جمعه ۱۸مهر۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۱۹۱
سينماي ايران، كودكي كه ۱۰۳ ساله شد
قصه پرغصه
محسن سيف
004438.jpg

* سينماي خوب،  تماشاگر خوب مي خواهد و تماشاگر خوب تنها در شرايط مناسب و با تغذيه درست از خوراك مطلوب فرهنگي، پرورش مي يابد.
يعني همان حكايت كهن و بي پاسخ «اول مرغ يا تخم مرغ؟» در يك دايره بسته و تكراري. دست اندركاران صنعت سينماي ايران، تمام راه هاي رفته و نرفته و همه روش هاي ممكن و ناممكن را تجربه كرده اند و هنوز سر درگم پيدا كردن دريچه اي براي تنفس و كوچه باريكه اي براي گريز از اين بن بست تاريخي بال بال مي زنند. فكر مي كنم «بال بال زدن» تصوير كاملاً رسا و واقع بينانه اي براي شرح اين پريشان حالي و سردرگمي باشد- و تا حدي يقين دارم- كه نگارنده و شارح اين پريشان احوالي، صلاحيت و شناخت نسبتاً درستي از تاريخچه اين بيماري مزمن فرهنگي دارد. سي سال همجواري و حضور در متن و حاشيه سينماي ايران مي تواند تاييدي -گيرم نيم بند!- بر اين صلاحيت باشد. بسياري از افرادي كه اين روزها و اين سال ها براي شفاي عاجل صنعت سينماي بومي نسخه مي پيچند و آب درماني تجويز و توصيه مي كنند، حتي اين صلاحيت نيم بند را هم ندارند. جز آن عده انگشت شمار كه ضمن تجربه عملي كار سينما، در عرصه هاي گوناگون تعقل و تفكر و تجزيه و تحليل امور فرهنگي و اجتماعي هم صاحب ايده و فكر و تجربه هستند، الباقي «زيره كرمو» به كرمان صادر مي كنند و آب دريا به غربال مي كشند. دست بر قضا، تب اين گروه اخير تندتر هم هست. از يكسو نان به نرخ روز مي خورند و از سوي ديگر در ذم شاطران، شاعري مي كنند! برخي از مبتذل ترين فيلمفارسي هاي دوران را در پرونده كاري خود دارند و در عين حال از گسترش روزافزون ساده پسندي و ابتذال در سينماي ايران شكوه سر مي دهند...
در چنين اوضاع و احوالي است كه نويسنده اين يادداشت داوري درباه شرايط كنوني سينماي ايران را در محدوده صلاحيت خود مي بيند. براي رفع هرگونه بي اعتمادي و بدبيني، يك شرح چند سطري از سابقه حرفه اي و صورت وضعيت حضور در متن و حاشيه سينماي ايران را لازم مي دانم. بيشتر به عنوان نويسنده و منتقد فيلم با دست اندركاران سينماي ايران در ارتباط هستم. از هفده سالگي ۱۳۴۸ تا امروز با همه چم  و خم هاي فيلمسازي در اين سرزمين آشنايي نزديكي داشته ام. فكر مي كنم- در واقع يك جورهايي يقين دارم- كه تا امروز بيشترين تعداد نقد و نوشته درباره فيلم هاي ايراني را در پرونده حرفه اي خود دارم. در نقد فيلمفارسي و آثار سينمايي قبل از انقلاب كه جاي شك و شبهه نيست. از سال ۴۸ تا ۵۷ تندروترين عضو نهضت ضد فيلمفارسي بودم و چند صد نقد و نوشته چاپ شده شاهد اين مدعاست.
با وجود ناپرهيزي و ناگزيري لجوجانه از هرگونه مراوده و همجواري با دست اندركاران صنعت سينما، هر از گاه ناپرهيزي ناگزيري لجوجانه دست مي داد، براي آشنايي نزديك و صرف چاي و شيريني. در اين همنشيني ها بود كه شناخت تازه و كامل تري از عناصر شاكله اي سينماي بومي به دست آمد. هم از گروه موسوم به سينماگران پيشرو و موج نو و هم از غول هاي فيلمفارسي. برمبناي همين شناخت ديرين و آشنايي كم و بيش با دست اندركاران سينماي امروز ايران، به يك نتيجه گيري قطعي از بازگشت به گذشته رسيده ام. در واقع با يك بررسي مقايسه اي واقع بينانه و بي رودربايستي، شكي باقي نمي ماند كه صنعت سينماي ايراني رجعت غم انگيز و نگران كننده اي به سال هاي نخستين دهه پنجاه دارد. اگر راست باشد كه «آدم عاقل دو بار از يك سوراخ گزيده نمي شود» بايد نگران درجه عقلانيت اين نظام فيلمسازي بود و... در ادامه بحث به چرا و چگونه اش خواهيم پرداخت. به زباني ساده و روشن تا بهانه اي براي تنبل هاي ته كلاس جفت و جور نشود و اما بعد...
كپي سازي و نسخه برداري از فيلم هاي موفق، كار امروز و ديروز نيست. تقريباً عمري به قدمت اختراع سينماتوگراف دارد. اما همين كار ساده و بي دردسر براي خودش ادب و آدابي پيدا كرده است كه بدون پيروي كردن از آن، نمي شود اميد ثمري داشت. همان اشتباهي كه گذشتگان اين حرفه در گذشته هاي نه چندان دور و در آغاز دهه پنجاه مرتكب شدند و ايشان از آغاز دهه هفتاد به اين سو به ارتكاب آن لجاجت مي ورزند. مسافران كم حواس اين ماشين زمان از رده خارج، در يك مسير زماني پر دست انداز، رفت و برگشتي پيچ در پيچ در پي هيچ را تجربه مي كنند و دريغ از يك سر سوزن عبرت آموزي از درس هاي تاريخ!
اما براي درك درست و دقيق تر اين موقعيت غم انگيز، حتماً بايد دستي در كار نوشتن و تجربه اي در زمينه همكاري با دست اندركاران سينماي ايران داشته باشي...
004436.jpg

اولين باري كه براي همكاري با يك استوديو فيلمسازي دعوت شدم، يكي دو سالي به بيست سالگي ام مانده بود. يك استوديو معظم و هفت ستاره فيلمسازي بود كه مديريتي صاحب نام داشت. حالا عضو تيم چهار نفره اي بودم كه يك فيلمبردار سرشناس و معتبر، يك فيلمنامه نويس حرفه اي و همه فن حريف و يك كارگردان نسبتاً تازه كار نفرات اول صف بودند و من به عنوان يك جوان بااستعداد نفر آخر و نخودي تيم محسوب مي شدم. اين اولين تجربه عملي من در كار سينما بود. تجربه اي تاريخي و عبرت آموز كه سر و ته اش به سه ماه هم نرسيد، اما در همين زمان كوتاه هم خيلي چيزها درباره زدوبندهاي پشت صحنه سينماي ايران آموختم و در تجزيه و تحليل سال هاي دراز نقدنويسي، راز در جا زدن تاريخي صنعت سينماي بومي برايم آشكار شد. در آن سه ماه كذايي عضو فعال گروه نت برداري از انواع و اقسام فيلم ها بودم. هميشه يك گوني فيلم قديم و جديد از انواع هندي و عربي و تركي و هاليوودي و ايتاليايي و اروپايي دم دست بود كه با صلاحديد آن تهيه كننده معظم دستچين شده بود و تيم چهار نفره از بام تا شام در سالن نمايش كوچك استوديو سرگرم نت برداري از سكانس هاي جالب توجه اين فيلم ها بودند و هر دو سه روز يكبار، فيلم برگزيده اي كانديداي نسخه برداري كامل مي شد. گاه خط داستاني دو يا سه فيلم درهم ادغام مي شد تا فيلمنامه اي براساس آن شكل بگيرد. افسوس كه حافظه رو به راهي ندارم، كه اگر حافظه ام ياري مي كرد، نام فيلمي را كه با درآميختن داستان سه فيلم مهجور ساخته شد به ياد مي آوردم. اين فيلم از آن جهت خاطره ساز شد كه دقيقاً به ياد دارم كه از تركيب خط داستاني سه فيلم آمريكايي، هندي و تركي ساخته شد و اين شعبده بازي هرگز از ذهنم بيرون نرفت. كپي سازي و ايرانيزه كردن فيلم هاي خارجي كار مرسوم و معمولي بود، اما درآميختن سه فيلم كاملاً متفاوت و درآوردن يك فيلمفارسي از اين مخلوط عجيب، حداقل به اندازه اختراع سينماتوگراف شگفتي ساز است!
يكي دو هفته ديگر دركارگاه ايرانيزه كردن فيلم هاي خارجي دوام آوردم و با صرفنظر كردن از دستمزد ماه سوم، عطاي اين خدمت فرهنگي را به لقايش بخشيدم. هنوز هم نمي دانم در پديد آمدن چند فقره از اين نوع محصولات سينمايي نقش داشته ام، اما به هر روي هنوز هم بخشي از وجدانم درد مي كند!
در آن روزگار نوزده- بيست ساله بودم با عقلي به گردي گردو...
اين قصه هنوز هم ادامه دارد، سينماي ايران پس از يك بلوغ زودرس، بازگشتي غم انگيز و نگران كننده به گذشته هاي نه چندان دور دارد. همين يكي دو سال پيش اشتياق و علاقه دو سه تن از دست اندركاران سينماي ايران را با خوش باوري و ساده دلي موروثي، بشارت دهنده يافتم. با چند طرح و قصه و يكي دو فيلمنامه آماده ملاقات هايي داشتيم. همان قصه قديمي و آشنا تكرار شد. «احسنت و آفرين و به به و چه چه و...» بود و در ديدارهاي سوم و چهارم ناگهان همان «اما و اگر»هاي معروف مطرح شد. «فقط دو تا تغيير كوچك،  قهرمان قصه رو ده سال جوونتر مي كنيم و... اين روزها قصه هاي جوون پسند يه تضمين فروشه... فلان فيلم رو كه حتماً ديدي؟ يا اون يكي... اين كارو بكن، قول مي دم اكران اول بره رو سيصد تا... دو سه تا تغيير كه واسه تو كاري نداره... خودت خبره كاري... يه يا علي مي گيم و ... » و «يا علي» را گفتم و خدا نگهدار! همان قصه پرغصه دارد تكرار مي شود. اما نبايد نااميد بود...

گزارش نشست تخصصي مستند در تلويزيون
تفسير خلاقانه واقعيت
004440.jpg
دومين نشست از مجموعه نشست هاي تخصصي و پژوهشي « هفته فيلم تلويزيون»با عنوان مستند در تلويزيون برگزار شد. در اين نشست كه در سالن شماره  يك سينما فلسطين، برپا شد همايون امامي مستندساز و رييس انجمن مستندسازان، مجتبي شاهسوند مدير گروه مستند شبكه چهار سيما، رامين حيدري فاروقي تحصيلكرده سينما و مستندساز تلويزيون و مهرداد اسكويي مستندساز كشورمان شركت داشتند. در ابتداي اين نشست همايون امامي در پاسخ به سؤالي درباره موقعيت فيلم مستند در گستره زندگي عمومي چنين توضيح داد: اگر به مقوله  هنر و در كنار آن به سينما بنگريم به دو وجه سرگرمي و تفريحي و اطلاع رساني بر خواهيم خورد. در سينماي داستاني نيز اين دو وجه وجود دارد.با اين تفاوت كه در سينماي داستاني با توجه به حضور مخاطب عام و نگاه تجاري به آن، وجه سرگرمي در اولويت قرار دارد اما در سينماي مستند به دليل وجه فرهنگ سازانه اي كه دارد واقعيت مدنظر است. وي در ادامه گفت: در سينماي مستند، فيلمساز بر آن است تا از واقعيتي كه روبه روي دوربين قراردارد،  تفسيري خلاقانه كند. مستندساز به طور مستقيم با و قضيه برخورد مي كند و در حوزه موضوع و فرم به شكل تشريحي، توصيفي و آماري موضوع كار خود را مطرح مي كند. رييس انجمن مستندسازان، با قايل شدن دو وجه  اطلاعاتي و حسي در سينماي مستند، گفت: فيلم مستند با توجه به موضوع، سبك و اهداف خود به يكي از اين دو وجه نزديك تر مي شود. امامي با بيان اينكه حاميان دلسوزي براي مستند نداريم، گفت: يك فيلم خوب بايد پس از اتمام، در ذهن تماشاگر شروع شود. سينماي امروز دنيا در عين حاليكه به مسايل اطلاعاتي اهميت مي دهد، مسايل حسي و عاطفي را پرقوت مطرح مي كند. اما تلويزيون ايران تنها به ساخت مستندهاي گزارشي كه كم خرج و سهل الوصول هستند، رويكرد نشان مي دهد. وي تصريح كرد: در ايران كيلومترها فيلم مستند گزارشي بر روي آنتن مي رود كه تنها ارزش وجودي آن پر كردن وقت آنتن است. به گزارش ايسنا، مهرداد اسكويي، فيلمساز مستند كارگردان فيلم « خانه  مادري ام، مرداب»در پاسخ به سؤال گرداننده نشست درباره هدف وي از ساخت فيلم مستند گفت: علاقه  من به سينماي مستند، از عكاسي شروع شد. وقتي اين كار را شروع كردم توانستم به زندگي روزمره مردم نزديك شوم و نقبي به درونيات آنها بزنم. وي ادامه داد:  احساس كردم با ساخت فيلم مستند مي توانم آنچه در مردم مي بينيم انتقال دهم به همين دليل به مستند اجتماعي علاقه پيدا كردم. اسكويي فيلم مستند را هويت فرهنگي يك منطقه خواند و گفت: مناطقي كه مستندهاي قوي دارند بر اين اساس آينده را بنا مي كنند و اين مسئله باعث مي شود تا ملت ها اشتباهات گذشته را مجدداً تكرار نكنند. وي از تلويزيون به عنوان اساس ارتباط مردم و سينماي مستند ياد كرد و گفت: درتمام دنيا تلويزيون باعث شد تا تماشاچيان به فيلم مستند علاقه پيدا كنند و  آنها را آگاه كند كه در پيرامونشان چه مي گذرد. مجتبي شاهسوند، مدير گروه مستند شبكه چهار سيما در پاسخ به اين سوال كه تلويزيون به طور عام و سيماي جمهوري اسلامي به طور خاص از توليد فيلم مستند به دنبال چيست، گفت: كار اساسي رسانه فرهنگسازي است و تلاش مستندساز بر اين است تا گريزي به فرهنگ جامعه داشته باشد و نقاط مختلف ايران را معرفي كند. به طور كلي تلويزيون ابزار بسيار موثري در جهت انتقال فرهنگ است. وي دو چالش عمده را متوجه مستندساز در كشور دانست و گفت: نخستين چالش عدم سرمايه گذاري بخش دولتي است. سينماي مستند، سينماي گيشه نيست و نمي تواند خيلي درآمد زايي داشته باشد پس بايد كسي از آن حمايت كند. مدير گروه مستند شبكه چهار، با مد نظر قرار دادن تلويزيون به عنوان سازماني كه توانايي حمايت از فيلم مستند را دارد، گفت: تلويزيون به عنوان سازماني كه داراي امكانات مالي و تجهيزاتي است مي تواند در اين راه موثر باشد. البته يكي از مشكلات تلويزيون عدم تعيين جايگاه و تعريف مشخص براي فيلم مستند است. به گونه اي كه فيلم مستند در طبقه « ج»قرار گرفته است و همين امر باعث شده است كه امكانات و منابع محدودي در اختيار داشته باشد. شاهسوند با اشاره به تلاش هاي تلويزيون در اين چند سال اخيردر حوزه مستندسازي گفت: در اين ۴-۳ سال اخير حركت ها جهت پيدا كرد و اين اتفاق در تلويزيون افتاده است كه فيلم هاي مستند از طبقه « ج»به طبقه «ب»و گاه به طبقه « الف»ارتقا پيدا كنند. وي چالش دوم در امر مستندسازي را آموزش نيروي متخصص دانست و گفت: دانشگاه صدا و سيما به عنوان دانشكده اي كه به آموزش نيروي برنامه ساز اختصاص دارد، رشته اي به نام مستندسازي را در خود جاي نداده است. البته در اين راستا نيز بحث هاي ويژه اي داشتيم و تلاش كرديم تا بحث آموزش نيروي انساني متخصص پيگيري شود. شاهسوند تصريح كرد: تلويزيون تنها عامل موثر در مستندسازي نيست بلكه بخش هاي ديگر از جمله وزارت ارشاد نيز مي توانند در كنار تلويزيون قدم هاي موثري بردارند. در بخش ديگري از اين نشست،رامين فاروقي، در پاسخ به سؤالي درباره كاركرد و تفاوت انواع مستند و رويكرد تلويزيون به سمت يكي از اين شاخه ها، گفت: گرايش تلويزيون به سمت ساخت نوع خاصي از مستند، به مسير برنامه ريزي مديران بر مي گردد و آنها هستند كه بايد پاسخگو باشند اما آنچه مسلم است در اين سال هاي اخير تلويزيون به ساخت فيلم و مجموعه هاي مستند اهميت بيشتري نشان مي دهد.
وي افزود: موقعيت انواع مختلف مستند، اعم از گزارشي، علمي و شاعرانه درست به مانند حضور مفاهيم در كل سينماست و همان طور كه نمي توان گفت كدام بخش از سينما اولويت دارد، نمي توان ارزش بيشتري براي يكي از انواع مستند قايل شد. فاروقي تصريح كرد: توجه بيشتر به يكي از سمت هاي فيلم مستند بستگي به مجموعه جريانات سياسي، فرهنگي و اقتصادي جامعه دارد و اينكه سرمايه از چه بخشي حمايت مي كند البته دامنه علايق و ادراك مستندساز نيز در اين امر موثر است. كارگردان مجموعه مستند « اينجا آفريقاست»با تاكيد بر تفاوت مجموعه سازي تلويزيوني در حوزه مستند و ساخت مستندهاي تك قسمتي گفت: در ايران نه جشنواره اي وجود دارد كه اين دو را از هم تفكيك كند،نه اينها قابل مقايسه با همديگر هستند. فاروقي خاطرنشان كرد: مجموعه ساز و كار پرداختي كه مستند تك قسمتي از مخاطب خود دارد با مجموعه مستند كاملاً متفاوت است ولي هيچ گاه به شكل مجزا مورد توجه قرار نگرفته اند.

صحنه
سوگ سياوش به تعويق افتاد
پري صابري، نويسنده و كارگردان تئاتر، نمايش «سوگ سياوش»را آبان  ماه امسال در تالار اصلي تئاتر شهر به روي صحنه برد.
پيش از اين قرار بود اين نمايش اوايل مهرماه به روي صحنه برود اما به دليل برخورد با جشنواره سنتي و آييني، اجراي اين نمايش به بعد از جشنواره موكول شد.
«سوگ سياوش»برگرفته از داستان سياوش و سودابه شاهنامه است كه صابري آن را با تغييرات اندكي و همراه با گروه موسيقي زنده، همچون ديگر نمايش هايش به روي صحنه مي برد.
در اين نمايش محمد حاتمي، محمد علي ساربان، نسيم ادبي و... ايفاگر نقش هاي اصلي هستند.
صابري، معمولاً نمايش هاي قبلي خود را در تالار وحدت اجرا مي كرد كه با واگذاري تالار وحدت به بنياد رودكي و از آن جا كه وي درخواستي براي اجراي اين نمايش در اين تالار نداده است نمايش سوگ سياوش را در تالار اصلي تئاتر شهر به روي صحنه مي برد.
فقدان انديشه در تئاتر
مسئول هنرهاي نمايشي استان خراسان گفت: تئاتر ما متفكرانه نيست و به همين دليل شاهد هيچ رشدي در اين زمينه نيستيم.
رضا صابري در گفت و گو با خبرگزاري دانشجويان ايران اظهار داشت: تئاتر غرب متكي بر چهار عنصر تماشاگر، مجريان، نمايشنامه و سالن است كه متاسفانه در كشور ما هيچ يك از اين عناصر وجود ندارد.
وي افزود: سانسورهاي زيادي در متن ها و اجراها بر تئاتر سايه انداخته است و به همين دليل هنرمندان ما پيشاپيش خود سانسور شده اند و اين امر به صورت يك ساختار ژنتيك در هنرمندان درآمده است.
رضا صابري مشكل تئاتر ايران را دو مسئله عمده خواند و گفت: دو مسئله عمده تئاتر ايران، نگه نداشتن و حفظ نكردن  شان هنرمندان و مشكل بودجه است. چون تئاتر، هنر پرخرجي است و با بودجه هاي كم، تئاتر خوب بر صحنه نخواهد رفت.
اين هنرمند تئاتر افزود: اولين كار در زمينه تئاتر در كشور ما ساخت و تربيت درام نويس يا همان نمايش نامه نويس است و اگر روزي درام نويس خوب در كشور به وجود آيد مي توان تا حدودي به آينده تئاتر خوش بين بود.
وي تصريح كرد: هماهنگ نبودن نهادهاي فرهنگي كشور كه معتقد به اشاعه  تئاتر در كشور هستند، موجب مشكلات فراوان در عرصه تئاتر شده است.
وي در پايان خاطرنشان كرد: بايد تئاتر را مردمي كرد و نبايد آن را براي عده اي خاص محفوظ داشت تا از مشكلات جلوگيري شود.
يك جاي كار ايراد دارد
شرط ارجينال بودن متن ها در جشنواره تئاتر فجر، به منظور وادار كردن نويسندگان براي نگارش متون جديد است اما با اين روش ها بعيد مي دانم چنين اتفاقي رخ دهد.
عليرضا نادري - نويسنده و كارگردان تئاتر - در گفت و گو با ايسنا با بيان اين مطلب گفت: براي تشويق نويسندگان به نوشتن متون جديد، بايد اقدامات ديگري صورت گيرد، مانند حمايت و تامين امنيت فكري و روحي نويسندگان و... .
نويسنده و كارگردان نمايش «چهار حكايت از حكايت هاي رحمان»تصريح كرد: اين قابل قبول است كه هر سال نويسندگان موظف شوند با نوشتن متون جديد، اما اين كه چنين انگيزه اي موجب شود كه برخي متون به دليل ارجينال نبودن امكان اجراهاي مجدد با نگاه جديد پيدا نكنند، چندان قابل قبول نيست و بايد در اين باره قدري تجديد نظر كنند. اين استاد دانشگاه ادامه داد: در طول تاريخ تئاتر، مگر چند متن از گذشته تا به امروز نوشته شده است. اين نمايشنامه ها در طول تاريخ تئاتر همچنان در حال اجرا شدن هستند و حتي بسياري از متون امروز هم، تكرار متون گذشته است، منتها با نگرش هاي جديد و نوع نگاه متفاوت چون اساساً افراد و در نتيجه نگاهشان هم به موضوعات تغيير مي كند.
وي تاكيد كرد: شركت در هر جشنواره، مانع اجراي نمايشنامه ها مي شود. گاهي متني سال ها پيش در يك جشنواره دانشجويي اجرا شده است اما همين موضوع موجب مي شود كه آن متن نتواند در جشنواره فجر اجرا شود.
وي با اشاره به محدوديت انتشار نمايشنامه ها و نيز محدوديت اجراي عمومي نمايش ها گفت: با وجود اين همه محدوديت، اگر متني چندين بار اجرا شود طبيعتاً داراي ويژگي هايي است كه اتفاقاً محل عرضه آن در جشنواره است و در بسياري از كشورها آثاري كه اجرا شده اند، در جشنواره شركت مي كنند.
وي در پايان گفت: اين كه هر سال عده اي را در فشار و اضطراب وادار به نوشتن نمايشنامه مي كنيم و هيچ معلوم نيست كه سرنوشت اين نمايشنامه ها چه مي شود حتماً يك جاي كار ايراد دارد.
سخنراني قطب الدين صادقي
سومين نشست تخصصي انجمن كارگردانان خانه تئاتر، شنبه ۲۶ مهرماه با حضور دكتر قطب الدين صادقي در خانه هنرمندان برگزار مي شود.
در اين نشست كه تنها اعضاي كانون كارگردانان در آن شركت مي كنند، صادقي درباره جايگاه كارگردان حرفه اي سخنراني خواهد كرد.
پيش از اين در نشست هاي گذشته حميد سمندريان و بهرام بيضايي ، آرا و نظرات خود را درباره اين موضوع عنوان كرده بودند.

قاب كوچك
معما جذاب مي شود
معما با هدف خاصي پايه گذاري و ساخته شد كه در دو سه قسمت اول زياد به آن اهداف اوليه نزديك نبوديم.
محمد رضا آهنج يكي از كارگردانان سريال پليسي معما در گفت و گو با ايسنا با بيان اين مطلب گفت: معما ممكن است يك مقدار در بحث درام و اجرا ضعيف بوده باشد ولي در بحث پيام و اهداف پليس توانسته قدم هاي مثبتي را بردارد. من پيش بيني مي كنم براي قسمت هاي بعدي شكل گيري ماجرا، اهداف و ماموريتي كه قرار است دنبال كند شكل قشنگ تر و جذاب تري را به خودش بگيرد.
وي افزود: يك مشكل ديگر، مقايسه شدن اين سريال با خواب و بيدار است. ماموريتي كه خواب و بيدار داشت معرفي پليس نبود. پليس عملياتي و حاضر در صحنه بود و بالطبع، كاري اكشن كه در ميان بينندگان از مقبوليت بيشتري برخوردار است. ولي ماموريتي كه معما دارد، فضايش فرق مي كند و بيشتر به معاونت آگاهي مي پردازد كه ماموريت هاي آنها فكري تر است. اين دو فضا خيلي متفاوت است اما در قسمت ها بعدي بار درام و ابزار پليسي آن افزايش پيدا مي كند كه فكر مي كنم باعث جذب بيشتر بيننده مي شود.
فوتباليست ها به جاي بانكي ها
با به پايان رسيدن سريال طنز بانكي ها مجموعه تلويزيوني طنز فوتباليست ها جايگزين آن مي شود.
سريال طنز فوتباليست ها در هفتاد قسمت ۴۵ دقيقه اي براي شبكه دو سيما ساخته مي شود تا به صورت روتين از اين شبكه پخش شود.
اين سريال به قلم سعيد روحي، روايتگر دو تيم آفتاب و مهتاب است. به مربيگري آقاي ثريا و ياسرخان. داستان از جايي شروع مي شود كه پسر ثريا كه تازه از خارج بازگشته، دل باخته يكي از دو دختر ياسرخان مي شود و تا روز خواستگاري هيچكدام از اين جريان اطلاعي ندارند.
گفته ها حاكي از اين است كه داستان فوتباليست  برگرفته از دو تيم پرطرفدار كشور، استقلال و پيروزي، ساخته شده است. منوچهر والي زاده، نادر سليماني فر، فاطمه اعلايي، ملكه رنجبر و اسدا... يكتا از بازيگران اين سريال هستند.
مجموعه طنز فوتباليست ها كه در شهرك چشمه دهكده المپيك فيلمبرداري شده است، در هر قسمت داراي داستاني مستقل است و با آماده شدن چند قسمت از آن به صورت روتين از شبكه دو سيما پخش خواهد شد و ساير عوامل اين سريال عبارتند از:
دستيار اول كارگردان و بازيگردان: نادر سليماني فر، دستيار كارگردان و برنامه ريز: سعيد اسكندري، كارگردان تلويزيوني: جواد اسلمي، منشي صحنه: سحر روحي، طراح صحنه: اصغر اميني، مدير توليد: احمد اسدي، تصويربرداران: منوچهر مظفري، فرشيد رسولي، صدابردار: مسعود توتونچيان، مدير روابط عمومي: حميد توران پور، طراح گريم: حسين چراقچي، عكاس: بهادر فتاح طاري.
شب هاي زندان در شبكه سه
تصويربرداري سريال »شب هاي زندان« به تهيه كنندگي مهران رسام به زودي همزمان با پايان نگارش فيلمنامه آن آغاز خواهد شد.
سعيد رحماني نويسنده »شب هاي زندان« ضمن اعلام اين مطلب افزود: توليد اين سريال از اواخر آبان يا اوايل آذرماه آغاز مي شود.
وي درباره كارگردان اين سريال گفت: كارگردان اين كار هنوز قطعي نشده است و اگر از كسي نام ببرم احتمال به هم خوردن آن وجود دارد.
رحماني در خصوص داستان سريال »شب هاي زندان« گفت: قهرمان اصلي اين سريال يك جوان است كه مانند جوانان ديگر دچار مشكل بيكاري است و دست به هر كاري مي زند، دچار گرفتاري مي شود سرانجام به همراه دو دوست ديگرش يك كار به ظاهر خوب پيدا مي كند و مشغول به كار مي شود ولي شركت مذكور از آنها سوء استفاده مي كند و در نتيجه، مرتكب جرم حقوقي مي شوند.
قهرمان داستان به زندان مي افتد ولي پس از مدتي راي باز به او مي خورد و براي پرداخت دين هايش از زندان بيرون مي آيد. اما با آزادي از زندان مشكلات ديگري برايش پيش مي آيد كه او را با مسايل حادتر و مهم تري رو به رو مي كند. سريال شب هاي زندان در قالب ۲۶ قسمت ۴۵ دقيقه اي در گروه فيلم و سريال شبكه سه سيما توليد مي شود.
بي اعتمادي را ترويج ندهيم
وقتي وارد خانه مي شويم و تلويزيون را روشن مي كنيم دايم مشكلات را مي بينيم و همه اش همين است.
محمد حسن لطيفي - كارگردان - در گفت و گو با ايسنا، گفت: اين درد من است و همه جا نيز گفته ام، ما در جامعه اي زندگي مي كنيم كه مدام صحبت از بي اعتمادي است. بخشي از اين بي اعتمادي را جامعه ما دارا نيست و ما هستيم كه به آن نسبت مي دهيم.
وي تاكيد كرد: در اكثر فيلم هايمان نزديك ترين افراد سر هم كلاه مي گذارند. بيننده تلويزيوني همه اين بدي ها را مي بيند سپس در برخورد با ديگران مدام اين تصور برايش پيش خواهد آمد كه همه مي خواهند سر او كلاه بگذارند در صورتي كه اين طور نيست.
ما كارگردانان با ساخت چنين برنامه هايي فرهنگ سازي غلط مي كنيم و در نتيجه جامعه را به سمت انحطاط مي كشانيم و بي اعتمادي را ترويج مي كنيم.
وي معتقد است: قرار نيست مجموعه هاي تلويزيوني از بي اعتمادي صحبت كنند. كارگردانان ما، مي توانند جلوه هاي ديگري را به تصوير بكشند.

هنر
ادبيات
اقتصاد
ايران
جامعه
رسانه
زمين
شهر
عكس
علم
ورزش
صفحه آخر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  ايران  |  جامعه  |  رسانه  |  زمين  |  شهر  |  عكس  |
|  علم  |  ورزش  |  هنر  |  صفحه آخر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |