دوشنبه ۲۶ آبان ۱۳۸۲ - شماره ۳۲۲۷- Nov. 17, 2003
گفتگوي همشهري با دكتر پيروز مجتهد زاده درباره مسائل درياي خزر
درياي غريب
001294.jpg
وحيد رضا نعيمي
درياي خزر بزرگترين پيكره محصور آبي در كره زمين و محل تلاقي قاره اروپا با آسياست. اين دريا باقي مانده ازاقيانوس باستاني تتيس است كه حدود ۵۰ تا ۶۰ ميليون سال پيش اقيانوسهاي آرام و اطلس را به هم متصل مي كرد. تغيير تدريجي سكوهاي قاره اي باعث شد تا ارتباط آن اول با اقيانوس آرام و سپس اطلس قطع شود. طول اين دريا حدوداً ۱۰۳۰ كيلومتر، عرض متغير آن بين ۱۹۶ تا ۴۳۵ كيلومتر، اندازه كل سواحل آن ۷۰۰۰ كيلومتر، مساحت آن ۳۸۶۴۰۰ كيلومتر مربع و حجم آب آن حدود ۷۰۰ ۷۸ كيلومتر مكعب است. اين دريا در سالهاي اخير با روند فزاينده آلودگي و ساير مشكلات زيست محيطي روبه رو بوده است. سه شنبه هفته گذشته چهار كشور ساحلي اين دريا شامل ايران، روسيه، آذربايجان و قزاقستان كنوانسيون حفظ محيط زيست آن را امضا كردند. دكتر پيروز مجتهد زاده در مصاحبه اي كه از پي مي آيد، نظريات خود را در مورد اين كنوانسيون و ساير مسائل اين دريا بازگو مي كند.
* شما در كنفرانس درياي خزر در بابلسر سخنراني كرديد. محتواي مقاله شما به چه موضوعاتي اشاره داشت؟
- مقالاتي را كه من براي كنفرانس بابلسر آماده كرده بودم عمدتاً بر روي دو موضوع اصلي تكيه داشت كه ما امروز مبتلا به آن هستيم و فردا هم مبتلا به آن خواهيم بود،چنانكه ديروز مبتلا به آن بوديم. آن دو مورد عبارت بودند از: مسأله محيط زيست درياي خزر و مسأله جغرافياي سياسي، يعني همان چيزي كه به رژيم حقوقي معروف شده است. تعيين تكليف جغرافياي سياسي،يعني اينكه مايملك كي كجاست و مرزها در كجا واقع شده اند. مورد اول محيط زيست نه تنها در اين كشور بلكه در چهار كشور ديگر هم خيلي كم مورد توجه قرار گرفته است. شايد مقدار توجهي كه در كشور ما به مسأله مي شود به مراتب بيشتر از مجموع توجهي است كه در مجموع اين ۳ كشور به اين قضيه مي شود. اغلب ما توجه نداريم كه راجع به حق و حقوق و استفاده كردن از دريايي صحبت مي كنيم كه در حال مردن است. لاجرم سخنراني من تحت عنوان دريايي كه مي ميرد ارائه شد. براي نجات اين بيمار سعي كردم كه يك چنين توجهي را به كنفرانس بدهم كه از كشورهاي مختلف منطقه خزر، گروه ها و هيأتهايي شركت داشتند. در پايان كنفرانس در نتيجه مقداري هم فكري و گفتگو بين اين هيأت ها تفاهمي براي صدور يك بيانيه حاصل شد.
* محتواي اين بيانيه چه بود ؟
- محتواي بيانيه دقيقاً همين نگراني هايي است كه بنده اعلام كرده بودم. در اين اطلاعيه اين مطلب تأكيد شده است كه محيط زيست درياي خزر در خطر بسيار جدي است و بايد هرچه سريع تر ما راجع به آن فكر كنيم و اين فكر كردن عملي نخواهد شد مگر اينكه ما به تفاهم و توافق براي همكاري برسيم و به تفاهم و توافق براي همكاري نخواهيم رسيد تا وقتي كه مسأله جغرافياي سياسي درياي خزر را حل نكنيم. لاجرم حل مسأله رژيم حقوقي درياي خزر فوريت بسيار بسيار تازه اي را مطرح مي كند.
* آقاي دكتر در حال حاضر تصويري را كه از درياي خزر در ذهن شما است به لحاظ وضعيتي كه الان دارد، به لحاظ همين نگراني هاي زيست محيطي و يا آنچه كه شما الان در درياي خزر در ذهن داريد، چيست؟
- درياي خزر خيلي غريب است. چون درياي ناشناخته اي است. لاجرم ناشناخته و غريب است و در غربت و ناشناختگي دارد از بين مي رود. خزر قطعه آب بزرگي در جهان و بزرگترين درياچه جهان است و از بسياري از درياهاي بزرگ جهان بزرگ تر است. تنها توجهي كه به اين دريا به عنوان يك بدنه آبي بزرگ و داراي منابع اقتصادي شد از اواخر دوران تزارهاي روس بود كه آنها متوجه وجود منابع نفتي در برخي از سواحل خزر شدند و با تكنولوژي بسيار عقب افتاده اي كه در آن زمان داشتند شروع به استخراج نفت در مناطق اطراف باكو كردند و اين تكنولوژي متأسفانه همچنان وجود دارد و عقب افتاده و بسيار پوسيده است و در مقاطعي از سال قسمت هايي از اين لوله ها سوراخ مي شود و نفت به درياي خزر مي ريزد و هيچ كس هم نه آن موقع و نه حالا اندك ناراحتي به خودش راه نداده است. بچه مازندران هستم. خوب يادم است در اوايل دهه ۱۹۶۰ وضع آلودگي به صورتي بود كه ما حتي نمي توانستيم بر روي ساحل راه برويم. قطعات بزرگ قير و تكه هاي نفت خام به پاي آدم مي چسبيد. شما پرندگان و ماهيان را مي ديديد كه مرده بودند در شمار هزار، هزار و در اين تكه هاي آلودگي واقع شدند.
* اين روند آلودگي در طي همين سال ها باز هم تشديد شده؟
- در حال حاضر به صورت ديگري اين روند جريان دارد. آن موقعي كه من از آن صحبت مي كنم، موقعي بود كه يك تكه اي از لوله هاي پوسيده نفت باكو بريده شده بود و نفت براي ماه ها به دريا مي ريخت و هيچ كس هم فكرش را نمي كرد و روس ها فكر مي كردند براي چه خرج بكنند. در زمان استالين كه ماهي  كفال را وارد خزر كردند، يك ماهي بي ارزش كه تخم ماهي سفيد و ماهي آزاد خزر را به سرعت نابود مي كند و ما امروز ماهي هاي سفيد و آزاد خزر نداريم. اينهايي را كه داريم، پرورشي هايي هستند كه به صورتهايي به آنها تجديد حيات داده شده، ولي اين، آن ماهي سفيد نيست.
امروز هم بزرگترين آلودگي از همان كشور است. بزرگترين وارد كننده آب خزر رود ولگا است كه از آن كشور مي آيد. بخش عظيمي از سطح زمين و فضولات را جمع مي كند و وارد درياي خزر مي كند.
* آقاي دكتر چرا فكر مي كنيد كه حالا اين روند به قول شما به مرگ درياي خزر مي انجامد؟
- براي اينكه اين دريا بسته است. در درياهاي باز آب حركت مي كند و به سراسر جهان مي رود و در اين دور زدن مكانيزم فيزيك خود دريا مقدار زيادي از آلودگي ها را از بين مي برد ولي چون خزر دريايي بسته است و محيط حركت آب بسيار محدود است و با توجه به اينكه ميزان آلودگي به سرعت روبه افزايش است، حتي فرصت حل كردن فيزيكي آلودگي در دريا پيش نمي آيد.
* آقاي دكتر درياي خزر چه اهميتي دارد كه ما بايد براي حفظ آن كنوانسيون امضاء بكنيم؟
- بدون كمترين ترديدي درياي خزر بسيار مهم است. حداقل به عنوان يك بدنه آبي بسيار بزرگ در سطح زمين و بزرگترين درياچه جهان و بزرگتر از بسياري از درياهاي جهان. حداقل دو برابر و نيم خليج فارس است. آلودگي حيات وحش دريا را از بين مي  برد. بدون ترديد بر محيط انسان اطراف هم تأثير خواهد گذاشت. اعم از تغييرات آب و هوايي، فساد طبيعي و آلودگي در ساحل و محيط هاي انساني و هزار مسأله ديگري كه درياشناسان و محيط شناسان بهتر از من مي دانند. درياي خزر درياي عجيبي است. براي مثال ما در سال هاي اخير ديديم كه آب دريا ۲ متر بالا رفت. سالها قبل وقتي سطح آن ۲ متر پائين تر بود، شنا مي كرديم و يادم هست كه اگر قطره آبي از دريا به دهان مي رسيد، تلخي و شوري آن حال آدم را به هم مي زد، ولي وقتي ۲ متر بالا آمد، وقتي رفتم براي شنا، آب به دهانم رفت و ديدم كه تقريباً شور نيست معني آن اين است كه به حجم ۲ متر در اين سطح بسيار گسترده از سطح زمين آب شيرين وارد شده است. از كجا وارد شده است؟ منطقي ترين توجيه اين است كه بايد شما در اين مدت چند سال ريزش هاي جوي بسيار گسترده و استثنايي داشته باشيد، كه اين مقدار حجم به آب وارد شود كه چنين چيزي را ما سابقه نداريم، در هيچ جايي از منطقه حوزه آبگير خزر.
مطالعات ما نشان داد كه آب درياي خزر دوره اي بالا و پايين مي رود و هر ۵۰ سال در يك چرخه تقريباً ۵۰ ساله بالا مي رود و پايين مي آ يد. ما اين را نزديك به ۳۰۰۰ سال پيگيري كرديم و ديديم كه در بعضي سال ها ۲ متر بالا رفته و در برخي چرخه ها ۱۰ متر و ۱۲ متر بالا رفته و معني اش اين است كه خطر هنوز وجود دارد كه در يك سيكل بعدي تا پاي كوه  هاي مازندران آب بالا بيايد، يعني نه تنها سراسر شمال ايران از بين برود بلكه بخش عظيمي شايد نصف روسيه و قزاقستان زير آب برود.
يك مسئله ديگر اين است كه هر ساله ۱۰۰ تا ۳۰۰ جوان از جواناني كه به شنا مي روند، فرو كشيده مي شوند و مي ميرند و اين غرق شدن شبيه غرق شدن در درياهاي ديگر نيست و اين را كسي متوجه نيست. خود مردم شمال فكر مي كنند بقيه غرق  شدن ها در جهان هم همين شكلي است.
اما من متوجه شدم در درياهاي ديگر غرق شدن ناشي از شنا بلد نبودن است و يا حوادثي از جمله عضله گرفتن و ... در اينجا هيچ كدام از اين مسائل نيست. در اينجا غرق شدن عبارت از اين است كه كف دريا دهان باز مي كند، آب دور مي زند و بدن را فرو مي كشد و بعد از چند ساعت آن را بالا مي دهد. اين را هر روز به خصوص در مازندران به چشم خودمان مي بينيم و اين وضع استثنايي است. در هيچ جاي جهان اتفاق نمي افتد.
*آقاي دكتر الان عمده منابع آلودگي درياي خزر چه چيزهايي هستند؟
- واردات فاضلابي. اعم از فاضلاب شهري و فاضلاب صنعتي كه بيشترين سهم را در اين زمينه طبيعتاً روسيه دارد. به دليل حوزه آبگير ولگا و بعد هم كشورهاي ديگر. بعد از ولگا و يا به اندازه ولگا اقدامات براي توليد نفت است. به خصوص باز هم در اطراف سواحل آذربايجان به دليل قدمت و كهنگي اين صنعت.
آمريكايي ها با سرمايه گذاري هاي جديدشان منابع ديگر نفتي را دارند گسترش مي دهند. حل اين معضل جز با تفاهم پنج كشور حاشيه خزر حل نخواهد شد و اين تفاهم و همكاري حاصل نخواهد شد تا وقتي كه ۵ كشور سر مسأله جغرافياي سياسي درياي خزر با هم توافق بكنند. ادامه دارد

نشر سياست
چچن، خون در ازاي نفت
پيكار بر سر آتش مقدس-۱۰
001292.jpg
عباس لقماني
سرزمينهايي را كه نيروهاي تزار در قرن ۱۸ و نوزدهم در جنگهاي بسيار از ايران و عثماني گرفتند هنوز فرهنگ روسها را باور نكرده است. شورشهاي گوناگون در داغستان، چچن، شمال و جنوب قفقاز و در طول درياي سياه زنگ خطري را براي روسيه پس از فروپاشي شوروي به صدا درآورد.
يلتسين رئيس جمهوري وقت روسيه به خوبي به اين موضوع واقف بود كه ناآرامي ها در چچن پيش درآمد شورشهاي ديگر در تمام مناطق مسلمان نشين ممكن است بشود.
البته اين موضوع دليل اصلي حمله نيروهاي روسي به چچن در نوامبر ۱۹۹۴ نبود. عامل ديگري هم در اين ميان مطرح بود.
فقط چند هفته پيش از آن قرارداد قرن در مورد نفت درياي مازندران امضا شده بود كه به كمپاني هاي غربي اجازه مي داد در منطقه سرمايه گذاري كنند.
روسيه كه به شدت با اين قرارداد مخالف بود به خوبي مي دانست كه اين نفت هنگامي باارزش است كه امكان حمل آن نيز وجود داشته باشد. تنها مسير موجود از طريق لوله هاي نفتي بود كه روسيه احداث كرده بود و نفت را از باكو به بندر نوورو سيسك در ساحل درياي سياه مي برد. اين خط لوله از چچن عبور مي كرد. اگر مسكو مي خواست كنترل انتقال نفت از درياي مازندران را در اختيار داشته باشد در درجه اول بايد امنيت مسير را تامين مي كرد.
منطقه اي كه لوله از آن عبور مي كرد و به خصوص چچن نيز داراي منابع نفتي است. اين منابع در قرن نوزدهم كشف و مورد بهره برداري قرار گرفتند. در آن زمان گروسني مركز چچن پس از باكو دومين مركز نفتي روسيه تزاري بود.
در سال ۱۹۸۰ هنوز ۴/۷ ميليون بشكه از چاه هاي چچن استخراج شد. اهميت گروسني ولي بيشتر به علت صنايع وابسته نفت بود.
در سه پالايشگاه بزرگ آنجا در سال ۱۹۹۱ تا ۱۷ ميليون تن نفت پالايش مي شد. در كنار آن گروسني مركز مهمي براي انتقال انرژي بود و خطوط لوله بسياري نفت را به سيبري، قزاقستان و بنادر شوروي در كنار درياي سياه منتقل مي كردند. در آن زمان نفت بر خلاف مسيري كه اكنون در نظر گرفته شده است در لوله ها جاري بود. شوروي توليد نفت در باكو را بحدي پائين آورده بود كه از طريق گروسني نفت جنوب سيبري به مناطق آذربايجان و مجاور آن پمپاژ مي شد.
پس از آن كه دادايف قدرت را در چچن بدست گرفت، روسها كماكان به ارسال نفت ادامه دادند. صنايع نفتي دوسوم درآمد مردم گروسني را تشكيل مي داد و درآمدي حدود ۸۰۰ تا ۹۰۰ ميليون دلار را فقط در سال ۱۹۹۳ در آن منطقه ايجاد كرد.

تحليل
چرخش سياست آمريكا در عراق
روزنامه واشنگتن  پست  پريروز گزارش  داد: هر چند اتخاذ يك رويكرد جديد از سوي  آمريكا در عراق  مي تواند به  كاهش  تسلط واشنگتن  دراداره آينده  عراق  منجر شود اما دولت  آمريكا دستكم  به  چهار دليل  ناچار به  تغييرراهبرد نظامي و سياسي  خود در عراق  شد.
به  گفته  مقامات  دولتي  و تحليلگران  آمريكا، اولين  دليل  به  مسايل امنيتي  در عراق  برمي گردد. مخالفت  با حضور آمريكا در عراق  شديدتر، جديتر و گسترده تر شده  است .
شكست  شوراي  حكومتي  عراق  در اجراي  اقدامات  عملي ، نزديك  شدن  به  ضرب الاجل  سازمان  ملل  براي  تدوين  قانون  اساسي  عراق  و برگزاري  انتخابات  آمريكا سه  دليل  ديگر مربوط به  تغيير سياست  آمريكا در عراق  است .
بر اساس  اين  گزارش  «گروه  بين المللي  بحران »، كه يك گروه نظارتي بي طرف است سه روز پيش هشدار داد كه  در اين  شرايط تشديد خشونت  و بي ثباتي ، عراق  به  شدت  نيازمند يك  فرمول  سياسي  جديد است .
دولت  آمريكا كه  به  شدت  و بطور گسترده  از تغيير مسير حوادث  ترسيده  است ، اجراي  يكسري  از گزينه ها را در نظر دارد.
اين  دومين  تغييري  است  كه  دولت  آمريكا براي  جبران  گذشته  در دست  دارد و ممكن  است  تغيير سومي  وجود نداشته  باشد.
اين  گزارش  افزود: واگذاري  مسئوليت  امور امنيتي  و روند سياسي  به  عراقي ها، رويكرد جديد آمريكا در عراق  است .
كاندوليزا رايس  مشاور امنيت  ملي  آمريكا پنج شنبه گذشته  در گفتگو با خبرنگاران  گفت:   هدف ، يافتن  راه هايي  براي  تسريع  انتقال  قدرت  به  مردم عراق  است . عراقي ها براي  به  دست  گرفتن  امور پافشاري  مي كنند و به  اعتقاد ما، براي  اين  منظور آمادگي  دارند.
به  نوشته  واشنگتن  پست ، واگذاري  امور عراق  به  مردم  اين  كشور مخاطراتي نيز دربردارد و مي تواند هدف  آمريكا، يعني  ايجاد يك  دولت  مردم سالار در عراق  را به  خطر  اندازد.
اين  گزارش  افزود: تضميني  وجود ندارد كه  كميته  تدوين  قانون  اساسي  يا يك  دولت  انتقالي  در عراق  از ايده هاي  مردم  سالار در تدوين  قانون  اساسي حمايت  كند.
خطر ديگر، مسلط شدن يك فرد يا گروه و تشكيل حكومت دائمي غير انتخابي است.
برخي  از مقامات  آمريكا از اين  بيم  دارند كه  انتقال  قدرت  به  عراقي ها قبل  از تدوين  قانون  اساسي  جديد مي تواند اين  خطر را در پي  داشته  باشد كه يك  رهبر موقت  به  يك  رئيس  جمهوري  مادام العمر تبديل  شود.
يكي  ديگر از خطرات  واگذاري  امور به  مردمي كه  آمادگي  كامل  ندارند اين  است  كه  آنها قادر به  حل  و فصل  و توافق  درباره  چالش هاي  مهم  سياسي  آينده  نيستند.
بر اساس  اين  گزارش ، اگر نيروهاي  آمريكا قبل  از برقراري  ثبات  سياسي  در عراق  از اين  كشور خارج  شوند، اختلافات  ميان  عراقي ها مي تواند موجب  بروز درگيري  و وخيم  تر شدن  اوضاع  در اين  كشور شود.
دولت  آمريكا در گفتگوهاي  هفته  آينده  با شوراي  حكومتي  عراق ، طرحي  را مطرح  مي كند كه  اولين  آزمون  در ارتباط با تصميم  آمريكا براي  خروج  از عراق است .

سياست
ادبيات
اقتصاد
انديشه
فرهنگ
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |