|
|
|
|
|
|
|
گوناگون از طبيعت
خواب پرندگان
نيمي خواب، نيمي بيدار
|
|
پرندگان مهاجر نيز مانند انسان خواب نيمروزي دارند. در فصل مهاجرت، روز را به خواب و خوراك مي گذرانند و شب را براي پرهيز از مواجهه با دشمنان، استفاده از آرامش آن و جهت يابي مسير خود به پرواز در مي آيند و به هم ريختگي الگوي خواب معمول ، آسيبي به سلامت آنها وارد نمي سازد.
به راستي رفتار و فعاليت مغزي پرندگان در طول مهاجرت خود چگونه است؟ خواب خود را چگونه جبران مي كنند؟
>باسترك سوينسون«( swainsonشs thrush) گونه اي پرنده مهاجر قهوه اي متمايل به سبز است كه در جنگل هاي آلاسكا، جنوب كانادا، شمال كاليفرنيا و در ايالت هاي ميشيگان و نيوانگلند زندگي مي كند.
هنگام پاييز اين پرنده مهاجرت چهار هزار و هشتصد كيلومتري خود را به سوي كشورهاي پرو و اكوادور كه شامل يك پرواز بي وقفه شانزده ساعته بر روي خليج مكزيك است آغاز مي كند.
دانشمندان دريافتند رفتار اين پرنده، نمونه بسيار مناسبي براي بررسي وضعيت خواب پرندگان در حين مهاجرت است. باسترك، به طور معمول يعني در فصل هاي غير مهاجرت، روز را بسيار فعال و شب را در خواب به سر مي برد، اما با شروع فصل پاييز و كوتاه شدن ساعات روز، اين پرنده دچار بيش خوري و اضافه وزن مي شود و تحمل بي خوابي را با گشت هاي شبانه تمرين مي كند.
گفتني است ميزان خواب حيوانات به دنبال تغيير فصل، تغيير مي كند.
قابليت پرندگان در تحمل كم خوابي مثال زدني است. چرا كه پستانداران از چنين توانايي بي نصيبند. براي مثال، گونه اي از كبوتران هنگام مهاجرت فقط ده درصد حالت عادي مي خوابند.
حيوانات ديگر، شيوه هاي متفاوتي از خواب را، بسته به نوع الگوي زندگي خود تجربه مي كنند. دولفين و فوك ها را اصطلاحا نيمه خواب ها(Unihemispheric sleepers) نام نهاده اند. آنها در حالي شنا مي كنند و نفس مي كشند كه نيمي از مغز آنها فعال و نيم ديگر خواب است.
يكي از فرضياتي كه در مورد باسترك سوينسون ارائه شده، نيمه خواب بودن مغز اين پرنده، در زمان پرواز مي باشد كه در اين حالت يك چشم باز و يك چشم بسته است؛مكانيزمي كه در پرندگان ديگر نيز مشاهده شده است.
آنها مسافت هاي طولاني را درزمان خستگي، خوابيدن يك نيمه مغز براي نيمي از مسافت و به خواب رفتن نيمه ديگر در باقي مسافت، طي مي كنند. در ابتدا عقيده بر اين بود كه باسترك سوينسون زمان مهاجرت خود را با بي خوابي سپري مي كند.
اين پرنده زمان خستگي و خواب آلودگي، چشم ها را نيمه باز و بال ها را فراخ مي كند.
بروز چنين حالتي در پرنده، يك دقيقه به دراز مي كشد كه پنج تا ده درصد زمان پروازش را در مسير مهاجرت شامل مي شود.
اين علائم در فصل غير مهاجرت، بسيار به ندرت اتفاق مي افتد
|
|
|
ماجراهاي طبيعت
دونده سرخ
|
|
نويسنده: ارنست تامپسون ستون
برگردان:حميد ذاكري
قسمت ششم
براساس قانون لايتغير، ضعيف ترين ها فروافتادند. بيماري، آن دو را سخت ضيعف كرده و دارو چاره ساز نبود. آخرين روز، آن دو جوجه كنار جوي رفتند و نوشيدند و نوشيدند و صبح فردا وقتي ديگران به دنبال مادر براي آغاز روز به راه افتادند، آن دو بي تكان بر جاي ماندند. طبيعت كار خود را كرد. دست انتقام خود را فراز آورد و بر گلوي راسويي كه آخرين بار رانتي كوچك را ديده و فقط او مي دانست كجا رفته است، افكند. زماني پس از ترك لانه، راسوي بدبو به سراغ لاشه دو جوجه آمد و سير خورد و چيزي نگذشت كه در اثر سم سماق هايي كه جوجه ها خورده بودند، به هم پيچيد و تا ظهر نشده براي هميشه بي حركت ماند و ديگر ديده نشد.
اكنون هفت كبك كوچك از آواي مادر اطاعت مي كردند. شخصيت فردي هريك، خيلي زود ظاهر شده و به سرعت گسترش مي يافت. ضعف و رنجوري به كلي از تن آنها رخت بربسته بود، اما هنوز يكي از آنان گيج و بي حال مي نمود. مادر نمي توانست مراقبت ويژه اي براي يك جوجه معمول دارد و بيش از ديگران به او برسد و البته فرزند مطلوب و موردتوجه او بزرگترين و قوي ترين آنها بود، همان جوجه زرد كه دو روز اول تولد به عنوان پناهگاه روي پوست درخت دراز كشيد.
او نه تنها بزرگترين، قوي ترين و زيباترين، كه از همه بهتر و مطيع ترين جوجه ها نيز بود. وقتي صداي اخطار مادر >ررررر« (خطر)، بلند مي شد، تنها جوجه اي كه بيش و پيش از همه آن را درمي يافت و فوراً از گذرگاه خطرناك يا غذاي مشكوك كناره مي گرفت، او بود.
به محض اينكه مادر صدا مي كرد: >ك - ر ي ي ت« (بياييد)، اولين كسي كه به سوي مادر مي دويد نيز هم او بود. به نظر مي رسيد طبيعت، اطاعت از فرامين مادر را در وجود او به تمامي به وديعت نهاده و او خود به فراست دريافته كه از اين طريق مي تواند از زندگي سالم تري برخوردار شود.
و چنين نيز بود، با تداوم اطاعت توانست طولاني ترين زندگي را در آن سرزمين داشته باشد.
آگوست، ماه گدازان، گذشت؛ فرزندان كبك ديگر جوجه نبودند، كبك هايي نوجوان به شمار مي رفتند كه دوسوم رشدشان كامل شده بود. آنقدر آموخته بودند كه فكر مي كردند به طرز خارق العاده اي آگاه و عاقل هستند. وقتي كوچك بودند مجبور بودند روي زمين و زير بال و پر مادر بخوابند، اما حالا بزرگتر از آن شده بودند كه نياز به اين نوع خوابيدن داشته باشند و مادر با درك اين موضوع، شروع به آموختن راه و رسم زندگي بزرگسالانه به آنان كرد. حالا زمان خوابيدن روي درخت فرا رسيده بود. راسوها، روباه ها، راسوهاي بدبو و خزها شروع به گشت و گذار كرده و زندگي روي زمين روز به روز خطرناكتر مي شد. پس، غروب كه مي شد كبك مادر ندا مي داد: >ك - ري ي ت« و به درون شاخ و برگ درختي كوتاه و انبوه مي پريد.
كوچكترها همگي از او پيروي مي كردند و با پروازي كوتاه به شاخه هاي پوشيده و پربرگ پناه مي بردند، به جز يكي، يك نوجوان نادان كه همچنان به خوابيدن روي زمين، مثل سابق، اصرار داشت. شب اول، قضيه به خير و خوشي گذشت، اما شب دوم كه به نيمه رسيد، برادرانش از صداي جيغ هاي وحشتناك او از خواب پريدند، صداي درگيري و خشاخش كوتاهي برخاست و سپس خاموش شد و لحظاتي بعد تنها صدايي كه سكوت را مي شكست، صداي هولناك سايش آرواره ها، خردشدن استخوان ها در زير دندان و ليسيدن لب ها و دور دهان بود، مادر و برادران به پايين خيره شدند و كوشيدند درون تاريكي را با نگاه بكاوند؛ برق دو چشم نزديك به هم و بوي ناي مخصوص و شامه آزار، به آنها فهماند كه قاتل برادر نادان و نگون بخشتان، راسوي بدبو(Skunk) است.
اكنون شش كبك كوچك، در يك صف، روي شاخه نشسته و كوژ كردند و مادرشان در وسط. شب به تمامي آرام و ماه بالا آمده بود. با گذشت آن شب و تجربه تلخي كه به همراه داشت، خوابيدن شبانه روي درختان، عادت هميشگي شان شد.
آموزش ادامه داشت و در اين ايام ياد گرفتند چگونه >وير« بكشند. يك كبك مي تواند، اگر بخواهد، بي صدا پرواز كند، اما صدا درآوردن از بال ها در بعضي مواقع چنان ضروري است كه هر كبكي اين آموزه را به درستي مي داند و آگاه است كه كي و كجا با بال هاي رعدآسا پرواز كند. ويركشيدن در شرايط مختلفي به كار مي رود. گاه مي تواند ديگر كبك ها را از خطري كه در آن نزديكي است آگاه سازد وجانشان را نجات بخشد. گاه مي تواند شكارچي آماده تيراندازي را از جا بپراند و حواس او را پرت كند، يا توجه دشمن را به كبكي كه وير مي كشد جلب كند و ديگران فرصت فرار پيدا كنند.
|
|
|
هورمون هاي حيوان
ارگانيسم بدن بسياري از موجودات بر مبناي مدت زمان حضور نور در فضا كار مي كند. پژوهشگران مي گويند: >بسياري از موجودات زنده، تغييرات فصلي را باتوجه به تغيير در طول روز يا به عبارتي مدت زمان حضور خورشيد در آسمان تشخيص مي دهند. اين خصوصيت تحت عنوان پاسخ هاي فتوپريوديك ناميده مي شود و باعث ايجاد تغييرات اساسي در رفتارهاي موجود زنده مي شود.دانشمندان معتقدند ژن ها نيز در بروز اين خصوصيت در حيوانات مختلف تاثير دارند.« گفته مي شود ديونيزاسيون (واكنش برگشت يونيزه شدن) هورمون تيروكسين ۴T و تبديل شدن آن به هورمون فعال ۳T عامل اصلي اين ويژگي حيوانات است. پژوهشگران اظهار كره اند: غده تيروئيد بدن بسياري از حيوانات از قبيل پستانداران، توانايي عكس العمل سريع در برابر تغيير نور را دارد. اين تغيير نور روي تمام فعاليت هاي زيستي حيوان اثر مي گذارد دو نقش موثري در زندگي آنها ايفا مي كند.
|
|
|
قفسي براي لمورها
تعدادي از دانشجويان بر جسته در نظر دارند با طراحي قفس تازه اي براي لمورها (ميمون هاي پوزه دراز) فضاي جنگل را وارد محيط كوچك قفس كنند.آنها پس از بررسي نحوه زندگي لمورها عنوان كردند: ما مي خواهيم محيطي درون قفس داشته باشيم كه ميمون ها بتوانند تاب بخورند، بالا و پايين بروند و احساس آزادي و نشاط كنند. اين قفس به طول ۳۰فوت، عرض ۲۰ فوت و ارتفاع ۱۶ فوت ساخته مي شود و سقف قفس به گونه اي است كه در اوقات مختلف روز با ايجاد سايه هاي متفاوت به حيوان گذر زمان را القا مي كند. هزينه ساخت اين قفس ها را باغ وحش سن لوئي تقبل كرده است. گروه هاي مختلفي در حال ساخت اين قفس ها هستند. هر كدام از قفس ها وضعيت بهتري داشته و اثر مثبت تري روي لمورها داشته باشد، گروه سازنده اش به عنوان برنده انتخاب شده و قفس به قيمت مناسبي خريداري خواهد شد.
|
|
|
شامپانزه هاي آفريقايي
جمعيت شامپانزه ها در اوگاندا، يكي از كشورهاي آفريقايي بسيار زياد است. برخي عقيده دارند اين كشور مي تواند با كمك جمعيت كثير شامپانزه ها، سود زيادي نصيب خود كند. پژوهشگران مي گويند: توريست ها بايد براي ديدن مكان شامپانزه هاي نادر اوگاندايي حداقل ۱۴۰ دلار پرداخت كنند در حالي كه هم اكنون تنها بين ۱۵ تا۵۰ دلار از هر نفر اخذ مي شود. طبق برآوردها جمعيت شامپانزه ها در اوگاندا برابر با ۴۹۵۰ راس است و در چهار منطقه اين كشور پراكنده هستند و قيمتي كه در هر منطقه براي ديدن شامپانزه ها بايد پرداخت شود با منطقه ديگر متفاوت است و همين مساله در وضيت اكوتوريسم منطقه اختلال ايجاد كرده است. بايد در نظر داشته باشيم كه اكوتوريسم، ديدن مكان هاي طبيعي بكر است كه از دست انسان ها جان سالم به در برده اند.
|
|
|
حيوانات و زلزله
برگردان : بهروز عيدي
نقش حيوانات در پيش بيني وقوع زلزله، قرن هاست كه ذهن بشر را به خود مشغول كرده است.
در كتب تاريخي آمده است در سال ۳۷۳ قبل از ميلاد، پيش از وقوع زلزله ويرانگر شهر هليس يونان، موش ها، مارها و راسوها، گروه گروه اين منطقه را ترك كرده اند.
ز آن پس موارد بسياري از اين اتفاقات در تاريخ بيان شده است؛ گربه ماهي ها به جنب و جوش غيرعادي مي پردازند، مرغ ها بر روي تخم هاي خود نمي خوابند، زنبورهاي عسل با ترس و وحشت كندوهاي خود را ترك مي كنند. مزرعه داران بسياري از رفتارغيرعادي سگ ها و گربه هاي خود قبل از وقوع زمين لرزه حكايت مي كنند: >به نظر مي رسد آنها بي هيچ دليلي پارس مي كنند و زوزه مي كشند و يا حالت آشفتگي و ناآرامي از خود نشان مي دهند.« اما دقيقا آنها چه چيزي را احساس مي كنند؟ اگر آنها متوجه نشانه و علامتي از وقوع زمين لرزه مي شوند، پس اين مي تواند يك راز باشد. يك نظريه بيان مي كند؛ حيوانات خانگي و وحشي وقوع لرزشي زمين را قبل از انسانها متوجه مي شوند و عده اي معتقدند، حيوانات قبل از وقوع زلزله تغييرات الكتريكي هوا و گازهاي ساطع شده از زمين را احساس مي كنند.
زمين لرزه يك پديده ناگهاني است به همين دليل زلزله شناسان شيوه اي در شناسايي دقيق زمان و مكان لرزش بعدي در اختيار ندارند. هر ساله انتظار وقوع پانصد هزار زمين لرزه را بايد داشت كه از اين تعداد ۱۰۰ هزار زمين لرزه براي انسان ها قابل احساس و ۱۰۰ مورد ديگر ويرانگر هستند. كشور ژاپن زلزله خيزترين كشور دنياست. تاكنون افراد زيادي در اين كشور كشته و خانه هاو اموال بسياري نابود شده است. محققان مطالعات بسياري را بر روي حيوانات در اين كشور انجام داده و اميدوار بوده اند كه از عكس العمل و حركات اين حيوانات، وقوع زمين لرزه را پيش بيني كنند.
اما دانشمندان آمريكايي به اين مساله با ترديد مي نگرند. آنها اظهار مي دارند: با وجوديآن مطالعات و موارد بسياري از رفتار حيوانات قبل از زمين لرزه به ثبت رسيده، ارتباط خاصي بين رفتار حيوانات و زمين لرزه ثابت نشده است.
موسسه«USGS« طي دهه ۱۹۷۰ مطالعات بسياري را در مورد پيش بيني حيوانات انجام داد اما نتيجه مشخصي از اين مطالعات گزارش داده نشد. از آن زمان به بعد اين موسسه تحقيقات خود را متوقف كرد. رفتار عجيب حيوانات، قبل از وقوع زلزله موضوع تحقيق بسياري از محققان در گوشه و كنار دنيا بوده است. يك پزشك ژاپني، ماه گذشته، گزارشي را با عنوان >رفتار عجيب سگ ها« به چاپ رساند. اين گزارش، زوزه كشيدن و پارس كردن بيش از اندازه سگ ها را نشانه بروز زمين لرزه عنوان كرده است.موارد بسياري مشاهده شده است كه مسوولين بر پايه رفتار حيوانات، پيش بيني هاي درستي از وقوع زمين لرزه هاي بزرگ داشته اند. در سال ۱۹۷۵، مقامات شهر يك ميليون نفري >هي چنگ« چين، به دنبال مشاهده رفتار غيرمعمول حيوانات، دستور تخليه شهر را صادر مي كنند و وقوع زلزله ۳/۷ ريشتري اين شهر، تعداد كمي كشته و مجروح بر جاي گذاشت و پيش بيني مي شد كه در صورت عدم تخليه شهر، ۱۵۰ هزار نفر كشته و مجروح مي شدند.
چيزي كه مردم شهر هي چنگ را از يك فاجعه بزرگ نجات داد، اعتقاد مردم در پيش بيني زمين لرزه و نتايج تحقيقاتUSGS بود.چندي بعد مشخص شد كه چند روز قبل از حادث شدن زمين لرزه ۳/۷ ريشتري، چند پيش لرزه شهر را تكان داده است.با وجود اين، چيني ها هنوز نقش رفتار حيوانات در پيش بيني زمين لرزه را بررسي مي كنند. گرچه تاكنون چند مورد از پيش بيني هاي آنها موفقيت آميز و مواردي نيز اشتباه بوده است.
گوزن از حيوانات با هوش است كه نسبت به درك خطر بسيارحساس است .اين حيوان از شامه بسيار قوي برخوردار است و به محض احساس وجود جانداري كه متعلق به طبيعت حوزه خود نباشد عكس العمل نشان داده و از آن دور مي شود.
|
|
|