دكتر محرم آقازاده
برنامه ريزي استراتژيك داراي فرايندي پوياست. اين نوع برنامه ريزي، با آينده نگري درباره واقعيت ها و موقعيت هاي موجود، راهبردها و تاكتيك هاي اثرگذار در صدد برمي آيد براي رسيدن به آينده فراروي بكوشد. برنامه ريزي استراتژيك يك فرايند خطي نيست، كه به صورت گام به گام در يك چار چوب غيرقابل انعطاف به اجرا درآيد. در برنامه ريزي استراتژيك آنچه اصل است، مشاركت همه دست اندركاران در تعريف مقاصد، رسالت ها، كمك رساني و تدوين الگوهاي عمل براي دستيابي به هدف هاي مورد نظر است. ميدان عمل برنامه ريزي استراتژيك را مي توان در سه گزينه خرد، كلان و فراسوي كلان ديد. نوشتار حاضر هم درصدد تبيين ويژگي هاي سه گزينه ياد شده براي برنامه ريزي استراتژيك است.
برنامه ريزي در سطح فراسوي كلان
در چارچوب برنامه ريزي فراسوي كلان در برنامه ريزي استراتژيك، نيازهاي موجود و فرصت هاي آينده مشخص مي شود؛ اين در حالي است كه كوشش هايي كه انجام مي شود تحقق هدف هاي برنامه ريزي استراتژيك خرد و كلان را هم نشانه مي گيرد. مسأله اساسي در برنامه ريزي استراتژيك فراسوي كلان، حصول پيامدها يا بازده هاي معطوف به موفقيت كاركنان در فضاي سازماني است.
از اين روست كه، در برنامه ريزي استراتژيك فراسوي كلان به «آنچه هست» يا «هست ها» رضايت داده نمي شود؛ بلكه چيزي كه مورد تأكيد بسيار است، «آنچه بايد باشد» ها است.
مفروضات برنامه ريزي استراتژيك فراسوي كلان به ترتيب زير است:
۱- واحد سازماني به طور عام و خرده واحدهاي سازماني به طور خاص بايد ارتقاء يابند.
۲- با آن كه بسياري از متغيرهاي مربوط به آينده سازماني در اختيار سازمان نيست؛ ولي از طريق آينده سنجي مي توان برخي متغيرها را تحت كنترل درآورد يا تغيير داد.
۳- كاركنان سازمان به آينده سازمان دلبستگي دارند و در آرمان و خواست هايشان موفقيت سازمان را مي طلبند. بنابراين در صورت مشاركت دادن كاركنان در فرايند برنامه ريزي، آنان به مثابه نيروهاي «پيش برنده» اقدام خواهند كرد.
۴- روشن است كه بهره نهايي را از بازده هاي برنامه ريزي استراتژيك، سازمان خواهد برد، پس كوشش سازماني براي برنامه ريزي استراتژيك بايد در رأس امور باشد.
دو مثال براي برنامه ريزي استراتژيك فراسوي كلان به ترتيب زير است:
الف) برنامه ريزي نظام آموزش فني- حرفه اي مبتني بر نيازها، ارزش ها، آرمان ها، فرصت ها، كيفيت كار در آينده.
ب) توسعه آموزش مركزي براي عهده دار شدن بهبود منابع انساني از حيث عملكرد ذهني- شناختي و مهارتي به جاي سفارش پرورش نيروي انساني به سازمان ها و نهادهاي برون سازماني.
برنامه ريزي در سطح كلان
در اين سطح از برنامه ريزي استراتژيك، كوشش هاي برنامه ريزي به كاوش در راه هاي اثرگذار محقق ساختن هدف هاي سازمان بر مبناي كاركردهاي جاري آن معطوف مي گردد. هدف نهايي برنامه ريزي استراتژيك در سطح كلان ارتقاي سطح كارآيي وضعيت جاري سازمان است. چشم انداز اين نوع برنامه ريزي از «درون به بيرون» است؛ و از پيامدهاي آن در مرتبه نخست كاركنان سازمان بهره مند مي شوند.
برنامه ريزي استراتژيك در سطح كلان، از حيث زمان، معمولاً يك دوره يك ساله است. به هر روي، اين نوع برنامه ريزي بنا به مفروضات بيان شده در زير ساماندهي مي شود.
الف) آرمان هاي سازمان و واحدهاي عملياتي آن شناسايي شده، اعتباريابي شده و سودمند است.
ب) واحد سازماني كه نياز به ارتقا دارد، از حيث شاكله سازماني داراي ساختاري به هم پيوسته است.
پ) تحقق آرمان ها و اهداف سازمان سبب پرورش خود اتكايي كاركنان شده و آنان را براي آينده سازمان تربيت مي كند.
ت) ماحصل برنامه ريزي استراتژيك كلان متوجه خود سازمان است.
ث) اگرچه آينده مبتني بر عملكرد نهادهاي مختلف نظير نهاد قانونگذاري، تحولات ملي و منطقه اي است، ولي مي توان بر پايه روندهاي موجود به پيش بيني آينده دست يازيد و برنامه ريزي كرد.
در برنامه ريزي استراتژيك كلان، سؤالاتي از اين دست مورد تأكيد است: «آيا كاركنان بنا به توانايي هايي كه دارند در پست هاي سازماني جايابي شده اند؟»، «آيا كاركنان افرادي خود- اتكا، خلاق و متعهد به سازمان هستند؟» و «آيا با توجه به سطح عملكرد جاري كاركنان مي توان براي ايجاد تغيير برنامه ريزي كرد؟»
برنامه ريزي در سطح خرد
برنامه ريزي در سطح خرد در درون برنامه ريزي در سطح كلان قرار دارد و عملكرد كاركنان را به صورت فردي يا گروهي را در كوتاه مدت هدف قرار مي دهد. دامنه زماني مورد نظر براي برنامه ريزي در سطح خرد از چند هفته يا چند ماه است؛ ولي در نهايت اين زمان به يك سال نمي رسد. با توجه به ماهيتي كه برنامه ريزي سطح خرد دارد، آن را «برنامه ريزي تاكتيكي» هم مي نامند.
هدف برنامه ريزي استراتژيك در سطح خرد، بهبود «محصول» يا «عملكرد» است مفروضات اساسي براي برنامه ريزي در سطح خرد به ترتيب زير است:
الف) هدف هاي واحدهاي عملياتي سازمان شناخته شده، اعتباريابي شده و سودمند است.
ب) واحدهاي عملياتي كه نياز به ارتقا دارند، نيازمند يك نظام، برنامه كاري اثرگذار، پرورش مهارت هاي حرفه اي و... هستند.
پ) بهره پيامدهاي حاصل از برنامه ريزي استراتژيك در سطح خرد هم متوجه سازمان و هم كاركنان است.
برنامه ريزي در سطح خرد، به مواردي نظير، توسعه و پرورش خلاقيت و نظام مندي در كاركنان، ايجاد فرصت هاي خود شكوفايي در كاركنان و پرورش آينده نگري در كاركنان تأكيد مي ورزد.
كدام سطح از برنامه ريزي را بايد برگزيد؟
معمول اين بوده است كه توجه در برنامه ريزي ها بر زمان حال و بحران ها، مسايل و مشكلات موجود متمركز شود. زمان حال داراي اهميت بسيار زياد است و نبايد مورد مسامحه قرار گيرد. اما در اين ميان ضرورت ايجاد تغيير و پديدآوري آينده اي ثمر بخش هم مطرح است. از اين رو، نگرش به برنامه ريزي استراتژيك فراسوي كلان هم ضروري بوده و اكيداً توصيه مي شود.
گروه برنامه ريزان، آن گاه كه به انتخاب سطح برنامه ريزي دست مي يازند، شايسته است در نظر آورند كه نتايج هر سطح از برنامه ريزي بر روي سطوح ديگر اثر مي گذارد. با قبول اين اصل، صلاح در انتخاب سطح برنامه ريزي فراسوي كلان و ايجاد زمينه براي برنامه ريزي هاي استراتژيك سطوح كلان و خرد است.
منابع:
۱- kaufman,R.(1999). Planning Educational systems, Lancaster, PA: Technomic Publishing co.
۲- Lenz,R. (1998). Managing the Evaluation of the strgtegic planning process. Business Horizons, 30,34-39.