نگاهي به شوراهاي عالي، كميته ها، ستادها و...
از ساده انگاري تا تشريفات
|
|
محمد امين
۱- در ايران چند شوراي عالي، كميته ستاد ويژه و غيره وجود دارند؟[ در اين مقاله به منظور سهولت مطالعه، از اينجا به بعد به جاي همه عناوين ذكر شده فقط از عنوان شوراي عالي استفاده مي شود.] ضرورت تشكيل اين شوراهاي عالي چه بوده است؟ نظام تا چه حد به كاركردهاي مثبت و منفي اين شوراهاي عالي توجه دارد؟ چرا باز هم هر از چندگاهي، اخباري در خصوص تشكيل يك شوراي عالي جديد اعلام مي شود؟
- تشكيل كميته حل مشكل ازدواج جوانان ضروري است.
- طرح شوراي عالي خانواده تقديم مجلس شد.
- ستاد پرسش مهر در آموزش و پرورش تشكيل شد.
۲- اگر اشتباه نكنم اين سخن منصوب به دوگل است: «اگر مي خواهيد كاري نكنيد، شوراي عالي تشكيل دهيد.» صرف نظر از اين كه حرف، حرف چه كسي است، ولي واقعيت تلخي در آن نهفته است. اگر نيتي جدي در تشكيل شوراهاي عالي در كار باشد، چرا اتفاقي نمي افتد؟
۳- تشكيل شوراهاي عالي در ايران، راهي براي فرار از واقعيت است. اولاً براي فرار از واقعيت پاسخگويي؛ چرا كه به محض گير كردن در كاري، با تشكيل يك شوراي عالي، پاسخگويي به مشكل به آينده اي نامشخص موكول مي شود و ثانياً براي فرار از واقعيت ضرورت حل مشكل؛ چرا كه وقتي در برابر مشكلي نمي توانيم كاري جدي و منطقي انجام دهيم با عنوان دهان پركن و ظاهرفريبي مانند شوراي عالي، به ظاهر نشان مي دهيم كه به دنبال حل مشكل هستيم.
۴- در نگرش سيستماتيك، همه امور با يكديگر ارتباطي تعاملي دارند. بنابراين هيچ گاه به مسأله اي تك بعدي نگاه نمي شود، هر مسأله در تعادل با مسائل ديگر قابل بررسي است. در نگرش سيستماتيك به مسائل اجتماعي، مسائل هر گروه اعم از خانواده، كودك، نوجوان، جوان، زن، مرد، بزرگسال، كهنسال و غيره، هم ديگران را تحت تأثير قرار مي دهد و هم از ديگران تأثير مي پذيرد.
رواج نگاه تك بعدي به مسائل و موضوعات در يك جامعه، بهترين گواه عدم وجود و حضور نگرش سيستماتيك است. در چنين وضعيتي به جاي آن كه مشكلات در تعامل با هم حل شوند، حربه هايي چون نفوذ افراد، طرح هاي ضربتي، ارائه طرح ها و لوايح گوناگون، تشكيل شوراهاي عالي و امثال آن كاربرد بيشتري مي يابند.
۵- واقعاً چه معنايي دارد كه هر موضوع و هر گروه براي خود يك شوراي عالي - و يا عنوان مشابه - داشته باشد. آيا اين خود ساده انگاري نيست؟ شايد هدف از چنين اقدامي، انسجام امور ذكر شود، ولي اولاً چقدر به اين هدف مي رسيم؟ و ثانياً آيا راهي عملي تر و مطمئن تر براي انسجام امور وجود ندارد؟ يك شوراي عالي صرف نظر از قدرت قانوني كه به آن داده مي شود و معمولاً هم مؤثر نيست، چه قدرت معنوي يا قدرتي از نوع ديگر دارد كه بتواند ديگران را با خود هماهنگ سازد؟
۶- به افرادي كه در اين شوراهاي عالي حضور دارند، توجه كنيد. شايد بيان چندنكته در اين باره جالب باشد.
اول - چند نفر از اعضاي اين شوراهاي عالي مشترك هستند؟ به عبارت ديگر، گاهي يك نفر در چند شوراي عالي عضويت دارد، اين بيانگر چه چيزي است؟ ظاهراً چنين شوراهاي عالي براي عده اي خيلي با صرفه است!
دوم - تركيب شوراها چقدر جدي، علمي و تخصصي است؟ چقدر براي پذيرش اعضاي جديد انعطاف وجود دارد؟ چه نظارتي بر عملكرد و فعاليت تك تك اعضا وجود دارد؟ و يا چون خود اين افراد برگزيده و برترند، از هر نوع نظارت و كنترلي نيز مبرا هستند؟
سوم - ظاهراً رياست همه شوراهاي عالي و يا بيشتر آنها با رئيس جمهور است.آيا خود اين قضيه بيانگر حضور تشريفات در شوراهاي عالي نيست؟ مگر رئيس جمهور چقدر وقت دارد كه بتواند افكار خود را به همه اين شوراها اختصاص دهد؟ اگر رئيس جمهور چنين وقتي ندارد، پس چه اصراري به استفاده از عنوان ايشان وجود دارد؟ چرا بايد به اين حد شعاري و تشريفاتي عمل شود؟
چهارم - حضور افراد علمي و اهل فن در اين شوراهاي عالي تا چه حد جدي و واقعي است؟ پويايي اين افراد در چنين جمع هايي چقدر است؟ آيا وجود اينان براي كسب اعتبار بيشتر است يا نه،آيا ماهيت خود شوراهاي عالي علمي و تخصصي است؟
۷- مشكل جوانان با شوراي عالي جوانان نه حل شده است و نه مي شود؛ نه مشكل فرهنگ با شوراي عالي انقلاب فرهنگي حل شده است و نه مي شود، نه مشكلات آموزش و پرورش با شوراي عالي آموزش و پرورش حل شده است و نه مي شود، و با همين قياس، مشكلات خانواده هم هيچ گاه با تشكيل شوراي عالي خانواده حل نخواهد شد. از اين ساده انگاري ها بيرون بياييم، دور باطل نزنيم، وقت را تلف نكنيم، نگاه تك بعدي ما را به جايي نمي رساند.
۸- به هر دليلي، چون از ايجاد و بسط تفكر سيستماتيك عاجز هستيم زور خود را جاي ديگر مي زنيم و عجيب است كه ول كن هم نيستيم. تشكيل هر شوراي عالي، اشتباهي مكرر است، تلاشي ديگر براي كار نكردن و فرار از واقعيت، همه فقط از تفكر سيستماتيك حرف مي زنند، ولي هر كس در جهت بسط و توسعه تك بعدي نگري عمل مي كند. چه كسي، مقامي، نهادي يا وزارتي بايد عامل خروج از اين چرخه اشتباه باشد؟ چه زماني مي خواهيم با تفكر سيستماتيك حركت كنيم؟
۹- شوراي عالي انقلاب فرهنگي چه جايگاهي دارد؟ سران سه قوه در آن حضور دارند كه چه بشود؟ مگر آنان چقدر وقت دارند كه بتوانند حضوري جدي در اين شورا داشته باشند؟
آيا يك جمع اجرايي و رسمي مي توانند تئوريسين هاي خوبي براي فرهنگ باشند؟ مجموعه اعضاي شوراي عالي انقلاب فرهنگي، كدام شأن تئوريكي دارند؟ اين مجموعه چقدر فعال و پويا است؟ فارغ از نگاه هاي سياسي و سليقه اي و شعاري، شوراي عالي انقلاب فرهنگي چه بايد مي كرد و چه كرده است؟ تا چه حد در فرهنگ جامعه تأثيرگذار بوده است؟ نكند آنها هم مثل ساير متوليان فرهنگ، مي خواهند بگويند تنها متولي فرهنگ نيستند؟
وجود شوراي عالي انقلاب فرهنگي، بهترين دليل نگاه حاشيه اي به فرهنگ در جامعه ماست. انقلاب اسلامي از همان ابتدا نياز به يك انديشه منجسم نظري در مقوله فرهنگ داشت نه جمعي كه بنشينند سرفصل كتابهاي دانشگاهي را بنويسند، رشته هاي جديدي را در دانشگاه ها كم يا زياد كنند و يا ساير تصميمات اجرايي را اتخاذ نمايند. حيف از نام هاي بزرگي كه نتوانستند كاري بزرگ صورت دهند.
۱۰- چند سال از تشكيل شوراي عالي جوانان و سازمان ملي جوانان مي گذرد؟ واقعاً چه داريم مي كنيم؟ فعاليت براي جوانان را در چه اموري خلاصه كرده ايم؟ مگر سازمان ملي جوانان مي تواند مشكل گشاي مسائل جوانان باشد؟ آيا اين همه نمونه اي از ساده انگاري و كار تشريفاتي نيست؟ رئيس سازمان ملي جوانان چندي پيش عوض شد، ده بار ديگر هم عوض شود، فكر مي كنيد اتفاقي خواهد افتاد؟ مگر فكر يك نفر (تازه اگر فكر قابل اعتنايي هم باشد!) چه قدرتي مي تواند داشته باشد كه بتواند مجموعه مشكلاتي، آن هم مشكلات جوانان را حل كند؟
جاي تأسف است كه به جاي رفتن به سوي تفكر سيستمي، حرف از منشور و سند و غيره مي زنيم! تا زماني كه به مجموعه مسائل فرهنگي كشور در قالب يك كل منسجم و انديشه اي جامع نگريسته نشود، مطمئن باشيد اتفاقي نخواهد افتاد.
۱۱- اين دو موردي كه از شوراهاي عالي به عنوان مثال بيان شد، كم يا زياد درباره شوراهاي عالي ديگر نيز مصداق دارد. اصلاً حرف اصلي اين است كه اساس چنين تفكري اشكال دارد و با منطق تفكر سيستمي سازگار نيست.
۱۲- شوراي عالي خانواده هم تشكيل دهيد، وقتي مفهومي به غلط جا مي افتد، چه مي شود كرد؟ اميد است همان گونه كه شوراهاي عالي ديگر، مشكلات مربوطه را حل كردند، اين شورا هم مشكل گشا باشد! فكر مي كنيد بعد از اين، نوبت چه گروه يا چه موضوعي است كه براي آن شوراي عالي تشكيل شود؟! چندان هم دور نيست كه به فكر تشكيل شوراهاي فوق عالي يا سوپر دولوكس هم برسيم!
|