سه شنبه ۲۷ آبان ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۲۲۸
سفر و طبيعت
Front Page

ماجراهاي طبيعت
دونده سرخ 
000052.jpg
نويسنده: ارنست تامپسون ستون
ترجمه :حميد ذاكري
قسمت سوم 
سايه مادر رفتند تا به بيشه برير(۲) در كنار جويبار رسيدند.
اينجا يك خرگوش دم پنبه اي ازبوته بيرون پريد و آنها را به سختي ترساند، اما پرچم سفيد صلح كه در پشت سرش عمل مي كرد، براي ترك مخاصمه كافي بود. (۳) او دوستي قديمي بود و كوچولوها در ميان چيزهاي ديگر، آن روز آموختند كه باني - خرگوش - هميشه پرچم صلح به همراه دارد و با صلح نيز زندگي مي كند.
بله، خرگوش دم پنبه اي دوستي قديمي بود. موجودي كوچك و دوست داشتني و بي آزار، كه خود مانند كبك مادر و ديگر موجودات كوچك، تمام روز مراقب دشمنان اطرافش بود. دشمناني كه كم نبودند و دمي غفلت از آنها مي توانست عاقبت شومي به دنبال داشته باشد. دم پنبه اي دوستي صلح جو بود و با پرچم برافراشته صلح (دم سفيدش) همواره در پي زندگي آرامي براي خود و خانواده اش، محيط اطراف را سير مي كرد و با آرامش نسبي گاهگاهي كه به دست مي آورد، خوش بود. اگر طبيعت اجازه مي داد، او و خانواده كبك مي توانستند زندگي توام با نيكبختي و آسايشي را با يكديگر بگذرانند و هر از گاهي در آشبخور و امثال آن، همديگر را ببينند، لحظاتي را كنارهم باشند و از بودن با هم لذت ببرند. به جويبار رسيدند، جوجه ها براي اولين بار بود كه به آب مي رفتند و چهره جذاب و دوست داشتني و روشن آن را مي ديدند عجيب اينكه آدميان نادان،نام اين آبگذر صاف را >آبراه گل آلود<(mud dreek) گذاشته بودند. جوجه ها به آب نگريستند؛ نياز طبيعي و راهنمايي مادر، آنها را در كنار آب كشيد. ابتدا نمي دانستند چگونه آب بنوشند. اما خيلي زود با تقليد ازمادرشان، اين كار را فرا گرفتند: نوك هاي كوچك خود را در آب فرو بردند، مكيدند و بعد از هر جرعه سر بالا گرفتند تا شكر نعمت به جاي آورند. صحنه اي تماشايي بود: بر لبه آب، دوازده گويچه كوچك قهوه اي و طلايي، ۲۴ پاي ظريف با پنجه هاي صورتي، به نوبت و باوقار، دوازده سركوچك طلايي را پايين مي آوردند، مي نوشيدند و درست مثل مادرشان، سر به سوي آسمان مي گرفتند و شكر مي كردند.
پاورقي:
۲)برير، Brier. نوعي بوته گل پرخار است كه قبلا در داستان >گوشپاره< درباره آن كاملا توضيح داده ايم. اين بوته پناهگاه خوبي براي خرگوش ها به شمار مي رود.
۳) خرگوش هاي دم پنبه اي دم سفيد زيبايي دارند كه به بالشتك كوچكي شبيه است. پرچم سفيد صلح، اشاره به همين دم سفيد است

دهاتي هميشه مسافر
000048.jpg
مرور مي كنم يكايك اتاق ها، را به صبر و انديشه در هر كدامشان. شكيموني بود( SAKA MUN I SAKAYATHUKPA ) بوداي تاريخي است كه مجسمه آن در صومعه بزرگ و زيبا و همچنان خاموش غرق در طلا و تفكر ديده بودمش. اورا در سال هاي قبل از ميلاد گاتماGautama مي ناميده اند.
zMarmede مارمدز يا ديمپاكارا كه قرار است بعد از بوداي تاريخ، پيدايش شود و صدهزار سال بر زمين بماند.
Opagme اوپاگمه يا آميتاباها كه در اينجا در حال مديتيشن قرار گرفته است.
Tsepame سامپا- آميتوس كه با دستان سرخش در حالت لوتوس بر فراز لوتوسي بزرگ نشسته است و لبخندي خاموش بر لب دارد.
Menlha منلها- بودايي كه خداي درمان است و هميشه ظرفي پرازدارو دردست دارد.
Dhyane ديهاني بودا يا گياواري گانا
Jampa جامپا يا ميترييا كه ۴۰۰۰ سال بعد از بوداي شكيموني به زمين باز خواهد گشت اين بودا معمولا ايستاده است و دستمالي به دور گردن و به دست دارد.
Drolma درولما يا تاراي سفيد كه الهه ايست مونث، و بيست و يك حالت از او مجسمه ساخته اند.
وده ها و ده ها مجسمه ديگر از بوداهاي گذشته و آينده جمعي از آنان زشت و جمعي زيباترند. همه اينها حتي زشت ترين و خشمگين ترين مجسمه ها همه آرامشي خاص در چهره دارند حتي آنكه خشمگين شمشيري آخته از نيام بركشيده با خطوط و رنگهايش نوعي آرامش را به زائران خسته اهدا مي كند.
بيرون مي آيم از اتاقك ها وقامت راست مي كنم و هوايي تازه را به درون ريه هايم فرو مي دهم آسمان آبي بي غبار و خورشيدي كه كج كرده است تا در پشت كوه هاي قهوه اي و خاموش فروغلطد. در ذهن و ضمير به خاموشي و خلوتي كه بوداها و الهه ها دارند غبطه مي خورم و مي انديشم آرامشي اين چنين را كجا مي توان يافت؟كجا؟!
عباس جعفري

كوتاه و خواندني
اژدهاي چيني
اولين جايي كه بشر در آن برنج به عمل آورد، ناحيه پايين رودخانه يانگ تسه بود. از كنار همين رودخانه بود كه تمدني بزرگ پديد آمد كه يك علامت مشخصه فرهنگي بسيار معروف داشت - اژدها. درطول ۷۰ قرن گذشته، توسعه كشاورزي و افزايش شديد جمعيت انساني، حيات وحش غني و متنوع اين منطقه را تحت فشار قرار داده است. امروز، سوسمار چيني- موجودي كه نقش مهمي در ريشه ميتولوژي اژدها بازي كرده و به زبان محلي به آن تولونگ (اژدهاي زميني) مي گويند - در لبه نابودي و محوشدن از چند حوضچه كوچك كه هنوز در آن وجوددارد، قرار گرفته است.

شامه قوي شتر مرغ 
اين را مي دانيم كه پرندگان به دليل استخواني بودن بافت بيني حس بويايي بسيار ضعيفي دارند. اما چرا شكارچيان شترمرغ براي صيد آنها هميشه بر خلاف جهت باد حركت مي كنند؟
شترمرغ برخلاف پرندگان از حس بويايي بسيار قوي برخوردار است به طوري كه وجود انسان را از فاصله بسيار دور تشخيص مي دهد و شكارچيان مجبورند براي شكار شترمرغ همچون شكار قوچ برخلاف جهت باد حركت كنند.

اين روستاي شگفت
يك روستا دركشور هند، ۵۰ درصد برق حاصل از انرژي بادي را در اين كشور توليد مي كند.
دولت هند با اجراي يك برنامه گسترده در خصوص توليد انرژي هاي پاك، توانسته رونق اقتصاي قابل توجهي به روستاي >ماپاندال< واقع در جنوب اين كشور دهد.
ارائه يارانه از سوي دولت مانند كاهش ماليات، اعمال عوارض گمركي كمتر بر تجهيزات توربين هاي بادي وارائه وام هاي كم بهره، از جمله اقداماتي بود كه منجر به تشويق شركت هاي خارجي به سرمايه گذاري در اين منطقه شده است.
دولت هند انتظار دارد با اجراي طرح هاي موجودخود، ميزان توليد برق را از انرژي بادي تا سال ۲۰۱۲،به۵۰۰۰ مگاوات برساند.
تشكركوفي عنان 
دبير كل سازمان ملل متحد طي پيامي از امضاكنندگان كنوانسيون درياي خزر تشكر كرد.
در پي برپايي كنوانسيون خزر كه در تاريخ سيزدهم آبان ماه سال جاري به امضاي كشورهاي حاشيه اين درياچه (ايران، تركمنستان، قزاقستان، روسيه، آذربايجان) رسيد، كوفي عنان از امضاكنندگان آن تشكر و قدرداني كرد. وي اين معاهده را گام بزرگي در جهت حفظ سلامت منطقه دانست و گفت: پنج كشور امضاكننده به جهانيان اعلام كردند، ضمن ضرورت همكاري چند جانبه براي توسعه، امكان انجام مذاكرات مثبت در اين كنوانسيون فراهم شد.

روياي مشهد
آقاي شهردار رفت پشت تريبون و گفت: مشهد با وسعت ۲۱۶ كيلومتر مربع و ۵/۲ ميليون جمعيت، سالي ۱۲ ميليون زائر مي پذيرد. به نظر من ما مي توانيم سالي صد ميليون زائر بپذيريم، البته طي يك برنامه ۲۰ ساله. اعداد و ارقام را يكبار ديگر مرور كنيد. يكسال، صد ميليون زائر آيا اين رقم دست يافتني است؟ شهردار مشهد مي گويد: بله، به شرطي كه جهاني بينديشيم و منطقه اي عمل كنيم.

ميگون را از خواب بيدار كنيد
نه اينكه تفريح در ميگون از مد افتاده باشد، خير. نه اينكه ديگر كسي حوصله ندارد آخر هفته دست زن و بچه را بگيرد و برود سمت ميگون و صفا كند، خير. نه اينكه اصولا مردم از حس و حال افتاده باشند، خير. تكرار مي كنيم... خير. اما پس چرا مهمانسراي پنج ميليارد توماني ميگون همينطور خاك مي خورد؟خبرنگار ايرنا، رفته سراغ رئيس شوراي شهر اوشان فشم و ميگون، پرسيده كه چرا؟ جواب اين است:>اين مهمانسرا به عنوان بخشي از بدهي دولت به سازمان تامين اجتماعي واگذار شده، اما همچنان تعطيل است و اين سرمايه خاك مي خورد.<
مهمانسراي ميگون قبلا زير نظر سازمان ايرانگردي و جهانگردي فعاليت مي كرد و بيشتر در تابستان ها مورد استفاده مردم قرار مي گرفت... البته قبلا در عين حال سيف ا لله جوان، روابط عمومي سازمان تامين اجتماعي مي گويد: شركت سرمايه گذاري سازمان براي فعال كردن اين مهمانسرا برنامه دارد و با يك ميليارد تومان بودجه، وارد مي شود، در عين قرار است كاري بشود، كارستان؟
اميدواريم...

زيبا و تاسف بار
اين سميرم ماست
000050.jpg
در شش كيلومتري شرق شهرستان سميرم در استان اصفهان، در ارتفاعات كوه آبشار با ارتفاع ۲۴۶۵ تا ۲۵۰۰ متر از سطح دريا قرار گرفته است. علاوه بر اينكه اين آبشار ازنظر شكل بندي و فرم زمين شناسي حايز اهميت است، داراي اكوسيستم و شرايط اقليمي منحصر به فردي نيز هست. وضعيت زمين شناسي آن تشكيلاتي است از دوران سوم زمين شناسي و جزو جوانترين كوهزايي هايست كه هنوز فعال و درحال دگرگوني است. وقوع زلزله در سال ۱۳۵۶ نيز دليلي بر اين دگرگوني و حركت است.
شرايط محيطي مساعد و مناسب باعث گرديده است كه گياهان متنوعي در اطراف آبشار برويد.
ارتفاع اين آبشار حدود ۳۵ متر است. آبش شيرين و دايمي بوده و از چشمه هاي مزارع جوزار و چشمه عزيزخان تأمين مي گردد. آبدهي آبشار به طور متوسط حدود ۵/۱ تا ۲ مترمكعب در ثانيه است. اين منطقه به علت نزديك بودن به شهر سميرم و داشتن موقعيت و امكانات خوب و مساعد ازنظر آب و هوا و زيبايي طبيعي، مي تواند بهترين و جالبترين اثر طبيعي براي پژوهشگران و يك محل تفرجگاهي، براي عموم به ويژه ساكنان شهر سميرم و حتي توريست هاي خارجي باشد. مكاني براي رسيدن به بيشترين زيبايي و جذابيتي كه چشم را نوازش مي دهد و خستگي زندگي شهري را از تن بيرون مي راند. وقتي انسان از جاده آسفالته شيبدار داخل دره آبشار، به انتهاي دره محل آبشار مي رسد، با نگاهي به آبشار و سيماي زيباي دره، با طبيعت واقعي - طبيعي بكر و صميمي و درهرحال وحشي - روبرو مي شود. در اين منطقه انسان به خوبي طبيعت را لمس مي كند و با آن مي آميزد؛ ولي افسوس كه اينك طبيعت زيباي منطقه توسط مسافراني كه براي تفريح و گردش به اين منطقه مي آيند درحال مسخ شدن است. هم چنين دريغا، از مردماني كه در آن طبيعت زنده زاده شده و پاي گرفته اند، چه رفتار بي تفاوت و خصمانه اي نسبت به محيط زيست خود دارند و در خرابي و از بين بردن منطقه هميشه پيش قدمند.
كوههاي اطراف آبشار، محدوده هاي مشخص و متنوعي دارد كه بيان زيبائي و شكوه عظمت آبشار و جنگل هاي زيبا، درختچه هاي عود و بلوط و ستيغ هاي ستبر و سترگ و كوهستان هاي غرقه در گل هاي وحشي زنبق و شقايق و لاله هاي ارغواني و بلندي هايي كه برف سفيد هميشگي شان، نشانه سفيدبختي ساكنان آن مناطق است، بهترين تمجيد و توصيف زيبائي و عظمت منطقه است. ولي اسف انگيز است وضعيت درختان و درختچه هاي جواني كه با ضربه تبر عشاير مهاجر و شعله هاي آتش مسافران منطقه خشكيده است.

ببر خزر در آسمان تهران
000046.jpg
ساعت ۵/۳ بامداد پنج شنبه بيست و دوم آبان ماه، ماه آسمان تهران ماه نو و تازه اي بود. ماهي بود كه بسياري از طبيعت گردان هنوز آن را نديده بودند. هنوز نديده بودند كه ماه تداعي گر ببر خزر باشد.
گربه سانان هميشه قلمرو خود را با ادرار تعيين مي كنند و هيچ حيواني نمي تواند به آن قلمرو نزديك شود. مگر اين كه قصد در افتادن با آن را داشته باشد. ببر خزر، گربه زيبايي بود كه به سادگي قلمرو خود را در تجاوز و تهاجم انسان ديد، وقتي زمين كوچك آنقدر تنگ و حقير شده بود كه آدميان جاي او را اشغال كردند، به جايي رفت كه انسان نمي تواند به سادگي به آن قلمرو نزديك باشد.
در آسمان بامدادان پنج شنبه كه كا ش رصدخانه اي آن را ثبت كرده باشد، ماه در آسمان پرشكوه، جلال و وقارخاصي داشت. با حلقه اي طلايي از سپيدي نه مانند ابر، كه مانند حلقه زحل پرجلا و دنگال، از آسمان لخت و گشاده بر فراسوي ذهن بيننده نشسته بود. در حفره بي كران و سياه گود، چون نگيني درخشنده بر اين گودخانه نشسته بود.
هاله اي كه ماه را محاصره كرده بود، دايره اي بود با فرم هندسي كامل يك دايره و اين نشان از قملرو خاصي داشت. گويي ببر خزر بر ماه نشسته و قلمرو خود را در آسمان نيز مشخص كرده. او هنوز يك گربه است. تنها چهار ستاره سوسوزنان با شيطنت دخترانه شان بر چشم ما چشمك مي زدند. آري! چهار نور طناز در آسمان، براي اذهان پريشان خاطر طبيعت دوست. در آن زيبايي شب، كه ماه خود را يله به آسمان داده بود، نگاه آدمي را چون كهربايي به آغوش خود فرا مي خواند و ما نگاهمان در اين گودال ول ول شده بود.
كاش رصدخانه اي بود كه آن شب، شكوفه پاييزي را رصد مي كرد و براي نشان دادن يكي از زيباترين شبهاي تهران در جهان مي توانستيم با تفاخر بگوييم: >تو را اي كهن بوم و بر دوست دارم.<

بينايي شگفت پرندگان
000042.jpg
سالهاست تعيين قدرت بينايي پرندگان موضوع اصلي محافل علمي است. همه اطمينان دارند كه نحوه ديدن اجسام توسط پرندگان با انسان متفاوت است. چشم انسان ها سه نوع سلول مخروطي جذب كننده رنگ دارد و مي تواند طول موج ۴۰۰ تا ۷۰۰ نانومتر را جذب كند. يعني حد فاصل بين طول موج نور ماوراي بنفش و مادون قرمز.اما تعداد اين سلول هاي مخروطي در چشم پرندگان بيشتر است. پژوهشگران مي گويند: >پرندگان مي توانند طول موج هاي پايين تر يعني تا سقف ۳۰۰ نانومتر را نيز جذب كنند. از همين روي تفاوت در وضعيت بينايي آنها ايجاد شده است.<گرچه تشخيص اينكه پرندگان دنيا را چگونه مي بينند، براي انسان هايي كه از اين قدرت محروم هستند غيرممكن است، اما مسلما اين توانايي بالقوه، قدرت ديدن ابعاد وسيع تري را به پرندگان مي دهد. پس روشن است دنيايي كه آنها مي بينند كاملا با دنياي ما متفاوت است و شايد مسائلي به ديد آنها بيايد كه ديدن آن در روياهاي انسان نيز جايي نداشته باشد.دانشمندان عقيده دارند پرندگان در شرايط متفاوتي با هم ارتباط بصري برقرار مي كنند. از جمله مواردي كه پرندگان از قدرت بينايي خود كمك مي گيرند، در پيدا كردن غذا جفت گيري و آگاه كردن ديگر پرندگان از خطرات پيرامونشان است.بدن اغلب پرندگان وضعيتي دارد كه نور ماوراي بنفش را از خود باز مي تاباند و اين بازتاب در شرايط مختلف، متفاوت است. در بيشتر مواقع بازتاب نور ماوراي بنفش از بدن پرنده به جفت يابي او كمك مي كند و پرنده خواهد توانست مسير رسيدن به هدف را با سرعت بيشتري طي كند.پژوهش هاي انجام شده روي زنبورخوارها نشان داد: جذب نور ماوراي بنفش توسط بدن پرنده باعث تغيير رنگ پرهاي بدن او مي شود و البته تنها پرنده اي كه چشمش قابليت جذب اين نور را دارد، متوجه اين تغيير خواهد شد. به اين ترتيب پرنده جنس مخالف متوجه مي شود كه او آماده جفت گيري است.

قتل دولفين با برق
000044.jpg
حيات دولفين هاي ايراوادي كه جزو گونه هاي نادر آسيايي هستند مورد تهديد قرار گرفته است. گفته مي شود اين حيوان نادر مورد توجه ماهيگيران ميانمار است. آنها با صيد دولفين از اين حيوان براي جلب ماهي ها به سمت تورهاي ماهيگيري استفاده مي كنند. زيستگاه اصلي اين گونه از دولفين آياروادي (Ayayarwady) >رودخانه بزرگ آسيا< است. پژوهشگران اعلام كرده اند در حال حاضر اين دلفين ها تنها در ۹ منطقه ديده مي شوند در حالي كه در سال ۱۹۹۸ يعني حدود ۵ سال پيش آنها در ۱۴ منطقه حضور داشتند. اين خبر ناخوشايند حاكي از كاهش بيش از حد دلفين هاي آسيايي دارد.
گفته مي شود در كنار صيد عادي اين حيوان نادر توسط اغلب ماهيگيران، اين دولفين ها توسط برخي از افراد محلي نيز كشته مي شوند. اين افراد با استفاده از روش ماهيگيري الكتريكي كه يك روش كاملا غيرقانوني است، جريان الكتريسيته را به بدن حيوان وارد مي كنند و با از كار انداختن تمام دستگاه هاي بدنش، حيوان را به كام مرگ مي كشانند.
همچنين فعاليت هايي كه انسان ها براي كشف طلا در آب ها انجام مي دهند، به اين حيوان آسيب مي رساند. اين افراد براي تشخيص طلا در آب دريا، مقداري جيوه در آب منطقه مي ريزند كه به سلامت انسان و نيز حيوانات آبزي آسيب مي رساند.

|  ايرانشهر  |   تهرانشهر  |   جهانشهر  |   حوادث  |   در شهر  |   درمانگاه  |
|  سفر و طبيعت  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |