پنج شنبه ۳ مهر ۱۳۸۲
شماره ۳۱۷۶- Sep, 25, 2003
ورزش
Front Page

بازگشت به مارانللو
011842.jpg
مسيح فرزانه- در پيست «مونتزا» ايتاليا و خانه فراري، قهرماني بزرگي به پا شد. اين بار «مايكل شوماخر» پس از هفته ها ناكامي توانست با ثبت زمان ۸۳۸/۱۹/۱۴/۱ ثانيه با به پايان رساندن ۵۳ دور و كسب ۱۰ امتياز به مقام قهرماني دست يابد.
پشت سر او نيز به ترتيب «خوان پابلو مونتويا» كلمبيايي و راننده تيم «ويليامز - بي ،ام،و»، «رونيز باريچلو»، «كيمي رايكونن»، «مارك گن»، «ژاك ويل نئو»، «مارك وبر»، «فرناندو آلونسو»، «نيك هدفيلد» و «جيان كارلو فيسيچلا» به ترتيب در مكانهاي دوم تا دهم قرار بگيرند. در مجموع امتيازات راننده ها تا پايان اين دور نيز «مايكل شوماخر» با ۸۲ امتياز، «خوان پابلو مونتويا» با ۷۹ امتياز، كيمي رايكونن با ۷۵ امتياز رالف شوماخر با ۵۸ امتياز و «روبنز باريچلو» با ۵۵ امتياز در مكانهاي اول تا پنجم قرار گرفتند. ضعيف ترين راننده در اين گروه نيز «رالف فاپرمن» بريتانيايي و راننده تازه وارد «جوردن - فورد» است كه با يك امتياز در انتهاي جدول قرار گرفته است. اما در رده بندي تيمي هم اكنون «ويليامز - بي ، ام، و» با ۱۴۱ امتياز يكه تاز است، در مكان دوم «فراري» با ۱۳۷ امتياز، تد لادن با ۱۲۰ امتياز و رنو، بارهوندا، جگواركات وورس، تويوتا، جوردن فورد، سائوبر پتروناس و ميناردي كات وورس به ترتيب با ۷۹،  ۱۸، ۱۷، ۱۴، ۱۱ و ۹ و صفر امتياز در مكانهاي بعدي قرار گرفتند. اما در ادامه به مصاحبه رسمي «فيا» با ۳ راننده برتر اين دور يعني مايكل شوماخر، خوان پابلو مونتويا و رونيز باريچلو توجه كنيد.
*مايكل فكر مي كنم اين پنجمين قهرماني تو براي فراري بود، يك روز خاطره انگيز....
اوه، بله. فكر كنم تمام فاكتورها و امكانات دست بدست هم داد تا پس از مدتها بتوانم مجددا قهرماني را به «مارانللو» باز گردانم. در ابتدا شايد همه چيز غيرممكن به نظر مي رسيد، ولي در كارخانه فراري، ساختمان اداري و هر كسي كه به نوعي با ما در ارتباط بود با به نمايش گذاشتن صددرصد توان خود كه يك برد باور نكردني را برايمان به ارمغان آورد. البته روز قبل در «پل يوزپشن» من وضعيت بسيار خوبي پيدا كردم و زمان مناسبي به جاي گذاشتم. اما اين روز، يك روز باورنكردني در زندگي من بود، بايد از همه تشكر كنم، از تيم ۵۰۰ نفري تكنيكهاي فراري، و بالاخره همه و همه. من همه آنها را دوست دارم و يك تشكر بزرگ از همكاران مي كنم.
*«شومي» شروع مسابقه و اولين «گپ» (دور) را به ياد داري؟
بله، كاملا به خاطر دارم. در ابتدا و بدليل فشردگي ماشينها به كنار خط پيست منحرف شدم و مكان خوب خودم را در ابتداي صف شركت كنندگان از دست دادم، ولي به هر صورت توانستم اتومبيلم را جمع كنم.
*«خوان پابلو» آيا با شروع اولين دور فكر مي كردي نتيجه خوبي بگيري؟
فكر كنم همه چيز به خوبي پيش رفت، البته در دور دوم من به خارج از پيست منحرف شدم و براي بازگشت به داخل از لحاظ فضا، مشكل خاصي نداشتم و سعي كردم سرعت «شوماخر» را كم نكنم تا اصول جوانمردانه در مسابقه رعايت شود. در ادامه دور دوم نيز و در پايان پيست ترافيك و ازدحام ماشينها زياد شد و در آن قسمت زمان زيادي را از دست دادم.
*«خوان پابلو» تيم «ويليامز» امسال بسيار قدرتمندانه تر از ۲ سال قبل است، آيا حس مي كني اين قدرت و يكه تازي تا پايان اين فصل دوام داشته باشد؟
به هر صورت براي استمرار دادن به اين قهرمانيها بايد بيشتر تلاش كرد، «شومي» رقيب سرسختي است. اما فكر مي  كنم، امسال، «مك دادن» و «رنو» هم براي مقام مي جنگند، آنها تيمهاي قدرتمندي هستند، سعي كردم مقام دومم را به اول ارتقا دهم، اما نشد، هم اكنون در جدول تنها ۳ امتياز از «مايكل شوماخر» عقب هستم.
*«روبنز» تو رقابت نزديكي با «خوان پابلو» داشتي، اما در پايان براي كسب مقام سوم با «كيمي رايكونن» به سختي مي جنگيدي.
كاملا درسته. فقط زمان را از دست دادم و مشكلم از آنجا شروع شد.
*مايكل، «خوان پابلو مونتويا» گفته بود كه اين دور در «مونتزا» با مسابقات در پيست اينديانا و سوزوكا ژاپن تفاوت هاي بسياري داشت...
بله، دقيقا. خوب پيست «مونتزا»، در كشور ايتاليا محل و جايگاه «فراري» مسلما از لحاظ وجود تماشاگر و جو شادي آفريني كه داشت تأثير به سزايي در قهرماني داشت و اين اوضاع در پيست «ايندي» و يا «سوزوكا» حاكم نبود.
* به عقيده من اين يك پيست فوق العاده و يك مسابقه عالي بود، نظرت در مورد شروع مسابقه چيست؟
قبلا هميشه در پايان پيست ها با «خوان پابلو مونتويا» به مشكل برمي خورديم، ترافيك زيادي در خط آخر به وجود مي آمد اما در «مونتزا» به چنين مشكلي برنخوردم.
* هنگامي كه در «پيست استاپ» دوم توقف كردي، از لحاظ زماني با راننده «ويليامز» فاصله داشتي، اما به نظر مي رسد كمي نگران بودي؟
تا حدودي، زيرا زمان توقف من كمي بيش از حد معمول طول كشيد، در حال خودم بودم كه ناگهان از طريق «هدفوني» كه به گوشم گذاشته بودم يكي از كاركنان ما فرياد كشيد: «نگاه كن، مونتويا داره نزديك مي شه»، سرم را برگرداندم و تعجب كردم، با خودم گفتم، مگرامكان دارد؟ ماشينم را به كنار كشيدم، اما زماني اتومبيل رقيب رد شد، تازه متوجه شدم كه «مارك گن» است و نه مونتويا!!!
* «رونيز باريچلو»، در طول مسابقه تو در پشت مونتويا قرار داشتي و «رايكونن» در پشت تو، آيا هيچ مشكلي پيش نيامد؟
ماشين من شرايط بسيار خوبي را داشت و در اولين «پيست استاپ» هيچ مشكلي برايم پيش نيامد، اما در دور اول زمان زيادي را به دليل تسلط «بدي»، «ترولي» به روي فرمان از دست دادم، او مرا به سوي چمن هاي كنار پيست منحرف كرد. اما در «پيست استاپ» دوم براي برطرف نمودن مشكل لاستيكهايم مجبور بودم توقف كنم.
* «مايكل» تو ركورد سريع ترين «لپ» را شكستي و سرعت ۲۴۷ كيلومتر در ساعت را برجاي گذاشتي، يعني ۵ كيلومتر سريع تر از ركورد قبلي ات، در اين مورد چه فكر مي كني؟
خوب شرايط پيست به نوعي بود كه بايد به ماشين دور بيشتري مي دادم، البته فكر مي كنم آن ركورد به مدت ها قبل بازمي گردد. به سال ۱۹۷۱. خوب سعي كردم، پس از ركوردشكني در زمان و تعداد دورها حالا نوبت سرعت شكني است!!!
*من حس مي كردم، ماشين  تو خوان پابلو مونتويا كمي آرام حركت مي كرد، آيا از اين قضيه شكايتي نداري؟
نه به هيچ وجه، خوب در ابتداي مسابقه به دليل غلبه بر فشار جاذبه و براي شتاب گرفتن هميشه كمي مشكل وجود دارد، خوب در دور اول «مايكل» خوب حركت مي كرد، در دور دوم من دچار چنين مشكلي يعني (غلبه بر نيروي جاذبه تايرها) شدم، اما سرانجام توانستم او را بگيرم.
* «مايكل» و «خوان پابلو»، هر دوي شما هميشه در پيست ها رقباي جدي براي هم هستيد، در كنار هم حركت مي كنيد و همين امر بارها باعث شده تا يكي از شما براي لحظه اي تعادل خود را از دست بدهد و به گوشه هاي پيست منحرف شود، آيا در آن لحظات به مانند دقايق معمولي مسابقه قلب شما ضربان عادي خودش را دارد يا اين كه...
«خوان پابلو»: خوب براي من كه نه، تاكنون چنين مسئله اي پيش نيامده است و دچار استرس نشده ام، فقط در چنين لحظاتي كه در كنار «شومي» قرار مي گيرم، مي دانم كه بايد بهترين استفاده را بكنم، زيرا چنين فرق هايي غنيمت است.
«مايكل شوماخر»: نه، به هيچ وجه، من هم با نظر «خوان پابلو» موافقم. فقط در آن لحظه بايد به رقيب فكر كرد و از او جلو زد، زيرا دست يافتن به اين موقعيت ها كار بسيار دشواري است.

ستاره ماندگار

- اندي راديك Andy Roddick
- سن : ۲۱ سال
- متولد : اوماها - نبراسكا
- رتبه جهاني: ۲ (پس از مسابقات Open ۲۰۰۳ آمريكا)
- عناوين قهرماني: ۱۱
- درآمد: ۶/۴ ميليون دلار
شروع مسابقات تنيس ۲۰۰۳Open آمريكا همراه بود با وداع شورانگيز از ستارگان افسانه اي تنيس آمريكا «پيت سمپراس و مايكل چانگ» و اختتام آن نيز با ورود «اندي راديك» جوان.
بازي منطقي اين بازيكن ۲۱ ساله در فينال Open ۲۰۰۳ آمريكا، هنگامي كه «خوان كارلس فرور» را البته جسورانه به شكست دعوت كرد، كافي بود كه او را به سمت فوق ستاره شدن در كشور سوق داده شود.
در حقيقت پس از واگذار كردن دو ست و شكست در مقابل «ديويد نعلبنديان» در مرحله نيمه نهايي كافي بود تا او را به خود آورده و نمايشي از اميدواري اجرا كند.
همراه شدن او با نامزد مشهور و معروفش «مندي مور» كه او نيز ستاره موسيقي پاپ است، پولساز شدن «راديك» را به عنوان ستاره برتر دهه آينده ايالات متحده تضمين مي كند. او در نخستين حضورش در فينال، مسابقات «گراند اسلم Grand Slam» (ضربه بزرگ) با اطمينان وصف ناپذيري بازي را تا پايان اداره كرد، البته او راه سختي پيش رو دارد.
- با وجود تشنگي و قهرمان طلبي آمريكا براي ورود ستارگان بيشتر همانند «پيت سمپراس و آندره آقاسي» مي توان گفت كه راديك از ۳ سال پيش و پس از پيروزي و كسب مقام دوم در Flushing Meadows متحمل فشار زيادي شده است.
011844.jpg

درست يكسال پس از كسب «جايزه پسران» در رقابتهاي يك جام معتبر به يك چهارم فينال رسيد و درست در سن ۱۹ سالگي رده بيستم برتر جهان را كسب كرد.
فصل اخير، آغاز ترديدها درباره بازي او بود؛ منتقدين اتكاي او به سرويسهاي قوي و فورهندهاي انفجاري او را نقطه ضعف او مي دانستند.
- شكست او در دور نخست رقابتهاي تنيس Open امسال در فرانسه، عاملي بود كه از مربي خود «تريك بن هابيلز» كه مدت طولاني در اين سمت بود جدا شود و با مربي سابق آندره آقاسي «برد گيلبرت» آغاز به كار كند.
- همبازي داشتن تبعات فوري در پي دارد، اما راديك هنگامي كه توسط «راجر فدرر» در نيمه نهايي ويمبلدون صدمه ديد، دوباره عنوان قهرماني مسابقات در «Grand Slam» (ضربه بزرگ) را از دست داد.
- فشار و سختي ها هنگامي تشديد مي شد كه او عناوين برتر را پي در پي براي رسيدن به مسابقات Open آمريكا تسخيرمي كرد.
- هنگامي كه او دو ست از «نعلبنديان» عقب افتاد، حذف دوباره او از مسابقات Grand slam دور از ذهن نبود. اما به يكباره و با بكارگيري منتهاي كوشش و قدرت خود و در آن لحظات بحراني، نشان داد كه راديك راه صعود و تكامل را پيش گرفته.
- او نمي توانست اولين جايزه خود را در يك مسابقه بزرگتر يا تورنمنت معتبرتر بدست آورد.
- ۸ رتبه برتر به رده ۱۶ تنزل يافت، باران شديدي كه در هفته دوم باريدن گرفت حصول نتيجه را با تهديد مواجه كرد، به هر حال اين تنزل با بازي هاي جذاب و چشمگيري كه متعاقب آن برگزار شد فراموش گرديد.
- «نعلبنديان» كه تا دور چهارم شكست «فدرر» Federer و نيز براي دو و نيم ست مقابل «راديك» تاب آورده بود، نام خود را به ليست بازيكنان جواني كه براي عنوان قهرماني «Grand Slam» در فصل آينده مبارزه خواهند كرد، اضافه نمود.
- «فدرر» Federer نيز با نمايش ضعيفي كه در فينال از خود نشان داد، جاي انتقال و سرزنش را براي خود بازگذاشت.
- اما مردم آمريكا آن «اسپانيولي خجالتي» را پس از آن بازي درخشاني كه در مقابل آقاسي به نمايش گذاشت و شماره يك جهان (يا قهرمان جهان) شد، فراموش نمي كنند.
- «گيلرمو كورياي» آرژانتيني، همانند فدرر لياقت و اعتبار خود را با رسيدن به يك چهارم نهائي اثبات كرد، همينطور «ليتون هويت» با پيوستن به ۸ نفر برتر، جرأت و جسارت خود را نشان داد.
- قهرماني، درست همانند سه مسابقه فينال ديگر مسابقات Grand slam امسال رفت كه به يك شرمساري تبديل شود.
- اما اين برگزاري تورنمنت مردان بود كه جبراني براي عملكرد ضعيف و نااميدكننده بازيهاي زنان بود.- هفته دوم مسابقات همراه بود با بازي نيمه نهائي و رقابت فوق العاده «جاستين هنين هاردن» كه با پيروزي بر «جنيفر كاپرياتي» به پايان رسيد؛ البته هيچ كس نمي تواند منكر لياقت اين بازيكن بلژيكي در كسب عنوان، پس از آن بازي مهيج و زيبا شود. عدم حضور خواهران «ويليامز» نتيجه خوبي نزد افكار عمومي نداشت، در حقيقت فقدان حضور و بازيهاي قوي آنان ضربه اي به تورنمنت زنان محسوب مي شد.طراوت و سرزندگي «راديك» هيچ جاي خالي براي عموم آمريكائيها باقي نگذاشت. هنگامي كه او بيست و سومين عنوان قهرماني در فينال بدست آورد، ناباورانه به خانواده و مربي خود نگاه كرد.
اين (نوشتار)، يادبود و زنده كردن خاطره ۱۳ سال پيش بود، زماني كه «پيت سمپراس» نوظهور در همان مرحله، اولين عنوان قهرماني را در مسابقات Grand slam براي خود به ارمغان آورد.

سايه روشن ورزش

گوليت سفيد ديگر فوتبال را دوست ندارد!!!
011846.jpg

مسيح فرزانه -كاپيتان اسبق تيم ملي كلمبيا، متولد شهر «سانتا مارتا» در سال ۱۹۶۱ و فوتباليستي كه به دليل موهاي فر و زرد رنگش به «گوليت سفيد» معروف شده بود، عنوان كرد كه جداً ديگر هيچ علاقه اي به فوتبال ندارد. او كه هم اكنون ۴۱ سال سن دارد، سابقه بازي در تيمهاي «يونيون ماگ دالما»،  «ديپورتيووكالي»، «ميلونا ريوس»، «اينديپندينته مدلين» و «اتلتيكو جونيور» را داراست. و در باشگاههاي اروپايي نيز مثل تيمهاي «مون پوليه»،  «وايادوليد»، «تامپابي موتيني و هم چنين «ميامي فوژن» و «كلورادو رپيد» از ليگ «ام- اس» آمريكا به بازي پرداخته است و سابقه ۱۱۱ ديدار ملي را در كارنامه اش ثبت كرده است. وي در ادامه روند رو به رشدش با تيم ملي كلمبيا در جام هاي جهاني ۱۹۹۰، ۹۴ و ۹۸ حضور داشته است و جالب است بدانيد در استاديوم «سانتا مارتا» در كلمبيا هفت رديف از صندليها و قسمتي از جايگاه اين ورزشگاه به نام «كارلوس والدداها» نامگذاري شده است.
از معدن سنگ تا هايبري!!!
«گيلبرتو سيلوا» هافبك برزيلي تيم فوتبال آرسنال كه نحوه بازي اش به شدت مورد علاقه «آرسن ونگر» است در يكي از مصاحبه هاي مطبوعاتي اش عنوان كرد كه قبل از اينكه با تيم ملي برزيل به جام جهاني بيايد و سپس به باشگاه آرسنال منتقل شود، كارگر يك معدن استخراج سنگ در برزيل بوده است و براي حضور در تيم ملي مي بايست از كارفرمايش اجازه مي گرفت. قابل توجه فوتباليستهاي وطني!!!
«محبوبيت در حاشيه هاليوود»
011848.jpg

ديويد بكام، اين پسرك انگليسي، آنقدر هوادار پيدا كرده كه در روز براي امضا دادن يا عكس گرفتن با طرفدارانش وقت كم مي آورد. اما تنها مديران باشگاهها و يا اقشار معمولي مردم طرفدار او نيستند، هنرمندان و خوانندگان بزرگ دنيا نيز به جمع دوستداران وي اضافه شده اند. «هريسن فورد»  هنرپيشه معروف سينما در مورد وي مي  گويد:  او و همسرش «ويكتوريا آدامز» دو زوج خوشبخت و فوق العاده پركار هستند، من از آنها خوشم مي آيد. «جورج لوكاس» كارگردان برجسته «هاليوود» نيز در مورد وي و همسرش مي گويد« اين دو فوق العاده هستند، يكي در زمينه ورزش و ديگري موسيقي.» بيونس ناول خواننده گروه «دستن ايز د چايلد» نيز در مورد آنها مي گويد:«ديويد بكام» اسطوره و قهرمان من است، او فوتباليست فوق العاده اي است.
«بارسلونا يا كار در «پاركينگ»
«رونالدينهو»، بازيكن تيم فوتبال «بارسلونا» كه چندي پيش بر سر انتقال او به باشگاههاي بزرگ اروپايي دعوا شده بود، در يكي از مقالاتش در روزنامه  «ماركا» عنوان كرد كه در دوران نوجواني مسئول پاركينگ اتومبيلهاي باشگاه «گرميو» بوده است. تيمي كه برادر بزرگ او يعني «روبرتو دي آسيس موريه را» سابقه عضويت در آن را داشته است.
ته جدولي هاي انگليس هم بيشتر پول مي گيرند!!!
فصل گذشته و هنگامي كه تيم فوتبال «گلاسكو رنجرز» قهرمان ليگ اسكاتلند شد، از سوي فدراسيون فوتبال اين كشور يك جايزه ۳۶۰ هزار پوندي دريافت كرد، اما در ليگ برتر انگلستان، «ساندرلند» پس از سقوط به دسته يك مبلغ ۵۰۰ هزار پوند جايزه گرفت.
011850.jpg

«مايكل اوون كوچك»
«اوبافمي آكين وونمي مارتينز» مهاجم «نيجريايي» و ۱۸ ساله «اينتر» كه در بازي اخير اين تيم در جام قهرمانان اروپا مقابل آرسنال يك گل از ۳ گل تيمش را به ثمر رساند، به شدت مورد توجه «هكتور كوپر» مربي تيمش قرار گرفته است. «هكتور كوپر» در اين ارتباط مي گويد «فصل گذشته با حضور «بوبو ويري»، «هرنان كرسپو» و «آلوارو ركوبا» به او خيلي كم بازي مي رسيد اما در چند هفته اخير نشان داده كه يك مهاجم خارق العاده است، ما براي صعود تيممان به مرحله بعد ليگ قهرمانان اروپا، روي او حساب مي كنيم. همچنين «ماسيمو موراتي» رياست باشگاه «اينتر» چندي پيش اعلام كرد كه او يك «مايكل اوون» كوچك است!!!

خبرها و نگاهها
كشتي و مشكلات روحي و رواني

فرهاد راستي-   حضور تيم  ملي  كشتي  ايران  در سي  و هفتمين  دوره  رقابتهاي  كشتي  آزاد قهرماني  جهان  در شهر نيويورك  آمريكا و كسب  عنوان  سومي  اين  پيكارها با بازتابهاي  متفاوتي  از سوي  كارشناسان  اين  رشته  ورزشي  همراه  بود و هر يك ، ديدگاهها و نظرات  جامع  و كاملي  را در اين  رابطه  عنوان  كردند.
011852.jpg

به  عقيده  بسياري  از كارشناسان  و افراد صاحب نظر در رشته  كشتــي ، تيم ايران  مي توانست  به  راحتي  عنوان  نخست  سال  گذشته  خود را بارديگر تكرار كند به  شرط آنكه  در طول  مدت  يك  سال  به  شروع  بازيهاي  نيويورك ، موانع  و كاستي هاي  موجود را مرتفع  مي كرد.
اينكه  تركيب  تيم  ملي  كشتي  آزاد ايران  در اردوگاه نيويورك ، تركيبي مناسب  بود، بر كسي  پوشيده  نيست،  چرا كه  در اكثر اوزان ، ما داراي  كشتي گيراني  بوديم  كه  هر يك  به  تنهايي  چندين  مدال  از رقابتهاي  مختلف  جهاني ، بين المللي  و المپيك  را در اختيار دارند.
طبق  گفته  كارشناسان  كشتي ، تيم  ملي  كشتي  آزاد ايران  در طول  مدت  برپايي  اردو در تهران  از برنامه  حساب  شده اي  سود نمي جست  و انجام  تمرينات  نه چندان مطلوب  درطول  اين  مدت  سبب  گرديد كه  كشتي گيران  ما به  آنچه  كه  در نيويورك  استحقاق  آن  را داشتند، دست  نيابند.
پس  از اتمام  مراسم  قرعه كشي  و مشخص  شدن  حريفان  ملي  پوش  ما، مسئولان فدراسيون  و مربيان  تيم  ملي ، بارها از قرعه  بد سخن  به  ميان  آورده  و حذف چند تن  از كشتي گيران  در دور مقدماتي  را ناشي  از اين  امر دانستند.
اما به  واقع  اين  استدلال  مي تواند درست  باشد؟ اگر واقع بين  باشيم  به طور حتم  پاسخ  منفي  است ، چرا كه  كشتي  گيران  ما نيز در جهان  مطرح  هستند و روبرو شدن  كشتي  گيران  آمريكايي، كوبايي، روسي  و حتي  گرجستاني  با ملي پوشان  ما به  طور حتم  لرزه  بر اندام  آنان  نيز انداخته  است . پس  چگونه  است كه  اين  مسئولان ، عدم  كسب  مقام  نخست  اين  دوره  از پيكارها را تنها در اين امر جستجو مي كنند؟ شايد يكي  از موارد مهمي  كه  مسئولان  فدراسيون  كشتي  در سخنان  و مصاحبه هاي  خود به  آن  بي توجه  بوده  و از آن  سخن  به  ميان  نياورده اند، مشكل  روحي  و رواني كشتي گيران  ما قبل  از عزيمت  به  آمريكا بود.
مسئولان  فدراسيون  كشتي  بايد به  اين پرسش  پاسخ  بدهند كه  چرا كشتي گيراني  همچون  «محمد طلايــي»، كاپيتان  تيم  ملي  ايران  قبل  از عـزيمت  به نيويورك  ، دچار افت  شديد روحي  شده  بودند.
البته  ندادن  ويزا به  اين  كشتي  گير با اخلاق ، شايد يكي  از دلايلي  باشد كه  آنان  در سخنان  خود به  آن  اشاره  خواهند كرد، اما واقعيت  امر چنين نبوده  و همانگونه  كه  همگان  ديدند، اين  كشتي  گير نيز همانند ساير ملي پوشان  موفق  به  اخذ ويزا شد.
011854.jpg

براي  روشن  شدن  اذهان  عمومي  و علاقمندان  به  كشتي  بايد به  اين  نكته اشاره  كرد كه  زماني كه  تيم  ملي  كشتي  آزاد ايران  براي  دريافت  ويزا وارد شهر آنكارا شده  بود، بسياري  از كشتي  گيران  در شرايط روحي  مناسبي  قرار نداشتند كه  سرآمد همه  آنان  «محمد طلايي » بود.
اين  كشتي گير، كه  به  گفته  بسياري  از صاحب  نظران  تاكنون  نتوانسته  به حق  خود در ميادين  بين المللي  دست  يابد، چرا بايد حدود دو ساعت  در پياده رو مقابل  كنسولگري  آمريكا در آنكارا، از فرط ناراحتي  و دغدغه اي  كه  مشخص نشد براي  دريافت  ويزا بوده  يا نه ، بر روي  زمين  به  خوابي  عميق  فرو رود.
اگر خستگي  راه  را در نظر بگيريم ، اين  شرايط براي  همه  كشتي گيران  يكسان  است  اما چرا چهره  برخي  از ملي پوشان  دچار نوعي  تشويش  و نگراني بود و در چهره  بقيه  چنين  حالاتي  به  چشم  نمي خورد؟ نشستن  مدت  زمان  قابل  توجه  ملي  پوشان  بر روي  زمين  خاكي  و كنار پياده روي  كنسولگري  آمريكا از ساعات  اوليه  صبح ، در حاليكه  ساعت  ۱۴ هفدهم  شهريور ماه  (۸ سپتامبر) زمان  دريافت  ويزا براي  آنان  تعيين  شده  بود، نه  تنها زيبنده  نام  تيم  ايران  نيست  بلكه  اصرار بر اين  گونه  رفتارها، سبب مي گردد تا ارزشهاي  تيم  مدافع  عنوان  قهرماني  كمرنگ  شود.
محمد طلايي  كه  حدود ۲ ساعت  در خوابي  عميق  فرورفته  بود، لباسي  بر تن داشت  كه  نام  جمهوري  اسلامي  ايران  در پشت  آن  حك  شده  بود، همين  مساله  كنجكاوي  عابران  و كساني  را كه  براي  دريافت  ويزا به  اين  مكان  مراجعه  كرده بودند، به  خود جلب  كرده  و حتي  برخي  از آنان  براي  خواندن  جمله  پشت  پيراهن  طلايي ، لحظه اي  توقف  مي كردند. همه  اين  اتفاقات  در حضور چشمان  مسئولان  فدراسيون  كشتي ، مربيان  و مسئولان  تيم  صورت  مي گرفت ، اما هيچيك  از اين  بزرگواران  براي  دلداري  كاپيتان  تيم  ملي  پا پيش  نگذاشته  و تنهـــا نظاره گر اين  صحنه ها بودند. (تصوير  اين  صحنه  در سايت  ايرنا موجود است ).
شايد مسئولان  فدراسيون  كشتي  معتقد باشند كه  در برنامه هاي  خود دچار هيچ  لغزشي  نشده اند، اما به  طور حتم  بي توجهي  به  مسايل  روحي  و رواني  كشتي گيران  يكي  از نكاتي  است  كه  از نگاه  تيزبين  آنان  به  دور مانده  و صحنه هاي  مشاهده شده  در اطراف  كنسولگري  آمريكا در آنكارا به  خوبي  اين  مساله  را ثابت  مي كند.

|  ادبيات  |   اقتصاد  |   روزنت  |   سفر و طبيعت  |   سياست  |   ورزش  |
|  هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |