واقعيت هاي نفت خزر
زير ذره بين
پس از فروپاشي شوروي سابق، دسترسي به نفت خزر به گزينه اي پيش بيني نشده براي كمپاني هاي غربي تبديل شد و آنان اين فرصت را براي دسترسي به منابع غني نفتي با ريسك تكنيكي پايين غنيمت دانستند. اما از سوي ديگر معلوم شد كه اين منابع در منطقه اي واقع شده اند كه هم ريسك سياسي و هم ريسك تجاري در آن بالا است.
تري آدامز
سوء تفاهم ها و اطلاعات نادرست درباره آينده نفت خزر به ادعاهاي اغراق آميزي منجر گرديده است. اما به دنبال اكتشافات گسترده و حفاري آزمايشي، هيچ اطميناني وجود ندارد كه ذخيره نفت قابل استحصال و موجود درياي خزر به حدود ۱۸ تا ۲۰ ميليارد بشكه برسد و البته ذخيره احتمالي نفت قابل استحصال تا حدود ۵۰ ميليارد بشكه برآورد مي شود. بخش اعظم اين منابع در حوزه شمال درياي خزر قرار دارند. حفاري هاي غيرموفق در جنوب خزر و ملاحظات زمين شناختي اين حوزه نشان مي دهد كه احتمال يافتن منابع جديد نفت اندك است، حتي در آب هاي عميق كاوش نشده در حوزه جنوب خزر كه اكنون محل نزاع هاي مرزي شده اند. در سال ۲۰۱۰ خزر احتمالاً ۳ ميليون بشكه نفت در روز توليد مي كند كه دو سوم آن از شمال و يك سوم آن از حوزه جنوبي است. اما اين امر منوط به انجام سرمايه گذاري زمان بندي شده در ساختارهاي جديد خزر است و اينكه سرمايه گذاران غربي بتوانند به قراردادهاي كلان مالي دسترسي داشته باشند. ساختار صادرات نفت خزر همچنان هماهنگ با ظرفيت تقاضا است، اما اجراي كمپاني خط لوله خزر (CPC) در شمال سبب شد كه در مسير تنگه بسفر، ترانزيت نفت با خطراتي مواجه شود. افزون بر اين، دغدغه جدي سرمايه گذاران براي سرمايه گذاري دراز مدت براي توسعه انرژي خزر، عدم ثبات دولت ها و ريسك سياسي بالا است.
از هنگامي كه در ابتداي دهه ۱۹۹۰ درياي خزر به روي سرمايه گذاران غربي گشوده شد مقادير زيادي از نفت خزر به سوي بنادر درياي سياه رهسپار گرديد و همچنان اين روند ادامه دارد. اما اكتشاف و توسعه نفت در خزر با پيچيدگي هاي بسياري روبه رو شد. انتظارات افزايش يافته و وارد چرخه غيرمنطقي گرديد. حوزه خزر تا حد يك خاورميانه جديد ارتقاء يافت و به منزله جايگزيني جهاني براي خليج فارس مطرح شد. اما عده اي ديگر اين حوزه را منطقه اي نفتي با ريسك بالا مي دانند كه تا اندازه زيادي از بازارهاي جهاني به دور خواهد افتاد.پس از فروپاشي شوروي سابق، دسترسي به نفت خزر به گزينه اي پيش بيني نشده براي كمپاني هاي غربي تبديل شد و آنان اين فرصت را براي دسترسي به منابع غني نفتي با ريسك تكنيكي پايين غنيمت دانستند. اما از سوي ديگر معلوم شد كه اين منابع در منطقه اي واقع شده اند كه هم ريسك سياسي و هم ريسك تجاري در آن بالا است. همچنين جمهوري هاي تازه استقلال يافته سرمايه گذاري در نفت از سوي غربي ها را به منزله اساسي براي استقلال خود از روسيه در نظر گرفتند.
درياي خزر داراي تاريخي طولاني از گسترش منابع نفت و گاز است. كارشناسان شوروي سابق در باره پتانسيل نفت خزر برداشت هاي محافظه كارانه اي داشتند كه با خوشبيني غربي ها متفاوت بود. امروزه فن آوري غربي نشان داده كه بسياري از آن پيش بيني ها درست بوده اند. اما توسعه منابع نفت خزر از سوي شوروي با محدوديت هايي در حفاري ساحلي همراه بود و تصميمات مركز گرايانه مسكو، استخراج انرژي را بيشتر از منطقه غرب سيبري و ديگر مناطق ترجيح مي داد. بنابر اين نخستين سرمايه گذاري غرب از سه منطقه ثابت شده اما دست نخورده دوره شوروي صورت گرفت: حوزه هاي تنگيز (توسط شركت شورون) وقره چگنگ (توسط شركت بريتيش گاز) در قزاقستان و حوزه هاي آذري- چراغ و گونشلي (توسط شركت bp) در آذربايجان. اين سه پروژه همچنان بخش عمده توليد انرژي خزر را در بردارند و افزون بر اينها دو اكتشاف عمده نفت در كاشغان (توسط شركت ENI) در قزاقستان و شاه دنيز (توسط bp) در آذربايجان در دست اقدام هستند.
با وجود اين ثبت مسيرهاي ناهموار نشان داده است كه خزر نمي تواند منطقه مورد نظر براي سرمايه گذاران مشتاق باشد. هزينه هاي اكتشاف ناموفق در خزر بالاست (۳۰۰ تا ۵۰۰ ميليون دلار در هر پروژه) اما در صورت اكتشاف در ميدان هاي بزرگ هزينه ها پايين مي آيد (۳۰ تا ۵۰ سنت براي هر بشكه). به همين ترتيب هزينه هاي توسعه منابع خزر بالاست. اما انتظارات واقع بينانه اي وجود دارد كه فن آوري موجود اين هزينه ها را كاهش خواهد داد. با استفاده موفق از سيستم هاي موجود خط لوله و ديگر گزينه هاي حمل و نقل مي توان هزينه حمل و نقل را در منطقه كاهش داد. امروزه حداكثر هزينه براي هر بشكه نفت خزر تقريباً ۱۲ تا ۱۵ دلار است. اين ميزان با درياي شمال قابل مقايسه است اما همچنان سه تا چهار برابر نفت خليج فارس است. با اين همه، هزينه تمام شده نفت خزر در آينده به ۸ تا ۱۰ دلار خواهد رسيد و اين نفت همچنان در عرصه رقابت جهاني باقي خواهد ماند. اما اين سطوح از ريسك در نفت خزر تنها كمپاني هايي را جلب مي كند كه معمولاً داراي ديدگاه هاي جهاني نسبت به سرمايه گذاري اند. سرمايه گذاري در نفت خزر مختص شركت هاي چند مليتي است كه قادرند ريسك هاي بالا را بپذيرند و در عين حال در پي مزاياي بلند مدت براي استفاده از ميادين نفتي هستند.
منابع نفت خزر
در سال ۱۹۹۵ تحليلگران انرژي سيا گزارشي اغراق آميز از برآوردهايشان ارايه دادند كه همچنان مطرح است. اين كه منابع نفت خزر به حدود ۱۶۰ تا ۲۰۰ ميليارد بشكه مي رسد كه معادل منابع قابل استحصال كويت و امارات است. امروزه نادرستي اين برآوردها مشخص گرديده است. پيش بيني معقول تر سيا حدود ۵۰ تا ۷۰ ميليارد بشكه است كه به احتمال زياد قابل تحقق است كه اين رقم كمابيش با پيش بيني هاي بخش صنعت برابر است. اين وضعيت اهميت خزر را حداكثر با درياي شمال و نه خليج فارس برابر مي سازد. اما حتي اين ارقام نيز هم اكنون مورد ترديد هستند.
در هرحال مي توان پيش بيني كرد كه در سال ۲۰۱۰ خزر در حدود ۲ تا ۳ ميليون بشكه نفت در روز توليد خواهد كرد. دو سوم اين ميزان از شمال خزر و يك سوم آن از جنوب تأمين خواهد شد. ادامه سرمايه گذاري در خزر به سه عامل بستگي دارد: يك، قيمت جهاني نفت در حدود ۲۰ دلار باشد، دو، مشكلات سياسي مانعي ايجاد ننمايد، سه، اصلاح سريع برخي معايب ساختاري در انرژي خزر. طبق برآوردها تا سال ۲۰۲۰ توليد به ۵ ميليون بشكه در روز افزايش خواهد يافت كه اين امر نيز منوط به بهبود شرايط تجاري و سياسي در منطقه است. در دراز مدت اين منطقه مي تواند ۳ درصد نفت جهان را تأمين كند. بنابر اين درياي خزر هرگز نمي تواند جايگزيني استراتژيك براي خليج فارس باشد. اما منابع استراتژيك آن براي كشورهاي عضو اتحاديه اروپا و درياي سياه اهميت بسياري خواهد داشت.
مسيرهاي صدور نفت خزر
در چند سال اخير موفقيت هايي در زمينه مسيرهاي صدور نفت منطقه به دست آمده است. حدود ۸۰۰ هزار بشكه در روز (۴۰ ميليون تن در سال) براي ظرفيت صدور ايجاد شده است و حدود ۶۰۰ هزار بشكه در روز (۲۸ ميليون تن در سال) نيز از طريق خط لوله cpc در حال آماده سازي براي انتقال است.مسيرهاي چند گانه صدور با تعرفه هاي رقابتي مواجه اند. شبكه هاي مناسب و بازارهاي منطقه اي كه مشتاق دريافت نفت هستند، سبب شده اند تا نفت خزر به سمت غرب و به مديترانه و درياي سياه روي آورد. طي يك دوره ده ساله اين بازارها حدود ۵/۲ تا ۳ ميليون بشكه نفت را جذب خواهند كرد.مقادير زيادي نيز (۱۲۵ تا ۱۵۰ ميليون تن در سال) به جنوب ايران براي مبادله در خليج فارس سرازير خواهند شد. تعرفه هاي رقابتي و تخمين هايي كه وجود دارند سبب مي شوند بپذيريم كه صدور نفت در آينده همچنان ادامه يابد. مسيرهاي cpc در شمال خزر حداكثر ۲/۱ ميليون بشكه در روز را به درياي سياه و مسير باكو- تفليس و جيحان (BTC) در جنوب خزر حداكثر يك ميليون بشكه در روز را به مديترانه منتقل مي سازند.
نفت خام خزر و روسيه جذب كجا خواهند شد؟ بازارهاي ترجيحي نفت خام خزر در هر دو منطقه درياي سياه و مديترانه حضور دارند. با توجه به فروپاشي اتحاد جماهير شوروي، بازار نفت درياي سياه بار ديگر رونق يافت، هرچند كمتر از گذشته بود. ميزان تقاضاي نفت خام همچنان از سوي روماني و بلغارستان بالاست و پيش بيني مي شود تقاضاي نفت خام درياي سياه از حدود ۸/۱۰ ميليون تن در سال ۲۰۰۰ به حدود ۱۷ تا ۱۸ ميليون تن در سال ۲۰۱۰ برسد. بنابراين نفت خزر به بازارهاي مديترانه از طريق تنگه بسفر و داردانل راه خواهد يافت. براي تركيه ترانزيت نفت و ديگر كالاهاي حساس از طريق اين تنگه ها كه گلوگاه هاي بين المللي هستند، اهميت حياتي دارد. كشمكشهاي حقوقي براي عبور و مرور (طبق كنوانسيون مونترو در ۱۹۳۶)، مديريت فني دريايي، تقسيم هزينه ها و كشمكشهاي حساس سياسي در اين باره همواره مطرح بوده اند. طول بسفر تقريباً ۳۱ كيلومتر است اما ميانگين عرض آن تنها ۵/۱ كيلومتر (۷۰۰ متر در باريكترين نقطه) است. پيچهاي تندي دارد و كشتي ها دست كم دوازده بار در اين پيچها قرار مي گيرند. مهمتر از همه اينكه تنگه در قلب استانبول واقع است و جريانهاي دريايي شديد بارها در آن جريان مي يابندو مه فصلي، برف و باران خطرات ترانزيت را در آن افزايش مي دهند.
تاكنون بيش از ده گزينه براي مسير بسفر در درياي سياه پيشنهاد شده است. برخي از آنها از لحاظ اقتصادي و رقابتي قابل توجه اند. تمام آنها، هم بر صادرات نفت درياي سياه و هم بر بازارهاي هدف در مديترانه و آنسوتر تأثيرات اقتصادي مي نهند. خط لوله پيشنهادي BP و باكو- تفليس- جيحان پس از احداث، ضرورتاً براي نفت جنوب خزر مسير بسفر را در نظر خواهد گرفت. از ميان بقيه گزينه ها دو تا در آبهاي عميق قرار دارند: سامسون/ جيحان (مديترانه) و بورگاس/ ولور (آدرياتيك). اين دو مسير قادرند مقادير بسيار عظيمي از انرژي را حمل كنند و براي درازمدت به انتقال نفت خام درياي سياه به بازارهاي دور (شمال غرب اروپا و شرق آمريكا) بپردازند. ديگر گزينه هاي باقي مانده در آبهاي كم عمق اژه قرار دارند كه شامل تانكرهاي كوچك براي ارسال مواد پالايش شده به مديترانه يا براي تغذيه خطوط لوله موجود از درياي بالتيك و شرق اروپا به كار مي روند. يك مسير زميني از نووروسيسك به گرجستان، با عبور از شرق درياي سياه به خط لوله باكو- جيحان مي پيوندد. اما كشمكشهاي سياسي و مشكلات ترانزيتي در منطقه بحران زده آبخازي سبب گرديد كه اين مسير فعلاً كنار گذاشته شود. ادامه استفاده از بسفر به منزله يك كالاي رايگان بي ترديد گزينه مناسبي نخواهد بود و اكنون تركيه در پي راه حل مبتني بر بازار است. هر تصميمي كه طي چند سال آينده در اين باره اتخاذ شود بايد برنامه هاي مالي، ساختاري و عملياتي را مدنظر قرار دهد. اما مسائل زيست محيطي و خطرات سياسي امكان چنين تصميمهايي را دشوار مي سازند. گسترش تماس بسفر با تجارت بين المللي در منطقه درياي سياه مستلزم پذيرفتن پيامدهاي آن نيز هست. بنابراين اكنون هنگام اقدام بين المللي فرا رسيده است.
منبع: The royal institute of international affairs.
ترجمه: مهدي محمودزاده
|