پنج شنبه ۳ مهر ۱۳۸۲ - شماره ۳۱۷۶- Sep, 25, 2003
اختلاف در سازمان ملل
زير ذره بين
انگليس و فرانسه مي گويند كه خواستار اعطاي يك كرسي دائمي در شوراي امنيت به آلمان هستند اما هيچ كدام آنها آماده نيستند كرسي خود را به آن كشور بدهند. از نظر بسياري منطقي آن است تا به منظور جلوگيري از بدقواره شدن و گستردگي بيش از حد شوراي امنيت از اتحاديه اروپا يك عضو دائم و نه سه عضو در شوراي امنيت وجود داشته باشد.
011804.jpg
اكونوميست
ترجمه: علي صباغيان
به موازات آغاز به كار مجمع عمومي ملل متحد در نيويورك، ۱۹۱ كشور عضو اين سازمان بر سر اين مسئله كه سازمان ملل متحد به خوبي كار نمي كند و بايد تغييراتي در آن ايجاد شود با هم متفق القول هستند اما در عين حال آنها درباره چگونگي انجام اين تغييرات به شدت اختلاف دارند.
مجمع عمومي ملل متحد- مهمترين مجمع مذاكراتي جهان كه همه ۱۹۱ كشور عضو سازمان ملل در آن حق رأي دارند- روز سه شنبه پس از يك لحظه سكوت به مناسبت گراميداشت ياد كساني كه ماه گذشته در انفجار دفتر اين سازمان در بغداد كشته شدند، پنجاه و هشتمين نشست سالانه خود را در نيويورك آغاز كرد. دستور كار اين نشست شامل ۱۶۵ مورد از بحران خاورميانه گرفته تا بيماري ايدز، تغيير آب و هوا و طرح هايي براي «ايجاد دنيايي بهتر و صلح آميز از طريق ورزش» مي شود. اما، در همين حال كوفي عنان، دبير كل سازمان ملل، خواستار توجه اعضا به بحراني است كه خود سازمان ملل گرفتار آن است و اختلافات گسترده اعضا بر سر مسئله عراق آن را تشديد كرده است و اكنون نيازمند انجام اصلاحات مي باشد.
به اين منظور، آقاي عنان در نامه اي به سران تمامي كشورهاي عضو از آنان خواسته است تا در نشست هاي وزرا كه روز ۲۳ سپتامبر شروع مي شود حضور يابند. انتظار مي رود جورج بوش رييس جمهور آمريكا و ژاك شيراك رييس جمهور فرانسه- كه مهمترين مخالفان يكديگر در خصوص طرح مسئله عراق در سازمان ملل بودند - به اين دعوت عنان پاسخ دهند، اما توني بلر نخست وزير انگليس چنين نخواهد كرد.
آقاي عنان در گزارش سالانه خود به مجمع عمومي، اين مجمع را به خاطر انجام بحث ها و مذاكرات «تكراري و بي حاصل» در خصوص موضوعات بي ارتباط به بسياري از مردم جهان، مورد انتقاد قرار داده است.
در تمامي موضوعات مهم تصميم گيري توسط شوراي امنيت- متشكل از ۱۵ كشور- اتخاذ مي شود. اما آقاي عنان خاطر نشان كرده كه شوراي امنيت، به ويژه در نظر كشورهاي در حال توسعه آن هم به دليل ساختار محدود و كهنه عضويت آن كه هنوز بيانگر توازن ژئوپليتيك در زماني كه سازمان ملل در پايان جنگ جهاني دوم ايجاد شد، فاقد مشروعيت است. در اين شورا فقط پنج كشور - آمريكا، چين ،انگليس، فرانسه و روسيه- داراي كرسي هاي ثابت و حق وتو هستند در حالي كه ۱۸۶ كشور عضو باقيمانده سازمان ملل بايد به نوبت ۱۰ كرسي باقيمانده اين شورا را براي مدت كوتاهي در اختيار گيرند آن هم در حالتي كه حق وتوي تصميمات اين شورا را ندارند.
آقاي بوش كه در زمان حمله به عراق نتوانست حمايت شوراي امنيت را به دست آورد، اكنون سعي دارد تا مجوز سازمان ملل متحد براي ائتلاف اشغالگر به رهبري آمريكا در عراق را به دست آورد، آن هم به اين اميد كه تعداد بيشتري از كشورها را تشويق به كمك نظامي و مالي نمايد. حتي اگر شوراي امنيت در نهايت با اين خواسته آمريكا توافق كند، تصويري كه از فقدان مشروعيت اين شورا گسترش يافته مانع از آن خواهد بود تا اين مجوز در عرصه عمل از كارآمدي چنداني برخوردار باشد. تعداد زيادي از كشورهاي پرجمعيت جهان از كشورهاي ثروتمندي همچون ژاپن و آلمان گرفته تا كشورهاي فقيرتري همچون هند و برزيل، در بسياري از اوقات داراي كرسي در شوراي امنيت نيستند و بنابراين احساس مي كنند از جريان بسياري از تصميمات كه توسط سازمان ملل اتخاذ مي شود به كنار گذاشته شده  اند. آقاي عنان معتقد است چنانچه شوراي امنيت بار ديگر مشروعيت خود را به دست نياورد، كشورهاي عضو سازمان ملل به طور روزافزوني براي انجام اقدامات يكجانبه در مقابله با تهديدات آزادي عمل بيشتري احساس خواهند كرد و در نتيجه امنيت جهاني بيش از پيش خدشه دار خواهد شد.
تمامي كشورهاي عضو سازمان ملل (از جمله پنج كشور عضو دائم شوراي امنيت) تأكيد دارند كه آنها از طرح هايي براي گسترش تعداد اعضاي شوراي امنيت حمايت مي كنند. با اين وجود، همانطوري كه آقاي عنان در گزارش خود متذكر شده، يك گروه كاري در خصوص اصلاح سازمان ملل به مدت بيش از ده سال است كه بدون هيچ گونه پيشرفتي در خصوص كشورهايي كه بايد به عنوان اعضاي جديد وارد شوراي امنيت شوند، اعضاي دائمي و اين كه آيا بايد حق وتو وجود داشته باشد يا نه تشكيل جلسه مي دهد. اكنون اختلاف نظر در اين خصوص بسيار شديد است، به عنوان نمونه اگر به هند يك كرسي دائم در شوراي امنيت داده شود، پاكستان اعتراض خواهد كرد، اگر يك كرسي دائم به برزيل داده شود، آرژانتيني ها و مكزيكي ها بر آشفته خواهند شد و همچنين اگر يك كرسي دائم به نيجريه داده شود صداي اعتراض آفريقاي جنوبي و مصر بلند خواهد شد.
انگليس و فرانسه مي گويند كه خواستار اعطاي يك كرسي دائمي در شوراي امنيت به آلمان هستند اما هيچ كدام آنها آماده نيستند كرسي خود را به آن كشور بدهند. از نظر بسياري منطقي آن است تا به منظور جلوگيري از بدقواره شدن و گستردگي بيش از حد شوراي امنيت از اتحاديه اروپا يك عضو دائم و نه سه عضو در شوراي امنيت وجود داشته باشد. وتوهاي «پنج عضو دائم» شوراي امنيت از گذشته تصميم گيري در اين شورا را بسيار سخت كرده است. يك راه حل اين است كه به جاي دادن حق وتو به اعضاي جديد بگويند كه هيچ كشوري نبايد حق وتو داشته باشد. اين ايده، به ويژه براي روسيه غيرقابل تصور است. زيرا قدرت روسيه براي وتو كردن تصميمات شوراي امنيت يكي از چند دليل توجه جهانيان به اين كشور است.
برخي اين پرسش را مطرح مي كنند كه آيا كشورهاي كه نامزد عضويت دائم در شوراي امنيت هستند براي ايفاي اين وظيفه آمادگي دارند. انتظار اين است كه اعضاي دائم شوراي امنيت در منازعات بزرگ جهاني موضعگيري كنند و بنابراين آنها بايد آماده انتقاد از همه طرف هاي منازعه باشند. برخي از قوي ترين نامزدها براي نمونه برزيل در اين خصوص ناكارآمد هستند. آيا اعضاي جديد شوراي امنيت به مقابله با چالش هاي خواهند پرداخت يا به دليل ترسي از حمله به كسي در حاشيه خواهند نشست و در نتيجه موضوع اصلاحات به شكست خواهند انجاميد؟
عده اي از جمله مشاوران آقاي بوش مدعي هستند كه مشروعيت سازمان ملل به دليل اين واقعيت خدشه دار شده كه حتي رژيم هاي ديكتاتوري نيز در شوراي امنيت و ساير مؤسسات وابسته به سازمان ملل حضور مي يابند. اين امر موجب شده تا عينك ها واقع نمايي خود را از دست بدهد و به عنوان نمونه ليبي رياست كميسيون حقوق بشر سازمان ملل متحد را به دست مي گيرد، يا در آستانه جنگ عراق آمريكا، انگليس و فرانسه درصدد جذب«لانزاكينت» ديكتاتور حاكم گينه، كه در آن زمان يكي از كرسي دوره اي شوراي امنيت را در اختيار داشت برمي آيند. اين گروه معتقدند كه اكنون وضع قاعده اي براي محدود كردن عضويت مؤسسات مهم وابسته به سازمان ملل به كشورهاي دموكراسي بسيار اجرايي تر از زماني است كه سازمان ملل بنيانگذاري شده است. زيرا بخش اعظم كشورهاي پرجمعيت جهان تا حدودي دموكراتيك هستند. اما ترديدي نيست كه اجراي اين قاعده به مفهوم بيرون كردن چين خواهند بود كه اين نيز يك موضوع غيرقابل تصور است.
يك پرسش ديگر در خصوص اعتبار سازمان ملل براي جلوگيري از جنگ ها و نسل كشي ها مطرح است. در سال ۱۹۹۹، آقاي عنان كشورهاي عضو سازمان ملل را به دليل ناتواني در جلوگيري از نسل كشي توتسي ها در سال ۱۹۹۴ در رواندا و قتل عام مسلمانان بوسني در صربستان در سال ۱۹۹۵ مورد انتقاد قرار داد و از آنها خواست تا با انجام اصلاحات در قابليت هاي صلح جهاني سازمان ملل آنها را آماده واكنش سريع و مؤثر كنند. همه از نتايج گروهي كه براي پيشنهاد اصلاحات تشكيل شده بود و از كشورهاي عضو سازمان ملل به ويژه اعضاي شوراي امنيت خواسته بود تا تعداد نيروهاي نظامي، تجهيزات و منابع مالي در دسترس براي انجام عمليات صلح جهاني را افزايش دهند تقدير كردند. اما همانطور كه آقاي عنان در گزارش امسال خود به مجمع عمومي تصريح كرده: «اين نتايج تاكنون ترغيب نشده و برغم آن كه جامعه بين المللي شاهد قتل عام هايي شبيه نسل كشي در جمهوري دموكراتيك كنگو و ليبريا بوده، اما واكنش ها به آنها «درنگ و تأخير» بوده است. روز سه شنبه گذشته شوراي امنيت بررسي درخواست آقاي عنان براي ارسال ۱۵ هزار نيروي حافظ صلح به ليبريا را آغاز كرد.
آقاي بلر گفته است، اگر سازمان ملل وجود ندارد، بايد آن را اختراع كرد. به طور قطع اين گفته در خصوص برخي از مؤسسات تخصصي وابسته به سازمان ملل قابل اجراست، اما اكنون اين خطر وجود دارد كه سازمان ملل همچون سلف خود، جامعه ملل، بيش از پيش نسبت به موضوعات امنيت جهاني بي توجه نشود. اگر اين امر تحقق يابد وظيفه متوقف كردن جنگ ها و نسل كشي ها و جلوگيري از ديكتاتورها يا عملي نخواهد شد يا توسط كلانتران خود خواسته اي كه متحدين همراه را جمع مي كنند انجام خواهد شد.

چرا نتوانستند بن لادن را دستگير كنند
011806.jpg
در شهر پيشاور پاكستان، بازار كيساخاني پر از حرف ها و زمزمه هايي درباره اسامه بن لادن است. وقتي نوار ويديويي جديد بن لادن از الجزاير پخش شد كه او را در حال پائين آمدن از كوه نشان مي داد، اينطور به نظر مي رسيد كه او از مرگ برخاسته باشد. در بازار كه پر از نشانه هاي بن لادن ،عكس ها و نوارهاي اوست طي چند ساعت ولوله اي به پا شد.
محمد يعقوب كارگر ۲۵ ساله هتل به سرعت سه پوستر رنگي جديد بن لادن را از دستفروش كنار خيابان مي خرد و در همين حين مي گويد: خيلي خوشحالم كه او هنوز در اين دنياست. اميدوارم روزي بشنوم كه او كاخ سفيد بوش را منفجر كرده است.
در لابي هتل جايي كه محلي ها معمولاً براي صرف يك فنجان چاي ۱۰ سنتي و تماشاي فيلم هاي هندي از تلويزيون جمع مي شوند، قيمت همه چيز ناگهان دو برابر شد زيرا جمعيت زيادي جمع شده اند. بسياري از آنها با افتخار توضيح مي دادند كه بن لادن در تصوير كلاه هميشگي و شلوار گشاد «قميص» و ديگر لباس هاي مخصوص اين منطقه كوهستاني در شمال غربي مرز افغانستان را پوشيده بود. يكي از مردهاي حاضر در آن جا فرياد زد: «اي آمريكا، درست نگاه كن، اسامه هنوز قوي است و مي تواند در كوه راه برود.»
در ميان اين همهمه، صداي معلم ميان سالي شنيده مي شود كه از احتمال ادامه جنگ تا هميشه نگران است و مي گويد: «هنوز نمي توانم بفهمم چرا آمريكاي قدرتمند نمي تواند او را بگيرد.»
راستي چرا جورج بوش در سخنراني هايش بن لادن را دفن هم كرده است. ماه هاست كه بوش كه زماني مي گفت بن لادن را زنده يا مرده مي خواهد، حتي نام او را نبرده است. اما نوار ويديويي اخير بن لادن نشان مي دهد كه او نه تنها زنده است، بلكه سرحال هم هست. در حاليكه آمريكا مشغول عراق است و پرويز مشرف رئيس جمهور پاكستان نگران واكنش گروه هاي اسلامي، نيروي نظامي پر تعداد و قدرتمندي كه مسئول اصلي حملات ۱۱ سپتامبر را تعقيب كند وجود ندارد. مقامات آمريكايي اين موضوع را تأييد مي كنند. اگر نواري كه اخيراً پخش شده جديد باشد كه هيچ راهي براي اثبات آن وجود ندارد، بن لادن ممكن است از همه كسالت هايي كه دچار آن بوده بهبود يافته باشد. (گفته مي شد كه او مجروح شده و يا بيماري كليه دارد.)
يكي از مقامات سابق افغان مي گويد كه بن لادن مقدار زيادي مهمات با خود حمل مي كند و يك كلاشينكف برشانه دارد. اين بار سنگيني است ، چون كسي كه بيماري داشته باشد نمي تواند در كوهستان آن را حمل كند. يك منبع عاليرتبه خبري در ميان طالبان معتقد است كه اين نوار ويديويي نشانه اي محكم از آن است كه القاعده به طور فعال مشغول عمليات است. چون بن لادن و ايمن الظواهري معاون او در اين نوار با هم ديده مي شوند، در حالي كه اين دو به ندرت در كنار هم ظاهر مي شوند.
منابع اطلاعاتي آمريكا مي گويند كه حتي محدوده محل اختفاي بن لادن را نيز نيافته اند. يكي از مسئولاني كه در كار جست وجوي بن لادن دستي دارد به نيوزويك گفت: ممكن است هيچ گاه موفق به دستگيري او نشويم.
گزارش هاي اخير حاكي از آن است كه بن لادن ممكن است در استان هاي مرزي افغانستان و پاكستان همچون كونار و وزيرستان در رفت وآمد باشد. اما آمريكايي ها نمي توانند در شبكه او نفوذ كنند و حتي از زير نظر گرفتن ارتباطات بن لادن هم ناتوانند، زيرا او مدت هاست كه ديگر از تلفن هاي ماهواره اي و خطوط زميني استفاده نمي كند. يك مقام آمريكايي مي گويد اطراف او را كساني گرفته اند كه به شدت به او وفادارند. تعداد كساني كه محل اختقاي او را مي دانند بسيار بسيار اندك است و آنهايي هم كه مي دانند هيچ تمايلي به بحث در اين باره ندارند. اما مسئولان اطلاعاتي مي گويند نوار اخير حقيقتاً تاييد نمي كند كه بن لادن هنوز زنده و سالم باشد. در نوارهاي صوتي اخير، الظواهري اشاره هاي روشن و صريحي به جنگ اخير در عراق كرده بود. اما بن لادن در اين نوار به اين موضوع اشاره اي نكرد و هر دو فقط راه مي رفتند و اشاره خاصي به زمان نشده بود. سيا معتقد است كه صداي پخش شده اين نوار واقعاً صداي بن لادن و الظواهري است. عمليات آمريكا و پاكستان براي دستگيري آنها بسيار شديد بوده است و گزارش هاي اطلاعاتي نشان مي دهد كه رهبر القاعده بايد مسافت هاي طولاني را طي كرده باشد تا دستگير نشود.
فراري بودن بن لادن و ادامه فعاليت هاي طالبان به همراه شرايط نامناسب عراق بعد از جنگ پرسش هاي جديد و دشواري درباره استراتژي كلي دولت بوش در جنگ با ترور ايجاد كرده است. منتقدان در ميان رده هاي نظامي و دمكرات هايي چون سناتور باب گراهام مي گويند، فقط موضوع اين نيست كه دولت بوش در عراق درست عمل كرده يا نه، موضوع اين است كه آيا حمله به عراق در شرايطي كه كار نابودي القاعده در آسياي مركزي به پايان نرسيده بود، اساساً درست بوده يا نه. گراهام يكي از معدود نامزدهاي رياست جمهوري كه در پاييز سال ۲۰۰۲ به قطعنامه جنگ عراق راي منفي داد گفته است: ما با موسيليني اعلام جنگ كرديم و گذاشتيم كه هيتلر آزاد باشد.»
هر روزي كه مي گذرد و سلاح هاي كشتار جمعي آماده به شليك يافت نمي شود توضيح اين كه چرا عراق چنين تهديد فوري فرض مي شد كه آمريكا مجبور شد ۱۸۰ درجه تغيير مسير دهد و روي صدام حسين متمركز شود، دشوارتر مي شود.
مقامات نظامي اكنون به صراحت نگران آن هستند كه آيا نيروي كافي براي انجام وظايفشان دارند يا نه. يك مشكل بزرگ عدم تمايل نيروهاي ذخيره و نيروهاي گارد ملي براي معرفي خود به واحدهاست.
ژنرال آنتوني زيني دريادار بازنشسته و فرمانده سابق فرماندهي مركزي كه بارها از سياست آمريكا در منصرف شدن از پيگيري بن لادن و رفتن به سراغ صدام انتقاد كرده است، مي گويد: نكته اينجاست كه چرا بايد جبهه جديدي بگشاييم؟ اين موضوع به جنگ با ترور ارتباط مستقيم نداشت.
قرار بود عراق به سوي تبديل شدن به يك الگوي دمكراتيك براي دنياي عرب پيش رود اما اخيراً بوش اعلام كرد كه عراق به جبهه مركزي در جنگ با ترور تبديل شده است چرا كه تروريست هاي خارجي از جمله القاعده را جذب كرده است.
دولت بوش مدت هاست تأكيد مي كند كه مي تواند افغانستان و عراق را همزمان اداره كند. مقامات بلندپايه آمريكايي به اين حقيقت اشاره مي كنند كه از بعد از ۱۱ سپتامبر هيچ حمله بزرگي عليه آمريكايي ها صورت نگرفته است، نزديك به دو سوم رهبران شناخته شده القاعده نيز دستگير شده اند. اين خود به تنهايي يك موفقيت بزرگ محسوب مي شود و شايد از نظر بسياري از آمريكايي ها هم همينطور باشد. نظرسنجي اخير نيوزويك نشان مي دهد كه اكثريت آمريكايي ها هنوز از نحوه كار بوش در عراق و همچنين جنگ با ترور حمايت مي كنند.
اما بعضي مانند زيني مي گويند كه شعار تروريست ها ثابت نيست. طي اين مدت تعداد زيادي بر آنها افزوده شده است. در حالي كه آمريكا هنوز تنها ۹ هزار نيرو در سراسر آسياي مركزي دارد و همزمان تقاضا براي حضور نظامي در عراق هم اضافه شده است. در فوريه و مارس سال ۲۰۰۲ گروه پنجم نيروهاي ويژه آمريكا كه عربي هم صحبت مي كنند و به دليل پيروزي در جنگ افغانستان شهرت و اعتبار به دست آورده اند، همگي از افغانستان خارج شدند تا در خاورميانه مستقر شوند. گروه هاي ديگر همچون گروه هفتم كه حوزه كار آن آمريكاي لاتين بود جاي اين واحد را در افغانستان گرفت. نتيجه آن شد كه منابع اطلاعاتي خوب از دست رفت. يكي از افسران گروه پنجم كه در افغانستان جنگيده بود مي گويد: ما از همان ابتدا اين را دريافتيم. نيروهاي جديد ارتباطات ما را نداشتند. ادامه روند بسيار حياتي بود. بدست آوردن اعتماد ديگران بسيار مهم بود. ما اشتباه كرديم منابع اطلاعاتي ديگر هم آسيب ديدند. بعد از ۱۱ سپتامبر روشن شد كه آمريكا افسر اطلاعاتي كافي كه با دنياي اسلام آشنا باشد ندارد. وقتي چنين نيرويي براي افغانستان كافي نبود چطور تصور مي شد كه براي افغانستان و عراق به طور همزمان كافي خواهد بود. مقامات دولت بوش تأكيد مي كنند كه در جمع آوري اطلاعات درباره بن لادن و القاعده كم كاري نكرده اند و اين ادعاها دروغ است. آنها مي گويند تنها كم كاري نشده بلكه تلاش در اين زمينه تشديد هم شده است. اما برخي مقامات آمريكايي در محافل خصوصي اعتراف مي كنند كه جست وجو براي يافتن سلاح هاي كشتار جمعي در عراق منابع لازم براي جست وجوي بن لادن را جذب كرده است. واشنگتن مشرف را وادار كرد كه به مناطق قبيله اي پاكستان نيرو بفرستد و مقامات پاكستان ادعا مي كنند كه در ۲۰ ماه گذشته به دستگيري بن لادن نزديك شده بودند. در اوايل سپتامبر ارتش عمليات تازه جست وجوي بن لادن را آغاز كرد. اين كار بعد از آن شروع شد كه گزارش هاي اطلاعاتي نشان داد نيروهاي طالبان و القاعده در منطقه قبيله اي وزيرستان متمركز شده اند.
نيروهاي پاكستاني با هلي كوپتر وارد عمل شدند اما بعد از آنكه شبه نظاميان سه موشك به يك پايگاه هوايي مورد استفاده نيروهاي ويژه پاكستان شليك كردند، اين عمليات متوقف شد.
مشرف و ديگر مقامات بلندپايه پاكستان اعتراف مي كنند كه بن لادن و القاعده در ايالات سرحد شمالي و غربي و بلوچستان پاكستان از حمايت مردمي فراواني برخوردارند. احزاب طرفدار طالبان در اين مناطق در قدرت هستند.
هشدار آميزتر اينكه بسياري از عناصر مشكوك و مظنون ارتش پاكستان كه در سرويس اطلاعاتي درون ارتش موسوم به ISI حضور دارند از رهبران القاعده و نيروهاي طالبان حمايت مي كنند.
شماري از افسران ارتش پاكستان اخيراً به دليل ارتباط باالقاعده دستگير شده اند. يكي از دستگيرشدگان سربازي است كه به خالد شيخ محمد مرد شماره ۳ القاعده پناه داده بود. حتي درون دولت مشرف برخي با چريك هاي اسلام گرا ابراز همدردي مي كنند. يك مقام بلندپايه پاكستاني اخيراً گفت: طالبان در جنگي منصفانه عليه اشغال كشورشان شركت دارد.
شايد پرسش اساسي اين باشد كه آيا دولت بوش با اقدام همزمان براي تغيير رژيم در دو كشور، بدون برنامه ريزي مناسب درباره اين كه بعد چه اتفاقي مي افتد، آمريكا را آسيب پذير تر نكرده است؟
دونالدرامسفلد وزير دفاع تأكيد مي كند كه تعداد ارتش آمريكا در افغانستان و عراق بايد اندك بماند.
اما ادامه نامناسب روند اتفاقات و بازسازي ،اين دو كشور را به دريايي از همدردي با تروريست ها تبديل مي كند كه همه در آن غرق مي شوند. بن لادن همواره در نبرد براي جلب افكار عمومي توانا بوده است.
نيوزويك
ترجمه : نيلوفر قديري

نگاه
راه رسيدن به امنيت اين نيست
گرهارد شرودر- صدر اعظم آلمان
نيويورك تايمز
تروريسم همچنان يكي از خطرات جدي براي امنيت و ثبات دنياست. در حالي كه جنگ با تروريسم تا پايان خود فاصله بسياري دارد، آلماني ها و آمريكايي ها در اين نبرد در كنار هم متحد مي مانند و پيروز مي شوند.
سربازان آلماني ماههاست كه در كنار نيروهاي آمريكايي در افغانستان مشغول جنگ هستند، افغانستان، كشوري كه زماني پايگاه لجستيك تروريسم بين الملل بود. با توجه به تهديدي كه تروريسم جهاني و القاعده براي جامعه جهاني دارد. من متقاعد شده ام كه چاره اي جز ادامه اين نبرد مشترك نداريم. در سال ۲۰۰۱ من با درخواست از مجلس آلمان براي دادن رأي مثبت به اعزام نيرو به افغانستان در حقيقت آينده سياسي خود را گرو گذاشتم. اين كار تعهد نظامي بي سابقه اي براي آلمان بود.
تا همين اواخر نيروهاي آلماني در «ايساف» نقش محوري و رهبري داشتند و اين نيرو تا حدي ثبات و نظم را به كابل و مناطق اطراف بازگرداند. اين نيرو اكنون تحت فرماندهي ناتوست، اما همچنان يك ژنرال آلماني از ناتو در رأس آن قرار دارد. آزادسازي افغانستان از چنگال طالبان و القاعده يك موفقيت استثنايي بود.
اما اكنون ما بايد تلاش هايمان را بر كمك به كشوري كه دچار مشكل شده متمركز كنيم و به آن در استواري دموكراسي و بازسازي در شرايط بسيار دشوار كمك كنيم. آلمان آماده مشاركت در گسترش برنامه بازسازي به خارج از كابل و مأموريت دادن به پرسنل نظامي در حفاظت از امداد گران و سازمان هاي غيرنظامي است.
011808.jpg

اگر اين كشور بارديگر به محلي براي خونريزي تروريسست ها تبديل شود اين براي مردم افغانستان و جامعه جهاني بسيار غم انگيز است. ما براي اجتناب از اين وضعيت يك مسئوليت مشترك داريم، زيرا اين به نفع ماست و براي حفظ ارزش هاي مشتركمان ضروري است.
همكاري آلمان و آمريكا در موارد ديگر هم محكم است. نيروهاي ما براي تضمين ثبات با نيروهاي آمريكايي در بالكان همكاري مي كنند. نيروي دريايي ما در حفاظت از شاخ آفريقا و محافظت از راههاي آبي بين المللي كمك مي كند. بيش از هشت هزار نيروي آلماني اكنون در مأموريت هاي صلح باني در سراسر دنيا مشاركت دارند. در جنگ با تروريسم، سرويس هاي اطلاعاتي آلمان و نيروهاي نظامي و انتظامي آن از نزديك با آمريكايي ها و ديگر شركاي خود همكاري دارند. حوزه ديپلماتيك آلمان و شركاي اروپايي آن حداكثر تلاش خود را در كنار واشنگتن انجام مي دهند تا روند صلح ميان اسرائيل و فلسطيني ها را پيش ببرند.
درست است كه آلمان و آمريكا بر سر يافتن بهترين راه براي مقابله با رژيم صدام حسين اختلاف داشتند. اما ادامه اين بحث موضوعيتي ندارد. ما بايد به آينده نظر داشته باشيم و براي به دست آوردن صلح با يكديگر همكاري كنيم. سازمان ملل بايد نقش محوري داشته باشد. جامعه بين المللي بسيار مشتاق است كه ثبات و دموكراسي هرچه زودتر در عراق استقرار يابد. مأموريت بين المللي براي تسريع روندي كه به استواري دولتي مستقل در عراق منجر مي شود نياز به مشروعيت بيشتري دارد. آلمان در كنار مشاركت نظامي كنوني خود در افغانستان، بالكان و نقاط ديگر، به ارائه كمك هاي بشردوستانه و كمك به بازسازي مدني و اقتصادي عراق و آموزش نيروهاي امنيتي آن تمايل دارد. هفته آينده وقتي براي شركت در مجمع عمومي سازمان ملل در نيويورك گرد آمديم، تأكيد مي كنيم كه آلمان و آمريكا دوستي عميقي دارند مبتني بر تجربه ها و ارزش هاي مشترك. براي آلمان ها مجمع عمومي سال ۲۰۰۳ بسيار ويژه است. درست ۳۰ سال پيش بود كه آلمان در سازمان ملل پذيرفته شد؛ اين تحولي در تاريخ بعد از جنگ ما بود. در آن زمان آلمان ها همچنان مجبور بودند در دو كشور كه با يك ديوار و مرزي خطرناك از هم جدا شده بود، زندگي كنند امروز آلمان متحد است.
ما آلمان ها فراموش نمي كنيم چطور آمريكا در بازسازي و اتحاد كشورمان به ما كمك كرد.
همه رئيس جمهوري هاي آمريكا از هري ترومن تا به حال از انسجام اروپا حمايت و پشتيباني كرده اند. اين يك سياست خردمندانه است، زيرا يك اروپاي متحد و قوي به نفع آمريكا هم هست. با تدوين و تصويب قانون اساسي اروپا و توسعه اتحاديه اروپا، اروپا فصلي مهم و جديد در تاريخ اتحاد خود مي گشايد. آلمان به عنوان يك قدرت غيرنظامي در قلب اروپا با مطالعه تاريخ خود مي داند كه همكاري و انسجام و همگرايي شرط امنيت و كاميابي است. آلمان تا پيش از سقوط ديوار (برلين) و اتحاد دوباره حاكميت كامل خود را بازنيافته بود. امروز ما عضو كامل جامعه بين المللي هستيم، با همه حقوق و وظايفي كه به همراه دارد. نقش آلمان در دنيا تغيير يافته، سياست خارجي ما هم همين طور. كشور من خواستار به عهده گرفتن مسئوليت بيشتري است. اين مي تواند شامل استفاده از نيروي نظامي به عنوان آخرين راه حل در حل درگيري ها هم باشد.
اما نبايد فراموش كنيم كه امنيت در دنياي امروز با يكجانبه گرايي يك كشور به دست نمي آيد. امنيت تنها از طريق همكاري بين المللي به دست مي آيد. همچنين امنيت را نمي توان به اقدامات پليس و ارتش محدود كرد. اگر مي خواهيم دنيايمان را آزادتر و امن تر كنيم بايد با ريشه هاي ناامني، ظلم، فقر و تعصب بجنگيم و بايد اين مبارزه را با هم انجام دهيم.

گفت و گو
نگاه البرادعي
برخورد دوگانه جهان با كشورهايي كه به دنبال دانش هسته اي هستند چگونه قابل توضيح است. چرا پاكستان، هند و اسرائيل كه به فناوري ساخت بمب هسته اي دست يافته اند و حتي عضو پيمان منع گسترش سلاح هاي هسته اي نيستند در تيررس نظام بين الملل نبوده و كسي آنها را بازخواست نمي كند اما در اين سوي كره شمالي چنين در تنگنا قرار مي گيرد و يا برآنند كه ايران بايد حتماً به پروتكل الحاقي بپيوندند؟ آيا اين نوعي تناقض و دوگانگي در مواجهه با كشورها نيست؟
محمد البرادعي در گفت وگوي مفصل با روزنامه الاهرام مصر، علاوه بر موضوعات مختلف، به اين پرسش نيز پاسخ داده است. سواي از قدرت استدلالي البرادعي و يا قبول ورود ديدگاه وي، از طريق پاسخ هاي البرادعي مي توان به منطق نظام جهان و به ويژه آژانس بين المللي انرژي اتمي در مواجهه با كشورهاي مختلف دست يافت.
بخشي از اين مصاحبه كه توسط خبرگزاري كار ايران (ايلنا) منتشر شده و مربوط به پرسش مقدمه اين نوشتار است براي اين ستون انتخاب شده است.

* نظر شما درباره قطعنامه شوراي  حكام در مورد ايران چيست؟
- معقتدم كه اين قطعنامه به نفع ايران و جامعه  جهاني است، چرا كه جامعه  جهاني نمي  خواهد بار ديگر شاهد اين باشد كه يك كشور جديد بخواهد به سلاح  هسته  اي دست  يابد.
 اين مسأله از نظرگاه جامعه  جهاني وضعيتي را رقم مي  زند كه حاكي از تهديد بيشتر است.
هدف اصلي، اين است كه به سوي نابودي كامل سلاح  هاي هسته  اي در جهان پيش برويم و نه اينكه، برعكس شاهد اين باشيم كه كشورهاي جديدي به كشورهايي كه داراي سلاح  هاي هسته  اي هستند، اضافه شوند.
* تمامي ناظراني كه فعاليت  هاي آژانس و جامعه جهاني را زير نظر دارند بر اين نظر متفق  القول هستند كه فعاليت آژانس تنها به كشورهايي مانند عراق، كره شمالي و اخيراً ايران محدود شده است در حالي كه جامعه جهاني چشم خود را بر روي تسليحات هسته  اي اسراييل مي  بندد. توضيح شما در اين باره چيست؟
- آژانس براساس قراردادهاي قانوني كار مي  كند و عراق، كره شمالي و ايران هم به پيمان منع گسترش تسليحات هسته  اي پيوسته  اند؛ بنابراين اين كشورها موظف هستند كه در زمينه دستيابي به سلاح  هسته  اي فعاليتي نداشته  باشند.
* يعني اين كشورها كار اشتباهي كرده  اند كه به پيمان منع گسترش تسليحات هسته  اي پيوسته  اند و حالا بايد مجازات شوند؟
- اين كشورها آزادانه و با اختيار خود به پيمان پيوسته اند. اما سه كشور هند، پاكستان و اسرائيل به اين پيمان ملحق نشده اند. بنابراين از نظر قانوني در صلاحيت آژانس نيست كه از اين سه كشور بازرسي كند.
آرزوي ما طي ساليان متمادي اين بوده كه جهان، خالي از هرگونه سلاح هسته  اي باشد ولي بايد بين صلاحيت آژانس از نظر قانوني و تمايل جامعه  جهاني از نظر سياسي در مورد نابودي سلاح  هاي كشتار جمعي، تفاوت قائل شد. اگر به جايي برسيم كه ۱۵ يا ۲۰ و يا ۲۵ كشور داراي سلاح هسته  اي شوند، جهان خيلي ناامن  تر از حال  حاضر خواهد شد.
البته جهان حال  حاضر هم آن مدينه فاضله  اي نيست كه انتظارش را داريم. مدينه  فاضله زماني است كه به طوركامل از سلاح هسته  اي خلاص شويم.
* آيا اين عادلانه است كه كشوري مثل ايران كه به پيمان منع گسترش سلاح  هاي هسته  اي پيوسته است امروز از سوي جامعه جهاني به امضاي پروتكل الحاقي دعوت شود اما اسرائيل كه هيچ  گاه براي پيوستن آن به اين پيمان كاري صورت نگرفته و پروتكل را هم امضا نكرده مانند كشورهاي ديگر هيچ مجازاتي براي آن در نظر گرفته نشود؟
- تفاوت زيادي ميان عدالت و تعهدات قانوني وجود دارد. جامعه  جهاني اكنون برپايه قراردادهاي جهاني استوار شده است؛ عدالت يك موضوع درازمدت است اما جامعه  جهاني امروز فقط بر روي تعهدات  قانوني متمركز شده است.
* ولي الآن شرايط به گونه  اي است كه هر كس كه به پيمان منع گسترش سلاح  هاي هسته  اي مي  پيوندد مجازات مي  شود.
- توجه كنيد كه جامعه  جهاني، راه  حل را در اين مي  بيند كه از بابت عدم وجود كشورهاي جديدي كه قصد داشته باشند داراي سلاح  هسته  اي شوند، مطمئن شود. همچنين ما تلاش  هاي خود را ادامه مي  دهيم تا كشورهايي هم كه داراي چنين سلاح  هايي هستند، آنها را نابود كنند. راه  حل در افزايش تعداد كشورهاي داراي سلاح هسته  اي نيست بلكه در جلوگيري از تقويت كشورهايي است كه داراي اين سلاح  ها هستند.
البته اين قضيه برخي اوقات، جنبه عاطفي به خود مي  گيرد براي همين هم بايد به جامعه جهاني فهماند و از اين كشورها پرسيد كه چرا به وضع كنوني رسيده  ايم؟.
جامعه جهاني را بايد براساس عقلانيت بنا كرد.ما مي  خواهيم راهبردي را بنيان بگذاريم كه نه  تنها در سطح منطقه  اي بلكه در سطح  جهاني نيز از سلاح  هاي هسته  اي خلاص شويم. بايد اين قضيه را با «عقلانيت» حل كرد نه با «روش  هاي عاطفي».
* آيا فكر نمي  كنيد در مورد مسائل  هسته  اي معيارهاي دوگانه به كار گرفته مي  شود؟
- اگر نظر مرا مي  خواهيد، در همه امور دوگانگي معيارها به چشم مي  خورد؛ حال چه در سطح شخصي، چه در سطح جهاني و چه در سطح مسأله  اي مانند موضوع خلع   سلاح.
طبعاً وقتي بپذيريم كه دانشمنداني وجود دارند كه تنها به  برخي كشورها در دستيابي به سلاح  هسته  اي كمك مي كنند و برخي كشورهاي ديگر از چنين امكاني محروم هستند، دوگانگي معيارها را هم پذيرفته  ايم.
بايد به جايي برسيم كه اين دوگانگي معيارها حالت موقت به خود بگيرد؛ آنچه را هم كه پيمان منع گسترش سلاح  هاي  هسته  اي در نظر دارد اين است كه به جايي برسيم كه همه كشورها بدون استثنا به نابودي كامل سلاح  هاي هسته  اي بپيوندند.
*  آيا نمي خواهيد صحبتي با ايران و كشورهايي كه به پيمان منع گسترش سلاح  هاي  هسته  اي نپيوسته  اند به خصوص سه كشور هسته  اي هند، پاكستان و اسرائيل داشته باشيد؟
- در مورد ايران، هميشه حرف من اين بوده كه به نفع آنهاست كه با آژانس همكاري كاملي داشته باشند. اگر براي جامعه جهاني اثبات شود كه برنامه هاي هسته  اي  ايران فقط داراي مقاصد صلح  آميز است از نظر سياسي، اقتصادي و اجتماعي به سود ايران خواهد بود. به نفع ايران است كه به خانواده  جهاني بقبولاند كه به تمام معاهدات پايبند است.
اما در مورد كشورهايي كه خارج از پيمان منع  گسترش سلاح  هاي   هسته  اي هستند،صحبت من با آنها اين است كه به سرعت به سوي نابودي سلاح  هاي هسته  اي خود گام بردارند چرا كه همه اعم از يك كشور و يا كشورهاي واقع شده در يك منطقه، نبايد نظام امنيتي خود را برپايه اتكا به سلاح  هاي هسته  اي تدوين كنند. فكر نمي  كنم در درازمدت بتوان به جايي رسيد كه كشوري داراي سلاح   هسته  اي نباشد چون نمي  توان همواره چند كشور را مشاهده كرد كه اين سلاح  ها را در اختيار داشته باشند و در مقابل همه كشورهاي ديگر هم از آنها بخواهند كه سلاح   هسته  اي نداشته باشند.  اين وضعيت نمي  تواند براي زمان زيادي پايدار بماند.

سياست
ادبيات
اقتصاد
روزنت
سفر و طبيعت
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  روزنت  |  سفر و طبيعت  |  سياست  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |