در سال گذشته براساس دستور رياست جمهوري، كميته اي براي تعيين مصاديق سايت هاي غيرمجاز اينترنتي تشكيل شد كه با اعلام فهرست سايت هاي ضداخلاقي و ضدديني كار خود را آغاز كرد. به اين ترتيب فهرست سايت هاي غيرمجاز توسط وزارت پست، تلگراف و تلفن به شركت هاي خدمات اينترنتي براي فيلترينگ اعلام شده است.
در پي اين امر، موضوع فيلترينگ در كانون توجه رسانه هاي گروهي وارد شد و از جانب برخي مورد انتقادهاي جدي، همراه با اعلام نگراني از دسترسي به اينترنت، قرار گرفت.
اين در حالي است كه حتي در كشور امريكا كه محل تولد و رشد سيستم هاي اينترنتي است موضوع فيلترينگ بسيار جدي گرفته شده و دولت و مجلس و دادگاههاي امريكا به عنوان يك نگراني ملي به آن پرداخته اند.
در گزارش حاضر به تجربه فيلترينگ سايت هاي اينترنتي در كشورهاي غربي و بويژه آمريكا نگاهي گذرا شده است.
تصويب زنجيره اي از قوانين محدود كننده استفاده از اينترنت در ايالات متحده در سال ۱۹۹۶ با پيشنهاد بيل كلينتون رئيس جمهور وقت اين كشور آغاز شد.
در قانون ياد شده كه به نام «قانون صلاحيت ارتباطات» (CAD)(۱) مشهور است، هرگونه اطلاع رساني مستهجن و غيراخلاقي براي نوجوانان كمتر از ۱۸ سال منع شده است.
به رغم جنجال هايي كه پس از مطرح شدن اين قانون به پا شد، چندي بعد، در سال ۱۹۹۸، قانون ديگري با نام COPPA(۲) به تصويب رسيد كه مطابق آن متصديان صفحات اينترنتي از قرار دادن اطلاعات مربوط به كودكان زير ۱۳ سال به روي اينترنت يا استفاده از اين قبيل اطلاعات بدون داشتن مجوز از پدر و مادر آنها منع و موظف شدند در صفحات خود نحوه جمع آوري اطلاعات مربوط به كودكان را به طور مشخص اعلام كنند.
همزمان با اين قانون، قانون ديگري به نام COPA(۳) طرح شد كه سايت هايي را كه در آنها مطالب آشكار جنسي(۴) و يا عكس هاي مستهجن(۵) قرار داشت محدود مي كرد. يكي از انگيزه هاي اصلي طرح اين قانون حفاظت نوجوانان از عوارض سوء اينترنت بود. به طور دقيق تر، بخشي از اين قانون استفاده مجازي از انتقال هرگونه اطلاعات را كه ممكن است براي كودكان مضر باشد، منع مي كند.
پس از گذشت ۲ سال، در سال ۲۰۰۰ قانون ديگري به نام CIPA(۶) مطرح شد كه مطابق آن همه مدارس و كتابخانه هاي عمومي [كه براي اتصال به اينترنت و يا كامپيوتر هاي متصل به اينترنت از كمكهاي دولت استفاده كرده اند.] موظف شده اند به بستن (۷) و يا فيلتر كردن(۸) سايت هايي اقدام كنند كه در آنها تصاوير وقيح(۹) و عكسهاي شهوت انگيز مربوط به كودكان و يا هر تصوير جنسي ديگري(۱۰) كه براي نوجوانان مضر باشد، قرار دارد.
در عين حال مدارس موظفند سياست هاي پيشنهادي سلامت استفاده از اينترنت(۱۱) را بپذيرند و حداقل يك گزارش از سياستهاي پيشنهاد شده ارائه دهند. همچنين موظفند بر روي همه كامپيوتر هاي متصل به اينترنت ابزارهاي فيلتر كننده (مانند برنامه هاي فيلتركننده و يا ديواره هاي آتشين(۱۲) محدود كننده) قرار دهند.
هر چند تمام اين قوانين مخالفاني نيز دارد و جنجالهاي زيادي در پي آنها به پا شده است ولي اينطور به نظر مي رسد كه آمارهاي تهيه شده مربوط به آلوده شدن فرزندان خانواده ها و همچنين رشد بيش از حد سايت هاي ارائه دهنده مطالب جنسي، محرك مهمي براي طرح و اجراي اين قوانين بوده است. مطالب زير از جمله گزارش ها و آمارهايي است كه از سال ۱۹۹۹ در اين رابطه ارائه شده است.
- صنعت تصاوير محرك و جنسي(۱۳) موفق ترين (پرسودترين) صنعت تجارت الكترونيك است. [Cnet, ۴/۲۸,1999]
- در سال ۱۹۹۹ تعداد صفحات غيراخلاقي ۱۰۵ ميليارد گزارش شده است.[Forbes,6/۱۴/۹۹]
- ۶۰ درصد از صفحات اينترنتي كه مورد مراجعه قرار مي گيرند، سايت هاي جنسي هستند و براي اهدافي از قبيل خودارضايي و لذت جنسي مردان استفاده مي شوند.
- ۲۵ ميليون آمريكايي بين يك تا ۱۰ ساعت را در هر هفته براي مراجعه به سايت هاي جنسي صرف مي كنند و ۷/۴ ميليون آمريكايي نيز بيش از ۱۱ ساعت از وقت خود را در هفته براي لذت هاي نامشروع جنسي از اين طريق صرف مي كنند.
[MSNBC/ StanFord/Duquesne Study, Washington Times 1/26/2000]
كلمه »Sex» بيشترين كلمه اي است كه در اينترنت جستجو مي شود. [Alexa Research Study]
- دانش آموزان در بيشترين خطر براي گرفتار شدن به مراجعه به اينگونه سايت ها قرار دارند.
[MSNBC/StanFord/Duqueshe Study/2000]
- به علت زياد شدن دسترسي به اينترنت و بيشتر شدن اوقات فراغت افراد، خطر استفاده از اين سايت ها جدي تر شده است.
- بسياري از مواقع وارد شدن به اينگونه سايت ها بدون قصد و نيت قبلي رخ مي دهد. تشابه لفظي كلمات، اشتباه در نوشتن كلمه، حقه متصديان سايت هاي جنسي در ثبت اسامي سايت ها و آمدن پنجره هاي تبليغ سايت بدون درخواست كاربر، مواردي است كه كاربر را به سمت استفاده از اين سايت ها به طور ناخواسته مي كشاند. طبق آماري در سال ۱۹۹۹ حدود ۲۵ درصد از نوجوانان بين ۱۰ تا ۱۷ سال بدين گونه بدون قصد قبلي وارد سايت هاي جنسي شده اند و ۲۰ درصد از اين افراد جذب اين سايت ها شده اند. [OnLine Victimization NOMEC,June ۲۰۰۰] (جامعه نمونه اين آمار شامل ۱۵۰۱ نوجوان بوده است.) طبق آماري ديگر ۱۹ درصد از افرادي كه به طور ناخواسته دعوت به مسائل جنسي شده اند اين دعوت را پذيرفته اند. طبق اين آمار اين مسأله در اتاق هاي گفت وگو(۱۴) (اتاق هاي چت) به ۸۹ درصد رسيده است. [JAMA Study]
- روزانه ۷ ميليون صفحه به اينترنت اضافه مي شود. [Internet Filtering,ZanLoverro ۲/۶/۲۰۰۲
- NZHZ به عنوان يكي از فيلتر كننده هاي اينترنتي هفته اي ۲۰ هزار صفحه را مي بندد. [Internet Filtering,ZanLoverro ۲ / /۶ ۲۰۰۲
اكثر درخواست هايي كه توسط فيلترهاي كتابخانه هاي عمومي آمريكا از آنها ممانعت مي شود، درخواست به سايت هاي غيرمجازي است كه توسط جوانان بين ۱۳ تا ۱۶ سال صورت مي گيرد.
[Internet Filtering,ZanLoverro 2002/6/2
اين آمارها و چاپ و نشر حوادثي در رابطه با آلوده شدن كودكان به مسائل جنسي و گذراندن مدت طولاني از وقت شوهران در سايت هاي ارائه دهنده تصاوير جنسي و كم شدن رغبت شوهران به همسران خود از جمله مسائلي است كه باعث شده است شركت هاي ارائه دهنده خدمات فيلتر كننده در آمريكا رشد كنند.
به طور مثال حادثه اي مربوط به يك كودك ۱۳ ساله كه در كتابخانه phoenix Burton Barr تصاوير جنسي را مشاهده كرده است و پس از آن از يك كودك ۴ ساله درخواست عملي جنسي كرده است در مجله Dangerous Access ,2000 به عنوان خبري تكان دهنده به چاپ رسيده است. در عين حال نمونه هاي بسياري از گلايه هاي زناني كه رابطه زناشويي شان با شوهرانشان به علت استفاده بيش از حد آنها از سايت هاي ارائه دهنده تصاوير جنسي مشكل پيدا كرده اند، منتشر شده است. جذب شدن اين شوهران به خودارضايي از جمله گلايه هاي همسرانشان است.
در حال حاضر شركت هاي بسياري در جهان خدمات فيلترينگ اينترنت را ارائه مي دهند و روند كار آنها بدين شكل است كه با استفاده از روشهاي هوش مصنوعي (با كمك يك روبات نرم افزاري و روشهايي مانند پردازش تصوير، پردازش زبان طبيعي و جستجو ساده در متن) به پيدا كردن سايت هاي حاوي مطالب جنسي و غيراخلاقي مي پردازند البته در عموم آنها سايت هاي پيدا شده توسط عامل انساني نيز بازديد مي شود تا از اشتباه احتمالي روش خودكار جلوگيري شود.
برخي از محصولات فيلتركننده معروف اين گونه شركت ها عبارتند از: CyberPatrol,SmartFilter,IGear,iPrism,N2H2, S4F.Websense,Web Inspector,X-Stop.
با تمام اين فعاليت ها هنوز براي حفاظت خانواده ها از خطرات اينترنت نياز به سرمايه گذاري و تحقيقات است. علي رغم پروژه هاي تحقيقي زيادي كه در اين رابطه در دانشگاههاي معتبر آمريكا تعريف شده است، همچنان اينترنت ناامن است و آموزش خانواده ها و كودكان براي جلوگيري از خطرات ناخواسته اينترنت امري لازم است.
علاوه بر آمريكا كه سرمايه گذاري زيادي براي فيلترينگ داشته است، در ساير كشورها نيز اين بحث مطرح است. در برخي كشورها عرضه كنندگان خدمات(۱۵) اصلي اينترنت مطابق با قوانين كشور خود از فيلترهاي تجاري موجود استفاده مي كنند و از اين رو عرضه كنندگان كوچك تر كه از طريق عرضه كنندگان بزرگ و اصلي كاربران سرويس مي دهند، نيازي به قرار دادن فيلتر ندارند. در برخي كشورهاي ديگر همه عرضه كنندگان خدمات اينترنتي از طريق مخابرات آن كشور به شبكه جهاني متصل هستند و لذا با فيلتر شدن خطوط اصلي مخابرات كليه عرضه كنندگان فيلتر مي شوند.
در كشور ما هنوز سياست واحدي در اين زمينه به اجرا درنيامده است، هرچند مطابق با برخي قوانين كه به تازگي تصويب شده، محدوديت هايي براي فراهم كنندگان اينترنت ايجاد شده است ولي به كارگيري فيلترهاي معتبر مورد استفاده در جهان و يا ساخت و استفاده از فيلترهاي داخلي هنوز در دستور كار همه عرضه كنندگان اينترنت قرار نگرفته است.
نكته قابل توجه در اين بحث آن است كه از همان زماني كه «بيل كلينتون» نخستين قانون محدود كننده دسترسي به خدمات اينترنت را پيشنهاد كرد، اعتراضات گسترده اي از سوي طرفداران آزادي و تشكل هايي نظير «اتحاديه آزادي هاي حقوقي و اجتماعي» در آمريكا مطرح شد. اين اعتراض ها جنبه هاي مختلفي داشت و از ديدگاههاي گوناگوني مطرح مي شد، از جمله اينكه اصلاً چه تعريف واحدي مي توان براي واژه هاي «غيراخلاقي»، «قبيح» و يا «ناشايست» يافت؟
يكي از قضات دادگاه عالي آمريكا قاضي «پاترستوارت»(۱۶) در اين باره نوشت: «شايد من هيچگاه نتوانسته باشم معناي دقيق و صحيحي را براي اين گونه واژه ها بيابم، اما با ديدن مصاديق عيني آنها كاملاً متوجهشان مي شوم.»
دو تن از قضات آمريكايي، قاضي اكانير(۱۷) و قاضي اعظم رنكوايست(۱۸) قانون فعلي براي نظارت را كافي به مقصود نمي دانند و معتقدند در اين قانون بايد بازنگري اساسي بشود تا تفسيرهاي نادرست اجتناب گردد. به نظر ايشان، حذف موارد غيراخلاقي را در اينترنت براي نوجوانها با ممانعت كتابفروش ها از اطلاع رساني گسترده به مشتريان نوجوان مقايسه كرده اند. اين در حالي است كه ديگر مشتريان اين كتابفروشي ها دچار چنين ممانعتي نمي شدند.
با اين همه رواج پيشنهاد مقررات محدود كننده اينترنت توسط دولتها از زماني آغاز شد كه نگراني از تأثيرات مخرب فرهنگي و اجتماعي اينترنت در ميان مردم خصوصاً پدر و مادرها به تدريج گسترش يافت. ارائه آمارهاي مراكز تحقيقاتي كه به از هم پاشيدگي خانواده ها به خاطر تأثيرات غيرمستقيم استفاده سوء از اينترنت حكايت داشت اين نگراني ها را تشديد مي كرد. همين تأثيرات اجتماعي بود كه دولت هاي غربي را به تدريج به كار كردن درباره راههاي محدود كردن ورود به سايتها يا صفحات مشكوك واداشت.
نمونه اين راه ها پروژه فيلتر كردن اينترنت به نام پروژه ارزيابي فيلتر كردن اينترنت The Internet Filter Assessment Project يا TIFAP بود.
در فاصله آوريل تا سپتامبر سال ۱۹۹۷ «كارن.جي.اشنايدر» كه خود نويسنده و رئيس يكي از كتابخانه هاي بزرگ بود اين پروژه را مديريت مي كرد هدف آن ايجاد محدوديت و دقت در برنامه هاي ارائه شده اينترنت در كتابخانه هاي سراسر دنيا بود.(۱۹) البته عليرغم چنين پرسشهايي بسيار واضح است كه بسياري از افراد از اينترنت احساس خطر كرده اند تا جايي كه به غير از ساخت وسايل محدود كننده و را ه حل جلوگيري و يا كنترل براي فرزندان توسط خود اينترنت مقاله هاي بسياري حول اين محور عرضه شده كه والدين، خود چگونه عمل كنند تا به جاي كنترل تكنولوژيك فرزندان، خود نيز مستقيم بر آنها كنترل داشته باشند؟! از جمله: مقاله اي است تحت عنوان: «آيا فرزند من در اينترنت امنيت دارد؟ پاسخ هايي داده شده از قبيل اينكه: «شما هر چقدر هم كه اينترنت خود را با دستگاه ها و روش هاي الكترونيكي محدود كنيد، باز آنچه را كه براي فرزندانتان «بد» مي دانيد در آدرسهايي كه ممكن است به فكر شما نرسد، وجود خواهد داشت. بنابراين بياييد و از روشهاي ديگر هم استفاده كنيد.»
نمونه هايي از راه هاي ارائه شده در اين مقالات عبارتند از:
۱- حواستان به ساعت هاي خاصي كه اينترنت شما باز است، باشد.
۲- ترجيحا - كامپيوتر (رايانه) خود را در اتاقي قرار دهيد كه اكثر اوقات خانواده در آن جمع هستند و عمومي تلقي مي شود.
۳- حواستان به قبض هاي «مودم» و يا تلفن باشد. هرگونه شماره مشكوك را پيگيري كنيد.
۴- گاهي از فرزندتان بخواهيد تا در مورد آدرسهايي كه به آنها رجوع مي كند، برايتان توضيحاتي دهد.(۱۹)
۵-....
در همين رابطه برخي متخصصان اروپايي و آمريكايي معتقدند كه بزرگترين خطر براي فرزندان، عدم اطلاع آنان، و سكوت بزرگترانشان مي باشد. آنها مي گويند كه در مرحله اول، بايد اطلاعات كافي و لازم را در ارتباط با خطرات اينترنت و جستجوهاي بي مورد و بدون مصرف، به فرزندان گوشزد كرد.
اين نظريه در حالي عنوان شد كه دادگاه عالي آمريكا، خود پيش از اين رأي داد كه كتابخانه هاي عمومي مي بايستي بالاجبار از فيلترها و روش حذف كردن استفاده كنند و اينكه اين همان راهي است كه براي حفاظت از سلامت نوجوانان، مؤثر واقع شد. اين نظريه تصريح كرد كه چنين كاري نمي تواند «تجاوز به آزادي بيان» باشد. منظور از آن، اين بود كه كتابخانه هايي كه از چنين تكنولوژي اي برخوردارند بايد از دستگاه ها و نرم افزارهايي استفاده كنند كه لااقل هنگام استفاده كوچكترها از آن، قابل كنترل به خصوص در موارد شهوت انگيز و غيراخلاقي باشند.
اين نظريه به قانون و يا لايحه نرسيد و در همين نقطه متوقف شد چرا كه مورد شكايت بسياري از مديران كتابخانه ها و نيز استفاده كنندگان از كتابخانه ها واقع شد. آنها معتقد بودند كه اين كار نوعي سانسور و جلوگيري از دريافت دقيق و صحيح اطلاعات است.(۲۱)
آنها در عين حال اعتقاد داشتند كه اين كار بسياري از علوم را نيز كه دانستن آنها حق مسلم مردم است، بطور ناخودآگاه، محدود مي كنند، علومي كه برخي موضوعات آنان، عبارتند از: سرطان سينه، رفتار جنسي در زندگي زناشويي، بيماري هاي ناشي از روابط جنسي و....
پيش از اين نيز دوبار، تصميماتي مشابه، توسط دادگاه عالي آمريكا، از تبديل به قانون يا لايحه بازداشته شده بودند.
از طرف ديگر در پي گسترش نگراني هاي خانواده ها از هر جهت در اين زمينه و ياري خواستن پي درپي آنها از دولتهايشان، روزانه خبرهاي متعددي در اين باره پخش مي شود. از جمله خبري است مبني بر اينكه در پنجم مارس سال ۲۰۰۳، دادگاه عالي آمريكا براي چندين مرتبه، مشغول بررسي اين مشكل شده كه آيا دولت مي تواند عملكردي داشته باشد كه در حين دفاع و محافظت از ملت در زمينه معضلات اينترنت، مانع از آزادي بيان(۲۲) نشود؟
اين مباحث جاي نقد و بررسي بسياري دارد كه نمي توان آنرا در چند سطر محدود كرد، اما مي توان از يك ديدگاه ديگر هم به اين موضوع نگريست. به طور مثال در مقاله اي تحت عنوان «بازسازي روان هاي زخمي» نوشته استيو گلهر (Steve Ghallagher) - به تاريخ ۲۰ ژون ۲۰۰۳ - با آيه اي از انجيل آغاز شده:
... «قانون خدا و بازسازي ارواح، كامل است...»(۲۴)
وي در ادامه نوشته خويش به اين مورد پرداخته كه خداوند در مسيحيت و يا اصلا از لحاظ انساني و فطري انسان هايي كه هنوز روحشان دست نخورده و سالم است، خواسته تا از متلاشي شدن روان همنوعانشان جلوگيري كنند و كليه آياتي را كه بدانها در مقاله خويش اشاره كرده، به موضوع: «قعر فساد در اينترنت» ربط داده است:
«برادران! شما كه هنوز نوري از تقدس در وجودتان هست، بايد با آرامش و حوصله به آنهايي كه در گناه گرفتارند، كمك كنيد...»(۲۵)
در خاتمه و با بررسي تمامي جوانب، انسان صرفا به تفكري عميق واداشته مي شود. تفكري كه معضلي جهاني را در برگرفته كه هنوز جواب يا راه حلي براي آن يافت نشده هر چند كه اين موضوع به نوعي همگاني است و ذهن اكثر همنوعان ما را به خود مشغول كرده...)(۲۶).
پي نوشتها:
1) CDA: Communication Decency Act
2) COPPA: Childrenشs Online Privacy protection Act
3)COPA:Child Online Pratection Act
4)Seaual explicit content
5)pornographic
6)Child Internet Protection Act
7)Blocking
8)Filtering
9)Obscenity
10)Child Pornography
11)Internet Safery Policy
12) Fire wall
13)Pornography1
14)Chat room
15) Provider
16) Potter Stwart
17) OشConnor
18) Rehnqwist
19) Karen. G. Schneider
20© هâانç هذمèر با َس èرد ¨Password) html®¼½
21) Filtering
۲۴) آيه: (Pslam ۱۹.۷)
۲۵) آيه: (Galatians 6.7 NZU)
۲۶) مقاله: AFA issues pornography