گفت وگو با مهندس چمران دشواري هاي خاص خود را دارد. او آرام، شمرده و دقيق صحبت مي كند. گويي در انتهاي هر جمله مكثش به اين معناست كه نگران است نكند گذاشتن نقطه را فراموش كرده اي. اما همين مرد كه لحنش يك استاد سختگير دانشگاه و چهره اش نمونه تيپيك يك فرزانه شرقي را القا مي كند، ناگاه احساساتي مي شود و حتي اشك در چشمش حلقه مي زند.
به ويژه آنجا كه در اين مصاحبه از اين گلا يه مي كند كه او را كه يكي از توسعه دهندگان دانشكده هنرهاي ريبا بوده، مخالف هنر ناميده اند. در جريان گفت وگو متوجه مي شوم حتي براي مرد مشهوري در سن او نيز چقدر مهم است كه ديگران درباره اش چگونه فكر مي كنند و خيلي هم اصرار داشت كه بدانيم او بوده كه سال ها در اين كشور كنگره شعر و ادب و جشنواره هاي تئاتر و موسيقي برگزار مي كرد و از پنج سمفوني بزرگي كه در اين سال ها ساخته شده، چهار تا به سفارش او بوده است.
وقتي كه ديوارهاي برلين فرو ريخت و آزادي براي مردم يك شهر پديد آمد قطعاتي از آن ديوار را به عنوان قطعات تاريخي به توريست ها فروخته يا به عنوان يادگاري نگه داشته اند. فكر مي كنم ما نيز بايست قطعاتي از اين ديوارها را به عنوان تاريخ يا تاريخچه اي از انقلاب نگه داريم
براي شروع از آخرين و مهمترين اقدام شوراي شهرتهران بگوييد؟
حادثه اي كه در رابطه بازندان قصر اتفاق افتاد بسيار مهم و با ارزش است اصولا اينكه يك زندان از شهر بيرون مي رود بحثي قابل تعمق است. ما دوست داريم كه در شهر و خارج شهر زندان نباشد و به طور كلي زنداني نداشته باشيم. جامعه ايده ال جامعه اي است كه در آن زندان وجود نداشته باشد. هر چقدرتعداد زندان ها بيشتر باشد نمودار ميزان بزهكاري بيشتر و هر چقدر كمتر باشد نمودار پايبندي مردم به اصول و قوانين است.
زندان قصر از چند جهت قابل بررسي است. زمان فتحعلي شاه به عنوان قصر ساخته شد و زمان رضاشاه به زندان تبديل شد. كسي كه آن را به شكل زندان درآورد و خود به همان زندان افتاد، تيمورتاش بود كه توسط دكتر احمدي به قتل رسيد. سياستمداران بزرگي در طول تاريخ در آنجا زنداني بودند و بخشي از تاريخ انقلاب ما در آنجا شكل گرفت و به عقيده من يكي از نقاطي است كه بايد به عنوان بناي تاريخي حفظ و نگهداري شود.
آيا برنامه اي هم براي حفظ بنا هاي تاريخي زندان داريد؟
در آن روزي كه زندان تحويل گرفته شد شهردار مطرح كرد كه حتما بخش هاي تاريخي زندان حفظ و نگهداري خواهد شد و بندهاي سياسي آن به عنوان موزه تاريخ انقلاب ما در ارتباط با زندان حفظ خواهد شد.
ساختمان قديمي نيز وجود دارد كه قابليت حفظ و نگهداري را دارد. مهندس مشاوري نيز براي درنظرآن گرفته شده است.
وقتي ديوار زندان قصر فرو ريخت، به عنوان يك شهروند چه حسي داشتيد؟
وقتي عنوان ديوارهايي كه فرو ريخت را در يكي از رسانه ها ديدم بي اختيار به ياد ديوارهاي برلين افتادم.
برلين راهم با ساختن ديوارهايي به شكل يك زندان درآورده بودند. وقتي كه ديوارها ريخت و آزادي براي مردم يك شهر پديد آمد چقدر استقبال شد و حتي قطعاتي از آن ديوار را به عنوان قطعات تاريخي به توريست ها فروخته يا به عنوان يادگاري نگه داشته اند. فكر مي كنم ما نيز بايست قطعاتي از اين ديوارها را به عنوان تاريخ يا تاريخچه اي از انقلاب نگه داريم.
تبديل زندان قصر به يك مركز فرهنگي از ديدگاه، شما چه پيامي دارد؟
ما زندان را تعطيل و به جاي آن يك مركز فرهنگي ايجاد مي كنيم.
ايجاد مركز فرهنگي يعني كاستن از بزهكاري و زنداني شدن كه داراي بار فرهنگي بالايي است. اينكه گفته مي شود هر مدرسه اي را كه بسازيد يك زندان را تعطيل مي كنيد، مدرسه اشاره اي به حركت هاي فرهنگي است.
برنامه هايي در نظر گرفته شده كه يك مركز فرهنگي در زندان قصر ايجاد شود.
در ايام شهادت اميرالمومنين علي عليه السلام به ياد دست نگاشته هاي زيباي شهيد چمران افتادم كه نوشته بود من مظلوميت خودم را با مظلوميت علي گره مي زنم. اميرالمومنين كه بزرگترين حاكم كشور اسلامي بود و در آن زمان نيمي از دنيا تحت سيطره او بود، درعين حال مظلوم بود، چون در محراب عبادت به شهادت رسيد درحالي كه عده اي سوال مي كردند كه مگر او نماز مي خواند؟
اينقدر تبليغات شده بود كه انتظار نداشتند علي براي عبادت به مسجد برود.
اين مساله براي من تداعي شد كه ما خود را خاك پاي حضرت علي نمي توانيم به حساب بياوريم. در مقابل آن شخصيت عالي و بالاي الهي و خداگونه علي (ع) كه به قول شهيد چمران «علي خدا نبود اما وجود او را خدا پركرده بود» آنچه كه او تصميم مي گرفت هماني بود كه خدا مي خواست. احساس مي كردم كه ما هم مظلوم هستيم. درحالي كه زنداني را تبديل به يك مركز فرهنگي مي كنيم در همان شرايط چنين تبليغ مي كنند كه ما ضدفرهنگ هستيم و آن چيزي بود كه مرا رنج مي داد.
در همانجا به دوستان گفتم كه ما خيلي بي تابيم.
بي تابيم تا همه زندان ها را به مراكز فرهنگي تبديل كنيم، بي تابيم تا فرهنگ و هنر خود را در جامعه ترويج كنيم. بله ما براي اين چيزها بي تابيم و احساس مي كردم كه در اين زمينه كمتر نگاشته شده است و حقي دارد پايمال مي شود، حق كساني كه سالها مسووليت هاي فرهنگي داشته اند و شوراي شهري كه رييس آن سالها مسووليت فرهنگي آن را داشته و كنگره هاي شعر و ادب و جشنواره هاي فيلم و تئاتر و موسيقي برگزار كرده و بيش از 100 جلد كتاب منتشر كرده است، كسي كه از 5 سمفوني در كشور، ۴ سمفوني مربوط به او بوده است. در مدت مسئوليتم در دانشگاه هنرهاي زيبا دكتراي هنر و كارشناسي ارشد را اين بنده حقير برنامه ريزي كردم. همينطور برنامه دكتراي شهرسازي و معماري را من تنظيم كردم كه بعد از دوران مسووليت من عملي شد. كارگاه هايي مثل كارگاه عكاسي و كارگاه طراحي صنعتي و نظاير آن را به وجود آورديم.
حركت هاي جهشي براي هنر به وجود آورديم. حتي رشته تئاتر، ساختمان و سالن نداشت و ما بالاي كتابخانه ساختماني براي تئاتر ساختيم. (بين سال 62 تا 63)
بين سال 1362 تا 66 كه من در دانشكده بودم بعد از بازگشايي دانشگاه پس از انقلاب فرهنگي به عنوان رييس دانشكده فعاليت خود را آغاز كردم و در 5 سالي كه آنجا بودم حركت هاي بسيار خوب فرهنگي و هنري در دانشكده به وجود آمد. بعد از آن خدمت آقاي مهندس موسوي در نخست وزيري رفتم و كارهاي ديگري در زمينه تحقيقات علمي در آنجا انجام دادم.
سفارش ساخت و اجراي آن را داده است. بعد گفته مي شود كه اين فرد از الفباي زيبايي شناسي و فرهنگ به دور است.
اين مظلوميت براي من بسيار سنگين بود، نه به عنوان اينكه بخواهم پاسخ كسي را گفته باشم، اين مطالب را گفتم چون در مغزم رژه مي رفت و فكرم را به خودش مشغول كرده بود كه چطور مي شود افرادي كه اينچنين هستند به ايشان آنچنان بگويند. بلافاصله به ياد مظلوميت تاريخي و بزرگ مولا علي افتادم و خودم را تسكين دادم و گفتم ما كه خاك پاي او هم نيستيم. او كه وقتي در محراب كشته شد، گفتند مگر نماز مي خوانده ما نيز انتظار چنين حوادثي را بايد داشته باشيم.
همين قدر كه آنجا را به يك مركز فرهنگي بسيار پويا تبديل كنيم براي ما كافي است.
چه برنامه هايي براي زندان قصر تدارك ديده شده؟
خوشبختانه براي اداره آنجا موسسه اي كه توسط مهندس حبيبي و مهندس موسوي، وزير كشور، شهردار و رييس شوراي شهر تأ سيس شده، برنامه ريزي و اداره آن را برعهده دارد.
آيا نام زندان قصر نيز تغيير مي كند؟
هنوز اسمي براي آن پيدا نشده است و فعلا باعنوان مركز فرهنگي قصر ناميده مي شود و قاعدتاً جاي آن دارد كه اسم بهتري براي آن پيش بيني شود.
نگراني هايي درمورد تخريب بناهاي تاريخي زندان وجود دارد در اين مورد فكري كرده ايد؟
آن چيزهايي كه ازنظر ميراث فرهنگي قابل ارزش است آن را حفظ خواهيم كرد.
كمي جزئي تر درمورد آينده مكان زندان قصر توضيح دهيد؟
براي مركز فرهنگي يك مطالعات مقدماتي شده است. آنچه كه من ديدم قابل بررسي است و بايد روي آن فكر كرد. با هيأت مديره و عضو موسسه بايد صحبت و رايزني شود. در اين مركز حدود 20 آيتم مانند كتابخانه، سالن سينما، تئاتر و غيره درنظر گرفته شده است. اين آيتم ها به بخش هاي فرهنگي، تفريحي و موزه تقسيم بندي شده اند.
ادامه درصفحه 14
آقاي دكتر شما از تهران قديم برايمان بگوييد.
من متولد چهارراه سيروس نزديك چهارراه سيداسماعيل و چاله ميدان سابق يعني اصيل ترين نقاط تهران هستم و هنوز خانه پدري مان آنجا قرار دارد. ما قصد داريم آن را به عنوان يك مركز فرهنگي حفظ كنيم.
من به عنوان يك تهراني اصيل از شهر تهران خاطرات بسياري دارم. از آب كرج تهران، از خيابان هاي سنگ فرش تهران كه وقتي با اتوبوس در آن حركت مي كرديم، شيشه هاي آن لق و لق تكان مي خورد. از محله خودمان كه كاروان شتر مي آمد دروازه ميدان سيداسماعيل و به طرف دروازه شميران و جاهاي ديگر مي رفت. از دسته هاي بزرگ عاشورا در محرم دسته طيب بود كه راه مي افتاد و مقابل منزل ما مي آمد. از گردن كلفت هاي محله ما مهدي قصاب كه گاو و گوسفند مي كشت. به هر حال در سبزه ميدان، ميدان ارگ و توپخانه قديم آتش بازي راه مي افتاد. كه همه آنها را به ياد مي آورم.
سياست شوراي شهر در مورد فرهنگسراها چيست؟
سياست فرهنگسراها توسط هيأت امناي آن تعيين مي شود كه شهردار، رييس شوراي شهر، رييس سازمان صدا و سيما، رييس سازمان تبليغات اسلامي، نماينده سازماني از زنان، وزير آموزش و پرورش و وزير فرهنگ و ارشاد جزو هيأت امناي فرهنگسراها هستند و سياست آن را تعيين و تصويب مي كنند.
فرهنگسراها به دنبال آن بودند كه در چارچوب قوانين حركت كنند و شادي را به وجود آورند.
بحث ما گسترش فرهنگسراها و مراكز فرهنگي است. مي دانيد مراكز فرهنگي شهرداري چندين برابر مراكز فرهنگي ساير وزارتخانه ها است.
سهم عمده اي از فرهنگ سازي در تهران بر عهده فرهنگسراها است و تا به حال بحثي در خصوص تعطيل كردن فرهنگسراها مطرح نشده است.
شايع شده بود آقاي احمدي نژاد گفته است كه ما آرزو داريم فرهنگسراها تبديل به حسينيه شود آيا موضع شوراي شهر تهران هم همين است؟
آنچه كه شهردار مطرح كرده بود اين بود كه ما دلمان مي خواهد كه همانطور كه افراد در مساجد و حسينيه ها روح مي گيرند در فرهنگسراها نيز افراد را بسازيم. دانشگاه ها نيز انسان ها را مي سازند نه اينكه حالا فرهنگسراها را دانشگاه كنيم. همانطور كه در دانشگاه ها افراد از نظر انساني ساخته مي شوند در فرهنگسراها هم انسان ها ساخته خواهند شد. اين فرق دارد با اينكه بگوييم كه فرهنگسراها را مي خواهيم كربلا كنيم.
آيا شهرداري مي تواند متولي فرهنگ كشور باشد؟
شهرداري نمي تواند به تنهايي متولي فرهنگ باشد اما مي تواند تاثيرگذار باشد. البته مديريت متمركز را مي توانيم به عهده شهرداري بگذاريم اما قاعدتا جاهاي ديگري هستند كه در سياستگذاري هاي فرهنگي، مهم و موثر هستند.
آيا تعداد مراجعين به فرهنگسراها تغييري كرده است؟
تا آنجايي كه من مي دانم مراجعين بيشتر شده اند براي اينكه در گذشته بسياري از فرهنگسراها به دليل عدم برنامه درست دچار ركود شده بودند اما حالا به صورت سازمان يافته كار مي كنند قاعدتا مراجعين آنها بيشتر شده است.
در خبرها آمده بود كه جنابعالي خبر از تفكيك پارك ها به زنانه و مردانه داده بوديد! درمورد اين طرح بگوييد.
من رسماً مي گويم كه درخصوص پارك مخصوص بانوان صحبتي نكرده ام و نمي دانم كه اين بحث از كجا آمده است. بدون اينكه با اصل موضوع مخالف باشم چون آزادي براي زنان در پارك ها خوب است.
يعني مانند اتوبوس ها پارك ها به زنانه و مردانه تقسيم خواهد شد؟
اينكه اين طور باشد عملي نيست. پارك ها براي تمام شهروندان منطقه است و همه مردان و زنان مي توانند از آن استفاده كنند. اما اگر پارك بزرگي باشد كه خانم ها هم بتوانند از آن اختصاصاً استفاده كنند بسيار خوب است.
يك سوال كسالتآور: وضعيت تراكم در تهران چگونه است؟
همان طور كه شوراي عالي شهرسازي و معماري تصويب كرده است، تراكم به فروش مي رسد و تغييري نكرده است.
آ ماري هم از فروش تراكم داريد؟
تا آخر شهريورماه حدود 49 هزار مترمربع از اين تراكم با قانون جديد فروخته شده است. در مقابل 5/4 ميليون مترمربع كه در سال گذشته در عرض يكسال فروخته شده است، متراژ ناچيزي است. البته امسال اگر پاييز را هم اضافه كنيم، تخمين نهايي بنده فروش 100 هزار مترمربع تراكم خواهد بود.
به صورت تفكيكي فروش تراكم چه وضعيتي دارد؟
الان آمار ندارم اما براساس شناخت من مناطق 1، ۲، ۳ و 5 مي تواند بيشترين آمار را در زمينه فروش تراكم داشته باشد.
از نظر شما تصميم گيرنده نهايي درمورد تراكم كيست؟
از نظر قانوني شوراي عالي شهرسازي و معماري بايد براي همه ايران در اين زمينه تصميم بگيرد.
از وعده هاي آقاي شهردار چه خبر؟ آيا واقعاً مشكل آسفالت خيابان هاي تهران حل شد؟
مهلتي گذاشته شد تا چاله چوله هاي موجود پر شود؛ نه اينكه همه را آسفالت كنند. چون نمي شود 45 روزه تهران را آسفالت كرد.
خيلي از خيابان ها را حتي روكش هم نمي شود كرد.
شهرداري مشكل كمبود قير دارد. يعني يك سوم نيازي را كه دارد نمي تواند بگيرد. علاوه بر پركردن چاله ها بسياري از خيابان ها را روكش جديد كشيدند و اين ادامه دارد.
وانتقال نمايشگاه بين المللي تهران. . .؟
تفاهم خوبي با وزارت بازرگاني شد كه بنده در نزديك كردن ديدگاه هاي طرفين سهم داشتم. جلساتي برگزار و مطرح شد. ما مي دانيم كه انتقال يك باره نمايشگاه به خارج شهر عملي نيست و آنها قراردادهاي بين المللي بستند كه بايد عملي شوند. اما مشكل اصلي ترافيك است. آنجا وقتي نمايشگاه گذاشته مي شود بخش عمده اي از زندگي مردم تلف مي شود. ترافيك ما آنقدر فشرده است كه به بزرگراه سرريز شده است. بنابراين سعي بر آن است كه نمايشگاه جابجا شود و نمايشگاه هايي هم كه قرار بوده گذاشته شود اختصاصي بوده و زير 15 هزار بازديد كننده داشته باشد. فعلا طبق توافقات وزير بازرگاني و شهردار تا دو سال فرصت براي اين جابجايي وجود دارد.
آيا هنوز هم معتقديد آقاي احمدي نژاد بهترين شهردار شهر تهران است؟
اجازه دهيد چهار سال بگذرد بعد قضاوت كنيم چون الان قضاوت هاي ما با دوستي ها و آشنايي ها عجين شده و شايد عادلانه نباشد. از شخصي خواسته شد تا در مورد چاهي قضاوت كند. اين شخص هم ابتدا چاه خانه اش را پر كرد كه چاه آب نداشته باشد و بعد قضاوت كند. حال اجازه بدهيد بعد از چهار سال خود مردم قضاوت كنند.