سه شنبه ۱۳ آبان ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۲۱۵ - Nov 4, 2003
درخواست عده اي از هنرمندان:
دوسالانه نقاشي در موزه هنرهاي معاصر تهران برگزار شود
000806.jpg
به دنبال درخواست برگزاري دوسالانه ششم نقاشي درموزه هنرهاي معاصر تهران، برخي از هنرمندان نقاش از اين درخواست پشتيباني كردند.
به گزارش خبرگزاري مهر به نقل از ستاد خبري ششمين دوسالانه نقاشي معاصر تهران در نظرخواهي كه توسط دبيرخانه اين دوسالانه از برخي از هنرمندان انجام شده است، اين هنرمندان نسبت به برگزاري دوسالانه ششم در موزه هنرهاي معاصر تهران نظر موافق دارند.
در اين نظرسنجي ها احمد اسفندياري از پيشكسوتان و بنيانگذاران هنر مدرن ايران موزه را مناسب ترين محل برگزاري اين دوسالانه دانسته است. وي معتقد است: «نقاشي نياز به نور و فضاي مناسب براي نصب دارد تا به خوبي ديده شود. همچنين محل برگزاري دوسالانه ها بايد در مركز شهر باشد تا افرادي كه وسيله نقليه ندارند، بتوانند به راحتي به بازديد نمايشگاه بپردازند.»
همچنين حسين خسروجردي در اين ارتباط معتقد است: «از آنجا كه نمايشگاه دوسالانه ششم ارزشي كمتر از نمايشگاه «نگاه معنوي» ندارد، بايد درخواست برگزاري آن را در موزه هنرهاي معاصر تهران داشت.»
وي گفت: «ما هم اكنون در يك بحران و نابساماني فرهنگي به سر مي بريم كه بايد با گذر از آن به ساماندهي و ثباتي كه در اكثر جوامع اروپايي است، دست يابيم.»
وي بر اين اعتقاد است، برگزاري نمايشگاه هايي از گنجينه براي ايراني ها سرانجام خسته كننده است و اين نمايشگاه ها براي مسافران و جهانگردان خارجي جذاب است كه در حال حاضر در ايران تعداد قابل توجهي نيستند.
ايرج اسكندري ديگر هنرمند مورد پرسش بوده است كه با اين اقدام موافق است و مي گويد: «تا زماني كه مكاني مناسب برگزاري اين دوسالانه وجود ندارد، برگزاري آن در موزه هنرهاي معاصر تهران اجتناب ناپذير است.»
وي مي افزايد: «شايد برگزاري دوسالانه هاي عكاسي و كاريكاتور درمحل فرهنگسراي نياوران امكان پذير باشد اما نقاشي به فضاي وسيع نياز دارد.»
وي تأكيد دارد: «من از جمله كساني بوده ام كه در جلسه مشورتي عدم برگزاري دوسالانه ها را در موزه به خاطر اعتراض به جلسه ترك كردم.»
آريا اقبال و هايده زرين بال نيز معتقدند: «از آنجا كه محل مناسبي براي برگزاري دوسالانه نقاشي وجود ندارد، اين دوسالانه بايد در موزه هنرهاي معاصر برگزار شود.»
همچنين به دنبال اعلام عدم موافقت قطعي فرهنگستان هنر براي در اختيار گذاشتن نگارخانه خيال به منظور برپايي نمايشگاه دوسالانه ششم نقاشي تهران، دبيرخانه اين دوسالانه با جمع آوري يك طومار درخواست برگزاري اين نمايشگاه در موزه هنرهاي معاصر تهران را دارد.
مشكل يافتن مكاني مناسب براي برگزاري دوسالانه ششم نقاشي  از آنجا شروع شد كه موزه هنرهاي معاصر تهران به شكل رسمي اعلام كرد با توجه به سياست هاي اجرايي اش در جهت تقويت كاربري هاي آن به شكل يك موزه مطرح در عرصه جهاني از اختصاص فضاي خود براي برگزاري دوسالانه ها امتناع خواهد كرد. اتخاذ اين تصميم در شرايطي كه تمامي دوسالانه هاي پيشين در اين موزه برگزار شده بود، ضرورت يافتن مكاني مناسب براي برگزاري دوسالانه  ها را نمودار كرد. در ابتدا با توجه به تدارك نگارخانه خيال در فرهنگستان هنر براي اضافه شدن فضاهاي نمايشگاهي كشور و موقعيت مكاني خاص آن همه دست اندركاران هنر كشور گمان مي  كردند كه از اين لحاظ با مشكلي مواجه نخواهند شد اما مسئولان فرهنگستان كه خود دوسالانه نقاشي جهان اسلام را نيز درسطح بين المللي برگزار مي كنند اعلام كردند برنامه هاي اين نگارخانه از پيش مشخص شده است و حاضر به همكاري با دوسالانه ششم نقاشي تهران نشدند.
به اين ترتيب سرنوشت دوسالانه ششم نقاشي و ديگر دوسالانه هاي هنري كشور در هاله اي از ابهام فرو رفت. برگزاركنندگان دوسالانه ششم نقاشي تهران در رابطه با برگزاري اين دوسالانه در فرهنگسراي نياوران نيز معتقدند به علت بعد مسافتي و كوچكي فضاي نمايشگاهي محل مناسبي براي برگزاري اين دوسالانه به شمار نمي رود.
به دنبال اين امر ستاد خبري ششمين دوسالانه نقاشي تهران، اعلام كرد: «بازديد از مكان هاي مختلف و مذاكره با مسئولان آنها دست اندركاران اين دوسالانه را به اين نتيجه رسانده است كه در حال حاضر هيچ مكاني مناسب تر از موزه هنرهاي معاصر تهران براي برپايي اين نمايشگاه وجود ندارد. به همين دليل نيز دبيرخانه اين دوسالانه با ارسال نامه اي كه به امضاي نقاشان شركت كننده در اين دو سالانه و برخي از پيشكسوتان هنر رسيده است از مديريت موزه هنرهاي معاصر تهران درخواست كرده است تا فضاي موزه را براي برگزاري نمايشگاه دوسالانه ششم در اختيار آن قرار دهد.»
با ارسال اين درخواست سرنوشت دوسالانه ششم نقاشي تهران وارد مرحله جديدي از عمر خود شده است و به نظر مي رسد در صورت موافقت مسئولان موزه هنرهاي معاصر تهران با اين درخواست كه البته چندان دور از ذهن نيز نيست، اين دوسالانه تنها دوسالانه اي باشد كه ازمزيت برگزاري در موزه هنرهاي معاصر تهران برخوردار شود.
سال گذشته دوسالانه مجسمه سازي به دليل اعلام انصراف موزه هنرهاي معاصر از برگزاري دوسالانه ها مجبور به برگزاري آن در فرهنگسراي نياوران شد.
در حال حاضر بسياري از نقاشان نياز به فضايي بزرگ را براي برگزاري دوسالانه ششم نقاشي به عنوان علت اصلي درخواست خود براي برگزاري آن در موزه هنرهاي معاصر، عنوان مي كنند و مي گويند: «مجسمه را به راحتي مي توان در فضايي آزاد به نمايش درآورد اما نقاشي بايد بر روي ديوار قرار بگيرد.»

گزارشي از گردهمايي پژوهشي «هنر و زندگي»
هنر در متن زندگي
000800.jpg
گردهمايي پژوهشي «هنر و زندگي» در روزهاي ۲۹ و ۳۰ مهرماه در تهران برگزار شد.
در اين گردهمايي دوروزه كه توسط مركز مطالعات و تحقيقات هنري وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در سالن رودكي تالار وحدت انجام گرفت، استادان رشته هاي مختلف به ارائه مقاله و ايراد سخنراني در زمينه ارتباط هنر، با ساير رشته ها پرداختند.
«هنر اسلامي و زندگي امروز» يكي از عناوين مقالاتي بود كه توسط دكتر مجتبي انصاري در اين همايش ارائه شد. وي ضمن سخناني دراين باره گفت:  ديدگاه هاي متفاوتي پيرامون هنر اسلامي ارائه شده است. بعضي از اين ديدگاه ها اصولاً هنر اسلامي را به رسميت نمي شناسند و بعضي قائل به هنر مسلمانان و بعض ديگر، قائل به هنر در سرزمين هاي اسلامي هستند. اين مقاله، فارغ از اين ديدگاه ها و با پذيرش هنر اسلامي به عنوان يك پديده، به جايگاه هنر اسلامي در زندگي امروز مي پردازد.
اما نوع نگرش هايي كه به هنر اسلامي در زندگي امروز مي شود و كاربردهايي كه براي آن متصور است، متفاوت اند. مي توان به بعضي از نگرش هايي كه در رابطه با هنر اسلامي مطرح است، به اين شرح اشاره كرد: نگرش تقليدي، نگرش تداومي و استمراري، نگرش ارتقايي، نگرش امروزين، نگرش ابزاري، نگرش موزه اي و...
همچنين كاربرد (جديد يا قديم) آثار هنر اسلامي (بجا مانده از قديم يا آثار جديد) متفاوت است و ما سعي خواهيم كرد ضمن تعريف هر كدام از انواع نگرش ها، به نقد و تحليل آنها پرداخته و جايگاه هر كدام از نگرش هاي پويا وايستا را در رابطه با كاربرد آنها، با ذكرمصاديق و نمونه ها تبيين كنيم تا از اين طريق جايگاه هر كدام از نگرش ها و كاربردها در زندگي امروز و دورنماي آن در زندگي آينده مشخص شود.
دكترمحمد خزائي در اين گردهمايي با موضوع «همگامي هنر با محيط زندگي در تمدن ايراني- اسلامي» به ايراد سخن پرداخت. وي گفت: در فرهنگ و تمدن اسلامي، هنر با محيط زندگي ارتباطي تنگاتنگ داشته و هنرمندان همواره كوشيده اند تا آثار هنري خويش را از نظر شكل، تزئينات، رنگ و... بيشترين تفاهم، همخواني وتلفيق را با محيط به وجود آورده و از طرفي ديگر، محيطي آرام، دلپذير و زيبا را مطابق با نيازهاي روحي و جسمي انسان فراهم سازند.
متأسفانه تحولاتي كه در چند قرن اخير درايران به وقوع پيوسته، باعث قطع بسياري از شاخصه ها و ارزشهاي پايدار در زندگي مردم و فرهنگ جامعه شده است. همگامي هنر با محيط زندگي و طبيعت، از مواردي است كه براساس اصول و ارزشهاي پيشين، از روزگاران باستان و ادامه آن در دوره اسلامي پي ريزي شده بود، امروزه مورد بي عنايتي قرار گرفته است. اين بي توجهي سبب ايجاد فاصله بين هنر و محيط زندگي مردم شده است خوشبختانه در اين ايام كه شاهد حركتهايي در جهت خودباوري و اتكا به فرهنگ خودي در مقابل فرهنگ بيگانه هستيم، مطمئناً توجه به ارزشهاي فرهنگي خود از مهمترين عوامل احياي سنتهاي پايدار از جمله همگامي بين هنر و محيط زندگي خواهد شد.
«هنر، جهاني شدن، رسانگي» نيز عنوان مقاله ديگري بود كه توسط دكتر آزيتا افراشي ايراد شد. وي با اشاره به اينكه ارتباط ميان هنر و جهاني شدن يكي از مسايلي است كه در حوزه موضوعات مرتبط با «زندگي معاصر وهنر» امكان طرح مي يابد، گفت: مسئله هنر و جهاني شدن غالباً به لحاظ زيبايي شناختي و پديدار شناختي مورد تحليل قرار گرفته است. لزوم طرح اين مسئله به مثابه يكي از موضوعاتي كه توجه انديشمندان را از حوزه هاي مختلف به خود معطوف كرده، امكان آن را فراهم مي آورد تا توان تحليلي ابزارهاي نظري اي را مورد ارزيابي قرار دهيم كه دانش  زبان شناسي از آنها بهره مي جويد.
مفهوم تحليل مؤلفه اي كه به لحاظ سنتي نخستين بار در مبحث مقولات ارسطو معرفي شد، پس از پيدايش دانش  زبان شناسي ابتدا در حوزه واج شناسي و سپس در معني شناسي ساختگرا به كار گرفته شد.
اين مفهوم در ارتباط با بحث حاضر به منظور تحليل مؤلفه هاي اثر هنري و تغييرات حاصل در اين مؤلفه ها در روند جهاني شدن مورد استفاده قرار مي گيرد. به عبارت ديگر، پرسش كانوني اي كه مختصر حاضر پيرامون آن امكان طرح مي يابد آن است كه: در روند جهاني شدن، چه تغييري درمؤلفه هاي اثر هنري پديد مي آيد؟ چگونگي پاسخ گويي به اين پرسش، زمينه طرح پرسش ديگري را فراهم مي آورد، يعني اينكه: جهاني شدن چگونه بر رسانگي تأثيرمي گذارد؟ پاسخگويي به اين پرسش نيز ظاهراً از منظر «تحليل مؤلفه اي» و بررسي تغييرات حاصل در كميت و كيفيت مؤلفه هاي اثر هنري ميسر مي شود.
دكتر قطب الدين صادقي سخنران ديگر اين گردهمايي، درباره «رابطه هنر سنتي (شفاهي) با زندگي» بخشي از مقاله خود را چنين ارائه كرد:
از ديدگاه هنرمندان، سنت به معناي دانش و اطلاعات كمابيش افسانه اي درباره گذشته، يا نظريه ها و اعمال مذهبي و اخلاقي و هنري خاصي است كه به عنوان ميراث گذشتگان، قرن ها توسط كلام يا نمونه هاي عملي و ابداعي ديگر، به صورت شفاهي از نسلي به نسل ديگر منتقل مي شود.
مفهوم ضمني ديگر سنت، معناي ضد نوشتاري بودن يا ويژگي شفاهي آن است، كه به مجموعه مراسم، روش ها و هنرهاي مردمي سرزميني اطلاق مي شود.
هنر سنتي يا شفاهي در بهترين تعريف خود هنري است: به وجود آمده توسط مردم، در دسترس مردم، براي مردم و اجرا شده توسط مردم هنري است كه همچون زندگي بسيار به حركت و تصوير و ريتم وابسته است.از اين نظر هنري است بيشترحسي تا عقل در نتيجه به «نگاه» بيشتر متكي است تا به «مغز» به اين دليل هرگز از زندگي و جريان سيال آن جدا نمي شود و ارتباط خود را با آن قطع نمي كند.
پس توفيق اين هنر بستگي دارد به ميزان ارتباطي كه با زندگي روزمره و فرهنگ مردم، چه در هنگام شكل گيري و چه در حين اجرا، برقرار مي كند.
«نقش فضاهاي شهري دررفاه و آسايش شهروندان ايراني» عنوان مقاله اي از محمد رضا ميرزايي بود كه وي در قسمتي از آن چنين گفت: بحث آسايش، استراحت و طراحي فضاهاي شهري براي برآوردن اين نياز همواره در ايران مطرح بوده و وجود داشته است. از اين رو در اين مقاله ابتدا با تعاريف مختلف فضاي شهري و اثاثه توقف و استراحت، اهميت شهر را بيان نموده و به بررسي اجمالي تعدادي از فضاها و عناصر مورد بحث نظير فضاهاي سبز، معابر تفريحگاهي، كاروانسراها و ساباطها و... دردوره پيش از معماري و شهرسازي مدرن و نحوه تأثيرات مدرنيسم بر اين فضاها و در نتيجه تغيير الگوهاي رفتاري و فرهنگي جوامع دراين دو دوره پرداخته شده است. همچنين با بررسي تطبيقي به نتايجي نظير اين مطلب كه شهرسازي سنتي ايران، در مقام مقايسه با شهرسازي عصر حاضر، از نظر محتوايي نه تنها چيزي كم نداشته، بلكه نكاتي افزون تر را بر شهرسازي پيشرفته دنيا نيز داشته است و اين فضاها و اثاثه دردوره پيش از مدرن به خوبي داراي هر دو بعد عملكردي و زيباشناختي بودند كه در دو دوره مدرن صرفاً بعد كاركرد گراي آن غالب است، رسيده ايم.
گفتني است، مجموعه كامل مقالات ايراد شده توسط استادان رشته هنر در اين گردهمايي، در شماره آينده فصلنامه هنر منتشر و در دسترس علاقه مندان قرار خواهد گرفت.

به انگيزه نمايش مجموعه آبرنگ محمدرضا آتشزاد
بيان سريع واقعيت
000804.jpg
حادثه يك بار اتفاق مي افتد و ديگر هم غيرقابل تكرار است آبرنگ، نزديك ترين و مأنوس ترين ابزار با اين باور است
«بايد باور داشت كه راه هنر، رياضت مي طلبد. رياضتي كه در خلوت هنرمند روح او را صيقل مي زند، شفاف مي كند و اين دو در كنار كار مداوم و توقف نكردن همراه با تفكر مي تواند بزرگترين عامل در راه رشد هنرمند باشد.»
اين سخنان محمدرضا آتشزاد هنرمند نقاش است كه در زمينه كار با تكنيك آبرنگ در نقاشي، چهره سرشناس به شمار مي رود. اين هنرمند طي روزهاي ۹ تا ۱۵ آبان ماه، نمايشگاهي از آثار تازه خود را در نگارخانه خود (آتشزاد) برپا كرد.
آتشزاد، نقاشي با آبرنگ را امري ناگهاني و لحظه اي مي داند و مي گويد:حادثه يك بار اتفاق مي افتد و ديگر هم غيرقابل تكرار است. آبرنگ نزديك ترين و مأنوس ترين ابزار با اين باور است. آبرنگ با سريع بودنش بهترين جوابگوي التهاب من در اوقاتي است كه مي خواهم ادراك خود را بلافاصله ثبت كنم.
نقاشي آبرنگ را نمي توان تصحيح كرد، به همين دليل در حين كار تمركز مي طلبد و اين حالت براي من مغتنم است. خواهان آن هستم كه با آبرنگ تثبيت شوم.
آتشزاد همچنين در رشته معماري تحصيل كرده و سالهاست كه در اين رشته به تحقيق مي پردازد. او همواره ريشه مشتركي ميان معماري و نقاشي يافته و بر اساس اين تأثير و تأثر، فعاليت خود را ادامه داده است.
او در اين باره مي گويد: از آنجا كه معماري، پديده اي منتزع از نقاشي نبود و هر دو در حس، شهود و شعور ريشه داشتند، وسوسه پرداختن به آن را داشتم و تحصيل در اين رشته را آغاز كردم. در زمان تحصيل نيز هيچگاه بي نياز از همدلي يا نقاشي نبودم. پروژه هاي معماري ام آميخته به نقاشي بود و در اين زمان توجه و رويكردم كه قبلاً بيشتر معطوف به عناصر حسي طبيعت بود، اكنون جاي خود را به تناسبات، ريتم هاي موزون و فرم در مناظر و المان  هاي شهري داد و متأثر از نظام معماري، سوژه هاي ذهنم تغيير كرد و ابنيه جايگاه ويژه اي در آثارم يافت.
وي در ادامه مي گويد: هر قدر از زمان تحصيلم مي گذشت، بر حجم پروژه هاي دانشگاهي ام افزوده مي شد و مجال كار بر روي نقاشي را از دست مي دادم. اين مسئله سبب طغيان روحي من شده بود و به اين دليل هر فرصتي كه دست مي داد، بي پروا، از آن به نفع نقاشي استفاده مي كردم؛ به ويژه نقاشي بر روي موضوعات شهري، حتي در پشت ترافيك. نوع نگاهم و اجراي نقاشي هايم تغيير كرده بود.
ريزه كاري ها و برداشت  دقيق، جاي خود را به نگاه سريع و گذرا سپرده بود و هيچ مواد رنگي توان قدرت اين شتاب و سرعت را در كوتاه ترين زمان ممكن نداشت، جز آبرنگ كه نزديكترين و مأنوس ترين ابزار با اين باور بود.
او درباره علت اهميت به طبيعت در كارهايش مي گويد: هنرمند، موضوع را تحت تأثير حالات روحي خود انتخاب مي كند. اگر من امروز بيش از هر چيز در كارهايم به طبيعت اهميت مي دهم، به خاطر اين است كه گرايش روحي ام به طبيعت است. به عبارت ديگر، اين طبيعت است كه مرا مجذوب خود مي كند. زيبايي بيشتري در طبيعت مي بينم و مجذوب آن مي شوم و مي توان گفت هركسي قطعاً در مسيري كار كرده كه خواسته است در آن مسير باشد.
آتشزاد در مورد موضوع آثارش نيز مي گويد:در كارهايم مقيد به نوع موضوع نبوده ام. سعي نكردم كه انتخاب موضوع كارهايم با ديگران باشد. اصلاً من موضوع را انتخاب نمي كنم، بلكه موضوع مرا انتخاب مي كند. حتي در ارتباط با گرفتن يك موضوع، به موضوعاتي توجه كرده ام كه براي من خوشايند بوده است.
او در پايان مي گويد: با آبرنگ شروع كرده ام، اجازه بدهيد به جز در اين هوا تنفس نكنم.خيالتان را راحت كنم، آبرنگ را دوست دارم.

تازه هاي نشر تجسمي
000802.jpg
زيباشناخت
شماره هشتم نشريه زيباشناخت (نيم سالانه - مطالعات ونظري و فلسفي هنر) انتشار يافت.
در اين شماره مطالبي با عناوين پديدار شناسي: زيبايي شناسي مجازي، خاستگاه هاي هنر در دين، جستارها، چهره: ويتگنشتاين، نقد و واژگان به چاپ رسيده اند.
زيباشناخت توسط مركز مطالعات و تحقيقات هنري با همكاري شوراي نويسندگان و با قيمت ۱۱۰۰ تومان منتشر شده است.
فصلنامه هنر
پنجاه و ششمين شماره فصلنامه هنر با درج مطالبي در زمينه هنرهاي تجسمي، تئاتر، موسيقي، سينما و ادبيات منتشر شد.
در اين شماره مي خوانيم: زندگي و آثار محمودخان ملك الشعرا و بررسي تابلوي استنساخ، پارچه هاي صفوي، عكس هاي پرتره، بازخواني نماز، زرين كوب و نقد تطبيقي- تاريخي، بازي در فضا، شبيه سازي، انديشمندان، ژورناليسم، تلويزيون يادداشت هايي بر برخي شرايط رسانه اي و مداخله، مطالعات كاربردي هنر ويژه توسعه هنر و نقش دولتها، لوازم توسعه هنر، توسعه هنر مدرن و زمينه هاي فلسفي آن، جايگاه هنر در آموزش فلسفه و هنر، زيبايي شناسي از نگاه حكماي اسلامي، تازه هاي نشر و رويدادهاي جهان هنر.

تا پايان امسال هشتمين دو سالانه سراميك ايران برگزار مي شود
مسئولان برگزاري هشتمين دو سالانه سراميك ايران، در تلاش اند تا پيش از به پايان رسيدن دومين سال از زمان برگزاري هفتمين دو سالانه سراميك ايران، هشتمين دور را برگزار كنند؛ تا دو سالانگي آن را حفظ كرده باشد. به گزارش ايسنا آخرين دو سالانه سراميك، سال ۸۰ در مشهد برگزار شد و قرار بود دور بعد در جزيره كيش برپا شود؛ اما چنين نشد و اكنون قرار است موزه هنرهاي معاصر اصفهان ميزبان هشتمين نمايشگاه دو سالانه سراميك ايران باشد.
سفال سراميك كاران ايران انجمن ندارند؛ بنابراين پس از تصميم موزه هنرهاي معاصر تهران مبني استقلال دوسالانه ها و سپردن هر شاخه هنري به انجمن هنرمندان همان حرفه و هنر، سفال و سراميك بي انجمن ايران، سرگردان شد و موزه هنرهاي معاصر به رغم اعلام قبلي، هيات و شوراي سياست گذاري را تشكيل داد و تاكنون خود دايگي اين دوسالانه را برعهده گرفته است.
براساس اعلام شوراي سياست گذاري متشكل از عليرضا سميع آذر، نامي، محمد مهدي انوشفر و محمدمهدي قان بيگي، براي هشتمين دوسالانه سراميك، بايد اصل كارها با موضوع آزاد و تا سقف ۱۰ اثر از هر هنرمند و در حداقل اندازه يك وجه اثر ۲۰ سانتيمتر يا حداقل درجه پخت مواد و بدنه ۸۵۰ درجه سانتيگراد، تا بهمن ماه ۸۲ به دبيرخانه نمايشگاه فرستاده شده باشد؛ تا در فاصله زماني كمتر از يك ماه، انتخاب ها صورت گرفته، داوري ها انجام و نمايشگاه آماده برپايي شود. در ضمن، گويا دو سالانه هشتم، دبير ندارد.
محمدمهدي قان بيگي در حال حاضر عضو شوراي سياستگذاري است؛ او هرچند به صورت غيررسمي، اما دبير دور پيشين اين دو سالانه در مشهد بوده است.
وي درباره تركيب هيأت انتخاب و داوري گفت: احتمالاً انتخاب آثار توسط منيره قان بيگي، محمدمهدي انوشفر، بيتا فياضي و مرتضي مميز، انجام مي شود و داوري ها را نيز خودم به اتفاق ميرفندرسكي، معمار، پرويز تناولي، مجسمه ساز و مرتضي مميز، گرافيست برعهده مي گيريم. البته هنوز اين موضوع به طور قطعي اعلام نشده است.
به گفته او، در بخش جنبي هشتمين دور از دو سالانه سراميك، احتمالاً از سفالگر پيشكسوتي تجليل شده و همايش، سخنراني و پرسش و پاسخي نيز در كنار اين نمايشگاه برگزار مي شود.
قان بيگي گفت: سعي كرديم اين دور از دوسالانه را به صورت بين المللي برگزار كنيم؛ اما هنوز موفق نشده ايم؛ با چين، ازبكستان و آلمان نيز صحبت هايي كرده ايم، منتظريم ببينيم به چه نتيجه اي مي رسد.
وي در عين حال معتقد است: هنوز بحث بين المللي كردن سراميك، زود است.
او در ادامه اضافه كرد: اين امر به معناي نداشتن قابليت عرضه در عرصه بين المللي نيست؛ بلكه به رغم آنكه سفال كهنترين هنر ماست، اما هنوز جوان است و در ايران جا نيفتاده و جايگاه واقعي خود را ندارد.
قان بيگي با تأكيد بر اينكه تلاش برگزاركنندگان در جهت برگزاري با كيفيت برتر و بهتري نسبت به دوسالانه هاي گذشته است، گفت: پيش بيني ما اين است كه شركت كنندگان بيشتري با ارائه نوع تازه اي از آثارشان در هشتمين دور برگزاري دو سالانه سراميك ايران شركت كنند.
او درباره برگزار نشدن دور هشتم در جزيره كيش نيز توضيح داد: كارگزاران در اين باره به توافق نرسيدند، اين مسأله به ما ارتباطي نداشت.
وي در پاسخ به اين پرسش كه برگزاري در جزيره كيش مي تواند از چه ويژگي  خاص و قابل توجهي برخوردار باشد، اذعان داشت: تنها تبليغاتي براي جزيره كيش بود و چيزي براي سفالگران در پي نداشت.

ادب و هنر
اجتماعي
اقتصادي
انديشه
خارجي
سخنگاه آزاد
سياسي
شوراها
شهري
علمي فرهنگي
محيط زيست
موسيقي
ورزش
ورزش جهان
صفحه آخر
همشهري اقتصادي
انفورماتيك
همشهري ضميمه
بازارچه همشهري
|  اجتماعي   |   ادب و هنر   |   اقتصادي   |   انديشه   |   خارجي   |   سخنگاه آزاد   |   سياسي   |   شوراها   |  
|  شهري   |   علمي فرهنگي   |   محيط زيست   |   موسيقي   |   ورزش   |   ورزش جهان   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |