يكشنبه ۱۶ شهريور ۱۳۸۲ - شماره ۳۱۶۰- Sep, 7, 2003
چرا آ مريكا به طالبان نياز دارد؟
دوستان ذاتي
زير ذره بين
چنانچه دولت كرزاي كه مورد حمايت ائتلاف شمال است براي مدت طولاني برسر قدرت بماند، ايران به طور قطع نفوذ خود را در افغانستان افزايش خواهد داد. طالبان خواستار اين امر نيستند و به همين منظور اخيراً با اطلاع مقامات پاكستاني از طرق كشتار شيعيان كويته پيامي را ارسال كرده اند
آسيا تايمز
009520.jpg

ترجمه: دكتر علي صباغيان
از زماني كه ژنرال پرويز مشرف، رئيس جمهور پاكستان «ديدار افتخار آميز» خود از كمپ ديويد و ملاقات با جورج دبليو بوش، رييس جمهور آمريكا در روز ۲۴ ژوئن ۲۰۰۳ (۳ تيرماه) را انجام داد، عناصر جديدي در صحنه افغانستان شروع به ظهور كرده است. نيروهاي آمريكايي در افغانستان اكنون بيش از گذشته با حملات خصمانه مواجه اند و درگيري بين سربازان پاكستاني و افغاني در طول مرزهاي قبيله اي دو كشور به طور معمول گزارش مي شود.
ژنرال «فرانك باستر هاگنبك» فرمانده نيروهاي آمريكا مستقر در افغانستان در پايگاه هوايي بگرام، روز شانزدهم ژوئيه (۲۵ تيرماه) در گفت وگو با روزنامه انگليسي ديلي تلگراف از افزايش حملات طالبان، القاعده و ساير نيروهاي ضد آمريكايي كه دور هم جمع شده اند عليه نيروهاي آمريكايي و افغاني در چند هفته اخير خبر داده است. او همچنين اطلاعات بسيار جالب ديگري را نيز آشكار كرده است: اين كه گروه طالبان و متحدينش در پاكستان تجديد سازماندهي كرده و رزمندگاني را از مدارس مذهبي شهر كويته در مبارزه اي كه با پول حاصل از قاچاق مواد مخدر شكل گرفته، استخدام نموده اند. هاگنبك، همچنين گفته  است اين دشمنان نيروهاي آمريكايي و افغاني به فرماندهان طالبان كه هسته هاي جديدي را ايجاد كرده و از تلاش براي دستگيري سربازان آمريكايي حمايت مي كنند، پيوسته اند.
بخش ديگري از خبر مهم هاگنبك اين است كه طالبان كل نوار مرزي افغانستان را به تصرف خود درآورده اند.
اطلاعات قابل اطمينان
مفاد اظهارات هاگنبك در واشنگتن تكذيب شد. برغم اين تكذيب اظهارات مشابهي در كابل از سوي حامد كرزاي رييس جمهور افغانستان و همكاران كابينه او صورت گرفته است. روز ۱۷ ژوئيه (۲۶ تير) سخنگوي رياست جمهوري افغانستان در گفت وگو با روزنامه پاكستاني «اخبار افغانستان» از نگراني افغانستان در خصوص وضعيت شكننده در مرز اين كشور با پاكستان خبر داده است.
«جاويد لودين» از پاكستان خواسته است تا «اقداماتي» براي جلوگيري از ورود طالبان به افغانستان به منظور شروع حملات تروريستي عليه كابل انجام دهد. او تصريح كرده است: «ما اين مسئله را جدي تلقي خواهيم كرد و با آن مبارزه خواهيم نمود.»وي با خطاب قرار دادن دولت بوش گفته است: «انتظار ما از تمامي كساني كه در جنگ عليه تروريسم حضور دارند اين است كه در اين خصوص اقدامات جدي انجام دهند!»
يك هفته بعد در روز ۲۴ ژوئيه احمد رشيد، كارشناس معروف امور طالبان و افغانستان در مقاله اي در روزنامه پاكستاني «نيشن» به نقل از حامد كرزاي در طول مصاحبه با او نوشت: «همانطور كه ما خواستار مناسبات خوب با پاكستان و ساير همسايگان هستيم، با افراط گرايي، تروريسم و بنيادگرايي كه از خارج به افغانستان مي آيد نيز مخالفيم. يك روي سكه تمايل شديد ما به دوستي و نياز به يكديگر است. اما روي ديگر سكه پيامدهاي استمرار مداخله، استمرار تروريسم فرامرزي و استمرار خشونت و افراط گرايي است. افغانستان چاره اي جز ايستادن در مقابل آنها ندارد.»
009515.jpg

در بين آمريكايي ها، فقط زلماي خليل زاد، نماينده ويژه رئيس جمهور آمريكا در امور افغانستان و دوست نزديك حامد كرزاي هيچ گونه نگراني در خصوص تحولات اخير نشان نداده است. خليل زاد چاره اي جز ايستادگي و تشويق افغانها به مقاومت آن هم از طريق ياد آوري اين نكته كه رؤساي او در واشنگتن حداكثر تلاش خود را براي بازسازي افغانستان انجام مي دهند و نيز از طريق نسبت دادن بحران كنوني به وضعيت امنيتي، ندارد. خليل زاد همچون هر كس ديگر به جاي گفتن واقعيت هاي موجود در شرايط كنوني از «آنچه بايد انجام شود» سخن به ميان مي آورد.
خليل زاد روز ۱۵ ژوئيه (۲۴ تيرماه) در يك كنفرانس خبري در كابل گفته بود كه پاكستان بايد تلاش خود را براي ممانعت از اين كه مرزهايش مورد استفاده عناصر طالبان قرار گيرد،  به كار گيرد. او افزوده است: «نبايد به طالبان اجازه عبور از مرز داده شود. ما نيازمند ۱۰۰ درصد و نه ۵۰ درصد تضمين از سوي پاكستان در اين خصوص هستيم. ما مي دانيم كه طالبان در كويته برنامه ريزي مي كنند.»
چه چيز اتفاق افتاده كه هم هاگنبك كه در خصوص اطلاعات بسيار مهم خود به رسانه ها توضيح مي دهد و هم خليل زاد كه بدون ترديد در موقعيتي است كه مسائل را مي داند، اعلام كرده اند كه القاعده بازگشته و نه البته به يك ناحيه غيرقابل دسترسي در طول مرز پاكستان و افغانستان بلكه به كويته مركز ايالت بلوچستان پاكستان يعني جايي كه ارتش پاكستان و سازمان اطلاعات ارتش پاكستان حضور فعال دارند. در چنين وضعيتي، بوش و ياران محافظه كار او به طرز عجيبي خاموش مانده اند و به پاكستان اجازه مي دهند تا طالبان را در كويته تقويت كند و در نتيجه القاعده به عنوان قاتلان هزاران آمريكايي در حادثه سال ۲۰۰۱ را قدرتمند سازد.
مسئله روشن است. پس از حملات تروريستي ۱۱ سپتامبر در آمريكا هيچ تروريستي از سوي دولت آمريكا همچون اسامه  بن لادن رهبر القاعده و هيچ گروه بنيادگراي اسلامي ديگري همچون گروه طالبان در نزد مردم آمريكا خوار و پست شمرده نشدند. يك ماه پس از اين حملات، آمريكا براي «دستگيري» طالبان، القاعده و بن لادن، به افغانستان حمله كرد آن هم در حالي كه ساير كشورهاي جهان با ارائه حمايت هاي معنوي و لفظي در پشت اين فريادهاي ضد تروريستي جديد كه از واشنگتن برمي خاست قرار گرفتند. اما چرا، اكنون واشنگتن با تضعيف حامدكرزاي اجازه تقويت و ظهور مجدداً طالبان را مي دهد؟
كرزاي در مصاحبه با احمد رشيد، همچون بسياري از مردم عادي كنوني افغانستان گفته است كه پاسخ اين پرسش در تفاهمي كه در طي ديدار مشرف از كمپ ديويد بين پاكستان و آمريكا بر سر اين موضوع كه افغانستان بايد در واقع «زير سلطه» پاكستان باشد، نهفته است. كرزاي همچنين به احمد رشيد گفته است كه اظهارات اساسي مشرف در خصوص رژيم كرزاي در طي ديدارش از آمريكا براي او ياد آور روزهاي قبل از ۱۱ سپتامبر است كه پاكستان كاملاً از طالبان حمايت مي كرد و كنترل شديد را در افغانستان اعمال مي كرد. مشرف در كنار ساير سخنان خود گفته است كه كنترل رئيس جمهور افغانستان بر اين كشور از كابل فراتر نمي رود. اما كرزاي در مصاحبه با احمدرشيد گفته است مهم نيست كه خارجي ها چه برنامه يا توطئه اي براي افغانستان دارند اما در حال حاضر «من كسي نيستم كه اجازه كنترل كشور ديگري بر افغانستان را بدهم.» آيا واكنش كرزاي بيش از حد نبود؟ احتمالاً نه. او نوشته هاي روي ديوار را ديده است. اين كه آيا بازگشت مجدد طالبان به قدرت اجتناب ناپذير است يا نه اكنون مورد ترديد مي باشد، اما در اين كه در شرايط كنوني اين امر براي آمريكا بسيار مناسب مي باشد، ترديدي وجود ندارد.
009525.jpg

تن دادن به واقعيت ها
اول اين كه، از ابتدا مشخص بود كه آمريكا هرگز قصد ماندن در افغانستان را ندارد. افغانستان براي آمريكا فقط در حكم يك سكوي پرش بود تا بتواند سياست ها و رژيم هاي خاورميانه را تغيير شكل دهد، صحبت از بازسازي افغانستان عمدتاً يك آرزوست. براي كساني كه با وضعيت كنوني افغانستان، با وضعيت امنيتي اين كشور، توليد و قاچاق مواد مخدر، نابودي امكانات زيربنايي آن، سطح بالاي بيسوادي و فقر آن آشنا هستند، بازسازي اين كشور توسط خارجي ها يك رؤيا يا يك رشته از دروغ هاي عمدي محسوب مي شود.
اكنون پس از اقداماتي كه آمريكا در ۱۸ ماه گذشته با بي ميلي در افغانستان انجام داده، دولت بوش به اين نتيجه رسيده كه براي آن كشور امكان پذير نيست كه هم دوستي اش را با پاكستان حفظ كند و هم دولت مورد حمايت ائتلاف شمال را در كابل بر سر قدرت نگه دارد. حامد كرزاي به عنوان يك رهبر «دست نشانده» پشتون در كابل نه مورد تأييد پاكستان است و نه اكثريت بقيه جامعه پشتون مستقر در دو سوي مرز پاكستان و افغانستان او را قبول دارد. بنابراين، اولا، آمريكا براي حفظ دوستي خود با پاكستان بايد از به قدرت رسيدن گروه مورد حمايت آن كشور در كابل حمايت كند يا اين كه پاكستان را دشمن خود بداند. در ذهن هيچ كس درخصوص اين كه دولت بوش در مواجهه با اين انتخاب چگونه عمل خواهد كرد ترديدي باقي نمي ماند.
ثانياً، به ائتلاف شمال نگاه كنيد. بهترين متحد ائتلاف شمال روسيه است كه مخالف اصلي برتري دولت بوش در آسياي ميانه مي باشد. در دهه ۱۹۸۰، آمريكا براي اين كه افغانستان را از قلمرو نفوذ روسيه خارج كند ميلياردها دلار خرج كرد. تصور اين كه دولت بوش اكنون براي حفظ ائتلاف شمال و كرزاي رفتاري خلاف عملكرد سابق خود در افغانستان داشته باشد، خنده آور به نظر مي رسد. در اين شرايط آمريكا ترجيح مي دهد به جاي واگذاري عرصه به روسيه كه دوستي چندان با پاكستان ندارد، افغانستان را زير سلطه پاكستان قرار دهد و روسيه را از گود خارج كند.
ثالثاً، ائتلاف شمال و شيعيان منطقه هزاره افغانستان به ايران نزديك هستند. ايران اكنون مشغول ساخت جاده اي است كه بندر چابهار ايران را به شهر هرات در غرب افغانستان و شهر قندهار در جنوب شرقي آن كشور مرتبط مي كند، اين مسئله در حالي اتفاق مي افتد كه برخي محافظه كاران جديد در واشنگتن به خون ايران تشنه اند. حتي اگر دولت بوش در حال حاضر نخواهد به ايران حمله كند باز هم ترديدي نيست كه بيش از هر كس خواستار كاهش نفوذ ايران در افغانستان است. چنانچه دولت كرزاي كه مورد حمايت ائتلاف شمال است براي مدت طولاني برسر قدرت بماند، ايران به طور قطع نفوذ خود را در افغانستان افزايش خواهد داد. طالبان خواستار اين امر نيستند و به همين منظور اخيراً با اطلاع مقامات پاكستاني از طرق كشتار شيعيان كويته پيامي را ارسال كرده اند.
طالبان علاوه بر آن كه ضد روسيه هستند ضد شيعه و ضد ايران نيز مي باشند. اين «حسن» اضافي طالبان مورد غفلت سياستگذاران واشنگتن قرار نگرفته است.
رابعاً، عامل هند نيز در اين زمينه مؤثر است. تاكنون هند، به عنوان يك عامل مهم در محاسبه سود و زيان انتخاب طالبان شورشي مورد توجه قرار نگرفته است. دولت بوش خواستار روابط نزديكتر با هند البته طبق شرايط آمريكا و- نه شرايط هند- است. فعاليت هند در افغانستان از زمان روي  كار آمدن حكومت كرزاي در زمستان سال ۲۰۰۱ به شدت افزايش يافته است. پاكستان اين تحولات را با سوءظن زير نظر دارد. واشنگتن مطمئناً مايل نيست شاهد تشكيل ائتلاف استراتژيك هند با روسيه و ايران در افغانستان باشد. در عوض واشنگتن خواهان آن است تا اين ائتلاف را به سرعت از بين ببرد به ويژه اگر در اين زمينه متحدي داشته باشد كه اكنون پاكستان در اين جايگاه قرار دارد. سرتيپ فيروز حسن خان يكي از نزديكان مشرف كه قبلاً در مركز ويلسون كار مي كرده و اكنون همكار مؤسسه مطالعات بين المللي مونتري است اين مسائل را مستقيماً در يك مقاله بيان كرده است.
نه فقط پرتاب تير در تاريكي
حسن خان، در شماره ژانويه نشريه «استراتژيك اينسايت» نشريه مركز منازعات معاصر، تصريح كرده: «در ايران، پرزيدنت خاتمي آن طوري كه در سفر اخير خود به پاكستان اعلام كرده در حمايت از دولت كرزاي با دولت پاكستان هماهنگ است و همكاري مي كند. با اين وجود، در ايران تندروهايي وجود دارند كه خواستار ادامه بازي قديمي حمايت از جنگ  سالاران و گروه هاي مختلف بوده و پاكستان را رقيب افغانستان مي دانند و نسبت به نقش عربستان سعودي هم مظنون مي باشند. ايران پيشنهاد خود را براي ساخت يك جاده از بندر چابهار در ساحل خليج فارس از طريق مناطق بلوچستان ايران براي اتصال به قندهار و با اميد «پايان دادن به انحصار پاكستان» در اين زمينه دنبال مي كند. در حال حاضر افغانستان تنها از طريق راههاي كراچي- كويته- پيشاور و گذرگاههاي بولن و خيبر كه براي قرن ها مسير تجارت و ترانزيت اين كشور با جهان خارج بوده، به آب هاي آزاد راه دارد.
خان همچنين افزوده است: «روسيه همچنان با جنگ طلبان بزرگ افغانستان از قبيل عبدالرشيد دوستم كه اخيراً در آشفته بازار خريد سلاح و تجهيزات نظامي از مسكو بوده، در ارتباط است. روسيه بر اين باور است كه آن كشور تجربه و تخصص خود را در افغانستان دارد و بايد منافع اش را از نو بناكند. با توجه به تجربيات تاريخي، پاكستان از اين تحولات به شدت ناراحت است.»
البته ترديدي نيست كه تز حسن خان بدون اشاره به نقش غيرمستقيم هندي ها در افغانستان تكميل نخواهد شد. او در اين خصوص گفته است: «هند اكنون يك بازيگر بزرگ فعال است.» اين كشور كمك هاي نظامي به خوبي هماهنگ شده را از طريق پايگاه هوايي در تاجيكستان در اختيار ائتلاف شمال قرار مي دهد. اين تسليحات شامل تجهيزات و قطعات يدكي براي تقويت عناصري است كه در طول حكومت طالبان به دشمنان قسم خورده پاكستان تبديل شدند. نگراني پاكستان اين است كه به رغم تغيير سياست هاي افغانستان، برخي از عناصر افغاني هنوز عليه پاكستان كينه دارند و خواستار اجراي پيشنهادات هند مي باشند. اين امر رقابت هند- پاكستان را به صحنه پيچيده افغانستان مي آورد.»
تصور اين كه خان كه داراي سابقه زياد در كنترل تسليحات، خلع سلاح و معاهدات بين المللي است و سياست امنيتي پاكستان در خصوص جنگ هسته اي، كنترل تسليحات و ثبات استراتژيك در آسياي جنوبي را طراحي مي كند تنها تيري در تاريكي انداخته تصور صحيحي نيست.
شرايط مناسب
اكنون اين پرسش باقي مي ماند كه پاكستان در مقابل تضمين دولت بوش براي ايجاد سيطره مجدد آن كشور بر افغانستان چه چيزي را به آمريكا خواهد داد؟ در جهان واقعي، پاكستان مي تواند كمك زيادي به ايالات متحده كند. اين كشور قبلاً توافق كرده تا تكنولوژي هسته اي را به كشورهاي اسلامي ندهد. ممكن است مشرف در كنار ساير امتيازات اعطايي به آمريكا، كنترل امكانات تحقيقات هسته اي پاكستان را به آمريكا بدهد. مهمتر از اين پاكستان ممكن است اسامه بن لادن را به آمريكا تحويل دهد و دو تيپ از نيروهاي پاكستاني را براي كمك به نيروهاي آمريكايي گرفتار در عراق به آن كشور بفرستد. دستگيري اسامه بن لادن مطمئناً مأموريت آمريكا در افغانستان را توجيه خواهد كرد و زمينه را براي خروج نهايي آمريكا از اين كشور فراهم خواهد ساخت. مورد احتمالي ديگر كه در اين فهرست قرار دارد شناسايي اسراييل توسط پاكستان است.
آيا اين ترتيب جديد براي اين كه افغانستان زير سلطه مشترك پاكستان و طالبان قرار گيرد وضعيت پيچيده قبلي اين كشور را پيچيده تر نخواهد كرد؟ احتمالاً نه. در اكتبر سال ۲۰۰۱ وقتي كه آمريكا با حمايت ائتلاف شمال سراسيمه وارد افغانستان شد، مشخص بود كه ترتيبات با عجله سازماندهي شده آمريكا در آنجا پايدار نيست. مشخص بود كه نظر اسلام آباد يا اين كه چه ميزان فشار از سوي اين كشور وارد شود اهميت نداشت. پاكستان نيز مطلقاً هيچ دليلي براي پذيرش اين ترتيبات نداشت.
وقتي مشرف با زبردستي تمام، «متحده مجلس عمل» را كه به عنوان «ملاها و ارتش مشرف» معروف هستند، را در دو ايالت هم مرز افغانستان بر سر كار آورد، آمريكا به ارزيابي «ناپايداري»  اين ترتيبات اقدام كرد. در آن مرحله، جايگاه كرزاي به عنوان رئيس جمهور افغانستان به شدت متزلزل شد و فرصت مناسب براي دست كشيدن آمريكا از «طرح مارشال براي افغانستان» و هموار كردن زمينه براي حكومت مجدداً طالبان تحت كنترل پاكستان بر افغانستان را فراهم كرد.

گزارش
چهار شرط آمريكا براي بازگشت طالبان به قدرت
استراتژي اعاده طالبان
چهار شرط آمريكا براي بازگشت طالبان به قدرت
به موازات وخيم ترشدن اوضاع امنيتي افغانستان و بازگشت تعداد زيادي از كمونيست هاي سابق اين كشور از خارج، مقامات اطلاعاتي آمريكا و پاكستان به منظور جستجوي يك راه حل سياسي براي جلوگيري از گسيختگي بيشتر افغانستان با رهبران طالبان ديدار كرده اند.
براساس اطلاعات منتشره از سوي رهبران جهادي پاكستان كه نقش عمده اي در برگزاري اين نشست بر عهده داشته اند، ديدار مزبور اخيرا بين نمايندگان آژانس اطلاعاتي پاكستان (ISI) نمايندگان دفتر بازرسي فدرال آمريكا (اف. بي. آي) و رهبران طالبان در پايگاه هوايي سامونگي درنزديكي شهر كويته انجام شده است.
منابع يادشده به پايگاه اينترنتي آسياتايمز آن لاين گفته اند در اين ديدار براي طالبان قبل از آن كه هرگونه سازشي با آنها صورت گيرد و مسير مشاركت آنها در دولت افغانستان فراهم شود چهار شرط زير تعيين شده است كه بايد به آنها عمل كند:
* ملاعمر از رهبري عالي طالبان كنار گذاشته شود
* تمامي مبارزان پاكستاني، عرب و خارجي ديگر كه در حال حاضر مشغول عمليات عليه نيروهاي بين المللي در افغانستان هستند بايد از اين كشور اخراج شوند.
* تمامي سربازان آمريكايي و نيروهاي متحد آن كه به اسارت گرفته شده اند، آزاد شوند.
* همه افغاني هايي كه در حال حاضر در خارج از اين كشور به ويژه در آمريكا و انگليس زندگي مي كنند بايد از طريق مجازبودن به حضور در انتخابات در دولت افغانستان شركت داشته باشند هر چند بسياري از آنها نتوانند به زبان مادري خود اعم از دري يا پشتو صحبت كنند.
طالبان، به طور آشكارا با درخواست اول آمريكا مخالفت كرده اند اما در خصوص شرايط ديگر از خود انعطاف نشان داده اند. بر همين اساس در اولين ديدار بين مقامات اطلاعاتي آمريكا با مقامات اطلاعاتي پاكستان و رهبران طالبان نتيجه چنداني حاصل نشده است. اگرچه زمان ديگري براي ديدارهاي بعدي مشخص نشده، اما ترديدي نيست كه براي پيشبرد مذاكرات آنها ديدارهاي ديگري نيز برگزار خواهند كرد.
كانال هاي تماس توسط طالبان ايجاد شده كه در زمان سقوط حكومت طالبان در كابل از آن شهر گريختند و به پاكستان سرازير شدند و در پناهگاه هاي امني كه سرويس اطلاعات پاكستان در اختيار آنها قرار داد مسكن گزيدند. اكنون اين فراريان با نيروهاي جهادي پاكستان همكاري مي كنند كه شيوه نزديكي به رهبري طالبان را مي دانند و به عنوان رابط بين آنها عمل مي كنند.
ناكامي اولين نشست آمريكايي ها با طالبان و مقامات اطلاعاتي پاكستان نقش عمده اي در تشديد جنگ چريكي كه عليه نيروهاي خارجي در افغانستان در جريان است، بر جاي گذاشته است.
حملات كوچك جنگ و گريز يكي از ويژگي هاي كنوني روزانه در بخشهاي زيادي از افغانستان است و درگيري هاي رودررو به عنوان يكي از ويژگي هاي معمول شهر قندهار به عنوان مقر سابق طالبان در جنوب افغانستان درآمده است. طبق گزارش افراد آگاه به جنبش مقاومت افغان، جنبشي كه طي يكسال و نيم از سقوط طالبان ظهور يافته چهار برابر از نهضت مقاومت افغان كه در سال ۱۹۷۹ در مخالفت با تهاجم شوروي ظهور يافت و به مدت يك دهه ادامه داشت قوي تر است. دليل اصلي اين امر هم آن است كه حكومت قبلي طالبان - كه پس از پيشروي نيروهاي ائتلاف شمال بدون هيچگونه درگيري ناپديد شد - از حمايت نيروهاي قدرتمند افغانستان يعني روحانيون و طلاب مدارس ديني برخوردار بود.
براي قرن ها، اين افراد مورد احترام ترين بخش جامعه افغان را تشكيل مي داده اند و قبل از سال ۱۹۷۹ آنها هرگز در سياست مشاركت نداشته اند. برعكس، نقش آنها ايجاد مصالحه و سازش در درگيري ها بود. در طول دوران نهضت مقاومت افغان عليه اتحاد جماهير شوروي، وضعيت تغيير كرد و روحانيون حمايت شديد خود را از نبرد مجاهدين اعلام كردند. با خروج نيروهاي شوروي و ظهور طالبان در اوايل دهه ۱۹۹۰ بار ديگر اوضاع تغيير كرد. طالبان، با استفاده از وضعيت مبارزات قدرت بين شبه نظاميان به شدت متفرق در كابل، موقعيت خود به عنوان يك جنبش سياسي تحت رهبري روحانيون را تحكيم بخشيدند و در سال ۱۹۹۶ قدرت را در كابل بدست گرفتند. بخش مهمي از اين موفقيت در اين واقعيت نهفته است كه افغان ها به ويژه پشتون ها كه اكثريت جمعيت افغانستان را تشكيل مي دهند حاضر به جنگ عليه روحانيون نبودند.
اكنون، در جنگ چريكي جديد عليه نيروهاي خارجي، بار ديگر اين روحانيون هستند كه فرماندهي را به دست گرفته اند. براي نمونه، حافظ رحيم كه اكنون مورد احترام ترين روحاني در منطقه قندهار است تمامي عمليات نظامي را از پناهگاه منطقه كوهستاني فرماندهي مي كند.
نيروهاي آمريكايي براي متوقف كردن اين حملات بالاترين توافق پشتيباني هوايي و تكنولوژي پيشرفته را بكار گرفته اند، اما بدون كمك نيروهاي افغان محلي آنها قادر به تعقيب حافظ رحيم كه تاكنون بارها نيروهاي آمريكايي را مورد حمله قرار داده نيستند. آمريكا كشته شدن تعدادي از نيروهاي خود را پذيرفته است، اما طالبان مدعي هستند كه آنها تعداد بسيار زيادتري از آمارهاي رسمي اعلام شده را كشته اند. طالبان، منابع مالي خود را از وجوهي كه هنگام خروج از كابل از با نك مركزي افغانستان به سرقت برده اند و مبلغ آن بر ۱۱۰ ميليون دلار بالغ مي شود و نيز پولهاي دريافتي از اسامه بن لادن تامين مي كنند.
در عين حال، گلبدين حكمتيار نيز پس از بازگشت از تبعيد در ايران نيز به جنبش مقاومت پيوسته است. حزب اسلامي او تشكيلاتي ترين نيروي افغانستان است و مشاركت او باعث افزايش قدرت  طالبان شده است.
بسياري از مناصب قدرت در دولت كنوني افغانستان توسط اعضاي سابق حزب اسلامي گلبدين حكمتيار پرشده است. اگرچه اين افراد زماني مخالف طالبان بودند اما آنها در عين حال وفادار به احكام اسلامي و ضدآمريكا هستند. همچنين تعدادي از حاكمان و مقامات عالي از استان ها نيز از فرماندهان سابق حزب ا سلامي حكمتيار هستند. آمريكايي ها نسبت به اين افراد مظنون هستند اما به دليل وزن سنگين سياسي آنها امكان كنارگذاشتن آنها وجود ندارد.
با اين حمايت گسترده - هر چند فعلا انفعالي - و محدودبودن نفوذ دولت كابل به پايتخت، آمريكايي ها و متحدين آنها همچنان اهداف آسيب پذير باقي مانده اند و طبيعي است كه آنها در چنين شرايطي در جايگاهي نيستند كه بتوانند نظم و قانون را به افغانستان بازگردانند.
بسياري از كارشناسان امور افغانستان معتقدند در چنين شرايطي به طور سنتي شورش عليه اداره كنندگان خارجي امور افغانستان در بين ارتش هاي اين كشور بروز مي كند.
اين پايان مشكلات نيست. طبق گزارش كميسارياي عالي پناهندگان سازمان ملل متحد بيش از دو ميليون آواره افغاني از سراسر جهان از جمله كشورهاي هند، روسيه، كامبوج، مالزي، زيمبابوه و كشورهاي آسياي مركزي به افغانستان بازگشته اند. بسياري از آنها در دوران تهاجم شوروي و پس از آن به گروه هاي كمونيستي تعلق داشته اند و تعدادي از همتايان آنها هم اكنون در كابل از مقام و منصب برخوردارند.در حال حاضر كابل به دو اردوگاه اصلي تقسيم شده است. اولي اردوگاه طرفدار آمريكا كه شامل نيروهاي آمريكا و متحدين و طرفداران پرزيدنت حامد كرزاي است. اردوگاه دوم طرفدار روسيه و ايران است كه نمايندگي آن را ژنرال قاسم فهيم وزير دفاع و نيروهاي ائتلاف شمال بر عهده دارد.
اگرچه اين دو اردوگاه در حال حاضر با هم همكاري دارند اما در عين حال آنها به آرامي سرگرم تقويت بنيه خود براي تصرف كامل قدرت در زماني كه عمر حكومت موقت كنوني به پايان برسد، هستند.

سايه روشن سياست
قطعنامه جديد عليه ايران
نماينده آمريكا در آژانس بين المللي انرژي اتمي گفت: در جلسه هفته آينده هيأت مديره اين آژانس خواهان صدور قطعنامه اي شديداللحن درباره برنامه هسته اي ايران مي شود.
نشست سازمان بين المللي انرژي اتمي فردا در وين برگزار مي شود تا گزارش محمدالبرادعي رئيس سازمان را بررسي كند. گزارش البرادعي حاكي از آن است كه ايران در مورد برنامه هاي هسته اي خود حقايق را نگفته اما دليلي نيز در دست نيست كه جمهوري اسلامي دست اندركار سلاح هاي هسته اي است.
به گزارش سايت خبري بازتاب به نقل از يك راديو آمريكايي مقامات وزارت امور خارجه آمريكا گفتند به اعتقاد آنها هيأت مديره با شوراي حكام سازمان بين المللي انرژي اتمي بايد گزارش البرادعي و وضعيت ايران را با دقت بررسي كند و دست به اقدام مناسب بزند.
از سوي ديگر به گزارش خبرگزاري فرانسه، كنت بريل، نماينده ايالات متحده در سازمان انرژي اتمي گفت هدف آمريكا آن است كه در نشست سازمان بين المللي انرژي اتمي در روز دوشنبه، قطعنامه اي در حمايت از اين سازمان براي انجام تحقيقات كامل در مورد برنامه هاي هسته اي ايران به تصويب برسد.
بريل گفت قطعنامه اي كه اميدوار است به تصويب برسد بر ضرورت و فوريت همكاري كامل ايران با سازمان انرژي اتمي تأكيد دارد. نماينده ايالات متحده در سازمان بين المللي انرژي اتمي مدعي شد. دو گزارش آخر اين سازمان تأكيد مي كند كه ايران با مخفي نگا ه داشتن اطلاعات مهم در باره برنامه  هاي هسته اي خود، عملا پيمان منع گسترش سلاح هاي هسته اي را نقض كرده است.
سايت مذكور مي  افزايد: ديپلماتهاي غربي مي گويند ايالات متحده در پشت صحنه مي كوشد پيش از شروع اجلاس هيأت مديره سازمان بين المللي انرژي اتمي در روز دوشنبه آينده، اعضاي شورا را به پذيرش موضع ايالات متحده تشويق كند اما مي داند كه نمايندگان كشورهاي غيرمتعهد در هيأت مديره سازمان، با تصويب چنين قطعنامه اي كه ارجاع مسئله به شوراي امنيت سازمان ملل را به دنبال خواهد داشت، موافقت نمي كنند. يك منبع آگاه به خبرگزاري فرانسه گفت سنت شوراي حكام رسيدن به يك وفاق همگاني است.
اوايل اين هفته محمد البرادعي، رئيس سازمان بين المللي انرژي اتمي بار ديگر از ايران خواست پروتكل الحاقي را امضا كند.اين پروتكل به بازرسان سازمان اجازه مي دهد بدون اطلاع قبلي و سرزده از تأسيسات هسته اي ايران بازديد كنند.
ادعاي جديد اسرائيل
دو تلويزيون اسرائيل مدعي شدند، «رون اراد» خلبان اسرائيل كه در سال ۱۹۸۶ در جنوب لبنان ناپديد شد در ايران به سر مي برد.
به گزارش «بازتاب»، به نقل از سايت اينترنتي ايلاف تلويزيون اسراييل تأكيد كرد، از آمريكايي ها خواسته ايم كه براي روشن شدن اين موضوع، اسراي عراقي- كه به تازگي از زندان هاي ايران آزاد شده اند- بازجويي كنند و يا دست كم به ما اجازه دهند تا اين پرونده را به ياري اسراي عراقي دنبال كنيم.
تلويزيون اسرائيل تأكيد كرد، كار تحقيق از پرونده خلبان اسرائيلي كه بر عهده كميته اي به رهبري «ياهو فينوگراد»- قاضي بازنشسته اسرائيل- است به پايان رسيده و وي به تازگي نتيجه تحقيقات خود در خصوص اين پرونده را اعلام و طي آن تأكيد كرده است، خلبان اسرائيلي زنده است و اين دو كشور از آن آگاه هستند.
بالگرد« رون اراد» در سال ۱۹۸۶ در جنوب لبنان به وسيله گروه حزب الله لبنان هدف قرار گرفت و سران رژيم صهيونيستي از همان زمان اعلام كردند كه اين خلبان زنده است و تحويل ايران داده شده است.
نبيه بري رئيس «جنبش امل» در اين خصوص گفت، گروهي خودسر كه راه خود را از اين جنبش جدا كردند، در اين حادثه نقش دارند و پس از دستگيري «اراد» وي را مستقيما تحويل ايران داده اند.
مصطفي الديراني، رئيس سابق سازمان اطلاعاتي جنبش امل كه به وسيله اسرائيل بازداشت شد، به اين موضوع اعتراف كرده است، اما جمهوري اسلامي ايران به شدت آن را تكذيب مي كند.

تحليل
فشار بر كرزاي
طي چند هفته گذشته نيروهاي نظامي پاكستان به بهانه دستگيري سران القاعده و طالبان دست به تحركات نظامي در مناطق مرزي خود با افغانستان زده اند كه منجر به درگيري طرفين در شرق و جنوب شرقي افغانستان در مناطق قبائلي دو كشور گرديد. بنابر آخرين اخبار و اطلاعات واصله نيروهاي نظامي پاكستان تا عمق ۴۵ كيلومتري وارد خاك افغانستان شدند و در برخي مناطق نيز اقدام به احداث پاسگاههاي مرزي نمودند.
با توجه به نزديك شدن تاريخ انتخابات سراسري و برگزاري لويه جرگه و نظر به اهميت موضوع، تلاش مخالفين به منظور برهم زدن وضعيت موجود و ناامن كردن افغانستان تشديد مي شود. از اين رو پيش بيني مي شود در آينده نيز شاهد گسترش چنين ناآرامي هايي به خصوص در مناطق مرزي كه مخالفين آزادي عمل بيشتري دارند، خواهيم بود.
تحركات اخير پاكستان را نمي توان يك حادثه آني و مقطعي تلقي كرد بلكه مي بايست آن را در قالب راهبرد بلندمدت پاكستان در قبال افغانستان نگريست. با توجه به تحولات مهم افغانستان درچند ماه آينده و احساس شكست پاكستان در مسايل افغانستان آن كشور تلاش مي كند دولت افغانستان را در حل مسائل مهم به ويژه مسائل امنيتي ناكارآمد جلوه داده تا بدين وسيله زمينه روي كارآمدن كرزاي در آينده را منتفي كرده و دولت همخوان با پاكستان در افغانستان تشكيل شود. در را ستاي اين سياست پاكستان با توجه به احساس نارضايتي پشتونها از ساختار قدرت، كار وسيعي را با آنها خصوصا در مناطق مرزي شروع كرده و سعي دارد از آنها در جهت منافع خود بهره برداري نمايد. اقدام ديگر اين كشور تلاش جهت باز كردن باب گفتگو ميان عناصر ميانه روي طالبان و مقامات آمريكايي از يك سو و ترغيب نيروهاي طالبان به انجام عمليات تروريستي در افغانستان از سوي ديگر مي باشد.
افغانها كه به طور سنتي نسبت به مسائل مرزي خود بسيار حساس هستند در قبال اين تحركات واكنش شديدي از خود نشان دادند كه مي توان به احضار سفير پاكستان به وزارت امور خارجه، آرايش نظامي در مرزهاي دو كشور، اظهارات شديداللحن حامد كرزاي رئيس  دولت انتقالي اسلامي افغانستان و حمله مردم به سفارت پاكستان اشاره نمود. انتظار مي رود دولت افغانستان بر دامنه اقدامات خود افزوده و متوسل به اقداماتي از جمله تحريك قبائل مرزي خود بر عليه پاكستان گردد.
آمريكا نيز در اين ميان نقش دوگانه را ايفا مي كند، از يكسو خود را متعهد به حمايت از دولت افغانستان مي بيند و از سوي ديگر نمي تواند حضور بسياري از رهبران جبهه متحد در ساختار قدرت افغانستان را براي درازمدت تحمل كند و تنها نيروي كارآمدي كه قادر به مقابله با عناصر جبهه متحد هستند طالبان و پاكستان مي داند لذا ضمن اتخاذ موضع سكوت در صدد است با عناصر ميانه رو طالبان گفتگو و احيانا با آنها را وارد ساختار قدرت كند.
جمهوري اسلامي ايران نيز ادامه ناامني در افغانستان را موجب بروز مشكلات و تبعات منفي براي خود مي داند و لذا در اين راستا سخنگوي وزارت امور خارجه خواستار خويشتنداري طرفين و حل سريع مشكلات از طريق گفتگو شده است.

سياست
ادبيات
اقتصاد
سفر و طبيعت
فرهنگ
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  سفر و طبيعت  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |