اميد نيايش
اشاره:
به فارسي نه همچون زمان مادري اش، اما به شيوايي سخن مي گويد
دكتر حجابي قيرلانقيچ ۳۷ سال دارد و از مردمان شمال آناتولي است. از شهر كوچك آماسيا، از دانشگاه آنكارا در رشته زبان و ادبيات فارسي دكترا گرفته است و اينك در همين دانشگاه تدريس مي كند. گفت وگوي ما با اين استاد اهل تركيه، در حاشيه چهارمين مجمع بين المللي استادان زبان و ادبيات فارسي كه در آخرين روزهاي ماه گذشته و در تهران برگزار شد، صورت گرفته است.
* آيا مردمان دو كشور ايران و تركيه، مسائل مربوط به جنگ هاي گذشته را از خاطرات خود زدوده اند؟
- در مورد ايران نمي دانم،ولي در تركيه هيچ خاطره اي از دشمني با ايرانيان در ذهن ها نمانده است. آنچه مانده، تنها خاطره جنگ چالدران است، جنگ شاه اسماعيل و ياووزسليم كه همانطور كه مي دانيد، اين هر دو پادشاه، ترك زبان بوده اند. البته اين خاطره نيز در ميان مردمان ايران و تركيه چندان اهميت ندارد و تأثيرگذار نيست. توده هاي مردم هيچ گاه به اين مسائل اهميت نمي دهند.
* براي ايجاد نزديكي بيشتر بين مردمان اين دو كشور، چه اقداماتي مي تواند تأثيرگذار تر باشد؟
- مي توانيم توريسم را تقويت كنيم. مي دانيد كه توريست هاي زيادي هر ساله از ايران به تركيه مي آيند، اما اهالي تركيه كمتر به ايران مسافرت مي كنند، به رغم اين كه اين مسافرت بسيار كم هزينه است و ايران نيز از نظر نقاط ديدني و تاريخي بسيار غني است. براي اين مسئله بايد راه حل هايي انديشيده شود. هم دولتمردان ايران و هم دولتمردان تركيه بايد بكوشند تا راهكارهاي مناسبي براي گسترش اين ارتباطات فرهنگي پيدا كنند.
* دليل اين عدم استقبال را در چه مي بينيد؟
- گمان مي كنم اهميت توريستي ايران هنوز براي مردمان تركيه ناشناخته است. علاوه بر اين در برخي محافل تركيه، همواره ديدگاه هاي منفي نسبت به ايران وجود داشته است. ناگفته نماند كه براي شكستن اين فضا نيز تلاش هايي صورت مي گيرد. براي مثال، اخيراً استادي از دانشگاه هاي استانبول مسافرت هايي به ايران ترتيب دادند و كوشيدند تا در رسانه هاي جمعي از زيبايي هاي ايران بگويند و تصاوير زشتي را كه به ناحق از ايران به ذهنيت ها نقش بسته، بزدايند.
* مي دانيم كه زبان هاي فارسي و تركي از ديرباز، در كنار هم زيسته و بر همديگر تأثيرات متقابل داشته اند. وضعيت امروزي زبان فارسي در تركيه را چگونه ارزيابي مي كنيد؟
- فارسي كلاسيك و سخنورانش در تركيه علاقه مندان بسيار دارد، اما فارسي مدرن چندان شناخته شده نيست. در دانشگاه ها، به ويژه استادان رشته هاي تاريخ و ادبيات، به فراگيري زبان فارسي علاقه دارند، اما همان گونه كه گفتم مردم بيشتر به فارسي كلاسيك و به خصوص به مولوي علاقه دارند. البته حافظ نيز مورد علاقه است؛ گلستان سعدي نيز چندان ناشناخته نيست.
* به دوره هاي كلاسيك اين زبان اشاره كرديد. به آن دوران بازگرديم و به ميراثش در عصر حاضر. تأثيرات كلاسيك اين دو فرهنگ و زبان بر همديگر بيشتر در چه حوزه هايي بوده است؟
- فارسي زبان ادبيات بود. تأثيرات زبان فارسي بيشتر بر ادبيات تركي بوده است. تعبيرها و اصطلاحات ادبي از اين زبان به زبان تركي و ادبيات كلاسيك اش وارد شده است.
تأثيرات زبان تركي بر فارسي بيشتر در موضوعات سياسي، اصطلاحات نظامي، ديوان سالاري و حكومت مداري بوده است. چرا كه خاندان هاي ترك زبان، قرن هاي بسيار بر ايران حاكم بوده اند؛ به خصوص در دوران صفويان، اصطلاحات تركي زيادي از حوزه هاي نظامي و كشورداري وارد زبان فارسي شده است. البته تأثيرات تركي بر فارسي در حوزه زبان و كلمه چندان محسوس نيست .
اين مردمان همواره با هم و در كنار هم زيسته اند و از فرهنگ يكديگر تأثيرات متقابل گرفته اند. اين تأثيرات را شما مي توانيد حتي در ساده ترين حوزه هاي زندگي و براي نمونه در نام غذاها ببينيد: «دولمه» برگرفته از دولماي تركي و يا كلمه قورمه در نام غذاي قورمه سبزي.
* يكي از نكات جالب ارتباط فرهنگي بين ترك زبانان و فارسي زبانان در طول تاريخ، علاقه بسيار تركان به زبان فارسي و نقش عمده شان در شكوفايي ادبيات اين زبان است.
- بله، در افتتاحيه اين همايش نيز به اين مسئله اشاره شد كه رشد و شكوفايي زبان فارسي تنها در سايه كوشش هاي فارسي زبانان نبوده و ديگر ملت هاي مسلمان نيز در رشد اين زبان اثرگذار بوده اند. حكمروايان ترك و مغول، شاعران و سخنوران فارسي گوي را حمايت كرده اند. به شعر فارسي علاقه نشان داده اند و فارسي گويان را تشويق كرده اند و البته تشخيص تأثيرات فرهنگي، هيأت حاكمه ترك زبان يا مغول زبان از لابه لاي اشعار فارسي اين شاعران چندان دشوار نيست. هر چند كه گاه در ايران، ديدگاه ها نسبت به اين شاعران درباري منفي بوده و آنان را متهم به چاپلوسي كرده اند، ولي به نظر من اين ديدگاه نادرست است.
* و سخن آخرين؟
- از شما تشكر مي كنم. ان شاءا...ارتباط بين دو كشور گسترش بيشتري پيدا كند. مي دانيد كه ايرانيان بسياري در قرن هاي گذشته به آناتولي رفته اند، آن گاه كه عثماني ها قدرتمند بودند، شاعران، نويسندگان، عالمان و انديشمندان بسياري در آناتولي رحل اقامت افكندند و برعكس، مردمان بسياري از آناتولي به ايران آمده اند. براي مثال، در دوران صفويه، جمعيت زيادي به خصوص از شيعيان آناتولي به ايران آمده اند.
ما از يك مجموعه فرهنگي هستيم و همواره در طول تاريخ در كنار هم و با هم زيسته ايم.