* پروفسور «رول» حضرت نوح(ع) را در منابع مختلف پيدا مي كند. تاريخي بر سيل بزرگ (توفان نوح) مي گذارد. مسير سفر نوح را تعقيب مي كندبه رشته كوه هاي زاگرس مي رسد و از دشت سومر سر در مي آورد.
اشاره؛
ايران، اين سرزمين پرگهر، عظيم ترين گنجينه تاريخ و تمدن بشري را در خود دارد. چنانچه بسياري از محققان و مورخان، تاريخ آغاز تمدن بشري را در اين كشور مي دانند و با دلايل محكم و مستدل علمي، عقيده دارند كه نخستين نشانه هاي زندگي اجتماعي در اين منطقه يافت شده است. البته چندان دور از واقعيت هم نيست كه مدنيت و مظاهر آن از ايران آغاز شده باشد چرا كه فقط يك نمونه از تاريخ اين سرزمين در تپه هاي سيلك كاشان كافيست تا ثابت كند كه ايران پايه گذار فرهنگ قومي در جهان است.
كشف نخستين چرخ ريسندگي، نخستين ظروف سفالي و نخستين چرخ سفالگري مي تواند دلايل اين امر باشد. اما اين گزارش، نه بر كاشان نظر دارد و نه بر نخستين ظرف سفالي، بلكه بسيار ديرتر و ديرينه تر از آن، تاريخ تمدن بشر را در ايران به تصوير مي كشد و برخلاف عقيده برخي كه معتقدند محل زندگي آدم سرزمين هند يا آفريقا است، محل هبوط آدم را ايران ناميده است.
پروفسور ديويد رول، باستان شناس معروف، معتقد است، آدم و حوا براي نخستين بار در ايران فرود آمده اند، جايي به نام «بهشت عدن» در قلب آذربايجان.
او معتقد است كه سلاله آدم از شمال، كم كم به سوي جنوب آمدند. همين مسير را طي كردند و همچنين براساس تحقيقات اين پروفسور، نخستين پستچي تاريخ نيز همين مسير را پيموده است.
صرف نظر از اعتقادات مذهبي ما كه براي حضرت آدم و حوا(ع) به تعبير قرآن حكايت ديگري داريم اما در يافته هاي اين پروفسور اگرچه بر آدم و حوا(ع) اشاره شده اما ظاهراً مراد از آدم، انساني است كه براي نخستين بار زندگي اجتماعي را آغاز كرده است.
اين گزارش را پيتر مارتين، گزارشگر نشريه معروف ساندي تايمز(Sunday Times) نگاشته است. علاوه بر اين گزارشگر، يك مترجم ايراني نيز، پروفسور رول را همراهي كرده است.
ديويد رول، باستان شناس معروف مدعي است كه بهشت عدن واقعي را در ايران يافته است.
پيتر مارتين، گزارشگر مجله ساندي تايمز، ديويد رول را همراهي كرده و بخشي از ايران را با وي گشته است تا ردپاي آدم را در آن بجويد:
پس از ۷۰۰ مايل رانندگي از اهواز در جنوب غربي ايران، از انتهاي شمالي رشته كوه هاي زاگرس بيرون آمده به استان آذربايجان و دشت مياندوآب رسيده ايم. دشت، يكپارچه زيبايي است.
كلامي جز تحسين بر زبان بيننده جاري نمي شود، فقط مي توانم بگويم: بهشتي بر روي زمين. پاي تپه ها هر از گاه چادرهايي سياه، نقطه هايي مدادين بر بوم سبز، خودنمايي مي كنند. بهشتي بزرگ بر روي زمين: باغ هاي محصور در چپ و راست و انبوهي از شكوفه هاي رنگارنگ حاوي ميوه هاي گوناگون. ما به منطقه «باغ عدن» وارد شده ايم، جايي كه كتاب مقدس در مورد باغ هاي سرشار از ميوه در هر سوي آن سخن مي راند، اكنون عدن پيرامون ماست. از كنار رشته كوه هاي كوچك مي گذريم و درست روبه روي آن، پاي كوهستاني دور دست، شهر تبريز در هاله اي از دود، تن به روز سپرده است.
|
|
پروفسور رول گفت: «به شما گفته ام كه اينجا محل هبوط آدم و حوا است، «بهشت عدن». هر شهر كوچكي در اين اطراف حداقل يك ديوار بزرگ دارد، كه روي آن منظره اي با شكوه نقاشي شده است؛ يك كوه از كوه هاي خدا كه آبشاري از دل آن بيرون مي ريزد و باغ هاي پرشكوه و مرغزاران سبز پايين آن را سيراب مي كند. شش هزار سال پيش تمثالي مشابه، بر ديوار خانه «انكي» از خدايان سومر و همطراز «يهوه»، خداي عهد عتيق، به چشم مي خورد. در آن زمان اين منطقه به دو نام شناخته مي شد: «آراتا» و «ادين». اما آيا واقعاً عدن مورد نظر كتاب مقدس، همين جاست؟ آيات ۱۰ تا ۱۴ فصل دوم عهد عتيق مي گويد؛ عدن سرچشمه چهار رودخانه را در خود دارد: فرات و هيدكل و جيحون و پيشون.
در مورد دو رود اوليه بحث فراوان است اما پروفسور رول مي گويد: «در اين مكان رودي به نام ارس در گذر است. اين رود قبل از استيلاي اعراب بر ايران در قرن هشتم ميلادي، گيهون (جيحون) ناميده مي شد و در قاموس هاي انجيلي اين رود، گيهون- ارس ثبت شده است. چهارمين رودي كه در عهد عتيق از آن نام برده مي شود، رود پيشون است كه دانشمندان معتقدند اين رود همان رود اوزن است.
از سويي در روايت ديگري از عهد عتيق آمده است: «در سرزمين نود، كه شرق عدن است...» در اين منطقه روستايي به نام نقدي وجود دارد. نام اين روستا مي تواند اثري از سرزمين نود (Nod) باشد. جايي كه قابيل پس از كشتن هابيل، به آن جا تبعيد شد.
پروفسور رول، محتمل ترين مكان عدن واقعي را همين منطقه مي داند. كار مهم ديگر پروفسور رول، كنار هم گذاشتن و ايجاد توالي بر دريافت هاي مختلف و ساختن داستاني باشكوه از آن است. او نوح را در منابع مختلف پيدا مي كند، تاريخي بر سيل بزرگ (توفان نوح) مي گذارد و جايي را كه كشتي نوح به خشكي نشسته مي يابد؛ نه، كشتي در كوه آرارات ننشست. پس از آن، مسير سفر نوح را تعقيب مي كند، به رشته كوه هاي زاگرس مي رسد و از دشت سومر سر در مي آورد. سومري ها كه اوج دورانشان هزاره هاي چهارم و سوم قبل از ميلاد بود، مردمي شگفت انگيز بودند: نويسنده، مخترع چرخ، مصنوعات فلزي و دريانوردي. رول معتقد است كه اين مردم براي نخستين بار معاهده تجارت دريايي را با شمال آفريقا منعقد كردند ، به مصر رفتند و نخستين فراعنه مصر شدند.
***
اهواز نقطه شروع سفر ما به عدن، شهري نفتي در جنوب رشته كوه هاي زاگرس است. شب قبل از عزيمت، پروفسور رول، منطق گزينش مسير را بيان كرد.
سفر به صورت زميني و از طريق دشت سومر در جنوب زاگرس آغاز شد؛ يعني در جهت عكس همان مسيري كه سلاله آدم حركت كرده بودند.
پروفسور رول گفت: «اينجا، چنان كه كتاب مقدس مي گويد؛ جايي است كه سلاله آدم پس از توفان نوح و سيل بزرگ در آن ساكن شدند. آثار سفالين به دست آمده، گواه خوبي بر آن مهاجرت فرهنگي رو به جنوب است.
قديمي ترين سفالينه، مربوط به هزاره هفتم پيش از ميلاد، از شمال زاگرس به دست آمده است. نسل بعدي سفالينه ها، از هزاره ششم، به سمت پايين تر و درون زاگرس سير مي كند. حدود ۲۰۰۰ سال بعد، نخستين سفالينه جديد در اوروك، دومين شهر روي زمين، پيدا شد. از آن به بعد ساختن ظروف سفالين با استفاده از چرخ كوزه گري و با سرعت زياد انجام مي شد و البته جنس آن از ظرف هزاره هفتم به مراتب نامرغوب تر بود.»
از جنوب زاگرس، سفر ما در مسير عكس سفر سلاله آدم، از سومر به درون كوه هاي زاگرس، به سوي اولين مكان بشري يعني عدن ادامه مي يافت. در طول مسير با آثار مذهبي و باستاني فراوان و اعتقادات و باورهايي كه گاه با كتاب مقدس شباهت داشت بر مي خورديم، از جمله داستان پيدايش آدم.
ساعت ۷ صبح بود كه از اهواز به راه افتاديم و در نور خورشيد بامدادي، به درون منطقه كسل كننده نفتي رانديم كه هر گوشه آن آتشي دود آلود از چاهي برمي خاست. ما اكنون مسير را به سوي عدن طي مي كرديم كه در زماني دور، يك مأمور ويژه سلطنتي آن را طي كرده بود. رول اين مأمور را چنين توصيف كرد: «نخستين پيك (پستچي) جهان كه نخستين مكتوب سلطنتي را حمل مي كرد.»
نخستين توقفگاه ما زيگورات چغازنبيل بود، تپه اي ساخت دست بشر، در جايي كه سابقاً عيلام نام داشت و در شمال سومر، واقع شده بود.توقف بعدي شهر باستاني سوسا (شوش، هزاره سوم پيش از ميلاد) و معبد دانيال نبي(ع)، مردي از كنام شيران، بود. سوسا توسط ژاك دومورگان، مصرشناس فرانسوي، كشف شد.
پروفسور رول گفت: «اين يكي از مهم ترين آثار باستاني برآمده از دل زمين در سطح جهان است. پس از گسترش اسلام در ايران در قرن هشتم ميلادي بسياري از مكان هاي خارجي به نام هاي عهد عتيق نام گذاري شد، نام هايي كه در قرآن نيز وجود دارد.» مسير خود را در دامنه هاي زاگرس ادامه داديم و به سرزمين عهد عتيق وارد شديم. دهكده هاي زيبا با خانه هاي سنگي و خشتي، تپه هاي شخم خورده و مزارع گسترده. اينجا سرزميني است كه گنجي عظيم در دل دارد، گنج تاريخ ،بعضي از روستاها بر سينه تپه ساخته شده اند، تاريخ آنها زير تپه ها مدفون است.
آدم كه بود؟ رول چنين مي انديشد: «آدم نمادي است از كهن ترين نياي آدمي، اولين انسان تاريخي، سردودمان بشر، رهبري معنوي و سياسي. من فكر مي كنم او نماينده اولين مردم ساكن بر زمين نيز هست، انسان هاي شكارچي كه پس از انقلاب پارينه سنگي آموختند حيوانات را رام كنند و در زمين، محصول بكارند.» اما شما مي توانيد اين شخصيت هاي بنيانگذار را با نام هاي ديگري در قصه هاي باستاني ملل و اديان مختلف ببينيد. حوا در سفر پيدايش به عنوان مادر همه زندگان توصيف شده، همين توصيف براي نين هورساگ، بانوي كوهستان هاي سومري ها نيز به كار رفته است. از افسانه هاي سومري چنين استنباط مي شود كه انكي از درخت ممنوعه خورد و نين هورساگ او را به خاطر اين كار نفرين كرد. انكي در آستانه نابودي قرار مي گيرد، دنده هايش به دردي سخت دچار مي آيد، اما نين هورساگ به رحم مي آيد و الهه اي به نام نين تي را براي شفاي او مي آفريند.
نين تي يعني بانوي دنده، معني ديگري هم دارد و آن بانوي زندگي است. اين يك تجنيس سومري است. اما سفر پيدايش، معني نخست را بر مي گزيند، بنابراين آفرينش حوا را از دنده هاي آدم مطرح مي كند.
منبع: نشريه Sunday Times / برگردان: حميد ذاكري
ادامه دارد