شنبه ۱۲ مهر ۱۳۸۲ - شماره ۳۱۸۵- Oct, 4, 2003
پرز، قرارداد اسلو و وطن پرستي فلسطينيان
دو مرد
هادي صبا
012260.jpg

شيمون پرز از معدود بازماندگان نسل قديمي رهبران اسراييل است كه در تأسيس و شكل گيري رژيم صهيونيستي نقش ويژه اي ايفا كردند. پرز به عنوان يك انديشه پرداز دلسوز صهيونيسم، مي كوشد تا راه حلهاي متناسب با دشواريهاي پيش روي پروژه «ميهن سازي» براي يهوديان را ارائه كند. كتاب خاورميانه جديد پرز در سال ۱۹۹۱ كوشيد تا تز «اسراييل پرقدرت» را جايگزين تز شكست خورده «اسراييل بزرگ- از نيل تا فرات» بنمايد. او از جمله كساني است كه خيلي زود متوجه شدند كه براي مقابله با فلسطينيان بايد به فكر چاره اي اساسي تر باشند و فقط تكيه بر روش سركوبگرانه دردراز مدت نتيجه اي نخواهد داشت.
لذا نيرنگي ديگر سازكرد و برآن شد تا با ايجاد يك دولت فلسطيني وابسته به اسراييل اين مشكل را براي هميشه حل كند و «حيات جاوداني» اسراييل را تضمين كند.
در پي تحولات اخير پرز با انتشار مقاله اي تحت عنوان «شايد عرفات شكست خورده باشد ولي اسلو شكست نخورده است» ديدگاههاي خود در مورد روند صلح، اسلو، نقشه راه، استراتژي اسراييل و عرفات بيان داشته است. اين مقاله كه در تاريخ ۱۸ سپتامبر ۲۰۰۳ منتشر شد حاوي نكات بسيار مهمي است كه در اينجا مي كوشيم با ارائه خلاصه اي از اهم مطالب آن، نگاهي تحليلي بدان داشته باشيم:
«برخي مردمان (اسراييلي) كه در حيات خويش همواره دچار اشتباه مي شوند، مي گويند كه موافقتنامه صلحي كه ۱۰ سال پيش در اسلو امضا شد، اشتباه بوده است. آنهايي كه خواستار برپايي اسراييل بزرگ مي شوند و كساني كه مخالف ايجاد دولت فلسطين بوده و هستند و البته در سال گذشته موضع خود را تغيير داده اند اينان همان افرادي هستند كه بزرگترين توهمات را در تاريخ صهيونيسم به وجود آورده اند، به طور مشخصي اين توهم كه مي گويد مي توان يك دولت دمكراتيك يهودي در كل سرزمين واقع در بين رودخانه  اردن و درياي مديترانه- فلسطيني بنا كرد. در اين مساحت جغرافيايي در حال حاضر ۵/۵ ميليون يهودي و ۵/۴ ميليون فلسطيني زندگي مي كنند. اگر طي دو سال آينده اين سرزمين تقسيم نشود، اقليت امروز عربي به يك اكثريت مبدل خواهد شد. در آن هنگام ديگر دولت يهودي بر جاي نخواهد ماند مگر آنكه به جاي از بين رفتن، روش دمكراتيك را كنار بگذارد.
در اسلو توانستيم... روابط با همسايگان را به صورت مسالمت آميز و بر اساس احترام متقابل برقرار كنيم و تروريسم را به مذاكره مبدل سازيم. از آن روي سازمان آزاديبخش فلسطين را به عنوان طرف مناسب براي مذاكره برگزيديم كه بهتر از حماس است. زيرا اين سازمان پذيرفت كه مبناي مذاكره نقشه سال ۱۹۶۷ باشد كه ۲۴ درصد از كرانه باختري را به فلسطينيان مي دهد، در مقايسه با نقشه سال ۱۹۴۷ كه ۵۵% از سرزمين را به آنان داده بود. توافقنامه صلح اسلو در جهان ولوله انداخت و اكثريت افكار عمومي يهوديان نيز آن را تأييد كرد و در پي آن فعاليتهاي تروريستي به شدت كاهش يافت و اقتصاد اسراييل به حركت درآمد و رو به بهبود گذاشت.
اما اشتباهات در كجا بود؟ اشتباه اساسي از طرف ما اسراييل- اقدامات پي درپي و سريع در برپايي شهرك هاي جديد در اراضي سال ۱۹۶۷ بود. اما اشتباه اساسي و يا ناتواني و يا شكست در طرف مقابل- عرفات بود. امري كه موجب شد تا از مقابله با ميليشياي تروريست باز بمانند و اين گروههاي تروريستي توانستند عمليات صلح را از مسير خود خارج سازند.
012258.jpg

با اين همه، «نقشه صلح» منظور قرارداد اسلو است به سوي هدفي كه كليات آن ترسيم شده راه مي نماياند.. همانا اسرائيل با پذيرش برپايي يك دولت فلسطيني، در واقع يك اشتباه اساسي را تصحيح كرد، حال از فلسطينيان انتظار مي رود كه تروريسم را ريشه كن سازند، كه آينده آنان را در معرض تهديد قرار داده است. من در مذاكرات با ابومازن و ابوعلاء شركت داشته ام و هر دوي آنان وطن پرستان فلسطيني با اخلاصي هستند كه صلح را يك مصلحت فلسطيني مي دانند. اما عرفات كه بدون شور وحماس توافقنامه اسلو را امضا كرد، رهبر انقلاب فلسطين بود و وقتي از قانون خشونت به قانون حكومت انتقال يافت، در امتحان شكست خورد. ظاهراً در مفاهيم او دولت،  استمرار زندگي سري زيرزميني است. او عملاً كوشيد تا هم پيمانهاي سري اش با سازمانهاي تندرو را حفظ كند و در همان حال هم پيماني سياسي كه نماينده اكثريت مي باشد را نيز در اختيار داشته باشد. ولي شليك گلوله با صندوق رأي همخواني ندارد.»
پرز در پايان مقاله خود به صرف مدت ده سال وقت براي اسلو  اشاره كرده و مي گويد اين مدت زمان براي يك تجربه شخصي خيلي زياد است ليكن براي يك تجربه تاريخي زمان قابل قبولي است!
افتخار نيست
مقاله پرز از جهاتي قابل بررسي و تأمل است:
۱- دريافت لقب «وطن پرستي» و مخلص بودن از پرز هيچ افتخاري براي آقايان ابوعلاء و ابومازن به شمار نمي آيد. ضمن آنكه حملات پي درپي نسبت به عرفات صرفاً بر احترام او در ميان فلسطين مي افزايد.
۲- به نظر مي رسد ارزيابي پرز در مورد دستاوردهاي اسلو براي رژيم صهيونيستي كاملاً درست باشد. افزون بر آنكه دستاوردهاي امنيتي قابل توجهي براي آنان داشت و فلسطينيان را دچار اختلاف و تشتت داخلي كرد. اين اظهارات با سخنان چند روز پيش ياسر عرفات همخواني دارد كه طي آن گفت: «اگر من نبودم كه صلح را امضا كنم، دروازه هاي مهمترين كشورهاي دنيا از پكن گرفته تا غيرمتعهدها و... به روي اسراييل گشوده نمي شد.» واقعيت اين است كه اسراييل در امضاي پيمان اسلو بيشترين سود را از آن خويش كرد.
چون كه همه امتيازات و نيازها و درخواستهاي خود اعم از به رسميت شناختن توسط فلسطينيان، توقف انتفاضه اول- كه امنيت اسراييل را تهديد مي كرد و بالاخره دستيابي به يك بستر مشروعيت ساز براي آن در تمام دنيا را يكباره دريافت كرد. حال آن كه بخشي از حقوق طرف فلسطيني اساساً ناديده انگاشته شد و بخش اندكي از خواسته هاي آنان نيز به مذاكراتي طولاني و بسيار پيچيده واگذار گرديد كه در نهايت حاصلي به همراه نداشت.
۳- پرز صراحتاً ابراز مي دارد كه مشكل اصلي اسراييل با عرفات، استراتژي دوگانه او مبني بر حفظ عنصر مقاومت در كنار روند مذاكره است. اسراييل با استراتژي «مقاومت» در ستيز است و با احساس خطر از آن به هيچ وجه حاضر نيست آن را در كنار مذاكره ونيز بپذيرد.
فشارهاي كنوني با عرفات نيز از همين نكته ناشي مي شود كه وي استراتژي شكست خورده فلسطين در روند مذاكرات اسلو را با مهارت تغيير داده است. رفتارشناسي اسراييل نشان مي دهد كه اين رژيم جز تحت فشار و قرار گرفتن در برابر حريف نيرومندي كه نقاط ضعف آن را هدف قرار دهد به هيچ وجه حاضر به پذيرش يك راه حل مسالمت آميز نيست. عرفات در مسير مذاكرات اسلو اين نكته را به خوبي دريافته است. افزون بر آنكه تجربه  موثرديگر يعني «مقاومت اسلامي»در جنوب لبنان كه در طول همين مدت به تمام خواسته هاي خود دست يافت، پيش روي وي قرار دارد، لذا طبيعي است كه استراتژي پيشين را تغيير دهد. اما برخورد متقابل اسراييل نيز كاملاً طبيعي به نظر مي رسد. زيرا اگر «مقاومت» به عنوان يك «محور براي وحدت ملي» در ميان فلسطينيان فراگير شود، آنگاه با دشواريهاي بسياري مواجه خواهد شد و روندي كه آغاز شده است، آن را مجبور به پذيرش عقب نشيني هاي اساسي خواهد كرد؛ هر چند كه برايشان بسيار تلخ باشد.
۴- آمارهاي ارائه شده از سوي پرز جاي تأمل دارد. طبق نقشه ترسيم شده در قطعنامه ۱۸۱ مجمع عمومي سازمان ملل متحد ۱۹۴۷ - ۵۵% از كل سرزمين فلسطين به يهوديان و ۴۵% از آن به فلسطينيان عرب- غير يهودي واگذار مي شد. در توافقنامه صلح اسلو، طرف فلسطيني با پذيرش نقشه ۱۹۶۷ به عنوان پايه  مذاكره از ۷۸% سرزمين فلسطين چشم پوشيد و سرنوشت ۲۲% باقي ماند و نيز به دست مذاكرات ماراتوني سپرده شد.

گفت وگوي نيوزويك با وزير خارجه اسرائيل
فشار بر عرفات
012262.jpg
سيلوان شالوم وزير خارجه اسرائيل طي هفته هاي اخيربايد در واكنش به اعتراض گسترده جامعه جهاني توضيح مي داد كه چرا كابينه اين رژيم تصميم به اخراج و حذف ياسرعرفات شريك سابق مذاكرات و دارنده جايزه صلح نوبل، گرفته است. او ۴۵ ساله و جوان ترين وزير خارجه اسرائيل است. حذف عرفات تنها تصميمي نيست كه او بايد از جانب رژيم اسرائيل از آن دفاع كند. موضوع ديگري كه با مخالفت شديد جهاني از جمله آمريكا روبه رو شده ايجاد ديوار امنيتي است. هفته نامه نيوزويك هفته گذشته در گفت وگويي با شالوم اين موضوعات را بررسي كرده است.
* به نظر مي رسد تصميم كابينه اسرائيل به اخراج عرفات نتيجه عكس داده و به افزايش محبوبيت وي انجاميده است. چرا شما از اين تصميم حمايت كرديد؟
- ديدگاه شخصي من است كه ما بايد دوسال و نيم پيش از اين او را اخراج مي كرديم. من آن موقع به اين فكر افتادم و فكر مي كنم اكنون همه اين موضوع را دريافته اند و مي دانند وقتي او در قدرت باشد شانسي براي دستيابي بر صلح وجود ندارد. وقتي او در قدرت است هيچ رهبر ميانه رويي ظهور نمي كند.
* يعني مي گوييد سربازان بازور وارد ساختمان دفتر عرفات شوند و دست او را بگيرند و بيرونش كنند. اگر اين سربازان با مقاومت روبه رو شوند و عرفات كشته شود چه؟ چطور اين را براي جامعه جهاني توضيح مي دهيد؟
- فكر نمي كنم اقدام فوري صورت گيرد. ما تصميمي گرفتيم كه براساس آن عرفات مانع صلح است و بايد حذف شود... تنها اختلافي كه ما با جامعه جهاني داريم... اين است كه آنها فكر مي كنند لطمه اي كه او در خارج از اينجا مي تواند به ثبات منطقه وارد كند بسيار بيشتر از لطمه اي است كه داخل اينجا خواهد داشت.
* اين را باور نداريد؟
- اگر كس ديگري از رهبران فلسطين كنترل نيروهاي امنيتي را به دست بگيرد و پول ها را كنترل كند، او رهبر واقعي است. مي دانيد كه ۱۰ درصد از بودجه فلسطين يعني ۱۰۰ ميليون دلار صرف هزينه هاي عرفات و هيأت او مي شود.
* چه چيز موجب شد كه اسرائيل تصميمش را عملي كند و عرفات را اخراج نمايد؟
- فكر مي كنم عرفات مي داند كه ما جدي هستيم. به همين دليل تلاش مي كند يك بار ديگر ما را فريب دهد. او اكنون سعي مي كند تهديدي كه ما براي او از جانب اين تصميم خود داريم را كاهش دهد. اما اميدوارم حملات انتحاري ديگري صورت نگيرد كه ما مجبور شويم درباره اين موضوع صحبت كنيم.
* مخالفت واشنگتن با اخراج عرفات در اين ميان چه نقشي دارد؟
- گوش كنيد. ما يك كشور مستقل هستيم، بنابر اين بايد تصميماتمان را خودمان اتخاذ كنيم. با دوستان درباره همه چيزبايد صحبت كرد. اما مي توانيم اختلاف نظر هم داشته باشيم. من با پاول شب گذشته صحبت كردم. درباره بسياري از موضوعات صحبت كرديم و درباره عرفات هم همينطور.
* آيا از حرف هاي پاول يا ديگران چنين برداشت كرديد كه موضع آمريكا نرم شده است؟ آيا آمريكا به قبول اخراج عرفات راضي شده است؟
- نه. نمي توانم بگويم كه چنين است.
* اگر اسرائيل شواهدي داشته باشد حاكي از اينكه عرفات در حملات دست داشته است چرا او را دستگير و محاكمه نمي كنيد؟
- اين كار از او يك قهرمان مي سازد. اگر دو سال و نيم پيش او را اخراج مي كرديم اين همه خسارت به بار نمي آمد و اكنون مي توانستيم درباره توافقنامه نهايي مذاكره كنيم.
* احمد قريع نخست وزير فلسطين يك آتش بس جديد پيشنهاد كرده است كه نامحدود است. چرا اسرائيل اينقدر اين موضوع را رد مي كند؟
- وقتي ما يك بار اين را امتحان كرديم چرا حالا كسي بتواند بيايد و از ما بخواهد كه همان راه حل را بپذيريم. بار قبل آنها از اين مدت براي كندن تونل هاي بيشتر قاچاق بيشتر سلاح، آموزش فعالان خود و گسترش برد موشك هايشان استفاده كردند. با طي دوباره اين مسير در حقيقت به آنها قدرت و فرصت مي دهيم تا تصميم بگيرند كي به روند صلح پايان دهند و وقتي دراين باره تصميم بگيرند قدرتمند تر از حالا مي شوند.
* دولتي كه شما جزء آن هستيد بايد به زودي تصميم بگيرد كه ديوار دفاعي كه در كرانه باختري در حال ساخت است شهرك آريل را هم دربر مي گيرد يا نه. آمريكا گفته است اگر اين ديوار به كرانه باختري هم كشيده شود، اسرائيل مجازات مي شود. نظر شما درباره شهرك آريل چيست؟
- ديگران فكر مي كنند اين ديوار روند صلح را تخريب مي كند اما من فكر مي كنم اين تنها راه زنده نگاه داشتن روند صلح است. با ساخت اين ديوار احتمال حملات شبه نظاميان به حداقل مي رسد و آنها نمي توانند روند صلح را تخريب كنند.
* آيا اين ديوار شهرك آريل را هم در برمي گيرد يا نه؟
- به نظر من ما بايد از همه شهروندان اسرائيلي حفاظت كنيم. در آريل هم ما شهرونداني داريم.

سايه روشن سياست
زمان تصميم گيري
با سپري شدن بيش از نيمي از مهلت شوراي حكام آژانس بين المللي انرژي اتمي به جمهوري اسلامي، به نظر مي رسد كه مسئولان نظام در شرايط تصميم گيري در رابطه با چالش اتمي ايران و آژانس باشند؛ تصميمي كه بدون ترديد، يكي از حساس ترين موضع گيري هاي نظام پس از پايان جنگ به شمار مي رود.
سايت بازتاب با اعلام اين نظر افزود: در اين شرايط از سوي دستگاه سياست خارجي كشور و حزب اكثريت، پيشنهاد مشخصي براي پايان دادن به اين چالش مطرح شده است. در اين نظريه با اشاره به نامه ۵۰ روز پيش سه كشور اصلي اروپايي به ايران درمورد پذيرش بدون قيد و شرط پروتكل الحاقي و همكاري كامل با آژانس، پيشنهاد شده كه جمهوري اسلامي با اتكا به اروپا، از كشيده شدن پرونده ايران به شوراي امنيت خودداري كرده و به دنبال آن شرايطي را فراهم آورد تا كشورهاي اروپايي بتوانند،  با استناد به حسن نيت ايران، در برابر فشار ايالات متحده در آژانس، شوراي حكام و حتي شوراي امنيت مقاومت كنند.پيشنهاددهندگان با اشاره به عملكرد اروپا و روسيه در بحران عراق و مخالفت سرسختانه آنان با جنگ در شوراي امنيت، سناريوي پيشنهادي خويش را منطقي و قابل اجرا مي دانند.
مأموريت سفير
خبرگزاري رويتر با اعلام اينكه كانادا سفيرش را به تهران بازمي گرداند، ادعا كرد كه اين بازگرداندن براي كمك به ادامه اعمال فشار جامعه بين الملل به ايران درخصوص برنامه هاي هسته اي است.
اين گزارش حاكي است كه وزير خارجه كانادا گفته است: به همين دليل است كه من مي خواهم سفيرمان را به تهران بازگردانم؛ زيرا ما به وزنه سفير براي رساندن اين پيام مهم به مقامات دولت ايران نياز داريم.وي در ادامه با اشاره به پرونده مرگ زهرا كاظمي افزود: فيليپ مكينون، سفير كانادا در تهران نامه جان كريتن، نخست وزير كانادا را به رييس جمهور ايران خواهد داد.
بيل گراهام گفت كه در اين نامه كانادا بازگرداندن جسد زهرا كاظمي و برگزاري يك دادگاه علني كامل و شفاف را براي مسئولان مرگ وي خواستار شده است.سفارت كانادا در تهران نيز اين خبر را تأييد كرده و اعلام كرد كه سفير كانادا هفته آينده وارد تهران مي شود. دولت كانادا حدود دو ماه پيش درپي ماجراي زهرا كاظمي، سفير خود را فراخوانده بود.
پرونده هاي آمريكا را به جريان بيندازيد
دستگاه قضايي آمريكا در ماه هاي اخير، بر مبناي «قانون مصونيت حاكميت هاي خارجي» مصوب در سال ۱۹۷۶ - كه آخرين اصلاحيه آن در سال ۱۹۹۸ به تصويب رسيد - احكام غرامت هاي گوناگون و سنگيني براي جمهوري اسلامي صادر كرده است.
باتوجه به اينكه درصورت تصويب تحريم ها و مجازات هاي اقتصادي عليه ايران، امكان يافتن اعتبار جهاني اين مجازات ها و برداشت آن از اموال جمهوري اسلامي يا بلوكه كردن اين اموال افزايش مي يابد، ضرورت بازگشايي پرونده اقدامات قضايي آمريكا عليه ايران كاملا محسوس است.
سايت بازتاب با اعلام اين خبر و نظر افزود: متأسفانه نه در دستگاه هاي حقوقي وزارت خارجه و رياست جمهوري و نه در دستگاه قضايي، تاكنون هيچ گونه تلاشي براي دفاع از منافع ايران، ارايه لايحه و پيگيري كارشناسي و حقوقي پرونده هاي متعدد عليه جمهوري اسلامي در دادگاه هاي آمريكا انجام نشده است.

يادداشت سياسي
ايران و مسأله فلسطين
محمود صدري
تصويري كه جامعه جهاني از نگاه ايران به مسأله فلسطين ارائه كرده مبين اين است كه جمهوري اسلامي به عنوان كانون اصلي احياي جنبش جهاني اسلام معتقد به عدم مشروعيت حيات سياسي اسرائيل است. اين تصوير از جهاتي محصول تعريف اوليه ايران از سياست خارجي در سالهاي پرالتهاب اول انقلاب است كه به صورت طبيعي آرمان آزادي فلسطين در رأس همه مسائل سياست خارجي بود. طبق آن نگاه اوليه كه از حمايت گسترده ملي برخوردار بود، انقلابيون اين رسالت  را براي خود قائل بودند كه فلسطين را به هر بهايي از اشغال اسرائيل آزاد سازند.
اما آنچه اين روزها درباره موضع ايران در برابر مسأله فلسطين گفته مي شود، بيش از آنكه مبتني بر نگاه ايران به فلسطين باشد بازي سنجيده اسرائيلي ها براي رودررو كردن ايران با اراده بين المللي در خاورميانه و به ويژه مسأله فلسطين است.
تفاوت نگاه واقعي ايران با نگاهي كه به آن نسبت داده مي شود چيست؟
۱- نگاه ايران: امنيت و منافع ملي ايران در منطقه خليج فارس و خاورميانه مبتني بر چند واقعيت ژئوپلتيك است كه ربط چنداني به حكومت ندارد بلكه در ذات موقعيت ايران نهفته است.
هر كس كه سكان  اداره جمهوري اسلامي ايران را در دست داشته باشد ناگزير است به تركيه، عراق، عربستان و پاكستان به عنوان رقيبان مهاجم، به افغانستان و فلسطين به عنوان عمق استراتژيك (فرهنگي و سياسي)، به آسياي مركزي به عنوان محل همكاري براي بازكردن جاي پا و به اسرائيل به عنوان دشمن نگاه كند.
طبق اين تعريف، حتي اگر ايران با فلسطين قرابت ايدئولوژيك هم نداشته باشد، براي مهار اسرائيل ناگزير است در خاورميانه عربي دوستان و متحدان و ابزارهاي فشاري در اختيار داشته باشد كه بتواند از آن براي مهار اسرائيل و دفع خطر آن سود جويد. در وهله نخست  سوريه، لبنان و فلسطيني ها و در مرحله بعد مصر، مغرب، تونس و اردن براي سياست خارجي ايران چنين كاركردي دارند.
۲- نگاه اسرائيل: طبق اين نگاه ايران از طريق تقويت فلسطيني ها مشوق و مورج تروريسم است و جامعه جهاني براي حفظ صلح جهاني بايد آن را مهار كند. اينكه اسرائيلي ها پيوسته ادعا مي كنند «گروههاي فلسطيني حماس و جهاد اسلامي با اتكا به منابع مالي، و اطلاعاتي و نظامي ايران عليه منافع تل آويو اقدام مي كنند»، تلاشي براي متقاعدكردن جهانيان به اين است كه ايران مخل صلح در خاورميانه است.
آنچه مي تواند سياست خارجي ايران را از معبر دشوار كنوني عبور داده و طلسم نگاه اسرائيلي را باطل كند اين است كه تهران بتواند به جامعه جهاني بقبولاند، رفتار ايران در خاورميانه، رفتاري طبيعي و مبتني بر منافع ملي است كه لزوما از ايدئولوژي الهام نمي گيرد، بلكه ژئوپلتيك ايران آن را تعيين مي كند. گام نخست براي قبولاندن اين ديدگاه، پافشاري بر نظريه اي است كه ايران در دو سال اخير مطرح كرده و گفته است فلسطيني ها هر تصميمي درباره سرزمين خود بگيرند از نظر ايران قابل قبول و محترم است، طبق اين نگاه اگر فلسطيني ها و جامعه جهاني بتوانند در آينده اي نه چندان نزديك اسرائيل را به قبول بازگشت آوارگان و برگزاري انتخابات آزاد در سراسر خاك فلسطين وادار كنند، به علت بافت جمعيتي فلسطين اعراب و مسلمانان، در اكثريت قرار مي گيرند. البته با توجه به نگاه اسرائيلي ها به مسأله فلسطين اين احتمال كه آنها به چنين روندي تمكين كنند بسيار دور از ذهن به نظر مي رسد اما طرح چنين ديدگاهي و تبديل كردن آن به «مطالبه جهاني» در كنار ساير تلاش ها، هزينه مخالفت اسرائيل را بالا مي برد.
شكل گيري چنين روندي، ايران را از حالت كنوني كه يك سر منازعه اسرائيلي- فلسطيني است خارج و به ناظر منصفي تبديل مي كند كه مي خواهد مناقشه خاورميانه به شيوه عادلانه حل شود و از قبل آن امنيت خود را افزايش دهد.
مقاومت در برابر چنين رويكردي براي جهانيان بي مورد و براي اسرائيل پرهزينه خواهد بود، فلسطيني ها نيز از آن زياني نخواهند ديد. زيرا ايران غيرملتزم و همسو با «عدالت خواهي عام جهاني» بهتر از «ايران درگير منازعه» مي تواند از حقوق فلسطيني ها دفاع كند.
به بهانه مبارزه با تروريسم
پس از بازداشت ۳ مامور مسلمان نظامي و همچنين مسئول برنامه هاي اسلامي در ارتش آمريكا به اتهام هاي جاسوسي و يا ارتباط غيرمجاز با خارجيان،  يكي از كميته هاي فرعي مجلس سناي اين كشور قرار است «دامنه نفوذ افراطي هاي مسلمان در ارتش و ديگر موسسه هاي آمريكايي» را مورد بررسي قراردهد.
براساس گزارش هاي رسانه هاي آمريكايي، ماموران وزارت امنيت داخلي كشور اواسط هفته گذشته يك آمريكايي عرب تبار شاغل در زندان گوانتانامو را بازداشت كردند. دليل بازداشت «احمد محلبي»، از مترجمين گوانتانامو «دراختيار داشتن مدارك محرمانه» مربوط به آن زندان نظامي اعلام شده است.
محلبي سومين آمريكايي شاغل در گوانتانامو است كه خبر دستگيري آنها طي هفته اخير منتشر شده است.
ماموران وزارت امنيت داخلي آمريكا هفته گذشته يك عالم مسلمان آمريكايي ديگر را نيز به جرم سفر غيرمجاز به ليبي و دريافت پول از دولت آن كشور بازداشت كرده اند.
«عبدالرحمن العمودي»، آمريكايي اريتره اي تبار، مدير سابق شوراي مسلمانان آمريكا و رييس بنياد مسلمانان آمريكايي است. او مسئول برنامه هاي اسلامي و همچنين معرفي مبلغين اسلامي به ارتش آمريكا بود.
روزنامه نيويورك تايمز به نقل از مقام هاي قضايي در واشنگتن نوشت: العمودي مبلغ ۱۰ هزار دلار از نمايندگي ليبي نزد سازمان ملل در نيويورك دريافت و چندبار به طور غيرمجاز به ليبي سفر كرده است.
سناتور جمهوريخواه «جان كيل»، رييس كميته فرعي مجلس سنا در امور تروريسم با صدور بيانيه اي گفته است: دستگيري هاي اخير به ويژه دستگيري العمودي، ضرورت بازبيني دقيق و جامع سياست ها و شيوه هاي دولت را براي انتخاب مترجمين و روحانيون مورد تأكيد قرار مي دهد.

سياست
ادبيات
اقتصاد
سفر و طبيعت
فرهنگ
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  سفر و طبيعت  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |