اشاره: در پي برگزاري اجلاس جهاني آموزش در داكار در سال ۲۰۰۰، «چارچوب عمل داكار- آموزش براي همه: عمل به تعهدات جمعي» مورد تصويب وزراي آموزش و پرورش كشورهاي جهان قرار گرفت و دولتها متعهد شدند كه وضعيت آموزش و پرورش خود را به لحاظ كمي و كيفي تا سال ۲۰۱۵ بهبود جدي بخشند. با عنايت به اهميت كنفرانس داكار و همچنين ضرورت حساسيت زايي و اطلاع رساني در خصوص برنامه آموزش براي همه، سازمان يونسكو ايام برگزاري كنفرانس داكار را هفته «آموزش براي همه» اعلام كرد.هدف «آموزش براي همه» «حذف تبعيض هاي جنسيتي در آموزش در دوره هاي ابتدايي و متوسطه تا سال ۲۰۰۵» اعلام شده است.
|
|
توجه به آموزش در سطح بين المللي از اواخر دهه۸۰ به صورت جدي شروع شد. ضرورت تعليم و تربيت و پيچيدگي آن و در عين حال مشترك بودن مباحث آموزشي در كشورهاي مختلف، همگان را به فعاليتهاي مشترك در زمينه آموزش ترغيب كرد. بنياد همكاريهاي علمي و فرهنگي- بين المللي در ۱۶ نوامبر ۱۹۴۵ با تأسيس سازمان آموزش علمي و فرهنگي ملل متحد كه هدف آن ايجاد صلح بر مبناي «همبستگي معنوي و فكري» بود، شكل گرفت كه «جنگها نخست در اذهان بشر آغاز مي شود، از اين رو دفاع از صلح نيز بايد در ذهن انسانها شكل گيرد.»
يونسكو با ازدياد و تقويت مناسبات آموزشي، علمي و فرهنگي دو هدف كاملاً پيوسته را تعقيب مي كند. يكي از اين اهداف توسعه است و براساس اين هدف، وراي تقاضاهاي ساده پيشرفت مادي، بايد به طيف گسترده اي از خواستهاي انسان پاسخ گويد، بدون آنكه ميراث نسلهاي آينده را به خطر افكند. هدف بعدي برقراري فرهنگ صلح، براساس آموزش مسئوليت شهروندي و مشاركت كامل در فرآيندهاي دموكراتيك است. علي رغم اين ايده هاي مناسب، فعاليت يونسكو در عرصه آموزش بين المللي در دهه ۵۰ تا ۸۰ تحت الشعاع، جنگ سرد و منازعات قدرت بين دو قطب اصلي نظام بين الملل قرار داشت. به همين خاطر حركت جدي و اساسي كه تمامي دولتمردان را مخاطب قرار داده و تعهد براي دولتها ايجاد كند كه نسبت به آموزش اساسي و پايه و كاهش بيسوادي اقدام كنند صورت نگرفت.
اما از اواخر دهه۸۰ ، تشكيل كنفرانس ها و نشست هاي بين المللي در خصوص آموزش، فزوني يافت و جريان و حركت جديدي آغاز شد كه ضمن ايجاد تعهد جدي در ميان دولتها، ملت ها را نيز حساس كرد تا نسبت به آموزش كودكان و بزرگسالان جديت بيشتري صرف كنند.
اولين كنفرانس جهاني «آموزش براي همه» در ماه مارس سال ۱۹۹۰ در جامتين تايلند برگزار شد. در اين كنفرانس كه با حمايت خاص سازمانهاي يونسكو، يونيسف، صندوق عمران ملل متحد، بانك جهاني و صندوق جمعيت ملل متحد تشكيل گرديد، رؤسا و وزراي ۱۵۵ كشور جهان و نمايندگان سازمانهاي بين المللي و غيردولتي حضور داشتند و توافق كردند كه اهداف كنفرانس را تا پايان سال۲۰۰۰ به طور جدي در كشورهاي متبوع خود تحقق بخشند.
اهداف مهم اين كنفرانس عبارت بودند از:
* ارتقاي سطح آگاهي جهانيان نسبت به معضل بيسوادي
* آگاهي دادن در مورد نقش آموزش و پرورش در توسعه اقتصادي- اجتماعي و فرهنگي جوامع
*تبادل نظر براي اتخاذ شيوه اي مناسب در سطح ملي، منطقه اي و بين المللي براي حل معضل بيسوادي
* ايجاد تعهد در رهبران جهان، نمايندگان دولتها، سازمانهاي دولتي و غيردولتي به منظور فراهم كردن امكانات آموزشهاي پايه و دانش و مهارتهاي ضروري متناسب با نيازهاي امروزي كودكان.
در حين برگزاري كنفرانس جامتين تايلند، نمايندگان شركت كننده بر لزوم يك ارزيابي ميان دهه و همچنين يك ارزيابي پايان دهه جهت روشن شدن چگونگي دستيابي كشورها به اهداف برنامه آموزش براي همه تأكيد كردند.
پس از برگزاري اين كنفرانس، سازمان يونسكو دبيرخانه دائمي شوراي «آموزش براي همه» را در پاريس ايجاد كرد تا اين دبيرخانه با انتشار نشريه و بولتن و همچنين ارتباط مستمر با كشورها، روند آموزش براي همه را تسريع كند. بر طبق تعهدات انجام شده در كنفرانس جهاني۹۰ كشور مي بايست در سال ۱۹۹۶ ارزيابي ميان دهه برنامه آموزش براي همه را انجام مي دادند، گزارشهاي تهيه شده دقيق نبوده و بسياري از كشورها به شاخصهاي آموزشي خود توجه چنداني نكرده بودند، لذا نتيجه گيري مطلوبي از چگونگي روند اجراي بين المللي برنامه آموزش براي همه در نيمه اول دهه ۱۹۹۰ به دست نيامد.
غلامرضا كريمي
معاون دفتر همكاريهاي علمي بين المللي
وزارت آموزش و پرورش
ارزيابي برنامه آموزش براي همه (۲۰۰۰-۱۹۹۰)
در پي رضايتبخش نبودن نتايج ارزيابي ميان دهه، در سال ۱۹۹۸ (۱۳۷۷) مجمع عمومي سازمان ملل از كليه كشورها تقاضا نمود كه به طور جدي در جهت ارزيابي برنامه آموزش براي همه (دهه۹۰) اقدام نمايند.
ارزيابي برنامه آموزش براي همه يك برنامه جهاني بود كه توسط قريب به۱۶۰ كشور انجام شد. هدف از اين ارزيابي اين بود كه كشورهاي مشاركت كننده در برنامه آموزش براي همه را قادر سازد كه:
- بتوانند نمايي همه جانبه را از ميزان پيشرفتشان در دستيابي به اهداف برنامه آموزش براي همه پس از كنفرانس جهاني جامتين ۱۹۹۰ به تصوير درآورند.
- نسبت به تعيين اولويت ها و روش هاي اميد بخش براي غلبه بر موانع و تسريع پيشبرد كار اقدام نمايند.
- با توجه به نتايج حاصله به تجديد نظر در برنامه ها و استراتژيهاي آينده خود بپردازند.
به طور كلي هدف عمده اين ارزيابي به دست دادن ديدي جامع از ميزان پيشرفت ها، موفقيت ها و ناكامي ها در اجراي آموزش پايه براي همه كودكان، نوجوانان و بزرگسالان بود.
نتايج ارزيابي ها نشان داد كه عليرغم جهت گيريهاي مثبتي كه در روند آموزش براي همه در كشورهاي مختلف ايجاد شده بود هنوز مشكلات و كمبودهاي جدي وجود داشت. خيل عظيمي از بچه ها به مدرسه نمي رفتند، كيفيت آموزش در بسياري از كشورها در حد مطلوب نبود وآموزش در راستاي نياز دانش آموزان و در جهت حل مشكلات آنها در زندگي نبود. مشاركت جامعه مدني در فرآيند آموزشي كم بود و دهها مشكل و معضل ديگر وجود داشت.
همه اين مشكلات و نقصان ها، يونسكو و وزراي آموزش و پرورش كشورها را متقاعد نمود كه هنوز بايد بر اهداف اجلاس تايلند تأكيد نمايند چون خيلي از آن اهداف، عملي نشده بودند. بدين ترتيب مقدمات لازم براي برگزاري اجلاس داكار در سال ۲۰۰۰ فراهم گرديد.
چارچوب عمل داكار
دومين كنفرانس جهاني «آموزش براي همه» كه از
۷ لغايت ۹ ارديبهشت ۷۹ ( ۲۶ لغايت ۲۸ آوريل۲۰۰۰) در داكار سنگال برگزار شد به تصويب چارچوب برنامه عمل داكار منتهي گرديد.
نتايج ارزيابي هاي كشورها كه قبلاً در شش اجلاس منطقه اي مورد بررسي قرار گرفته و در چارچوب عمل هاي منطقه اي تدوين شده بود به اجلاس داكار ارائه شد و نهايتاً سران و وزيران آموزش و پرورش كشورها اعلاميه نهايي اجلاس داكار را تصويب كردند و بر اساس آن متعهد شدند، با بسيج تمامي توان خود، در راه دستيابي به اهداف اين اعلاميه بكوشند و تا سال ۲۰۱۵ ميلادي تمامي مفاد آن را در كشورهاي خود جامه عمل بپوشانند.
شركت كنندگان در اين كنفرانس با استقبال از تعهدات بين الملل در دهه۹۰ و با تأكيد بر رويكردي كه آموزش را يك حق مي داند و اعلاميه جهاني حقوق بشر كه از آن پشتيباني مي كند جمعاً در برابر جامعه بين المللي متعهد شدند كه شعار آموزش براي هر شهروند را در هر جامعه عملي كنند.
سند داكار تأكيد مي كند كه آموزش، كليد توسعه پايدار و صلح و ثبات در درون ممالك و بين كشورهاست و لذا ديگر جايز نيست كه اهداف آموزش براي همه بيش از اين به تأخير انداخته شود.
گروههاي هدف مورد نظر در سند داكار عبارتند از:
- بچه هاي ۳ تا ۶ ساله (پيش دبستاني)
- بچه هاي در سن آموزش رسمي پايه (دوره هاي ابتدايي و راهنمايي با تأكيد بر دختران)
- بچه هاي خارج از مدرسه (بچه هايي كه هرگز در مدرسه ثبت نام نشده اند و بچه هايي كه قبل از رسيدن به پايه نهم ترك تحصيل كرده اند)
- بزرگسالان فاقد سواد
سند داكار ۶ هدف و ۱۲ استراتژي دارد و بر طبق تعهد وزراي آموزش و پرورش، تمامي كشورها مي بايست برنامه عمل ۱۵ ساله خود را تا سال ۲۰۱۵ برمبناي اين اهداف تدوين كنند و به سازمان يونسكو ارائه نمايند كه اكثر كشورها در اين خصوص اقدام نموده اند. آخرين مهلت تعيين شده براي تدوين اين برنامه عمل پايان سال ۲۰۰۲ بوده است.
مهمترين موضوعي كه در خلال سند داكار مكرراً از آن سخن به ميان مي آيد، اين است كه سازوكارهاي اجراي اهداف و راهبردهاي آموزشي بايد مشاركتي باشد. بنابراين مشاركت جامعه مدني و بخش خصوصي در قلب فعاليت ها قرار دارند.
اهداف شش گانه آموزش براي همه در سند داكار عبارتند از:
۱- گسترش و پيشبرد مراقبت و آموزش جامع پيش دبستاني، بويژه كودكان محروم و نيازمند.
۲- حصول اطمينان از اينكه تا سال ۲۰۱۵ تمام كودكان بويژه دختران، كودكاني كه در شرايط سخت زندگي مي كنند و آنهايي كه به اقليت هاي قومي تعلق دارند به آموزش ابتدايي اجباري و با كيفيت خوب دسترسي داشته باشند.
۳- اطمينان از اينكه نيازهاي يادگيري تمام نوجوانان و جوانان از طريق دسترسي عادلانه به آموزش مناسب و دوره اي ويژه مهارتي برطرف گردد.
۴- دستيابي به پيشرفت ۵۰ درصدي در سطوح مختلف سواد آموزي تا سال ۲۰۱۵، بويژه براي زنان و دسترسي عادلانه تمام بزرگسالان به آموزش پايه و مداوم.
۵- از ميان بردن تبعيض جنسيتي در آموزش ابتدايي و متوسطه تا سال ۲۰۰۵ و دستيابي به تساوي جنسيتي در آموزش تا سال ۲۰۱۵ با تأكيد بر اطمينان از دسترسي مساوي و كامل دختران به آموزش پايه با كيفيت خوب و موفقيت در آن.
۶- پيشبرد تمامي جنبه هاي كيفي آموزش و حصول اطمينان از تعالي همگان آنچنان كه همه به نتايج آموزشي مشخص و قابل سنجش، بويژه در سواد آموزي، حساب و مهارت هاي اساسي زندگاني دست يابند.
به منظور دستيابي به شش هدف فوق، سند داكار راهبردهايي مشخص كرده است كه در تحقق برنامه آموزش براي همه داراي اهميت زيادي هستند، برخي از آنها عبارتند از:
- دولت ها بايد به قبول تعهدات سياسي استوار تن در دهند و منابع و امكانات كافي براي كليه اجزا آموزش پايه پيش بيني كنند. دست زدن به اين اقدام يك گام كاملاً ضروري در اجراي تكليفي است كه دولت در قبال همه شهروندان خود دارد.
- تعهد جامعه مدني و مشاركت آن در اجرا و نظارت به راهبردهاي توسعه آموزش و پرورش تضمين شود. در اين راستا، بايد به يادگيرندگان، آموزگاران، والدين، سازمانهاي غيردولتي(NGO) و ساير ارگانهاي نمايندگي كننده جامعه مدني بايد حيطه عمل سياسي و اجتماعي جديد و گسترده تري داده شود تا دولت ها را به گفت وگو، تصميم گيري و ابتكار در حول اهداف آموزش پايه متعهد سازند. جامعه مدني در شناسايي موانع تحقق اهداف آموزش براي همه و راه هاي از ميان برداشتن آن موانع تجربه فراوان دارد و مي تواند و بايد نقش حساس در اين زمينه ايفا كند. در اين راستا مشاركت جامعه مدني نبايد فقط به صورت صحه گذاردن بر تصميمات و برنامه هاي دولتي براي تأمين اعتبار محدود شود بلكه دولت ها در تمام سطوح تصميم گيري بايد سازوكارهاي منظمي را براي گفت وگو بوجود آورند كه شهروندان و سازمانهاي جامعه مدني را قادر سازند تا در برنامه ريزي، اجرا، نظارت و ارزيابي آموزش پايه نقش خود را ايفا كنند.
|
|
- دستگاهها و سازمانهاي آموزشي بايد پاسخگو، مشاركت آميز و مسئوليت پذير باشند. تجربه دهه ۹۰ بر اين نياز تأكيد كرد كه اداره دستگاههاي آموزشي از نظر كارايي، مسئوليت و محاسبه پذيري و شفافيت و قابل انعطاف بودن بايد بهتر شود تا بتواند پاسخگويي مؤثري به احتياجات متنوع آموزندگان بنمايد. اصلاح مديريت آموزشي، يك نياز فوري است. شكل هاي فوق العاده متمركز و استاندارد شده مديريت را كه با صدور فرامين به حركت درمي آيند بايد به صورت مديريتي درآورد كه نامتمركز باشد و تصميمات در آن بيشتر از راه مشاركت گرفته شوند.
- تعهد و اولويت ويژه اي بايد به برابري جنسيتي داده شود. در اين خصوص در سراسر نظام آموزشي بايد تعهدي براي پديد آوردن نگرش ها و رفتارهايي وجود داشته باشد كه آگاهي جنسيتي و تحليل آن را دربرگيرد. همچنين در محيط يادگيري، محتوا، فرايندها و حيطه آموزش بايد فارغ از ستم و تبعيض جنسيتي باشد و برابري و احترام را تقويت كند.
- اجراي برنامه ها و اقدامات آموزشي براي مبارزه با بيماري هاي واگير دار و ويروس ايدز به عنوان امري فوري مورد توجه قرار گيرند.
- آموزگاران در ترويج آموزش با كيفيت مطلوب نقش اساسي دارند. لذا در تمام سطوح دستگاه آ موزشي بايد به آموزگاران احترام گذاشت و حقوق كافي به آنان داد. در عين حال، آموزگاران نيز بايد مسئوليت هاي حرفه اي خود را بپذيرند و در برابر شاگردان و جامعه از محاسبه پذيري و مورد اعتماد بودن برخوردار باشند.
حال تمام كشورها اعم از توسعه يافته و در حال توسعه با متعهد شدن به اهداف و استراتژيهاي فوق الذكر، تلاشهاي گسترده اي را بايد انجام دهند تا در ارزيابي هاي ميان برنامه (۲۰۰۷) و پايان برنامه (۲۰۱۵) بتوانند عملكرد قابل قبولي را فراروي جهانيان و بويژه مردم خود ارائه دهند.
در حال حاضر ۱۱۳ ميليون كودك و نوجوان در كشورهاي در حال توسعه خارج از مدرسه هستند كه ۶۰ درصد آنها دختران هستند. خوشبختانه در اين خصوص كشورمان از شاخص هاي خوبي برخوردار است، ولي هنوز هم درصد كمي از بچه هاي ايراني بويژه دختران در مناطق محروم و دورافتاده به مدرسه نمي روند كه بايد با فرهنگ سازي مناسب تلاش شود تا شرايط براي ورود همه كودكان لازم التعليم بويژه دختران به مدرسه فراهم شود.
از ديگر چالش هاي مهم فراروي برنامه آموزش براي همه، ضعف كيفيت آموزشي است كه عدم تطابق محتواي كتب آموزشي با نيازهاي واقعي دانش آموزان در عرصه هاي مختلف اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي و همچنين مشاركتي نبودن فضاي كلاس و تدريس و فعال نبودن دانش آموزان در فرآيند يادگيري از مصاديق آن مي باشد.
لحاظ نشدن دوره پيش دبستاني در ساختار نظام آموزشي و مشخص نبودن متولي اين دوره آموزشي در كشور كه موجب عدم بهره گيري خيل عظيم كودكان در سنين اوليه كودكي از آموزش (تا ۶ سالگي) كه سرنوشت سازترين دوران براي شكل گيري ساختار ذهني و شخصيتي آنان است از ديگر چالش هاي فراروي برنامه آموزش براي همه مي باشد.
همچنين وجود قريب به ۱۰ ميليون بيسواد بزرگسال و خيل عظيمي كه در معرض خطر بازگشت به بيسوادي هستند از چالش هاي مهمي است كه ضرورت بازنگري در برخي از شيوه هاي موجود سواد آموزي و بهره گيري از شيوه هاي نوين آموزشي و دخالت دادن جامعه مدني در فرآيند آموزش بزرگسالان را مشهود نموده است.
عليرغم چالش هاي فوق الذكر، خوشبختانه كشورمان در اكثر شاخص هاي آموزشي، وضعيت خوب و مناسبي را دارا مي باشد كه در سطح منطقه و آسيا و حتي در سطح جهاني نيز بارها به عنوان يك موفقيت مهم از آن ياد شده است و انتظار مي رود با برنامه ريزي صحيح و با در نظر گرفتن اهداف و استراتژيهاي سند داكار، چارچوب عملي كه استراتژيها و برنامه آموزش را تا سال ۲۰۱۵ تدوين و تعيين مي كند بتواند راهنماي خوبي براي فعاليت وزارت آموزش و پرورش و كليه نهادها و دستگاههاي دولتي و غيردولتي مرتبط با آموزش قرار گيرد و همچنين بتواند چالش هاي فراروي نظام آموزشي را مرتفع سازد.
منابع:
۱- يونيسف، وضعيت كودكان جهان ۲۰۰۳، دفتر يونيسف تهران
۲- گزارش تحليلي ارزيابي آموزش براي همه منطقه آسيا و حوزه اقيانوس آرام، ترجمه دفتر همكاريهاي علمي بين المللي وزارت آموزش و پرورش، اسفند ۷۹.