درك متفاوت از اين دريا
نمايندگان پنج كشور ساحلي خزر سه شنبه همين هفته در تهران گردهم مي آيند تا نخستين سند رسمي براي حفظ محيط زيست بزرگترين درياچه جهان را امضاء كنند. امضاء اين سند شايد نخستين توافق ساحل نشينان خزر براي حل مشكلات مشترك آنها به شمار آيد.
اگر مفاد توافقنامه اي كه امضاء خواهد شد جدي و واقعا در جهت كاهش مشكلات زيست محيطي خزر مؤثر باشد، مي توان گفت بيشترين سود قابل تصور به ايران خواهد رسيد. زيرا آلودگي خزر بيشتر از هركدام از ديگر كشورهاي ساحلي اين دريا به ايران لطمه مي زند و شايد اگر فشارهاي برنامه محيط زيست سازمان ملل نبود آنها هرگز تن به توافقنامه آتي تهران نمي دادند.
نكته اين است كه هيچكدام از پنج كشور ساحلي خزر درك مشابهي از مفهوم اين دريا ندارند و گستره آن براي هركدام از آنها حوزه امكاني براي دستيابي به ا هداف و آرزوهايي متفاوت است. روسيه اينجا را درياي قدرت مي داند، جايي كه مي تواند بخشي از اعتبار از كف داده را اعاده كند و همچنين انباشتگاهي براي رهايي از پساب هاي سمي ولگا، رودي كه از ميان چهارپنجم صنايع آلاينده اين كشور مي گذرد. براي جمهوري آذربايجان،قزاقستان و تركمنستان اينجا چاه نفتي بزرگي است كه زير انبوهي آب هاي مزاحم و دست وپاگير پنهان شده است. همچنين جايي كه از سرزمين هاي بن بست مي توانند به آن پناه ببرند تا به آنها نيز كلاهي برسد از نمد نفت و ماهي. اما براي ايران اينجا درياي زندگي است، واقعيت اين است كه از حدود پنج هزار كيلومتر ساحل اين دريا، فقط ششصد كيلومتر مرز متعلق به ايران جاي مناسبي براي زندگي است. از حسينقلي خان در منتهااليه جنوب شرقي اين دريا تا شمالي ترين سواحل آن و نيز از آستارا در اين سو تا بنادر دوردست آستراخان و آتيراو، بخش عمده سواحل از سنگلاج هاي يخزده اي تشكيل شده است كه سوزبادهاي دائم سيبري كمتر امكان زادآوري و گسترش حيات را در آنها مي دهد. به همين خاطر هم در سراسر اين سواحل كمتر شهر يا بندر بزرگ و مهمي ديده مي شود و گاه ممكن است فاصله مابين حتي دو بندر كوچك و كم جمعيت به ده ها كيلومتر برسد. اما در ساحل ايران همه چيز متفاوت است. البرز پرفشارهاي سيبري را به بادهاي باران زايي تبديل مي كند كه موجب رويش قديمي ترين جنگل جهان شده اند. اقليم معتدل و آميزه كوهستان، جنگل و دريا يكي از مستعدترين مناطق توسعه اكوتوريسم در جهان را پديد آورده و باعث شكل گيري پرتراكم ترين نقطه استقرار انسان در فلات ايران شده است. اينجا، همچنين با جذب سالانه ۱۰ ميليون طبيعت گرد داخلي فعال ترين قطب توريسم در ايران به شمار مي آيد.
هم بدين رو، آلودگي خزر، بسيار بيشتر از آن كه دغدغه سوداگران ساكن در سواحل بالادست آن باشد، دلمشغولي ميليون ها هم ميهن شمالي ما و نيز همه طرفداران محيط زيست در ايران و جهان است. به ويژه آن كه جريان داخلي آب خزر نيز به گونه اي است كه باعث انباشت آلودگي ها در بخش هاي عميق تر و گرم تر جنوب آن، حوزه متعلق به كشور ما، مي شود. اگرچه ما نيز خود در كنار روسيه و جمهوري آذربايجان از جمله آلايندگان اصلي خزر به شمار مي آييم (به واسطه آن كه از همه رودخانه هاي شمال به عنوان سيستم طبيعي براي دفع فاضلاب شهري در دريا استفاده مي شود) و قطعا اجراي توافقات احتمالي براي ما در كوتاه مدت هزينه هايي دربرخواهد داشت، اما در نهايت، جاي اين اميد است كه توافق تهران، اميد ما به تداوم زندگي در خزر و پايداري حيات در شمال زيباي ما را افزايش دهد.
|