گفت وگو از:مونا مشهدي رجبي
توليد غذا براي كشورهايي مثل ايران كه مي خواهند «ضريب امنيت غذايي» خود را در مقابل رويدادهاي غيرقابل پيش بيني در جهان افزايش دهند، يك استراتژي اجتناب ناپدير است. از طرف ديگر توليد مواد غذايي كه عمدتاً بر دوش دهقانان خرده پايي است كه در هزاران روستاي كشور پراكنده اند، با دو مشكل عمده مواجه است. مشكل نخست «كم آبي» نسبي كشورو مشكل دوم «خرد و پراكنده» بودن اراضي زراعي است. براي آشنايي بيشتر با اين دو مقوله با دكتر حسن رحيمي استاد دانشكده كشاورزي دانشگاه تهران كه از كارشناسان مجرب كشاورزي كشور و مدير گروه آبياري اين دانشكده است گفت وگو كرده ايم كه در زير مي خوانيد:
*آمارهاي ارائه شده از سوي نهادها و دستگاههاي ذيربط در بخش آب نشان مي دهد، ايران جزو كشورهاي «كم آب» به شمار مي آيد. از طرف ديگر اراضي زراعي كوچك و پراكنده زراعي در هزاران روستاي پراكنده كه كشاورزي سنتي در آنها غالب است نيز از آب موجود به شكل بهينه استفاده نمي كنند. به همين دلايل «آب» در كشاورزي يك عامل توليد كمياب و پربهاست. درباره موضوع هاي ياد شده، ارزيابي جنابعالي چيست؟ براي برون رفت از اين وضعيت چه مي توان كرد؟
- بارندگي در كشور ما به طور متوسط سالانه حدود ۲۲۰ ميلي متر است. البته در مواقع خشكسالي مثل چندين سال پيش، اين سطح به پايين تر از ۲۰۰ ميلي متر هم مي رسد. با توجه به ميزان بارندگي و مساحت كشور كل آبي كه هر سال وارد كشور مي شود معادل ۴۳۰ ميليارد متر مكعب است. بخش عمده اي از اين ميزان آب پيش از وارد شدن به سيستم هاي آبي كشور تبخير مي شود.
بخشي از آن هم در اعماق خاك نفوذ مي كند و از دسترس خارج مي شود. آمارها مؤيد اين است كل آبي كه مي توانيم استفاده كنيم حدود ۱۱۰ يا ۱۱۵ ميليارد متر مكعب است. از طرفي سالانه مقداري آب از كشورهاي ديگر وارد كشور مي شود و در كنار آبهاي سطحي و آبهاي موجود در سفره هاي آبهاي زيرزميني قرار مي گيرد كه حدود ۱۵-۱۰ ميليارد مترمكعب است. به اين ترتيب كل آب قابل استحصال در ايران بيش از ۱۳۰ ميليارد مترمكعب نيست و اين مقدار آب بايد بين بخش هاي كشاورزي، شرب و صنعت تقسيم شود.
بنابراين بايد تمام قوانين و مقررات و تصميم گيري ها درباره مصرف آب در بخشهاي مختلف محدود به همين ميزان آب شود. در عمل مي بينيم از اين ۱۳۰ ميليارد مترمكعب تنها ۹۰ ميليارد متر مكعب آن مورد استفاده قرار مي گيرد و ۴۰ ميليارد مترمكعب بقيه آن با تبديل شدن به آبهاي سطحي يا فاضلابهاي شهري و كشاورزي از دسترس انسان خارج مي شود. از كل اين مجموعه در حدود ۹۵ درصد يعني معادل ۸۴ ميليارد مترمكعب در بخش كشاورزي مصرف مي شود و بقيه بين بخش شرب و صنعت تقسيم مي شود.
آمار نشان مي دهد ۵ ميليارد متر مكعب از اين آب در بخش شرب و بهداشت و يك ميليارد مترمكعب آن در بخش صنعت صرف مي شود. در مقابل اين مصرف عظيم آب در كشاورزي، توليد در سطح بسيار پاييني قرار دارد. در گزارشهاي دولت آمده است، در سالهاي گذشته كل توليد كشاورزي ايران ۵۸ ميليون تن بود و امسال توليد كشاورزي به ۶۰ ميليون تن رسيد. اگر ۸۴ ميليارد متر مكعب را بر ۶۰ ميليون تن تقسيم كنيم شاخص بازده مصرف آب در كشور به دست مي آيد كه برابر با ۷/۰ كيلوگرم به ازاي هر مترمكعب آب است. در حالي كه در بسياري از كشورهاي جهان، اين شاخص معادل ۲ كيلوگرم و بالاتر است.
مشكل كشور ما علاوه بر كم آبي استفاده غيراصولي از آب نيز هست. همين مسأله باعث كاهش سطح توليد در كشور شده است كه به دنبال آن تنگناي فقدان غذاي كافي در كشور نمايان خواهد شد. در حال حاضر با تعداد جمعيت موجود در كشورمان نياز به واردات مواد غذايي داريم. تا حدي كه اگر واردات نداشته باشيم نمي توانيم غذاي افراد جامعه خود را تأمين كنيم. اگر جمعيت كشور با همين نرخ رشد افزايش يابد در ۲۵ سال آينده بحران غذايي در كشور بسيار مشكل آفرين خواهد شد.
* آيا كشورهايي كه بازده مصرف آب آنها برابر با ۲ است لزوماً در جرگه كشورهاي پيشرفته صنعتي قرار دارند يا خير؟ به نظر شما چه دليلي باعث كاهش راندمان توليد محصولات كشاورزي ما شده است؟
- خير، بسياري از كشورهاي ديگر هم توانسته اند با استفاده بهينه از آب، سطح توليد خود را افزايش دهند. اما اينكه چرا وضعيت كشاورزي ما اين قدر نابسامان است، به نظر من مشكل اصلي مشكل فرهنگي است. در كشور ما كشاورزي يك شغل پست تلقي مي شود. شما به راحتي مي توانيد اين وضعيت را در خانواده هاي خود ببينيد. آيا اين طور نيست كه به يك نفر مي خواهند توهين كنند مي گويند دهاتي. دهاتي يعني چه؟ يعني كسي كه در ده زندگي مي كند و كشاورزي مي كند.
همين طور در سطح آموزشي نيز كشاورزي آخرين رشته اي است كه دانش آموزان براي ادامه تحصيل انتخاب مي كنند و پس از پذيرفته شدن از اينكه در رشته كشاورزي تحصيل مي كنند ناراضي هستند.
مگر كشاورزي كار ننگي است؟ مگر توليد يك محصول با پاك ترين روش توليد كار بدي است كه باعث ناراحتي افراد مي شود؟ بايد كاري كرد كشاورزي در كشور ارج و قرب داشته باشد. در حال حاضر مردم كشاورزي را يك شغل آبرودار نمي دانند. عموماً كم سوادترين افراد به سمت كشاورزي مي روند. چرا بايد اين طور باشد؟ چرا افراد تحصيل كرده از فعاليت در بخش كشاورزي خودداري مي كنند؟
در حال حاضر ۹۹ درصد از فارغ التحصيلان دانشكده هاي كشاورزي در ايران اصلاً به سمت اين بخش نمي روند. همه يا جذب بخش خدمات اداري مي شوند، يا در كار مهندسي مشاور و پستهاي اجرايي مشغول مي شوند.
از طرف ديگر در كشور توليد نسبت به خدمات ارزش اقتصادي پايين تري دارد. يعني اگر شما ۱۰۰ هزار تومان در توليد بگذاريد، بازده آن كمتر از همان ۱۰۰ هزار تومان سرمايه گذاري در بخش خدمات است. تجربه نشان داده است اگر فردي خريد و فرورش خودرو كند سودش بيشتر از اين است كه برود كارخانه توليدي تأسيس كند. از بين بخشهاي توليدي، كشاورزي پايين ترين نرخ سود را دارد.
* به نظر شما چه شرايطي باعث شد كه وضعيت ما به اين مرحله برسد؟
- ما از نظر فني مشكل داريم. در بسياري از مناطق كشور ما مشكل نبود آب يا كمبود آب وجود دارد.در بخش هاي وسيعي از كشور نيز خاك ها مشكل دارند. بخش اعظمي از اراضي كشور براي كشاورزي مطلوب نيست . قطعات زراعي كوچك است، ماشين آلات به اندازه كافي در اختيار زارع نيست. فرض كنيد تراكتور وارد روستا شده است اما اگر عيب فني پيدا كند هيچ مركزي كه مسئوليت تعمير آن را به عهده بگيرد، در روستا وجود ندارد.
الان مسئولان به اين نتيجه رسيدند كه مجتمع كردن زمين ها بهتر از خرد كردن آنها است.
اين يك طرح كاملاً درست است ولي كافي نيست. بايد كاري كنيم علاوه بر مسائل فني ، بخش كشاورزي از لحاظ فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي جايگاه خود را پيدا كند. در كشور ما افراد تحصيل كرده در شهرها مي نشينند و انتظار دارند بخش كشاورزي را از طريق يك كشاورز كم سواد هدايت كنند در صورتي كه اين مسئله امكان پذير نيست. امروزه در كشورهاي پيشرفته افرادي در بخش كشاورزي فعاليت مي كنند كه شايد در سطح تحصيلات آنها در ايران وجود نداشته باشد. همه چيز بايد در كنار هم باشد. مجتمع كردن زمين ها و ايجاد تعاوني هاي توليد بايد تحت حمايت دولت باشد. البته حمايتي كه با برنامه ريزي صحيح صورت بگيرد. بايد خدمات بهداشتي در اختيار روستاها قرار بگيرد، خدمات برق رساني، آب رساني و غيره وجود داشته باشد. در كشورهاي پيشرفته كشاورزي حمايت روي بخش كشاورزي و صنايع فعال در بخش كشاورزي است در حالي كه در ايران به اين صورت نيست.
* اما در حال حاضر دولت گندم را كيلويي ۱۸۰-۱۷۰ تومان مي خرد. يعني بالاتر از نرخهاي متوسطي كه براي گندم در جهان پرداخت مي شود. براي دولت به صرفه تر است كه به جاي توليد گندم مقدار مورد نياز جامعه را وارد كند. ولي به دلايل حمايتي به توليد اين محصول استراتژيك و برخي محصولات ديگر توجه دارد. به نظر شما بهتر نيست به جاي اين كار به كشاورزي تجاري روي بياوريم. يعني به دنبال توليد محصولاتي باشيم كه اولاً كشورمان توان توليد آن را دارد و در درجه بعد در بازارهاي جهاني مورد نياز باشد و توان رقابت داشته باشد.
- در سالهايي اعتقاد بر اين بود كه كشور بايد تمام محصولات مورد نيازش راتوليد كند. يعني به طور كامل خودكفا و مستقل شود، اما در حال حاضر با مطرح شدن بحث هاي جهاني سازي و تجارت جهاني انجام اين كار امكان پذير نيست. در دنياي امروز مجبوريم با كشورهاي ديگر ارتباط اقتصادي داشته باشيم و بايد محصولي توليد كنيم كه در بازارهاي جهاني تقاضا و قدرت رقابت دارد. زماني بهره وري را برحسب مقدار ارزش كالاي توليد شده به ازاي هر واحد آب بيان مي كرديم اما با پيشرفت علم و كامل تر شدن آگاهي هاي دانشمندان، شاخص جديد مطرح شده است كه معادل مقدار ارزشي است كه آن محصول به ازاي آن مقدار آب توليد مي كند.
به عبارت ديگر مي توان اين شاخص جديد را به صورت مقدار ارزشي كه با استفاده از هر قطره آب توليد مي شود تعريف كرد. ايران كشوري است كه وضعيت مساعدي براي توليد محصولات باغي دارد. طعم ميوه هاي ايران در هيچ كشوري وجود ندارد و ارزش آنها هم در خارج از ايران بسيار بالا است. در حال حاضر يك گرمك نيم كيلويي ايران به قيمت ۱۰ دلار در بازارهاي كشورهاي ديگر فروخته مي شود. به نظر من بايد سطح زير كشت محصولات باغي را در ايران افزايش دهيم و كم كم آن را جايگزين محصولات زراعي كنيم. پس از آن با صادر كردن محصولات به صورت تازه يا فرايند شده خواهيم توانست هم درآمد ارزي بالايي به دست آوريم و هم در تمام جهان مطرح شويم. درواقع بايد با برنامه ريزي صحيح آن مقدار گندم، برنج يا علوفه كه مورد نياز داخل است را توليد كنيم و كشت محصولات باغي را گسترش دهيم. براي اين كار هم بايد دولت حمايت كند، بدون حمايت دولت و بازاريابي در كشورهاي ديگر نخواهيم توانست به اين اهداف نايل شويم.
حتماً شنيده ايد كه اخيراً يك كشتي خربزه به دبي فرستاده شده بود اما آن قدر مانده بود كه همه آنها پوسيده و ازبين رفته بود. اينها مسايل سياسي است يعني بخشي از مشكلات اقتصادي ما، درواقع مشكلات سياسي است. كشور را تحريم كردند، سيستم هاي بسته بندي مناسب هم نداريم، هنوز مردم باور ندارند كه كالاي خوب مشتري خوب هم دارد. به همين دليل روي جعبه هاي ميوه، ازميوه هاي مرغوب و در زير آن ميوه هاي نامرغوب مي گذارند و آن را به خارج از كشور صادر مي كنند. بدون ترديد اين وجهه ما را در دنيا خراب مي كند.