دوشنبه ۵ آبان ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۲۰۷
يادداشت
روايت خصوصي سازي
دكتر ناصر خادم آدم
جريانات اجتماعي و اقتصادي براساس مكانيزمي تحقق مي يابد كه سياست هاي دولت هدايت  كننده و افراد جامعه مجريان و منتفع شوندگان آن هستند. حال از نظر حقوقي ممكن است در ساختاري، برنامه ريزي، مالكيت و اجراي تمام يا سهمي از فعاليت هاي فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي را دولت در انحصار بگيرد. نمونه  هاي آن از نظام هاي برنامه ريزي متمركز تا درجات تلفيقي و نسبت هاي مختلف تركيب دولتي- خصوصي ديده مي شود.
تجربه جهاني نشان داده است كه اقتصاد دولتي ناكارآمد است و اين فرضيه رايج است كه «دولت تاجر خوبي نيست» كارگزاران دولتي معمولاً و حداكثر تا سطح رفع تكليف در محدوده وظايف اجرايي تعريف شده انجام وظيفه مي كنند. زمينه هاي محرك انگيزشي براي آنها كمرنگ است. اغلب با نقصان كميت و كيفيت كاري مواجه اند.
نهايتاً انتظار عملكرد بهينه از اقتصاد دولتي نمي توان داشت. در چنين نظامي فرايند رقابت در بخش دولتي كند است. نسبت هاي هزينه- درآمد در اجزاء اقتصاد نامتعادل مي باشد. در نتيجه دولت زيرفشار هزينه هاي ثابت و ناكارآمد قرار مي گيرد. در چنين شرايطي بطور نسبي سطح رفاه اجتماعي پائين خواهد بود.
در كشور هاي پيشرفته بر فلسفه هر چه كوچك تركردن ساختار دولت تاكيد مي شود و به نحوه چگونگي تحرك اجتماعي در راستاي مشاركت فعالانه تر هيات اجتماع در جريان توسعه توجه دارند.
خصوصي سازي به مفهوم آزادسازي و انتقال مديريت و تنظيم و توزيع عوامل توليد به اشخاص حقيقي و ساختار حقوقي غيردولتي است. برآن اساس قدرت تصميم گيري نشأت گرفته از سياست هاي انگيزشي افزايش خواهد يافت. از ثمره آن آهنگ توسعه سرعت مي يابد. طبيعتاً افزايش درآمد و رفاه اجتماعي را از نتيجه اش مي توان انتظار داشت.
در شرايط موجود كشور، بسياري از فعاليت ها بدون توجيه زير سلطه دستگاه ديواني، مديريت مي شود. اين ساختار يكي از موانع بهبود كارآيي و عملكرد مثبت دولت بوده و محدودكننده امكان مشاركت افراد جامعه در فرايند توسعه و سد راه افزايش شاخص هاي رفاهي است.
جريان خصوصي سازي به مفهوم انتقال عوامل توليد از بخش عمومي به ساختار خصوصي بايد داراي ضوابط و مقرراتي باشد كه نه تنها محرك قدرت مولد مديريت، نيرو، سرمايه  انساني و استفاده مطلوب از عوامل توليد شود، بلكه بافت آن با آهنگ توسعه، اهداف و منافع ملي هماهنگ بوده و در آن راستا حركت كند. تحت اين روايت، خصوصي سازي، فروش و رهاكردن نامسئولانه نهادها و واحدهاي بخش عمومي نمي تواند باشد. با اين تعبير جريان خصوصي سازي بايد بطور منسجم تحقق پيدا نمايد. «برنامه ويژه» مي خواهد، طراحي الگويي را مي طلبد كه معماري درازمدتي را تصوير نمايد. خصوصي سازي بايد قدرت مولد جريان اقتصاد را افزايش دهد. براي ايجاد مكانيزم انتقال نهادهاي اقتصادي از بخش عمومي به خصوصي، پيش شرط هايي ضرورت دارد:
شرط اول اقدام به فضاسازي فرهنگي است. به اين فلسفه بايد توجه داشت كه يكي از عوامل تاثير گذار و ارتقاء دهنده رفاه اجتماعي مشاركت هرچه بيشتر افراد جامعه در جريانهاي اجتماعي و اقتصادي است. اينكه درخواست كنندگان نيازهاي منابع اجتماعي و اقتصادي بايد به عنوان عوامل تقويت كننده شاخص هاي رفاه اجتماعي عمل كنند. با اين تصوير تفكر مديريت بخش خصوصي ضمن دستيابي به بهينه كردن درآمد، بايد منافع ملي را در گروه اهداف مقدم قرار دهند. در عين حال به وجود آوردن چنين فضايي در اجتماع، تنها وسيله ترويج و انعكاس ديدگاههاي اخلاقي كاربرد عملي بهينه نخواهد داشت، بلكه نيازمند تحول در بافت سياست هاي اجتماعي و اقتصادي است.
سياست ها هدايت كننده و جهت دهنده رفتاري افراد جامعه در انتخاب نوع فعاليت مي باشند. سياست هاي موجود اقتصادي ضرورتاً در جهت اهداف نبوده، اكثراً ضد فرايند هاي توليدي و مشوق جريانهاي دلالي است. بنابراين تحول در ساختار تدابير حاكم ضروري است تا بتوان با كمك امواج انگيزشي، عوامل توليد و در راس آن سرمايه انساني را به طرف اقتصاد مولد رهنمون شد.
پيش شرط ديگر، ايجاد شبكه پژوهشي است. اگر قرار باشد كه واحدهاي توليدي و نهادها در فرايند خصوصي سازي حفظ، كارايي آنها بهبود يافته و با آهنگ توسعه هماهنگ شوند. هر اقدامي يابد با استفاده از نتايج يافته هاي پژوهشي تحقق پذيرد. خصوصي سازي زماني مي تواند با موفقيت توأم باشد كه فرايند آن، از نقطه مبدأ تا هدف نهايي، مورد تاييد سند يافته هاي تحليلي- توجيهي قرار گيرد.
طيف پژوهشي در اين زمينه دامنه وسيعي را شامل مي شود. يافته هاي آن بايد دقيق، ظريف و روشنگر نحوه و ترتب مراحل خصوصي سازي شود. در حقيقت لازم است كه واحد ها، نهادها و بخش هاي مورد نظر در طيف اهميت و اولويت در برنامه هاي زمانبندي انضباط داد. شرايط و نحوه واگذاري آنها را مورد تجسس قرار داد. مقررات نظارت بر ساختارهاي واگذار شده را با هدف حفظ و تقويت توانمندي اقتصاد ملي تنظيم نمود؛ و به هر حال سرنوشت نهايي هر عنصر واگذار شده را در ارتباط با هدف توسعه قبل از شروع به اجرا مورد آينده نگري قرار داد. نهايتاً پس از روشن شدن و تاييد تصوير نهايي است كه، زمان آغاز عمل فرا مي رسد.
نكته ديگر آنكه، طبيعتاً سياست هاي خصوصي سازي بايد تحت ساختار منسجم و متمركز زير نظارت اجرايي قرار داشته باشد تا فرصت پاسخگويي به هماهنگي اجزاء آن در ارتباط با اهداف ملي فراهم آيد. اين باور مورد تاييد نيست كه هر سازماني بتواند با موفقيت بطور مجزا و بدون توجه به اهداف توسعه، خصوصي سازي را سليقه پردازي كند.
بهينه است كه هر عنصر اجتماعي- اقتصادي پيشنهادي براي خصوصي سازي مورد آزمايش و بررسي قرار گيرد. نقصان تركيب عوامل توليدش شناسايي و طرح اصلاح ساختاري آن به بررسي گذاشته شود. پس از احياء و توجيه آمادگي در زمينه مثبت عملكردي، چراغ سبز واگذاري آن داده شود.
به نظر مي رسد كه قوانين موجود، انضباط و جامعيت كافي براي برقراري جريان خصوصي سازي را تحت پيش فرض هايي كه داده شد، از نظر حقوقي نداشته باشد، پس شرط مقدم، بررسي و بازنگري در قوانين و مقررات موجود و اصلاح و تدوين مواد حقوقي جايگزين است به نحوي كه پس از تاييد، تصويب و اخذ مجوز قانوني، قادر باشد نقش هدايت كننده ساز و كار خصوصي سازي را ايفا نمايد.

خصوصي سازي كارا : اقتصاد مولد
تبادل انديشه كارشناسي دكتر ناصر خادم آدم با سيد احمد ميرمطهري
خصوصي سازي يكي از مباحث جذاب و مطرح روز در اقتصاد ايران است. اين واژه الهام بخش آزادي در تصميم گيري و مديريت بر فرايندهاي اقتصادي يعني آزاد كردن اقتصاد از اسارت اجرايي ديوانسالاري است.
000028.jpg

در عين حال خصوصي سازي پشت كردن به سياست هاي دولت نبوده، بلكه بايد در چارچوب اهداف و منافع ملي شكل پيدا كند. انتقال اجزاء ساختار دولتي به خصوصي و تعيين اولويت ها و اندازه زمانبندي شده آن، برنامه اي درازمدت خواهد بود كه همراه با تحولات در سياست هاي اجتماعي و اقتصادي مي تواند تحقق پيدا كند. فلسفه خصوصي سازي، شرايط موجود، ايده هاي چگونگي دستيابي به فرايند آن، موضوع بحثي كارشناسي است كه متن آن در ذيل به معرض قضاوت خوانندگان گذاشته مي شود.
* ناصر خادم آدم: اگر موافق باشيد در ابتدا تعريفي از خصوصي سازي و مفهوم آن بفرماييد و اين كه اصولاً آن چيزي كه به عنوان خصوصي سازي مطرح است آيا مصداق واقعي اين عبارت است و يا در تقابل با دولتي سازي قرار مي گيرد؟ و به طور كلي چه برداشتي بايد از اين مقوله داشت تا تفاهم و درك مشترك ايجاد شود؟
- سيد احمد مير مطهري: من از چند منظر بايد به اين موضوع بپردازم. اول رابطه اي كه بين حجم شركت هاي دولتي و فعاليت هاي آنها با توليد ناخالص داخلي وجود دارد، كه اين نشان مي دهد تا چه حد شركت هاي دولتي توانسته اند سهم بيشتري در توليد ناخالص داخلي كشور برعهده بگيرند. اين مطلب به اين مفهوم است كه مشكل اين نيست كه دولت در فعاليت هاي اقتصادي دخالت داشته باشد، مشكل از جايي شروع مي شود كه اين اندازه از حد مناسب خودش در مقايسه با ساير كشورهاي مشابه يا هم وزن ايران خارج شود و وقتي كه اين اتفاق بيفتد، نشان مي دهد كه ما بيشتر از آنچه كه به سمت فعاليت هاي اقتصادي كه ارتباطي با حاكميت دولت ندارد برويم،بيشتر در بطن فعاليت هاي دولت متمركز شده ايم.
* آيا عوامل توليدي موجود يبشتر بايد در دسترس بخش خصوصي باشد و عوامل توليدكننده آن- در واقع مالكيت هاي خصوصي- مديريت عوامل توليد را در دست داشته باشند؟ در رابطه با بخش دولتي و حركت نيروي انساني براي مشاركت در جريان توليد هم در حد امكان توضيح بفرماييد.
- از اين منظر اگر بخواهيم نگاه بكنيم بايد ببينيم كه چرا ما مبادرت به خصوصي سازي مي كنيم. ظاهراً اين طور استنباط مي شود كه ما براي فعاليت هاي اقتصادي كه در هر كشور وجود دارد احتياج به انباشت سرمايه و پس انداز داريم كه با اين انباشت ثروت، سرمايه گذاري هايي صورت مي گيرد و اين پس اندازها به جريان مي افتد و در نتيجه كار و فعاليت اقتصادي ايجاد مي شود. وقتي كه حجم پس اندازهاي عمومي و پس اندازهاي خصوصي در كشور كم است، در نتيجه مشاركت دولت در فعاليت هاي اقتصادي افزايش پيدا مي كند. آن هم فارغ  از توليد ناخالص داخلي و نظاير آن.
در امتداد اين قضيه سهم دولت در فعاليت هاي اقتصادي آنقدر افزايش پيدا مي كند كه عرصه را بربخش خصوصي تنگ مي كند. به طوري كه اين به صورت يك عادت براي بخش دولتي در مي آيد كه در همه جا مثل يك رقيب مي خواهد با بخش خصوصي برخورد كند. به تبع اين مسأله، بحث خصوصي سازي پيش مي آيد كه در حال حاضر با اين روندي كه طي مي كنيم در نهايت نمي توانيم به خواسته هاي مورد نظر در اقتصاد ملي كه ايجاد كار و فعاليت براي همه آحاد كشور است پاسخ دهيم. چون بودجه هاي سنواتي پاسخگو نيستند. در چنين شرايطي است كه موضوع خصوصي سازي مطرح مي شود. در واقع عدم رشد بخش خصوصي به هر دليل كه بوده و رشد بيش از حد بخش دولتي به هر علتي كه بوده، موجباتي را فراهم مي كند كه استمرار آن وضع، از نظر ايجاد كار و فعاليت در كشور متوقف و يا محدود مي شود و بنابراين براي اين كه عرصه براي فعالان بخش خصوصي باز شود، خصوصي سازي اتفاق مي افتد كه اين مشكلات را حل كند. در هر يك از بخشهاي خصوصي يا دولتي ديدگاهها كاملاً متفاوت است.
* مايلم به اين نكته بيشتر تأكيد كنم، از اين نظر كه افكار عمومي بيشتر متوجه اين جريان شود. آيا اين طور نيست كه فعاليتهاي اقتصادي هر چقدر بيشتر دولتي باشد نشانگر يك برنامه ريزي متمركز است؟ يعني همه عوامل توليد در دست دولت است، در حالي كه خود اين مسأله ضدانگيزه است و به تبع آن حجم كار دولت بالا مي رود. بحث بر سر تقسيم نسبت فعاليت ها نيست كه چه كاري در دست چه كسي باشد. بحث درباره مشاركت دادن عوامل توليد است با عوامل انگيزشي كه در دست مردم است. يكي از انتقادهايي كه به برنامه ريزي متمركز مي شده اين مسأله است كه آن عامل انگيزشي ضعيف شده و به هر حال عملكردها هم در حد نازلي بوده. هدف فعلي اين است كه هر چقدر ممكن است، حجم دولت كوچك شود و كارها در دست افراد قرار بگيرد.
ما در اينجا فقط مسأله سرمايه انساني را نمي بينيم بلكه كل عوامل را مي بينيم. به هر حال بخش خصوصي بايد به سمتي كه عوامل توليد بيشتري را مديريت كند جهت داده شود. نظرتان را راجع به اين مسأله مي خواستم بدانم.
- موافقم به اين دليل كه در فعاليت هاي خصوصي آن انگيزه هايي كه براي فعالان اين بخش وجود دارد، كاستن از هزينه ها، افزايش سود و بهبود بهره وري و مديريت است. در حالي كه از منظر دولت موضوع كاستن از هزينه ها، چون منافع اجتماعي را در نظر مي گيرند، ممكن است مدنظر نباشد و هدفهايي را كه يك شركت دولتي تعقيب مي كند، با هدفهايي كه يك شركت خصوصي تعقيب مي كند، كاملاً متفاوت است. يعني در اينجا يك نكته ظريفي وجود دارد كه اول بايد آن را با هم حل و فصل كنيم. دخالت دولت ها در نبود بخش خصوصي و آن وظايفي كه بر عهده دارند موجب ايجاد شرايطي شده كه بعداً دست به خصوصي سازي بزنيم، يا اين كه برعكس شرايطي كه از نظر پس انداز و انباشت ثروت و غيره وجود داشته باعث شده كه رشدي در بخش خصوصي به وجود نيايد و دولت جانشين آن شود.
* در هر كشوري اين مسأله كاملاً متفاوت است. سياست هايي كه از طرف دستگاههاي دولتي اعمال شده تا فعاليت هاي اقتصادي به چه جهتي حركت كند و سياست هايي كه باعث شده اين فعاليتها در آن جهت حركت داده شود. اين سياست ها كه ممكن است اقتصادي، اجتماعي و يا برنامه اي باشند به اين كه چه چيزي در دست چه كسي باشد جهت مي دهند. در هر كشوري، در حقيقت وقتي اين فعاليت ها دولتي بوده، مردم نيامدند و يا ضرورتي نديدند كه آن را نفي كنند. آن سياست ها بوده كه تعيين كرده كه چه چيزهايي در دست دولت باشد. ولي بحث ما در اين محدوده نيست. بحث ما در فلسفه خود خصوصي سازي است. مسأله اين نيست كه خصوصي سازي خوب است يا بد است. سؤال اين است كه در فلسفه خصوصي سازي چه ويژگي هايي براي اقتصاد مطرح شده است؟
- بهينه شدن فعاليت هاي اقتصادي، كارا شدن فعاليت ها است. استفاده از امكانات و منابعي كه در اختيار فعالان اقتصادي از اين طريق قرار گرفته يعني حجم سرمايه اي كه در اختيار بخش خصوصي قرار مي گيرد. با آن ملاحظاتي كه بخش خصوصي دارد كه سعي مي كند هزينه ها را كاهش و سود را افزايش دهد، نيروي انساني را در حد بهينه نگه دارد و سعي مي كند كه كيفيت كالا را بهتر كند. كميت براي آن خيلي  مسأله مهمي نيست بلكه كيفيت اهميت ويژه اي دارد. اين فلسفه يعني فلسفه اداره فعاليت ها در حالت خصوصي، كه به اين سمت كشانده شده است. ولي در عمل چگونه است؟
000024.jpg

در عمل اين طور است كه دولت ها بر روي يكسري از فعاليت هاي اقتصادي دست مي گذارند. بعداً متوجه مي شوند كه اين فعاليت اقتصادي كه بر روي آن دست گذاشته اند، آن آثار و نتايجي كه به دنبال آن بودند به طور مثال ايجاد رقابت بهبود سرمايه گذاري ها و يا بهبود شرايط آن واحد توليدي، از دست رفته و حالا مي خواهند از قيد آن راحت شوند و آن را به بخش خصوصي واگذار مي كنند، ولي به شرطي كه در خدمت اقتصاد ملي هم قرار بگيرد، يعني ما چگونگي ايجاد آن را هم در كشورهاي مختلف بايد ببينيم.
* به عقيده شما تركيب ساختار اقتصادي كشور از نظر بخش خصوصي و دولتي در ايران به چه ترتيب است؟
- آمارهايي كه وجود دارد، نشان مي دهد كه تعداد شركت هاي دولتي بعد از انقلاب افزايش پيدا كرده و بخشي از آنها در شركت هاي نسل اول است. بخش بزرگي از اينها در شركت هاي دولتي نسل دوم و سوم است. يعني تعداد شركتهاي دولتي از ۱۷۵ شركت به ۵۰۰ شركت اصلي رسيده است آن هم در نسل اول شركتهاي نسل دوم نيز به اين معني است كه شركت هاي دولتي خودشان سرمايه گذاري مي كنند و يك تعداد شركت ديگر ايجاد مي كنند و شركتهاي نسل دوم نيز سرمايه گذاري مي كنند براي شركت هاي نسل سوم كه اين بالغ بر ۲۵۰۰ شركت مي شود. از طرفي ميزان استفاده اي كه شركت هاي دولتي در بودجه هاي سنواتي مي كنند تقريباً در يك دهه گذشته از ۵۰ درصد به ۶۷ درصد افزايش پيدا كرده است. ميزان بدهي هاي اين شركت ها به نظام بانكي افزايش چشمگيري پيدا كرده و از طرف ديگر بهره وري اين دسته از شركت ها در مقايسه با فعاليت هاي اقتصادي مشابه خودشان بسيار كم است. يعني اگر تمام اينها را در نظر بگيريم، عددهايي وجود دارد كه گاهي اوقات صحبت از نرخ بازده ۵ درصد است و اگر شما يك فعاليت بزرگ نفتي را از اينها كم كنيد، اين ميزان بازدهي سقوط بيشتري مي كند، يا اگر بانك ها را از اين شركتها خارج كنيد، ممكن است كه وضعيت بهبود پيدا كند، يعني حضور بانك ها شرايط را بدتر كرده تا اين كه بهتر كند. آمارها نشان مي دهد كه سهم بخش دولتي در اقتصاد ايران به اندازه مناسبي نيست، اين را بايد تراشيد و به حد مناسب آن درآورد.
* سؤال من بيشتر در مورد تركيب فرآيند توليدي است. در آن جهت شما چه نظري داريد؟
- به نسبت اكثريت غالب، فعاليت هاي توليدي ما متعلق به شركتهاي دولتي است.
* در هر صورت در هر كشوري حتي در كشورهاي پيشرفته هم بيشتر واحدهاي صنعتي مادر بر اساس تعاريفي از جمله حمايت از منافع ملي مي بايست در بخش دولتي باقي بمانند. در مقطع فعلي، چه بخش هايي را بايد به بخش خصوصي واگذار كرد و يا چه بخشهايي بايد عمومي و در سطح مديريت دولت باقي بمانند؟
- يكي از كاستي هايي كه در مورد خصوصي سازي ظرف ۱۰ يا ۱۲ سال گذشته اتفاق افتاده، اين بوده است كه وقتي ما تصميم گرفتيم. يك شركتي را خصوصي كنيم، اول بررسي نكرديم كه ما به چه دليل مي خواهيم اين شركت را خصوصي كنيم، فقط به صرف اينكه مالكيت آن متعلق به دولت است، به اين سمت رفتيم.
در حالي كه اگر يك برداشت اقتصادي پيدا مي كرديم كه آيا اين شركت مشكلاتي در نحوه قيمت گذاري كالاها يا خدماتش دارد؟ آيا ايرادي در حجم سرمايه گذاري آن به چشم مي خورد؟ يا اينكه فرض كنيد، اصلاح ساختار نيروي انساني آن براي ما مهم است، اگر دست به خصوصي سازي زديم، برآيند اين كار در بهبود نيروي انساني يا ساختار سرمايه گذاري آن و يا حتي اصلاح قيمت هاي آن چيست؟
ما به اينها توجه نكرده ايم. به صرف اينكه مالكيت آن متعلق به دولت است، دست به اين كار زده ايم. در نتيجه نتوانستيم كه در اين برنامه موفق شويم. گاهي اوقات به شتاب پيش رفتيم و در عرض مدت زمان كوتاهي، تعداد زيادي شركت را خصوصي كرديم. گاهي اوقات هم از شدت كندي كار نتوانستيم در طول سال بيشتر از چند شركت را خصوصي كنيم.
اين كارنامه اي براي خصوصي سازي است و اين كارنامه نشان مي دهد كه ما در حال حاضر برداشت دقيقي نداريم. فرض كنيد، قصد داريم كه هواپيمايي كشور را خصوصي كنيم، زمان مناسب آن امروز است يا فردا يا سال ديگر؟ در اينكه ما اين را به سمت خصوصي شدن ببريم، ترديد نداريم ولي زمان اجراي آن براي ما خيلي مهم است. امروز آيا سراغ ناوگان حمل و نقل دريايي برويم؟ آن هم با توجه به نيازهايي كه در كشور وجود دارد. يا اينكه سال ديگر برويم؟ چون محاسبه نكرديم، الان نمي توانم به شما جواب دقيق بدهم. آن دسته از فعاليت هاي توليدي كه هيچ گونه ارتباطي با حاكميت دولت ندارد و هيچ گونه خدشه اي به نقش دولت بر اساس اصولي كه در علم سياست براي آن تعريف شده وارد نمي كند آنها را مي توانيم خصوصي كنيم كه انگيزه كار و فعاليت را بيشتر كند.
* به هر حال مسأله اين است كه اگر تصميم به خصوصي سازي گرفته شود، اين خود ضوابطي دارد، تحقيقات و پژوهش هايي مي خواهد. ترتيب و اولويت هاي اين خصوصي سازي بايد در چه جهت هايي باشد؟ مثلاً بخش صنايع يا كشاورزي يا خدمات. ما در يك تصوير كلي چه اولويت هايي را بايد در نظر بگيريم؟
- در يك جايي مي توان اين كار را انجام داد و آن جايي است كه ابتدا ببينيم مزيت نسبي ما در كدام بخش از بخش هاي اقتصاد است. مزيت نسبي ما در مقايسه با فعاليت هاي اقتصادي كه وجود دارد و در مقايسه با اقتصاد جهاني و تعاملي كه بايد با اين اقتصاد داشته باشيم، ظاهراً در يكي دو بخش محرز است. يعني ما در بخش نفت از نظر يك فعاليت توليدي، مزيت نسبي داريم. در بخش كشاورزي هم يك مزيت هايي داريم، ولي مزيت هاي نسبي در فعاليت هاي توليدي و ساير بخش ها را بعضاً به سختي در اختيار داريم. پس اولين قدمي كه مي توانيم برداريم اين است كه در آن بخش هايي كه اين مزيت ها را داريم و در جايي كه قوانين داخلي كشور به ما اجازه مي دهد، اين فعاليت ها را واگذار كنيم.
اين موضوع در صنايع پايين  دستي صنعت نفت به نوعي ممكن است. اما در صنايع بالا دستي نفت، منع قانون اساسي وجود دارد و نمي توانيم چنين كاري بكنيم.
در بخش كشاورزي ما آزادي عمل بيشتري داريم. در بخش صنعت هم طبيعي است كه در مواردي براي واگذاري اين فعاليت ها به مردم مشكلي وجود ندارد.
* مسأله مزيت نسبي براي خود من توليد اشكال كرده است. مزيت نسبي را به تعبيري به مسابقه گذاشتن مثبت توليدات و خدمات در بازارهاي داخلي و خارجي مي دانيم. اين مسابقه ما را بايد به يك جهتي هدايت كند كه بتوان يك تصوير و يك چارچوب منسجم براي اين تفكر خصوصي سازي ساخت. من تصور مي كنم كه نفت را بايد يك بخش خاص به حساب آورد. به هر حال نمي خواهم بگويم كه آن را كنار بگذاريم، خود نفت مسأله ساز است، صادرات نفت يك تجارت است. من نمي خواهم بگويم كه آن را از بخش اقتصاد حذف كنيم ولي به هر حال آن نمايانگر قدرت اقتصادي داخلي ما نخواهد بود. از نظر عوامل توليد اگر بخواهيم بخش هاي ديگر را نام ببريم، در همين قسمت بخش صنعت و بخش كشاورزي است. اگر بخواهيم در رابطه با بازارهاي جهاني و حتي بازارهاي داخلي صحبت كنيم، مي بينيم كه بخش كشاورزي بسيار ضعيف خواهد بود و نمي تواند كه مسابقه قدرت بدهد، در حقيقت به علل مختلفي كه وجود دارد و در درجه اول سياست هايي كه در اين زمينه وجود دارد. اما در عين حال خود اين موضوع را نفي نمي كند. در كشور ما به غير از نفت، بخش اقتصادي غالب كشور را كشاورزي تشكيل مي دهد. آن هم به علت عوامل توليد. مسأله اين است كه چه بخواهيم چه نخواهيم ۴۰ درصد جمعيت در روستاها زندگي مي كنند و اگر به بخش خصوصي از اين ديدگاه كه بهبود تركيب عوامل توليد باشد نگاه كنيم، بنابراين بخش كشاورزي مي تواند جايگاه خاصي داشته باشد. فكر مي كنيد براي بهبود بخشيدن به بخش كشاورزي سياست هاي متفاوتي بايد انديشيده شود؟
- وقتي صحبت از مزيت نسبي مي كنيم در حقيقت امكانات و توان خودمان را به مسابقه مي گذاريم كه در نهايت چه اتفاقي خواهد افتاد. كالايي كه توليد مي كنيم، از نظر كيفيت، قابل رقابت با محصولات مشابه و خوب خارجي خودش باشد. اين يعني بهبود بهره وري. اين بهبود كيفيت يعني همان توقعاتي كه از يك فعاليت خصوصي داريم.
* در اين رابطه خصوصي سازي بايد توأم با تغيير سياست هاي دولت در ارتباط با بخش خصوصي باشد يعني اگر قرار است خصوصي سازي در بخش كشاورزي اتفاق بيافتد، اگر قرار باشد كه به مزيت نسبي نگاه شود، با اين سياست قيمت، بيمه و انواع سياست هاي نارسايي كه وجود دارد ، عملكرد خصوصي سازي جواب نخواهد داد. اين طور نيست؟
- براي همين است كه در بسياري از كشورها خصوصي سازي را بعد از آزادسازي مطرح مي كنند. آزادسازي به مفهوم اينكه بسياري از قوانين و مقررات دست و پاگير دولتي، برداشته شود. طبيعي است كه وقتي يك فعاليتي خصوصي شد ديگر دولت نمي تواند براي آن تعيين درصد افزايش قيمت بكند كه مثلاً بر اساس برنامه چندم عمراني اين مقدار درصد بيشتر اجازه افزايش قيمت وجود ندارد. بنابراين ساز و كار بازار بايد اين افزايش قيمت را براي خودش تعيين كند. ولي وقتي اين مسائل در كشور ما هر كدام از جهات مختلف يك مسأله است، آن وقت پيچيدگي كار خصوصي سازي بيشتر مشخص مي شود، كه ما بايد با چه روشي حركت كنيم كه حداقل به اين چند خواسته اصلي مان در اقتصاد كلان كشور برسيم. اولاً چه رفتاري داشته باشيم كه در نهايت با اين خصوصي سازي، بخش خصوصي فعال و متعهدي در داخل كشور بوجود بيايد. دوم اينكه اين حركت ما تا چه حد مي  تواند باعث اصلاح ساختار در خود دولت از نظر اندازه و تركيبي كه دارد، شود. چقدر اين كار ما مي تواند بر روي واحدي كه آن را خصوصي مي كنيم اثر بگذارد.
در حال حاضر تا چه اندازه اين واحد مستعد و آماده است كه در بازار حضور پيدا كند و نقش خود را ايفا كند. ما چگونه مي توانيم آثار منفي اين قضيه را كه عمدتاً به مسأله اشتغال و به مسأله لغو انحصارات برمي گردد، تعديل كنيم.
* من مي خواهم توجه شما را به اين نكته جلب كنم كه اگر خصوصي سازي بخواهد موفق شود، نياز به تحقيقات و بررسي دارد كه ديده شود انتهاي خصوصي سازي به كجا خواهد رسيد؟ در عين حال در اين روند مي بايست به تمامي سياست هاي مربوط به بخش كلان در ارتباط با خصوصي سازي توجه شود و بايستي نحوه سياست گذاري هم اصلاح شود تا خصوصي سازي به نتيجه مورد نظر برسد، اگر امكان دارد در مورد تجربيات ديگر كشورها در ارتباط با خصوصي سازي صحبت بفرماييد.
- اين موضوع از چند جهت نياز به مقايسه دارد. در كشورهايي كه داراي اقتصاد متمركز هستند، به علت طبيعت اقتصادي اين كشورها يك تمركز بزرگ در فعاليت هاي اقتصادي صورت گرفته بود و اين تمركز فعاليت هاي اقتصادي در دست دولت در كشورهاي مختلفي كه اقتصاد متمركز داشته اند، متفاوت بوده است. در بعضي از كشورها در مورد انواع و اقسام فعاليت هاي اقتصادي، صنايع سبك و در بعضي از كشورها به طور مشخص در مورد يك رشته صنعتي بوده است. مثلاً در جمهوري هاي استقلال يافته شوروي سابق، اين تقسيم كاري در كشورها ملاحظه مي شود. اوكراين فقط متخصص هواپيماسازي است. آذربايجان براي برخي فعاليت هاي نفتي و يا چك و اسلواكي سابق در ارتباط با فعاليت هاي گوناگون است. اين دسته از كشورها به علت فروپاشي نظامشان به سمت خصوصي سازي رفتند، اين مسأله خيلي مهمي است. تمايل مردم به اين كار هم بسيار زياد بوده است و آنها به اين سمت رفتند كه آن آثاري را كه از زندگي در فضاي اقتصادي متمركز تجربه كرده بودند، از خودشان دور كنند. شرايطي كه كاملاً با وضع ما متفاوت است. در انگلستان هم به علت اينكه بهره وري با حضور نيروي كار مازاد در برخي از فعاليت ها كاهش پيدا كرده بود و دولت كارگري را هم، حتي دچار مشكل كرده بود، به اين سمت رفتند كه برخي از فعاليت هايشان را خصوصي كنند، مثلاً صنعت برق يا مخابرات. در آمريكا در بعضي از ايالت ها، بعضي از فعاليت هاي عمومي را خصوصي كردند. مثلاً آب را فقط در يك ايالت خصوصي كردند. در فرانسه به علت كاهش ميزان بهره وري، بعضي از صنايع شان را خصوصي كردند. در ايران پيامدهاي جنگ باعث شد كه بخش خصوصي در كشور هيچگونه رغبتي از خودش براي اينكه وارد فعاليت هاي اقتصادي بشود، نشان ندهد. آمارهاي بانك مركزي در سال هاي ۶۰ و ۶۱ كاملاً نشان مي دهد، به رغم حركت بانك مركزي براي دادن اعتبارات بيشتر به بخش خصوصي، رغبتي از سوي اين بخش مشاهده نشده است و چون مسأله لجستكي براي جنگ مطرح بوده و يا به دنبال پيروزي انقلاب اسلامي، نكاتي از قبيل ملي كردن ها و مصادره كردن ها و يا پاسخگويي به نيازهاي لجستگي جنگ و تأمين منابع و امكانات وجود داشت، اين حجم به تدريج زياد و زيادتر شد، به نحوي كه ناگهان مي بينيم كه اين براي كشور ايجاد مشكل و زحمت كرده است. يعني شما حتي از بعد امكانات نظام بانكي هم كه به موضوع نگاه كنيد، حجم بزرگي از تسهيلات سيستم بانكي به جاي اينكه به سمت فعاليت هاي خصوصي برود، صرف تسهيلات تكليفي مي شود كه دولت تكليف مي كند كه به فعاليت خاصي داده شود و يا به شركت هاي مختلف خودش داده شود. اين مسأله تمركز دسترسي به منابع و امكانات را از طرفي كم كرده يعني شرايط ايجاد تمركز در فعاليت هاي اقتصادي در ايران و دولتي شدن اقتصاد ايران عارضه اي بوده كه به دليل تبعات ناشي از جنگ آن را تجربه كرديم و به اينجا رسيديم كه در حال حاضر خودمان را از اين وضعيت خارج كنيم. نگاه بسياري از مردم به اين واحدهايي كه ما مي خواهيم خصوصي كنيم، يك نگاه عاطفي است. مشكل اينجاست، يعني اينها شركت هايي هستند كه در يك روزگاري اقوام مردم، بستگانشان و فرزندانشان مشغول به كار بودند. الان كه ما مي خواهيم اين روند را بر عكس كنيم آن هم به خاطر رفاه جامعه، بعضاً مشكلاتي وجود دارد كه از نظر فرهنگي خيلي بايد روي آن كار كرد تا اين بستر آماده شود. در كنار اين مسأله، مقاومتي كه مديران مياني نسبت به اين موضوع نشان مي دهند، نگراني براي ورود به بازار كار رقابتي، همه و همه دست به دست هم داده اند تا اين وضعيت را به وجود بياورند. بنابراين ما نمي  توانيم براي چاره خصوصي سازي دست به اقداماتي بزنيم كه در بعضي از كشورها انجام شده است. بايد تجربه كشورها را بگيريم و با مسائل داخلي خودمان هماهنگ كنيم.
* اساساً در اجرا خصوصي سازي را به چه ترتيب تصوير مي كنيد؟ به طور مثال يك واحدي كه متعلق به دولت است قرار است انتقال پيدا كند، حالا اين را با كدام تصوير و كدام تعريف، خصوصي مي كنيم؟ يعني منابع مالي آن را به چه ترتيب خصوصي مي كنيم؟ در اجراي خصوصي سازي چه فرايندي را بايد ببينيم؟
- بزرگترين شاخصي كه در اينجا بررسي مي شود ودر تمام دنيا هم راجع به آن بحث شده، بهبود كارايي و استفاده بهينه از تمامي عوامل توليد است. آخرين دليلي كه براي اين كار در بين كشورهاي مختلف و دولت هاي گوناگون وجود دارد، نگاه درآمدي است. يعني كمتر در دنيا به خاطر درآمد و ايجادپول براي بودجه هاي سنواتي، خصوصي مي كنند. هدف اصلي بيشتر درجهت بهبود كارايي است. يعني يك واحد اقتصادي كه در كشور وجود دارد، بتواند در حد خودش كه هرچقدر است با سرمايه گذاري بزرگ، متوسط و يا كوچك واجد بهبود كارايي شود.
ادامه دارد

تعداد اعضاي  اتاق تهران به  بيش  از ۱۰ هزار نفر رسيد
دبير كل  اتاق  بازرگاني  و صنايع  و معادن  تهران  گفت :تعداد اعضاي   اين  اتاق  پس از انتخابات  خرداد ماه  سال  جاري  به  بيش  از ۱۰ هزار نفر رسيده  است .
اتاق  بازرگاني  تهران  كه  بزرگترين  اتاق  كشور محسوب  مي شود تا قبل  از انتخابات  خرداد ماه  سال  جاري  ۸۸۵۸ عضو داشته  است .
محمد مهدي  رئيس زاده  در گفت  وگو با  ايرنا افزود: بيشتر اعضاي اتاق  بازرگاني  تهران  از فعالان  و كارآفرينان  در بخش  صنعت ، معدن  و كشاورزي هستند كه  بيش  از ۶۰ درصد بخش  اقتصاد كشور را تشكيل  مي دهند.رئيس  زاده  كه  خزانه دار اتاق  بازرگاني  تهران  است ، هفته  گذشته  از سوي اعضاي  هيأت  رئيسه   اين  اتاق  به  عنوان  دبير كل  اتاق  تهران  انتخاب  و مشغول به  كار شد.وي  گفت : طبق  قانون  موجود، هيأت  رئيسه  اتاق  تهران  وظيفه  سياستگذاري  و تصويب  برنامه هاي  اتاق  را دارد و دبير كل  نيز عهده دار امور اجرايي  اتاق تهران  است .دبير كل  اتاق  تهران  افزود: تهيه  نمودار سازماني  و ساختار تشكيلاتي متناسب  با شكل گيري  اتاق  تهران  پس از استقلال  از اتاق   ايران  و تصويب  سازماني به  نام  سازمان  اتاق  تهران  براي  پاسخگويي  به  خواسته هاي  تمامي اعضا برعهده  دبير كل  اتاق  تهران  است .وي  با اشاره  به   اينكه  اتاق  بازرگاني  تهران  به  مانند يك  طفل  نو پا است ،گفت : چون  در شروع  كار قرار داريم ، افرادي  كه  براي  بهبود وضعيت  فعلي  و بالابردن  توان  كاري  اتاق  تهران  پيشنهاد و يا طرحي  دارند مي توانند آن را به هيأت  رئيسه  اتاق  ارايه  كنند.
خزانه دار اتاق  تهران  در خصوص  منابع  درآمد اين  اتاق  افزود: منابع  مالي اتاق  تهران  از دريافت  حق  عضويت ها، دريافت  حق الزحمه  خدماتي  كه  به  اعضا ارايه  مي كند و ماليات  واردكنندگاني  كه  كارت  بازرگاني  دارند، تأمين  مي شود.وي  گفت : اتاق  تهران  پس  از جدا شدن  اعضاي  هيأت  رئيسه  آن از اتاق   ايران  برحسب  نيازهايش  اقدام  به  تشكيل  پنج  كميسيون  تخصصي  امور داخلي ، عضويت ، صنعت  و معدن  و كشاورزي ، توسعه  تجارت  و خدمات  و كميسيون  آموزش ، انتشارات ، اطلاع رساني  و پژوهش  كرده  است .وي  تجديد نظر، تصويب  و تعديل  قوانين  متناسب  با نيازهاي  روز اتاق هاي  بازرگاني ، جذب  بيشتر اعضا به  اتاق  براي  مشاركت  در فعاليت هاي  اقتصادي ، جلب رضايت  اعضا براي  رسيدن  به  توسعه  اقتصادي  كشور، بررسي  مشكلات  فعالان  اقتصادي و آموزش  و بالا بردن  اطلاعات  اعضا و تقويت  سيستم هاي  اطلاع رساني  اتاق  را از اهداف  اصلي  تشكيل   اين  كميسيون هاي  تخصصي  عنوان  كرد.

براي  صادرات  مصالح  ساختماني  و جذب  گردشگران
فرصت ها از دست  مي رود
000048.jpg
استفاده  از فناوري ، تجهيزات  و امكانات  پيشرفته  در بخش  ساختمان  و كاهش زمان  ساخت  براي  پاسخگويي  به  نيازهاي  متقاضيان  از اصلي ترين  اهداف  سازندگان  مسكن  و بلندمرتبه سازان  در جهان  است .
زيبايي  بنا، استفاده  از مصالح  ساختماني  استاندارد، تجهيزات  ساختماني مدرن ، دسترسي  به  امكانات  اوليه  زندگي  به  منظور ايجاد آرامش  براي  استفاده كنندگان  آن در دنياي  امروز حرف  اول  را در ساخت  و ساز مي زند.
از طرف  ديگر دست اندركاران  بخش  ساختمان  براي  اقتصادي  شدن   اين كار و توليد انبوه  مسكن  اقدام  به  كاهش  زمان  ساخت  كه  از مهمترين  مسايل  سازندگان  ساختمان هاي  اداري ، تجاري  و مسكوني  به  حساب  مي آيد، كرده اند.
به  گفته  كارشناسان  بخش  ساختمان ، كاهش  زمان  ساخت  و بالا بردن  كيفيت  ساخت براي  دست اندركاران  بخش  ساختمان  در دنيا به  يك  نوع  رقابت  تبديل  شده  و تلاش مي شود تا اين  دو موضوع  را در زمان  اجراي  طرح هاي  خود به  مورد اجرا گذارد.حقق   اين  اهداف  يعني  كاهش  زمان  ساخت  و بالا بردن  كيفيت  آن در گرو دسترسي  آسان  و كوتاه  مدت  به  مصالح  استاندارد و زيبا است .
سازندگان  واحدهاي  ساختماني  براي  تحقق  اهداف  خود همواره  به  دنبال  بازارهاي  نزديك  و توليدكنندگان  انبوه  مصالح  ساختماني  هستند تا از اين  طريق بتوانند علاوه  بر دسترسي  سريع ، سازه هاي  خود را با كيفيت  مطلوب  به متقاضيان  ارايه  كنند.به گفته  كارشناسان  بخش  ساختمان ، به  طور مثال  در امارات  زمان  ساخت  يك  آسمانخراش  ۴۰ طبقه  در دبي  به  دليل  استفاده  از متخصصان  خارجي  كارآمد، فناوري  نوين ، تجهيزات  كافي  ساختمان سازي  و وسايل  حمل  و نقل  از زمان  شروع تا تحويل  با كليه  امكانات  و قابل  سكونت  شدن  حداكثر ۲۴ ماه  است .
به  همين  دليل  رقابت  براي  ساخت  مجتمع هاي  مسكوني  و اداري  در اين  شهر، سرعت  ساخت  و ساز را به  حدي  بالا برده  كه  شركت هاي  ساختماني  به  كار شبانه روزي  روي  آورده اند.
با وجود اين  واقعيات  كه  سالانه  ميلياردها تومان  از سرمايه  كشورمان  جهت خريد وسايل  مصرفي  و پوشاك  راهي  امارات  متحده  مي شود، متأسفانه  مسئولان  و دست اندركاران  بخش  خدمات  و توليد كشورمان  از فرصت هاي  پيش  آمده  در بخش ساختمان سازي  امارات  بهره برداري  چنداني  نمي كنند.
كارشناسان  بخش  ساختمان  مي گويند: سرعت  ساخت  و ساز در كشورهاي  حاشيه جنوبي  خليج  فارس  يك  فرصت  و بازار جديد براي  توليدكنندگان  و صادركنندگان  كالاهاي  ايراني  محسوب  مي شود كه  در زمينه  تجهيزات  و مصالح  ساختماني  فعاليت مي كنند.
آنان  معتقدند: توليدكنندگان  ايراني  كه  كالاهاي  استاندارد ساختماني  و قابل  رقابت  با كالاهاي  خارجي  توليد مي كنند به  دليل  نزديكي  كشورمان  به حاشيه  جنوبي  خليج  فارس  از مزيت  نسبي  برخوردارند و به  راحتي  مي توانند وارد اين  بازار پرتقاضا شوند.
يك  كارشناس  مسايل  اقتصادي  در دبي  با اشاره  به  سرعت  ساخت  در امارات  و ساير كشورهاي  حاشيه  جنوبي  خليج  فارس  گفت : توليدكنندگان  و صادركنندگان  تجهيزات  و مصالح  ساختماني  ايراني  به  دليل  فاصله  كوتاهي  كه  بين   ايران  و كشورهاي  حاشيه  جنوبي   اين  پهنه  آبي  وجود دارد، بايد هر چه  سريعتر وارد  اين بازار شده  و اقدام  به  عرضه  كالاهاي  خود كنند.
بهنام  گيلاني  افزود: با توجه  به  سرعت  ساخت  و ساز در دبي  و ساير مناطق حاشيه  جنوبي  خليج  فارس ، واحدهاي  توليدي  مصالح  ساختماني  در ايران  مي توانند با بالا بردن  كيفيت  و افزايش  صادرات  كمك  زيادي  به  ايجاد فرصتهاي  جديد شغلي در كشورمان  كنند.
وي  به  توليدكنندگان  ايراني  توصيه  كرد كه  به  هنگام  صادرات  كالاهاي  خود به امارات  و ساير مناطق  جنوبي  خليج  فارس  ،به  استاندارهاي  مصرف  مواد و تجهيزات ساختماني  به  دليل  شرايط آب  و هوايي  توجه  داشته  باشند و با صدور كالاهاي نامرغوب ، خود را بيش  از اين  از بازارهاي  جهاني  دور نكنند.
گيلاني  كه  مدير اطلاع رساني  يك  شركت  ساختماني  در دبي  است ، گفت : شركت هايي  كه  در امر ساخت  و ساز در امارات  فعاليت  مي كنند به  دليل  نزديكي  بندرعباس به  دبي  و دريافت  سريع  كالا از ايران  نسبت  به  ديگر كشورها، علاقه مند هستند كه  كالاهاي  مورد نياز ساختماني  خود را در صورت  استاندارد بودن  از تجار و توليدكنندگان  ايراني  خريداري  كنند.
اين  كارشناس  مسايل  اقتصادي  گفت : توليدكنندگان  تجهيزات  و مصالح  ساختماني  در ايران  بايد با افزايش  ضريب  اطمينان  و كيفيت  محصولات  از تمايل  شركت هاي  خارجي  در اين  كشورها براي  خريد كالاهاي  توليد ايران  حداكثر استفاده  را بكنند.
اين  شرايط با توجه  به  مسافرت  تعداد زيادي  از ايرانيان  به  كشورهاي  حاشيه جنوبي  خليج فارس  و انتقال  مقادير فراواني  ارز به   اين  كشورها، از يك  سو نيازمند برنامه ريزي  مسئولان  براي  جذب  آنان  و از سوي  ديگر توجه  به  بخش توليد ساختماني  است  تا از اين  طريق  بازارها و منابع  درآمدي  جديدي  براي كشور بوجود آيد.
آمارها نشان  مي دهد كه  كشور امارات  سالانه  با جذب  سرمايه هاي  فراوان  و فناوري  جديد در كنار حضور ميليونها گردشگر، درآمد ارزي  قابل  توجهي  كسب  مي كند.
بر اساس  آمارهاي  اعلام  شده  سالانه  حدود ۱۶ ميليون  مسافر از طريق  فرودگاه بين المللي  دبي  وارد امارات  متحده  عربي  مي شوند و اين  رقم  با اجراي  طرح هاي  توسعه  در اين  كشور تا سال  ۲۰۰۵ ميلادي  به  ۲۰ ميليون  نفر و تا سال  ۲۰۱۰ به ۳۰ ميليون  نفر افزايش  خواهد يافت .
اين  درحالي است  كه  گفته  مي شود سالانه  بين  دو تا سه  ميليون  مسافر  ايراني براي  خريد، گردش ، تجارت ، سرمايه گذاري  و ايجاد دفاتر بازرگاني  و ارتباط آسان تر با بازارهاي  جهاني  به  امارات  سفر مي كنند.
هر چند كه  تاكنون  امارات  آمار دقيقي  از تعداد مسافران  ايراني  را كه  هرساله  نيز بر تعداد آنها افزوده  مي شود، اعلام  نمي كند، اما به  نظر مي رسد كه مسئولان  اماراتي  براي  حضور مداوم  مسافران ، تجار و بازرگانان  ايراني  در  اين كشور حساب  ويژه اي  باز كرده اند.
مسافران  ايراني  به  دليل   اينكه  بيشتر با افراد خانواده  و به  قصد خريد به امارات  و به  خصوص  شهر دبي  سفر مي كنند، بيشتر از ديگر مسافران  مورد توجه تجار و بازرگانان   اين  كشور قرار گرفته اند.
دست اندركاران  اماراتي  با برپايي  جشنواره هاي  مختلف  خريد و اهداي  جوايز وبا تبليغات  گسترده  به  دنبال  جذب  هر چه  بيشتر گردشگران  ايراني  به   اين  كشورهستند.
اين  درحالي  است  كه  بسياري  از ايرانيان  به  دليل  نزديكي ، ارزان  بودن  بهاي بليت  و هزينه هاي  اقامت ، امنيت  و پرداخت  نكردن  ماليات  خريد علاقه مند سفر به امارات  شده اند.
با شرايط به  وجود آمده  اگر سالانه  تنها دو ميليون  ايراني  به  امارات  سفركنند و هر ايراني  نيز از زمان  شروع  سفر و مدت  اقامت  خود كه  معمولا  به  بيش از يك  هفته  مي رسد، حدود ۱۵ ميليون  ريال  هزينه  كند، رقم  قابل  توجه اي  ارز از كشور خارج  مي شود.
در حالي  كه  به  نظر مي رسد در داخل  كشور هيچ  فرد و نهاد مسئولي  نمي خواهد به اين  مهم توجه  و به   اين  وضعيت  رسيدگي  كند، مسئولان  و دست اندركاران  اقتصادي امارات  براي  جذب  سرمايه  و گردشگر بيشتر و بخصوص  سرمايه هاي   ايرانيان اقدامات  گسترده اي  انجام  داده اند.
از جمله  برنامه هاي  جذب  گردشگران  منطقه  به  امارات  ايجاد شهر جديد دبي  و واگذاري  مالكيت  مناطق  مسكوني  آن به  افراد بيگانه  است  كه  براي  اولين  بار در اين  كشور در حال  انجام  است .
طراحان  شهر جديد دبي  براي  جذب  سرمايه گذاران  و سرعت  بخشيدن  به   ايجاد  اين شهر، به  هر فردي  كه  يك  دستگاه  آپارتمان  خريداري  كند، اقامت  دائم  به  همراه  تمامي اعضاي  خانواده  اعطا مي كنند.
اين  عمل  باعث  شده  تا بسياري  از ايرانيان  از فرصت  پيش  آمده  استفاده  كرده و اقدام  به  پيش  خريد بسياري  از اين  آپارتمان ها كه  هنوز در حد طرح  و نقشه است  و گفته  مي شود كه  تا دو سال  ديگر تحويل  خريداران  مي شود، بكنند.
هرچند شركت هاي  فروشنده   اين  املاك  كه  تب  آن با برگزاري  نمايشگاه  اختصاصي امارات  در تهران  شروع  شد، حاضر به  ارايه  آماري  در خصوص  تعداد خريداران  و مقدار سرمايه گذاري هاي  انجام  شده  توسط ايرانيان  نيستند، اما به  گفته  برخي  آگاهان  تعداد زيادي  از اين  آپارتمان ها، توسط ايرانيان  خريداري  شده  است .اين  در حالي است  كه  در داخل  كشور به  دليل  كمبود مسكن ، قيمت  و اجاره  بهاي  آن  به  شدت  افزايش  يافته  و بخش  ساختمان  به  نياز فراواني  به  سرمايه  گذاري براي  جبران  عقب  ماندگي هاي  خود دارد.
بر اساس  آمارهاي  ارايه  شده  نيروي  كار در امارات  به  دليل  فعاليت  بخش هاي  مختلف  در بخش  ساختمان  از ۶۳/۱ ميليون  نفر در سال  ۱۹۹۹ به  ۰۳/۲ ميليون  نفر در سال  ۲۰۰۲ افزايش  يافته  است .بخش  تجارت  مهمترين  بخش  جذب كننده  نيروي كار در خلال   اين  سال ها بود و پس از آن به  ترتيب  بخش  ساختمان سازي  و صنعت  دو بخش  عمده  ديگر جذب  نيروي  كار در امارات  است .علاوه  بر اين  بخش  مستغلات  نيز يكي  ديگر از بخشهايي  است  كه  سهم  زيادي  را در جذب  نيروي  كار متخصص  در امارات  داشته  است .
توجه  مسئولان  به   اين  امر و ايجاد شرايط مناسب  براي  جذب   اين  سرمايه ها و سرمايه گذاري  در بخش هاي  توليدي  و بخش  مسكن  براي  ايجاد فرصت هاي  شغلي جديد و رشد و شكوفايي  اقتصاد كشور، ضروري  به  نظر مي رسد.در صورت  ادامه  روند خروج  سرمايه  از كشور و بي توجهي  به  بازارهاي  جديد خريد كالا و خدمات  توليدكنندگان  ايراني  در بازارهاي  منطقه  و جهان  در آينده  نه  چندان  دور اقتصاد كشور دچار مشكلات  بيشتري  خواهد شد.با توجه  به  زمينه هاي  مساعد توليد و صدور مصالح  ساختماني  و خدمات  فني  و مهندسي ساختمان  از سوي  شركت هاي   ايراني  بايد از فرصت  پيش  آمده  در كشورهاي حاشيه  جنوبي  خليج  فارس  براي  حضور قدرتمندانه  و دراز مدت  استفاده  كرد.
همچنين  با گسترش  مناطق  آزاد كيش ، قشم ، چابهار و ايجاد مناطق  مشابه  در داخل  سرزمين  اصلي  براي  پاسخگويي  به  نياز مصرف كنندگان  داخلي  تا حدودي مي توان  از خروج  سرمايه  توسط مردم  به  كشورهاي  همجوار جلوگيري  كرد.
از سوي  ديگر توقف  توسعه  مناطق  آزاد كشورمان  و بي رونقي  بازار آنها و نداشتن  درك  درستي  از نياز شهروندان  داخلي  موجب  شده  كه  از سرمايه گذاري هاي  انجام  شده  در اين  مناطق  بدرستي  بهره برداري  نشود و در آستانه  تعطيلي  نيز قرار گيرند.
توجه  مسئولان  به  شرايط موجود جامعه  و درك  درست  از نيازهاي  مردم  و بازنگري  در سياست هاي   ايجاد مناطق  آزاد و استفاده  صحيح  از زيرساختهاي  انجام  شده  در اين  مناطق  مي تواند تا حدودي  از خروج  سرمايه هاي  كشور به كشورهاي  حاشيه  جنوبي  خليج  فارس  جلوگيري  كند.
(مجيد كريميان ايرنا)

خط مونتاژ سمند در چين و مصر راه اندازي مي شود
000036.jpg
مدير عامل  گروه  صنعتي   ايران  خودرو اعلام  كرد خط مونتاژ سمند در آينده  در كشورهاي  چين  و مصر راه  اندازي  خواهد شد.
به  گزارش  واحد مركزي  خبر منوچهر منطقي  در ديدار دادستان  كل  كشور و تعدادي  از مسئولان   اين  دادستاني  از گروه  صنعتي ايران  خودرو با اشاره  به   اينكه   ايران  خودرو درصدد ورود به  بازارهاي جهاني  است  افزود روند بهبود كيفي  توليدات   ايران  خودرو در سال  جاري نسبت  به  سال  گذشته  ۴۰ درصد افزايش  مي يابد.
وي  اضافه  كرد سهم   ايران  خودرو از بازار داخلي  كه  در حال  حاضر ۵۰ درصد است  در سال   آينده  نيز به  ۶۵ درصد افزايش  خواهد يافت .
منوچهرمنطقي  با اشاره  به  سياست   اين  شركت  براي  رقابت  با خودروسازان  خارجي  يكي  از هدف  هاي  راهبردي  را كاهش  قيمت  توليدات   اين  شركت  ذكر كرد و اظهار داشت  روند كاهش  قيمت  خودروها در سال   آينده  نيز ادامه  خواهديافت .
مدير عامل   ايران  خودرو با اشاره  به   اينكه  براي  جلب  رضايت  مشتريان  واحدهاي  متعددي  براي  دريافت  پيشنهادهاي  آنان  در ايران  خودرو راه اندازي  شده  است  افزود: ايران  خودرو در حال  حاضر در ۴۸۰ نقطه  كشور شبكه هاي  خدمات  پس  از فروش  داير كرده  است  كه   اين  تعداد در آينده  به ۸۰۰ نقطه  افزايش  خواهد يافت .
منوچهر منطقي  در زمينه  نرخ  بهره وري  در اين  شركت  گفت  به  ازاي  هر فرد شاغل  در ايران  خودرو، ۲۷ خودرو توليد مي شود كه   اين  ميزان  در سال آينده  به ۴۰ خودرو به  ازاي  هر نفر افزايش  خواهد يافت .

صادرات  نرم افزار ايران
معاون  بين المللي  اتاق  بازرگاني  و صنايع  و معادن  ايران  گفت : اتحاديه صادركنندگان  نرم افزار ايران  با هدايت  و كمك  شركت هاي  عضو صادرات  نرم افزار ايران  را به  يك  ميليون  دلار در سال  افزايش  خواهند داد.
به گزارش  روابط عمومي اتحاديه  صادركنندگان  نرم افزار ايران ، فريدون  انتظاري  در نخستين  گردهمايي  فعالان  فناوري  اطلاعات  كشور كه  در دبي  برگزار شد، بر استفاده  از امكانات  و تسهيلات  اعتباري  دولت  براي  كمك  به شركت هاي  جوان  فعال  در زمينه  فناوري  اطلاعات  تأكيد كرد.
وي  با اشاره  به  نقش  فناوري  اطلاعات  در رشد اقتصادي  جوامع  گفت : ساختار كنوني اقتصاد جهان  در توليد ناخالص  ملي  كشورهاي  بزرگي مانند آمريكا، اتحاديه اروپا، ژاپن  و همچنين  مقايسه  اقتصادي  كشورهاي  پيشرفته و در حال  توسعه  حاكي از توجه  اين  كشورها به  بخش  نرم افزار است .
انتظاري  افزود: ايران  نيز براي  پيشرفت  در اين  زمينه  بايد به  جوانان تحصيل  كرده اي  كه  از توان  بالقوه  بسيار بالايي  برخوردارند ميدان  داده  تا بتوانند توانمندي هاي  خود را به  نمايش  بگذارند.
سفير جمهوري  اسلامي  ايران  در امارات  متحده  عربي  نيز در اين  گردهمايي بر اهميت  نقش  نرم افزار در اقتصاد كنوني  جهان  تأكيد كرد و گفت : آن دسته  از كشورهايي  كه  به  ساخت  سخت افزار اقدام  مي كنند از پرداختن  به  بخش  نرم افزار غافل  شده اند و به  همين  دليل  از كشورهاي  توليدكننده  نرم افزار عقب تر هستند.
عليرضا سالاري  ضمن  اشاره  به  توان  بالقوه  ايران  در بخش  فناوري  اطلاعات از توانايي هاي  جوانان  تحصيل  كرده  در اين  زمينه  تمجيد كرد و بهره گيري  از اين گونه  پتانسيل ها را جهت  توسعه  صادرات  غير نفتي  مورد تأكيد قرار داد.
به  گفته  سفير جمهوري  اسلامي  ايران  در امارات  توجه  به  بخش فناوري اطلاعات در  كشور علاوه بر ايجاد زمينه  اشتغالزايي  مي تواند توانايي  ما را در رقابت  با كشورهاي صاحب  نام  افزايش  دهد.
وي  اظهار داشت : سفارت  ايران  در امارات  آماده  همه گونه  همكاري  با اتاق بازرگاني  ايران  و اتحاديه  صادركنندگان  نرم  افزار است .
نخستين  گردهمايي  فعالان  ايران  همزمان  با برگزاري  نمايشگاه  جيتكس ۲۰۰۳ دبي  و با همكاري  سفارت  جمهوري  اسلامي  ايران  در امارات ، اتحاديه  صادركنندگان  نرم افزار ايران  و اتاق  بازرگاني  و صنايع  و معادن  ايران  در دبي برگزار شد.
در اين  گردهمايي  سفير ايران  در امارات ، معاون  بين الملل  اتاق  بازرگاني ايران ، نمايندگان  كنسولگري  و وابسته  بازرگاني  سفارت  ايران  در دبي  و جمعي از مديران  بانك ها، سازمان ها و شركت هاي  فعال  در بخش  فناوري  اطلاعات  حضورداشتند.

اقتصاد
آب و كشاورزي
انرژي
بازار
بين الملل
حمل و نقل
صنعت
|  آب و كشاورزي  |  اقتصاد  |  انرژي  |  بازار  |  بين الملل  |  حمل و نقل  |  صنعت  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |