مهرناز صميمي
اشاره :
هري پاتراز جمله پديده هاي جذاب هنر جهان در ساليان اخير بوده است جادوي داستانها وفيلم هاي هري پاتر حتي ايران را نيزفرا گرفته است. آنچنان كه فروش كتاب هاي جديد اين مجموعه توانست جاني به كالبد كم رمق بازار كتاب در تابستان بدهد. درگزارشي كه مي خوانيد اين نكته بررسي شده است كه چگونه جادوگر كودك چهره جهان را جادو كرد .
هري پاتر: اسطوره امروز
جادو جاي خود را در لطافت شاعرانه خيال و خيال پروري كودكان باز مي كند و پديده اي رخ مي نمايد كه در تاريخ پيدايش و انتشار كتابهاي كودكان بي سابقه است. اما اين بار، جادو به حس و ذهن بزرگسالان هم پا مي گذارد و دنياي آنها را نيز تسخير مي كند؛ اسطوره اي كه همه ركوردها را مي شكند.
جوآن كتلين رولينگ متولد چيپينگ سادبري است؛ جايي در نزديكي پريستون در انگلستان. او در سال ۱۹۶۵ به دنيا آمده. جي.كي.رولينگ كودكي خود را چنين توصيف مي كند: «خجالتي بودم. صورتي پر از كك و مك داشتم. هم رياست طلب بودم و هم سست و نامطمئن به خود.»
والدين رولينگ او را تشويق كردند كه زبان خارجي ياد بگيرد تا بتواند به عنوان «منشي دوزبانه» مشغول كار شود. چنين شد كه او در دانشگاه زبان فرانسه خواند و بعد هم مشغول منشي گري شد. رولينگ خود را بدترين، ناموفق ترين و بي نظم ترين منشي ها مي داند و مي گويد كه به جاي قرارهاي كاري رئيس، طرح ها و انديشه هايش را براي داستان نويسي يادداشت مي كرده است. او استعداد داستان نويسي خود را در كودكي مي يابد و آغاز آن را از داستاني درباره يك خرگوش؛ كه خود، آن را نوشته و تصويرگري كرده بود. اما به هر حال رولينگ تلاش جدي در عرصه نويسندگي نكرد و كاري ارائه نداد؛ تا سالها بعد.
جي.كي.رولينگ كه به آموزش زبان انگليسي علاقه زيادي داشت، براي تدريس آن به كشور پرتغال سفر كرد. آنجا با روزنامه نگاري پرتغالي آشنا شد و نهايتاً ازدواج كرد. چندي بعد، دخترش را به دنيا آورد. بچه، چند ماهه بود كه رولينگ از شوهرش جدا شد و با فرزندش به انگلستان بازگشت و براي آنكه نزديك خواهرش- كه از او كوچكتر است- زندگي كند، در اسكاتلند سكني گزيد. براي تأمين معاش مشغول تدريس فرانسه و در زمانهاي فراغت به نوشتن مشغول شد؛ نوشتن كتابي كه ايده اوليه و طرح كامل آن در ذهنش قرار داشت. از آنجا كه درخانه اش وسايل گرمايش كافي نداشت، براي گرم شدن و نوشتن همراه دختر كوچكش به كافه و رستوران مي رفت؛ به ويژه يك رستوران خاص كه بيش از همه مورد علاقه اش بود و ميز گوشه اي آن را دوست مي داشت؛ رستوران نيكلسون. فرزندش را در كالسكه مي خواباند و خود، مشغول نوشتن مي شد...
آغاز جادو
در سال ۱۹۹۶، كتاب رولينگ- قصه اي خيالي و عجين با جادو و جادوگري- تكميل و آماده چاپ شد. اما ناشران كه احتمال اقبال به آن را ضعيف مي دانستند، حاضر به چاپ آن نبودند. جستجو و پيگيري براي چاپ كتاب توسط كارگزار نشر رولينگ- كريستوفر لتيل- ادامه داشت. تلاش وي سرانجام به ثمر نشست و انتشارات بلومبري پذيرفت كه آن را چاپ كند. از آنجا كه امتياز كتاب به بهاي چهارهزار دلار به ناشري آمريكايي نيز فروخته شد، رولينگ توانست كارش را رها كند و تمام وقت خود را به نوشتن اختصاص دهد.
او به سرعت جلدهاي دوم و سوم كتاب هري پاتر را نوشت. هري پاتر اسطوره شد. جادوي داستانهاي هري پاتر، كوچك و بزرگ را مسحور كرد و براي خالقش شهرتي بي نظير و ثروتي افسانه اي به بار آورد. تا سال ۲۰۰۰ ، ۴۰۰ ميليون دلار نصيب رولينگ شد. فروش كتابهاي هري پاتر به مرور بيشتر و بيشتر شد. چهارمين هري پاتر در چاپ نخست، يك ميليون نسخه بيشتر فروش كرد و در مجموع ۳/۵ ميليون دلار افزون بر سه كتاب قبلي فروخت. حالا رولينگ به آينده خودش و دخترش جسيكا كاملاً مطمئن بود. او ثابت كرده بود كه برخلاف توانايي استعداد كم ورزشي و علاقه اندكش به ورزشكار شدن (كه در كودكي او ريشه داشت)، استعداد و توانايي خاص و خارق العاده اي در نوشتن و روايت كردن دارد؛ توانايي كه اكثريت قريب به اتفاق خوانندگان را جذب مي كند و استعدادي كه سبب شد حتي بيگانگان با كتاب، به خواندن علاقه مند شوند.
جلد پنجم هري پاتر كه اخيراً (در تابستان ۲۰۰۳ ، ۱۳۸۲) انتشار يافته است، سريع تر از همه كتابهاي طول تاريخ فروش رفته است.
جي.كي.رولينگ، يكي از بهترين لحظه هاي زندگيش را لحظه اي مي داند كه آگاه شد يك ناشر انگليسي راضي شده كتاب او را چاپ كند. اما به نظر من، لحظه هاي زيباي بي شماري در زندگي حرفه اي او در چند سال اخير، از شكوه فراواني برخوردار بوده اند؛ شكوهي كه شايد امروز، خاطره همواره جاودان پاسخ «آري» ناشر را در محاق قرار دهند. لحظه هايي كه بي ترديد هر نويسنده اي- خواه اقرار كند و خواه نه- آرزو دارد آنها را ببيند؛ حتي اگر از سحر و جادو خوشش نيايد!
در ميان ايرانيان نيز طرفداران هري پاتر بي شمارند. من كه چندان اهل داستانهاي خيالي و جادو نيستم و مجذوب آثار رولينگ نشده ام، ظاهراً در اقليتم. هواداران پاتر بي صبرانه منتظر انتشار پنجمين جلد اين مجموعه (هري پاتر و فرمان ققنوس) بودند؛ چنانكه پست انگلستان در نخستين روز توزيع كتاب - كه شنبه بود- در رساندن سفارش هاي پيش خريد كتاب دچار دردسر بسيار شد و حجم زياد كار و تعداد بي شمار سفارش دهندگان سبب پيچيدگي توزيع كتاب گرديد.
خوان هفتم نزديك است
آفريننده پاتر جادوي انديشه و قلم خود را تا جلد هفتم كتاب پيش برده است. آخرين جلد مجموعه كتابهاي هري پاتر، هفتمين آنهاست كه واپسين فصل آن به تازگي به اتمام رسيده و در جايي بسيار امن و لابد «تحت تدبير شديد امنيتي»! نگهداري مي شود. اما طبيعي است كه زمان انتشار كتابهاي ششم و هفتم روشن نيست؛ چنانكه جلد پنجم نيز مدتي پيش از چاپ و انتشار، آماده و كامل بود. كتابهاي ششم و هفتم هم ظاهراً هنوز نوشته و كامل نشده اند. تنها فصل آخر داستان (آخرين فصل جلد هفتم) كامل است.
رولينگ براي نوشتن داستانهاي هري پاتر از شخصيت كودكي خود و همسايگان ودوستان نزديكش در دوران كودكي و خصوصاً نوجواني بسيار بهره برده است. پاتر نيز نام خانوادگي همسايه اي بوده كه او با فرزندانشان دوست بوده است.
چندي پيش، رولينگ فصل آخر داستان هري را- كه در پوشه اي گذاشته بود- به خبرنگاران بي.بي.سي نشان داد و تأكيد كرد كه به دلايل بديهي، پوشه را باز نخواهد كرد. او در گفتگو با شبكه اول بي .بي.سي گفته است كه ماجراهاي بعدي شخصيتهاي داستان هري پاتر را در ذهن دارد و فرجام كار را هم نوشته و تكميل كرده است. رولينگ از چند مرگ و ماجراهاي عشقي خبر داده است. به گفته او، ماجراهاي عشقي در جلدهاي بعدي جاي كار و پرورش بيشتري دارند، چون قهرمانان داستان پانزده ساله و بيشتر خواهند بود. خالق هري پاتر افزود كه يك مرگ در داستان اتفاق خواهد افتاد كه ناگوار و تلخ بودنش، نوشتن آن را دشوار كرده است.
رولينگ در گفتگوهايش از اينكه ادامه كار نوشتن براي او كاملاً جدي است، سخن گفته است و از عزم راسخش در اين راه. دوستداران آثارش نيز اميدوارند كه چنين باشد و سبك و سياق جديد زندگيش خدشه و خللي در كارش وارد نكند. اين نگراني از آنجا حادث شد كه رولينگ در روز بيست و ششم دسامبر سال ۲۰۰۱ با يك پزشك اسكاتلندي ازدواج كرده و از او يك فرزند نيز دارد.
شايد تصور پيدايش كتاب هري پاتر و روبه رو شدن آن با چنين استقبال بي نظيري، براي همه دور از ذهن بود. در قرن ۱۹ (سال ۱۸۴۱) شش هزار نيويوركي در انتظار انتشار بخش پاياني اثري از چارلز ديكنز بودند؛ اتفاقي كه در قرن بيست و يكم نيز، اطلاع از آن، شگفت انگيز بود.
كمتر كسي مي توانست تصور كند كه اثري بتواند در زمانه اينترنت و ماهواره، جامعه كتابخوان جهان را چنين گسترده و دنياي كتابخواني را چنين متحول كند.
سايتهاي متعددي در اينترنت ويژه هري پاترند، برخي به بررسي و نقد اين اثر مي پردازند، برخي كتابهاي پاتر را به معرض بحث و گفتگو مي گذارند و از خوانندگان خود نظرخواهي مي كنند، بعضي از آنها به تبليغ يا عرضه محصولات گوناگون هري پاتر مي پردازند؛ پديده اي كه بازار جهاني با آن مواجه است. انواع اسباب بازي، وسايل كمك آموزشي، بازي هاي فكري، پازل، لباس، بازي هاي كامپيوتري، عروسك، با نام و نشان هري پاتر پا به عرصه گذاشته و بازار را تسخير كرده اند.
به رغم تعداد بي شمار گفتگوهايي كه با او مي شود (برنامه هاي تلويزيوني و راديويي كه از او درباره كارش تهيه مي شود و ايي ميل ها و نامه هايي كه دريافت مي كند) رولينگ زندگي خصوصي خود را از زندگي حرفه اي اش جدا كرده و موفق شده كه دخترش را هم از رويارويي دايمي با خبرنگاران و از دست رفتن زندگي آرام و راحتش درامان نگه دارد.
در ستايش جادو
پنچمين كتاب هري پاتر در نخستين روز عرضه در انگليس ۸/۱ ميليون نسخه فروخت. (به طور دقيق ۱۷۷۷۵۴۱ نسخه). در آمريكا نيز اين كتاب مطابق فهرست هاي نشريات وال استريت ژورنال و يو.اس.اي.تودي، ۸۰ ميليون نسخه فروخته و پرفروش ترين است. هري پاتر به ۵۵ زبان دنيا ترجمه و در ۲۰۰ كشور عرضه شده است.
هفته نامه پوليتزر ويكلي تصديق كرده است كه سرعت فروش اين كتاب در تاريخ بي نظير است.
نويسنده كتابهاي هري پاتر جايزه هاي متعددي را از آن خود ساخته و بارها عميقاً تحسين شده است. رولينگ در پي چاپ نخستين كتاب از مجموعه پاتر، از اينكه به كاري مشغول است كه آن را بسيار دوست مي دارد، اظهار خوشبختي كرد و بزرگترين پاداش خود را استقبال مردم خواند. جوايز فراواني انتظار او را مي كشيد، جايزه هاي هوگو Hugo، Bram Stroker، جايزه Whitbread مخصوص كتابهاي كودكان، نشان افتخار مخصوص به خاطر دريافت جايزه Smarties در سه سال پياپي و...
رولينگ در برنامه هاي تلويزيوني توليدي و زنده گوناگوني حضور يافته كه مشهورترين آنها برنامه هاي ۶۰ دقيقه، برنامه «امروز»، برنامه زنده لري كينگ، مصاحبه با بي.بي.سي و... است.
او همچنين مدال كارنگي را كه در بريتانيا مهمترين مدال براي كتابهاي كودكان است، نصيب خود كرده است. چندي پيش برنامه اي شبيه به نوعي كارناوال در انگليس برگزار شد كه صدها كودك و نوجوان در آن شركت داشتند؛ كارناوال هري پاتر، همراه با آدم هايي كه خود را به شكل جادوگر و دلقك گريم كرده بودند، همچنين كلاه هاي نوك تيز، اژدها و بسياري شخصيتها و عناصر ديگر كه به نوعي به هري پاتر و محتوا و موضوع آن مربوط است و با استقبال چشمگير كودكان و نوجوانان انگليسي رو به رو شد.
ديدار نويسنده هري پاتر از مدارس گوناگون، سبب هيجان و شادي بچه ها مي شود، رولينگ هر هفته تعداد قابل توجهي نامه و پيام دريافت مي كند و شگفتا كه شمار زيادي از آنها به طرح پرسش درباره سحر و جادوگري اختصاص دارد و بچه هاي زيادي مشتاق فراگيري جادوگري هستند و چه شخصي بهتر از خالق كتابهاي پاتر كه از نظر آنها استاد بي بديل جادو و جادوگري است!
مؤسساتي در آمريكا و آلمان نيز با شرايط مشابهي مواجهند؛ تعدادي كودك و نوجوان مشتاق جادوگري، مرتب براي آنها نامه مي نويسند و سؤال مي كنند.
يك استاد دانشگاه آمريكايي به نام ريچارد شوميكر، در تابستان سال ۲۰۰۱، دوره اي پنج هفته اي را برگزار كرد كه بيست و سه دانشجو از كشورهاي گوناگون دنيا در آن شركت داشتند. اين دوره پنج هفته اي به بررسي پديده هري پاتر اختصاص داشت. مبناي برپايي اين دوره توسط شوميكر اين باور بود كه وقتي آثار شكسپير، ديكنز، جويس، تي.اس.اليوت و ديگر بزرگان بررسي و نقد مي شوند و ساعتها وقت صرف تجزيه و تحليل آنها مي شود، جرا نبايد پديده مهم امروز را بررسي كرد، هري پاتر را و دنياي داستاني هري پاتر را ، دنيايي را كه جهان متروك و راكد خواندن را به يك باره به هيجان آورد. هري پاتر درواقع يك شورش است؛ شورشي عليه جمود مطالعه. هري پاتر نوعي يگانگي و نزديكي را بين مردم دنيا ايجاد كرده است؛ بچه و بزرگسال، زن و مرد، مجرد و متأهل، مادر و فرزند را مسحور جادوي خود كرده و با يكديگر هم افق و همدل نموده است. چنين توفيقي نمي تواند تصادفي باشد. هيچ بعيد نيست كه خانم رولينگ در جذب و سحر كردن خوانندگان هم نوعي جادو به كاربرد! به هر حال، قدر مسلم آن است كه هنر رولينگ چيزي از جادوگري هري پاتر كم ندارد. نمود عيني تئوري لذت متن (لذت بردن از خواندن يك كتاب) است؛ اين دكترين فرانسوي پايه هاي خود را بر هنرنمايي نويسنده در روايتگري بنا نهاده است و مصداق كمياب آن، آثار خانم رولينگ است.كمپاني برادران وارنر به تهيه فيلمي از اين داستانها گرايش داشت. البته براي ساختن فيلم تازه هري پاتر، روشن نيست كه بازيگران قبلي برگزيده شوند يا نه، چون آنها بزرگتر شده اند و ممكن است مناسب فيلم تازه نباشند.
فيلمهاي هري پاتر همچون كتابهايش- اما ابداً نه به اندازه كتابهايش- موردپسند واقع شده اند. كريس كلمبس- كارگردان فيلمهاي هري پاتر- از حذف يك صحنه «روز مرگ» (كه براي تهيه فيلم از داستان حذف شد) متأسف و پشيمان است. گويي داستان سحرآميز هري پاتر بيننده را با همه وجوه خود مسحور مي كند. نقش آفرينان اين فيلم ها نيز در زمان حضور خالق داستانها در كنار خود (براي مراسمي چون نخستين اكران فيلم، مصاحبه ها و از اين قبيل)، احساس غرور فراوان مي كنند. ظاهراً اين هنرپيشگان بسيار علاقه مندند كه در فيلم بروند بازي كنند، اما چنانكه گفته شد، فرجام اين قضيه به دليل بزرگترشدن آنها، هنوز روشن نيست. بازيگران اصلي، كتاب جديد رولينگ را خوانده اند و از آن بسيار لذت برده اند.
مسلم است كه توفيق خارق العاده آثار جي.كي.رولينگ كه چون طوفاني، حهان را تسخير كرده است، تصادفي نيست. توانايي فراوان او در پرورش ايده ها و تصويرها و قدرت داستان سرايي او از عوامل موفقيت او به شمار مي روند. آثار اين نويسنده انگليسي به گونه اي خاص، فكر و حس خواننده را مي ربايند، گونه اي از جنس خيال، چون آثار وگنر. گريزگرا بودن رولينگ را مي توان با موتزارت قياس كرد؛ او نيز چون رولينگ، واقع گريزي را از عناصر اصلي كارهايش قرار داده بود.
توهين به گاو مقدس هندو
به رغم منتقدان و مخالفان آثار جي.كي.رولينگ، موفقيت شگفتي آور و روزافزون كتابهاي هري پاتر و محبوبيت او در ميان مخاطبان همه گروههاي سني ادامه دارد. تعداد منتقدان رولينگ در قياس با ستايندگان او واقعاً ناچيز است. بسياري از اين گروه روحانيون مسيحي يا طرفداران افراطي مسيحيت هستند و برخي از آنان نيز استادان دانشگاه و منتقدان زبده ادبي.
عده اي از اين منتقدان باور دارند كه سرگرمي و تخيل بيش از حد موجب باروري فكري مي شود و انسانها را در ورطه پايان ناپذيري مي اندازد و از تفكر دور مي كند. از نظر اين عده- كه بسياري از آنها روان شناس و متخصص تعليم و تربيت هستند- جامعه امروز به سرعت به آنچه هاكسلي تصوير كرده است، نزديك مي شود و انسانها در مظاهر مدرنيته غرق مي شوند.
بعضي منتقدان ادبي معتقدند كه اصولاً هري پاتر ادبيات نيست و نمي توان آن را در زمره آثار ادبي كودكان قرار داد؛ آثار نويسندگاني چون ايندبلايتون، سي.اس.لوئيس، مري نورتن. عده اي ديگر نيز برآنند كه قصه هاي هري پاتر از عمق چنداني برخوردار نيست و اين، اعتقاد بعضي از افراد مطرح و سرشناس در عرصه نقد ادبي است. رابرت مك كرام- دبير سرويس ادبيات نشريه The Observer of London- از كساني است كه در اين زمينه به خالق پاتر خرده مي گيرد و سطحي بودن داستانهاي رولينگ را ايراد عمده آنها مي داند. هرچند كه، هم او قابليت و توانايي داستان سرايي رولينگ را مي ستايد.
تك بعدي بودن محتواي داستانهاي هري پاتر از ويژگيهاي ديگري است كه منتقدان با آن مخالفند و آن را از كاستي هاي اين قصه ها مي دانند.
از نقص هايي كه خرده گيران داستانهاي جي.كي.رولينگ بر آن تأكيد دارند، تكراري بودن «فرمول» شكل گيري داستانها و سبك و سياق طرح داستان، نقطه عطف آنها و ماجراهاي آنها است. از مفصل ترين و مستدل ترين نقدها در اين باره، نقدي است كه چندي پيش در نشريه ديلي تلگراف به چاپ رسيد.
يكي از استادان بنام علوم انساني دانشگاه ييل آمريكا، بي شمار بودن كليشه ها و حضور سايه سنگين آنها بر محتوا و نثر رولينگ را از ضعف هاي آثار او مي داند و باور دارد كه نثر او بر خواننده تأثير شاياني نمي گذارد و فاصله زيادي با يك نثر موفق و پاكيزه دارد و تنها عامل محبوبيت كارهاي اين نويسنده را تخيل و افسانه مي داند. اين استاد دانشگاه كه فعلاً نقد خود را بدون نام منتشر كرده، بر حسن نيت خود تأكيد دارد و يادآوري مي كند كه هدفش از انتقاد از آثار رولينگ، ابرو بالا انداختن و نگاه از موضع بالا نيست؛ بلكه نقدي صادقانه است؛ به دور از خودپرستي و غرور و در عين اقرار به ويژگي هاي مثبت هري پاتر.
زبان ادبي رولينگ و شيوه نثر او مورد انتقاد بسياري است، حتي دوستداران كارهايش. نثر او كهنه و ناروان است. منتقدي ادبي به نام هرولد بلوم- كه از سرشناسان نقد ادبي است- زبان رولينگ را به ويژه براي بزرگسالان زباني ادبي نمي داند- او در نقدي كه در The Strait Times به چاپ رسيده است، اين مسئله را عنوان نموده و تأكيد كرده كه از آنجا كه هدف كتاب صرفاً كودكان و نوجوانان نبوده؛ كما اينكه بسياري از بزرگسالان نيز جذب آن شده اند، قاعدتاً زبان مناسب تري بايد براي آن انتخاب مي شد، اما به هر حال نثر نويسنده، همين است.
عده اي ديگر از روان شناسان، عادي بودن استفاده از الكل و همچنين فحاشي را در كتابهاي هري پاتر منفي مي دانند و اين مسائل را براي بچه ها مضر. بسياري هم بر اين باورند كه خود نويسنده با «رموز جادوگري» آشناست و در سحر و جادو سررشته دارد!
يكي از منتقدان رولينگ، فيلمي درباره كارهاي او و جادو ساخته است. در اين فيلم ۶۰ دقيقه اي، سازندگان به استدلال برضد شيوه كار و ذهنيت رولينگ در خلق هري پاتر پرداخته اند و به طرح اين مسئله كه نويسنده داستانهاي هري پاتر «ماسك خنداني بر چهره شيطان» زده است و با اين كار، جادو را- كه اساساً پديده اي شيطاني است- موجه و مثبت جلوه داده است. كمپاني جرميه اين فيلم را تهيه كرده است.
از ديدگاه مسيحيت، جادوگري امري منفور و مردود است و درواقع نمادي از شيطان. مخالفان مذهبي هري پاتر معتقدند كه رولينگ، شيطان را معصوم و دوست داشتني معرفي كرده است. مجله مذهبي ورلد (جهان) نيز در كنار تعريف از توانايي نويسنده هري پاتر در نقل داستان و پرورش موضوعي جذاب، اين اثر را به همين دلايل رد مي كند.
CBN )سرويس خبري بنيادگرايان مسيحي) ضمن نفي سحر و جادو، نزديكي به هري پاتر را مضر و منفي تلقي مي كند.
تعصب مسيحيان بر مخالفت با رولينگ و پاتر تا حدي است كه جان سيمپسن- كشيش مسئول كليساي جامع كنتربري- اجازه نداد كه براي فيلمبرداري بخشي از فيلم هري پاتر، از اين كليسا استفاده شود. در پي پرسشها و انتقادهايي كه از او شده بود، وي توضيح داد كه شخصاً مخالفتي با اين كار نداشته، ولي هراس از موضع گيري متعصبان و تكفيرشدن توسط جامعه مسيحيت، او را به مخالفت واداشته است.
در حاشيه اين اقدام، نشريه تورنتواستار (ستاره تورنتو) در مقاله اي به تصميم كليسا حمله تندي كرده و حتي عنوان مقاله را به گونه اي راديكال برگزيده كه پيش از خواندن آن نيز موضع نويسنده روشن است. تيتر مطلب اين است: «مراقب هالوهاي خشك مغز باشيد!» و سراسر مقاله نيز انتقاد از مواضع كليسا است.مسيحيان افراطي، جادو را نشان از شيطان و جادوگر را مظهري از روح شيطان مي دانند، حتي تا پايان قرن نوزدهم، جادوگران، مطرود بودند و در طول تاريخ، حتي مواردي از سوزاندن جادوگران نيز ديده شده است.
برخي از تحليلگران مذهبي در مورد آثاري چون هري پاتر چنين نظر مي دهند: «انسان، مخلوق خداوند است و روح خدا در او دميده شده، پس انسان نيز چون خالق خود درپي خلق است.» درواقع اين گروه، پيدايش داستانهاي خلاقانه را تبلوري از اين تمايل به آفريدن مي دانند و يادآوري مي كنند كه اين خلق را نبايد با وجوه شيطاني آلوده كرد.
اما هري پاتر نخستين داستاني نيست كه برمبناي تخيل و جادو استوار است. تاكنون كم نبوده اند داستانهايي كه همين مضامين را داشته اند؛ ازجمله داستانهاي مري نورتن. مسئله آن است كه عناصر تشكيل دهنده محتوا و داستان هري پاتر، جذابيتهاي بيشتري از اسلاف خود دارند. نويسنده مقاله اي در نيويورك تايمز به پرورش استادانه موضوع در داستانهاي هري پاتر اشاره مي كند و تأكيد دارد كه اين المان ها سبب جذاب تر شدن قضيه براي بزرگسالان مي شود.
هيلي در نشريه آمريكايي Crooked Timber رويدادها و فرايند قصه را باورناپذير و هري را زيادي خنگ مي نامد و از ضعيف بودن محتواي داستان گله دارد.
دني يي منتقدي آمريكايي است و از منتقدان نقطه عطف و همچنين نثر كتاب هاي هري پاتر است. او مي نويسد كه هواداران رولينگ طوري از او و آثارش دفاع مي كنند كه گويي داستانهاي هري پاتر گونه اي از گاوهاي مقدس هندوست و به نظر مي رسد كه رولينگ نوعي جادوي شيطاني دارد و آدمها را هم سحر كرده!
مذهبيان افراطي چنان با كتابهاي هري پاتر دشمنند كه در چند جاي آمريكا مراسم كتاب سوزان به راه انداختند و كتابهاي رولينگ را سوزانده اند. در يكي از نقاط آمريكا، از آنجا كه اجازه برپا كردن آتش از سوي اداره محيط زيست به گروه مذهبي داده نشد، آنها مراسم را به مراسم قيچي كردن كتابها تبديل كردند.
گروهي از روان شناسان، خواندن داستانهاي هري پاتر را براي كودكان و نوجوانان مضر مي دانند و كتابهاي هري پاتر را سرگرمي هاي بي ضرري تلقي نمي كنند. بارابارا كامبر مدير مركز مطالعات سياستهاي فرهنگي و آموزشي در دانشگاه استرالياي جنوبي، بازگشت و تسلط بي چون و چراي جاروهاي پرنده و كلاه هاي نوك تيز را مترادف با دور شدن بچه ها از انديشه و خلاقيت مي داند و مطرح شدن جادو و جادوگري را خطرناك براي روح بچه ها. او زبان داستانهاي هري پاتر را هم غيرادبي و ضعيف مي خواند. بسياري از كارشناسان و منتقدان ادبي از شيوه نگارش و نوع نثر جي.كي.رولينگ ايراد مي گيرند.
مك كرام- از منتقدان سرشناس ادبي- در The Observer مي نويسد: «داستانهاي هري پاتر صفحه به صفحه گلوي مخاطب را مي گيرد و با خود مي كشاند، اما نثر آنها مثل آبجوي كهنه انگليسي، كهنه و بي روح و بي رمق است.» برخي منتقدان ادبي نثر رولينگ و زبان او را در قصه هاي هري پاتر، كسل كننده و «يخ» مي دانند. آنتوني هلدن از منتقدان ادبيات كودكان مي نويسد: «هري پاتر تقليد زيركانه اي است از بيلي باتر.» فيليپ هشر در The Spectator نثر رولينگ را سست و نشاني از بي استعدادي ادبي نويسنده آن مي داند و نويسنده اش را بي قيد نسبت به اصول ادبي مي داند.
خوشا به حال ما!
ادوارد كاستيلو از مسئولان بلندپايه امور كتاب شيلي است كه اخيراً از دستگيري دست اندركاران ترجمه و انتشار غيرقانوني آخرين كتاب هري پاتر در شيلي خبر داده است. اين نسخه، از آن جهت غيرقانوني است كه كپي رايت اثر توسط ناشر يا مترجم آن خريداري نشده است. كاستيلو ابراز خرسندي كرد كه پيش از توزيع كتاب، جلوي اين عمل غيرقانوني گرفته شده است.
وي افزود كه ترجمه غيرقانوني، ترجمه ضعيف و بدي هم بوده است و اظهار اميدواري كرد كه در آينده اي نزديك همگي ترجمه مناسب و رواني از آخرين اثر رولينگ (هري پاتر و فرمان ققنوس) را به زبان اسپانيايي- و البته به طور قانونمند- بخوانند.
خوشا به حال ما كه چنين توفيق و طالعي داريم؛ نه كپي رايت داريم و نه اهل خريدن آن هستيم و نه مشكلي با شكل قانوني و غيرقانوني ترجمه كتاب داريم!
در ايران نيز هري پاتر با استقبال بي بديل مخاطبان مواجه شده است. طبيعي است كه آنچه در مورد نثر و سبك و سياق نگارش رولينگ نوشته شده به نثر انگليسي- درواقع اصل كتاب- اشاره دارد و روشن نيست كه اين نثر باتمام ويژگي هاي آن در ترجمه آن به كدام زبانها و در چه حد، به خوانندگان منتقل مي شود.
اما يك نكته روشن است، چون روز؛ مترجمان و ناشران آثار خانم رولينگ از اين همه خوشبختي- اعم از مادي و معنوي- بسيار بهره مي برند.