دوشنبه ۲۶ آبان ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۲۲۷
درد دل هاي بهزاد فراهاني در مورد جيب فقرا و ثروتمندان، مصرف، خريد، تبليغات و...
يك گوني اسكناس تنهامي تواند آرزوي نوعروسي را برآورده كند
ديدگاه ها
از انجام كاري كه شرافتمندانه است، به خود مي بالم.
سن و سال فرزندانم بدانجا رسيده است كه ديگر بايد از آنها بياموزم.
انسان زميني كار مي كند و آنكس كه كار مي كند، با شرف مي ماند.
بيش از ۷۰ درصد بازيگران تئاتر، خانه ندارند.
000698.jpg
زهرا رنجبر
بهزاد فراهاني يك آچار فرانسه است : كارگردان، بازيگر، فيلمنامه نويس، نمايشنامه نويس، قصه نويس، شاعر و مترجم.
او به سال ۱۳۲۳ در فراهان از مادري خياط، شاعر، قالي باف و پدري زارع، شهادت خوان و معلم به دنيا آمد.
فراهاني تا ۷ سالگي گلستان را در مكتب خانه از بر كرد و از ۸ سالگي به اسارت تهران در آمد. بخشي از دبيرستان را شبانه خواند، از دانشكده دراماتيك با صد و چند واحد اخراج شد و پس از آن دانشگاه تئاتر ناسيونال فرانسه را در استراسبورگ به پايان رساند.
۲۶ سال است كه تدريس مي كند و شاگرد اساتيدي چون مفيد، سركيسيان، جوانمرد، سلطانپور،  رحماني نژاد، ژان پير ونسان و جك گروبر بوده است.
فراهاني مي نويسد، كارگرداني و بازي مي كند، كار ترجمه هم مي كند، ترجمه هاي او بيشتر از آثار آمريكاي لا تين بوده است. از آثار ترجمه او مي توان به نمايشنامه هايي مثل دور از كارخانه، مسلخ، دو چهره يك كارفرما، تئاتر ستمديدگان و ييلا ق نشينان گوركي اشاره كرد. نمايشهاي راديويي فراهاني بهترين كارهاي دهه ۴۰ اوست كه ازجمله آنها مي توان به گل حسرت، مريم بانو، ميرممد و گل و حيدر اشاره كرد.   افزون بر ۳۰ نمايشنامه، ۳ مجموعه تلويزيوني و نزديك به ۲۵ فيلمنامه نوشته كه بعضي از آنها ساخته و توليد شده وبعضي هايشان هم در كشوي ميزش به ميهماني رفته!
بهزاد فراهاني از ۱۳۴۰ تا امروز به صورت حرفه اي در تئاتر، راديو، دوبلا ژ، تلويزيون و سينما و دانشگاه مشغول كار است. ازكارهاي اخير او مي توان تئاتر«مريم و مرداويج» را نام برد كه سه ماه روي صحنه بود و يكي از پرتماشاچي ترين تئاترهاي امسال بود.
فهيمه رحيم نيا كه پس از بازي در كار «سلطان مار» بيضايي به عنوان بهترين بازيگر زن در سال ۱۳۴۷ شناخته شد، همسر اوست.
با هم بخوانيم ديدگاه هاي بهزاد فراهاني را در پاسخ به سوالا تي در باب مسائل اقتصادي، مصرف، ثروت، درآمد، خريد و تبليغات .
به عنوان شخصي كه مردم دوستش دارند فكر مي كنيد اهميت اين موضوع چقدر است كه ما با شما راجع به مسائل اقتصادي گفت وگو مي كنيم؟ به نظر شما چقدر در كارمان موفق هستيم؟
تئاتر آئينه انتخاب شده زندگي است. ما خانواده تئاتر چالش گران هزارتوهاي انسانيم، براي نمايش دادن اين هزارتوها شناخت لا زم است، ساده ترين بخش، شناخت روابط حاكم بر زندگي است. سالهاست كه مردم فقيرتر شده اند و اين شكاف بين صاحبان ثروت و ستمديدگان فقير هر روز زيادتر مي شود.
در آبادي كه من به دنيا آمدم، مردان زير چهل سال همه به شهر گريختند، دختران هنوز پشت دار قالي، سختي ها را تجربه مي كنند ومعلمان در كلا سها به حداقلي ازدرآمد اكتفا كرده اند.
شما از لحاظ درآمد به چه فعاليتي تكيه داريد؟ آيا فقط بازيگري است يا فعاليتهاي ديگري هم داريد؟
من ۱۲۰ هزار تومان حقوق بازنشستگي  دارم از صدا و سيماي بزرگ و به غير از آن حقوق مختصري هم از دانشگاه. شهريه پسرم در هر ترم ۲۳۵ هزار تومان است، اما اگر در سال يك فيلم و يك سريال بازي كنم درآمد خوبي دارم، زندگي مرفهي دارم و آرزو مي كنم هر خانواده اي بعد از ۴۲ سال كار وضع مرا مي داشت، من ناله هايم براي خودم نيست.
شما تا چه حد تبليغات را قبول داريد؟ آيا تا به حال پيشنهاد شده كه تصويرتان در تيزر به كار رود؟ برخوردتان چه بوده؟ آيا اشكالي دارد كه براي تبليغات از چهره هنرمندان استفاده شود؟
مسأله من با ديگر همكارانم تفاوت دارد،همسرم زني است كه فقر را مي شناسد، قناعت را بزرگترين ثروت مي داند، گليم خانوادگي ما دستباف مادرم است و بسيار كوچك است و با قد كوتاه هر دوي ما مي خواند. من كارگر خوب كشاورزي، ساختمان و آسفالت كاري هستم، من مي توانم سالها در پرورش هر گونه طيور، پرنده و حيوانات اهلي كار كنم، به ۵۸ سالگي ام نگاه نكنيد، كار را نشانه شخصيت نمي شناسم و از انجام كاري كه شرافتمندانه است به خود مي بالم، ويراستاري، ترجمه، صحافي، صفحه آرايي، كار مطبوعات از الف تا ي، دوبلا ژ و بسياري از كارهاي ديگر پيشه من بوده و هست. من هرگز نيازمند وسيله شدن براي صاحبان سرمايه نخواهم شد، اگر هم بشوم ماهي خارداري هستم كه هيچ گلويي را سالم نمي گذارد و اما استاد گرانقدر و فرزانه من، مرد اخلا ق، غرور و فرزانگي جمشيد مشايخي اگر عكسش را بر تابلويي در خيابانهاي بالا ي شهر مي بينيد، خجالتش از آن كساني است كه در آغاز انقلا ب جيبشان از همه چيز خالي بود و امروز بزرگترين ثروتمندان اين كشورند. جمشيد مشايخي سنبل مقاومت و ايثار است، اگر امروزش تلخ است وخوش چهره نمي نمايد، ننگش از آن ديگران است، نه از آن من كه خاك پاي او هستم.
ُشما پول دوست داريد؟ آيا تا به حال آرزو كرده ايد يك گوني اسكناس هزار توماني از آسمان بيفتد؟
من هم ره تحصيل تمول چو توانم 
اما چه كنم آنچه مرا هست ترا نيست 
آري دوست دارم، اما براي آن كه حقي را از كسي نربايم، تئاتري داشته باشم در شهركي و هنرستاني درون آن و نه بيشتر، اما گوني اسكناس تو چون هزار توماني است، تنها مي تواند آرزوي نوعروسي بي خانمان را برآورده كند. با يك گوني اسكناس هزار توماني در تفرش هم نمي توانم آن تئاتر را بسازم.
در مورد تربيت فرزندانتان در رابطه با بحث خودمان، چه پيشنهاد تربيتي داريد؟ و خودتان چه راهكار تربيتي داشته ايد؟
به تازگي سن و سالشان به آنجا رسيده كه ديگر بايد از آنها بياموزم، اما مي دانم و بر اين گفته سوگند كه اينها را به آنها ياد داده ام، هرگز چشم به مال، حرمت و ناموس ديگران ميندازيد، هرگز بر روي عدالت پاي نگذاريد، هرگز از اثبات درست نپرهيزيد، ترس وقتي جايز است كه حق خود شما پايمال شود. از احقاق حقوق ديگران مترسيد، با دشمن غرور و با دوست مهرباني تقسيم كنيد، هرگز نااميد نشويد، يأس از آن انسانهايي است كه بر روي زمين زندگي نمي كنند، انسان زميني كار مي كند و آن كس كه كار مي كند، با شرف مي ماند. هرگز به بيكاران رحم نكنيد، خواندن، آموختن، با آموزگاران حشر و نشر داشتن، عاشق شدن و ماندن و ماندن...
تعريف و عملكردتان وديد شما در مورد صرفه جويي چيست؟
پدربزرگم به دبير نظام، مالك ۳۰ پارچه آبادي فراهان گفت: آقا تو نمي تواني با من ستيزه كني، من قناعتم را در بيابان هم دارم ولي تو دست گيرنده ات هر روز درازتر است. من با قناعت صاحب ثروتم و تو با ثروت كلا نت هر روز فقيرتر مي نمايي، خاطره اي را در چند كلا م مي گويم: ۵ ريال پول داشتم، پادوي داروخانه «وحيد» ميدان ژاله بودم، رفتم كه با يك سنگك و ۳ ريال حلواارده شكم را به ميهماني ببرم، بوي كباب جنب سينما سيلوانا پايم را سست كرد، دود و دمش ميدان را پر كرده بود و عطر و بويش كيفي بود براي شكمهاي گرسنه. پيش رفتم و گفتم: آقا يك سيخ گوجه هم مي فروشيد؟ نگاهم كرد و احساس كردم همه مهرباني هستي در نگاهش موج مي زند. نانم را گرفت و با چربي كباب ديگران چربش كرد، وقت خوردن اما سيخي هم در ميانش گذاشت. هيچ لقمه اي به عمرم به قدر آن ميهماني، آن ريحانها كيف نداد. امروز احساس مي كنم هر چه از مغزم، چشمم، دست و دهانم و پاهاي خسته ام به ديگران بدهم، هزار بهشت را به ميهماني رفته ام و هزار عروس به پيشوازم آمده ا ند، هر قدر كار بكنم، همانقدر خواهد داد، تنها به قدر معيشتم.
خريد منزل را دوست داريد؟ آيا انجام مي دهيد؟ از كجاها خريد مي كنيد؟
من از بازار ميوه و تره بار خريد مي كنم. دوستم دارند، من همه دستمزدم را تنها از آقاي لا ريجاني و آقاي مسجدجامعي نمي گيرم، مردم هم به من دستمزد مي دهند، هندوانه اي به قيمت اما گزينش شده، سبزي به قيمت اما با طراوت، به هر حال ته لبخندي و پرسشي و يك شوخي كوچك كوچه و بازار، هيچ جا ميدان طنز و مطايبه و لبخند چنين به گرمي رخ نمي نمايد. اين بيت را برايت مي خوانم و تحرير مي كنم:
قديم ها ميوه را طوافها بر گاريهاي چرخ دار دستي در كوچه پس كوچه هاي درخت اقاقيا با ترانه مي خواندند و مي فروختند. غروب و تاريكي كه ميآمد ديگر ترازو را كنار مي گذاشتند و بود و نبود را كشي مني نمي فروختند، چَكي مي فروختند، با اين اعتقاد كه فقراي زحمتكش دست تنگ پولشان اندك است و توان خريدشان نازك، هندوانه اي اگر ترك خورده بود، سيبي اگر لكه دار شده بود، پرتقالي اگر گوشه اي سياه بر پيكر داشت، سهم آنان بود، پاسخش را از خداوند مي گرفتند، حالا  آن يك بيت شعر:
اين ته بهار حسن همين جور چَكي به چند
(توجه داشته باش كه حريف را پير ديده است و ته مانده زيبايي را در او سراغ گرفته) تكرار مي كنم: اين ته بهار حسن همين جور چَكي به چند (حالا  ببين به كجايش مي برد)
تا نقد جان بيارم و يكجا قپان كنم 
آيا يك راه حل مي توانيد براي آنهايي كه هشت شان گرو نه شان است پيدا كنيد؟ آيا براي خودتان هم اتفاق افتاده؟
هشت را از نه كم كنند، يكي مي ماند، آن يكي را هم از صندوق قرض الحسنه سر خيابان بستانند، مي بينيد مساوات چقدر آسان است، ولي نمي دانم چرا براي به دست آمدن عدالت اجتماعي از مزدك بامدادان تا شاه مردان، از شاه مردان تا امروز همه جان مي بازيم.
چه رابطه اي بين ميزان درآمد و خرجتان برقرار كرده ايد؟
سو‡ال در مورد من صائب نيست، نه الا ن و نه در گذشته. در گذشته سه ماه حقوق مان را پيش بوديم و هرگز مقروض شدن را برنمي تافتيم و امروز ما جزء مرفهين توده هاي ميانه ايم، يعني خانه  داريم و يك ماشين، پس غصه ها تا دو برابر كاهيده مي شود، ديگر چه باك!
آيا آدم پولداري هستيد؟
اگر با «نظام علي آقا حسين» هم مكتب خانه اي ام مقايسه ام  كنيد و يا با «مهدي خان مصري» بزرگ ترين سياه باز رو حوضي و يا استادم«شاهين سركيسيان» آري، پولدارم.
آيا شده چيزي را به خاطر گران بودنش نخريد؟
خيلي زياد.
فرض كنيد در فيلمي نقش اقتصاد دان داريد، فيلمنامه را هم خودتان نوشته ايد، براي حل بيماري هاي پيكر اقتصادي جامعه چه راهكارهاي اجرايي را پيشنهاد مي دهيد؟
هر كسي را كه از يك خانه و يك ماشين، ثروتي افزون تر داشت، به كوير لوت تبعيد مي كردم و در ازايش هر كسي را كه هشت ساعت با تخصص خودش كار نمي كرد، به نوكري آنها وا مي داشتم و هر معتادي را فرقي نمي كند، دزدان، دروغ گويان، ترياك كشان، تزريق گران، همه را من معتاد مي دانم، آنها را هم به پايين تر از كوير لوت يعني درياي پرنهنگ عمان به ماهيگيري وا مي داشتم، مي بينيد در درون هر يك از ما آرزومندان عدالت اجتماعي از عبدالله سفاح تا استالين از پل پوت تا سفاك ترين آدم ها بسيار جا خوش كرده اند، شوخي هاي من را جدي نگيريد، اگر خواستيد آدرس امينآباد را برايم بنويسيد!
بازتاب نقش سينما، تئاتر و تلويزيون در مواجهه با مسائل جامعه كنوني ما چند درصد حائز اهميت است؟
همه وسايل ارتباط جمعي، ابزارهاي خوب فرهنگ و اخلا ق وايمان و انسانيت هستند، شمشير دو لبه دارد، يكي ره به سرشت پاك انساني مي برد و آن ديگري به تروريسم، بي خانماني، خودسوزي و خودكشي و تلخي و ناگواري.
مشكلا ت مالي ديگران را مرتفع مي كنيد؟ تا به حال پول به كسي قرض داده ايد؟
من مشكلا ت مالي ديگران را نمي توانم حل بكنم، چون در توان من نيست، اما گفتم من پرورده سفره انديشه مردان و زنان پاك سرشت اين ملكم، ايمان دارم كه نمك شناسم و گرفته را پس مي دهم.
آيا تا به حال شده پولي تو جيبتان نباشد؟ از چه كسي مي گيريد؟
وقتي فيلم غفلت بر اكران آمده بود، بچه ها در كوچه از آن تعريف مي كردند، تنها كسي كه آن را نديده بود و نمي توانست ببيند من بودم، آب حوض پرلاي و لجن خانه را با ۷۰ ماهي كشيدم و آن فيلم را ديدم. هيچ كس به من قرض نمي داد كه دستم را به سويش دراز كنم، اما امروز، امروز كسي باور نمي كند كه من هم از كسي قرض بگيرم، بي نيازيم نشان آن است كه به قناعت مسلحم و چشم حريص ندارم، اي كاش اين قدر از خودم تعريف نمي كردم، اميدوارم زنم تقاضاي طلا ق نكند!
مردم فكر مي كنند شما و همكارانتان وضع مالي خوبي داريد، چه توضيحي براي اين تفكر داريد؟
حداكثر بيشتر از ۷۰ درصد بازيگران تئاتر خانه ندارند، حداكثر باز بيش از ۶۰ درصد آنان لكنته اي زير پايشان نيست، من اگر خانه اي دارم، صدقه سر همسرم است و كساني كه ياري ام كردند، به قول عزيزي كه با من تصادف كرده بود و بنز زيبايش را از فرعي به لندرور لكنته ام زده بود، گفت: شب ها بنز سوار مي شوي و روزها اين قراضه را! گفتم: خانم من كجا بنز سوار شده ام، گفت: دروغگو شب در تلويزيون بنز سوار بودي،كارخانه دار، سرمايه دار، آن شب سريال رعنا از تلويزيون پخش شده بود!
همسرتان چه نقشي در اقتصاد خانواده شما دارد؟
همسر من در ۵ سالگي خود با رفتن مادر، مادري كرده است و با يكي از بنيان گذاران عكاسي ايران كه پدرش بوده كار كرده، همسر من امروز هم كمتر از ۱۴ ساعت كار نمي كند، نمونه اش فرزنداني است كه پرورانده، كه يكي از آن فرزندان خود منم، دكتراي هنرهاي تجسمي دارد و هيچ كس جز خودش به او كمك نكرده است. او بسيار بلد است كه پاهايش را از زندگي دانشجويي فراتر نگذارد، نه طلا  خوشحالش مي كند و نه تن پوشي كه قيمتش بالا تر از تن پوش خواهران من باشد.
آيا خودتان تا به حال پول پارو كرده ايد؟
بله، من در ۱۷ سالگي در سازمان «فاكوپا» كه يك سازمان تبليغاتي بود كار مي كردم، پيشنهاد پول پارو كردن را من به فرهاد هرمزي دادم و او در جوايز بليت هاي اعانه ملي آن زمان آن را عملي كرد، آن زمان من دوچرخه سواري بودم كه تبليغات سازمان فاكوپا را در خيابان ها و كوچه ها پخش مي كردم، پول را پارو كردم تا فرهاد هرمزي بداند كه يك جوان حتي ورزشكار در عرض ۳ دقيقه چقدر پول خرد مي تواند پارو كند، باورتان نمي شود هر قدر پرقدرت باشيد، بيشتر از ۲۰ هزار تومان پارو نمي كنيد.
مازاد درآمدتان را در چه مسيري به كار مي گيريد؟
با خودم عهد كرده ام كه براي فرزندانم خانه اي بسازم، هنوز نتوانسته ام، نيمي از دستمزدم را كه گفتم، نيم ديگرش بدون شك زمينه ساز مسكن فرزندانم خواهد شد.
آيا تا به حال به شما پيشنهاد سرمايه گذاري شده؟ قبول كرده ايد؟
بله، يك بار در تعاوني فاميلي ۱۰ تن برنج خريدم در عرض يك سالي كه فروش آن را به عهده داشتم، بيچاره شدم. چون هر كس برنج نداشت به ما مراجعه كرد و هر كه برنج برد پولش را هم با خودش برد. در آخر ۵ تن باقي مانده را به قيمت خريد، فروختم و راحت شدم. من تاجر توانا را خوب بازي مي كنم، ولي خودم...
حسابتان از چه نوع حسابي است؟
حساب پس انداز است براي حقوقم.
درآمد شما ثابت است يا نوسان دارد؟
درآمد ثابتم حقوقي است كه مي گيرم، نوسان درآمدم هم بسته به يك سريال و يا دو فيلم تلويزيوني كه در سال بازي مي كنم و نه بيشتر. در تئاتر تا به حال كه از جيبم داده ام، فردا را خدا داند.
آيا براي ديگران زياد خرج مي كنيد؟
من هيچ خرج غير فرهنگي را قبول ندارم، اگر به ديدن نو عروسي مي روم هديه ام كتاب است، اگر دانشجويي را قول مساعدت مي دهم شهريه درس خواندنش است و اگر خداي ناكرده قالي بافي را به مهرباني بنوازم، خامه و پودي است كه بايد از دولت وام بستاند من ياري اش مي كنم، همه اش را باور نكنيد، شايد آرزوهايم را برايتان مي گويم.
آيا شما آدم ولخرجي هستيد؟
اصلا ً نيستم.
آيا قسطي جنس مي خريد؟
نه هرگز، من در عمرم حتي يك بار هم وام نگرفته ام.
به خريد فرهنگي چقدر اهميت مي دهيد؟
همه كتابفروشي هاي روبه روي دانشگاه رفقاي من هستند، جنبش ناشران اين مملكت رفقاي دوران در به دري و كارگري من هستند، ديگر چه باك.
آيا به خاطر محبوبيت تان به شما تخفيف هم مي دهند؟
به خاطر محبوبيتم تخفيف نمي دهند، با مهرباني تقديم مي كنند. شب عيدي را به ياد دارم كه از ديدار پدرم از اراك به همدان مي رفتم، در ملا ير شيريني فروشي به مغازه اش ميهمان كه چه عرض كنم به زور دعوتم كرد. شامي را كه خورديم بگذريم، حرمتي را كه داشتند ارج مي نهم، عقب لندرور لكنته من بيش از ۲۰ كيلو شيريني هاي محلي و روستايي و شهري ملا ير انباشته بود و خدا را گواه مي گيرم كه دريغ از پذيرش يك صنار و از اينها چه بسيار.
آيا چانه مي زنيد؟ نتيجه اي هم داشته؟
خيلي زياد، نتيجه هم داشته. اگر كسي قصد گذاشتن كلا ه مخملي اش را بر سرم داشته باشد، مي آشوبم و تاب نميآورم!
چه تعريفي از پول داريد؟
جوامع پويا و صاحب انديشه ملي و آرمان عدالت خواهانه آن را زياد نمي ستايد. اما جامعه عريض، آشفته و بي سرانجام آن را معيار ارج مندي ديگران مي كند و اين نهايت سرنوشت تراژيك يك مملكت است،
تاريك خاطران همه در ناز و نعمت اند
اي روشني عقل تو بر ما بلا  شدي 
آيا تا به حال شده چيزي تن كسي ببينيد، خوشتان بيايد و بخريد؟
بله، خوشم آمده به دليل آن كه تن زيبا رويي بوده، اما اين كه بخرم كمتر پيش آمده، من سليقه خوبي در خريد لباس صاحبان سليقه دارم، زيبايي شناسي را خوب مي دانم، شايد غصه مندي از آن روست كه همسرم هميشه سليقه ام را نمي پسندد.

پول بخاري ندهيد سركلا س راهتان نمي دهيم
000700.jpg
مشكل پول گرفتن از دانشآموزان كه براي تهراني ها عادي شده اين روزها به شهرستانها نيز سرايت كرده است. در تهران بسياري از مدارس دولتي هنگام ثبت نام از والدين ۳۰ هزار تومان يا بيشتر پول طلب مي كنند و اگر پرداخت نشود مي گويند «جا نداريم» يا به هزاران بهانه نظير دور بودن محل سكونت و... از ثبت نام خودداري مي كنند.
اما بشنويد از شهرستان نيشابور: با سرد شدن هوا برخي مدارس اين شهرستان پس از طلب كردن پول شيشه، پول كامپيوتر، پول ورقه و پول برق از دانشآموزان پول بخاري طلب كرده اند.
به گزارش ايرنا از نيشابور برخي خانواده ها در اين باره گفتند كه مسوولا ن مدارس به دانشآموزان مي گويند اگر پول بخاري نياوريد حق حضور در كلا س نخواهيد داشت.
اين در حالي است كه بسياري از والدين اعلا م كرده اند كلا سهاي درس به دليل كمبود و نصب نشدن بخاري بسيار سرد است به طوري كه بعضي دانشآموزان دچار سرماخوردگي شده اند.
والدين مي گويند: اگر مدارس در تنگناي شديد مالي قرار دارند از خيرين براي خريد بخاري كمك بگيرند زيرا مشكلا ت مالي باعث شده ما نتوانيم به خريد تجهيزات مدارس كمك كنيم.
مديران مدارس نيز اعلا م كرده اند بودجه سالا نه امكان تأمين هزينه ها را فراهم نمي كند.
از سويي مسوولا ن وزارت آموزش و پرورش همچنان بر غيرقانوني بودن دريافت اين وجوه تأكيددارند. اما اعلا م نمي كنند اين مشكل چگونه بايد حل شود.
اگر چنين كارهايي خلا ف است پس چرا به صورت علني تا اين حد رايج شده؟

پرندگان مهاجر را در بازارهاي محلي بندرانزلي مي فروشند
با افزايش مهاجرت پرندگان به تالاب و آبگيرهاي شهرستان ساحلي انزلي فروش زنده و يا شكار شده گونه هايي از اين پرندگان در بازارهاي منطقه در روزهاي اخير آغاز شده است.
هم اكنون گونه هايي از اين پرندگان مهاجر از جمله انواع مرغابي و چنگر به صورت زنده و يا شكار شده توسط افراد بومي با نرخ هاي بين ۱۰ تا ۵۰ هزار ريال در نقاط مختلف شهر انزلي به فروش مي رسد.
به گزارش ايرنا قيمت هر جفت مرغابي ۵۰ هزار ريال و هر جفت چنگر ۳۰ هزار ريال و هر قطعه پرنده خوتكا ۱۰ هزار ريال در بازار انزلي است.
رئيس اداره محيط زيست انزلي در اين رابطه گفت: با سرد شدن هوا مهاجرت پرندگان مهاجر از قبيل چنگر و انواع مرغابي ها مانند گيلا ر، مرغابي، اردك و خوتكا به تالا ب انزلي به ويژه به مناطق حفاظت شده اين تالا ب آغاز شده است و در چند روز اخير افزايش چشمگيري داشته است.عطاءالله تقوايي خاطرنشان كرد: تاكنون بيش از ۴۰ هزارچنگر و بيش از ۲۰ هزار قطعه انواع ديگر پرندگان در تالا ب بين المللي انزلي فرود آمده اند. صدور پروانه شكار پرندگان از اول مهرماه براي دارندگان جوازهاي حمل سلا ح و شكارچياني كه از سال هاي گذشته خلا في نداشته اند آغاز شده است. در اين ارتباط تاكنون براي ۵۰۰ نفر مجوز شكار پرنده در تالا ب انزلي صادر شده است.در عين حال دارندگان مجوز طبق مقررات محيط زيست فقط مي توانند مبادرت به شكار پرندگان غير حمايت شده در مناطق غيرحفاظتي تالا ب انزلي نمايند.وي يادآور شد: براي اولين بار در سال جاري شكار پرنده بومي طاوسك در استان گيلا ن ممنوع شده است و شكارچيان بايد از شكار اين پرنده خودداري كنند.
وي از مردم منطقه خواست براي حفاظت از پرندگان به منظور حفظ نسل اين پرندگان و تداوم شكار براي نسل هاي آينده با مأموران محيط زيست همكاري نمايند.

آيينه تصوير
000756.jpg

در پي شكارهاي بيش از اندازه در طبيعت وحش، سازمان هاي حفاظت از محيط زيست به شدت با هرگونه تخلفي مبارزه مي كنند تا دست كم از نابودي نسل بسياري از جانوران جلوگيري كنند. يكي از بازرسان سازمان حفاظت از محيط زيست و پارك هاي ملي در اندونزي، مشغول اندازه گيري يك گاو دريايي پنجاه كيلوگرمي است تا آشكار شود اين ماهيگير از قوانين وضع شده تخلف كرده يا بدان ها پايبند مانده است.در كشورهاي شرق آسيا نظير بسياري از كشورهاي جهان، قوانين شديدي براي مجازات متخلفان در قبال تعدي به حيات وحش وضع شده است.
000752.jpg

شمال ايالت سوماتراي اندونزي. سيل ويرانگري موجبات مرگ انسان هاي بي شماري را فراهم آورده ودر كنار آن با ويران ساختن صدها منزل مسكوني، هزاران نفر را بي هيچ سرپناهي باقي گذاشته است. شدت فاجعه تا حدي است كه حتي ارتش اندونزي نيز وارد صحنه شده و در پي يافتن اجساد برآمده. تاكنون يك صد و سي و چهار نفر جان خود را در اثر اين سيل از دست داده اند و خسارات مالي بسياري بر خانواده ها وارد آمده. افراد زيادي نيز مفقود شده اند كه گمان مي رود بر تعداد تلفات اين حادثه افزوده شود.
000754.jpg

مردي در حال گذر از پيشاروي يك فروشگاه لوازم خانگي، كه ديگر به فعاليت نمي پردازد، ديده مي شود. پس از بحران مالي شرق آسيا در سال ۱۹۹۷، هنگ كنگ نيز از اثرات مخرب آن در امان نمانده. اگرچه پس از گذشت شش سال از آن دوران، بسياري از صنايع توانسته اند رونق دوباره خود را بازيابند اما هنوز مشكلا ت فروشگاههايي كه به فروش اثاثيه منزل مي پردازند باقي است. بسياري از آنها حتي تا چندي پيش پا بر جا مانده  بودند اما سرانجام در اثر معضلا ت مالي فراوان، اقدام به تعطيلي فروشگاههاي خود كردند.
000758.jpg

ساخت اتومبيل هاي پيشرفته و زيبا و در عين حال ارزان قيمت، سبب شده تا شركت هاي ژاپني، به تدريج بر بازار خودروي دنيا تسلط يابند، شايد همين انگيزه، سبب شد مديران شركت فورد، مزدا را تحت مالكيت خود درآورند.
«هيسا كازو ايماكي» رئيس جديد شركت مزدا، در كنار سازه جديد اين كارخانه، عكس مي گيرد. مزدا اميدوار است فروش خودروي خود در اروپا را تا پنجاه درصد افزايش دهد كه رقم قابل توجهي به شمار مي رود، ساخت اين خودرو در همين راستا صورت گرفته است.

صداي مصرف كننده ۶۹۵۵۲۵۷
سالي يكبار گران كنيد
چرا قيمت شيرهاي پلا ستيكي ۱۸۰ توماني طي ماههاي گذشته چندين بار افزايش يافته؟ بر كدام اصل، شير ۱۸۰ توماني چند ماه پيش را ۳۰۰ تومان مي فروشند؟ اين مسأله در مورد روغن نباتي قو هم صدق مي كند. به طوريكه از ۸۰۰ تومان اسفند سال قبل به ۲۷۰۰ تومان فعلي رسيده، حداقل اگر افزايش قيمتها را در دستور كار قرار داده اند، سالي يكبار از روي برنامه و تحقيق انجام دهند،
نه هر دو ماه يكبار.
محمودي 
موتور، تحويل فوري غيرفوري!
ماه قبل با ديدن آگهي فروش موتور سيكلت ثمين به صورت تحويل فوري مبلغي را قرض و به حساب شركت واريزكردم. يك هفته آنها شد دو هفته، سه هفته و الا ن هم بعد از يكماه هنوز خبري نيست. اگر مديريت چنين كارهايي را ندارند، چرا آگهي مي كنند؟
احمدرضا تدين 
خيابان ناهموار
كنده كار ي هاي بيشمار در خيابان گلچين شمالي، كه تنها خيابان منتهي به بزرگراه در منطقه ازگل است و همچنين عدم ترميم مناسب و آسفالت كاري هم سطح، نارضايتي اهالي و عابرين را موجب شده است. شهرداري منطقه رسيدگي كند.
پاداش 
دليل مصرف پايين ميگو را نمي دانيد؟
چند روز پيش مطلبي داشتيد تحت عنوان اين كه دلا يل مصرف پايين ميگو در كشور كدام است. من جواب را مي دانم: دليل آن فاصله طبقاتي عميق بين دارا و ندار است كه باعث شده از ما بهتران ميگو ميل نمايند و ما مقاله هاي شما را بخوانيم و عكس ميگو را فقط در جرايد ببينيم.احمديان 
۲۵۰۰ تومان بود نه ۱۵۰ هزار تومان 
نمي دانيم چه كسي با عنوان يك كارمند شركت واحد با اين ستون تماس گرفته بود و گفته بود شركت به كارمندان ۱۵۰ هزار تومان مساعده لوازم التحرير فرزندان داده است. فقط خواستيم توضيح دهيم قدري اشتباه كرده يا شايد در پرداخت اين مبلغ به او، بقيه اشتباه كرده اند! چون به هر حال اين مبلغ ۲۵۰۰ تومان بود نه ۱۵۰ هزار تومان.
جمعي از كاركنان شركت واحد
پياده روي شبانه 
عدم جمع آوري زباله هاي خيابان آصف (منطقه يك) از درب  خانه ها يك توفيق اجباري براي مردم داشته و آن اين است كه هر شب مجبوريم مسافتي طولا ني را تا پارك سر خيابان پياده روي كنيم و زباله ها را در سطل هاي آشغال پارك بريزيم.
فارسي، ساكن خيابان آصف 
با گرد و خاك چه كنيم؟
تردد كاميونها در مركز آزمايش گواهينامه پايه يك جنت آباد هر  روزه فضاي مناطق مسكوني اطراف را مملو از گرد و خاك مي كند.از طرف ديگر تخليه شبانه نخاله هاي ساختماني توسط عده اي مزيد بر علت شده تا شهروندان ساكن اين منطقه از وضعيت فعلي گله مند باشند.
احسان مرداني 
عرضه شير نامرئي 
چند ماهي است عرضه شير يارانه اي را در مغازه هاي محله جماران نمي بينيم. اگر سيستم توزيع و يا سطح توليد تا اين حد ضعف دارد، چرا دائم در تبليغات تلويزيوني مردم را به خريد و مصرف شير دعوت مي كنند؟
رفيعيان 
سلا مت رواني دانش آموزان 
از ابتدا تا انتهاي بلوار مرزداران، حتي يك پل هوايي عابر وجود ندارد. وحشت در چهره عابرين به خصوص دانش آموزان در گذر از عرض بلوار كاملا ً مشهود است. مطمئنا رعب و وحشت حاصله سلا مت رواني دانش آموزان را مورد مخاطره قرار مي دهد. خواهشمنديم مخصوصاً كنار ايستگاه هاي اتوبوس، در دو،سه نقطه پل هوايي احداث گردد.
غلا مرضا فهيم خو
فقط از فرم هاي ما استفاده كنيد
اتحاديه صنف مشاورين املا ك تهران، اعضا را ملزم به استفاده از فرم هاي قرارداد خود اتحاديه و در غير اين صورت جريمه مي كند. در صورتيكه در قانون امور صنفي، چنين اجباري گنجانده نشده. از هيأت عالي نظارت وزارت بازرگاني تقاضاي رسيدگي  داريم.
حسن عبدي - مشاور املا ك 
تحمل بي مهري تا كي؟
آن عده كه هنوز جان دارند و صبح تا شب در پي نان مي دوند از پس هزينه هاي روزمره بر نمي آيند. چه برسد به ما بازنشستگان از كارافتاده كه ديگر شرح حالمان ناگفتني است. به هرحال بي مهري و فراموشي مسئولا ن نسبت به وعده پرداخت سنوات ۱۰ روز در سال، باعث شده تا هر روز بيشتر در مشكلا ت و مصائب زندگي فرورويم.
مرتضي محمدي - از كرمانشاه

ده پرسش روز
مرد متاهل شاغل  سن: ۲۸سال
شغل درآمد: مترجم، ۳۰۰ هزارتومان
۱-آيا درآمد شما تكافوي زندگي خانوادگي تان هست؟
با اين درآمد، زندگي متوسطي را ترتيب داده ام.
۲-آيا صاحب خانه هستيد؟
خير، ولي منزل مناسبي را اجاره كرده ام.
۳-بيشترين هزينه زندگي شما صرفنظر از مسكن خرج چه چيزي مي شود؟
رفت و آمد و خورد و خوراك بيشترين هزينه ها بعد از اجاره خانه هستند. اما پوشاك و قبوض آب و برق و گاز هزينه چنداني نمي برد.
۴-فكر مي كنيد هزينه مربوط به فرزندان بيشتر است يا والدين؟
هزينه فرزندان، به خصوص در سنين مدرسه.
۵- اگر همسرتان ولخرجي كند چه مي كنيد؟
ولخرجي در هر شرايطي، چه با درآمد پايين و چه با درآمد بالا منطقي نيست. طبيعتا ًبه او تذكر مي دهم.
۶- آخرين باري كه براي خود لباس خريديد كي بود و چقدر؟
ماه پيش، يك دست كت وشلوار به مبلغ ۶۰ هزار تومان.
۷-اگر درآمدتان دو برابر شود چه مي كنيد؟
ما ايراني ها خوب پس انداز مي كنيم. مطمئناً به فكر پس انداز جهت خريد اتومبيل مي افتم.
۸-اگر درآمدتان ده برابر شود چه مي كنيد؟
با درآمد ۱۰ برابر، قدرت انتخاب بيشتر مي شود، در حقيقت بيشتر به انتخاب مي انديشم تا به اجبار.
۹-آخرين باري كه با همسرتان به سفر تفريحي رفتيد كي بود؟
تعطيلا ت نوروز بود كه به مشهد مقدس سفر كرديم.
۱۰-بين يك اتومبيل لوكس صفر كيلومتر يا سهام يك شركت به همان قيمت كدام را برمي گزينيد؟
اقتصاد ما پايا نيست كه به فكر سهام و سرمايه علمي و منطقي باشيم. همان سرمايه غيرمنطقي، يعني اتومبيل را ترجيح مي دهم.

پاسخ مسؤولا ن
توضيح شهرداري منطقه ۱۴
در پاسخ به مطلب مندرج در شماره ۳۱۸۸ مورخ پانزدهم مهرماه در ستون صداي مصرف كننده تحت عنوان «كوچه هاي منطقه ۱۴» به اطلا ع مي رساند: كوچه قاسمي به طول يكصد متر منشعب از خيابان موتور آب در برنامه حوزه فني و عمراني منطقه جهت بازسازي و مرمت جداول قرار گرفته است.
دفتر روابط عمومي

پرسشهايي كه  هرگز از خود نپرسيده ايد
آيا تا به حال كسي از فرط ملا لت مرده است؟
جرج سندرس، بازيگر سينما مي تواند گزينه مناسبي باشد. در يادداشت خودكشي او نوشته شده بود: دنياي عزيز، اينجا را ترك مي كنم چون به مرز ملا لت رسيده ام و احساس مي كنم به قدر كافي زيسته ام. شما را با نگراني هايتان در ميان تمام گندهاي دنيا مي گذارم، موفق باشيد!
در بخشي از يك سري تحقيقات آمده كسالت و خستگي تأثير فراواني بر تاريخ گذاشته، دليل اصلي بسياري از انقلا ب ها در همين امر نهفته است.
كسالت عامل بسياري از جنايت هاي تاريخ است كه بيشتر به دليل خطاهاي ديگر شكل گرفته. لويي چهاردهم بسياري از جنگ هايش را هنگامي كه حوصله اش سر رفته بود آغاز كرده است! در سال ۱۹۷۳ يك خلبان بيچاره به خاطر اينكه مهندس هواپيما به دليل خستگي، موتور آن را به خوبي وارسي نكرده بود با هواپيمايش سقوط كرد و جان خود را از دست داد و...
ملا لت، بعد خستگي، افسردگي و بعد هم خودكشي يا مرگ، تمام!
كسالت شما را به كشتن نمي دهد بلكه به سوي مرگ سوقتان مي دهد. وقتي خيلي خسته و كسل شديد، تنها چيز هيجان آوري كه مي تواند توجهتان را جلب كند، اين است كه خودتان را بكشيد.
فقط يك دقيقه فرصت دارم، اگر هنوز زنده باشم. من بخشي از پروژه اي بوده ام كه محققان سعي داشته اند بفهمند جوانان چقدر مي توانند در منطقه اي كه احمق ترين انسان هاي زمين زندگي مي كنند، دوام بياورند. اين پيام را براي هشدار به همه مي فرستم، به فيورس (در فرانسه) نياييد.
كسالت نشانه يك ذهن ناتوان و ضعيف است.
فكر نمي كنم كسي به خاطر وجود زندگي ملا لآور و خسته كننده اش بميرد، در غير اين صورت من سال ها پيش مرده بودم!
كسل شدن يعني اينكه شما وظيفه خود را در قبال جهان انجام نداده ايد يا از مغزتان به خوبي استفاده نمي كنيد، در نتيجه مرگ حقتان است.

گوناگون
بازارچه خوراك
بازارچه مسكن
بازارچه آرايش ، بهداشت و شست و شو
بازارچه لوازم التحرير
|  بازارچه خوراك  |  بازارچه مسكن  |  بازارچه آرايش ، بهداشت و شست و شو  |  بازارچه لوازم التحرير  |   گوناگون  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |