در طبيعت بكر و نابي كه مي توان بهره هاي مادي و معنوي بسياري از آن برد، همه گونه خير و بركت براي آدمي مهيا است و گنجينه اي كه طبيعت نثار آدميان كرده، آن قدر گسترده و فراخ است كه هنوز ما نتوانسته ايم به طور صحيح و اصولي از اين گنج بزرگ بهره بريم و البته كشور ايران از معدود نقاط جهان است كه طبيعت آن افزون بر زيبايي هاي ظاهري، گنج هاي دروني بسيار دارد، اما اين كه چطور و چگونه از اين گنجينه هاي عظيم بهره برداري كنيم، جاي بسي تأمل است.
قاره سبز (اروپا) مملو از جنگل ها و مراتع است. اما از گنجينه هاي داخلي نظير نفت، گاز و اورانيوم، تقريباً بي بهره است. با اين حال يكي از پايه هاي اقتصادي خود را بر استفاده درست و علمي از طبيعت بنا كرده و با حفاظت و حراست از طبيعت و محيط زيست، سفر و گردش مردم ديگر نقاط جهان را به اروپا، سرلوحه برنامه ريزي هاي خود قرار داده و به رغم انقلاب صنعتي، مسائل زيست محيطي، همواره مورد توجه دول اين قاره بوده است.
در كشورهاي اروپايي، تشكل هاي مردمي بسياري براي رفع مسائل و معضلات زيست محيطي تلاش مي كنند، تا آنجا كه با برنامه ريزي اصولي و كاربردي حراست از منابع طبيعي را به يك فرهنگ ملي بدل كرده اند. كمك هاي مالي مردمي نيز تا حد زيادي مورد توجه مسئولان قرار گرفته و ايشان را به حمايت از اين تشكل ها ترغيب كرده است و از اين رهگذر، دولتمردان و مردم با كمك هم در احياي محيط زيست كوشيدند و امروزه محيط زيست، كه از مهمترين مسائل روز است، نقشي تعيين كننده در انتخابات پارلماني و حتي رياست جمهوري دارد.
طي سالهاي گذشته، آلمان در شمار يكي از دولت هاي مقتدر در حراست از محيط زيست بوده است. مسابقات اسكي در كوه هاي سوئيس نيز نشان از كوهستان هاي پاك و حفاظت شده دارد و مقدار سرمايه جذب شده در طول مسابقات المپيك زمستاني، بخشي از درآمد كشور سوئيس را تشكيل مي دهد.
در ايران، كشوري با اقليم هاي متفاوت و تعدد گونه هاي گياهي و جانوري فراوان،هنوز برنامه ريزي اصولي و كاربردي موجود نيست.
روند تخريب جنگل هاي ايران بسيار تأثربرانگيز است. با خشكاندن و سوزاندن، جنگل ها را نخست به مرتعي براي دام تبديل نموده، سپس آن را به مزارع كشاورزي مبدل مي سازند. سرانجام نيز براساس برنامه ريزي هاي مسئولان، اين مزارع به زمين هاي مسكوني براي سكونت مهاجران تبديل مي شود.
اين در حالي است كه اين زمين ها دست به دست توسط دلالان خريد و فروش مي شود و در نهايت افراد سودجو، آن را به منازلي با چشم انداز زيبا (جنگل سابق) تبديل مي كنند و آن را به قيمت گزاف به فروش مي رسانند.
جاده
براي تخريب جنگل، نخستين و آسان ترين روش، استفاده از شيوه هاي فريبنده است، بدين ترتيب كه ابتدا به بوميان و روستاييان، قول ساخت و احداث جاده براي سهل الوصول شدن تردد ايشان به شهر و بالعكس داده مي شود. روستايي هاي خوش طينت ،كه طي ساليان متمادي از كمبود امكانات رفاهي رنج مي برند،به آواي اين دهل كه از دور بسيار شنيدني است گوش مي سپارند و سودجويان كه با ديدن روستاهاي بكر و ناب تنها به منافع خود مي انديشند شروع به خريد اراضي كشاورزان مي كنند و كشاورزان تهيدست نيز به بهاي اندك زمين خود را به آنان واگذار مي كنند، اما به محض اتمام عمليات جاده سازي، سودجويان بيشتري به اين مناطق هجوم مي آورند.
پس از مدت كوتاهي، املاك روستاييان نرخ كاذب پيدا كرده و كشاورزان و مالك ها به بهانه صعود قيمت ها، مزارع را تفكيك و در قطعه هاي كوچك مي فروشند و از سود به دست آمده به زندگي ساده روستايي خود شكلي تازه مي بخشند كه نه با زندگي شهري همگون است و نه با زندگي روستايي. آنها وسايل تسهيلات رفاهي براي خود فراهم مي كنند و بهترين شغل در اين موقعيت را ساخت و ساز مي پندارند، چرا كه تا سالها قبل، صرفاً با برداشت محصول در فصل درو به پول دست مي يافتند و مخارج سالانه خود را تأمين مي كردند كه بسيار هم اندك بود و حال با فروش چند قطعه زمين به ثروتي به مراتب بيشتر دست مي يابند و از اين رهگذر براي فرزندان خود موقعيت شغلي (مشاور املاك يا امور ديگر مربوط به ساخت و ساز) ايجاد مي كنند و دل خوش اند كه از مهاجرت فرزندانشان به شهر و عواقب سوء آن جلوگيري كرده اند.
موارد فوق همه حقيقتي است كه هر روز در گوشه اي از مناطق جنگلي بروز و ظهور مي كند و گسترش مي يابد.روستاييان چاره اي جز اين نمي انديشند كه از توان ايشان نيز خارج است. اگر چه احداث جاده نقل و انتقال را در مسيرهاي روستا به شهر آسان مي كند، اما از بدو طرح و نقشه تا پايان عمليات چيزي جز تخريب انجام نمي شود. براي زيرسازي ابتدا بايد درخت ها و گونه هاي گياهي از بين بروند و با يورش ماشين آلات صنعتي و ايجاد آلودگي هاي صوتي و زيست محيطي، گونه هاي جانوري ضعيف از بين مي روند و قوي ترها از منطقه مي گريزند و كوچ مي كنند و بعد از اتمام عمليات، موج سرمايه داران طبيعت ستيز به سوي روستاها روانه مي شود.
در حال حاضر، مردم روستاها چاره اي جز اين ندارند كه براي امرار معاش بهتر، تن به فروش املاك به قيمت نازل دهند. اين وظيفه مسئولان است كه اين مناطق بكر را از معرض تهديد و تخريب در امان دارند.
اگر مرد زارع بتواند به صورت مكانيزه به كشاورزي بپردازد و از سويي ميزبان گردشگران طبيعت (اكوتوريست ها) باشد و با فروش محصولات فرهنگي روستايي، سرمايه اي به دست آورد، هرگز به فروش املاك پدري تن نخواهد داد و با بهره برداري درست از طبيعت پيرامونش و برقراري ارتباط با گردشگران فرهنگي و طبيعي، مي تواند درآمد بهتري به دست آورده و ضمن آسان تر شدن زندگي و امرار معاش، براي نسل هاي آتي نيز موقعيت شغلي ايجاد نمايد.تنها در اين صورت است كه مي توان از مهاجرت بي رويه جلوگيري و كمبود امكانات روستاها را برطرف كرد. اولين گام در اين راه نهادينه كردن فرهنگ حفاظت و حراست از طبيعت و محيط زيست است. مردم بايد قدر هواي پاك روستا را بدانند و به ارزش هاي اصيل كه در طبيعت يافت مي شود، بها دهند. آب و هواي مورد استفاده آدمي برخاسته از طبيعت پيرامون اوست. بايد آن را دريابيم كه اگر بميرد جنگل، زندگي خواهد مرد.
ايمان مهدي زاده