جمعه 14 شهريور ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۱۵۸
به انگيزه مصوبه جديد هيات وزيران براي صيانت از جنگل ها و مراتع
جنگل عرصه زندگي است
002855.jpg
اشاره: بر اساس مصوبه ۱۰ مرداد امسال هيأت وزيران براي صيانت از جنگل ها و مراتع، وزارت جهاد كشاورزي مكلف شده است، طبق قانون، حدود اراضي ملي را مشخص و تحت مالكيت دولت درآورد. طبق ماده ۵۶ قانون منابع طبيعي و مستثنيات، سال ها پيش، مرز بندي ميان اراضي ملي و مستثنيات صورت گرفته است. اما وجود كمبود هاي گوناگون موجب سوء استفاده هاي وسيعي درتصرف اراضي ملي، از جمله جنگل ها و مراتع و صدور سند مالكيت خصوصي براي اين اراضي شده است. اميد است مصوبه جديد دولت، زمينه را براي حفظ و حراست باقي مانده جنگل ها و مراتع به خصوص از دست اندازي اشخاص حقيقي و حقوقي كه به قصد ساخت وساز، به آنها هجوم آورده اند، فراهم كند. آنچه مي خوانيد, نگاهي گذرا به پيشينه و موقعيت كنوني جنگل هاي شمال ايران و نحوه بهره برداري از اين منابع مهم است.
جنگل هاي شمال ايران دربر گيرنده گونه هاي نادر و بسيار ارزشمندي است كه بر پايه تحقيقات كارشناسان، آخرين بازمانده گونه هاي گياهي دوران سوم زمين شناسي محسوب مي شوند.
اما اين منابع تجديد نا پذير و بسيار با ارزش در مدت دو دهه گذشته دستخوش بهره برداري هاي بي قاعده گشته است به طوريكه بخش وسيعي از اين جنگل ها از بين رفته است. وراي پاره اي نظرات افراطي كه خواستار قطع هر گونه بهره برداري از منابع جنگلي هستند و فارغ  از ديدگاه مقابل كه اين جنگل ها را به نوعي، مزرعه چوب مي داند، بايد در جست وجوي راه و روشي پايدار براي حفظ اين منابع گرانقدر بود.
گشايشي كه به تازگي براي واردات چوب، حاصل شده، اميدهاي تازه اي براي متوقف ساختن روند بهره برداري هاي بي رويه و مخرب از منابع جنگلي شمال ايجاد كرده است. اما كافي نيست. اساساً واگذاري جنگل ها كه در اوايل دهه هفتاد و برخلاف اعتراض وسيع كارشناسان جنگل ها و مراتع و دانش آموختگان اين رشته، آغاز شد، زمينه را براي بهره برداري هاي غير اصولي از منابع جنگلي مساعد كرد. هر بار كه اعتراضات تازه اي در اين خصوص مطرح مي شود، مدافعان روش بهره برداري غير اصولي فعلي به دلايل و مستنداتي متوسل مي  شوند كه بيشتر در چارچوب انشاي آن اهميت دارد و واقعيت هاي مربوط به آنچه را كه بر جنگل هاي ايران مي گذرد، بازگو نمي كند. در اين مورد پرسش هاي مختلفي مطرح شده است كه پاسخ دادن به آنها ضروري است و مي تواند به يافتن يك راه حل اصولي براي حفظ باقي مانده منابع جنگلي ايران كمك كند از جمله اين سؤالات چگونگي جايگزيني نهال هاي جديد به جاي درختان قطع شده در جنگل ها به ويژه جنگل هاي شمال ايران است. تعداد زيادي از كارشناسان و منتقدان روش بهره برداري فعلي از اين منابع بر اساس مشاهدات خودشان اعلام كرده اند كه در اغلب نقاط، پس از به اصطلاح پاكتراشي بسيار وسيع جنگل و قطع درختان اعم از پير و جوان، تراشه هاي نازك گونه هاي غير بومي مثل كاج غرس شده است كه اغلب اين نها ل ها در طول سال هاي اخير قبل از آنكه به ثمر برسند، از بين رفته اند.
در حاليكه بحث اصلي كارشناسان عدم سازگاري گونه هاي انتخاب شده با آب، هوا، خاك و اقليم شمال ايران است. در اين حال بهره برداري پنهاني يا به اصطلاح قاچاق چوب از منابع جنگلي ايران چنان ابعاد فاجعه باري يافته است كه متاسفانه،شماري از جنگلبانان شجاع و وظيفه شناس نيز قرباني اين عمليات خلاف منافع ملي شده اند. زمان آن فرا رسيده است كه نمايندگان محترم مجلس شوراي اسلامي قوانين لازم براي بازنگري سريع در نحوه بهره برداري نادرست از منابع جنگلي كشور را به تصويب برسانند و اقدامات لازم براي برخورد موثر با قاچاقچيان چوب به عمل آيد.
به نظر بسياري از كارشناسان و پژوهشگران جنگل هاي شمال ايران مجموعه اي از پديده هاي متنوع طبيعي است كه در طول قرن هاي متمادي با يكديگر ارتباط و وابستگي زنجيره اي برقراركرده اند، لذا زمينه هاي توليد و بهره برداري از آن نيز وجوه متعددي يافته اند. در اين بين قطع درختان، برداشت چوب از توليد جاري (رويش) و تغيير كاربري اراضي جنگلي، سه مشخصه بارز آن است كه همگان به راحتي آن را درك و احساس مي كنند.
رويش (توليد چوب) سالانه جنگل هاي شمال حدود دو متر  مكعب در هكتار بر آورد شده است، كه با فرض بعيد ثابت ماندن مساحت آن در طول ۲۰ سال گذشته (زمان آخرين آمار برداري جامع از وسعت جنگل هاي شمال، سال ۱۳۶۴ بوده است). مجموع توليد چوب سالانه جنگل هاي شمال چهار ميليون متر مكعب بر آورد مي شود. از نظر برداشت چوب، معادل همين مقدار را ساكنين آبخيزهاي شمال براي مصارف مختلف خود بهره برداري مي كنند. اما از آنجايي كه اغلب روستا ها در نواحي كم شيب و آفتابگير مستقر شده اند مقدار برداشت از جنگل هاي كم شيب شدت بيشتري دارد. همچنين در سنوات گذشته، سالانه ۵/۱ ميليون متر مكعب چوب در قالب مجوزهاي دريافتي و توسط ساير بهره برداران كه آنها نيز عمدتاً در قسمت هاي قابل كار جنگل ها به طور متمركز فعاليت مي كنند، برداشت شده است. بنابر اين بدون در نظر گرفتن تفاوت برداشت از نقاط مختلف جنگل، ناشي از شيبدار بودن برخي عرصه ها، قرق بودن بخشي از جنگل ها، فقدان امكانات دسترسي و ... و با احتساب ارقام قاچاق، سرجمع ميزان بهره برداري به ويژه در مناطق قابل كار، بسيار بيش از توان توليد جنگل هاست. براي مطالعه خصوصيات بهره برداري كه خواسته يا نا خواسته، طي نيم قرن اخير، شرايط قهقرايي را بر شمال كشور تحميل كرده اند، مي توان آنها را مورد بررسي قرار داد:
در طول سنواتي كه از اجراي اولين طرح هاي جنگلداري مي گذرد، شيوه هاي متفاوتي براي اداره آنها به كار گرفته شده اند. تا سال ۱۳۵۷ حدود ۶/۷۳ درصد وسعت طرح هاي جنگلداري در اختيار مجريان دولتي بوده است. با معطوف شدن سياست دولت جمهوري اسلامي به خصوصي سازي، اولين تعاوني جنگل در سال ۱۳۶۵ در گيلان تاسيس شد. از سال ۱۳۷۰ روند پرهيز دولت از اداره كردن مستقيم فعاليت هاي اجرايي، شكل جدي تري به خود گرفت. به طوريكه تا سال ۱۳۷۷ تعداد بيست تعاوني جنگل در استان هاي شمالي تشكيل شد. اما بنا به دلايل متعدد، ميانگين هزينه اين تعاوني  ها در اغلب سال ها بر  درآمد هاي آنها پيشي گرفت و از توان آنها براي رسيدگي و سرمايه گذاري در جنگل كاسته شد. تا جاييكه سهم آنها از اداره جنگل هاي شمال در ۳/۱۵ درصد وسعت طرح هاي جنگلداري واگذاري باقي ماند. همچنين در آن دسته از شركت هاي دولتي كه متولي اجراي طرح هاي جنگلداري هستند، علي رغم بهتر بودن نسبي عملكرد آنها، از نظر حفظ سيماي طبيعي جنگل توفيق چنداني حاصل نشده است. سهم مجريان دولتي و شركت هاي وابسته به دولت از وسعت طرح هاي جنگلداري تا سال هاي اخير ۴۳ درصد بوده است. باقيمانده سهم از وسعت طرح هاي جنگلداري در دست اجرا، حدود ۷/۴۱ درصد از آن بخش خصوصي بوده كه نسبت به سال مبدا ارتقاي چشمگيري نشان مي دهد. بنا به دلايل متعدد، اقدامات و مساعي مجريان مذكور طرح هاي جنگلداري در امر بهره برداري موثر تر از حفاظت، ترميم اثرات بهره برداري و احياي جنگل بوده است، لذا برآيند عملكرد آنها در اغلب موارد انتظارات را برآورده نكرده است. اجراي ۲۵۰ هزار هكتار نهال كاري در طول نيم قرن گذشته، با اميد به اينكه جاي تعدادي از درختان جنگلي برداشت شده را پر كنند، صرف نظر از كيفيت، روش اجرا و ميزان توفيق آنها، در مقابل آنچه از دست رفته، اقناع كننده نيست، مطابق آخرين مستندات منتشره از سوي سازمان جنگل ها و مراتع كشور، سالانه بيش از ۱۴ هزار هكتار از اراضي جنگلي تغيير كاربري يافته و از وسعت جنگل ها كاسته شده است كه البته افت كيفي مداوم در سطوح وسيعي از جنگل ها، بر اثر تاثيرات جمعيت هاي جنگل نشين و ساير بهره برداران نيز به ارقام كمي اضافه مي شود. بايد اذعان داشت وجود شرايط نامطلوب، نافي زحمات كليه همكاراني كه با تمام وجود در عرصه هاي جنگلي يا عرصه هاي اداري تلاش مي كنند نيست، بلكه حاكي از آن است كه وضع موجود با تمام ويژگي هاي مثبت كه براي آن متصور مي شويم مطلوب نبوده و نياز فوري و اضطراري به بازنگري، اصلاح و تقويت دارد. تقديم جان توسط تعداد زيادي از قرقبانان و محافظين جنگل در سال هاي اخير از اين دست ضروريات است.
آبخيزنشيناني كه به طرق متنوع طبيعي به منابع طبيعي اتكاي معيشتي و حياتي دارند، نيز در بهره برداري از جنگل هاي شمالي ايران دخيل هستند. اين جمعيت ۵/۱ ميليون نفري در ۳۴۰۰ پارچه آبادي كه فاصله متوسط آنها از يكديگر فقط دو كيلومتر است مستقر شده اند. مقدار برداشت چوب آنها معادل كل رويش سالانه جنگل هاي شمال است. اين جمعيت فزاينده در مسير توزيع ميراث بين فرزندان خود، اراضي كشاورزي تحت تصرف و تملك را در وسعت هاي كوچكتر تقسيم مي كنند وچون راندمان و مجموع درآمد واحد هاي خرده شد كفاف هزينه خانوار و توليد را نمي دهد به اراضي جنگلي مجاور دست اندازي مي كنند. آنها همچنين دام هاي خود را كه تعدادشان مازاد بر ظرفيت چراگاه است در فصول نامناسب در جنگل رها مي كنند. اين تعداد دام در مدت كوتاهي اكثريت نهال ها را مي بلعند. از آنجاييكه دركف جنگل هاي انبوه علوفه كافي براي تغذيه دام نمي رويد، دامداران ابتدا جنگل ها را تنك كرده بعد، مراتع مشجر و سپس به كشتزارها و در نهايت به علفزار هاي كم بازده تبديل مي كنند.
جمعيت هاي ساكن در آبخيز ها (جنگل ها و مراتع) كه ارتباط و اطلاع آنان از اقدامات و تصميمات عادي دولتي اندك است ولي خود را صاحب اصلي قلمرو خويش و دولت را متولي ثانويه آن مي دانند. ايشان از اقدامات دولتي اظهار نارضايتي و عدم اطمينان كرده و آنها را باور ندارند. نوع ارتباط آنها با منابع طبيعي اغلب جهت رفع حوايج عادي و بدون جنبه هاي تجاري است، هر چند برخي اجير قاچاقچيان شده و متاع  گران را به بهاي ارزان مي فروشند.
مطابق آنچه بيان شد حفاظت از جنگل مقوله پيچيده اي است كه ريشه هاي آن در مسايل طبيعي، اداري، اجتماعي، اقتصادي، توليدي، سياسي و فرهنگي در هم تنيده است. برخي از مهمترين عوارض وضع موجود عبارتند از:
نياز جمعيت فزاينده و پيامد هاي آن از قبيل پيشروي و تجاوز مرز روستا ها و شهر ها در جنگل هاي مجاور،تغيير كاربري اراضي جنگلي توسعه جزاير عاري از درخت و پيوستگي كانون هاي تخريب به يكديگر و ايجاد لكه هاي بزرگ جنگل زدايي شده، بهره برداري بي رويه از چوب به عنوان كالاي درآمدزا و تجاري، چوب سوخت، مصالح ساختماني و مواد اوليه كارخانجات صنايع چوب و كاغذ كه اغلب فاقد توجيه طبيعي و اقتصادي اند، قطع شاخ و برگ درختان براي تغذيه دام و كاهش دادن تاج پوشش درختان براي تابش آفتاب و رويش علوفه، برداشت شديد از گياهان دارويي طبيعي، شكار حيوانات و پرندگان، معدن كاوي زغال سنگ و پوك شدن عرصه هاي مستعد رانش به خاطر رعايت نشدن اصول فني، بهره برداري بيش از حد مجاز شن و ماسه كه نظم هيدرولوژيك رودخانه هاي كوچك و بزرگ را دچار اغتشاش كرده و ده ها مورد تحميلي بر اين منابع كه اغلب منافع افرادي را كه در بيرون از جنگل ها ساكن بوده و به صور مختلف از وضع موجود منتفع مي شوند را تامين مي كند.
براي رفع هر يك از عوامل ياد شده بايد به اصلاح زمينه هاي تخريب منافع توجه كرد. احيا و تقويت توان توليدي مراتع براي تامين بخشي از خوراك دام، ايجاد تعادل بين دام و مرتع، اجراي طرح تجميع تك خانوارهاي ساكن در نواحي جنگلي، ايجاد مدارس و هنرستان هاي آموزشي ترويجي در روستا هاي داخل آبخيز ها، تمركز و ساماندهي دامداري ها و نظارت مدام بر تحركات و فعاليت هاي فصلي آنها، ثبت مرز قانوني حواشي ۴۵۰۰ پارچه آبادي و شهرهاي مجاور جنگل هاي شمالي، مديريت متمركز بر هر گونه فعاليت هاي عمراني در محدوده منابع طبيعي شمال، تغيير الگوي مصرف انرژي گرمايي و سوخت روستا ها، تقويت نيروها و تشكيلات حقوقي منابع طبيعي و محيط زيست و بانك اطلاعات متخلفين در دواير قضايي، تعيين آستانه بحراني و مجاز بهره برداري از جنگل هاي با وضعيت هاي متفاوت، شناسايي نواحي بحراني كه در برخي مواقع برداشت حتي يك متر مكعب چوب، از آنها با منافع ملي كشور منافات دارد، تفكيك نواحي عادي و ... از جمله اقدامات موثري هستند كه اجراي هر كدام لوازم خاص خود را مي طلبد هر چند مطلب مطروحه مناظر نامطلوبي از آنچه در پهنه خزري در حال وقوع است را پيش چشم مي گذارد اما نبايد فراموش كرد كه در ساير نقاط كشور وضع تخريب و تجاوز دام به منابع طبيعي به مراتب بدتر از شمال كشور است. شاهد عيني اين مدعا وقوع سيل هاي ويرانگر ، توفان شن، رانش و ساير حوادث طبيعي است كه در سنوات اخير نظير بارش هاي جوي، تكرار سالانه حتي فصلي يافته اند.
بنابراين راه حل حفاظت از باقي مانده جنگل ها و مراتع به ويژه در شمال كشور، خلع  يد يا كاهش تصدي يك سازمان تخصصي اجرايي كه مثل همه كشور ها تاكنون مسئوليت حفاظت، احيا، توسعه و بهره برداري از آن را بر عهده داشته، ولي علي رغم آنچه در كشورهاي موفق جاري است، اختيارات متناسب با آن لوازم، امكانات، پشتيباني همه جانبه موثر، برنامه مديريت جامع آبخيز ها (كه كليه دستگاه هاي عامل را تحت يك ضابطه قدرتمند و جدي تابع يك جهت و هدف موظف به همكاري با آن سازمان كند) ساختار و تشكيلات مناسب، مديريت سازماني و افراد متخصص و پژوهنده را در اختيار نداشته، نخواهد بود بلكه بايد حلقه مفقوده را در اين وادي جست وجو كرد.
جواد سفري

ده پيشنهاد مفيد براي حفظ محيط زيست
آموزش هاي زيست محيطي را بايد از خانه و مدرسه آغاز كرد
002885.jpg
به وجود آمدن حالت بي تفاوتي در جامعه نسبت به محيط زيست پيامد هاي بسيار زيانباري دارد و در دراز مدت به از بين رفتن ذخاير طبيعي از جمله( خاك، آب، انسان، حيوانات و...) خواهد انجاميد. بنابراين هر چه زودتر در اين زمينه اقدام شود نتايج بهتري مي توان گرفت اگر چه هم اكنون هم بسيار دير است.
اگر شما احساس مسئوليت نسبت به محيط زيست خود داريد بايد تلاش كنيد تا از اين لحظه محيط را ويران نكنيد و از آنچه كه باقي مانده به خوبي محافظت كنيد. چرا بايد بسياري از گنجينه هاي طبيعي خود را ويران كنيم؟ و چرا بايد عوامل اصلي نابودي حيوانات و يا گياهان ارزشمند باشيم؟
آدمي بيش از ديگر موجودات در طول مدت كوتاهي در تخريب محيط زيست شركت داشته است. آدمي با بي توجهي، حرص و طمع خود و با مصرف بي رويه، محيط زيست را مورد تهاجم قرار داده است. انسان اتمسفر(جو) را سمي و زمين و آب را آلوده كرده است. منابع طبيعي را بدون هيچگونه آينده نگري نابود كرده است. حال كه ما تاكنون چنين برخورد كرده ايم بياييم به چند پيشنهاد ساده براي حفاظت محيط زيست توجه كنيم:
۱- بايد استفاده بي رويه و غير ضروري از اتومبيل را به طور جدي متوقف كنيم و به جاي آن از دوچرخه استفاده كنيم. استفاده ار دوچرخه مزاياي بسياري نسبت به اتومبيل دارد، از جمله:
۱- وسيله اي امن تر از اتومبيل است.
۲- باعث آلودگي نمي شود.
۳- ورزشي است كه باعث كاهش وزن و سلامتي در انسان مي شود.
البته براي تحقق چنين هدفي در دراز مدت بايد شهرداري ها بخشي از خيابان ها را به اين منظور اختصاص دهند. با رواج دوچرخه سواري در سفر هاي كوتاه مي توانيم ضمن كمك به حل مشكل ترافيك، در كاهش آلودگي هوا نيز سهيم باشيم و علاوه بر اين در مصرف سوخت نيز صرفه جويي كنيم.
۲ - سيگار نكشيد، بدن خود و محيط تنفسي ديگران را آلوده نكنيد زيرا كشيدن سيگار چيزي جز خطر ابتلا به سرطان نيست.
۳- تا حد امكان از وسايل برقي استفاده نكنيد وبه جاي آن از ابزار هاي دستي استفاده كنيد.
۴- ناچاريم در دراز مدت به انرژي هايي كه باعث آلودگي نمي شود مانند انرژي باد, آب و خورشيد روي بياوريم.
۵- بازيافت مواد مصرفي يكي از نو آوري هايي است كه در جهت حفظ محيط زيست بايد بياموزيم كه هيچ زباله اي غير قابل بازگشت نيست. شهرداري ها بايد محفظه هاي جداگانه اي براي زباله هاي گوناگون در مناطق مختلف تعبيه كنند.
۶- ضمن خودداري از قطع درختان به عنوان طرح ملي در هر كارگاه، شركت و تشكيلاتي بخش درختكاري و نگهداري و حفاظت درخت ايجاد شود و به جاي چمن كاري، نهال هاي درختان مفيد از نظر چوب و ميوه و زيبايي كاشته شود و حفظ و حراست شوند. حتي درختان كريسمس را نيز مي توان در جايي كاشت كه مجبور به بريدن آن نباشيم. به طور كل توسعه فضاي سبز باعث كاهش آلودگي هوا و فرسايش خاك و همچنين زيبا سازي شهر مي شود و درختكاري و ايجاد جنگل باعث كاهش صدمات سيل و طوفان مي گردد.
۷- نبايد در مصرف آب، گاز و برق زياده روي كرد. بايد آنها را اقتصادي  مصرف نمود، فشار آب لوله هاي خود را كم كرده و هنگامي كه مشغول به  كار ديگري هستيد آب را هدر ندهيد. در آبياري صرفه جويي كنيم.
۸- خانه هاي خود را چراغاني نكنيد، اگر خانه شما با يك لامپ هم روشن مي شود ضمن صرفه جويي فضاهايي را كه كسي از آن استفاده نمي كند، روشن نكنيد.
۹- استفاده بي رويه از مواد شيميايي عموماً براي محيط زيست مضر و مخرب هستند. سعي كنيم از اسپري هايي كه براي لايه ازن ضرر ندارد استفاده كنيم.
۱۰- براي حفظ محيط زيست از آلودگي ها لزوماً ابتدا بايد آموزش هاي لازم از طريق رسانه هاي جمعي به طور مستمر داده شود و همزمان با تعريف قوانين و با آموزش و تاكيد بر جرايم هر خطاي زيست محيطي، هزينه هاي سنگيني از مشاغل آلاينده زا و آلوده كننده دريافت گردد و صرف بهبود محيط زيست شود تا هوايي پاك، خاكي پاك و آبي گوارا و سلامتي و آرامش داشته باشيم ضمناً آموزش را بايد از خانه و مدرسه آغاز كرد و در كل جامعه توسعه داد.
منبع: منابع سازمان ملل
ترجمه: فريبا لولاچي

نگاه
ميراث زيانبار
002870.jpg
اسماعيل عباسي
آيا از خود پرسيده ايم به عنوان يك شهروند، يكي از ساكنان زمين به فرزندان خود چه چيزي را واگذار مي كنيم؟ آيا در روزگار نسل هاي پيش از ما وضعيت خاك، آب، هوا و حيات وحش به همين صورت بود و آيا در آينده بدتر از اين نخواهد شد.
راه  حل ها كدامند و سهم ما به عنوان يك شهروند چيست؟
مشكلات زيست محيطي عصر ما شامل گرم شدن غيرعادي زمين، دگرگوني زيانبار آب وهوا، انقراض گونه هاي زيستي و آلودگي هاي متعدد، يك فهرست و سياهه طولاني را تشكيل مي دهند. اما براي شناخت ريشه ها و علل بحراني كه اكنون بشر در حوزه محيط زيست با آن روبه رو شده، بهتر است مضامين محوري را بررسي كنيم:
برپايه برآوردهايي كه سازمان ملل متحد انجام داده است، جمعيت جهان اكنون فراتر از شش ميليارد نفر است، يعني در واقع از بسياري موجودات پرجمعيت جهان بيشتريم و به هر اندازه كه سهم زي توده ما بالا مي رود، سهم زي توده ديگر موجودات زنده پايين مي آيد. جمعيت بيشتر، آثار مخرب  بيشتري بر زمين دارد و الگوي مصرف ما را به زيان محيط زيست تغيير مي دهد. به همين دليل بسياري از كشورها، اقدامات اساسي براي كنترل جمعيت به سود محيط زيست و آينده انسان و كره مسكوني به عمل آورده است.
پيامدهاي تكنولوژي در بسياري از زمينه ها براي كره زمين و محيط زيست منفي بوده است. زماني كه نخستين دستاوردهاي بشر در زمينه فناوري و اختراعات جديد آشكار شد، اين اميدواري را در پي داشت كه انسان برمبناي خرد و استفاده مطلوب از فناوري ها و كشفيات جديد، به بهبود زندگي همت گمارد، اما در عمل چنين نشد. جهان سرمايه داري در غرب كه بهره برداري هرچه بيشتر از منابع و ذخاير طبيعي، توليد بيشتر و كسب سود بيشتر را به عنوان مهم ترين آماج پيش رو داشت، تاثيرات عمده اي بر محيط زيست و اقتصاد جهاني به جا گذاشت. نماد استفاده غيرعقلايي از فناوري و دستاوردهاي علمي بشر، تبديل انرژي هسته اي به بمب هاي ويرانگر و مرگبار بود كه براي نخستين بار در خلال جنگ جهاني دوم و در دو شهر بزرگ ژاپن يعني هيروشيما و ناكازاكي، فروريخته شد و هزاران انسان را به كام مرگ فرستاد در حالي كه انرژي هسته اي در بسياري از زمينه ها، كاربردهاي مفيد و صلح آميز دارد.
نامتعادل بودن الگوي مصرف در سراسر جهان نيز از عوامل مهم تخريب محيط زيست و از ميان رفتن منابع و ذخاير مصرف است، روندي كه نسل هاي آينده را براي دستيابي به بسياري از مواد با بحران جدي رو به رو مي سازد. الگوي مصرف امروزه در سراسر جهان توسط توليدكنندگان عمده اي كه در قالب توليد انبوه و شركت هاي چندمليتي فعاليت دارند بر ديگر مردم جهان تحميل مي شود. مدل خودروها، هر سال تغيير مي كند و لوازم زندگي مثل يخچال، تلويزيون و... نيز به همين ترتيب دستخوش تغييرات سريع هستند، مصرف كنندگان كه تحت تاثير تبليغات روزافزون و برخلاف گذشته، به سرعت به خريد كالاهاي جديد روي مي آورند، انبوهي از وسايل و به اصطلاح دست دوم را در طبيعت رها مي كنند. هرچند در بسياري از زمينه ها امكان بازيافت و بازتوليد كالاهاي دست دوم فراهم شده است اما سرعت و شتاب توليد و انباشت زباله هاي دربرگيرنده انواع فلزات و مواد مسموم كننده در طبيعت از توان خود پالايي آب، هوا و خاك افزون تر است و به همين دليل هرسال شاهد آلودگي بيشتر منابع آب، خاك و هوا در سراسر جهان هستيم. در كشور ما، استفاده بي رويه از كيسه هاي نايلوني يكي از نمادهاي آشكار الگوي مصرف غلط و زيانبار است. بسياري از ما هنگام عبور از جاده ها و حتي مكان هاي طبيعي، انبوهي از كيسه هاي نايلوني رها شده در طبيعت را مي بينيم كه متاسفانه هر سال بر تعداد آنها افزوده مي شود. اين كيسه ها طبق نظر كارشناسان دستكم ۴۰۰ سال در خاك مي مانند و در اين مدت، زيان هاي سنگيني به خاك، ميكروارگانيزم ها و چرخه زندگي در طبيعت وارد مي كنند. به اين ترتيب ما ناخودآگاه، ميراث زيانباري براي فرزندان خود و نسل هاي آينده به جا مي گذاريم، در حاليكه زمين يا آب و خاك را پاكيزه و فارغ از آلودگي از پدران خود تحويل گرفته بوديم. براي كاهش آلودگي ها و خساراتي كه تا قرن هاي متمادي آثار آن در كره مسكوني باقي مي ماند، حداقل مي توانيم از رها كردن بسياري از اشيا و مواد در طبيعت خودداري كنيم. بسياري از ما به غلط عادت كرده ايم كه كيسه هاي نايلوني را در طبيعت رها كنيم، به خصوص، هنگام مسافرت در جاده ها و يا در بزرگراه ها بارها، شاهد رها شدن اشياي گوناگون به خصوص كيسه هاي نايلوني از پنجره خودروها به خارج هستيم و بر اثر تكرار اين عادت زيانبار، پوشش گياهي دوسوي بسياري از جاده هاي ايران زير قشري از كيسه هاي پلاستيكي قرار گرفته و صحنه هاي بسيار مشمئزكننده اي به وجود آورده است. سهم دستگاه هاي مسئول در تحقق بخشيدن به روند بازيافت و خارج كردن مواد آلاينده از طبيعت مهم و براي محيط زيست كشور ما سرنوشت ساز است. اكنون بسياري از دامنه هاي كوهستاني و مناطق جنگلي به ويژه در شمال كشور پر از زباله شده است و مراكز دفن زباله در تهران و ديگر شهرهاي بزرگ كشور با وضعيت بحراني روبه رو است. براي كاهش اين مشكل بزرگ، نخست بايد نسبت به بهبود الگوي مصرف جامعه اقدامات اساسي به عمل آيد و به موازارت آن، راه اندازي هرچه سريع تر كارخانه هاي تبديل و بازيافت مواد، عملي شود.

از هفت گوشه جهان
رودهاي شبه قاره و نگراني بنگلادش
002860.jpg

طرح جديد هند براي تغيير برخي رودخانه هاي بزرگ به منظور تامين آب موردنياز كشاورزي، موجب نگراني بنگلادش شده است. اين رودها كه بيشتر از هيماليا سرچشمه مي گيرند، براي هر دو كشور هند و بنگلادش به خصوص بخش كشاورزي اين كشورها جنبه حياتي دارد. هند قصد دارد با احداث سد و آبراهه مسير ۳۷ رودخانه را از مسير مناطق سيل خيز شرق به ناحيه خشك و كويري مركزي و جنوب غربي تغيير دهد. هدف هند تامين آب موردنياز آبياري و همچنين كسب انرژي برق است. اما تشكل هاي هوادار محيط زيست در هند و دولت بنگلادش با دو دليل متفاوت به مخالفت با اين طرح برخاسته اند. هواداران حفظ محيط زيست مي گويند اين اقدام هند قانونمندي هاي طبيعت و تعادل زيستي را در شبه قاره بر هم مي زند و دولت بنگلادش نيز نگران آن است كه با تغيير مسير رودخانه ها، بخش كشاورزي اين كشور با كمبود شديد آب روبه رو شود و همچنين، انحراف رودخانه ها روند بيابان زايي را در بنگلادش شتاب مي بخشد.

تابستان داغ و اره ماهي ها
002865.jpg

با فروكش كردن گرماي شديد تابستاني در قاره اروپا اكنون، آمارهاي تازه اي از ضايعات ناشي از اين موج گرما برملا مي شود. مسئول محيط زيست ايالت راين شمالي واقع در هلند اعلام كرد كه بر اثر گرماي شديد حدود ۳۰ هزار اره ماهي در رودخانه راين تلف شدند. اين واقعه به گفته كهنسالان هلند، دستكم در صد سال گذشته سابقه نداشته است. گرماي شديد تابستاني در هلند و ديگر كشورهاي اروپا كه خسارات سنگين اقتصادي برجاي گذاشته، منشا اقليمي ناشناخته اي داشته است، اما اغلب كارشناسان اين گرما را ناشي از دگرگوني هاي غيرعادي آب و هواي جهان كه خود معلول و تحت تاثير گازهاي آلاينده به ويژه منوكسيد كربن است، اعلام كرده اند.

از جزاير سليمان تا مكزيكوسيتي
002875.jpg

با مرگ يكي از كمياب ترين گونه هاي دلفين در پارك آبزيان «نين زوك» واقع در مكزيكوسيتي، مسئولان مربوطه اين پارك را تا اطلاع ثانوني تعطيل كردند. گونه تلف شده از دلفين هاي پوزه بلند است كه بسيار كمياب و در معرض انقراض هستند. به دليل شباهت پوزه اين دلفين ها به بطري، آنها را با همين صفت يعني بطري شكل هم ناميده اند. هواداران حفظ محيط زيست ضمن انتقاد شديد از مسئولان پارك،  آنها را متهم كرده اند كه با آوردن ۲۸ دلفين ناياب از جزاير سليمان و نگهداري آنها در يك محيط ناسازگار موجبات مرگ تدريجي آنها را فراهم كرده اند. يك كارشناس حيات وحش، مرگ دلفين پوزه بلند را ناشي از عدم انطباق با محيط و فشارهاي عصبي ذكر كرده است.

بازگشت به عرصه زندگي
002880.jpg

مراقبت هاي مشترك مردم و دوستداران حيات وحش در ذخيره گاه هاي طبيعي نزديك «سائوپولو» واقع در برزيل، به تداوم حيات بعضي از گونه هاي كمياب و در خطر انقراض پستانداران كمك شاياني كرده است. به گزارش نشريه «دنياي زندگان» چاپ برزيل كه بيانگر افكار و فعاليت يكي از بزرگترين تشكل هاي مردمي طرفدار حيات وحش در اين كشور است، درنتيجه مراقبت نيروهاي متخصص و دوستداران حيات وحش و به ويژه پشتيباني ساكنان بومي مناطق حفاظت شده، دوگونه كمياب از پستانداران كوچك شامل نوعي گربه وحشي و سمور، كه به شدت در خطر انقراض قرار داشتند، به عرصه حيات بازگشته اند و اينك، فعالان حفظ حيات وحش در اين نواحي مي توانند كوشش هاي خود را، صرف نجات گونه هاي ديگري كه با خطر نابودي روبه رو هستند، بنمايند.
ترجمه و انتخاب: سعيدعلوي نائيني

زمين
ادبيات
ايران
تكنيك
جامعه
رسانه
شهر
عكس
كتاب
ورزش
هنر
صفحه آخر
|  ادبيات  |  ايران  |  تكنيك  |  جامعه  |  رسانه  |  زمين  |  شهر  |  عكس  |
|  كتاب  |  ورزش  |  هنر  |  صفحه آخر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |