مترجم: وحيد رضا نعيمي
روزنامه گاردين چاپ لندن، با چاپ۳۶۹ هزار و ۴۸۲ نسخه در روز تيراژ زيادي ندارد. قطع اين روزنامه بين روزنامه هاي سراسري انگليس دومين قطع كوچك است. اما نسخه اينترنتي همين روزنامه نسبتاً كوچك كه گاردين نامحدود نام دارد، موفقترين سايت روزنامه در اين كشور است كه هر ماه ۵/۷ ميليون نفر از آن بازديد مي كنند. بيش از دو ميليون نفر از اين افراد از آمريكا و بسياري ديگر از سراسر جهان هستند.
فقط بخش خبري بي بي سي در اينترنت از نظر ارائه اخبار و جذب مخاطب در اين كشور از گاردين پيشتر است. گاردين در سال ۱۸۲۱ با نام منچستر گاردين منتشر شد. چارلز پرست ويچ اسكات معتقد بود استقلال رمز رسالت روزنامه است. وي گفت: «صرفنظر از موضع يا شخصيت، روزنامه بايد دست كم روح خاص خود را داشته باشد.»
انتقال مالكيت روزنامه در سال ۱۹۳۶ به بنياد اسكات باعث تقويت بيشتر استقلال آن شد. اين بنياد خيريه تمام سود را سرمايه گذاري مي كند و مسئوليت كل اداره روزنامه را به سردبير آن تفويض مي كند. در حال حاضر سردبير روزنامه آلن راس بريجر است كه از سال ۱۹۹۵ اين سمت را عهده دار بوده است.
در سال ۱۹۹۸ راس بريجر تصميم گرفت سايتي را در اينترنت براي گاردين و مجله خواهر آن آبزرور كه روزهاي يكشنبه چاپ مي شود، راه اندازي كند. اين سايت در سال بعد با محور قرار دادن فوتبال آغاز به كار كرد. از آن زمان سرمايه گذاري در فعاليت اينترنتي اندك اما يكنواخت بوده است. براساس برخي برآوردها تا به حال بين ۲۴ تا ۳۲ ميليون دلار صرف اين سايت شده است. سايت گاردين۷۰ روزنامه نگار شامل، گزارشگر، دبير، نسخه خوان، طراح و پرسنل توليد دارد. هر روز بين ۷۰ تا۱۰۰ مطلب اختصاصي اينترنت تهيه مي كند كه بين خانواده اي متشكل از ۱۴ سايت توزيع مي شود. خانم اميلي بل از سال ۲۰۰۱ سردبير گاردين نامحدود بوده است. اين سايت با هدايت وي به يك طرح موفق ملي و بين المللي بدل شده است. بل در اين مصاحبه از همه چيز از امور عملي روزنامه نگاري اينترنت تا آينده روزنامه ها صحبت مي كند.
* سردبير موفق ترين سايت روزنامه در انگليس بودن چه حسي دارد؟
- بسيار هيجان انگيز است. وقتي سه سال پيش به اين گروه پيوستم تا سايت Media guardian. Co. uk را راه اندازي كنم، دبير اقتصادي آبزرور بودم و همه واقعاً فكر مي كردند از كار بركنار شده ام.
كار من گزارشگري بوده است، گزارشگر اقتصاد رسانه ها كه از جنبه اقتصادي به فن آوري مي پردازد. در مقطعي خوب است آدم به دنبال كار متفاوتي برود. فرصت كار در صنعت نشر كه شتاب رخدادها در آن خلال۴۰ سال گذشته از هميشه سريعتر بوده است، هميشه نصيب آدم نمي شود.
دفتر كار من پر از افراد بسيار مشتاق، باهوش و باانگيزه است. اما به طور كلي كار روزانه اي كه در آن نمي دانيد مسئله رقابت برانگيز بعدي يا نوآوري بعدي از كجا مي آيد، واقعاً طاقت فرساست. با اين حال اين امر از يك نظر بسيار غريب و قدري بيم انگيز و نيروبخش است.
* پس در كار موفق بوده ايد؟
- تا به حال كه اين گونه بوده است، اما بايد در نظر داشت كه اين امر در اينترنت محقق شده است كه همه چيز در آن به سرعت در حال تغيير است. هميشه كارهاي زيادي وجود دارد كه بايد انجام داد. اين يكي از مشكلات اينترنت است. دست كم در روزنامه اندازه كاغذ روزنامه، دست و پاي روزنامه نگار را مي بندد، در حالي كه وقتي موضوعي مانند هاتن پيش مي آيد، آدم متوجه مي شود كه چه ابعاد متنوعي مي تواند به مطلب بدهد كه در واقع بي پايان است.
(توضيح: لرد جيمز هاتن- معادل قاضي ديوان عالي در انگليس- است كه از سوي دولت براي تحقيق در مورد مرگ دكتر ديويد كلي منصوب شد. كلي در كانون اين اتهامات عليه دولت انگليس بود كه در مورد ادعاهاي توليد سلاحهاي كشتار جمعي شيميايي و هسته اي توسط عراق اغراق كرده است).
* به نظر شما علت جذب اين همه مخاطب چيست؟ نسخه اينترنتي گاردين بسيار بيش از نسخه چاپي مخاطب دارد.
- فكر مي كنم به اين خاطر است كه مراجعان را به ثبت نام ملزم نكرده ايم. فكر مي كنم به اين دليل است كه با جامعه بلاگ نويسان و با گوگل ارتباط داريم. وقتي اينها به ما اتصال مي دهند، كمك بسيار بزرگي است. سپس افراد به طور گذرا از سايت ما عبور مي كنند و پس از مدتي تدريجاً آن را به عنوان يك نام خاص مي شناسند.
به هر حال جالب است. در خارج از كشور مدتي طول مي كشد تا عده اي پي ببرند كه ما روزنامه همه هستيم. به علاوه، فرهنگ روزنامه مبتني بر داشتن شبكه اي از خبرنگاران خارج از كشور با پشتيباني مناسب و سطح نسبتاً بالايي از مباحث سياسي در صفحات مطالب وارده بوده است كه همان طور كه مي دانيد رنگ بين الملل گرايي دارند و پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، نوعي روزنامه نگاري توليد مي كنيم- از ديدگاهي اندكي ليبرال تر- كه يافتن آن ساده نيست و خوانندگان را تشويق مي كنيم كه در صفحات سخن درباره آن اظهار نظر كنند. اين كاري است كه برخي ديگر از ناشران اينترنتي مانند بي بي سي انجام مي دهند، اما نه با اندازه آزادي كه ما داريم.
* شما هر ماه ۵/۷ ميليون بازديد كننده منحصر به فرد داريد. چرا آنان روزنامه را نمي خرند؟
- خب، خوانندگان خارج از كشور احتمالاً به اين دليل نمي خرند كه گيرشان نمي آيد (باخنده). در انگليس، شواهدي وجود دارد كه نشان مي دهد كه برخي مي خرند، اما باز هم به اينترنت مي روند. فكر مي كنم اين استدلال كه اگر سايت خوبي درست كنيم و تمام مطالب را به رايگان روي آن قرار دهيم، خوانندگان را خواهيم خورد، نادرست است. اگر به فروش روزنامه ها در انگليس دقت كنيد، متوجه خواهيد شد كه گاردين به مانند سايرين سهم خود را به صورت يكنواخت از بازار حفظ كرده است كه بيش از روزنامه تايمز است. در سايت روزنامه تايمز ثبت نام اجباري است و اين امر مراجعه به آن را دشوار كرده است. تيراژ آنها رو به كاهش گذاشته است، در حالي كه تيراژ ما ثابت مانده است و مراجعه به سايت ما با سرعت بيشتري از سايت تايمز يا تلگراف رشد كرده است. مي توان استدلال كرد نوعي تقويت اسم خاص تجاري وجود دارد به اين شكل كه حضور قوي در اينترنت باعث ايجاد علاقه نسبت به محصول غيراينترنتي مي شود. به نظر من روزهاي دوشنبه تا جمعه از نظر چاپ روزنامه به طور فزاينده اي دشوار خواهد شد. مردم كار مي كنند، درگير هستند و ايستادن براي خريد روزنامه اولويت كمتري دارد. واداشتن آنان براي عادت به خريد بسيار، بسيار دشوار است. در اين حال، اين قدر رسانه هاي ديگر وجود دارد كه اگر سايت نداشته باشيد، خوانندگان كلاً از دست مي روند. تدريجاً فراموش مي كنند كه وجود داشته ايد، چرا كه از فضاي غيراينترنتي به فضاي اينترنتي رفته اند و وقتي افراد به دنياي اينترنتي وارد مي شوند، عادت را كنار مي گذارند.
مردم به محيط خبر فوري عادت كرده اند. در طول روز انتظار خاصي براي وقوع خبر وجود دارد. چيزي مي خواهند كه به حركت درآورد، نفس بكشد و زندگي كند. در روزهاي تعطيل آخر هفته، به مطالب بزرگتر و تأمل برانگيز تر نياز است. به نظر من اين امر در ميزان فروش بالاي شنبه و افت نسبي در روزهاي دوشنبه تا جمعه بازتاب دارد.
* چه مطالبي را در سايت توليد مي كنيد؟ آيا آن ۷۰ تا ۱۰۰ مطلب عمدتاً اخبار داغ هستند؟
- بيشتر آن اخبار داغ است. از جمله ، ازمطالب تفسيري و تحليل قطعاً تعجب زده خواهيد شد. مثلاً از بسياري از خبرنگاران خود در خارج از كشور استفاده مي كنيم. با خودمان گفتيم ما خبرنگاران زيادي در خارج داريم كه واقعاً هميشه از آنان استفاده نمي شود. از آنجايي كه فضاي صفحه خارجي در روزنامه چاپي محدود است، گاه مطالب آنان چاپ نمي شود و اين در حالي است كه مطلبشان ممكن است خبر جالبي درباره حادثه اي در كانادا، پاريس يا هر جاي ديگر باشد. اما چون اين هفته مثلاً اخبار بيشتر راجع به افغانستان است، فضايي در روي كاغذ به آنان اختصاص داده نمي شود. از اين رو بخشي داريم به اسم گزارش جهاني كه در آن گزارشهاي اختصاصي خبرنگاران از سراسر جهان درج مي شود. قبلاً اين گونه بود كه بايد خبرنگاران را مجبور مي كرديم هرازچندي مطلبي برايمان تهيه كنند.اما حالا آنان فهميده اند وقتي مطلبي در سايت اينترنتي درج مي كنند، پاسخ گسترده اي دريافت مي كنند، بخصوص از نقاطي در جهان كه درباره آن نوشته اند.
به نظر من تعداد زيادي از خبرنگاران نظري شبيه خوانندگان در مورد گاردين دارند. تا آنجايي كه به آنان مربوط مي شود، گاردين نامحدود گاردين است. تمايز قايل شدن بين آن دو بي معني است. اين امر به معناي ارج گذاشتن به افراد اينجا و كاري است كه انجام مي دهند. اما اين مسئله دردسر بزرگي هم هست. در مورد چيزهايي كه مي توان روي سايت گذاشت، بايد اول صبر كنيم ببينيم رويه برخورد ما با آن چيست.كسي نمي خواهد در روزنامه نگاري اينترنتي مسائل حياتي و خوب آن را از بين ببرد، اما قرار نيست بي هدف و كاملاً مغاير با فلسفه گاردين كار شود. چرا كه اين امر باعث سرافكندگي ما مي شود و شايد مجبور شويم دنبال شغل ديگري بگرديم.
* چگونه اين سايت فلسفه گاردين را منعكس مي كند كه از نظر من چپ گرا، مستقل و بي اعتناست؟
- به گمان من، ما بخشي از همه اينها هستيم. مانند روزنامه كاغذي، ما بسيار مراقب هستيم كه خبرمان خبر باشد و تفسيرمان تفسير. مسئله داشتن رابطه اعتماد آميز با خوانندگان در اينترنت و غيراينترنت وجود دارد. مي كوشيم در گزارشها تا حد امكان بي نظر باشيم و مي كوشيم تا حد امكان در تفسيري كه كنار آن مي گذاريم، زاويه داري نيرومندي بگنجانيم. به نظر من، فرهنگ اينجا تفاوت اندكي با روزنامه كاغذي دارد. كاركنان اينجا جوانتر هستند و علاقه بيشري به نتايج فن آوري دارند.يكي از چيزهايي كه كمك زيادي به من كرده است، اين است كه آلن راس بريجر سردبير علاقه شديدي به اينترنت دارد و هر روز سايت را مي خواند. برخي از همتايان من از سردبير روزنامه شان صحبت نمي كنند كه علاقه اي به اينترنت ندارد و كار در اين وضعيت دلسردكننده است.
آنچه اينجا اتفاق افتاده است اين است كه بين كاركنان اينجا و كاركنان روزنامه تماس بسيار زيادي وجود دارد. به طور فزاينده اي روزنامه نگاران روزنامه حالت پذيرند ه اي نسبت به اينترنت پيدا مي كنند و مي خواهند درباره آن و كاري كه ما انجام مي دهيم، بدانند. ما هم از برخي جهات بخشي ديگر از روزنامه هستيم.
* برخي از كارهايي كه مي توان در اينترنت انجام داد و در نسخه چاپي نمي توان، چيست؟
- گزارشهاي دقيقه به دقيقه ما از فوتبال و كريكت به طور منحصر به فردي با مقتضيات اينترنت سازگار است. امكان استفاده از كلمه نوشته شده به صورت فوري وجود دارد. ما خدمات دقيقه به دقيقه را به خوانندگان منتقل كرده ايم. در جامعه جهاني از مراجعه كنندگان خواستيم تا اي ميل بفرستند. حجم زيادي از اي ميل از كساني به دستمان رسيد كه وقت نداشتند به ديدن بازي مثلاً كره و ايتاليا بنشينند، اما شيفه تحولات دقيقه به دقيقه آن بودند. برخي ديگر ضمن تماشاي بازي از تلويزيون تحولات دقيقه به دقيقه آن را نيز دنبال مي كردند. اين كار ابعادي دارد كه سه يا چهار سال پيش فكرشان را هم نمي كرديم، مثلاً نقش اينترنت در چگونگي تكوين روزنامه نگاري و چگونگي ايجاد گفتگو بين روزنامه نگاران و مخاطبان «گسترش بلاگ ها و استفاده افراد از صفحات ... نشان مي دهد اين رابطه اكنون حالتي دوسويه دارد كه در آينده به جاي كم شدن، بيشتر خواهد شد.
* چگونه گاردين با اين همه مطالب روي اينترنت مي رود؟ چقدر در اين كار سرمايه گذاري كرده ايد؟
|
|
- پول زيادي سرمايه گذاري نكرده ايم. زيان هاي ما- هنوز قدري زيان مي دهيم- اندك است. وقتي به سايت نگاه كنيد و متوجه تعهد ما نسبت به آن شويد، حتماً تعجب مي كنيد كه چطور ساليانه ۳۰، ۴۰ ميليون پوند زيان نداده ايم.بسياري از ناشران با گوني پول وارد اين عرصه شده اند و با جيب خالي از آن خارج شده اند. در اين حال، سطح سرمايه گذاري ما اندك اما يكنواخت بوده است. دليل اين امر آن است كه افرادي هستند- از جمله آلن راس بريجر سردبير- كه عميقاً معتقدند روزنامه نگاري مكتوب به طور فزاينده اي به اينترنت متكي خواهد بود. اگر روزنامه اي در اينترنت حضور نداشته باشد، از مرحله مهمي در تكوين روزنامه نگاري جا خواهد ماند. فكر مي كنم اين عقيده در مديريت گاردين وجود داشت كه ما بخش هاي خاصي از بازار را در اختيار داريم كه بايد از آن محافظت كنيم و حركت ما براي حضور در اينترنت تا حدي حركتي تدافعي براي حفظ آن بود. اما به نظر من اگر اين كار فقط جنبه تدافعي داشت، اگر ما بينش تحريري روشني و اعتقادي به روزنامه نگاري اينترنتي نداشتيم، سطح سايت ما بسيار بسيار كمتر از آني بود كه امروز است. ما در اين كار سرمايه گذاري كرده ايم، چرا كه جاي درستي است و حالا مي بينيم كه مخاطباني بين المللي داريم كه برايشان بازاريابي نكرده ايم. ما سعي نكرديم دو يا سه يا چهار ميليون خواننده از كشورهاي ديگر پيدا كنيم. اين امر خود به خود اتفاق افتاد. بهتر است در اين ابتدا درباره اين رابطه بيانديشيم و نتيجه آن را بر علامت تجاري خودمان بسنجيم. به علاوه بايد ديد اين پديده روند روزنامه نگاري ما را به كجا خواهد برد؟ آيا مي تواند يا بايد سبك ما را عوض كند؟عوامل نشر به سرعت در حال تغيير است و اگر در اين عرصه نباشيم، ممكن است تا پنج سال آينده بيم ما بيشتر از جانب نيويورك تايمز باشد تا اينديپندنت.
بسيار بهتر است وارد اين رقابت شويم تا اينكه از آن دور بمانيم. آدمي مي تواند در قلمرويي كه در آن قرار دارد، بنشيند، همه چيز را در آن سرمايه گذاري كند، اميدوار باشد وضع بازار به شكل موجود باقي بماند و اين حقيقت را ناديده بينگارد كه بازار در حال تغيير است و خوانندگان در حال تغييرند. يا آدم مي تواند بگويد آينده اين است و اين فرصت در اختيار اوست. گاردين يك فرصت براي هجوم به بازار آمريكا دارد كه همين است. اگر اين كار را حالا نكنيم، تا ۱۰ سال ديگر احتمالاً اصلاً نمي توانيم چنين كاري را به انجام برسانيم يا اين فرصت ديگر وجود نخواهد داشت.
* نظر شما درباره بررسي فعاليت سايت بي بي سي در اينترنت توسط دولت چيست و آيا آنها بودجه زيادي را هزينه مي كنند يا پا را از حيطه اهداف خود فراتر گذاشته اند؟
- بي بي سي ساليانه ۲/۳ ميليارد پوند بودجه از دولت مي گيرد كه از محل دريافت هزينه ماهيانه تلويزيون از كليه خانواده ها تأمين مي شود. برخي روزنامه ها استدلال مي كنند اين امر رقابت نابرابري را ايجاد مي كند. پاسخ بي بي سي آن است كه اين منبع خدمات رساني عمومي است. سايت خبري بي بي سي در اينترنت پر مراجعه ترين سايت خبري در انگليس است كه هرماه ۱۰ ميليون نفر بازديد كننده اختصاصي دارد. اخيراً دولت انگليس بررسي فعاليت سايت بخش اينترنتي بي بي سي را با هدف ارزيابي تأثير آن بر بازار اينترنت و احتمال كاهش بودجه يا حيطه فعاليت آن آغاز كرده است.هنوز بر اين اعتقادم برخي از قطعات روزنامه نگاري مكتوب آنها چيز خاصي نيست، اما برخي نوآوري ها و چگونگي ارائه مطالب در اينترنت واقعاً عالي است. در نتيجه مجبور هستند ساليانه ۱۱۰ ميليون پوند صرف آن كنند.
هيچكس در بي بي سي به محدوديت كار تشويق نمي شود، بلكه به هزينه كردن اين پول تشويق مي شود. بالاخره هنگامي فرا مي رسد كه يا خودشان بايد اين كار را بكنند و يا كسي ديگر اين محدوديت را آغاز خواهد كرد و بررسي بي بي سي اينترنتي بخشي از اين شق دوم است. از سوي ديگر، بي بي سي لطف بسيار بسيار زيادي را در حق ساير عرضه كنندگان مطلب در اينترنت از نظر توسعه بازار و نيز از نظر امكانات انجام كار كرده است.
به نظر من بايد سايت داشته باشند. فكر مي كنم بقيه ما بايد از استانداردي كه تعيين كرده اند، پيروي كنيم. خيلي خوب است كه كسي اين كار را از منظر انگليسي ها انجام داده است. مي دانم ناشران ديگر و احتمالاً حتي برخي افراد در بخش هاي تجاري در داخل گاردين قوياً معتقدند بايد اين سايت را محدود كرد، اما بايد بگويم روي هم رفته از سايت بي بي سي استقبال و آن را تشويق مي كنم.
* نظر شما درباره سخنان اخير اشلي هايفيلد (مدير فن آوري و رسانه هاي جديد بي بي سي) در روزنامه اينديپندنت چيست كه اخيراً گفته بود، روزنامه هايي مانند گاردين يعني روزنامه هاي سراسري نبايد غصه اشتراك را بخورند و اينكه اين روزنامه ها در رقابتي هستند كه سرانجامشان شكست است؟
- خب به نظر من اين تأثيري است كه بي بي سي گذاشته است و فكر مي كنم تا وقتي بي بي سي در اينترنت حاضر است، براي ما بسيار دشوار است كه سامانه اشتراك برقرار كنيم. به تازگي آزمايش سامانه اشتراك را آغاز كرده ايم، ما اشتراك را براي خدماتي در نظر گرفته ايم كه كوشيده ايم ارزش افزوده داشته باشد، اما در عين حال توليد چنين مطالبي بسيار پرهزينه است.
من روزنامه نگار هستم. اگر روزنامه نگاران مي توانستند حرف خود را به كرسي بنشانند، ديگر هيچ جا در هيچ سايتي اشتراك و ثبت نام وجود نداشت. هميشه ترجيح مي دهيم كه مخاطب داشته باشيم تا مجراي درآمد. حالا كه اين را گفتم، اين وظيفه را دارم كه مراقب باشم افرادي كه در اينجا كار مي كنند حقوق خود را دريافت كنند. اين وظيفه را در برابر هيأت مديره نيز داريم كه مراقب اين امور باشيم و ببينيم آيا كارآمد است يا نيست.
يكي از مشكلات دريافت هزينه اين است كه فن آوري و شبكه دريافت اندك پول هنوز به مانند شبكه عرضه مطالب تكميل نشده است. آنچه واقعاً جالب است اين است كه بخشي از اين پيشرفت خارج از محتواي مكتوب رخ مي دهد. به نظر من كار سايت imusic (فروشگاه موسيقي اينترنتي وابسته به اپل) واقعاً عالي است.
بالاخره در نقطه اي اگر اين كار امكان پذير شود كه با آمدن فن آوري بدون سيم افراد بتوانند در قبال پرداخت پول اندكي ۲۴ ساعته به مطالب گاردين دسترسي داشته باشند و ثبت نام احتياج به زمان زيادي نداشته باشد، اگر اين شبكه مبتني بر شماره تلفن يا چيزي از اين دست باشد، همه اينكار را خواهند كرد.
همه هزينه هاي خود را مطالبه خواهند كرد، اما فعلاً تا آن زمان راه طولاني باقي است و من ترجيح مي دهم سايتي داشته باشم كه تا حد امكان رايگان باشد. از نظر چگونگي مراجعه بازديد كنندگان به سايتها و چگونگي استفاده از آن، هنوز زمان مناسب فرا نرسيده است. شايد تا ۵ سال ديگر اوضاع كاملاً متفاوت باشد.
فكر مي كنم راه پيش رو برقراري اشتراك براي دريافت محصولات جديد است. اگر كسي بتواند دست به كارهاي ابتكاري تر بزند كه كسي تا به حال نكرده است بازار اينترنت آماده تر از بقيه حاضر به پرداخت هزينه است. اگر مردم ۲۵ پنس براي خريد هر نسخه روزنامه بدهند، دليلي ندارد براي خواندن مطالب در اينترنت پول ندهند. موضوع اين است كه اين كار در حال حاضر و با توجه به اكثريت نوع فعاليتي كه داريم، نامناسب است.
* شما قبلاً گفتيد كه چند چيز است كه دوست داريد تغيير دهيد، آنها چيستند؟
- به اعتقاد من هنوز نوآوري زيادي مي توان صورت داد. رخدادهاي جالب زيادي خارج از نشر اينترنتي روزنامه رخ داده است، از قبيل بلاگها، فكر مي كنم زمان آن است كه بپذيريم اگر در رقابت نشر اينترنتي هستيم، بايد فكر بسيار بازتري داشته باشيم. مثلاً شخصي اظهار عقيده كرده است كه چه مي شد اگر روزنامه ها تمام مطالب خود را به صورت بلاگ عرضه مي كردند يا تأثير جذب اظهار نظر خوانندگان در مورد هر مطلب چيست؟ يا آيا نويسندگان برجسته مي توانند به جاي ستون روزنامه، بلاگ داشته باشند؟ در جهان اينترنت هنوز چيزهاي زيادي وجود دارد كه بسياري از خوانندگان و روزنامه نگاران ما با آن ناآشنا هستند. در داخل خود شروع به بررسي اينها كرده ايم. اين بدان معنا نيست كه كل سايت را دگرگون كنيم. پنج سال پيش زماني بود كه هر كس مي توانست آزمايش كند، همه چيز را به هم بريزد و از نو بسازد. وقتي حجم بازديد كننده بالا مي رود و مخاطبان به پختگي مي رسند، بايد دست به نوآوري زد، اما بايد در نظر داشت اگر همه چيز به شدت تغيير كند، آنگاه ۵/۷ ميليون نفر دلزده خواهند شد.
* عرضه محتوا از طريق سامانه بدون سيم يا كامپيوترهاي دستي در چه مرحله اي است؟ اخيراً خدمات پيام رساني كوتاه (SMS) را آغاز كرده ايد.
- بي شك سامانه بدون سيم ويژگي اصلي در آينده است. اما نكته اصلي در ارتباط با فن آوري ديداري- شنيداري آن است كه قابليت آنها براي برخي چيزها به خوبي متن نيست. هميشه موج تغييراتي وجود دارد كه آدم را وادار مي كند، فكر كند، ديگر كارش قديمي است. اما نسبتاً آسوده خاطرم كه هر چه در قلمرو ديجيتال رخ دهد، متن منسوخ نخواهد شد. كاوش پذيري مسئله مهمي است. عرصه روزنامه مناسبت بسيار مطلوبي با اين خاصيت دارد چرا كه روزنامه ها بايگاني متن خوبي دارند. از نظر ماهيت روزنامه نگاري، بلاگ نويسي احتمالاً جالبترين چالشي است كه فراراه ما قرار دارد. تأثير آن بر روزنامه نگاري شناخته شده جالب است. هنوز نمي دانيم در دراز مدت اين تأثيرها چگونه خواهد بود.
* آيا به نظر شما روزي خواهد آمد كه كاغذ مغلوب قلمرو اينترنت شود؟ چه وقتي نشريه اينترنتي به نشريه عادي بدل خواهد شد؟
- بله چنين تصوري دارم. به نظر من اكنون نمي توان درباره ۵، ۱۰، ۱۵ يا ۲۰ سال ديگر فكر نكرد. نحوه استفاده مردم از روزنامه نگاري مكتوب دچار تغيير اساسي خواهد شد. و اين تغيير به سمت اينترنت خواهد بود. محصول روزنامه همچنان ربط ماهيت خود را حفظ خواهد كرد، اما شيوه استفاده از آن توسط بيشتر مردم از طريق اينترنت خواهد بود.