سه شنبه ۴ آذر ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۲۳۵
استاندارد خنده در تهران
000472.jpg
لازم نيست براي اينكه پاسخ روشني به دست بياوريد كه در روز چند دقيقه مي خنديد، سراغ غريبه ها برويد. نزديكترين مرجع شما، خانواده است. خانواده شما در روز چند دقيقه مي خندند. اصلا دليلي براي اين شادي دارند يا آنها هم مثل بعضي ها مي گويند شادي دليل نمي خواهد (كه اگر اين طور باشد اتفاقا ايده اي صحيح است!) راستي استاندارد خنده در تهران چقدر است؟ به اين فكر كرده ايد؟

در باشگاه هاي خنده چه مي گذرد؟
000468.jpg
ترجمه: عليرضا كيواني نژاد
يبايي لبخند وزن دارد. اين جمله زيبا را هميشه استادمان مي گفت، اما از ما مي پرسيد شما در روز چند دقيقه مي خنديد؟ يك روز هم بدون مقدمه پرسيد شما مفهوم شادي را مي دانيد؟ استانداردي براي خنديدن وجود ندارد. يعني مقوله اي نيست كه مثلا سازمان ملل در مورد آن بيانيه اي صادر كند و بنويسد محققان مي گويند در روز بايدx دقيقه بخنديد. اما در هر كشور مردم بر حسب عادات و آيين هاي خود در اذهان عمومي نوعي طبقه بندي به وجود مي آورند. مثلا گفته مي شود زنان يوناني شادترين زنان جهان هستند و در مقابل زنان عربستان در بحران شادي به سر مي برند. آيا راهكاري براي اين مساله وجود دارد؟
آنها در كشورشان بيش از پانصد باشگاه خنده دارند. ضمن آنكه دولت مي خواهد تا پايان سال 2006 ميلادي اين تعداد را به 1500 باشگاه برساند. در اين كشور رنج و غم هميشه با مردم همراه بوده است اما آنها شادي را تنها راه مبارزه با هر دردي مي دانند. اگر رنجي به آنها حادث مي شود آن را گوشه اي از مشيت الهي مي دانند. آيا واقعا خنديدن و شادي چنين تاثيري دارد؟
شادي اكتسابي است يا ذاتي؟
كشوري كه باشگاه خنده را تاسيس كرده است، هند نام دارد. كشوري با جمعيتي بالغ بر يك ميليارد نفر. هندوها در مورد خنده دو جبهه متفاوت دارند. عده اي معتقدند شادي در وجود انسان به صورت غريزي نهفته شده و خدايان هميشه انسان را به خنديدن ترغيب مي كنند. انساني كه نتواند در روز يك ساعت بخندد از نظر آنها مطرود است و جايي در بين آنان ندارد. تعريف اين عده از خنده چيست؟ هر گاه شما - چه در غم و چه در حالت عادي- به هيچ چيز ديگر جز شادي دروني فكر نكنيد، خنديده ايد و آثار آن به صورت ناخودآگاه بر روي صورتتان نقش مي بندد. «آنيل بيهاري-» رييس هيأت مديره - موسس يكي از اين باشگاه هاست. او چهار سال است كه با سرطان مبارزه مي كند و تمام پزشكان كار او را موفقيت آميز خوانده اند. او سرطان ريه دارد - بهتر است بگوييد داشت - اما حالا ديگر اثري از آن بيماري مهلك وجود ندارد.
بيهاري را در اطاق كارش پيدا مي كنيم. مثل هميشه سر حال و شاد.
از او مي پرسيم: «چه احساسي داري از اينكه عاقبت توانستي اين باشگاه را تاسيس كني؟ » «بيهاري» ما را به يك فنجان خنده مهمان مي كند. دقايقي مي خنديم. نمي دانيم به چه موضوعي اما مي خنديم! بعد، مي آيد و مي گويد: «حالا احساس ما را درك كرديد. من فقط با خنديدن زندگي مي كنم. شادي مظهر ي از خداست. «بودا» نيز هميشه مردم را به خنديدن و صبر دعوت مي كرد. به نظرتان من يك بيمار سرطاني هستم؟! »
«بيهاري» نه تنها سرطان ندارد بلكه از هر انسان ديگري شاداب تر است. او براي آنكه بتواند مصاحبه اي كامل انجام دهد ما را به يك ناهار خنده دعوت مي كند اما ما امروز ديگر فرصت نداريم!
اما گروه دوم. آنهايي كه معتقدند شادي، عاملي است اكتسابي و بايد آن را طي ساليان متمادي به دست آورد، تعدادشان حداقل در هندوستان اندك است. اما همين عده معتقدند شادي در درون انسان نيست و در اطرافش به صورت هاله اي ساطع شده است. انسان بايد تلاش كند تا اين هاله گرانبها را به درونش رهنمون سازد!
در باشگاه خنده چه مي گذرد؟
درست است؛ دوست داريد بدانيد كه در باشگاه خنده«بي هاري» در «دهلي نو» چه مي گذرد. ما چشمان شما مي شويم و آنچه را مي بينيم برايتان مي نويسيم. كار باشگاه از ساعت چهار بعدازظهر آغاز مي شود. چرا؟ چون از اين ساعت به بعد ديگر ادارت دولتي و غير دولتي و حتي دانش آموزان تعطيل هستند. آنها با كوله باري از خستگي و رخوت به اين باشگاه مي آيند ابتدا دست وصورت را با آب بسيار سرد مي شويند، «بي هاري» معتقد است آب سرد شادي ساز است! آنها لباس هاي خود را در مي آورند و لباس هاي الوان مي پوشند (تعدد رنگ ها خود زمينه ساز شادي است) سپس بدون هيچ مقدمه اي وارد سالن مي شوند و به مدت يك ساعت مي خندند. همين! كافي بود؟ چيز ديگري براي نوشتن به دست نياورديم.
آنها اين قدر مي خندند كه ديگر رمقي براي فكر كردن و حرف زدن ندارند. سپس باشگاه را به مقصد منزل يا جايي ديگر ترك مي كنند.
«ويجانتي» دختري 25 ساله و مجرد، او سال گذشته پدرش را دريك سانحه رانندگي ازدست داد و روحيه اي بسيار نامناسب داشت. مادرش نمي دانست چه كاري مي تواند براي دخترش انجام دهد. سرانجام به پيشنهاد يكي از اقوام او را به باشگاه خنده «سون جاتي» در بمبئي مي برد. «ويجانتي» كه حالا در يك شركت كامپيوتري مشغول به كار است مي گويد: «روزهاي اول تنها مي توانستم سه يا چهار دقيقه بخندم اما با گذشت زمان اين دقايق را زياد كردم. حالا ديگر غمگين نيستم و مي دانم پدرم هم به اين موضوع رضايت مي دهد. من شادم و اين شادي را مديون خنديدن هستم. هر كسي كه با من باشد شاد مي شود و دوست دارد در پايان از من تشكر كند. اين بالاترين لذت زندگي است. »
«ويجانتي» ديگر به پدرش فكر نمي كند اما هميشه او را در قلبش نگه داشته است. او مي خندد و روي ديوار اطاقش نوشته است: «خنديدن خار را گل مي كند» ما اطاق «ويجانتي» را ديديم.
دراطاقش هر رنگي پيدا مي شود. حتي سياه! او مي گويد: اگر شاد باشيد سياهي هم لذت دارد.
زن يا مرد؟ كدام شادترند؟
من و آرتور- نويسندگان اين گزارش - واقعا نمي دانيم زن يامرد؟ خيلي دوست داشتيم درخلال اين بازديدها به اين سوال جوابي مناسب بدهيم. آرتور مي گويد: «به نظرم زنان هندي اندكي از مردها شادترند» ومن نظري عكس او دارم. هيچ كدام از ما دليلي قاطع براي گفته هاي خود نداريم اما آنچه ما در هندوستان مي بينيم آن است كه زن ومرد مي كوشند تا ديگري را شادي در خود شريك كنند.
مساله جالبي در سينماي اين كشور وجود دارد كه شايد اين مورد ريشه در آداب و سنن هندوها داشته باشد. اگر در فيلمي، هنرپيشه نقش اول به هدفش نرسد، آنها فيلم را فاقد كيفيت مي دانند. به فيلمهايي بيشتر بها مي دهند كه موسيقي شادتري داشته باشد.
رقص هاي سنتي بسيار زيبايي دارند و اين مساله در فيلم هاي آنها مشهود است. آنها واقعا مفهوم شادي را مي دانند و براي آن تعريف خاصي ارائه مي دهند. اگر هنرپيشه اول فيلم به هدفش برسد باعث شادي مردم شده پس آنها فيلم را از درجه اي بالا مي دانند. خصوصا آن كه آن هنرپيشه محبوبيت بالايي هم نزد مردم داشته باشد.
من و آرتور فقط يك سوال داريم: تو به عنوان يك غير هندي، روزي چند دقيقه مي خندي؟ مي تواني جواب اين سوال ها را به آدرس خيابان تبسم، پلاك لبخند، باشگاه خنده بفرستي. ما منتظر مي مانيم!

باشگاه خنده در هند
000474.jpg
هند كشور هفتاد و دو ملت. مي گويند هندي ها اصلا با غم و درد ميانه اي ندارند. حتي اگر دردي بر آنها حادث مي شود آن را مشيت الهي مي دانند.
روزنامه «ديلي گراف» درباره تمهيد دولت هند براي روي آوردن مردم به شادي مي نويسد: «هندي ها پانصد باشگاه خنده در اين كشور افتتاح كرده و از آن بهره برداري مي كنند. در اين باشگاه ها افراد از هر سن و سالي فقط و فقط بايد بخندند و كاري غير از اين ندارند. دانشمندان هندي معتقدند خنده هر دردي را درمان مي كند. حتي سرطان! »
ما ايراني ها هم مي گوييم «خنده بر هر درد بي درمان دواست. » اما ما كجاييم و هند كجا؟!

مردها 8 برابر بيشتر خودكشي مي كنند
000480.jpg
خودكشي كه مي دانيد چيست؟ انواع و اقسام زيادي هم دارد. اما اين خبر در مورد انواع آن نيست. بلكه مي گويد مردان 8 برابر زنان خودكشي مي كنند. دكتر علم الهدايي معاون اجتماعي سازمان بهزيستي كشور، افسردگي و بيكاري را مهم ترين عامل خودكشي مردان مي داند و مي گويد: «تغيير نقش مردان در جامعه در اين كار بسيار موثر است و مي بينيم تنها عده كمي در سن 20 سالگي به استقلال مالي رسيده اند. اقدام به خودكشي در زنان دو برابر مردان است اما مردان در خودكشي موفق تر بوده اند و سن اين اقدامات بالاي 40 سال است. » وي با استناد به آمار وزارت بهداشت در سال 82 مي گويد: «ميانگين سن خودكشي 29 سال و ميانگين روزانه آن حداقل 11نفر است! »


بيماري هاي رفتاري و مرگ
000476.jpg
در اين چند روز بيشتر اخبار مهم سرويس هاي خبري در خبرگزاري ها پيرامون خودكشي و مرگ ومير است. آن وقت مي گويند: رسانه ها بايد در جهت روحيه دادن اقدام كنند!
دكتر الماسي نماينده سازمان جهاني بهداشت در ايران اعلام كرد: مهمترين عامل مرگ در ايران بيماري رفتاري است كه مي توان با اطلاع رساني از آن پيشگيري كرد. وي طي چهارمين نشست ستاد اجرايي بسيج اطلاع رساني، ارتقاي سلامت، حوادث رانندگي، تحرك كم و تغذيه نامناسب را از جمله عوامل مرگ برشمرد.
اين بسيج از 15 تا۲۱ دي ماه با هدف ارائه اطلاعات شفاهي و مكتوب به مردم درباره ايدز، تغذيه مناسب، تحرك جسماني كافي و. . . در سطح كشور اقدام خود را آغاز مي كند.

به ابتكار نشريه معمار و با شركت داوران ايراني و خارجي صورت مي گيرد
داوري معماري بناهاي پس از انقلاب 
سومين دوره «جايزه بزرگ معمار» با حضور داوران ايراني و خارجي در آذرماه سال جاري در تهران و اصفهان برگزار مي شود.
اين دوره از جايزه بزرگ معمار به ساختمان هاي عمومي بعد از انقلاب شامل ساختمان هاي اداري، فرهنگي، آموزشي، ورزشي و تفريحي، پايانه ها، نمايشگاه ها، تالار اجتماعات، فروشگاه هاي بزرگ و نظاير آنها اعم از اين كه مالكيت آنها متعلق به بخش دولتي يا غيردولتي باشد، اختصاص دارد.
فوميهيكو ماكي، معمار ژاپني و برنده جايزه بسيار مهم «پرتيزكز» در سال 1993، دكتر محسن مصطفوي، معمار سرشناس ايراني و رييس مدرسهAA لندن، دكتر داور ابي زاده، مهندس برجسته ايراني و مدير بخش تاسيسات شركت اوآورپ لندن از بزر گترين شركت هاي مهندسي جهان كه ساخت پروژه هاي مهم معماري امروز ازجمله اپراي سيدني و پل هزاره سوم لندن را به عهده داشته است، به همراه مهندس مهدي عليزاده، معمار سرشناس ايراني و دكتر كامران افشار نادري، معمار و منتقد و نويسنده مجله معمار، داوران اين دوره اين جايزه بزرگ هستند.
مهلت ارسال مدارك 20 آذر 82 است و جلسات داوري در تهران و اصفهان طي روزهاي 29 آذر تا اول دي برگزار مي شود.
اسامي برندگان مسابقه و آثار منتخب، در مراسم اهداي جوايز كه با حضور داوران در شامگاه دوم دي برگزار مي شود، اعلام خواهند شد. جايزه نفر اول نشان معمار 82، لوح تقدير و يكصد ميليون ريال است. نفرات دوم، سوم، چهارم و پنجم لوح تقدير دريافت خواهند كرد. جايزه ويژه سوپر پايپ نيز به مبلغ 50 ميليون ريال به بهترين طرح و اجراي تاسيسات مكانيكي اهدا خواهد شد. موسسه فرهنگي - هنري معمار نشر، ناشر فصلنامه هاي معمار و شهر با هدف حمايت از حركت هاي پيشرو اين جايزه را بنياد نهاده و هزينه هاي برگزاري برعهده شركت سوپر پايپ اينترنشنال است. علاقه مندان براي دريافت اطلاعات بيشتر مي توانند به پايگاه اينترنتي www. memar-award. com مراجعه كنند.

جايي كه شهرباني كل كشور بود
مرمت ساختمان وزارت امور خارجه 
000490.jpg
فرامرز پارسي 
ساختمان سابق شهرباني كل كشور اختلاطي از معماري اعصار مختلف است. اما آنچه كه بيشتر از همه به چشم مي آيد، حضورسرستون هايي به شكل سرستون هاي كاخ آپاداناي تخت جمشيد در نماست كه با سيمان اجرا شده است
محوطه ميدان مشق به منظور تربيت ارتشي نوين كه توانايي مقابله با روسيه را داشته باشد در سال 1320 ه-ق در زمان فتحعلي شاه قاجار در اختيار ژنرال گاردن فرانسوي قرار گرفت. اين محوطه كه در بيرون باروي شهر قرار داشت در زمان ساخت باروي ناصري در داخل شهر واقع شد و در اثر ساخت و سازهاي شهري در اطراف آن ابنيه مهمي شكل گرفت. از جمله مهم ترين بنا يآن كه تاكنون نيز باقي مانده قزاقخانه جديد است.
در سال 1301 ه-ش سردر زيبايي توسط استاد جعفرخان معمار در جنوب ميدان ساخته و در سال 1307 ه-ش باغ ملي نيز در همين محدوده ساخته شد كه بعدها سردر نيز به همين نام خوانده مي شد.
در سال 1312 طراحي و ساخت ساختمان نظميه آغاز گرديد، معمار اين بنا باغليان از مهندسان معمار مشهور دوره پهلوي اول است كه در ساخت اين بنا از سبك معماري رايج در اين دوره تبعيت كرده است.
در مورد اين سبك نظرات گوناگوني وجود دارد. نئوكلاسيك ايراني و سبك ملي از جمله نام هاي اين سبك مي باشند. عده اي نيز معتقدند همزماني اين دوره با نمايشگاه «آرت دكو» در اروپا و شباهت هاي اين سبك با معماري اين دوره به معني اختلاط وسيع چند معماري جداگانه چون معماري قاجار، معماري هخامنشي و معماري نئوپلاستيك اروپايي اين دوره از معماري ايران را آرت دكو بايد ناميد.
پلان اين بنا تحت تاثير معماري كلاسيك قرن نوزدهم فرانسه يك پلان سه قسمتي است در اين بنا معمار در مركز و گوشه ها با ايجاد احجام قوي به اين تقسيم تاكيد كرده است. در امتداد اين سه تاكيد سه بال به بنا اضافه شده كه پلان را به يك پلانA شكل تبديل كرده است. زمينه تزييات آجر است كه به صورت ساده و با ابعاد عجيب۰۴۱۰x02x كار شده است و در داخل بنا تنها در دو نقطه از آجر تراش به صورت معرق استفاده شده است.
تزيينات سنگي شامل ازاره ها و ستون ها و نيم ستون هاي برجسته ساختمان است و سرستون ها كه به شيوه سرستون هاي كاخ آپاداناي تخت جمشيد طراحي شده اند همگي از سيمان ساخته شده است، اگر چه كيفيت طراحي اين گاوها در سرستون ها چندان خوب نيست. تعداد زيادي كتيبه نقش برجسته كه از نمونه هاي تخت جمشيد به عاريت گرفته شده است نيز در نما به چشم مي خورد كه همگي با سيمان اجرا شده اند. قابل توجه است كه اين ساختمان اولين ساختماني است كه تزيينات سيماني را به كار گرفته و با وجودي كه تجربه قبلي آن موجود نبوده به شكل وسيعي از اين تكنيك استفاده شده است كه در كنار اين عناصر كه يادآور معماري هخامنشي است كاشي هاي معرق با نقش گره و در و پنجره هاي چوبي با كتيبه گره چيني يادآور معماري قاجار است. سازه بنا به شيوه دوره قاجار به صورت سازه مختلط اجرا شده است. در سازه مختلط سازه طبقه پايين طاقي بوده و سازه طبقات بالا قابي است. تنها سازه اين بنا با ابنيه قاجار جايگزيني چوب با تير آهن و استفاده محدود از تيرآهن به جاي ستون هاي چوبي است. اين بنا تا سال 1380 در مالكيت نيروهاي انتظامي بوده و در اين تاريخ توسط وزارت امور خارجه خريداري شده است. اين بنا تا هنگام تحويل به وزارت امور خارجه و شروع عمليات مرمتي تنها مورد تعميرات موضعي قرار گرفته بود كه در بسياري از موارد چون تعميرات با مطالعات لازم و طراحي توسط متخصصين همراه نبوده به بنا صدماتي نيز وارد آمده بود و در مجموع نگهداري مناسبي به عمل نيامده و كليه تزيينات بيروني آسيب ديده بود و فضاهاي داخلي دچار الحاقات و حذف هاي عديده اي شده بود. سازه بنا نيز در برخي نقاط آسيب ديده بود.
اين بنا پس از تحويل به مجموعه مرمت كاران شامل مشاورين مرمت و مديريت پيمان اجراي طرح، مورد مطالعات مرمتي قرار گرفته و پس از مطالعات تاريخي، وضع موجود و آسيب شناسي بر اساس مباني نظري معيني كه توسط نهادهاي ذي ربط به تصويب رسيد، طرح احيا و مرمت آن تهيه شده و اجرا آغاز گرديد. لازم به توضيح است كه با توجه به ويژگي هاي بنا مطالعات و طراحي و اجرا تا حدود زيادي هم پوشاني داشته و در حال حاضر در حالي كه بيش از 40 درصد از كار اجرا به پايان رسيده مطالعات حدود 80 درصد از مسير خود را پيموده است.

باز هم آزادي
اگر به زودي براي فرسودگي نماي خارجي برج آزادي تصميم جدي اتخاذ نشود، ، در آينده شاهد مشكلات جدي تري خواهيم بود.
در حالت دوگانگي كه در مسووليت نگهداري برج ديده مي شود، اين تصميم گيري نمي تواند انجام شود. هم اكنون طبق قانون مسووليت نگهداري، حفظ و مرمت برج، در اختيار وزارت فرهنگ و ارشاد و سازمان ميراث فرهنگي است و شهرداري تنها موظف است محيط اطراف و فضاي سبز آن را زير نظر داشته باشد. در اين راستا شهرداري تهران قول داد اگر تمامي اختيارات به اين سازمان واگذار شود، تمام اعتبارات مرمت را خود مي پذيرد.

كاليفرنيا در خوزستان
بشر دو انقلاب را در تاريخ، بيشتر به خاطر دارد. انقلاب كشاورزي كه زندگي روستايي را در پي داشت و انقلاب شهري كه مردم را از روستا به سوي شهرها كشانيد.
در جنوب غربي ايران در منطقه خوزستان نشانه هايي از هر دو مربوط به شش هزار سال قبل يافت مي شود.
اولين كشاورزان در اين منطقه سعي مي كردند محصولات خود را در زمين هاي مرطوب كشت كنند. تغيير در آب و هوا و سيلاب هاي متناوب باعث شد تا مردم روستانشين راوادار به ابداع روش هاي آبياري كند.
اين روزها گروهي از باستان شناسان دانشگاه شيكاگو وابسته به موسسه «شرقي»، مطالعات و حفاري هاي جديدي را در اين منطقه انجام مي دهند.
تحقيقات اين پژوهشگران نشان مي دهد اولين كشاورزان در اين منطقه براي جلوگيري از روند سيلاب، آبها را به آبراه ها مي راندند تا به كشاورزي آنها لطمه وارد نكند.
بعدها اين آبريزها تبديل به كانال شد و اين تحول در آبياري، كمك بسياري به توسعه شهرنشيني در آن زمان كرد. عباس عليزاده به همراه يك تيم ده نفره آمريكايي به نام موسسه «شرقي» به ايران آمده. او مي گويد: «اين شيوه آبياري باعث شد تا ارتباط بين كشاورزان خوزستان و مردم بين النهرين محكم تر شود و اين خود باعث توسعه شهرنشيني شده است. » يكي از دلايل رونق و رفاه مردم، پروژه هاي آبياري و مهندسي آب در اين منطقه بوده است.
خاك و هواي عالي اين منطقه بي شباهت به منطقه كاليفرنيا نيست. از ديگر پروژه هاي آبياري، راه هايي براي انتقال آب ها به سطوح بالاتر است.
سدهاي بزرگ، كانال هاي پهناور 166 متري وحتي حفر راه هايي در ميان رودخانه براي تغيير مسير آن از اين موارد است. موسسه شرقي تلاش مي كند تا به بررسي مزارع باستاني محيط و گسترش شكل استفاده از زمين بپردازد. تحقيقات اين گروه نشان مي دهد در آن زمان خاك زمين 3 متر پايين تر از سطح فعلي خود بوده است.
طغيان آب باعث شده تا بسياري از سايت هاي باستاني كه مي توانست حاوي اطلاعاتي در مورد زندگي آن دوران باشد تخريب و دفن شود. برخي از ديگر سايت ها نيز به دليل افزايش كشاورزي و آبياري تخريب شده است. به هر حال تحقيقات موسسه در زمينه كشف توسعه شهرنشيني و اولين نشانه هاي آبياري در دور جديد خود تا ارديبهشت ماه سال آتي ادامه خواهد داشت كه تمامي اين اطلاعات بعد از انجام عمليات به روي يك سايت اينترنتي خواهد آمد.

پاورقي
شهر چيست؟
000482.jpg
قسمت چهارم 
اين هماني به معناي متداول امروزي، هويت نتيجه اين هماني است و منظور از آن فرآيند مقايسه بين عينيتي موجود با اطلاعات و داده هايي از آن در يك حافظه است. در حقيقت بوجود آمدن هويت مستلزم تداوم اين هماني است و بي هويتي نيز واقعه اي ناشي از انتخاب نادرست دستگاه تشخيص هويت يا ناتواني حافظه در ارزيابي پديده اي جديد است.
اين هماني، بطور جامع تري دربردارنده تمامي ابعاد هويت محيطي است و در فهوم (ترجمه لغوي مفهوم مستتر در واژه (Identity جامع الاطراف آن « تصوير ذهني شده » موضوع ادراك و رابطه با فضا و نيز مبادله نمادي مستتر است و در گزارش ايفادي توضيحات كامل تري در خصوص مفهوم آن گنجانده شده است.
اين هماني دربردارنده مفهوم كامل و جامع تر «فضا» است كه در نظريه متاخر نه در ذات كه به شيوه درك و ارتباط و ساخت ذهني آن متمركز است. اين هماني شناسايي پديده است، مفهوم و كيفيتي در سطح نازل تر هويت شهر معاصر براي بازشناسي هويت هاي قابل شناسايي (بدون ارزيابي) هويت هاي بالقوه قابل استناد و اتكاء است.
فرآيند توليد فضا
هويت با توليد فضا مفهوم مي يابد. فرآيند توليد فضاي شهري در هر جامعه مهمترين بخش درك فضا در آن جامعه است. روند توليد و محصول بهم وابسته اند. سازمان يابي محيط (و جامعه) و نيز الگوي شهر و اجزاء آن، همگي به نظام توليد و نقش آن در بازار توليد و الگوي اجتماعي - اقتصادي آن وابسته است.
نظام مالكيت و تفكيك الگوي اراضي شهري و نقشه هاي جامع شهر كه فرصت سودبري هاي كلان و خرد را براي صاحبان سرمايه و مالكان قطعات زمين فراهم كردند. كلان شهرهايمان را به بازار آشفته و گل آلود بورس هرآنچه تبديل كردند كه پيش از آن عمومي تلقي مي شد يا از سودبري در نقش كالايي سرمايه اي مبرا بود. ناپديد شدن عرصه هاي عمومي و نيمه عمومي و حرائم طبيعي، اضمحلال نظم سلسله مراتبي عرصه اي شهري، فروپاشي تقسيمات متمركز محله اي و تبديل شهر به لايه هاي بي هويت غيرمتمركز و شبكه هاي روابط گذرا و ازدياد فاصله شهروندان از يكديگر، همه از تبعات الگوي توليد فضا در اقتصاد شهري است كه مسئوليت تاريخي مديريت شهري را در كشور بشدت خدشه دار كرده است. بنيادي ترين ريشه فروپاشي هويت شهر ايراني و متقابلاً محوري ترين آنها براي احراز هويت، در اقتصاد نظام هاي خرد و كلان شهري جستجو مي شود. زماني كه فضا در متن اجتماعي و در فرآيند توليدش ديده شود مي تواند هويتي چندگانه داشته باشد با اين حال در موقعيت كاملاً استواري نيز جا مي گيرد.
ادامه دارد
تحقيق از مهندس زادرفيعي 

ساتان معلق
كانون وكلاي دادگستري
 
000484.jpg

در طرح اوليه قرار بود تمامي فضاهاي داخلي باورقه هاي مس و برنج پوشانده شود اما فضاسازي داخلي به خاطر محدوديت هاي مالي با شيشه اجرا شد.
براي معرفي اثر، امروز ساختمان كانون وكلاي دادگستري را انتخاب كرديم. ساختماني كه يكي از آخرين كارهاي هادي ميرميران، معمار سرشناس ايراني، به شمار مي آيد.

در اول خيابان آرش، حدود ميدان آرژانتين، ساختماني را مي بينيد كه با ساير ساختمان هاي آن خيابان، كه همه شان از يك قالب بيرون آمده اند، تفاوت دارد. دو بلوك مسي برنجي، كار شده توسط يك باند سيماني سفيد. كانون وكلاي دادگستري مركز، ساختماني است شرقي غربي كه اندازه زمين آن 18 در 54 متر است. زميني در نگاه اول، خوش قواره و مناسب براي ساختمان سازي (از هر نوع) . ولي وقتي موقعيت آن را با در نظر گرفتن دو ساختماني كه در دو طرف آن ساخته شده است مورد مطالعه قرار دهيم، متوجه مي شويم كه ايجاد ساختماني در چنين موقعيتي، كار آساني نيست.
000488.jpg

هادي مير ميران، با در نظر گرفتن طول زياد زمين و جريان نور رساني از دو طرف شرق و غرب به داخل ساختمان چنين در نظر گرفت كه نور رساني به داخل ساختمان را از ناحيه مياني و سقف انجام پذير نمايد. براي تحقيق اين امر، وي دو ديوار شرق و غرب را با طرحي كه نمايانگر دو كفه ترازوي عدالت است مسدود كرد. ولي براي آن كه طرح يكنواخت نشود، آن را به شكل دو ذوذنقه بر عكس در مقابل يكديگر ترسيم نمود و روي آن را با ورقه هاي مس و برنج پوشاند. در طرح اوليه، وي مايل بود كه تمامي فضاهاي داخلي ساختمان نيز با ورقه هاي مس و برنج پوشانده شود. ولي به علت هزينه هاي بالايي كه اين اجرا طلب مي كرد، فضاسازي داخلي با شيشه اجرا شد. همچنين، اين طرح كه به شكل دو ذوذنقه برعكس اجرا شده و به داخل ساختمان نيز كشيده شده است باعث مي گردد كه فضاي داخلي ساختمان، داراي حجمي غير متعارف شده و از حالت يك پاساژ معمولي خارج گردد.
000486.jpg

به اين ترتيب، و با انعكاس نوري كه در ساختمان پديد آمده يك احساس معلق بودن در فضاي كلي ساختمان به وجود آمده است. احساس معلق بودن طبقات و احاطه همه جانبه به محض ورود به طبقه همكف و رويت سطح زيرين طبقات شروع و با كشيده شدن نگاه به آسمان، از درون شكاف بين دو بدنه كه هرچه بالاتر مي رود بازتر مي شود، تشديد و با حضور در طبقات و عبور از راهروهاي پيراموني كه به ديواره هاي جانبي نچسبيده اند تكميل مي شود. مشاهده مكرر شكاف بين كف و ديواره راهروها احساس شناور بودن در فضا را تداوم مي بخشد.
كاربرد مس و برنج در پرداخت هنرمندانه سطح دو بدنه معلق كه نقش رقيب و تشديد كننده نسبت به فضاي شفاف و خالي احاطه كننده را ايفا مي كنند، باعث شده است كه در عين حال مكمل نقش آفريني سطوح شيشه اي در يك نماي شهري باشند. سنگ گرانيت سياه كف طبقه همكف، به مثابه آينه اي است كه همه بازي هاي نور و رنگ و نيز محور مركزي كل فضا درسطح سخت آن بازتاب داده مي شود.
منبعiran journal of architecture:

در شهر
ايرانشهر
تهرانشهر
جهانشهر
حوادث
درمانگاه
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  جهانشهر  |  حوادث  |  در شهر  |  درمانگاه  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |