يكشنبه ۴ آبان ۱۳۸۲
شماره ۳۲۰۶- Oct. 26, 2003
سياست
Front Page

روسيه و چين در برابر آمريكا
زير ذره بين
در حقيقت آسياي ميانه يك منطقه محدود نيست به همين دليل بايد خاورميانه،  خليج فارس و بخش هايي از شرق آفريقا و جنوب شرقي آسيا را نيز جزو اين منطقه به شمار آورد. همچنين پاكستان به عنوان يك قدرت اتمي،  همسايه منطقه آسياي ميانه به شمار مي آيد و ايران نيز يك قدرت اتمي بالقوه است كه دولت بوش با مقامات تهران بر سر همين موضوع كشمكش دارد.
نويسنده: ادبلانشه*
000058.jpg

مترجم: امير بهادري نژاد
اين روزها،  دنيا به كام جورج بوش رئيس جمهور آمريكا نيست. صدام حسين فراري است و سلاح هاي كشتار جمعي اش پيدا نشده است. مذاكرات صلح اعراب و اسرائيل در بن بست است. مسئله هسته اي كره شمالي حل نشده،  اقتصاد آمريكا در ابهام است و درباره اعتبار و توانايي دولت وي ترديد بوجود آمده است. اينها همگي دست به دست هم داده اند تا موقعيت بوش را در آستانه انتخابات رياست جمهوري سال ۲۰۰۴ متزلزل كنند.
همچنين مشكل ديگري كه بوش با آن دست به گريبان مي باشد، مسئله آسياي مركزي است،  منطقه اي كه مملو از ذخاير انرژي است و در گذشته تحت سلطه و كنترل شوروي سابق بود. در چند سال اخير ردپاي امپرياليستي آمريكا در اين منطقه از جهان گسترش يافت، اما مجدداً روسيه قصد ورود به منطقه و در دست گرفتن كنترل آن را دارد.
آسياي ميانه در حال حاضر درگير رقابت هاي سياسي قوي، حكومت هاي مستبد، بحران هاي عميق، افراطي گري و رقابت گروه هاي مختلف براي دستيابي به ذخاير انرژي است.
اما فراتر از اين مسائل مطرح شده،  آمريكا نگران پديدار شدن يك اتحاد ميان سه قدرت هسته اي منطقه،  يعني هند، روسيه و چين است. هر سه كشور با افراطي گري مبارزه مي كنند و به شدت نگران دكترين آمريكا در مورد جهان «تك قطبي» هستند.
همچنين مقامات چنين علاقه مند گسترده شدن نفوذ خود در اين منطقه هستند و به يك نيروي فعال در آسياي ميانه تبديل شده اند.
اما آنچه در كوتاه مدت احتمال درگيري ميان دولت بوش و روسيه را افزايش مي دهد، تلاش مسكو براي تثبيت خود در منطقه است.
اختلاف اين دو كشور بر سر استفاده از ذخاير ارزشمند نفت و گاز درياي خزر در دهه ۱۹۹۰ آغاز شد كه البته اين اختلاف كماكان ادامه دارد. اما در سال ۲۰۰۱ و در پي وقوع حوادث ۱۱ سپتامبر، تصميم بوش مبني بر حمله به القاعده و طالبان در افغانستان،  فرايند تبديل آسياي ميانه را از يك منطقه ژئوپلتيك به يك منطقه استراتژيك كامل كرد.
در پي حملات انتحاري به آمريكايي ها، ولاديمير پوتين رئيس جمهور روسيه با وجود مخالفت بسياري از فرماندهان نظامي خود به آمريكايي ها اجازه داد در جمهوري هاي استقلال يافته آسياي ميانه نيرو پياده كنند و به تعقيب اعضاي طالبان و القاعده بپردازند.
همين اقدام پوتين باعث شد براي اولين بار،  نيروهاي آمريكايي در نزديكي خاك روسيه مستقر شوند و شرايط حضور بلندمدت آنان در اين مكان مهيا شود.
در آن زمان روس ها واكنش خاصي از خود نشان ندادند اما در ماه دسامبر سال گذشته ميلادي اعزام نيرو به جمهوري هاي استقلال يافته را آغاز كردند و در روز ۲۳ سپتامبر سال جاري ميلادي سرگئي ايوانف وزير دفاع روسيه با همتاي قرقيز خود، اسن توپويف توافقنامه اي امضا كرد كه براساس آن،  روسيه مجوز خواهد داشت كه هواپيماهاي جنگي خود را در پايگاه  هوايي «كانت» در نزديكي شهر بيشكك،  پايتخت قرقيزستان مستقر كند. اين اقدام در ظاهر سمبليك باعث شد تا بار ديگر اقتدار و سلطه نظامي روسيه بر اين منطقه بحران خيز احساس شود و ديگر در محافل سياسي روسيه اين نگراني مطرح نگردد كه جمهوري هاي آسياي ميانه تحت سلطه آمريكا قرار گرفته اند.
اعزام نيرو توسط روسيه يكي از مهم ترين اعزام هاي خارجي ارتش اين كشور پس از فروپاشي شوروي سابق بود. ايوانف پس از امضاي اين قرارداد گفت: پايگاه نظامي كانت اولين و واقعي ترين پايگاه نظامي روسيه در خارج از كشور در تاريخ ۱۳ ساله حيات فدراسيون روسيه است.
البته روس ها قصد دارند در آينده اي نزديك هواپيماهاي جنگي خود را در جمهوري تاجيكستان نيز مستقر كنند.
اين پايگاه ها كه كاملاً تحت كنترل روس ها هستند نياز به پدافند هوايي دارند به همين دليل روس ها بايد نيروي بيشتري به اين پايگاه ها اعزام كنند.
به گفته مقام هاي وزارت دفاع روسيه، اين پايگاه ها در مدار نيروهاي واكنش سريع كشورهاي مستقل مشترك المنافع قرار خواهند گرفت تا امنيت مرزهاي جنوبي روسيه با همسايگان آسياي ميانه تضمين شود.
000060.jpg

اما اين اقدام روسيه، تهديدي جدي براي نيروهاي آمريكايي حاضر در منطقه به شمار نمي آيد، نيروهايي كه قصد دارند براي قدمي طولاني در منطقه باقي بمانند،  آن هم بدون توجه به تحولات افغانستان.
با اين حال،  امضاي چنين توافقنامه اي توسط روس ها و اعزام نيرو به منطقه آسياي ميانه حاكي از نگراني روسيه و ترديد اين كشور نسبت به اهداف آمريكا در اين منطقه است.
مسكو خواهان ادامه سلطه خود بر منابع انرژي آسياي ميانه است. چين نيز روي اين منابع به ويژه در قسمت غرب آن تمركز كرده است.
در حال حاضر پكن روي قرقيزستان متمركز شده است.  چيني ها قصد احداث پايگاه هاي نظامي در اين كشور را دارند تا اينكه بتوانند مبارزه خود با جدايي طلبان مسلمان را تقويت كنند و ناآرامي هاي استان زين جيانگ را تحت كنترل درآورند.
ثبات اين استان براي چين بسيار حياتي است چون ذخاير نفت اين استان بالغ بر ۱۵۰ ميليارد بشكه است.
چيني ها همچنين به قلب سرويس هاي امنيتي قرقيزستان نفوذ كرده اند و اميدوارند كه با اين نفوذ بتوانند آمريكايي ها و اسرائيلي ها را از آسياي ميانه دور نگاه دارند.
علاوه بر اين مبارزه با موج اسلام گرايي كه چين را در بن بست قرار داده و در ساير جمهوري هاي استقلال يافته قفقاز به ويژه در داغستان نفوذ كرده، براي روسيه حياتي است.
به همين دليل روس ها همواره نگران وقوع يك شورش سازمان يافته توسط جامعه ۲۰ ميليوني مسلمانان اين كشور هستند.
اخيراً بنياد هريتيج آمريكا مقاله اي در مورد آسياي ميانه منتشر كرد كه در آن آمده است: در درازمدت،  خطر طغيان مسلمانان در آسياي ميانه بسيار جدي خواهد شد. حكومت هاي حاكم منطقه از ديد مردم فاقد حقانيت هستند و فرايند دموكراسي در اين كشورها مشاهده نمي شود. در شرايطي كه روند اصلاحات اقتصادي بسيار كند است به موازات آن فساد در كشورهاي آسياي ميانه بيداد مي كند و استانداردهاي زندگي در سطح بسيار پاييني قرار دارد. همين بحران ها و مشكلات،  زمينه را براي اسلام گرايان افراطي فراهم مي سازد. آنها در حال حاضر سخت در تلاش آموزش و پرورش نسل جديدي از جهادگران هستند.
به همين دليل روسيه بر اين باور است كه بايد با اين نيروها در صحراهاي آسياي ميانه جنگيد و يا با آنان در شمال قزاقستان مواجه شد. در اين راه، روسيه يا بايد به صورت مستقل عمل كند يا اينكه از چين به عنوان يك شريك كمك بگيرد.
به هر حال،  انتخاب هيچ يك از گزينه هاي فوق به صلاح منطقه نخواهد بود. همچنين برگزيدن يكي از اين گزينه ها، اثرات ناخوشايندي بر منطقه خاورميانه خواهد داشت. از همان زماني كه دولت بوش تصميم حمله به افغانستان را گرفت كاملاً مشخص بود كه نيروهاي آمريكايي بايد مسئوليت تمام اتفاقاتي كه در منطقه آسياي ميانه رخ مي دهد را برعهده بگيرند.
000062.jpg

در حقيقت آسياي ميانه يك منطقه محدود نيست به همين دليل بايد خاورميانه،  خليج فارس و بخش هايي از شرق آفريقا و جنوب شرقي آسيا را نيز جزو اين منطقه به شمار آورد.
همچنين پاكستان به عنوان يك قدرت اتمي،  همسايه منطقه آسياي ميانه به شمار مي آيد و ايران نيز يك قدرت اتمي بالقوه است كه دولت بوش با مقامات تهران بر سر همين موضوع كشمكش دارد. به عبارتي ديگر پاكستان و ايران دو عامل ديگر، براي نگراني آمريكا در منطقه آسياي ميانه هستند. با توجه به اينكه روسيه نيز در حال ساخت نيروگاه اتمي بوشهر در ايران است آمريكا به صورت غيرمستقيم با روسيه مشكل پيدا كرده است.
با آنكه در پي حوادث ۱۱ سپتامبر،  روابط سه كشور چين، روسيه و هند با آمريكا بهبود يافت اما اين سه كشور هنوز هم در مورد دولت بوش ترديد دارند و نگران جهان تك قطبي مورد نظر آمريكايي ها هستند.
آنها به خوبي مي دانند كه آمريكا قصد كنترل منابع انرژي خاورميانه و آسياي ميانه را دارد كه اين موضوع براي روسيه، هند و چين غيرقابل هضم است.
روسيه و چين در سال ۲۰۰۱ پيمان دوستي با يكديگر امضا كردند كه چنين معاهده اي از سال ۱۹۵۰ به بعد سابقه نداشته است. در حقيقت،  نگراني از مقاصد آمريكا باعث امضاي اين پيمان بين دو كشور شد.
همچنين پيش از امضاي اين پيمان، روسيه، چين و چهار كشور قزاقستان، قرقيزستان و ازبكستان و تاجيكستان خبر از تشكيل سازمان همكاري اقتصادي شانگهاي دادند كه هدف از تأسيس اين سازمان مقابله با اسلام گرايان افراطي و افزايش همكاري هاي اقتصادي فيمابين بود.
تمام اين اقدامات حاكي از تكميل فرايند تبديل ژئوپلتيكي آسياي ميانه به رهبري مسكو و پكن به عنوان تصميم گيرندگان اصلي در منطقه بود.
در حال حاضر،  روسيه قدرت اجرايي شماره يك منطقه به شمار مي آيد. در ماه هاي اخير سرعت اجراي سياست «خارج نزديك» در منطقه آسياي ميانه تسريع يافته تا اينكه روس ها بتوانند سلطه خود را بر منطقه افزايش دهند.
در ماه آگوست سال  جاري ميلادي، پوتين از سمرقند پايتخت افسانه اي ازبكستان بازديد كرد كه اين اولين سفر يك مقام عالي مرتبه روسيه به اين كشور در دو سال گذشته بود.
پس از فروپاشي شوروي سابق،  ازبكستان بسيار تلاش كرد از روسيه فاصله بگيرد و با آمريكا همكاري كند. اين كشور پيش از حوادث ۱۱ سپتامبر با آمريكا به صورت پنهاني همكاري كرد تا آنها با هواپيماهاي جاسوسي در افغانستان به جستجوي بن لادن بپردازند.
پس از حوادث تروريستي ۱۱ سپتامبر نيروهاي آمريكايي براي اجراي عمليات خود از اين هواپيماها استفاده كردند.
اسلام كريم اف،  رئيس جمهور ازبكستان اخيراً اعتراف كرد، كشورش و همسايگان آن در فاصله گرفتن از روسيه دچار خطا شدند و به همين دليل موافقت كردند تا همكاري هاي تجاري خود را با مسكو افزايش بدهند. در پي اين توافق، شركت نفتي گازپروم روسيه قراردادهاي بلندمدت با ۵ جمهوري استقلال يافته براي خريد گاز آنها امضا كرد. همچنين در همين ماه، ارتش روسيه مانورهاي مشترك با ارتش تاجيكستان اجرا كرد.
از زمان فروپاشي شوروي سابق تا كنون، ۲۰ هزار نيروي ارتش روسيه در تاجيكستان باقي مانده اند تا اينكه از مرز مشترك با افغانستان محافظت كنند.
در ماه ژوئيه، روزنامه «نزاويسماياگازتا» چاپ روسيه خبر داد، آمريكا حاضر است يك ميليارد دلار كمك نقدي به تاجيكستان بپردازد به شرط اينكه تاجيك ها از تأسيس پايگاه نظامي روسيه در كشورشان جلوگيري كنند.
در پي انتشار اين خبر، يك گروه از فرماندهان عالي رتبه ارتش روسيه به رياست ژنرال آلكساندر موروزف فرمانده نيروي زميني اين كشور به تاجيكستان سفر كردند تا در مورد احداث چهارمين پايگاه نظامي روسيه در اين كشور گفت وگو كنند. همچنين، قزاقستان كه منابع عظيمي از نفت درياي خزر را در اختيار دارد و تحت نفوذ آمريكا و اسرائيل است در روز ۲۵ سپتامبر خبر داد، احتمالاً در يك همكاري مشترك با روسيه،  يونان و بلغارستان اقدام به احداث خط لوله انتقال گاز ۷۰۰ ميليون دلاري از بندر برگاس بلغارستان در سواحل درياي سياه به آلكساندرو پليس يونان در سواحل درياي مديترانه، خواهد كرد.
اين پروژه شباهت خاصي به پروژه زمان حكومت كلينتون دارد كه قصد داشت يك خط لوله از باكو در آذربايجان به جيهان تركيه در سواحل مديترانه بكشد كه اين خط لوله از گرجستان خواهد گذشت. البته عمليات احداث اين خط لوله از اوائل سال جاري ميلادي آغاز شده است.
ولاديمير سوكور تحليلگر مشهور روسيه معتقد است: هدف مسكو، تبديل نفت روسيه و درياي خزر به يك مخزن بزرگ تحت كنترل فيزيكي و سياسي خود مي باشد.
* عضو انستيتو بين المللي
مطالعات استراتژيك در لندن

زنداني سابق، رئيس جمهور آينده

در سال ۱۹۷۴ سربازان، «ميكله بكلت» را در زندان كتك زده و چشمانش را بسته بودند. اكنون در رژه نظامي سالانه شيلي هزاران نظامي به او سلام مي دهند و اداي احترام مي كنند. بكلت ۵۲ ساله پزشك است، در گذشته وزير بهداشت شيلي بوده و اكنون نخستين وزير دفاع زن در آمريكاي لاتين است. او نماد تغيير و تحولات قدرت در شيلي است، جايي كه سوسياليست ها در اوائل دهه ۱۹۷۰ در قدرت بودند ولي در يك كودتاي نظامي از قدرت بر كنار شدند و دوران ديكتاتوري طولاني در كشور حاكم شد. اكنون سوسياليست ها به عنوان نيروي ميانه رو به صحنه قدرت بازگشته اند. اين زن در فهرست كانديداهاي رياست جمهوري آينده شيلي در سال ۲۰۰۶ در رديف نخست قرار دارد.
او مي گويد: اين حقيقت كه زنان براي اولين بار در تاريخ شيلي به عنوان كانديداي رياست جمهوري مطرح مي شوند پيشرفت مهمي نه براي زنان كه براي دمكراسي است؛ اما هنوز زمان پيش بيني درباره كانديداهاي رياست جمهوري فرا نرسيده است: «بكلت» دوست ندارد درباره روزهاي حبسش صحبت كند اما مي گويد كه به همراه مادرش در يكي از اردوگاههاي كار اجباري به مدت چند ماه بعد از كودتاي نظامي ۱۱ سپتامبر ۱۹۷۳ زنداني بوده است. ديكتاتوري ۱۷ ساله ژنرال آگوستو پينوشه در آن سال آغاز شد. بعد از طي دوران حبس بكلت به همراه مادرش به تبعيد رفتند.
پدر او كه ژنرال نيروي هوايي شيلي بوده و در دولت سوسياليست سالوادور آلنده رئيس جمهور وقت شيلي كار مي كرد در سال ۱۹۷۴ بر اثر حمله قلبي در زنداني كه در آن با شوك الكتريكي شكنجه مي شد درگذشت.
نظارت بر رژه نظاميان شيلي براي زن راست ميانه اي چون بكلت با چنين سابقه اي اندكي غريب به نظر مي رسد. اما ميهن پرستي و سابقه پدرش و همچنين مطالعات در زمينه استراتژي در آكادمي نظامي ملي در كنار تجربه گذشته اش به عنوان مشاور وزير دفاع، همگي موقعيت كنوني خانم بكلت را توجيه مي كند. موقعيت او اكنون چنان مستحكم است كه وقتي نشريه اي گزارشي منتشر كرد مبني بر اينكه بكلت بعد از بازگشت از تبعيد به يكي از گروهاي شورشي مسلح پيوسته است، ارتش از او به شدت حمايت كرد. او نيز اين اتهامات را رد كرد.
بكلت كه اكنون يك همكار زن ديگر در كلمبيا دارد، خريدهاي تسليحاتي بزرگي كرده است. قرارداد ۶۰۰ ميليون دلاري براي خريد ۱۰ جنگنده اف - ۱۶ از «لاكهيد مارتين» و خريد ۲/۱ ميليارد دلاري شش ناوجنگي از جمله اين خريدهاي تسليحاتي است.
آنچه براي مردم شيلي اهميت بسيار دارد اين است كه ارتش تحت فرماندهي بكلت تعهد خود رابه حقوق بشر با جديت بيشتري دنبال مي كند. در سالهاي اوليه حكومت نظامي پينوشه نزديك به سه هزار نفر كشته و هزاران نفر ديگر حبس و شكنجه شدند.
چندي پيش «اميليو چير» از ژنرال هاي ميانه رو شيلي و فرمانده كل ارتش اين كشور به دليل دادن اين وعده كه ديگر شيلي شاهد نقض حقوق  بشر نخواهد بود مورد تحسين و تشويق قرار گرفت.
در كشوري كه به شدت ميان دو گروه چپ و راست تقسيم شده، شغل بكلت نيازمند يك شيوه تعادلي بسيار ظريف است. او ميان گروههاي مختلف با اهرم هاي فشار گوناگون گرفتار شده است اما اولويت هاي خود را پيگيري مي كند. او مهارت هاي شخصي بسياري دارد و قدري رفتار غيررسمي دوستانه را باجديت و خشكي كارش تلفيق مي كند. اين ويژگي ها دو ماه پيش خود را نشان داد كه زندانيان سياسي سابق شيلي خواستار ديدار رسمي از يك پايگاه دريايي شدند كه در گذشته اردوگاه زندانيان بود. اين پايگاه در جزيره اي دور افتاده در شيلي واقع شده است. گروه زندانيان سياسي سابق تلاش مي كرد تا در ۱۱ سپتامبر گذشته يعني سي امين سالگرد كودتا ي نظامي پينوشه از اين پايگاه ديدن كند، اما نيروي دريايي مخالفت مي كرد. بكلت در اقدامي هوشمندانه دو طرف را كنار هم نشاند و آنها توافق كردند كه در ماه نوامبر اين سفر انجام شود.
مركز نظرسنجي و مطالعات افكار شيلي در نظرسنجي كه ماه سپتامبر انجام داد از مردم شيلي خواست ۵ سياستمداري كه دورنماي روشني دارند به ترتيب مشخص كنند. نتايج اين نظرسنجي نشان مي دهد كه از نظر ۳۴ درصد از مردم شيلي بكلت اولين نام اين فهرست پنج نفره است.
در نظام سياسي شيلي، ارتش قدرت زيادي دارد و وزير دفاع در هزينه هاي دفاعي و نظامي حرف اول را مي زند. براساس قانون اساسي كه در دوران پينوشه نوشته شده است نيروهاي مسلح چهار كرسي در سنا دارند كه انتخابي نيست. رئيس جمهور قدرت عزل فرماندهان كل را ندارد و اين فرماندهان بخشي از شوراي امنيتي هستند كه قدرت رئيس جمهور را محدود مي كند. بودجه نظامي كه يارانه فراواني از شركت دولتي مس شيلي دريافت مي كند دور از دسترس كنگره و مديران دولتي است.
بكلت از اين وضعيت دفاع مي كند و مي گويد: يك كشور را نمي توان بي دفاع گذاشت چون نمي توان در موقع نياز به يك باره نيروي دفاعي را جمع كرد. امروز كه ما در دوران صلح هستيم هم بايد به فكر اين نيرو باشيم چون دفاع و توان دفاعي باعث بازدارندگي مي شود.
بودجه نظامي امسال شيلي ۳/۱ درصد توليد ناخالص داخلي اين كشور است. براساس پيش بيني ها توليد ناخالص داخلي شيلي نزديك به ۶۵ ميليارد دلار است.
برخي مي گويند بودجه نظامي شيلي بسيار بيشتر از اكثر همسايگان اين كشور است. اما بكلت اين انتقاد را رد مي كند و مي گويد هر كشور شيوه متفاوتي براي تخمين بودجه نظامي خود دارد.
خبرگزاري رويتر
ترجمه: نيلوفر قديري

گزارش
ناتو در افغانستان
000064.jpg

شوراي امنيت سازمان ملل هفته گذشته به اتفاق آرا گسترش حوزه مأموريت نيروهاي سازمان پيمان آتلانتيك شمالي(ناتو) را از كابل به سراسر افغانستان تأييد كرد. مشاركت و حضور ناتو در افغانستان تحولي در اين سازمان است كه بعد از جنگ جهاني دوم براي مقابله با تهديد شوروي ايجاد شد. اكنون نيروهاي نظامي اين سازمان در چارچوب يك مأموريت صلح باني به تقويت و تحكيم امنيت در افغانستان كمك مي كنند. بسياري از كارشناسان مي گويند افزايش شمار نيروهاي صلح بان ناتو در افغانستان تا چند ماه آينده روي نخواهد داد.
نيروي كمك به امنيت در افغانستان موسوم به ايساف كه نيرويي بين المللي تحت فرماندهي سازمان ملل است ۵۵۰۰ نيرو در كابل و اطراف آن دارد. ناتو در ۱۱ اوت (۲۰ مرداد) كنترل حفظ امنيت و صلح باني را از ايساف تحويل گرفت و به نظام فرماندهي دوره اي ميان تك تك كشورهاي عضو پايان داد. صلحبانان، دولت انتقالي افغانستان را حمايت و حفاظت مي كنند. دسترسي دولت مركزي به خارج از پايتخت محدود است. بخش عمده افغانستان هنوز در كنترل شبه نظاميان منطقه اي است و اوضاع امنيتي در بعضي استان ها طي يك سال گذشته وخيم تر شده است. بزرگترين تهديد موجود اكنون از ناحيه مردان مسلح طالبان و حملات سنگين و گاه به گاه آنها احساس مي شود.
اكنون ۱۱ هزار و ۵۰۰ نيروي نظامي در قالب يك ائتلاف به رهبري آمريكا در افغانستان مستقر هستند كه كار آنها تعقيب تروريست هاست و در مأموريت صلحباني در اين كشور شركت ندارند.
آمريكايي ها دو تيم از چهار تيم بازسازي موقت مستقر در شهرهاي افغانستان را اداره مي كنند. اين واحدهاي نظامي- غيرنظامي كوچك (كه در مجموع شايد ۱۰۰ تا ۲۰۰ نيرو داشته باشند) در كار بازسازي و تأمين امنيت براي گروههاي امداد بين المللي مشاركت دارند. آمريكا ديگر كشورها را نيز براي به عهده گرفتن فرماندهي اين تيم ها تشويق مي كند. يكي از عواملي كه موجب گسترش حوزه فعاليت ايساف شد فراهم كردن زمينه براي ديگر كشورها به ويژه آلمان براي حضور در اين تيم ها در سراسر افغانستان بود.
دولت آلمان گفته است كه قصد دارد نزديك به ۴۵۰ نيروي صلحبان به قندوز در شمال كابل اعزام كند. ناتو اكنون مشغول ارزيابي شرايط در ديگر نقاط افغانستان براي استقرار نيروي بيشتر در آنجاست.
اما هنوز هيچيك از اعضاء براي اعزام نيروي بيشتر پيشقدم نشده اند. به دليل كندي اين روند، ناظران امور افغانستان مي گويند حداقل تا بهار آينده شمار نيروهاي ايساف افزايش نمي يابد. نخستين انتخابات سراسري افغانستان در ژوئن سال ۲۰۰۴ برگزار مي شود.
اما چرا قندوز به عنوان اولين شهر براي گسترش حضور ايساف انتخاب شد؟ يك تيم بازسازي موقتي اكنون در قندوز مستقر است و اوضاع امنيتي در اين شهر باثبات تر از ديگر نقاط كشور است. مقامات ناتو مي گويند پيش از استقرار ايساف در مناطق خطرناك تر و شهرهاي ديگر افغانستان تمهيدات بيشتري مورد نياز است، به ويژه در جنوب و شرق كشور كه درگيري هايي از سوي طالبان مشاهده شده است. از ۳۲ استان افغانستان ۱۶ استان مناطق پرخطر براي حضور نيروهاي ايساف شناخته شده اند و پنج استان شاهد درگيري هاي جدي جناحي و قومي بوده اند. تنها هشت استان از جمله قندوز از شرايط امنيتي مناسبي برخوردارند.
تمايل ناتو براي فرماندهي ايساف نقطه عطفي است در تاريخ اين اتحاد نظامي ۵۴ ساله زيرا اين نخستين مأموريت ناتو خارج از اروپا و آتلانتيك است. اكنون كه شوروي وجود ندارد كه تهديدي داشته باشد و اروپا تقريباً در صلح به سر مي برد، ناتو در جستجوي راههايي براي حفظ جايگاه و موضوعيت خود در دنياي بعد از جنگ سرد است. بعد از حملات ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱، اعضاي ناتو تصميم گرفته اند كه اين ائتلاف را به سازماني فعال تر و انعطاف پذيرتر با ظرفيت مداخله در درگيري هاي كوچك، مبارزه با تروريسم و گسترش سلاح هاي كشتار جمعي و انجام مأموريت هاي صلحباني و حمايت هاي بيشتر دوستانه در داخل و خارج اروپا تبديل كنند.
حضور و فرماندهي ناتو در مأموريت هاي صلحباني در بوسني و كوزوو بخشي از اين تغيير وضعيت است. در اكتبر گذشته، ناتو اعلام كرد كه نخستين نيروي «واكنش سريع» خود را تشكيل داده است. نيروي واكنش ناتو طبق برنامه ريزي هاي كنوني ۲۰ هزار سرباز دارد. قوانين دقيق و تفصيلي آن هنوز مشخص نشده است. اما كارشناسان مي گويند اين نيرو تنها با حمايت شوراي امنيت سازمان ملل مستقر مي شود.
ناتو در عراق هم به صورت غيرمستقيم مشاركت دارد و پشتيباني لجستيك و فني در اختيار لهستاني ها قرار مي دهد. لهستان اكنون يك نيروي نظامي چند مليتي را در جنوب بغداد هدايت مي كند. در سال آينده اسپانيا با حمايت و پشتيباني ناتو فرماندهي اين نيرو را از لهستان تحويل مي گيرد.
برخي ژنرال هاي سابق آمريكا از ناتو خواسته اند به عنوان يك سازمان پوشش صلحباني در عراق را زير چتر خود بگيرد. اين تلاشي است براي بين المللي كردن اشغال عراق. اما هنوز درخواست رسمي از ناتو براي مشاركت در عراق مطرح نشده است.
برخي مي پرسند كه آيا ناتو منابع كافي براي انجام همه اين مأموريت هاي جديد را دارد؟ اين كار براي ناتو چندان آسان و بدون مشكل نيست. اكثر كشورهاي عضو ناتو بودجه نظامي اندكي دارند و در بسياري از موارد هزينه هاي نظامي خود را كاهش مي دهند. تنها بعضي از اعضا همچون فرانسه، آلمان، انگليس، تركيه و لهستان ظرفيت اعزام نيروي قابل ملاحظه را دارند و كشورهايي چون لهستان و تركيه براي انجام اين كار كمك مالي طلب مي كنند. حضور در بالكان كه نزديك به ۴۰ هزار نفر از نيروي ناتو را به كار گرفته، ظرفيت اين سازمان را محدود كرده است. جورج رابرتسون دبيركل ناتو اخيراً در يك سخنراني گفت: توجه ناتو اكنون معطوف به افغانستان است و مي خواهد كه اين مأموريت را به درستي انجام دهد. تغيير وضعيت ناتو با مقاومت هايي از درون اين سازمان همراه است. اكنون در ميان اروپايي ها بحثي درباره ميزان منابعي كه بايد به نيروي واكنش سريع جديد اروپا اختصاص داده شود وجود دارد. اين نيروي ۶۰ هزار نفري مستقل از ناتو و آمريكا خواهد بود. تبديل كردن اين نيرو به محور سياست هاي امنيتي اتحاديه اروپا از حمايت چنداني در ميان اروپايي ها برخوردار نيست. اما اگر انگليس، قوي ترين پشتيبان ناتو در اروپا تصميم بگيرد از تشكيل نيروي واكنش سريع اروپا حمايت كند، وضعيت فرق خواهد كرد.
شوراي روابط خارجي آمريكا
ترجمه:اردلان متين

نشرسياست
درهامبورگ
اشتباه مرگبار -۴

عباس لقماني
سرويس امنيتي آلمان از طريق سرويس امنيتي تركيه مطلع شد كه «محمد حيدر» كارهاي مشكوكي با سوءاستفاده از يك دفتر مسافرتي مي كند.
به گفته ماموران امنيتي ،تركيه كساني را كه «محمد حيدر» جذب كرده بود از فرودگاههاي استانبول و آنكارا به افغانستان گسيل مي شدند.
اداره ضدجاسوسي آلمان در ابتدا تصور مي كرد كه او سركرده باندي براي جابجايي پناهندگان به اروپاست.پس از آن كه او زيادتر تحت نظر گرفته شد، تازه آلمانها متوجه شدند كه او خلافكار نيست بلكه يك مسلمان متعصب است كه زياد هم به مسجد القدس آلمان رفت و آمد دارد.
او در آن مسجد با افتخار از آشنايي اش با بن لادن صحبت مي كرد و به جواناني كه سخنانش را گوش مي كردند يادآوري مي كرد كه آنها وظيفه دارند در راه رسيدن به آرمانهاي اسلامي با مجاهدين افغان همكاري كنند. او حتي از كساني كه براي آموزش به افغانستان رفته بودند با غرور تمام نام مي برد.
او با افتخار از مجاهدتهايش در افغانستان و بوسني ياد مي كرد و نبردهايش در كنار مجاهدين افغان را توضيح مي داد.
براي سرويس امنيتي آلمان سخنان شخصي مثل محمد حيدر چندان مهم نبود آنها افراد زيادي مثل او را مي شناختند كه از اين سخنان زياد مي گفتند و در مساجد به اين وسيله مي خواستند خود را مهم جلوه دهند ولي آنها در سال ۱۹۹۸ سرنخي بدست آورند كه ايتاليايي ها به آنها نشان داده بودند و از آن زمان تصميم گرفتند محمد حيدر را زيادتر تحت نظر قرار دهند. در تورين (ايتاليا) چند نفر دستگير شده بودند كه به گفته مقامات ايتاليايي در بازجويي ها اعتراف كرده بودند كه قصد سوءقصد به منافع آمريكا در اروپا را داشتند. در آپارتمان اين افراد اسلحه ها و مهمات زيادي پيدا شده بود و علاوه بر آن كلاه گيس ها ، ريش هاي مصنوعي و يك دفتر يادداشت هم بدست آمد .در اين دفتر تلفن، شماره تلفن همراه محمد حيدر و آ درس اوديده مي شد و در كنار آدرس اسمي او يادداشت شده بود: ابوالحسن . مأموران آلماني به سرعت فهميدند كه محمدحيدر پسري به نام حسن دارد و مقصود از ابوالحسن پدر حسن است كه همان محمد حيدر است.
000066.jpg

ماموران اداره اصلي ضدجاسوسي آلمان در كلن حالا بايد در كارهايشان تجديدنظر مي كردند- حداقل حالا روشن شده بود كه اين شخص به اصطلاح آنها «ياوه سرا» چندان هم ياوه سرايي نمي كرده است به همين دليل تصميم گرفته شد او دقيقا تحت نظر گرفته شود.
آنها نام اين عمليات را «نوازش» ناميدند كه تا حدودي نام مسخره اي بود. محمد حيدر ۱۴۰ كيلو وزن داشت و قدش تقريبا ۲ متر بود. براي تحت نظر گرفتن او ماموران تمام امكانات خود را به كار گرفتند. جاسوسان ،محيطي را كه او در آنجا رفت و آمد مي كرد بازجويي مي كردند و «برادر حيدر» را، «نامي كه او را در مسجد اينگونه مي شناختند» آنقدر به دقت زير نظر مي گرفتند كه هر گاه او گوشي تلفن را برمي داشت تلفنهاي مركز جاسوسي آلمان به صدا درمي آمد و گفتگوها را مي شنيد.
در ۳۱ ژانويه ۱۹۹۹ شخصي به «محمد حيدر» به نام «مروان» زنگ زد. «مروان» حال «محمد حيدر» را پرسيد و بعد از احوالپرسي حال ديگر برادران را نيز جويا شد. تلفن كننده از بيكاري خودش صحبت كرد و اينكه تمايل دارد كار تازه اي را شروع كند، كاري كه هزينه آن را دولت بايد بپردازد. مروان از تحصيلش در بن صحبت كرد و محمد حيدر از او خواست در آينده اي نزديك به هامبورگ بيايد. مروان قول داد كه پس از پايان امتحانش به هامبورگ نقل مكان كند. اين تلفن كه به نظر چندان مهم به نظر نمي آمد، ماموران امنيتي آلمان را واداشت تا شماره تلفن كننده را پيدا كنند. آنها متوجه شدند كه اين تلفن از يك تلفن همراه در «بن» به محمد حيدر شده است كه اين تلفن در امارات متحده عربي به ثبت رسيده است. ماموران امنيتي آلمان اين تلفن را در آن هنگام آن قدر جدي گرفتند كه بلافاصله آن را به ماموران سيا اطلاع دادند.
از بهار سال ۱۹۹۹ در مدارك سيا نام مروان ديده مي شود. مرواني كه دانشجو در آلمان و شهروند امارات متحده عربي است و به عنوان رابطي بين محمد صدر و مامون از او نام برده مي شود. اين مروان همان كسي است كه در سال بعد بوئينگ را مستقيماً به ساختمان تجارت جهاني كوبيد. در همين حال مأموران امنيتي آلمان «عمليات نوازش» را ادامه مي دهند و متوجه مي شوند كه محمد حيدر با شماره تلفني در هامبورگ تماس مي گيرد. شماره تلفن يك خوابگاه دانشجويان عرب در خيابان ماربن- شماره ۵۴ است. اين تلفن به نام شخصي به اسم «سعيد بهاجي» است. يك آلماني متولد مراكش و دانشجوي الكتروتكنيك در هامبورگ، در اين خانه به غير از او يك جوان مصري به نام «محمد عطا» كه دانشجوي رشته نقشه كشي شهريست و شخص ديگري به اسم «رمزي بن الشيب» كه يمني و دانشجوي پاره وقت است نيز زندگي مي كند. ادامه دارد

|  ادبيات  |   اقتصاد  |   جهان  |   سياست  |   فرهنگ   |   ورزش  |
|  هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |