سه شنبه ۲۷ آبان ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۲۲۸
عشرت آباد بعد از انتقال زندان قصر
آرامش در غيبت ديگران
000010.jpg
تا وقتي ديوارهاي بلند و سياه و برجك هاي نگهباني جاي خود را به درخت و چمن نداده و تا وقتي بوي تعفن فاضلاب مثلاً تصفيه شده، مشام اهالي را مي آزارد، حسن آقا باور نمي كند، زندان از شهر رفته است.
حتي برگزاري مراسم تحويل قصر به شهرداري و تخريب نمادين بخش كوچكي از زندان هم دليل كافي براي او نيست.

حسن آقا ساكن خيابان شريعتي انتهاي خيابان پليس است.
خانه او يكي دو كوچه آن طرف تر از زندان قصر است. او بارها تصميم گرفته خانه اش را بفروشد، اما يا مشتري پيدا نشده و يا قيمت پايين پيشنهادي هوس فروش خانه را از سر او پرانده است و او همچنان درگير مشكلات سكونت در كنار زندان. چهارشنبه هفته گذشته مسوولان سازمان زندان ها و شهرداري تهران خبر از تحويل ۷۰ درصد زندان قصر به شهرداري تهران دادند و وعده كردند به زودي جاي اين برج و باروها را فضاي سبز و مجتمع فرهنگي خواهد گرفت. از سال ۱۳۵۸ كه شوراي انقلاب راي به خروج زندان قصر از تهران داد و سال ۱۳۷۷ كه شوراي امنيت ملي بر اين راي تاكيد كرد تا اواخر تابستان سال گذشته هيچ اقدام عملي براي تحويل زندان به شهرداري صورت نگرفت. اين درحالي بود كه در چند سال اخير جداي از مسوولان، ساكنان اطراف زندان قصر نيز نسبت به تاخير در انتقال زندان اعتراض كردند. آنان با تجمع هاي گاه و بيگاه و مراجعه به ادارات ذي ربط سعي در رساندن فرياد اعتراض خود به گوش مسوولان داشتند.
احساس عدم امنيت به خاطر همسايگي با زندان، آلودگي هاي بهداشتي - محيطي فاضلاب تصفيه شده زندان كه يكراست به جوي هاي محله مي ريزد، نماي زشت محله، شلوغي و ازدحام بيش از اندازه در روزهاي ملاقات و... مواردي است كه ساكنان اطراف قصر از آن گله مندند. از همه بدتر اينكه، همين مشكلات موجب ركود قيمت خانه هاي اطراف قصر به نسبت محله هاي اطراف شده است. كسي حاضر نيست كنار قصر ساكن شود.
با اين همه پس از بيست و چند سال تاخير مسوولان شهرداري سال گذشته توانستند توافق نامه اي را با رئيس سازمان زندان ها به امضا رسانده و فقط ۱۵ درصد از زندان قصر را با پرداخت مبلغي پول تحويل بگيرند. گفته مي شود اين ۱۵ درصد كه به عنوان انبار مورد استفاده زندان قرار مي گرفت،  پيش از اين در تملك شهرداري بوده و در انتهاي انقلاب بدون خريد زمين آن و طي مراحل قانوني به زندان قصر ضميمه شد. درحالي كه همان سال ها شوراي انقلاب بر لزوم خروج زندان قصر از تهران تاكيد مي كرد.
مراسم بياد ماندني
هفته گذشته در مراسم تحويل و تخريب زندان قصر، ۵۵ درصد ديگر از اين زندان به شهرداري تحويل داده شد و رئيس سازمان زندان ها وعده كرد، ۳۰ درصد بقيه نيز به  زودي تخليه خواهد شد.
زندانيان ساكن ۷۰ درصد قصر به زندان گوهردشت كرج و زندان قزل حصار منتقل شده و ۴۹۲۱ نفر ساكن ۳۰ درصد بقيه، گفته مي شود به زندان حسن آباد قم برده خواهند شد.
براساس توافق صورت گرفته بين شهرداري تهران و سازمان زندان ها، شهرداري تهران بابت تملك قصر بايد ۱۰ ميليارد و ۶۰۰ ميليون تومان به سازمان زندان ها بپردازد كه از اين مبلغ ۸ ميليارد تومان آن را تاكنون پرداخته است. با اينحال مرتضي بختياري رئيس سازمان زندان ها مي گويد: >دليل انتقال زندان رعايت حقوق شهروندي است و اين كار تنها به دليل منافع معنوي صورت مي گيرد نه منافع مادي.<
براساس طرح پيشنهادي كه محمدجواد محمدي زاده معاون خدمات شهري تهران در مراسم تخريب سخن از آن به ميان آورد، زمين ۱۲ هكتاري زندان قصر تبديل به يك مجتمع فرهنگي ورزشي و فضاي سبز خواهد شد و از اين ۱۲ هكتار، ۲۶۹۰۰ متر براي ساخت مجتمع چندمنظوره اختصاص مي يابد. در اين مجتمع ۹۰۰ متر موزه تاريخ زندان قصر و يادمان زندانيان مشهور، ۳۰۰۰ متر سالن ورزشي و استخر، ۲۱۰۰ متر كتابخانه، ۳۰۰۰ متر سينما و سالن كنفرانس و۵۰۰ متر قليانخانه و مكان بازي هاي رايانه اي احداث خواهد شد.
قصر ۷۵ ساله 
قصر ۷۵ ساله است. اگر چه قصر در دوره قاجار تفرجگاه سلاطين بود امااز زمان پهلوي تا امروز همدم شب هاي تنهايي و روزهاي طولاني بسياري از زندانيان سياسي و غيرسياسي بوده است.
اين زندان نخست بيرون از شهر بنا شد، اما تهران كه جلوتر رفت و از دروازه هايش گذشت، بعد از ۷۵ سال قصر كه چشم باز كرد، خود را وسط شهر ديد. بسياري از شخصيت هاي سياسي معروف خاطره سكونت در قصر را هنوز هم در خاطرات ريز و درشت سوابق خود محفوظي دارند. چه آناني كه پيش از انقلاب به شهادت رسيده و چه دسته اي كه پس از انقلاب از دنيا رفته و يا هنوز بر مسند سياست تكيه مي زنند.مرحوم آيت الله طالقاني، آيت الله رباني شيرازي، مرحوم لاجوردي، علي اكبر هاشمي رفسنجاني، عباس شيباني و... دوره اي از ميهمانان قصر بوده اند.
به خاطر همين سابقه ديرينه كه به نسبت آپارتمان هاي نوساز و حداكثر ده ساله تهران، تاريخي هم به حساب مي آيد، شايد تخريب همه اتاق هاي تنگ و تاريك زندان بخردانه نباشد، به ويژه بخش متعلق به دوره قاجار.
قرار است براي حفظ ياد زندانيان پيش از انقلاب بخشي از زندان به صورت موزه درآيد،  اما هنوز گفته نشده اين بخش چه قسمتي از بناي زندان است و آيا اتاق هاي قديمي آن به عنوان يك اثر تاريخي حفظ خواهد شد؟
بخش اعظم زندان قصر تخليه شد. سعي و تلاش اهالي محله زندان قصر بالاخره پس از چند سال نتيجه داد. اين روزها حداقل ملاقاتي هاي ۴۹۲۱ زنداني آنقدرها هم مزاحم آسايش ساكنان محله نيست. هرچند برخي از خانواده هاي زندانيان يك تنه به اندازه تمام خانواده ها آرامش مردم را سلب مي كنند.
حسن آقا اندكي دلخوش شده است. هنوز برج و باروها جاي خود را به درختان نداده، مشاور املاك سر خيابان از رونق بازار خانه هاي اطراف قصر خبر داد. حالا ديگر مشتري ها براي آنكه در خيابان شريعتي، انتهاي خيابان پليس خانه بخرند، مشتاقند. چراكه مي دانند به زودي جاي قصر زندان نما را قصري زيبا با باغي دل انگيز خوهد گرفت. اما حسن آقا ديگر خيال ندارد خانه اش را بفروشد.

كاغذ آهني
000018.jpg
برخلاف هميشه اين بار درجهت عكس مسير آب شنا كنيد و تيتر را در پايان اين مطلب بخوانيد. يادتان هست كه تا چند سال قبل ديوار اتاق هاي منزلتان را كاغذديواري مي كرديد؟ تازه براي اين كار كلي تامين هزينه كرده و مواظب بوديد فرزند دلبندتان روي آن >پيكاسو< بازي درنياورد. اگر هم جيب پرتري داشتيد هر دو سال يكبار اين كاغذديواري را عوض مي كرديد. اما حالا نيازي نيست براي كاغذي - بخوانيد برچسب تبليغاتي- كه روي درب آهني منزل يا آجر ديوارتان چسبانده مي شود پولي بدهيد. آنها به صورت رايگان درب منزلتان را كاغذ آهني - گونه اي جديد از كاغذديواري - مي كنند. تازه فرزند شيرينتان هم مي تواند بدون داد و بيداد شما استعداد خود را روي اين برچسب ها شكوفا كند. حالا بگوئيد اين برچسب ها فايده اي ندارد

برندگان صلح نوبل مشخص شدند!
تا حالا ديديد كه گروهي با يك سطل چسب و دو يا چند فرچه مي آيند و پوسترهاي تبليغاتي كنكور يا هر چيز ديگري را به در و ديوار مي چسبانند. تازه زحمات گروه اول دقايقي بيش دوام نمي آورد زيرا گروه دوم مي آيد و كليه تبليغات گروه قبل را مي كند و روي همان، پوستر مي چسباند. اگر افراد گروه قبلي هم حضور داشته باشند، با آنها كتك كاري مفصلي هم مي كنند. باور كنيد مفصل تراز فيلم هاي هندي. ولي اين جا نه خبري از دعواست نه چيزي. آنها مي آيند، برچسب را هرجايي كه دلشان بخواهد مي چسبانند و مي روند.پس نتيجه اخلاقي اين است كه برچسب ها يكي از پل هاي ايجاد جامعه مدني و سراسر صلح آميزندو كساني كه اين برچسب ها را روي در و ديوار و... مي چسبانند مي توانند با كمي خوش بيني برنده نوبل صلح باشند!

پس دوگذشت سال از تهديد مسئولا ن
تهاجم برچسب ها به تهران
سال گذشته يكي از كارشناسان ارشد زلزله كشور اعلا م كرد: >احتمال وقوع زلزله اي به قدرت ۷ ريشتر در طول ده سال آينده ۶۵ درصد است و هر لحظه اين احتمال افزايش مي يابد.<
گذشته از آن كه حتي نيمي از برنامه >جهاد پاكسازي< معادل يك زلزله ۸ ريشتري در جامعه است، احتمالا اگر كسي احتمال وقوع >تهاجم برچسب ها< را در چندماه آينده بررسي كند، شايد درصدي كمتر از درصد آقاي دكتر زمين شناس عرضه نكند.
اين روزها خيلي ها درگير برچسب شده اند: >كارت پخش كن ها، موسسات خدماتي تخليه چاه، چاه كن ها، مالكان آپارتمان ها و...< ديگر چه كسي يا چه چيزي مي ماند؟ نجارها و نقاش ها و سطوح فلزي در ورودي! بدنه ديوارها و آستانه ورودي هاي واحدهاي مسكوني چطور؟ برچسب ها با <۶> شروع مي شوند...
ماجرا از ۲ سال پيش شروع نشد، شروع ماجرا به خيلي قبل تر برمي گردد. زماني كه آقايX يا خانمY قبل از آنكه كليد را داخل قفل بچرخاند و در آپارتمان را باز كند،  برچسب خوشرنگي را چسبيده به در مي بيند.
اين آقا يا خانم محترم ابتدا توجهي نمي كند ولي روزهاي بعد با افزايش برچسب ها يا همان >تهاجم چسب< ها روبه رو مي شود. آيا او اقدامي مي كند؟ مطمئنا ً بله! با شي همه برچسب ها را از بين مي برد اما فردا،  ماجراي جذاب ما دوباره انتظار او را مي كشد.
برچسب ها دوباره به او خوشامد مي گويند؛ آيا نبايد تلفن را بردارد و شماره اي را كه با <۶> شروع مي شود،  بگيرد و تخليه چاه هاي فاضلاب و امر لوله بازكني را به شركت هاي خدماتي واگذارد؟ اگر قصد اين كار را داشته باشد با مشكل انتخاب روبه رو است. او شماره روي كدام برچسب را بگيرد؟
ولي ۲ سال پيش وقتي كه رسانه ها يكي از آن كارهاي معركه شان را شروع كردند و ظرف مدت كوتاهي مخدوش شدن چهره معابر و واحدهاي مسكوني توسط اين برچسب هاي خوش رنگ را به همه ثابت كردند، مسوولان دست به كار شدند. حربه تهديد البته باز جواب داد،  چون اين مسوولان اهرم تهديد را فشار دادند و قرار شد موسسات كه چنين شيوه تبلغياتي را اتخاذ مي كنند از انشعابات آب و برق و گاز و... محروم شوند.
مؤسسات >جا< زدند، حداقل ديگر برچسبي روي برچسب نيامد و انباشته نشد اما با عمل نكردن به تهديدها،  موج گسترده تري از قبل آمد: موسسات براي جبران گذشته ابعاد برچسب ها را بزرگتر كردند و بر كثرت آنها افزودند تا تهاجم يك جانبه (و شايد شبانه؟) آغاز گردد. چه كسي حوصله مقابله داشت؟ تقريباً هيچكس!
شايد آن آقاي شهرستاني كه براي انجام كاري قدم به تهران مي گذارد با مشاهده اين برچسب ها بر روي در و ديوار هر يك از واحدهاي مسكوني گمان كند كه يكي از بزرگترين معضلاتي كه شهروندان تهراني با آن دست به گريبان هستند، تخليه چاه فاضلاب منازل مسكوني آنهاست. اما آيا وضع دفع فاضلاب منازل شهر تهران تا اين اندازه وخيم است يا وخامت را بايد روي در و ديوارها جست و جو كرد؟ تبليغات با يكي از نادرست ترين شيوه ها كه محصول آن نما و پيكره اي زشت براي واحدهاي مسكوني است.
تبعات تهاجم را بايد در هرج و مرج و بلاتكليفي در امر زيباسازي واحدهاي مسكوني سراغ گرفت. مالكان واحدها براي زيباسازي نماي بيروني منازل - به ويژه آنهايي كه در طبقات همكف مستقرند - تلاش نمي كنند چون به خوبي واقف هستند كه بهينه سازي نماي بيروني عمر كوتاهي دارد. اين اقدامات كه با صرف هزينه هاي بالايي نيز صورت مي پذيرد، ظرف مدت يك يا دو هفته با پيداشدن سروكله اولين برچسب از بين مي رود.
سدشكن ها جذب كننده هستند چون بلافاصله با نصب اولين برچسب ها، تهاجم شكل دامنه دارتري به خود مي گيرد و موسسات رقيب كه از پيش شماره تلفن هاي آنها مشخص است در منطقه مشخصي به فعاليت مي پردازند براي اينكه عقب نمانند، دست به كار مي شوند. كيفيت مواد چسبنده اين برچسب ها نيز به گونه اي است كه برداشتن آنها به آساني ميسر نبوده و با تضييع رنگ سطوح ورودي ها و چارچوب ها همراه بوده كه تخريب ظاهر عناصر ورودي را درپي دارد، تا جايي كه مالكان ديگر به بازي ادامه نمي دهند و از برداشتن آنها منصرف مي شوند.
وقتي جنگ مغلوبه مي شود، شكل نابسامان گذشته به سرعت خود را مي نماياند. حالا برچسب ها همه جا را پوشانده اند...
شايد مديراني كه مسووليت آنها با زيباسازي شهر مربوط است، ماجرا را چندان جدي نمي گيرند و شهر را تبديل به >حيات خلوت< اين موسسات كرده اند. با روند روبه رشد كنوني بايد انتظار داشت كه بر آلودگي چهره شهر افزوده شود و اين بي تفاوتي به تسريع آن كمك مي كند.
به اهرم تهديد بايد يك بار ديگر فشار آورد و اين بار، آنها را با چاشني عمل مورد استفاده قرار دارد. يك مديريت قوي مي تواند اين مشكل به ظاهر بي اهميت را حل كند. كافي است تا اين موسسات شناسايي شوند و به جرم تخريب كنندگان چهره شهري مورد تنبيه قرارگيرند: قطع انشعابات، خدمات و تاسيسات آنها چيزي است كه خود خواسته اند. تنها در اين صورت است كه مي توان از شر برچسب هاي خوش آب و رنگ اما كلافه كننده خلاصي يافت.

كودكان شهرهاي آلوده
000008.jpg
كوكان شهرهاي آلوده! باور كنيد اين تيتر را ما نزديم. خبر به همين صورت در روزنامه>آساهي< چاپ ژاپن آمده است. در اين خبر روانشناسان ژاپني نظرات خود را اين گونه بيان كرده اند: >كودكاني كه در شهرهاي آلوده به لحاظ محيط زيست و آب و هوا، زندگي مي كنند نسبت به ساير هم سن و سالان خود بيشتر عصبي مي شوند. در اين تحقيق كودكاني كه در شهرهاي آلوده زندگي مي كنند با يكديگر بيشتر نزاع مي كنند. درصد آسيب هاي جمعي و رواني نيز بيشتر است.< همچنين محققان ژاپني معتقدند زايمان در شهرهاي آلوده بسيار خطرناك است زيرا امكان دارد كودك در بدو تولد دچار بيماري هاي ريوي شود و اين مساله به سرعت در جهان در حال شيوع است. آنها در اين گزارش از شهرهايي چون توكيو، به عنوان يك شهر آلوده نام برده اند.

الگو برداري  از سيب ايراني
000012.jpg
وقتي اين خبر را مي خوانيد باور كنيد كه اسم ايران بي دليل ذكر نشده است. سايت خبري >اي. بي. سي نيوز< در يكي از اخبار اصطلاحا فانتزي خود مي نويسد: >قرار است گروهي از پژوهشگران و محققان كشاورزي به پايتخت ايران - تهران- بيايند و در مورد باغ هاي سيب اين شهر آلوده تحقيق كنند. اين گروه آمريكايي از آن جهت به اين مساله علاقه مند شدند كه اين سيب ها بسيار خوب پرورش داده مي شوند و اين با آب و هواي آلوده تهران منافات دارد. احتمالا اين گروه محقق اشتباهي به تهران مي آيند زيرا آن سيب هاي مرغوب كه عمدتا صادر مي شود در باغ هاي دماوند پرورش داده شده و به سيب هاي لبناني معروفند. اين سيب در لبنان - بيروت - و در چند نقطه ديگر پرورش داده مي شود!

يك ميليون  دلار ضرر
000014.jpg
متروي مسكو يكي از بزرگترين و طولاني ترين خطوط مترو درجهان است. شايد باورتان نشود كه تا به حال در كار اين مترو هيچ خللي وارد نشده است. حتي روزنامه روسيه ژورنال مي نويسد: >تمام كشورهاي جهان از اين مترو الگوبرداري مي كنند.<يكشنبه گذشته ۹ - نوامبر - متروي اين شهر بنا به دلايل فني فقط به مدت ۳۱ دقيقه كار نكرد و اين عدم كاركرد، ضرري در حدود۱ ميليون دلار به دولت روسيه وارد آورد. >روسيه ژورنال< در اين باره مي نويسد: >حتي مسوولان مترو پيش بيني نكردند كه امكان وقوع چنين حادثه اي وجود دارد بنابراين مردم مجبور شدند دقايقي را دير به محل كار خود برسند كه اين دير كرد ضرري معادل ۱ ميليون دلار را به دولت روسيه و >ولاديمير پوتين< تحميل كرد!<در مسكو معروف است كه مي گويند مردم اين شهر ساعت خود را با رفت و آمد مترو تنظيم مي كنند!

همسايه هاي قصر راحت خوابيدند
000006.jpg
با اينكه حسن آقا همسايه چند كوچه آن طرف تر قصر، ديوار به ديوار زندان سر به بالين نمي گذارد، اما هر شب تصور آنكه شبي يك زنداني فراري سراز خانه او در آورد، خواب راحت را از چشمانش مي ربايد.
خدانكند تلويزيون فيلمي با موضوع فرار زندانيان پخش كند. آن شب حسنآقا تا خود صبح بيدار است و بارها و بارها درها و پنجره ها راسركشي مي كند كه مبادا كسي از غفلت صاحبخانه سود برده ودزدانه به حياط و زيرزمين خانه بلغزد.

محله اي كه ميهمان ندارد
اهالي انتهاي خيابان پليس زمستان را بيشتر از تابستان دوست دارند.
حداقل در زمستان ها مي توانند به بهانه سرما پنجره ها را محكم ببندند. بوي تعفن فاضلاب زندان قصر در گرماي هوا بيشتر به مشام مي رسد.
امان از وقتي كه گرما نفس را مي گيرد، نه مي تواني پنجره را باز كني و نه باد كولر مطبوع است. وقتي پنجره ها باز مي شود، هجوم مگس ها و بوي فاضلاب به خانه شكل ديگري مي دهد و باد كولر هم تتمه بوي فاضلاب را با خود به درون مي كشد. زندان قصر تصفيه  خانه دارد و فاضلاب تصفيه شده به جوي ها مي ريزد.
با اين حال اين فاضلاب تصفيه شده بيشتر به لجن شبيه است. ساكنان اطراف زندان قصر خود به اين بوي تعفن عادت كرده اند. اما دعوت كردن مهمان ماجراي ديگري است. ساكنان اين محله تابستان ها كمتر مهمان دعوت مي كنند.

در شهر
ايرانشهر
تهرانشهر
جهانشهر
حوادث
درمانگاه
سفر و طبيعت
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  جهانشهر  |  حوادث  |  در شهر  |  درمانگاه  |  سفر و طبيعت  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |