نيست. تنها بابا يا ماماي زار كه هميشه سياه است مي تواند مبتلايان را درمان كند. شخص مبتلا را «مركب» يا «فرس»faras مي گويند و بابا يا ماما كسي است كه ابتدا خود مركب چندين زار و چندين باد مختلف بوده. وي بر اثر مرور زمان و ممارست و قدرتي كه به دست آورده توانسته است بر باد مسلط و سوار شود. براي هر زار، مجلس ويژه و فديه و قرباني و مراسم و لوازم خاصي لازم است. اهميت بابا يا ماما در گرو تعداد خيزران هاي اوست. آنان مي توانند تا هفده خيزران داشته باشند. مجالس زير كردن يا پايين آوردن زار، بسته به اهميت زار، ممكن است از چند ساعت تاچند شبانه روز طول بكشد.
خيزران، عصايي است از چوب مخصوص كه از چند بند تشكيل مي شود.
براي اغلب بيماران جسمي- روحي چنين مجالسي تشكيل مي دهند. زار بيماراني كه در زمينه هيستريك يا حالت هاي نوروتيك قابل علاج هستند با يك ياچند مجلس زير مي شود كه در پي آن بيمار به جرگه اهل هوا مي پيوندد. بدين ترتيب عده اي از افراد نوروتيك يا داراي زمينه پسكوتيك يكديگر را پيدا مي كنند و به صورت جمع و گروه درمي آيند. تظاهرات هيستريك يا نوروتيك قبلي كه وقت و بي وقت بيمار را گرفتار مي كند قابل مهار مي شود و فقط در مجالس رسمي امكان ظهور مي يابد. مناسك و محرماتي كه براي مبتلايان به زار وجود دارد و نيز اعتقاد شديد آنان به مراعات آداب خاص اهل هوا، اين گروه را به صورت فرقه اي شبه مذهبي درآورده است.
برگزاري مجالس و دعوت به بازي و ايفاي بازي و خواندن سرودها و آوازهاي جمعي، اغلب توسط دختران مبتلا به زار كه دختران هوا ناميده مي شوند، انجام مي گيرد.
گاهي براي بيماري كه به مرز پسيكوز رسيده است مجلس زار تشكيل مي دهند. اين مجالس ممكن است روزها و شب هاي متوالي طول بكشد. اگر بابا و ماما قادر به زير كردن باد يا زار نشود ناچار بيمار را نزد گپ تران يعني بابا و ماماي بزرگ و معروف ولايت ديگر مي فرستند. اگر در آنجا نيز زير كردن باد و آزاد كردن بيمار ممكن نشود، در چنين حالتي بيمار را به حال خود رها مي كنند و با او مثل يك كافر يا مرتد يا جن زده ابدي رفتار مي كنند. در برخي جاها او را نحس مي شمارند و سعي مي كنند از آبادي بيرونش كنند.چنين شخصي را «تهرن»Tehran مي نامند. تهرن ها آواره هايي هستند با انباني از هذيان ها و توهم هاي پسكوتيك كه آواره بيابان ها و سواحل و جزايرند. بدين سان حيطه قدرت بابا و ماما و حوزه نفوذ تشريفات و آداب مجالس اهل هوا بيشتر به حالت هاي بيماري نوروتيك و هيستريك محدود مي شود.
مثلاً باد نوبان كه بادي مسلمان به شمار مي رود تابلوي كامل يك افسردگي است كه طي آن بيمار حال و حوصله كار كردن را از دست مي دهد. وي هنگام كار كردن از ديگران عقب مي افتد، ميل به غذا را از دست مي دهد، خواب ندارد، اغلب در گوشه اي به عزلت مي نشيند و كم حرف مي زند و به اصطلاح اهل هوا «جانش بد مي شود». در بازي «ليوا» تعداد شركت كنندگان آن قدر زياد است كه مجبورند مجلس بازي را در ميادين يا در بيابان ها تشكيل دهند و ضرب ساز و دهل آن چنان است كه همه را به رقص مي آورد. به اين دليل براي برخي از بادها، پديده تسخير صادق نيست. مناسكي از اين قبيل بي شباهت به مناسك دراويش نقشبنديه و حالت هاي رقص و سماع نيست.
ظهور اين نوع پديده هاي گروهي با توجه به اوضاع اجتماعي و اقتصادي تقريباً بسته و فرهنگ بدوي اين مناطق تا حدود زيادي قابل فهم است. به عقيده «گپ تران» يا بزرگان اهل هوا، بادها ناراحتي هايي هستند كه طبابت پزشكان آنها را درمان نمي كند و جز با روش مخصوصي كه قرن هاست ميان ساحل نشينان و سياهان مرسوم است درمان نمي شود.
بابا و ماما و قربانيان
سياهان و تهيدستان جامعه، طعمه و شكار اين بادها هستند. ماهيگيران و جاشوان و زناني كه در بينه ها و نخلستان ها مشغول كارند بيش از همه دچار مي شوند اما كساني كه وسيله معاش و زندگي راحت دارند يعني تاجران و پيله وران و ناخداهاي جهازهاي بزرگ هيچ گاه دچار نمي شوند. كساني كه هميشه در كوه ها و بيابان ها يا روي درياها هستند بيشتر در معرض بادها هستند تا آنهايي كه در خانه راحت و حجره تجارتخانه نشسته اند. بادهاي ساحلي خيلي زود جاشواني را شكار مي كنند كه هميشه روي دريا هستند. كمتر ملاحي پيدا مي شود كه يك يا دوبار به سواحل آفريقا و هند سفر كرده و بي گزند اين بادها برگشته باشد. بادها هم سراغ بچه اي كه در گهواره است مي روند و هم پيرمرد لب گور. اما جوان ها را بيشتر دوست دارند زيرا آنها رشيد ترند و مي توانند مركب خوبي براي بادها باشند.
براي رهايي از درد و شكنجه باد بايد نزد بابا يا ماماي آن باد رفت. باباو ماما حرفه خود را از پدر به ارث مي برد. همه بدون استثنا سياه هستند. سياه اصيل يا دورگه. هر بابا و ماما براي خود بساط مفصلي دارد. چند دهل با نام هاي جورواجور، بخوردان هاي كوچك و بزرگ گلي، سازهاي مختلف كه در مجالس اهل هوا از آنها استفاده مي كنند. باباها- اغلب- در مجالس اهل هوا خون قرباني را مي خورند و هر بابا يا ماما با تعداد خون هايي كه خورده است اعتبار و اهميت پيدا مي كند. اگر بابا براي خود جانشين تعيين نكند اهل هوا پس از فوت او جمع مي شوند و سياهي را از ميان خود به عنوان بابا انتخاب مي كنند.
بادها به طور كلي دو نوع اند: يكي بادي كه مي بيند، نگاه مي كند و از همه دنيا خير مي دهد. اين بادي است كه سفره داشته، خون خورده، شعر و آواز شنيده و برايش دهل زده اند. باد اغلب باباها و ماماها بيناست. اين باد را در اصطلاح اهل هوا باد صاف مي گويند كه مركبش را هيچ گاه اذيت نمي كند. اما بادهاي كور همه چيز را ويران مي كنند، مركب خود را هميشه اذيت مي كنند و هيچ وقت آرام و صاف نيستند.
اين باد، سفره نديده، خون نخورده و شعر و آواز و دهل نشنيده است. به هر حال هر كس در جرگه اهل هوا درآيد، پيوسته بايد لباس تميز و سفيد بر تن داشته باشد، مرتب خود را بشويد و معطر كند، لب به مي نزند و هيچ كار خلاف نكند وگرنه باد آزارش مي دهد.
بادها و اهل هوا
براي اهل هوا محرماتي هست، به ترتيب زير:
۱) هيچ يك از اهل هوا حق ندارد به مرده دست بزند؛ چه مرده انسان باشد و چه لاشه حيوان.
۲) اهل هوا نبايد دست به نجاست بزنند يا خود را به آن آلوده كنند.
۳) جارو و لنگه كفش و قلم و قليان نبايد از بالاي سر مبتلاي باد، رد شود.
۴) لباس كثيف نبايد به تن اهل هوا باشد.
۵) اگر كسي سيگارش را بخواهد با آتش قليان فردي از اهل هوا روشن كند بايد اول اجازه بگيرد وگرنه باد آن فرد، به آزار مركبش مي پردازد.
۶) اهل هوا نبايد مست كند يا با نامحرم نزديكي نمايد.
بادهاي عمده و مشهور عبارتند از:
۱- باد زار، كه همه كافرند جز عده اي معدود. اين بادها را كلاً بادسرخ مي گويند.
۲- نوبان، بادي است كه شخص را عليل و بي حركت و افسرده مي كند.
۳- مشايخ، بادهايي هستند مسلمان و پاك. عده اي از اينها خطرناكند و عده اي ديگر بي خطر كه در سواحل مسلمان نشين فراوانند.
۴- بادجن، بادهاي زميني يا زيرزميني هستند. همه زنجيري و آسيب رسان و خطرناك.
۵- بادپري، كه دو نوع اند، پري هاي كافر و پري هاي اهل حساب. هر دو، انسان گرفتار را گرفتار مي كنند اما پري هاي كافر خطرناكترند.
۶- باد ديب يا ديو كه بيش از چهل گز بلندي دارد. در بيابان و جزاير پيدا مي شود. اين باد اگر با انسان برخورد كند در همان لحظه بي جان و خشكش مي كند.
۷- باد غول، كه از دور همچون شتر مستي پيدا مي شود و هر كسي را كه سر راهش باشد بي جان مي كند.
از ميان اين بادها سه باد اول شيوع بيشتري دارند.
زار را از زباني كه دارد مي شناسند و مي فهمند از كدام خاك يا از كدام دريا آمده است. هر زار وقتي خون مي خورد زير مي شود و به زبان درمي آيد و از درون كالبد شخص مبتلا يا حنجره وي با ماما و بابا صحبت مي كند و مي گويد از كدام ديار آمده است. شيوع زار همه جا يكسان نيست. مركز اصلي شان همان سواحل است. وقتي بابا يا ماما احتمال دهد كه شخص گرفتار يكي از زارها شده است او را مدت هفت روز در حجاب و دور از چشم ديگران نگه مي دارد. ابتدا بدن شخص مبتلا را خوب مي شويند و سپس تا مدت هفت روز نمي گذارند زن و سگ و مرغ ببيند. نيز در اين مدت چشم هيچ زن محرم يا نامحرم نبايد به روي بيمار بيفتد. اگر بيمار زن باشد او را از جلوي چشم مردها دور مي كنند. براي اين منظور اغلب، مريض را در يك كپرخالي در كنار و دور از چشم ديگران نگه مي دارند و تنها ماما يا بابا مواظبت وي را به عهده مي گيرند. طي شب هايي كه شخص مبتلا در حجاب نگه داشته مي شود، بابا يا ماما معجون يا دواي مخصوص زار را به تن وي مي مالند. اين دوا «گره كو»Greku نام دارد و از بيست و يك ماده درست شده است كه مواد عمده اش اينها هستند:
۱- ريحان ۲- زعفران ۳- بوكسش Boxesh (كه از هند مي آورند) ۴- هل ۵- جوز ۶- زبان جوجه (گياهي است كه در كوه مي رويد)۷- گشت Gesht (چوبي است كه از بمبئي مي آورند.)
همه بيست و يك ماده را در گلاب خيس مي كنند و هر شب به بدن بيمار مي مالند و مقداري را نيز به خودش مي دهند.
صبح روز بعد از پايان دوره حجاب، بدن بيمار را خوب تميز مي كنند و خاك هفت راه را با هفت برگ هفت گياه بي خار مخلوط مي كنند و همراه «گره كو» به تنش مي مالند و پيش از آن كه مراسم رسمي زار انجام شود، جن وارد كننده زار به بدن بيمار را بيرون مي كنند.
براي بيرون كردن جن، شخص مبتلا را مي خوابانند، انگشتان شست پاهايش را با موي بز به هم مي بندند، مقداري سيفه (روغن ماهي) زيربيني بيمار مي كشند و چند رشته موي بز يا موي سگ را آتش مي زنند و جلوي بيني اش مي گيرند. پس از آن بابا، به وسيله خيزران، جن را تهديد مي كند كه از بدن بيمار خارج شوند. بر اثر ضربه هايي كه به تن بيمار مي زند، جن با جيغ و داد و ناراحتي فراوان، مركبش را رها مي كند و مي گريزد. بعد از فرار جن، تنها باد زار در كله بيمار مي ماند كه براي زير كردن زار، سفره و بساط و بازي و آواز و نذر و نياز و خون و قرباني لازم است. براي تشكيل مجلس بازي، روز قبل از برگزاري آن، زني كه خود از اهل هواست خيزران به دست راه مي افتد و تك تك درها را مي زند و اهل هوا را براي بازي دعوت مي كند. اين زن را خيزراني مي گويند. بيشتر دعوت شدگان، دختران هوا هستند. در تمامي مدت شبانه روز هيچ كس از مجلس بازي دور نمي شود و كساني كه خسته مي شوند روز را در همان جا مي خوابند و قبل از تاريك شدن هوا ساز و دهل مي زنند. ابتدا شخص مبتلا، شروع به لرزيدن مي كند و به تدريج لرزش بيشتر مي شود و از شانه ها به تمام بدن سرايت مي كند. بازي وقتي به اوج خود مي رسد كه كله شخص مبتلا، كاملاً پايين بيايد و ضمن تكان هاي شديدي كه مي خورد از ظرف خوني كه در برابرش قرار داده اند خون بخورد. در چنين مرحله اي علاوه بر شخص مبتلا، زار در درون عده ديگري نيز پديدار مي شود و همه در حال سر جنباندن از خود بي خود مي شوند و عين نقش روي زمين مي افتند. وقتي مبتلا به زار نقش مي شود او را از عقب مي گيرند و روي زمين دراز مي كنند، به طوري كه سر بيمار به زمين نخورد. يك نفر پاهاي او را مي گيرد كه در اين حالت شخص مبتلا بايد رو به قبله باشد. سپس بابا به وي مي گويد با مشت محكم به سينه خود بكوبد. در همين هنگام است كه زار، كالبد مركبش را ترك مي كند. در اين لحظه هيچ يك از حضار صحبت نمي كند. همه بايد ساكت باشند وگرنه احتمال دارد زار وارد تن صحبت كننده بشود. وقتي زار از بدن خارج شد بيمار را روي دو زانو طوري مي نشانند كه نوك انگشتان پايش به زمين نخورد. خارج شدن يا نشدن زار از بدن شخص مبتلا را بابا ياماماي زار تشخيص مي دهد.
زارهاي مشهور هفتاد و دو نوع يا شايد بيشتر هستند كه زارهاي عمده آنها را نام مي بريم:
۱) متوري Maturi
۲) شيخ شنگر Shangar
۳) دينگ مارو Di ngmaro
۴) ام گاره Omgare
۵) بومريومBumaryom
۶) چين ياسه Chinyase
۷) په په Pepe
۸) داي كتو Dayketo
۹) بوجمبه Bujambe
۱۰) بابور Babur
۱۱- نمرود Namrud
۱۲) تقروري Tagruri
۱۳) قصاص Gesas
|