بررسي طرح هاي آمريكا براي تأثيرگذاري بر گروههاي اسلامي
عمليات كور
زير ذره بين
در دنياي امروز مسلمانان تنها كساني هستند كه مي توانند آموزش هاي افراطي را كه به طور رايگان در اختيار ميليون هامسلمان قرار مي گيرد به چالش بكشند. بدين لحاظ بايد براي حمايت از ميانه روها هر كار مي توانيم انجام دهيم و آنها را به سخن گفتن و بيان نظراتشان تشويق كنيم.
|
|
وقتي كه طالبان در افغانستان شكل گرفت، يكي از نظريات رايج اين بود آمريكايي ها با جمع كردن طلاب متعصب قصد دارند اولاً آنها را عليه حكومت برهان الدين رباني كه همسو با آمريكا نبود زير فشار بگذارند و ثانياً با ساختن الگويي خشن از اسلام مقابله با گروههاي مبارز اسلامي را كه لزوماً خشن نيستند بلكه در داخل كشورهاي خود براي استقلال (فلسطيني ها) يا آزادي (در كشورهاي عرب) مي جنگند، توجيه كنند. روزنامه هاي آمريكايي واشنگتن پست و نيويورك تايمز اخيراً از تكاپوي تازه آمريكا براي كاناليزه كردن و يا نفوذ در گروههاي اسلامي پرده برداشتند:
دونالد رامسفلد وزير دفاع آمريكا و ديگر رؤساي تندروي پنتاگون در حال بررسي موضوع حساس چگونگي برخورد صريح يا مخفيانه واشنگتن با نفوذ ضدآمريكايي مدارس اسلامي در كشورهاي اسلامي هستند. برخي از اين مدارس از نظر واشنگتن زمينه ساز پرورش تروريست هاي ضد آمريكايي هستند. رامسفلد دو هفته پيش در يادداشتي خطاب به دستياران ارشد خود در پنتاگون نوشت: «آيا آمريكا بايد طرحي گسترده و منسجم را براي متوقف كردن نسل بعدي تروريست ها پيش بيني كند.»
او گفت كه شايد لازم است سيا مسئوليت اقدام مخفيانه عليه اين مدارس را به عهده بگيرد و در اين صورت شايد به ايجاد يك مركز خصوصي براي تبديل كردن اين مدارس تندرو به نهادهايي ميانه نياز باشد.
پل ولفوويتز معاون رامسفلد نيز دريك سخنراني در دانشگاه جورج تاون به همين موضوع اشاره كرد و اين مدارس را مدارسي توصيف كرد كه «نفرت و تروريسم را آموزش مي دهند و به طور رايگان افراط گرايي را به ميليون ها كودك مسلمان مي آموزند.»
ولفوويتز در آن سخنراني گفت: يك راه مقابله با اين مدارس قطع بودجه آنهاست كه معمولاً از عربستان و با هدف ترويج وهابيت مي آيد؛ اما راه بهتر كانال زدن و كمك از طريق اين كانال ها به كساني است كه با اين مدارس مخالفند. ولفوويتز اعتراف كرد كه واشنگتن تا به حال در اين مورد اقدام مناسبي نكرده است.
رؤساي پنتاگون تنها كساني در آمريكا نيستند كه به موضوع مقابله با مدارس ديني در كشورهاي اسلامي اشاره مي كنند. در كنگره دولت نيز تحليلگران اطلاعاتي درباره نقش اين مدارس در كاشتن ريشه آنچه يكي از مقامات مسئول «بذر راديكاليسم» خوانده است، گزارش هايي به مسئولان آمريكايي ارائه كرده اند. يك كارشناس بلندپايه در كنگره در اين باره مي گويد: «ما اين مدارس را در پاكستان و حتي در بوسني ديده ايم و بايد درباره آن كاري بكنيم.»
اينكه سيا، پنتاگون يا ديگر آژانس هاي دولت آمريكا از طريق ارائه بودجه خصوصي در پي دستيابي به نفوذ بر نهادهاي آموزشي و مذهبي خارجي باشند، يادآور عمليات مخفيانه سيا در دهه ۱۹۵۰ است. در آن دوران سيا از طريق مؤسسات خصوصي آمريكايي به مجلات اروپايي و ناشران و همچنين سازمان ها و اتحاديه هاي كارگري نوپا در اين قاره پول مي دادند. آمريكا همچنين از گروهها و اشخاصي كه نظرات ضدكمونيستي را ترويج مي كردند و با افكار كمونيستي در كشورهايشان مقابله مي نمودند حمايت مي كرد.
وقتي كمك مالي مخفيانه به نهادها و گروههايي چون انجمن ملي دانشجويان در دهه ۱۹۶۰ فاش شد يك رسوايي بزرگ شكل گرفت. ليندون جانسون رئيس جمهور وقت آمريكا يك گروه تحقيق تشكيل داد كه اين گروه هم خواستار توقف چنين جرياني از داخل آمريكا شد. بعد از آن سيا مقررات و قوانين داخلي وضع كرد كه به موجب آن اين سازمان از استفاده از نهادهاي آمريكايي يا سازمان هاي داوطلبانه به عنوان جبهه اي براي عمليات هاي مخفيانه خود منع شد.
ولفوويتز در سخنراني روز پنج شنبه خود به طور ضمني به اين موضوع اشاره كرد و گفت: بخشي از كارهايي را كه در دوران جنگ سرد مي كرديم اكنون غيرقانوني اعلام كرده ايم و شايد هم به درستي چنين كرده ايم. بنابراين اكنون بايد راههايي براي پشتيباني از كساني بيابيم كه در خط مقدم آن نبرد انديشه ها بوده اند. مقام هاي بلندپايه اطلاعاتي معتقدند كه بايد نقش آمريكا در چنين اقداماتي پنهان نگاه داشته شود؛ زيرا مردم كشورهاي اسلامي به آمريكا اعتقاد ندارند و بنابراين حمايت صريح واشنگتن از اين مدارس ديني را نمي پذيرند.
از سوي ديگر همانطور كه ولفوويتز هم گفت، آمريكا در حمايت از مدارس ديني نمي تواند كار زيادي بكند چون با مشكلاتي قانوني روبه روست. مشكل ديگر اين است كه اجراي اين طرحها سالها طول مي كشد و خيلي سريع نتيجه نمي دهد. اين در حالي است كه آمريكا صبور نيست. در دهه ۱۹۵۰ و در جريان برنامه هاي جنگ سرد، مردان و زنان جوان از اروپاي شرقي و كشورهاي جهان سوم به سرعت انتخاب مي شدند و از سوي سيا براي طي دوره هاي كالج كمك مالي دريافت مي كردند و اين پشتيباني گاه تا سي سالگي آنها ادامه مي يافت. برنامه ريزان سيا اميدوار بودند كه اين افراد به مناصب عاليرتبه اي مي رسند و در آن مناصب نظرات ضدكمونيستي آنها در كشورهايشان مؤثر و به سود واشنگتن خواهد بود.
ولفوويتز گفت: در دنياي امروز مسلمانان تنها كساني هستند كه مي توانند آموزش هاي افراطي را كه به طور رايگان در اختيار ميليون ها مسلمان قرار مي گيرد به چالش بكشند. بدين لحاظ بايد براي حمايت از ميانه روها هر كار مي توانيم انجام دهيم و آنها را به سخن گفتن و بيان نظراتشان تشويق كنيم.
شرايط كنوني عراق اين موضوع را براي واشنگتن به طور ويژه محسوس كرده است. مقام هاي ضدتروريستي مستقر در شش كشور اعلام كرده اند، در سراسر اروپا و خاورميانه، شبه نظاميان جوان مسلمان در پاسخ به درخواست اسامه بن لادن و ديگر رهبران گروههاي تندرو خانه و زندگي خود را ترك مي كنند تا به جنگ عليه اشغال در عراق بپيوندند.
اين مقام هاي اطلاعاتي مي گويند از پايان تابستان شمار شبه نظاميان اسلامي كه وارد عراق شده اند به صورت چشمگيري افزايش يافته است. اما به گفته اين مقام ها اين موضوع لزوماً نشانه همكاري و هماهنگي ميان القاعده يا ديگر گروهها با شبه نظاميان عراقي نيست، چون هنوز معلوم نيست كه اين مردان تحت كنترل رهبر يا سازماني باشند يا نقشي در حملات اخير در بغداد داشته باشند. يك مقام اطلاعاتي اروپا اين نيرو هاي خارجي را سربازان پياده اي خواند كه آموزش اندكي ديده اند يا اصلاً آموزش ديده نيستند.
يك مقام بلندپايه انگليسي كه در ماه سپتامبر گذشته در عراق بوده است در اين باره مي گويد:مردان خارجي كه تا به حال دستگير شده اند يا خاورميانه اي بودند (سوريه، لبنان و يمن) و يا از شمال آفريقا. او آنها را جواناني خشمگين توصيف كرد كه انگيزه شان براي جنگيدن از سخنان ضدانگليسي و ضدامريكايي برآمده كه هر روز در گوششان خوانده شده است.
«ژان لوئيس بروگيه» قاضي ارشد تحقيق درباره تروريسم در فرانسه در اين باره گفته است كه در دو ماه گذشته دهها تن از مردان مسلمان فرانسه را ترك كرده و به عراق رفته اند، برخي از آنها مستقيماً توسط القاعده آموزش نديده اند اما آموزه هاي آن را شنيده اند.
قاضي بروگيه وضعيت كنوني درباره رفتن نيروهايي از فرانسه به عراق را با رفتن افرادي از اين كشور به چچن در سالهاي گذشته تشبيه كرد و آن را خطري جديد خواند. خشم روز افزون جهان اسلام نسبت به اشغال عراق از سوي آمريكا در نماز جمعه مسجد نور در برلين كاملاً مشهود بود. دكتر عزالدين حمد مدير اين مسجد كه با بودجه سعودي ها اداره مي شود گفت كه بحث سياسي در داخل مسجد ممنوع است. اما در خارج از آن يك مرد ۲۱ ساله به اطرافيانش مي گفت صدام حسين محبوبيتي نداشت اما حالا مردم از حضور اشغالگرانه آمريكايي ها خشمگين هستند. او و ديگران مي گويند كه در داخل مجلس گروههايي كه براي كمك به فلسطين و چچن تشكيل مي شد اكنون براي كمك به عراق تشكيل مي شوند.
اين كه عراق ممكن است همچون آهن ربايي نيروهاي خارجي را جذب كند حتي پيش از شروع جنگ نيز پيش بيني شده بود. دستگيري چهار مرد الجزايري در سوريه كه در هامبورگ زندگي مي كردند و به مسجدي رفت و آمد داشتند كه سه تن از هواپيماربايان ۱۱ سپتامبر هم در آن رفت و آمد داشتند اين پيش بيني را در آن زمان تقويت كرد. دستگيركنندگان اين افراد گفتند كه آنها قصد جنگيدن در عراق را داشتند.
يكي از آنها عبدالرزاق محجوب نام داشت كه مأموران تحقيق آلماني او را با يك شبكه تروريستي مستقر در اسپانيا مرتبط مي دانند. بازجويي از او در ارتباط با دخالت در يك حمله تروريستي در اسپانيا ادامه دارد.
سوريه اين افراد را به آلمان بازگرداند اما هيچ يك از اين چهار نفر اكنون در اختيار پليس آلمان يا در حبس نيستند، زيرا در آلمان قانوني عليه رفتن به عراق وجود ندارد.
مقام هاي اطلاعاتي آلمان مي گويند، موارد ديگري از مهاجران در اين كشور را يافته اند كه قصد رفتن به عراق را داشته اند.
در حملات مرگبار هفته گذشته بغداد نشانه هايي از حضور و نقش خارجي ها در عراق ديده نشد. يك بمب گذار انتحاري كه توسط پليس عراق به ضرب گلوله مجروح شد يك يمني بود كه پاسپورت سوريه اي داشت.
مقام هاي نظامي آمريكايي مي گويند به گمان آنها، يك مسئول عاليرتبه در دولت صدام اكنون كار جذب نيروهاي خارجي به عراق را به عهده دارد. به عقيده آنها «عزت ابراهيم» نيز از افرادي بوده كه كار سازماندهي و تأمين مالي حملات اخير را به عهده داشته است. اما خود نيروهاي ائتلاف نيز نمي دانند با چه كساني در عراق روبه رو هستند. القاعده، انصارالاسلام، وفاداران به صدام، نيروهاي سابق ارتش، ... همگي مظنون هستند و احتمال دخالت هيچ يك از آنها بيشتر از ديگري نيست.
مقامات آمريكايي تأييد مي كنند كه عراق اكنون به نيروي جاذبه اي براي جذب نيروهاي جهادي تبديل شده، درست مانند افغانستان.
ترجمه: اردلان متين
|