گرهارد شرودر- صدر اعظم آلمان
نيويورك تايمز
تروريسم همچنان يكي از خطرات جدي براي امنيت و ثبات دنياست. در حالي كه جنگ با تروريسم تا پايان خود فاصله بسياري دارد، آلماني ها و آمريكايي ها در اين نبرد در كنار هم متحد مي مانند و پيروز مي شوند.
سربازان آلماني ماههاست كه در كنار نيروهاي آمريكايي در افغانستان مشغول جنگ هستند، افغانستان، كشوري كه زماني پايگاه لجستيك تروريسم بين الملل بود. با توجه به تهديدي كه تروريسم جهاني و القاعده براي جامعه جهاني دارد. من متقاعد شده ام كه چاره اي جز ادامه اين نبرد مشترك نداريم. در سال ۲۰۰۱ من با درخواست از مجلس آلمان براي دادن رأي مثبت به اعزام نيرو به افغانستان در حقيقت آينده سياسي خود را گرو گذاشتم. اين كار تعهد نظامي بي سابقه اي براي آلمان بود.
تا همين اواخر نيروهاي آلماني در «ايساف» نقش محوري و رهبري داشتند و اين نيرو تا حدي ثبات و نظم را به كابل و مناطق اطراف بازگرداند. اين نيرو اكنون تحت فرماندهي ناتوست، اما همچنان يك ژنرال آلماني از ناتو در رأس آن قرار دارد. آزادسازي افغانستان از چنگال طالبان و القاعده يك موفقيت استثنايي بود.
اما اكنون ما بايد تلاش هايمان را بر كمك به كشوري كه دچار مشكل شده متمركز كنيم و به آن در استواري دموكراسي و بازسازي در شرايط بسيار دشوار كمك كنيم. آلمان آماده مشاركت در گسترش برنامه بازسازي به خارج از كابل و مأموريت دادن به پرسنل نظامي در حفاظت از امداد گران و سازمان هاي غيرنظامي است.
اگر اين كشور بارديگر به محلي براي خونريزي تروريسست ها تبديل شود اين براي مردم افغانستان و جامعه جهاني بسيار غم انگيز است. ما براي اجتناب از اين وضعيت يك مسئوليت مشترك داريم، زيرا اين به نفع ماست و براي حفظ ارزش هاي مشتركمان ضروري است.
همكاري آلمان و آمريكا در موارد ديگر هم محكم است. نيروهاي ما براي تضمين ثبات با نيروهاي آمريكايي در بالكان همكاري مي كنند. نيروي دريايي ما در حفاظت از شاخ آفريقا و محافظت از راههاي آبي بين المللي كمك مي كند. بيش از هشت هزار نيروي آلماني اكنون در مأموريت هاي صلح باني در سراسر دنيا مشاركت دارند. در جنگ با تروريسم، سرويس هاي اطلاعاتي آلمان و نيروهاي نظامي و انتظامي آن از نزديك با آمريكايي ها و ديگر شركاي خود همكاري دارند. حوزه ديپلماتيك آلمان و شركاي اروپايي آن حداكثر تلاش خود را در كنار واشنگتن انجام مي دهند تا روند صلح ميان اسرائيل و فلسطيني ها را پيش ببرند.
درست است كه آلمان و آمريكا بر سر يافتن بهترين راه براي مقابله با رژيم صدام حسين اختلاف داشتند. اما ادامه اين بحث موضوعيتي ندارد. ما بايد به آينده نظر داشته باشيم و براي به دست آوردن صلح با يكديگر همكاري كنيم. سازمان ملل بايد نقش محوري داشته باشد. جامعه بين المللي بسيار مشتاق است كه ثبات و دموكراسي هرچه زودتر در عراق استقرار يابد. مأموريت بين المللي براي تسريع روندي كه به استواري دولتي مستقل در عراق منجر مي شود نياز به مشروعيت بيشتري دارد. آلمان در كنار مشاركت نظامي كنوني خود در افغانستان، بالكان و نقاط ديگر، به ارائه كمك هاي بشردوستانه و كمك به بازسازي مدني و اقتصادي عراق و آموزش نيروهاي امنيتي آن تمايل دارد. هفته آينده وقتي براي شركت در مجمع عمومي سازمان ملل در نيويورك گرد آمديم، تأكيد مي كنيم كه آلمان و آمريكا دوستي عميقي دارند مبتني بر تجربه ها و ارزش هاي مشترك. براي آلمان ها مجمع عمومي سال ۲۰۰۳ بسيار ويژه است. درست ۳۰ سال پيش بود كه آلمان در سازمان ملل پذيرفته شد؛ اين تحولي در تاريخ بعد از جنگ ما بود. در آن زمان آلمان ها همچنان مجبور بودند در دو كشور كه با يك ديوار و مرزي خطرناك از هم جدا شده بود، زندگي كنند امروز آلمان متحد است.
ما آلمان ها فراموش نمي كنيم چطور آمريكا در بازسازي و اتحاد كشورمان به ما كمك كرد.
همه رئيس جمهوري هاي آمريكا از هري ترومن تا به حال از انسجام اروپا حمايت و پشتيباني كرده اند. اين يك سياست خردمندانه است، زيرا يك اروپاي متحد و قوي به نفع آمريكا هم هست. با تدوين و تصويب قانون اساسي اروپا و توسعه اتحاديه اروپا، اروپا فصلي مهم و جديد در تاريخ اتحاد خود مي گشايد. آلمان به عنوان يك قدرت غيرنظامي در قلب اروپا با مطالعه تاريخ خود مي داند كه همكاري و انسجام و همگرايي شرط امنيت و كاميابي است. آلمان تا پيش از سقوط ديوار (برلين) و اتحاد دوباره حاكميت كامل خود را بازنيافته بود. امروز ما عضو كامل جامعه بين المللي هستيم، با همه حقوق و وظايفي كه به همراه دارد. نقش آلمان در دنيا تغيير يافته، سياست خارجي ما هم همين طور. كشور من خواستار به عهده گرفتن مسئوليت بيشتري است. اين مي تواند شامل استفاده از نيروي نظامي به عنوان آخرين راه حل در حل درگيري ها هم باشد.
اما نبايد فراموش كنيم كه امنيت در دنياي امروز با يكجانبه گرايي يك كشور به دست نمي آيد. امنيت تنها از طريق همكاري بين المللي به دست مي آيد. همچنين امنيت را نمي توان به اقدامات پليس و ارتش محدود كرد. اگر مي خواهيم دنيايمان را آزادتر و امن تر كنيم بايد با ريشه هاي ناامني، ظلم، فقر و تعصب بجنگيم و بايد اين مبارزه را با هم انجام دهيم.