گفت وگو با دكتر مهدي محسنيان راد، محقق و استاد دانشگاه
به سوي برنامه ريزي همه جانبه الكترونيكي
|
|
اشاره؛ مقوله شكاف ديجيتالي موجود بين كشورهاي توسعه يافته و كشورهاي در حال توسعه و عقب مانده، با توجه به اهميت روزافزون آن، اخيراً زياد مورد توجه محافل گوناگون فكري- سازماني قرار گرفته است.
واقعيت اين است كه كشورهاي توسعه يافته با دسترسي به سرمايه كافي، فناوري هاي نوين ارتباطي- اطلاعاتي، منابع انساني غني و مديريت پيشرفته و متخصص، سهم قابل توجهي از بازار فناوري ها را به خود اختصاص داده اند. در حالي كه كشورهاي عقب مانده، هنوز گرفتار بحث هاي اوليه، نگاه غيرسيستمي به موضوع و در برخي مواقع فقر مالي هستند.
در آفريقا، فقر نقش عمده و مهمي در بررسي علل عقب ماندگي رشد اينترنت ايفا مي كند. به گونه اي كه هزينه اتصال ماهانه به اينترنت در آفريقا از درآمد متوسط ماهانه يك فرد فزوني مي گيرد. درحالي كه هزينه هاي دسترسي به اينترنت در آمريكا، تنها يك درصد متوسط درآمد ماهانه فرد است.
موضوع گفت وگوي حاضر پيرامون اين مسأله است كه با چه برنامه ريزي ها و سياستگذاري ها در زمينه آموزش كاربردي فردي - اجتماعي در به كارگيري فناوري هاي نوين ارتباطي- اطلاعاتي و گسترش استفاده از اين امكان در عرصه هاي مختلف جامعه و همچنين با چه نوع حمايت مؤثر دولت مي توان اين شكاف ديجيتالي را كم كرد و در جهت دستيابي به توسعه همه جانبه، گام هاي جدي برداشت.
گروه انديشه
معصومه كيهاني
* آقاي دكتر، براي استفاده موثر از فناوري هاي نوين اطلاعات و ارتباطات و همگاني شدن آن در جهت دستيابي به توسعه، چه برنامه هاي آموزشي فردي- اجتماعي كاربردي را پيشنهاد مي كنيد؟
- من ابتدا به اين موضوع اشاره مي كنم كه فناوري هاي اطلاعات و ارتباطات تنها شامل اينترنت نيست بلكه پخش مستقيم برنامه هاي تلويزيوني از طريق ماهواره و ساير امكاناتي كه هنوز فناوري هاي آنها در ايران خيلي جا نيفتاده است را در برمي گيرد و اما درمورد توسعه آموزش در جامعه و در دسترس قرار دادن فناوري هاي نوين ارتباطي- اطلاعاتي بايد بگويم كه اين مشكل فقط مشكل ما نيست و حتي در كشورهاي خيلي پيشرفته هم وجود داد. اصولاً آدم ها از يك سني خيلي تمايل به يادگيري جديد ندارند. مخصوصاً اگر به آن زمينه خاص، نياز نداشته باشند يا حداقل احساس نياز نكنند. به همين دليل يك فاصله اي بين نسل ها بوجود مي آيد. نسلي كه با كامپيوتر با سرعت بسيار زياد كار مي كند و نسل ديگري كه حتي ممكن است تحصيلاتش نيز به مراتب بالاتر از اولي باشد ولي كاملاً از كامپيوتر و از اين امكانات دور است و به اندازه آن نسل قبلي توانايي استفاده از اين وسايل را ندارد و اين در واقع، همين بحثي است كه تحت عنوان سواد رقومي در دنيا شروع و مطرح شده است. يعني اگر در گذشته، درصد بيسوادي و تحولاتش را دركشورهاي مختلف دنبال مي كرديم، آن زمان اين مبحث جديد، مطرح نبود كه عنوانش درصد بيسوادان رقومي است و مقصود از بيسوادان رقومي همين افرادي هستند كه كم و بيش با اين تحولات بيگانه اند. موضوع، نه تنها در ايران، بلكه در همه جاي جهان مطرح است. گزارش هايي من دارم حاكي از اين كه در كشورهايي مثل نروژ و ژاپن دولت ها با اختصاص بودجه اي مشخص، برنامه ريزي هايي را آغاز كرده اند كه اين شكاف سواد رقومي را در جامعه كاهش دهند و حتي در حال حاضر نتايج عمومي شدن اين امكانات را كم و بيش مي توان ديد. مثلاً من، در سفري به بلژيك، چند ماه پيش شاهد بودم كه در ساندويچ فروشي ها، يك اينترنت در اختيار مشتري قرار مي گرفت كه هنگام غذا خوردن، بتواند در آخرين لحظه، اي ميلش را هم ببيند. طبيعي است پيرمردي كه نشسته و غذا مي خورد زماني كه مي بيند مردم از اينترنت استفاده مي كنند، حس مي كند كه چيزي را نمي داند و اگر در آنجا نبود، شايد اين احساس را نمي كرد؛ چون اصلاً حرفه اش ربطي به اين موضوع ها نداشت.
در واقع، مي خواهم بگويم اين نگراني كه در سؤال شما هست كه در دسترس همگان قرار دادن اين فناوري ها را چگونه مي توان در سطح جامعه توسعه داد، درست و جدي است كه نه تنها ما با مسائل زيادي در اين زمينه مواجه ايم بلكه كشورهايي نيز كه اين دنياي گذرا را طي كرده اند و داراي سيستم هستند هم با اين مشكل مواجه اند.
* من فكر مي كنم به هر حال يك مقدار مشكل ما با آنها متفاوت است. چون همانگونه كه شما اشاره كرديد، سيستم و نظام بنديهايي كه آنجا وجود دارد و عادت و روش هايي كه مردم دارند، اين تفاوت نسل ها كه مي فرماييد در زاويه فراگيري ديده مي شود؛ با آنچه در جامعه ما مي گذرد، بسيار فرق دارد.
- همين طور است. درست است كه اين تفاوت ها وجود دارد. من مي خواستم بگويم كه اين مسأله من و شما نيست، مسأله جهاني است. منتهي در ايران، شايد ابعادش وسيع تر است ضمن اين كه از اين طرف هم فاصله در ايران شايد به اندازه آنها نيست. يعني مقدار كمي امكانات در دسترس است.
حالا چه اتفاقي ممكن است اين امكانات را توسعه بدهد. به نظر من دو بعد دارد. يك بعدش، بعد فرهنگي است. براي مثال، وقتي بانك هاي ايراني اين امكانات را در اختيار مردم گذاشتند كه بتوانند از طريق اينترنت در خانه شان، آخرين صورت حساب بانكي خود را روي مانيتور نگاه كنند خود اين يعني يك فرهنگ سازي.چندي پيش اعلام شد كه يك شبكه اتصال ميان بانكي در ايران مي خواهد ايجاد شود كه بسياري از عمليات بانكها را بتوان در هر بانكي انجام داد، خود اين يعني، نشان دادن اين كه چنين پديده اي، چه مزايايي دارد. اين كار، از هر كلاس رسمي و ثبت نامي وسيع تر و موثرتر است. اگر اين عملياتي كه قرار است در مورد بانكها اتفاق بيفتد، اجرا شود، دو تا سه سال ديگر تمام كساني كه در ايران حساب بانكي دارند، با اين سيستم به نوعي درگير مي شوند و وقتي هم كه درگير شدند دنبال آن مي روند تا بيشتر مسائل مربوط به اين قضيه را ياد بگيرند.
بعد ديگر مسأله اين است كه من به هر حال شاهد برنامه هاي رسمي تري هستم. مثلاً وزارت آموزش و پرورش با همه تلاشش سعي مي كند كه امكانات اينترنت را در مدارس فراهم بكند. بخشي از اطلاعات من هم، خبرهاي روزنامه همشهري است. منتهي بايد جدي تر به اين مسأله پرداخت. ما در ايران يك مشكلي داريم و آن اين است كه در مدارس ما تهيه سخت افزارها يك طرف قضيه است و بكارگيري آن، يك طرف ديگر است. در بسياري از آزمايشگاههاي مدارس ما، قفل است و به ندرت آن را بازمي كنند. بيشتر مراقب هستند كه چيزي نشكند و آسيب نبيند تا اين كه استفاده شود. مدير مدرسه بيشتر به اين كه، اين آزمايشگاه را دارد، دلش خوش است نه به اين كه چند درصد از اين وسايل و آزمايشگاه ها استفاده مي شود. الان اين مسأله فرهنگي خاص جامعه ماست. بايد روي اين مقوله كار شود كه اگر مدارس كامپيوتر را وارد مي كنند به گونه اي باشد كه بچه هايي كه اين امكانات را در خانه ندارند، در مدرسه به واقع بتوانند با اينها كار كنند.
* اگر اجازه دهيد، آقاي دكتر من اينجا يك تأكيدي بكنم .نكته اي كه شما فرموديد در مورد آموزش، خيلي جدي است كه اگر آموزشي مي خواهد انجام شود بهتر است از همان دوره دبيرستان شروع شود. چراكه به اين ترتيب بسيار تأثير گذارتر و فراگيرتر خواهد بود.
- همين طور است، حتي شايد بتوانيم يك كمي عقب تر از دوره دبيرستان برويم، دوره راهنمايي و حتي دبستان، چه اشكالي دارد؟
* به هر حال، اگر بخواهيم قدم به قدم جلو برويم، در شرايط فعلي، دبيرستان هاي ما با اين مقوله، فاصله جدي دارند. اين است كه اگر در اين مرحله هم اين قضيه بتواند اجرا شود، خيلي خوب است. طبيعي است، بعد مي تواند مراحل پايين تر را نيز دربر بگيرد.
- من هم با شما موافقم. در واقع، ما احتياج به يك برنامه ريزي چندجانبه داريم. مثلاً من ديدم دستگاهي در داخل ايران ساخته شده به مراتب ارزانتر از كامپيوتر كه فقط مي شود توسط آن با اينترنت كار كرد. به نظر من بد نيست، به جاي اينكه، يك مدرسه را با بودجه قابل توجهي متصل به اينترنت بكنيم، با آن وسيله ساخت ايران بتوانيم اين مشكل را حل كنيم.
* اين وسيله، جديد است آقاي دكتر؟
- من آگهي اش را در روزنامه ديده ام. با اين دستگاه بدون نياز به كامپيوتر، مستقيم از طريق تلويزيون و تلفن مي توان به اينترنت وصل شد. اين، يك نكته است. نكته ديگري كه در ابتداي صحبت هايم، اشاره كردم يادمان باشد كه فناوريهاي ارتباطي- اطلاعاتي، همه را دربرمي گيرد نه فقط يكي از آنها را. در واقع فشار و اختلال در ارتباط يك جامعه مي تواند منتهي به اختلالات اجتماعي شود. ما نمي توانيم روي اينترنت خيلي كار كرده و برنامه ريزي كنيم ولي در مورد ماهواره اين كار را نكنيم و ماهواره را به شدت منع كنيم. اينها بايد متعادل و متوازن انجام بشود. يعني، نمي تواند اينها از همديگر تفكيك شود و در واقع، ما بايد سياستگذاري هاي كلان ارتباطي را براي كشورمان اجرا بكنيم تا در نتيجه، آن فرهنگ لازم براي بكارگيري درست اين امكانات فراهم شود.
وجود اينها في نفسه به مفهوم توسعه نيست. مي دانيد كه اين سوءتفاهم كه هر چقدر اين امكانات بيشتر باشد منتهي به توسعه مي شود، درست نيست و به نظر من يك مقدار هم ناشي از عدم آشنايي انديشمندان ارتباطات غربي با زبان رسانه هاي كشورهاي در حال گذار است. چه بسا وجود رسانه ها در يك جامعه اي، مخل حتي توسعه باشد.
* بله؟، ما بحث تكثر را در جهت دستيابي به توسعه داريم كه درمقابل قضيه اي است كه شما مي فرماييد.
-بله ،اين مسأله با بحث تكثر متفاوت است. بنابراين وجود اين سخت افزارها به تنهايي كافي نيست. اينها وقتي مي تواند مؤثر باشد كه در يك جامعه، براي مثال، عقلانيت توسعه پيدا كند. در حال حاضر، خود باوري يكي از ابزارهاي كليدي توسعه محسوب مي شود. مي گويند هر جامعه اي كه عزت نفس اش را از دست دهد، اگر همه امكانات اقتصادي را هم داشته باشد، به توسعه دست نمي يابد.
هر گاه بتواند اين امكانات را در راستاي خودباوري، عقلانيت و تبديل شدن خلاقيت و نوآوري به ارزش به كار گيرد، اين اتفاق مي افتد.
بنابراين، اگر چنين مجموعه اي از سخت افزاري و نرم افزاري به هم بياميزد، اين شرايط و بستر مناسبي براي توسعه، فراهم مي شود.
* بحث اقتصادي مسأله و عدم دسترسي افراد به كامپيوتر و اساساً سيستم اينترنت را چگونه ارزيابي مي كنيد؟ به عبارت ديگر از اين بعد، با چه نوع برنامه ريزي مي توان تعداد كاربران اينترنت را افزايش داد؟
- اين كار را متخصصين بايد برنامه ريزي كنند. من در لابه لاي صحبتم اشاره كردم كه مي شود با خريد دستگاه ساده تر، تعداد بيشتري امكانات را توزيع كرد. يك زماني در ايران، ما ساعت آزاد مدارس را به سواد آموزي بزرگسالان اختصاص مي داديم كه يك پرداخت جدايي براي فراش مدرسه و ساير امكانات را به دنبال داشت. ولي ديديد كه چراغ هاي مدارس تا پاسي از شب روشن بود و بزرگسالان در آنها سواد آموزي مي كردند. اين يك نگاه بود كه چگونه از فضايي كه شب خالي است و بهره وري خاصي ندارد، مي توان استفاده كرد. ما شايد در حال حاضر در كشور خودمان به يك چنين نوآوري هاي در حال گذر نياز داريم. ولي مي توانيم كاري كنيم كه در واقع صرفاً اين چنين نباشد كه يك نفر در كلاسي ثبت نام كرده، هزينه پرداخت كند و در ساعت مقرري، كار با اينترنت را در سطح اوليه ياد بگيرد.
من نمي دانم، چرا نبايد فكر كنيم كه اين همه مسجدي كه ما در ايران داريم، در ساعات غير نماز، مي توانند عملاً براي به كارگيري چنين امكانات قابل استفاده باشند. قطعاً امكاناتي اگر مشاركت مردم را طلب كنيم همان طور كه اين مساجد مفروش يا با پول مردم محله چلچراغ خريده مي شود مي توان با پول همان مردم محله، برايش يك چنين امكاناتي تهيه كرد. به نظر من بايد در اين مورد برنامه ريزي كرد. منتهي ابتدا بايد بر اين باور بود كه مردم عاقل هستند و خودشان مي دانند بايد چكار كنند. مهم اين است كه ما اين امكانات را در دسترس آنان قرار دهيم. به جاي اينكه مكرر بگوييم اين را ببين و آن را نبين، اين را بخوان و آن را نخوان، بكن، نكن؛ به او آموزش دهيم كه در واقع چگونه مي تواند از اين امكانات درست استفاده كند.
* سؤال آخرم به نقش دولت برمي گردد. آنچه مسلم است دولت مي تواند در برنامه ريزي ها و سياستگذاري هاي كلان در زمينه ارتباطات، از به كارگيري هر چه فراگير فناوريهاي نوين ارتباطي- اطلاعاتي و گسترش به جا و مؤثر در جهت توسعه حمايت كند. البته گاهي مطرح مي شود كه ما به لحاظ فقر مادي، مشكل داريم و يا مسايل ديگري عنوان مي شود. شما به عنوان محقق و استاد علوم ارتباطات اجتماعي، مشكلات عيني ما را در زمينه برنامه ريزي و سياستگذاري در اين مقوله، چگونه بررسي مي كنيد؟
- قطعاً امكانات اقتصادي و مادي در اين مورد سهم دارد. اما الزاماً يك سهم اوليه نيست. شما در حال حاضر، اگر كشوري مثل هند را - كه مي دانيم وضعيت اقتصادي انبوه جامعه هند، وضعيت خاصي است- در نظر بگيريد مي بينيد كه هند در جهان از نظر توليد نرم افزار، در جايي قرار گرفته كه به زودي مي تواند حرف اول را بزند و از بزرگترين صادركنندگان نرم افزارهاي كامپيوتري در دنيا خواهد شد و همچنين مي دانيد كه در بسياري از شهرهاي هند مثل بمبئي، مردم در خيابان ها مي خوابند و بسيار هم فقيرند. بنابراين مشاهده مي كنيد كشوري كه بسيار فقير است؛ البته به تكنولوژي دست يافته و اين موضوع را ما قبول داريم كه تا اين اندازه در اين زمينه پيشرفت كرده است. من فكر مي كنم كه با توجه به شاخص توسعه انساني، ما در حال حاضر در قسمت بالاي مياني جهان قرار داريم . مثلاً فاصله ما با مالزي خيلي زياد نيست؛ اين عامل اقتصادي، خيلي مهم نمي باشد.
واقعيت اين است كه من دو، سه تحقيق سنگين در اين ۱۰ سال اخير در مورد اين مباحث داشته ام. تحقيقات من در ايران نشان مي دهد كه ما اصولاً دچار يك سردرگمي عميق هستيم و در واقع، عامل بازدارنده ما مسأله سردرگمي حكومتي در باب اين فناوري است.
و شواهد اين سردرگمي را ما ديده ايم. فرض كنيد اگر ويدئو را به عنوان آغازي از اين قضيه در نظر بگيريم برخورد دهه۶۰ ما با ويدئو و برخورد دهه ۷۰ ما با ماهواره، تداوم همين سردرگمي هاست. اين سردرگمي بسيار مهم است و مي تواند تأثيرات بسيار مخربي در اينكه ما در دنيا، جاي خودمان را پيدا كنيم يا عقب بمانيم، ايجاد كند. اين نكته مهمي است كه بايد به آن بيشتر توجه شود.
مثال مي زنم، فرض كنيد ما در سال هاي اخير، در خيلي از سخنراني ها و نوشته ها شنيده ايم كه اينترنت منبع فساد است. حالا وقتي ما اين حرف را تكرار كرديم، حتي اگر در مساجد بي پول مردم، امكانات را هم فراهم كرديد، آن فردي كه خيلي اهل مطالعه نيست و تعدادشان هم در ايران زياد است، وقتي شنيده اينترنت، منبع فساد است، مطمئن باشيد كه اجازه نخواهد داد كه دختر دانش آموزش از اينترنت استفاده كند، حتي در مسجد.
ببينيد، به واقع ما در اين مورد سردرگم هستيم و اين سردرگمي ما سبب مي شود كه حواسمان نباشد كه وقتي ما چيزي را يك جانبه منفي مي كنيم، بعد خيلي بايد زحمت بكشيم تا آن را مثبت نشان دهيم.
اين سردرگمي بيشتر عامل است تا فقر اقتصادي.
آخرين نكته اين است كه متأسفانه در ايران، يك مشكل ديگري نيز داريم و آن اينكه سياستگذاري در اين گونه حوزه ها را افرادي انجام مي دهند كه اين تخصص را ندارند. من در مصاحبه هاي ديگر هم گفته ام كه در ايران محققين براي خودشان، كار خودشان را مي كنند و مردم هم كار خودشان را مي كنند.
* بله متأسفانه هر كسي كار خودش را مي كند و به ديگري كاري ندارد.
- متأسفانه، اين خيلي بد است. سياستگذاري را نبايد دولت مردان انجام دهند سياستگذاري را بايد افراد متخصص انديشمند با شهامت كه خيلي رضايت دولت مردان براي آنها اهميت ندارد و بلكه در پي انجام كار درست هستند، دنبال و مطرح كنند. اگر اين افراد، مداخله كنند، اين سياستگذاري ها جواب مي دهد. برخي مواقع هم، اگر دولت مردان متخصصين را به كار مي گيرند، مي بينيم كه متخصص تا زماني كه مطيع است امكان ادامه همكاري دارد. اينها به هم اتصال دارد و حلقه هايي است كه توي هم افتاده و تا اين حلقه ها با هم نگاه نشود، ما نمي توانيم اين نوع مشكلات را حل كنيم و عبور كنيم.
* خيلي ممنون، آقاي دكتر به نكته بسيار اساسي اشاره كرديد. با تشكر از وقتي كه در اختيار ما گذاشتيد.
|