جمعه 14 شهريور ۱۳۸۲
سال يازدهم - شماره ۳۱۵۸
تكنيك
Friday.htm

سينما و معنويت از زبان مجيد مجيدي
عالمي ديگر ببايد ساخت
مجيد مجيدي فيلمساز ايراني كه هم اكنون در يونان به سر مي برد ديروز پنجشنبه ۱۳ شهريور ماه، در سمينار فرهنگي، هنري و سينمايي يونان يك سخنراني با عنوان «سينما و معنويت» ايراد كرد كه متن اين سخنراني را با هم مي خوانيم.
003125.jpg
از اينكه فرصتي دست داد تا بتوانيم دقايقي را از نزديك با شما عزيزان به گفت وگو بنشينيم، بسيار خرسندم. سعدي، شاعر و نويسنده معروف قرن هفتم هجري، در اثر جاودانه خود گلستان داستان پارسايي را نقل مي كند كه تعريف آن براي شما خالي از لطف نيست. او از پارسايي مي گويد كه زخم پلنگي بر تن دارد و هر دارويي درمعالجه او بي فايده و بي اثر است. اما با اين حال پيوسته شكر خدا مي گويد. از او مي پرسند: چرا با اين زخم و درد سنگين شكر خدا مي گويي؟
من به مصيبتي گرفتارم نه به معصيتي.
سعدي، در اين داستان به نكته اي ظريف اشاره مي كند كه موضوع اين گردهمايي است.
زخم ها، درد ها و رنج هاي جسمي در مقابل گناه و معصيت و دوري انسان از معنويت بي مقدار و ناچيز است.
بحران جهان امروز چيست؟ انسان امروز از چه چيزي رنج  مي برد؟ جنگ، گرسنگي، تجاوز به حريم انسان ها، تقسيم بندي هاي ابلهانه جهان بر اساس قدرت، سلطه قدرت ها بر كشور هاي داراي منابع انرژي، به خاك و خون كشيدن ده ها هزار نفر زن و كودك در اقصي نقاط جهان، تحت عنوان پوشالي «حقوق بشر و دموكراسي»، همه و همه نشان از فقدان معنويت و سيطره يك نظام ضد اخلاقي و ضد انساني بر پهنه اين كره خاكي است. فضاي به وجود آمده، موجي از استرس، پريشاني ونااميدي است و گردي از پريشاني بر چهره ها نشسته است. به قول شاعره كشورم«فروغ فرخزاد»: هيچ كس نمي داندكه نام آن پرنده غمگين كه از قلب ها گريخته است، ايمان است.
استرس، پريشاني و نااميدي مرز نمي شناسد و ما در اين تراژدي خود ساخته به يك تقدير پيش مي رويم.
فرانسواي بزرگ، تروفوي عزيز، همان دغدغه هاي هنرمند ما را دارند. فارنهايت ۴۵۱ از جامعه اي مدرن در آينده اي نامعلوم مي گويد كه در آن كتاب خواني ممنوع است. منظور«تروفو» از بيان كتاب سوزي چيست؟ انديشه سوزي يعني چه؟
تصور من چنين است كه در نشانه شناسي و تفاسير ايماني، آنها، نهاد فرهنگ، تمدن، سنت و معنويت جوامع هستند كه در قربانگاه مدرنيت مسخ شده و در تجدد جاهل نابود مي گردند.
حضار گرامي؛ من به عنوان يك انسان در اين كره خاكي، بسيار متاسفم كه نمايشي چنين سخيف و نازيبا از تمدن و دستاوردهاي بشري ارايه مي گردد. افسوس، تضاد و تقابل پيشرفت هاي جديد در علوم، با ارزش هاي معنوي و انساني وهمي خود ساخته و ضد انساني است. هيچ تمدني داعيه اين را ندارد كه شريك درد و رنج همسايه ديوار به ديوار خود نباشي. اندوهناك كشتار هزاران انسان بي گناه نگردي و در نابودي سرزمين ها و شهرهايي كه به زور اشغال شده و به تاراج رفته اند مرثيه نسرايي.
نمي دانم شما با من هم عقيده هستيد كه گاه در حق اين واقعيت تاريخي بي اعتنايي روا مي شود يا نه؟ ريشه اين بي دردي و بي تفاوتي جهاني كه درآوارگي و كشتار هزاران كودك و سالخورده عراقي و افغاني مشاهده مي شود در چيست؟
آرزو مي كنم شما هيچ وقت مثل من شاهد مرگ روزانه نوزادان در آغوش سرد و يخ زده مادران گرسنه نباشيد. من سال پيش در فيلمي مستند كه در افغانستان توليد كردم، از نزديك مفاهيم جديد و دكترين هاي استعماري را ديدم و تا عمق به درد آمدم.
چقدر ما با دنيايي كه مرگ يك پرنده ما را مي رنجاند فاصله پيدا كرده ايم؟
چرا به اينجا رسيده ايم؟ چرا چنين بي تفاوت زندگي مي كنيم؟ چرا اگر تغييري در حس و حال ما صورت مي پذيرد مقطعي و زود گذر است؟
دلايل بسياري دارد كه در حوصله اين نشست نمي گنجد، اما يكي از مهمترين آنها بحث رسانه هاست. رصد كردن جهان از منظر سياستمداران و دولتمردان، آن اتفاق نامبارك و شومي است كه وجدان بيدار بشري را مي آزارد. نگاه ابزاري به ساحت قدسي هنر و سپردن افسار به دست دولتمردان و سياست بازان باعث بازتاب تمايلات آنها در آثار شده و هر كس به فراخور حال و نيت خود جولان مي دهد. خشونت، سكس، بي بندو باري و بسط و ترويج خرافه ها، جوامع و روابط حاكم بر آنها را مخدوش و در صدد از بين بردن امن ترين كانون آن يعني خانواده هاست.
افول اخلاقي و پايين آمدن سن بزهكاري و جرم و جنايت سر آغاز تسلط اين پديده شوم است.
عزيزان من:
آنچه جهان معاصر را تهديد مي كند سلاح هاي پيشرفته نيست، بلكه بي توجهي به ارزش ها ومنزلت انساني است. همين انسان روز  به  روز به كشتار مي انديشد و به برتري در جنگ و كشتار. در كويري چنان سوزناك و كشنده، سخن از فطرت انسان مثل باران مي ماند، مثل رود، مثل نسيم.
عشق، محبت، ايثار، گذشت، فداكاري و همه آنچه خداوند جزو دارايي انسان به او وديعه داده است حكم باران را دارند، حكم رود، حكم نسيم.
راه نجات براي آن بشر اسير در سراب مرگ و نيستي چيست؟
توجه به اين دارايي بزرگ (فطرت)، تلاش براي بازگشت و فهم دوباره آن، حلقه مفقوده اي است كه بايد به آن توجه كرد. فطرت مرز نميِ شناسد، سياه و سفيد، رنگ، نژاد... هيچ نمي شناسد... فطرت ميراث بشر است و اميد به نجات را قوت مي دهد.
دوستان من؛
آيا شما راه  ديگري جز بازگشت به فطرت خود سراغ داريد؟
عشق از ازل بوده و تا ابد خواهد بود. ايثار از خلقت بوده و تا اتمام سرنوشت جهان خواهد بود. آنچه به من مربوط مي شود و به ما يعني دوستاني كه رسالت فرهيختگي و هنرمند بودن را با خود به همراه دارند، يا د آوري اين مفاهيم فراموش شده است. من از اين جهت كه مسئولين اين سمينار به معنويت بها داده اند صميمانه دست آنها را مي فشارم و آن را سر آغاز خوبي براي تداوم، بسط و گسترش آن مي دانم.
براي ساخت جهاني نو، از يك نقطه اي بايد آغاز كنيم. دعوت به معنويت، دعوت به عشق، دعوت به هنر، دعوت به گفتمان، بارقه هاي اميد را روشن تر مي كند.
انتخاب آگاهانه شما، براي حضور در اين نشست و ارايه تعريف هاي جديد، مرا به تداوم اميدوار تر مي سازد. هنرمندان مي توانند مناديان خوبي براي تعريف جديد از هستي و عشق باشند و در اين بين سينمايي كه من در آن فيلم مي سازم و نفس مي كشم، نقش و اهميتي دو چندان دارد. جان فورد، فدريكو فليني، كوپريك، تروفو، هيچكاك، كوروساوا، اوزو، جيت راي و برگمان در نگاه انساني خود و آثار ارزشمندي كه به جاي گذاشته اند شاهدي بر اين ادعا هستند. از نگاه فليني، حتي سنگريزه ها در جهان هستي از حرمتي خاص برخوردارند و در حمكت آفرينش اگر بودنشان با نبودشان يكي بود قطعاً خلق نمي  شدند...
و من دوست دارم اين سنگريزه ها را بخوانم، لمس كنم و به راز ناگفته و ناشنيده آنها پي  ببرم...
روز به روز كه مي گذرد من بيشتر دلتنگ مي ِشوم. گاهي شديداً دلتنگ جيت راي، برگمان، كوروساوا، اوزو و ساير بزرگان سفر كرده مي شوم... هنوز هم آثار آنها طراوت خود را نگه داشته اند. راز اين ماندگاري را يقيناً بايد در توجه به مشتركات فطري انسان ها كه در اين فيلم ها موج مي زند دانست كه تلاش جدي براي پالايش روح بشر امروزي است و نزديك كردن ملت ها به هم.
خانم ها، آقايان
من نه از منظر دهكده جهاني بلكه از ديدگاه ارزشي به صراحت مي گويم كه جهان امروز، به مثابه يك خانواده است و مطمئن باشيد مشكلات مردم بي پناه افغانستان، عراق، فلسطين و هر نقطه ديگري در اين كره خاكي، مشكلات شما و همه ماست. ما به عنوان اعضاي اين خانواده در آلام و آرزوها و درد هاي هم شريك هستيم.
سعدي شاعر پرآوازه وطن زيباي من ايران در شعري مي گويد:
بني آدم اعضاي يكديگرند
كه درآفرينش ز  يك گوهرند
چو عضوي به درد آورد روزگار
دگر عضو ها را نماند قرار
من از حس مسئوليت پذيري و ياد آوري تنها يك مفهوم گفتم، اگر من و شما و تمام دوستان، تنها به يا دآوري و بيان آن همت  گماريم، قطعاً جهان رنگ ديگري خواهد گرفت. سايه عشق، محبت و جهاني پر از معنا، عدالت، امنيت و صلح گسترش خواهد يافت. آرزو مي كنم تا فيلم هاي من بتواند پيام آور صلح، دوستي، عشق و عدالت باشند. اميدوارم فيلم هايي را در سال هاي باقيمانده عمرم بسازم كه بتواند ايده و آرمان مورد بحث را به تماشاگر القا كند. مي دانم جهان آشفته تر از آن است كه من مي انديشم، اما من اميدوارم. شخصيت ها و قهرمان هاي داستان من اميدوار تر از هر زمان ديگر به نبرد با شرايط مي پردازند و آنها خوب خواهند ماند و خوب بودن را در سينه خود براي آيندگان پاس خواهند داشت. من دست همه سينماگران، انديشمندان و فرهيختگان را در همه اقصي نقاط جهان كه به انسان با احترام نگاه مي كنند و به پاسداشت فرهنگ و معنويت همت گمارده اند، مي بوسم و براي همه آنها آرزوي موفقيت مي كنم.
آدمي در عالم خاكي نمي آيد به دست
عالمي ديگر ببايد ساخت وز نو آدمي

به بهانه پخش فيلم «داستان آدل.ه» ساخته فرانسواتروفو از شبكه ۴ سيماي جمهوري اسلامي ايران
انسان، عشق، سينما
003140.jpg
ديدار آثار هنري متعالي، اقبالي خوش است براي هركه دغدغه اي فراتر از روزمرگي داشته باشد و دست مريزاد به دست اندركاراني كه امكان تماشاي آثار يكي از «انسان» ترين عاشقان سينما را- هر از چندي يكبار- فراهم مي آورند.
«فرانسواتروفو» همان عاشق كولي واري است كه زندگي اش با سينما گره خورده و عجين شده است. تولدش در اوايل دهه سي در پاريس مصادف با يكي از دوره هاي اوج سينماي شاعرانه فرانسه بود و بعدها خودش باني ظهور نقاط عطفي در سينماي فرانسه و جهان شد. سال هاي نوجواني اش در تنگناي معيشت و زبوني روزهاي اشغال- ابتدا آلمان و بعد آمريكا- سپري شدند و داغ طرد از طرف خانواده را نيز تا پايان عمر با خود حمل كرد. سينما به عنوان سرزمين روياها و مفري براي گريز از حقايق تلخ روزمره جايگاه ويژه اي در زندگي او يافت تا آنجا كه در تب و تاب فرار از مدرسه، دارالتاديب، كار و غيره، در چهارده سالگي باني يك باشگاه سينمايي با عنوان «پاتوق عاشقان سينما» شد و همين موجب آشنايي اش با «آندره بازن» نگره پرداز بزرگ فرانسوي شد. بازن تروفوي جوان را تحت حمايت و هدايت خود گرفت و توانست انرژي مهارناپذير اين سودايي جوان را به مسير عميق تري بكشاند. در گذر از ساليان نوجواني به جواني و امتحان مسيرهاي مختلف براي گذران زندگي سرانجام سينمانويسي را به عنوان حرفه برگزيد و ضمن پرداختن به بعضي مشاغل فرهنگي مرتبط در اولين نهادهاي فرهنگي بعد از جنگ، موفق شد به عنوان يك منتقد جنجالي كه حرف هاي نويي را در عرصه مناسبات كهنه و روند تجاري توليد فيلم در فرانسه براي گفتن داشت؛ اكثر مطبوعات هنري فرانسه را جولانگاه خود كند.
به عنوان يك حوزه فيلم، دريافت هاي عظيمش از انبوه تصاوير سينماي قبل از جنگ اروپا و فيلم هاي جديد آمريكايي دستمايه مناسبي بود براي انديشه نگره هاي جديد در عرصه هاي توليد و پردازش فيلم، گرايش او و ديگر همكاران همسن و سالش كه اغلب پس زمينه فرهنگي مشابهي با او داشتند (يعني تربيت ديداري در عرصه سينما مهم ترين شكل آموزش هاي هنري آنها را تشكيل مي داد) به فيلمسازان بزرگ قبل از جنگ فرانسه مثل ژان رنوار، رنه كلر، ماكس افولس، ژاك بكر و... با اشتياق وافري كه آثار آمريكايي هيچكاك، فورد، ولز ، لانگ و هاوكس... تا نيكلاس ري و سيموئل فولر و ديگر فيلم سازان مسلط آن روزگار زمينه اي شد كه به تولد نگره مهم مولف در عرصه نقد فيلم انجاميد و تروفو در شماره ۳۱ مجله «كايه دو سينما» در ۱۹۵۴ (۲۲ سالگي!) طي مقاله اي آن را به دنياي سينما عرضه كرد و ستون هاي ديدگاه هاي مسلط رايج را در هم كوبيد. جنجال هايي كه اين گروه جوان بر سر اثبات نظراتشان به راه مي انداختند، زمينه ساز كشف بسياري از صاحبان هنر و «سينماسازان» بزرگ عصر شد كه در سايه آثار به ظاهر درجه دومشان مانده بودند و آنان را از مقام كارچرخان هاي حقوق بگير كمپاني هاي فيلمسازي به جايگاه هنرمندان و خالقان آثار متعالي و بزرگ هنري رساند.
اما تروفو- و گروهش- از اين نيز فراتر رفتند و در پي حملات مستمر به ساختار كهنه سينماي فرانسه، آموخته ها را زمينه ورود عملي به عرصه سينما كردند و بار آخرين سال هاي دهه پنجاه ميلادي موج نوي سينماي فرانسه را به راه انداختند. موجي كه پژواكش در تمام دنيا طنين انداخت و آرمان هاي خالقان بزرگ نسل اول سينما را يك قدم ديگر به واقعيت نزديك كرد. تنها زمينه مشترك فيلم هاي اين جوانان، كنار آمدن با شرايط سخت و گران توليد فيلم (از طريق كار با عوامل نيمه حرفه اي و استفاده از لوكيشن و نور طبيعي) و عشق بي حد و حصرشان به سينما بود. به همين دليل به زودي هريك مطابق علايق اجتماعي و سياسي خود راه جداگانه اي در پيش گرفتند. در اين ميان تروفو به واسطه تاثيرپذيري از فضاي شاعرانه آثار رنوآر و تسلط تكنيكي مطلق هيچكاك در بيان تصويري فيلم ها، آثاري آفريد كه نه حد ميان سبك شخصي اين دو فيلمساز بلكه رويكرد جديدي در بيان مافي الضمير او به عنوان يك هنرمند حساس و رنج كشيده است. تروفو در اكثر آثارش، راوي سرگذشت انسان هايي است در جدال با شرايط ناخواسته و جبر تحميل شده. انسان هايي آسيب پذير و رنجور ولي در عين حال سرسخت كه به دنبال يافتن مفري براي خروج از شرايط تحميلي اند. آدل هوگو در فيلم «سرگذشت آدل. ه» (محصول ۱۹۷۵- پانزدهمين فيلم بلند تروفو) نمونه چنين قهرماناني است. او دختر فراموش شده نويسنده بزرگ فرانسوي بود كه به دليل شرايط زندگي و خلق و خوي پدر دچار سرنوشتي تباه شده بود و كوشيد تا از طريق بازيافتن عشقي گمشده، بر اين شرايط دشوار غلبه كند. شباهت زمينه زندگي آدل در كودكي و نوجواني، با آنتوان دوانل قهرمان ديگر تروفو (چهارصد ضربه و سرگذشتنامه هاي بعدي) و به نوعي ديگر خود تروفو، باعث مي شود كه دريابيم رنجنامه او، صرفنظر از ميزان پايبندي فيلمساز به واقعيت ها و يادداشت هاي به جا مانده حديث نفس خود تروفو است و محملي است براي شرح و توصيف موقعيت انسان و نسبت او با عشق از طريق واسطه اي به نام سينما. رابطه اي كه در اكثر آثار تروفو به طرق مختلف تكرار شده است و حتي در ساير فعاليت هاي سينمايي او نيز به چشم مي خورد. از همكاري هايش در مقام نويسنده طرح،سناريست، بازيگر و تهيه كننده گرفته تا كتاب هايي كه در مورد سينماگران مورد علاقه اش درآورده. هميشه براي او محور انسان بود؛ باهدف عشق؛ و ابزار سينما. يادش گرامي باد.
پيمان شوقي

قاب كوچك
جشنواره ملي ذكر الذاكرين در مشهد
سومين دوره ملي جشنواره ذكرالذاكرين، امسال در مشهد برگزار مي شود. جواد جعفري ـ مدير اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي خراسان ـ گفت: با رايزني هاي صورت گرفته، سومين دوره جشنواره ملي ذكرالذاكرين در عيد مبعث امسال در مشهد و با حضور هنرمندان سراسر كشور اجرا خواهد شد. وي جشنواره ذكرالذاكرين را ارايه رابطه مخلوق با معبود خود از طريق هنر خواند و برگزاري آن را در جوار بارگاه رضوي، نقطه عطفي در برگزاري اين جشنواره اعلام كرد. وي خاطرنشان ساخت: دوره هاي قبلي اين جشنواره در كردستان و اصفهان برگزار شده است.

مجيد دلبندم متوقف شد
ساخت فيلم «مجيد دلبندم»، به دليل درخواست چندين ميليون توماني صدا و سيما از تهيه كننده، مبني بر دريافت حق «كپي رايت» متوقف شد.
«بيژن بيرنگ» تهيه كننده و كارگردان سينما، در گفت وگو با ايلنا، ضمن اعلام اين خبر افزود: در حدود سه ماه پيش، به اتفاق « ايرج تقي پور» تهيه كننده سينما و مديريت بخش سينماي كودك بنياد فارابي به توافق رسيديم تا نسخه سينمايي « مجيد دلبندم» را توليد كنيم؛ ولي به دليل مبلغ بالايي كه صدا وسيما براي حق رايت اين مجموعه به تهيه كننده تحميل كرد، ساخت اين پروژه متوقف شد چرا كه تامين چنين مبلغي براي ما امكان نداشت.
بيرنگ در ادامه افزود: با توجه به مشكلاتي كه براي ساخت اين پروژه به وجود آمد، تغييرات عمده اي در قصه و ساخت فيلم ايجاد و در نهايت قصه جديد از شكل عروسكي خارج شد و نام آن نيز به « خواننده پاپ» تغيير يافت.
بيرنگ در عين حال، داستان فيلم «خواننده پاپ» را قصه اي جذاب تر و دوست داشتني برشمرد و گفت: داستان «خواننده پاپ» در مورد دو گروه موزيك پاپ است كه با هم رقابت دارند و در جريان ماجراي اين رقابت، مسايل و اتفاقات شيريني اتفاق مي افتد.
بيرنگ در مورد ويژگي هاي فيلم جديد خودگفت: فيلم «خواننده پاپ» اولين فيلم ديجيتال و اسپشيال افكت ايران است و در آن به دليل توانايي هاي خاصي كه قهرمان اصلي داستان دارد، از امكانات خاص و جلوه هاي تصويري ويژه استفاده شده است.

پروانه هشت پا صادر شد
اداره كل نظارت و ارزشيابي وزارت ارشاد پروانه ساخت فيلم سينمايي «هشت پا» به كارگرداني و تهيه كنندگي «عليرضا داود نژاد» را صادركرد. اين فيلم با مضموني اجتماعي داستان چند زن است كه به قصد پولدار شدن دست به اختلاس مي زنند.
فيلم «هشت پا» در مرحله پيش توليد قرار دارد و هنوز عوامل آن مشخص نيست.
فيلم « ملاقات با طوطي» ساخته قبلي داود نژاد نيز در نوبت نمايش قرار دارد.

جشنواره فيلم بانوان
مدير كل فرهنگ و ارشاد اسلامي آذربايجان غربي از برگزاري جشنواره فيلم هاي ويژه بانوان به جاي جشنواره موضوعي سينماي خانواده خبر داد. حجت الاسلام محمد باقر سپهري با بيان اينكه امسال مطمئناً جشنواره موضوعي سينماي خانواده به علت عدم همكاري برخي از ارگان ها و عدم تامين منابع مالي برگزار نمي شود، افزود: در اين حال، در نظر داريم كه به منظور تعريف مقام و منزلت بانوان در جامعه، فيلم هايي كه توسط بانوان در كشور توليد و كارگرداني شده را به عنوان يك جشنواره، جايگزين جشنواره موضوعي سينماي خانواده كنيم. وي افزود: در اين خصوص، با استانداري آذربايجان غربي، سازمان مديريت و برنامه ريزي و كار گروه زنان و جوانان استان هماهنگي هايي انجام گرفته كه در صورت تامين منابع مالي، بتوانيم جشنواره  فيلم هاي ويژه بانوان را برگزار كنيم.
حجت الاسلام سپهري سپس به تغيير سياست هاي معاونت سينمايي وزارت ارشاد درخصوص برگزاري جشنواره موضوعي در استان ها اشاره كرد و اظهار داشت: با توجه به اينكه در تمام استان ها امكان برگزاري و اجراي جشنواره هاي موضوعي فراهم نيست لذا در نشست اخير مسئولين وزارتي تصميم گرفته شد كه جشنواره هاي سينماي خانواده كه به نام استان آذربايجان غربي ثبت شده جزو يكي از اين جشنواره ها باشد.
استان آذربايجان غربي تاكنون ميزبان سه دوره جشنواره سينماي خانواده، در اروميه بوده است.

برترين ها
در جشنواره فني صدا و سيما
چهارمين جشنواره فني سازمان صدا و سيما به  منظور تجليل  از برگزيدگان  مراكز سازمان  و معرفي  برترين هاي  صدا و سيما ماه  آينده  در كرمان  برگزار مي  شود.
در اين  جشنواره  سه روزه  دست اندركاران  بيش  از ۳۷۰۰ ايستگاه  تلويزيوني  و ۹۶۰ ايستگاه  راديويي  موج  اف  ام / ۱۰۰ ايستگاه  موج  كوتاه  و متوسط  ۷ مركز مونيتورينگ  و ديگر بخش هاي  فني  ۳۰ مركز صدا و سيما براي  كسب  عنوان  برتر با هم  رقابت  خواهند كرد.
از جمله  مهمترين  اهداف  برگزاري  اين  جشنواره مي توان  به  تشريح  عوامل  موثر در ارزيابي  فني مراكز براي  همكاران ، ترويج  روحيه  وحدت ، همدلي  و مشاركت  و ارتقاي  كيفي  بهره برداري  از تجهيزات  فني  اشاره  كرد.
  همزمان  با برگزاري  اين  جشنواره  نمايشگاهي  با عنوان  معرفي  رشد صنعت  استان  كرمان  در ربع  قرن  انقلاب  اسلامي  برپا مي شود.

شهر فرنگ
قصه هاي مزرعه كوچك
مجموعه تلويزيوني «قصه هاي مزرعه كوچك» به كارگرداني سيروس مقدم كليد خورد.
ساخت اين سريال در حالي آغاز مي شود كه پخش مجموعه هاي تلويزيوني مهر خاموش و دريايي ها آخرين ساخته هاي سيروس مقدم به تازگي پايان يافته اند. اين كارگردان تاكنون مجموعه هاي ديگري چون «پليس جوان»، «مسافر» و «وكيل» را براي تلويزيون ساخته است.
مجموعه  تلويزيوني قصه هاي مزرعه كوچك كه به همت مهناز ميرجهانگيري و روزبه معصومي براي گروه فيلم و سريال شبكه اول سيما تهيه مي شود، داستان زن و شوهري را دنبال مي كند كه از وضعيت زندگي و معيشت خود در تهران راضي نيستند. به همين علت اين زوج جوان كه يكي دكتر روانپزشك و ديگري مربي مهدكودك هستند، تصميم مي گيرند به شمال كشور مهاجرت كنند. اما در راه تصادف كرده و اين مسئله باعث مي شود كه آنان با لاشه  يك اتوبوس اسقاطي مواجه شوند آنان تصميم مي گيرند كه اين اتوبوس را به رستوران تبديل كنند و همين امر ماجراهاي مختلف و جذاب اين مجموعه را پديد مي آورد.
اين مجموعه تلويزيوني در قالب ۲۶ قسمت ۴۵ دقيقه اي در تهران و شمال به مديريت علي محمدزاده تصويربرداري مي شود و بازيگراني چون كيهان ملكي، پونه حاج محمدي، ايرج راد، محمدحسين زارعي فر، زهره حميدي و مهري وداديان در آن به ايفاي نقش خواهند پرداخت.ساير عوامل اين سريال عبارتند از، نويسنده: آرش آبسالان، الهه گلپري، صدابردار: محمود قادري، مدير توليد: محمد ابراهيم پاسدار، دستيار كارگردان: مهدي گلستانه و سعيد عباسي.
003135.jpg

با خنداندن مي توان ذهن مخاطب را درگير كرد
احتمالاً ما در مورد طنز در تلويزيون دچار سوءتفاهم بزرگي شده ايم و فكر مي كنيم طنز يعني سبك بودن؛ تنها چشم مخاطب را درگير كردن به گونه اي كه ذهن او تعطيل باشد. اما تله تئاتر «بازرس» عكس اين مسئله را ثابت كرد.
جواد ظهيري، تهيه كننده تله تئاترهاي تلويزيوني با بيان اين مطلب افزود: تله تئاتر «بازرس» نشان داد كه با خنداندن نيز مي توان ذهن مخاطب را درگير كرد.وي درباره  تفاوت اين كار با تله تئاترهايي كه در گذشته تهيه كرده است، گفت: تله تئاتر بازرس هم كمدي و هم طنز است در نتيجه با بيننده عام تري ارتباط برقرار مي كند. «بازرس» مثل ساير كارهاي تئاتري سنگين نيست.
ظهيري درباره لزوم ساخت بيشتر چنين كارهايي در تلويزيون با توجه به كثرت مخاطب عام اين رسانه گفت: نمي توان چنين مسئله اي را عنوان كرد چراكه رسالت شبكه  چهار، برنامه سازي براي قشر فرهيخته است. آنها به دنبال كارهاي سنگين هستند.
وي ادامه داد: البته مي توان چنين عنوان كرد كه شبكه هاي تلويزيوني مي بايست كارهايي را ارايه كنند كه در عين حال كه پيام دارد و حاوي نكاتي اجتماعي ـ فرهنگي است مخاطب بسياري را نيز جذب كند. گفتني است «بازرس» براساس يكي از نوشته هاي نيكلاي گوگول، نمايشنامه نويس روس، توليد شده است. اين تله تئاتر ماجراي زندگي مرد شيادي را نشان مي دهد كه به همراه خدمتكارش به يكي از شهرهاي كوچك و دورافتاده سفر مي كند و مقامات شهر نيز مدت ها است كه منتظر ورود بازرسي از مركز هستند، با ورود غريبه به شهر مقامات تصور مي كنند كه او همان بازرسي است كه از مركز فرستاده شده و استقبال شاياني از او به عمل مي آورند در حالي كه ...
اين تله تئاتر هم اكنون از شبكه چهار سيما پخش مي شود و دو قسمت ديگر از آن باقي است.
گوگول در اين نمايشنامه بوروكراسي و مفاسد آن را به نقد مي كشد و با زباني طنز فساد اداري را افشا مي كند.

جست وجو در شهر
از مهرماه پخش مي شود
سريال جست وجو در شهر، از مهرماه سال جاري همزمان با هفته  نيروي انتظامي پخش خواهد شد.
سعيد تهراني يگانه، تهيه كننده با بيان اين مطلب افزود: اين سريال هم اكنون در مراحل انتهايي تدوين قرار دارد. از آنجـا كه كار به نيـروي انتظـامي متعلـق است مصـادف با روز نيروي انتظامي (۱۳مهر) پخش خواهد شد.وي ادامه داد: نزديك به هفده قسمت از اين سريال، آماده شده است و با در نظر گرفتن اين موضوع كه پخش اين سريال تا فروردين ماه ۸۳ ادامه دارد، بقيه  قسمت ها را همزمان با پخش سريال آماده خواهيم كرد. سريال جست وجو در شهر به كارگرداني حسن هدايت در قالب ۳۰ قسمت ۴۵ دقيقه اي ساخته شده است.
داستان اين سريال، به قلم فرهاد توحيدي به زندگي فردي با نام ستوان مسعود اميني مي پردازد كه دانشجوي ممتاز دانشكده افسري بوده و در سال ۵۶ در قسمت تجسس خدمت كرده است.او در حين پيگيري پرونده  مواد مخدر به سرنخ هايي دست پيدا مي كند كه نهايتاً ريشه اصلي آن نظم شاهنشاهي است.به همين دليل از پيگيري پرونده منع مي شود اما سماجت او سبب مي شود كه به زندان بيفتد. پس از انقلاب، اميني به همراه بسياري ديگر از زندانيان سياسي آزاد مي شود و ...
سريال جست وجو در شهر با مشاركت موسسه ناجي هنر و شبكه تهران تهيه شده است. حسن هدايت كارگردان اين كار كه سريال كارآگاه را هم اكنون از وي شاهد هستيم به دليل مشكلاتي با تهيه كننده پس از تصويربرداري، همكاري خود را با عوامل جست وجو در شهر قطع كرده است.

|  ادبيات  |   ايران  |   تكنيك  |   جامعه  |   رسانه  |   زمين  |
|  شهر  |   عكس  |   كتاب  |   ورزش  |   هنر  |   صفحه آخر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |