نويسنده: ادبلانشه*
مترجم: امير بهادري نژاد
اين روزها، دنيا به كام جورج بوش رئيس جمهور آمريكا نيست. صدام حسين فراري است و سلاح هاي كشتار جمعي اش پيدا نشده است. مذاكرات صلح اعراب و اسرائيل در بن بست است. مسئله هسته اي كره شمالي حل نشده، اقتصاد آمريكا در ابهام است و درباره اعتبار و توانايي دولت وي ترديد بوجود آمده است. اينها همگي دست به دست هم داده اند تا موقعيت بوش را در آستانه انتخابات رياست جمهوري سال ۲۰۰۴ متزلزل كنند.
همچنين مشكل ديگري كه بوش با آن دست به گريبان مي باشد، مسئله آسياي مركزي است، منطقه اي كه مملو از ذخاير انرژي است و در گذشته تحت سلطه و كنترل شوروي سابق بود. در چند سال اخير ردپاي امپرياليستي آمريكا در اين منطقه از جهان گسترش يافت، اما مجدداً روسيه قصد ورود به منطقه و در دست گرفتن كنترل آن را دارد.
آسياي ميانه در حال حاضر درگير رقابت هاي سياسي قوي، حكومت هاي مستبد، بحران هاي عميق، افراطي گري و رقابت گروه هاي مختلف براي دستيابي به ذخاير انرژي است.
اما فراتر از اين مسائل مطرح شده، آمريكا نگران پديدار شدن يك اتحاد ميان سه قدرت هسته اي منطقه، يعني هند، روسيه و چين است. هر سه كشور با افراطي گري مبارزه مي كنند و به شدت نگران دكترين آمريكا در مورد جهان «تك قطبي» هستند.
همچنين مقامات چنين علاقه مند گسترده شدن نفوذ خود در اين منطقه هستند و به يك نيروي فعال در آسياي ميانه تبديل شده اند.
اما آنچه در كوتاه مدت احتمال درگيري ميان دولت بوش و روسيه را افزايش مي دهد، تلاش مسكو براي تثبيت خود در منطقه است.
اختلاف اين دو كشور بر سر استفاده از ذخاير ارزشمند نفت و گاز درياي خزر در دهه ۱۹۹۰ آغاز شد كه البته اين اختلاف كماكان ادامه دارد. اما در سال ۲۰۰۱ و در پي وقوع حوادث ۱۱ سپتامبر، تصميم بوش مبني بر حمله به القاعده و طالبان در افغانستان، فرايند تبديل آسياي ميانه را از يك منطقه ژئوپلتيك به يك منطقه استراتژيك كامل كرد.
در پي حملات انتحاري به آمريكايي ها، ولاديمير پوتين رئيس جمهور روسيه با وجود مخالفت بسياري از فرماندهان نظامي خود به آمريكايي ها اجازه داد در جمهوري هاي استقلال يافته آسياي ميانه نيرو پياده كنند و به تعقيب اعضاي طالبان و القاعده بپردازند.
همين اقدام پوتين باعث شد براي اولين بار، نيروهاي آمريكايي در نزديكي خاك روسيه مستقر شوند و شرايط حضور بلندمدت آنان در اين مكان مهيا شود.
در آن زمان روس ها واكنش خاصي از خود نشان ندادند اما در ماه دسامبر سال گذشته ميلادي اعزام نيرو به جمهوري هاي استقلال يافته را آغاز كردند و در روز ۲۳ سپتامبر سال جاري ميلادي سرگئي ايوانف وزير دفاع روسيه با همتاي قرقيز خود، اسن توپويف توافقنامه اي امضا كرد كه براساس آن، روسيه مجوز خواهد داشت كه هواپيماهاي جنگي خود را در پايگاه هوايي «كانت» در نزديكي شهر بيشكك، پايتخت قرقيزستان مستقر كند. اين اقدام در ظاهر سمبليك باعث شد تا بار ديگر اقتدار و سلطه نظامي روسيه بر اين منطقه بحران خيز احساس شود و ديگر در محافل سياسي روسيه اين نگراني مطرح نگردد كه جمهوري هاي آسياي ميانه تحت سلطه آمريكا قرار گرفته اند.
اعزام نيرو توسط روسيه يكي از مهم ترين اعزام هاي خارجي ارتش اين كشور پس از فروپاشي شوروي سابق بود. ايوانف پس از امضاي اين قرارداد گفت: پايگاه نظامي كانت اولين و واقعي ترين پايگاه نظامي روسيه در خارج از كشور در تاريخ ۱۳ ساله حيات فدراسيون روسيه است.
البته روس ها قصد دارند در آينده اي نزديك هواپيماهاي جنگي خود را در جمهوري تاجيكستان نيز مستقر كنند.
اين پايگاه ها كه كاملاً تحت كنترل روس ها هستند نياز به پدافند هوايي دارند به همين دليل روس ها بايد نيروي بيشتري به اين پايگاه ها اعزام كنند.
به گفته مقام هاي وزارت دفاع روسيه، اين پايگاه ها در مدار نيروهاي واكنش سريع كشورهاي مستقل مشترك المنافع قرار خواهند گرفت تا امنيت مرزهاي جنوبي روسيه با همسايگان آسياي ميانه تضمين شود.
اما اين اقدام روسيه، تهديدي جدي براي نيروهاي آمريكايي حاضر در منطقه به شمار نمي آيد، نيروهايي كه قصد دارند براي قدمي طولاني در منطقه باقي بمانند، آن هم بدون توجه به تحولات افغانستان.
با اين حال، امضاي چنين توافقنامه اي توسط روس ها و اعزام نيرو به منطقه آسياي ميانه حاكي از نگراني روسيه و ترديد اين كشور نسبت به اهداف آمريكا در اين منطقه است.
مسكو خواهان ادامه سلطه خود بر منابع انرژي آسياي ميانه است. چين نيز روي اين منابع به ويژه در قسمت غرب آن تمركز كرده است.
در حال حاضر پكن روي قرقيزستان متمركز شده است. چيني ها قصد احداث پايگاه هاي نظامي در اين كشور را دارند تا اينكه بتوانند مبارزه خود با جدايي طلبان مسلمان را تقويت كنند و ناآرامي هاي استان زين جيانگ را تحت كنترل درآورند.
ثبات اين استان براي چين بسيار حياتي است چون ذخاير نفت اين استان بالغ بر ۱۵۰ ميليارد بشكه است.
چيني ها همچنين به قلب سرويس هاي امنيتي قرقيزستان نفوذ كرده اند و اميدوارند كه با اين نفوذ بتوانند آمريكايي ها و اسرائيلي ها را از آسياي ميانه دور نگاه دارند.
علاوه بر اين مبارزه با موج اسلام گرايي كه چين را در بن بست قرار داده و در ساير جمهوري هاي استقلال يافته قفقاز به ويژه در داغستان نفوذ كرده، براي روسيه حياتي است.
به همين دليل روس ها همواره نگران وقوع يك شورش سازمان يافته توسط جامعه ۲۰ ميليوني مسلمانان اين كشور هستند.
اخيراً بنياد هريتيج آمريكا مقاله اي در مورد آسياي ميانه منتشر كرد كه در آن آمده است: در درازمدت، خطر طغيان مسلمانان در آسياي ميانه بسيار جدي خواهد شد. حكومت هاي حاكم منطقه از ديد مردم فاقد حقانيت هستند و فرايند دموكراسي در اين كشورها مشاهده نمي شود. در شرايطي كه روند اصلاحات اقتصادي بسيار كند است به موازات آن فساد در كشورهاي آسياي ميانه بيداد مي كند و استانداردهاي زندگي در سطح بسيار پاييني قرار دارد. همين بحران ها و مشكلات، زمينه را براي اسلام گرايان افراطي فراهم مي سازد. آنها در حال حاضر سخت در تلاش آموزش و پرورش نسل جديدي از جهادگران هستند.
به همين دليل روسيه بر اين باور است كه بايد با اين نيروها در صحراهاي آسياي ميانه جنگيد و يا با آنان در شمال قزاقستان مواجه شد. در اين راه، روسيه يا بايد به صورت مستقل عمل كند يا اينكه از چين به عنوان يك شريك كمك بگيرد.
به هر حال، انتخاب هيچ يك از گزينه هاي فوق به صلاح منطقه نخواهد بود. همچنين برگزيدن يكي از اين گزينه ها، اثرات ناخوشايندي بر منطقه خاورميانه خواهد داشت. از همان زماني كه دولت بوش تصميم حمله به افغانستان را گرفت كاملاً مشخص بود كه نيروهاي آمريكايي بايد مسئوليت تمام اتفاقاتي كه در منطقه آسياي ميانه رخ مي دهد را برعهده بگيرند.
در حقيقت آسياي ميانه يك منطقه محدود نيست به همين دليل بايد خاورميانه، خليج فارس و بخش هايي از شرق آفريقا و جنوب شرقي آسيا را نيز جزو اين منطقه به شمار آورد.
همچنين پاكستان به عنوان يك قدرت اتمي، همسايه منطقه آسياي ميانه به شمار مي آيد و ايران نيز يك قدرت اتمي بالقوه است كه دولت بوش با مقامات تهران بر سر همين موضوع كشمكش دارد. به عبارتي ديگر پاكستان و ايران دو عامل ديگر، براي نگراني آمريكا در منطقه آسياي ميانه هستند. با توجه به اينكه روسيه نيز در حال ساخت نيروگاه اتمي بوشهر در ايران است آمريكا به صورت غيرمستقيم با روسيه مشكل پيدا كرده است.
با آنكه در پي حوادث ۱۱ سپتامبر، روابط سه كشور چين، روسيه و هند با آمريكا بهبود يافت اما اين سه كشور هنوز هم در مورد دولت بوش ترديد دارند و نگران جهان تك قطبي مورد نظر آمريكايي ها هستند.
آنها به خوبي مي دانند كه آمريكا قصد كنترل منابع انرژي خاورميانه و آسياي ميانه را دارد كه اين موضوع براي روسيه، هند و چين غيرقابل هضم است.
روسيه و چين در سال ۲۰۰۱ پيمان دوستي با يكديگر امضا كردند كه چنين معاهده اي از سال ۱۹۵۰ به بعد سابقه نداشته است. در حقيقت، نگراني از مقاصد آمريكا باعث امضاي اين پيمان بين دو كشور شد.
همچنين پيش از امضاي اين پيمان، روسيه، چين و چهار كشور قزاقستان، قرقيزستان و ازبكستان و تاجيكستان خبر از تشكيل سازمان همكاري اقتصادي شانگهاي دادند كه هدف از تأسيس اين سازمان مقابله با اسلام گرايان افراطي و افزايش همكاري هاي اقتصادي فيمابين بود.
تمام اين اقدامات حاكي از تكميل فرايند تبديل ژئوپلتيكي آسياي ميانه به رهبري مسكو و پكن به عنوان تصميم گيرندگان اصلي در منطقه بود.
در حال حاضر، روسيه قدرت اجرايي شماره يك منطقه به شمار مي آيد. در ماه هاي اخير سرعت اجراي سياست «خارج نزديك» در منطقه آسياي ميانه تسريع يافته تا اينكه روس ها بتوانند سلطه خود را بر منطقه افزايش دهند.
در ماه آگوست سال جاري ميلادي، پوتين از سمرقند پايتخت افسانه اي ازبكستان بازديد كرد كه اين اولين سفر يك مقام عالي مرتبه روسيه به اين كشور در دو سال گذشته بود.
پس از فروپاشي شوروي سابق، ازبكستان بسيار تلاش كرد از روسيه فاصله بگيرد و با آمريكا همكاري كند. اين كشور پيش از حوادث ۱۱ سپتامبر با آمريكا به صورت پنهاني همكاري كرد تا آنها با هواپيماهاي جاسوسي در افغانستان به جستجوي بن لادن بپردازند.
پس از حوادث تروريستي ۱۱ سپتامبر نيروهاي آمريكايي براي اجراي عمليات خود از اين هواپيماها استفاده كردند.
اسلام كريم اف، رئيس جمهور ازبكستان اخيراً اعتراف كرد، كشورش و همسايگان آن در فاصله گرفتن از روسيه دچار خطا شدند و به همين دليل موافقت كردند تا همكاري هاي تجاري خود را با مسكو افزايش بدهند. در پي اين توافق، شركت نفتي گازپروم روسيه قراردادهاي بلندمدت با ۵ جمهوري استقلال يافته براي خريد گاز آنها امضا كرد. همچنين در همين ماه، ارتش روسيه مانورهاي مشترك با ارتش تاجيكستان اجرا كرد.
از زمان فروپاشي شوروي سابق تا كنون، ۲۰ هزار نيروي ارتش روسيه در تاجيكستان باقي مانده اند تا اينكه از مرز مشترك با افغانستان محافظت كنند.
در ماه ژوئيه، روزنامه «نزاويسماياگازتا» چاپ روسيه خبر داد، آمريكا حاضر است يك ميليارد دلار كمك نقدي به تاجيكستان بپردازد به شرط اينكه تاجيك ها از تأسيس پايگاه نظامي روسيه در كشورشان جلوگيري كنند.
در پي انتشار اين خبر، يك گروه از فرماندهان عالي رتبه ارتش روسيه به رياست ژنرال آلكساندر موروزف فرمانده نيروي زميني اين كشور به تاجيكستان سفر كردند تا در مورد احداث چهارمين پايگاه نظامي روسيه در اين كشور گفت وگو كنند. همچنين، قزاقستان كه منابع عظيمي از نفت درياي خزر را در اختيار دارد و تحت نفوذ آمريكا و اسرائيل است در روز ۲۵ سپتامبر خبر داد، احتمالاً در يك همكاري مشترك با روسيه، يونان و بلغارستان اقدام به احداث خط لوله انتقال گاز ۷۰۰ ميليون دلاري از بندر برگاس بلغارستان در سواحل درياي سياه به آلكساندرو پليس يونان در سواحل درياي مديترانه، خواهد كرد.
اين پروژه شباهت خاصي به پروژه زمان حكومت كلينتون دارد كه قصد داشت يك خط لوله از باكو در آذربايجان به جيهان تركيه در سواحل مديترانه بكشد كه اين خط لوله از گرجستان خواهد گذشت. البته عمليات احداث اين خط لوله از اوائل سال جاري ميلادي آغاز شده است.
ولاديمير سوكور تحليلگر مشهور روسيه معتقد است: هدف مسكو، تبديل نفت روسيه و درياي خزر به يك مخزن بزرگ تحت كنترل فيزيكي و سياسي خود مي باشد.
* عضو انستيتو بين المللي
مطالعات استراتژيك در لندن