دوشنبه ۲۶ آبان ۱۳۸۲ - شماره ۳۲۲۷- Nov. 17, 2003
گفت وگو با دكتر حجابي قيرلانقيچ استاد زبان و ادبيات فارسي دانشگاه آنكارا
يك روح در دو كالبد
اميد نيايش
001302.jpg

اشاره:
به فارسي نه همچون زمان مادري اش، اما به شيوايي سخن مي گويد
دكتر حجابي قيرلانقيچ ۳۷ سال دارد و از مردمان شمال آناتولي است. از شهر كوچك آماسيا، از دانشگاه آنكارا در رشته زبان و ادبيات فارسي دكترا گرفته است و اينك در همين دانشگاه تدريس مي كند. گفت وگوي ما با اين استاد اهل تركيه، در حاشيه چهارمين مجمع بين المللي استادان زبان و ادبيات فارسي كه در آخرين روزهاي ماه گذشته و در تهران برگزار شد، صورت گرفته است.

* آيا مردمان دو كشور ايران و تركيه، مسائل مربوط به جنگ هاي گذشته را از خاطرات خود زدوده اند؟ 
- در مورد ايران نمي دانم،ولي در تركيه هيچ خاطره اي از دشمني با ايرانيان در ذهن ها نمانده است. آنچه مانده، تنها خاطره جنگ چالدران است، جنگ شاه اسماعيل و ياووزسليم كه همانطور كه مي دانيد، اين هر دو پادشاه، ترك زبان بوده اند. البته اين خاطره نيز در ميان مردمان ايران و تركيه چندان اهميت ندارد و تأثيرگذار نيست. توده هاي مردم هيچ گاه به اين مسائل اهميت نمي دهند.
* براي ايجاد نزديكي بيشتر بين مردمان اين دو كشور، چه اقداماتي مي تواند تأثيرگذار تر باشد؟
- مي توانيم توريسم را تقويت كنيم. مي دانيد كه توريست هاي زيادي هر ساله از ايران به تركيه مي آيند، اما اهالي تركيه كمتر به ايران مسافرت مي كنند، به رغم اين كه اين مسافرت بسيار كم هزينه است و ايران نيز از نظر نقاط ديدني و تاريخي بسيار غني است. براي اين مسئله بايد راه حل هايي انديشيده  شود. هم دولتمردان ايران و هم دولتمردان تركيه بايد بكوشند تا راهكارهاي مناسبي براي گسترش اين ارتباطات فرهنگي پيدا كنند.
* دليل اين عدم استقبال را در چه مي بينيد؟
- گمان مي كنم اهميت توريستي ايران هنوز براي مردمان تركيه ناشناخته است. علاوه بر اين در برخي محافل تركيه، همواره ديدگاه هاي منفي نسبت به ايران وجود داشته است. ناگفته نماند كه براي شكستن اين فضا نيز تلاش هايي صورت مي گيرد. براي مثال، اخيراً استادي از دانشگاه هاي استانبول مسافرت هايي به ايران ترتيب دادند و كوشيدند تا در رسانه هاي جمعي از زيبايي هاي ايران بگويند و تصاوير زشتي را كه به ناحق از ايران به ذهنيت ها نقش بسته، بزدايند.
* مي دانيم كه زبان هاي فارسي و تركي از ديرباز، در كنار هم زيسته و بر همديگر تأثيرات متقابل داشته اند. وضعيت امروزي زبان فارسي در تركيه را چگونه ارزيابي مي كنيد؟
001304.jpg

- فارسي كلاسيك و سخنورانش در تركيه علاقه مندان بسيار دارد، اما فارسي مدرن چندان شناخته شده نيست. در دانشگاه ها، به ويژه استادان رشته هاي تاريخ و ادبيات، به فراگيري زبان فارسي علاقه دارند، اما همان گونه كه گفتم مردم بيشتر به فارسي كلاسيك و به خصوص به مولوي علاقه دارند. البته حافظ نيز مورد علاقه است؛ گلستان سعدي نيز چندان ناشناخته نيست.
* به دوره هاي كلاسيك اين زبان اشاره كرديد. به آن دوران بازگرديم و به ميراثش در عصر حاضر. تأثيرات كلاسيك اين دو فرهنگ و زبان بر همديگر بيشتر در چه حوزه هايي بوده است؟
- فارسي زبان ادبيات بود. تأثيرات زبان فارسي بيشتر بر ادبيات تركي بوده است. تعبيرها و اصطلاحات ادبي از اين زبان به زبان تركي و ادبيات كلاسيك اش وارد شده است.
تأثيرات زبان تركي بر فارسي بيشتر در موضوعات سياسي، اصطلاحات نظامي، ديوان سالاري و حكومت مداري بوده است. چرا كه خاندان هاي ترك زبان، قرن هاي بسيار بر ايران حاكم بوده اند؛ به خصوص در دوران صفويان، اصطلاحات تركي زيادي از حوزه هاي نظامي و كشورداري وارد زبان فارسي شده است. البته تأثيرات تركي بر فارسي در حوزه زبان و كلمه چندان محسوس نيست .
اين مردمان همواره با هم و در كنار هم زيسته اند و از فرهنگ يكديگر تأثيرات متقابل گرفته اند. اين تأثيرات را شما مي توانيد حتي در ساده ترين حوزه هاي زندگي و براي نمونه در نام غذاها ببينيد: «دولمه» برگرفته از دولماي تركي و يا كلمه قورمه در نام غذاي قورمه سبزي.
* يكي از نكات جالب ارتباط فرهنگي بين ترك زبانان و فارسي زبانان در طول تاريخ، علاقه بسيار تركان به زبان فارسي و نقش عمده شان در شكوفايي ادبيات اين زبان است.
- بله، در افتتاحيه اين همايش نيز به اين مسئله اشاره شد كه رشد و شكوفايي زبان فارسي تنها در سايه كوشش هاي فارسي زبانان نبوده و ديگر ملت هاي مسلمان نيز در رشد اين زبان اثرگذار بوده اند. حكمروايان ترك و مغول، شاعران و سخنوران فارسي گوي را حمايت كرده اند. به شعر فارسي علاقه  نشان داده اند و فارسي گويان را تشويق كرده اند و البته تشخيص تأثيرات فرهنگي، هيأت حاكمه ترك زبان يا مغول زبان از لابه لاي اشعار فارسي اين شاعران چندان دشوار نيست. هر چند كه گاه در ايران، ديدگاه ها نسبت به اين شاعران درباري منفي بوده و آنان را متهم به چاپلوسي كرده اند، ولي به نظر من اين ديدگاه نادرست است.
* و سخن آخرين؟
- از شما تشكر مي كنم. ان شاءا...ارتباط بين دو كشور گسترش بيشتري پيدا كند. مي دانيد كه ايرانيان بسياري در قرن هاي گذشته به آناتولي رفته اند، آن گاه كه عثماني ها قدرتمند بودند، شاعران، نويسندگان، عالمان و انديشمندان بسياري در آناتولي رحل اقامت افكندند و برعكس، مردمان بسياري از آناتولي به ايران آمده اند. براي مثال، در دوران صفويه، جمعيت زيادي به خصوص از شيعيان آناتولي به ايران آمده اند.
ما از يك مجموعه فرهنگي هستيم و همواره در طول تاريخ در كنار هم و با هم زيسته ايم.

نگاه
پيشنهادهايي براي آينده
نگاهي به چهارمين مجمع بين المللي استادان زبان و ادبيات فارسي
غلامحسين صدري افشار
۱- گزارش : از ۲۸ تا۳۰ مهرماه، چهارمين مجمع بين المللي استادان زبان و ادبيات فارسي در دانشكده ادبيات دانشگاه تهران با شركت۱۱۰ ميهمان خارجي از۳۰ كشور جهان و ۶۰ شركت كننده ايراني برگزار شد.
اين مجمع از سال ۱۳۷۶ هر دو سال يك بار به همت شوراي گسترش زبان و ادبيات فارسي برگزار مي شود و ظاهراً هدف تعريف شده آن كمك به گسترش زبان و ادبيات فارسي در ايران و جهان است.
در روز اول آقاي دكتر حسن حبيبي در سخناني كوتاه، ولي پرمحتوا و خالي از حشو و زايد، برخي دشواريها و مسئله ها را برشمرد، از قبيل خط فارسي، رسم الخط فارسي، اين كه چگونه متن هايي را بايد به آموزش گيران آموزش داد، از چه لايه زباني بايد استفاده كرد و واژگان كتابهاي درسي چه بايد باشد؟
دكتر حداد عادل، رئيس فرهنگستان هم از حضور انبوهي از لغات بيگانه در زبان متخصصان و حتي در زبان توده مردم و از خطري كه جهاني سازي، اقتصاد و فرهنگ كشورهايي همچون ايران را تهديد مي كند، تأثير ساختار نحوي زبانهاي اروپايي بر نثر فارسي و خطر از ميان رفتن گويشهاي محلي ايران بر اثر گسترش رسانه ها سخن گفت.يكي ديگر از سخنرانان، دكتر كمال حاج سيد جوادي اعلام كرد كه در دو دهه گذشته تنها۲۵۰۰ كتاب فارسي در خارج از ايران منتشر شده است و ايرانيان خارج از كشور به سرعت از زبان فارسي دور مي شوند و مضمون اغلب انتشارات خارج از كشور، ايران ستيزي است.
۲- فضاي مجمع و برخي برداشتها: به گمان نويسنده، محل مناسبي براي برگزاري مجمع انتخاب شده بود. براي ميهمانان تسهيلات لازم در نظر گرفته شده بود. اقامت در هتل لاله، وسيله رفت و آمد، پذيرايي و بازديدها. غرفه هاي كتاب و نشريات مرتبط با زبان داير بود. رسانه ها هم حضور داشتند.
اما از آنجا كه خواسته بودند عده هرچه بيشتري سخنراني داشته باشند، وقت بسيار كمي به هر سخنران اختصاص يافته بود (۱۵ دقيقه) كه اغلب ناگزير مي شدند سخنان خود را ناتمام بگذارند و وقتي هم براي پرسش و پاسخ در نظر گرفته نشده بود.
تجهيزات صوتي درست كار نمي كرد و اغلب سخنان سخنرانان به درستي شنيده نمي شد و اين شامل هر سه سالن بود.
نظم مناسبي براي رفت و آمد افراد و كار عكاسان وجود نداشت و كار سخنراني بر اثر سر و صدا مختل مي شد (مثلاً در حين سخنراني آقاي دكتر حبيبي، مشغول توزيع نشريه بودند). بعضي از ميهماناني كه به عنوان استاد زبان فارسي دعوت شده بودند، يا اصلاً فارسي نمي دانستند، يا قادر به نوشتن حتي چند كلمه به زبان فارسي نبودند (من و همكارانم اين را امتحان كرديم). در عوض، جاي بسياري كسان كه براي فارسي در خارج از ايران زحمت مي كشند، خالي بود.
۳- چند پيشنهاد:براي پيشگيري از هدر رفتن سرمايه ملي و تلاش كارگزاران، در آينده شايد بهتر باشد پيش از برگزاري هر مجمع (يا هر چه اسمش باشد)  نخست هدف از برگزاري آن به درستي مشخص شود. سپس افراد مناسب و داراي تخصص و آگاهي لازم جستجو شوند (نه اين كه هر كس داوطلب شد، بيايد. بلكه آنها را كه به درد مي خورند، با خواهش و تمنا بياوريم). براي هر سخنراني، متناسب با اهميت آن، زمان لازم براي بحث و پرسش و پاسخ در نظر گرفته شود. حتي سخنراني ها، پيش از تشكيل مجمع، در اختيار چند تن اهل فن گذاشته شود، تا بتوانند پرسش هايي براي بحث استخراج كنند.

سايه روشن فرهنگ
مگر بيكارند كه درس بخوانند!
به گفته مدير نهضت سوادآموزي فارس، نرخ باسوادي در بين جامعه عشايري استان فارس از متوسط نرخ با سوادي كل استان كمتر است. ۱۸۶ هزار نفر از بيسوادان فارس در رده سني ۱۰ تا ۴۰ سال قرار دارند كه حدود ۸۰ درصد از اين تعداد را عشاير ساكن در استان تشكيل مي دهند.
البته انتظار مي رفت كه نرخ باسوادي در بين عشاير كمتر از شهروندان فارس نشين باشد.به هرحال وقتي در استان فارس با تمامي امكانات آموزشي و توانايي خانوارها حدود ۸۷ درصد باسواد هستند، چطور انتظار داريم كه عشاير كوچنده در فصل گرما و سرما هم با اين نرخ همگوني داشته باشند.
به هرحال امكانات عشاير كوچ رو كمتر از شهرنشينان است ،به ويژه كه اغلب معلمان عشاير را معلمان شهرنشين تشكيل مي دهند،بنابراين چه كسي حوصله دارد كه در كوه و دشت به فرزندان عشايري درس و مشق بدهد، حال اگر هم كسي حال و حوصله اين ور و آن ور رفتن را داشته باشد بايد به همراه عشاير كوچ رو خانه و خانواده را هم ببرد. پس اميدواريم متوليان نظام آموزشي بتوانند از جنس عشاير، معلمان باحوصله، چابك و علاقمند تربيت كنند. تازه وقتي عشاير فارس مي شنوند كه صدها دانشجوي تحصيل كرده بيكار هستند، مگر بيكارند كه دل و دماغ درس خواندن داشته باشند.
001306.jpg

پول بخاري نفتي را بدهيد
به گفته برخي از والدين نيشابوري، بعضي از مديران مدارس دانش آموزان را تحت فشار قرارداده اند تا پول وسايل گرمازا را تهيه كنند.
اخيرا برخي از مديران مدارس براي گرم كردن فضاي كلاس ها متوسل به والدين شده اند، بنابراين در كنار ساير يارانه هاي مردمي به مدارس شهرستاني، اين بار والدين بايد پول نفت و بخاري را هم متكفل شوند.
البته خوبي اين طرح در اين است كه هم والدين به فكر گرماي كلاس فرزندانشان مي افتند و هم نفت آن به راحتي تامين خواهد شد، به هرحال مشاركت در امر آموزش اين نوع دشواري ها را هم درپي دارد. حتما در بين دانش آموزان يك مدرسه، پدري هم پيدا مي شود كه بتواند نفت بخاري مدارس را خارج از چارچوب هاي شركت ملي پخش و فرآورده هاي نفتي تامين كند. چندي قبل بين وزارت نفت و وزارت آموزش و پرورش توافق نامه اي در زمينه مصرف بهينه انرژي امضا شد، اما معلوم نيست در آن توافق نامه به تامين نفت مدارس هم پرداخته شده يا نه؟ با اين حال توصيه مي كنيم قبل از هر نوع اپيدمي سرماخوردگي،چند حلب نفت، في الفور به شهرهاي سرمازده استان خراسان بفرستند!

فرهنگ
ادبيات
اقتصاد
انديشه
سياست
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |