ماجده مطلبي
ماجده مطلبي متولد ۱۳۶۴ است. نوشتن را از سال ۱۳۷۷ شروع كرده و همچنان دنبال مي كند. نگاه مطلبي در مجموعه نخستين كه از او منتشر شده بيشتر معطوف به نوعي عرفان و اشراق است. در كتاب او اسطوره ها حضور دارند و داستان بستري است در خدمت مضامين شرقي و عرفاني.
* از چه زمان به فكر افتاديد كه بنويسيد و چه عاملي باعث شد به سراغ نوشتن برويد؟
- از آنجايي كه نمي دانم از چه موقع، به تشويق چه كسي و يا از كجا جسارت كرده و قلم به دست گرفتم بايد بگويم كه اغلب براي پياده كردن حجم متراكم احساسات، چالش ها و دغدغه هاي تلنبار شده ذهني و عيني از ابزاري به نام نگارش كمك مي گيرم و
گاه غالب مي شوم.
سعي بر اين بود تكان هاي كوچك وارده را كه نمي دانم از اجتماع است، از دنياست و يا از خودم، گرفته و با صيقلي نه به اين آساني ها، بكوبمشان و به كلماتي دربياورم كه از دل برخاسته باشند.
اگر مي خواهيد از سن و سالم بدانيد، گمان كنم سيزده بهاري را بيش نديده بود كه سراغ مكتوب كردن خود رفتم. مكتوب كردن خود؛ اين هم از همان جملاتيست كه كاربري آساني دارد اما تا آنجا كه به باورهاي مختلف بخوراني، مشكل است.
* چه عاملي باعث شد كه به فكر انتشار كار و تلاش خود، در قالب داستان و كتاب بيفتيد؟
- به عقيده حقير، هر كوششي را سمت و سويي بايد. في المثل گره هاي كوچكي كه به دار بنشينند، قالي مي شوند و نه افتاده اي بر ذهن قاليباف.
كتابچه شدن دستاوردم و انتشارش آنهم به كمك دوستان، جز براي سمت دادن و شكل بخشيدن بدانها نبوده است.
* از كتاب اول شما شاه پري خواهر زرتشت استقبال شده است. به نظر شما علت اين اقبال چيست؟
- يك جوانم، جوان امروز بيشتر گرايش به هنر نو، سبك نو و در نهايت تفكر نو دارد.
در كتاب «شاه پري خواهر خوانده زرتشت» سعي بر اين بود تنها به پوسته ظاهري و اوليه اكتفا نشود، بلكه محتوا از عمق داستان به زعم خواننده برداشت گردد.
* در اين كتاب نوعي تفكر عرفاني، اشراقي به چشم مي خورد. آيا شما ذاتاً گرايش به عرفان داريد يا در اين كتاب به اين مقوله پرداخته ايد؟
- آن چيز كه انسانيت يك انسان را تكميل مي كند، باورهاي اوست.
اين باور هر قدر قوي تر باشد، او را انساني كامل تر مي سازد. بي شك گرايش به عرفان از نوع قوي ترين باورهاست. حال اينجانب تا كجا به هدف نهايي رسيده باشم، نمي دانم.
* از خلال مطالعه كتاب شما به نظر مي رسد مطالعه شما بيشتر در حوزه هاي اسطوره، ادب كلاسيك ايران و به خصوص مولاناست. كمي در اين باره توضيح دهيد؟
- ادب و شعر فارسي نوين را مديون و مرهون ادب و شعر كهن سرزمين مان هستيم. بزرگواراني همچون حضرت حافظ، مولانا، خيام و... پايه هايي را برايمان نهادند كه اين پيشروي اتكا ءاش بر همان پايه ها استوار است.
بدون مطالعه اسطوره ها و افسانه هاي كهن تكيه گاه محكمي نخواهيم داشت. البته پرداختن به فيلمنامه و نمايشنامه هم در نوشتن به من كمك كرده است.
* چقدر با شعر سر و كار داريد؟ آيا تا به حال شعر سروده ايد؟
- آنقدري با شعر سر و كار دارم كه پوسته داستانهايم را لطيف كند. از حضرت مولانا، حضرت حافظ و... زياد خوانده ام و هر باري كه خوانده ام به اين كه كمتر نمي دانم، بيشتر رسيده ام. تا آنجا كه ديوانشان را بر دست بگيرم و سري تكان دهم كه گويي مي فهمم اما درون را كه بگويم، ناچيزتر از آنم كه نامشان را بر زبان جاري كنم.
در داستانهايم، شعرهايي از زبان شخصيت هاي محوري داستان گفته ام. چندي پيش، در آغاز نوشتن، مجموعه اي با نام «شيرين، اما حقيقت» نوشته ام كه قطعه هايي دارد به نظم و نثر، با زبان قديم پارس و عرب.
* با ادبيات امروز ايران و جهان چقدر آشناييد و تا چه اندازه وقت براي خواندنشان مي گذاريد؟
- ادبيات امروز ايران و جهان نه، ادبيات ديروز ايران و جهان. امروز در ديروز باز ماندم. براي خواندن و دانستن حال، بايد پيش را بدانم. پله پله.
آن روز كه ادبيات گذشته را دانستم و درنماندم، خواهم آمد سراغ امروزي ها البته آن روز فرداست. اما آنقدري بدانها چشم مي اندازم كه روزگار گله اي نكند. آن هم براي مصلحتش.
* فكر مي كنيد يك داستان نويس، به جز مطالعه در حوزه داستان، بايد چقدر مطالعه ادبي داشته باشد؟
- هر نوشته را حداقل يك بار و حداكثر بي شمار خواندن لازم است. به عقيده من تا آنجايي كه وقت مجالمان دهد، مطالعه را با خود داشتن، امتيازيست دوجانبه، هم براي روح و هم براي احوالات زمين كنوني كه مي گويند نامش «جامعه» است.
زكات علم ياد دادن است. با سكوت فراگيريم و بخوانيم و آنجايي كه بايد، با صدايي رسا و بلند به ديگران بياموزيم. و اين مطالعه است كه مي تواند ادعا كند، جايي سودمند بوده.
* در حال حاضر مشغول چه كاري هستيد؟
- داستاني عرفاني، مذهبي به نام «اعوذ بالله من الشيطان الرجيم» را به اتمام رساندم كه مشغول بازنويسي آنم.
* حرف آخر؟
- ذوق، قريحه و هنر يك انسان زماني به بار مي نشيند كه تحت حمايت دست اندركاران پرورش فرهنگ و انديشه جوانان باشد.