سه شنبه ۴ شهريور ۱۳۸۲- سا ل يازدهم - شماره ۳۱۴۸ - Aug. 26, 2003
موسيقي
Front Page

به بهانه برگزاري نخستين جشنواره موسيقي زنان نواحي در تهران
آهنگ زندگي
010855.jpg
صدها نغمه و آواز در نواحي ايران موجود است كه با كوچ و سفر آخر خواننده آن از خاطر زمين نيز محو مي شود
مريم رضايي
بچه بر پشت ها بسته يا در شكم، پاي و دستشان در گل، تن شان زير آفتاب داغ يا سرماي جان سوز، دستشان در خمير يا حلقه شده بر گره قالي، كمر هاشان خميده در مزارع چاي، گندم و جو و با اين همه با صداي عشق مي خوانند از دردها، نامراديها، بي مهري ها، جور و جفاهاي روزگار و ترك يار، فراق عزيزان به خاك سپرده  و هم با سينه اي پرعشق از ياد يار و فرزند، نوازش هاي كودكانه، هلهله هاي شاديانه در پيوندي و يا تولدي ديگر و ...
اينان زنان نواحي ايرانند. از جاي جاي ايران آمده اند. از كوير تا جنگل و دريا، از كوه تا دشت هاي وسيع، از ترك تا فارس، از بختياري و قشقايي و خراساني و گيلاني، از كرمانشاه و كاشمر، لرستان و گرايلي، كاشان، تبريز،  بندر تركمن تا يزد و كرمان.
اينجا جشنواره موسيقي زنان نواحي ايران است در دل كوچك تالار انديشه تهران.
هوشنگ جاويد، دبير ستاد نخستين جشنواره زنان نواحي ايران مي گويد: «به سختي توانسته ايم خانواده هايشان را قانع و راضي كنيم تا زنان و دخترانشان را از دل روستاهاي دور افتاده به تهران بياوريم. برخي در ساعات پاياني منصرف شدند و برنامه حضور زنانشان را لغو كردند و در اين كش و قوس توانستيم ۱۲ گروه زنان نواحي ايران را با نغمه ها و آوازهاي محلي و سازهايشان كه عمدتاً  همان ابزار كار روزانه شان است، به تالار انديشه بكشانيم تا تصويري و نقشي كوتاه از زندگي آنان را به مردم نشان دهيم.
جاويد مي گويد: صدها نغمه و آواز در نواحي ايران موجود است كه با كوچ و سفر آخر خواننده آن به آسمان، از خاطر زمين نيز محو مي شود. تعداد اين نغمه ها و آواها، آن قدر زياد است كه لازم است يك گروه متشكل پژوهشي - فرهنگي را به مدد فرا خواند تا كمر همت بربندند و به ثبت و ضبط اين بخش از فرهنگ ملي- مذهبي بپردازند. ضرورت احياي اين ترانه ها و سرودها كه با لحني كشيده و آرام بخش از زبان زنان نواحي ايران سروده و خوانده مي شود، اجتناب ناپذير است.
بخشي از فرهنگ موسيقي زنان ايران در طول سالهاي گذشته، در دل اين گروه جاي دارد كه از طريق فرهنگ سينه به سينه تا به امروز رسيده و در صورت پرداختن به آن، با مرگ انسانها و خاطره ها، اين بخش از فرهنگ موسيقي نيز از بين مي رود.
وي مي گويد: اين بخش از موسيقي نهفته در هر منطقه و ناحيه ايران، براساس سنت هاي ارتباط جويانه اش، مجموعه اي از رفتارهاي باورمدارانه را به صورت منظم، اما بدون كتيبه و نوشته اي بوجود آورده است كه به ما مي  گويد براي مزرع سبز فلك و داس مه نو، نگران باشيم. با نغمه هاي آنان شولاي زخم باز مي شود و آهنگ زنجيرها و دردها و داغ ها بيرون مي ريزد. اين نوع موسيقي، شفاي انديشه هاي مغموم است كه كاشف مكاشفه هاي عاشقانه عالميان است.
موسيقي زنان نواحي، هشياري دليل هاي ليلي است، سجده شكري است بر سجاده عقل و به درگاه احديت.
ترانه اي است به وقت كار در مزارع و باغات، خانه داري، هنگام كوچ،  شباني، ترانه اي است كه جواني اش را در گوش ما زمزمه مي كند.
زن كهكيلويه و بويراحمد موقع نشا كاري برنج اين گونه مي خواند:
يا علي اي برارم
يا علي يا علي
يا علي اي يارم
يا علي يا علي
اميد روزگارم
يا علي يا علي
برس تو وه فريادم
يا علي يا علي
زنان كويرنشين، در شاديانه هاشان نام مولا را زينت بخش مجالس دارند و به دنبال عروس با هلهله و كف مي خوانند:
ما آمده ايم يار علي را ببريم
از خانه زهره، مشتري را ببريم
در خانه زهره مشتري بسيار است
ما آمده  ايم حور و پري را ببريم
در مراسم حنابندان زنان هرمزگان مي شنويم:
امام اولش آمده به ميدان
ملايك بر سرش مي خواند قرآن
كه تا دين محمد برقراره
علي در خدمت پروردگاره
همان جا در گوشه اتاقي از محل مراسم، زني براي فرزند پسرش لالايي مي خواند:
بيو جونم كه جونت بي بلا با
تن  ناز پرورت دور از بلا با
تن ناز پرورت روزي الهي
بغل گير علي مرتضي با
زنان تويسركان در مراسم سنتي نام گذاري كودك خود مي خوانند:
بچه بچه،  بار بچه
خدا نگهدار بچه
علي علي يار بچه
خدا نگهدار بچه
يا زن آذربايجاني در گوش فرزندش لالايي زمزمه مي كند و مي خواند: 
لالاي دئيم آديوا
تاري يئتسين داديوا
بؤيوك اولسان بيرگون سن
مني سالگين، ياديوا
موسيقي زنان گرايلي و زنان منطقه تركمن نيز از آن جهت قابل بررسي و نگرش دقيق است كه ريشه در تاريخ و مراسم آئيني آن دارد. اين اقوام در پايان قرن هفت و اوايل قرن هشت مهاجرت كردند و پس از رودررويي با كردهاي جهان بيگلو با فتحعلي خان قاجار (عهد صفوي) و شكست شكر خان و حسين خان سلطان در دو ناحيه كرد محله و كردآباد كتول وارد منطقه شدند. در ترانه هاي زنان كهنسال بازمانده مي شنويم كه به اين كوچ و مهاجرت و مهمان پذيري دولت شاه عباس صفوي اشاره ها شده و اعتراضيه ها و شكوه ها از سلاطين گنجانده شده است.
نواي پيرزني خراساني
سالن كوچك تالار انديشه لبالب از مشتاقان ديداركننده از نغمه خواني زناني است كه با گل و نقل آمده اند تا همنوازي كنند. بسياري از مهمانان بر كف زمين نشسته اند و با وجود گرماي سالن و خرابي دستگاه خنك كننده، تا پايان، برنامه را با شوق مي شنوند و با ميل بسيار، تحسين و تشويق و همراهي مي كنند.
اين اشتياق، زماني ملموس تر مي شود كه در روز اختتاميه جشنواره موسيقي زنان نواحي ايران، با وجود قطع برق و گرما و سياهي مطلق سالن، حتي يك نفر سالن را ترك نكرد و در انتظار وصل برق به روشنايي دل خوانندگان به انتظار نشستند.
ماه بي بي درزاده پيرزن خراساني با صداي دل انگيزش كه همه را به تحسين وامي دارد، غريب خواني غريوي را سر داده است كه بسياري با اشك ديدگانشان وي را همراهي مي كنند.
آوازهاي كار و ترانه خواني شاديانه رقيه نعمت زاده قهرودي اهل قمصر كاشان كه از فرط رنجوري زندگي و سازش با ناسازگاريهاي روزگار، با كمك دختر جواني بر روي صحنه مي نشيند- در حالي كه تنها ۶۵ سال سن دارد، اما به سختي گام برمي  دارد- همه را به هلهله و شادي وا مي دارد. او كه از نامراديهاي زندگي، فرتوت گشته و دلش دريايي از بي مهريهاي روزگار است، با اين وصف، از شادي مي خواند و از مهر و عشق. ترانه ها را از پدرش كه از مطرب هاي ناحيه بوده،  به ارث برده و با همه وجود مي خواند و دايره مي زند و هر قدر تن و پايش نحيف شده، دست و زبانش به گرمي، نواي اين عشق و شاديانه ها، قوت گرفته است.
در اين جشنواره ۱۲ گروه از زنان موسيقي نواحي ايران شركت داشتند.
موسيقي عجين شده در تار و پود زندگي
موسيقي ايراني مجموعه اي متشكل از موسيقي هايي است كه از روزگاران كهن- گذر قرن ها- تا امروز بدست ما رسيده است. موسيقي ايراني برگرفته از نواها، آواها، نغمه ها و سازهاي كهني است كه اقوام و ايل هاي متعدد اين خاك و بوم در سراسر تاريخ نواخته اند و تا آينده ادامه خواهد داشت و به قول استاد محمدرضا درويشي انتهايي براي آن متصور نيست. موسيقي از ابتدا تا انتهاي آفرينش جاري است و اين مهم در سرزمين ايران متجلي است و برخلاف ساير اقوام ملل جهان كه مبدأ مشخصي را براي موسيقي آنها مي توان قائل شد، اما براي موسيقي ايران مبدأيي مشخص وجود ندارد و موسيقي، عجين در تار و پود زندگي اين ملت بوده است. به قول مولانا:
ما همه ابناي آدم بوده ايم
در بهشت اين لحن ها بشنوده ايم
نغمه ناقوس و آواز دهل
چيزكي ماند بدان ناقور كل
موسيقي ايران در گذر تاريخ تاكنون داراي كاربردي وسيع و چند جانبه بوده و تنها يك هنر انتزاعي و محض نبوده است. اقوام ايراني در مراسم مذهبي، جشن ها، جنگها، آداب و رسوم محلي، سوگ ها، شكار، كار و امور جاري زندگي و تقريباً در همه مراحل زندگي خود با موسيقي مأنوس بوده اند و بخشي از احساس و بيان احوال دروني خود را به مدد امور جاري زندگي خود كشانيده اند.
اين فقط يك جشنواره نيست
اين جشنواره بيش از آن كه مربوط به موسيقي سازان باشد، مربوط به زندگي سازان است. اين فقط يك جشنواره نيست، بلكه جشنوارهاست و از بطن آن، جشنواره هايي ديگر برون مي آيد و اين فقط يك قدم و راه نيست، بلكه آغاز راههاست.
رضا مهدوي، رئيس مركز موسيقي حوزه هنري، اين سخنان را مي گويد و ادامه مي دهد: اين جشنواره، ميدان حضور موسيقي دانان حرفه اي نيست، بلكه نمايشگاهي است براي معرفي مردماني از كوي ها و سراهايي كه موسيقي همچون خون در رگ و مانند هوا در شش هايشان جاري است و بدون اين الحان خوش، زندگي نمي توانند كرد.
مهدوي مي گويد: صحنه نخستين جشنواره پژوهشي موسيقي زنان، جامي است لبالب از نهررواني كه موسيقي را به صحنه آورده است. قرن هاست كه ما ايرانيان با صداي لالايي هاي مادران شريف و مظلوم مان در خانه، صداي نجيب خواهران مان در مزرعه ها و پاي دار قالي و صداي همسران و دخترانمان در مراسم شادي و عزا زندگي كرده ايم.
نگاه پژوهشگران
ناصر وحدتي پژوهشگر فرهنگ عامه  گيلان مي گويد: اصلي ترين بخش موسيقي در گيلان آوازها و ترانه هاي كار و تلاش زنان گيلان است.
به عنوان نمونه بنده موسيقي شالي زار را در طول سي سال اخير و با صدها آواز و ترانه و نغمه گردآوري كرده ام كه بخشي از آنها توسط گروه هاي موسيقي شمشال در تهران، ساري و گچساران اجرا شده است.
عبدالرضا فريدزاده، هنرمند و پژوهشگر درباره موسيقي لرستان و زنان مي گويد: زن لر در همه موقعيت هاي جامعه خود حضور آشكار دارد و موسيقي لري با اين موقعيت ها رابطه اي تنگاتنگ دارد. رسوم و آداب و آيين هاي اجتماعي و مذهبي، بي حضور زنان انجام نمي شود و در اعياد و عزاها، اينان فعال هستند. زنان لر در شجاعت و جنگاوري زبانزد هستند و در بسياري از موارد رياست طايفه و ايل و يا كدخدايي و حتي سرداري جنگجويان را نيز بر عهده داشتند و يا بزرگ و معتمد قوم بوده اند.
در ضرب المثل هاي لري اين ضرب المثل رايج است كه
دستت بشكنه، نه پات
بوت بميره، نه دات
(دستت بشكند نه پايت
پدرت بميره، نه مادرت)
كه بيانگر نقش زن به عنوان ستون زندگي در آن مناطق است.
وي مي گويد: در شش گونه موسيقي لري، زنان، آواها و نغمات خاص خود را دارند كه به دو صورت تك خوان و جمع خوان اجرا مي شود. اين شش گونه، شامل موسيقي عرفاني، پيغام گو(خبري)، كار و تلاش، سوگ، شاديانه و تغزلي و روايتي است.
دكتر ايرج افشار سيستاني پژوهشگر و نويسنده فرهنگ ايران در گذري بر موسيقي زنان سيستان نيز چنين مي گويد:
موسيقي يا ترانه هاي سيستاني همانند آيينه اي پاك، نمايانگر مادي و معنوي مردم اين سرزمين است.
دو بيتي هاي موجود در اين قوم به آواز دختران و زنان درمي آيد و آنان خود به آن «ستيك» مي گويند.
تشبيه و تمثيل و ايجاز و تكرار در ترانه هاي سيستاني بسيار است چنان كه معشوقه به خرمن گل و ماه و خورشيد و چشمانش به ستاره سحر همانند شده است.
وي مي گويد: لالايي سيستاني، ترانه اي است با آهنگي كشيده و ملايم كه مادران مي خوانند:
لالالالا لامه نذر چشكاي توشا
استاره شيه ي تو نومه امراي توشا
توخ مه بيا، درخت بار آورده
گل خنده زد و ور مه بهار آورده
برگردان: لالالالالا من به قربان چشمان تو شوم
ستاره شوي و من همراه تو شوم
تو با من بيا، درخت بار آورده
گل شكوفه زده و براي من بهار آورده
محمد جواد بشارتي، محقق مي گويد: اين نكته داراي اهميتي است كه موسيقي جامعه زنان با مادر آغاز مي شود. لالايي ها، آواهاي مادرانه، شروع پاسخگويي تمايلات دروني زن بر بستر موسيقي آوازي است. در اين گونه آوازي، هر چند مخاطب اصلي كودك است، اما آمال و آرزوهاي يك زن در آن تبيين شده است.
در بسياري از تصاوير، حضور زن چنگ نواز را مشاهده كرده ايم. نمادينگي  ساز چنگ از پيدايش، شكل و نحوه اجرا و حضور زن نوازنده موردي است كه دنياي اسطوره بايد بدان پاسخ دهد.
دايره سازي مختص زنان تلقي مي شود و به غير از معدود مواردي اين ساز كوبه اي در مراسم هاي گوناگون در دست زنان نواخته شده است.
اين مطالب را جهانگير نصري اشرفي در مطلبي تحت عنوان «مداري واقع گرايانه» نگاشته است و اضافه مي كند: در بررسي اجمالي موسيقي زنان نواحي شايد در دو وجه تمايز شاخص را نسبت به موسيقي مردان مورد تأكيد قرار مي دهد. اين دو وجه افتراق ابتدا در نفوذ و تظاهر عموماً آوازي موسيقي زنان و ديگر در دوري جستن از مضامين باطني و دين مدارانه قابل ارزيابي است و دلايل آن به محدوديت هاي ناعادلانه آنان مربوط است.

|   اجتماعي    |    ادب و هنر    |    اقتصادي    |    آموزشي    |    انديشه    |    خارجي    |
|   سخنگاه آزاد    |    سياسي    |    شوراها    |    شهري    |    علمي فرهنگي    |    محيط زيست    |
|   معلولين    |    موسيقي    |    ورزش    |    ورزش جهان    |    صفحه آخر    |

|    صفحه اول    |    آرشيو    |    شناسنامه    |    بازگشت    |