شنبه ۸ آذر ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۲۳۸
گفت وگو با يكي از نخبگان دانشجويي و مدير پروژه ساخت اولين هواپيماي بدون سرنشين فوق سبك نسل جديد در ايران
اعتماد به جوانان
000184.jpg
بهزاد رشيدي
اشاره؛ «سرانجام با تلاش پژوهشگران جهاد دانشگاهي صنعتي شريف، براي نخستين بار در كشور هواپيماي بدون سرنشين فوق سبك نسل جديد ساخته شد...».
اين عنوان خبري بود كه در رسانه هاي مختلف منتشر شد... ساخت اين هواپيماي فوق سبك كه در قالب پروژه ملي «فرناس» انجام شده بود، حاصل تلاش چندين ساله يك گروه از دانشجويان و دانش آموختگان دانشگاههاي فني- مهندسي تهران بود كه توانسته بودند با حمايت و پشتيباني جهاد دانشگاهي صنعتي شريف مرحله اول يك پروژه كلان ملي را با موفقيت كامل به انجام برسانند. مهندس حامد سعيدي، اين پروژه را مديريت كرده است. وي متولد ۱۳۵۷ است كه تحصيلات خود را در رشته مهندسي هوافضا در مقطع كارشناسي در دانشگاه صنعتي شريف به اتمام رسانده و علي رغم دوبار قبولي در كنكور كارشناسي ارشد، به خاطر مشغله و مشكلاتي كه پي گيري هاي مستمر وي در جهت به نتيجه رسيدن پروژه ملي ساخت هواپيماي نيروي انساني و هواپيماي خورشيدي برايش ايجاد كرده بود، از ادامه تحصيل بازمانده است. او رتبه اول المپياد رياضي استان سمنان و از قهرمانان كشوري المپياد رياضي در سال ۷۵ است .

* لطفاً به طور خلاصه پروژه ساخت هواپيماي نيروي انساني و فعاليتهايي كه در اين زمينه انجام شده را برايمان توضيح دهيد؟
- هواپيما با نيروي انساني (HPA) همان طور كه از نامش پيداست فقط با تواني كه انسان صرف مي كند به پرواز درمي آيد، بدين صورت كه نيرو توسط يك پدال و يك سيستم انتقال نيرو به ملخ هواپيما منتقل مي شود و ملخ نيروي پيشران را تأمين مي كند. مشخصه بارز اين هواپيما داشتن بالهاي بلند با سطح زياد و وزن بسيار كم است، كه علت آن سرعت نسبتاً كم هواپيما و محدوديت توان خلبان است . به همين علت ساخت چنين وسيله اي نيازمند تكنولوژي بالا، دقت فوق العاده در طراحي و ساخت، ذهن خلاق و كار گروهي منسجم است. به حداقل رساندن وزن اجزاء و اتلاف انرژي در سيستم و افزايش بازده كلي هواپيما، اهداف كليدي در فرايند طراحي محسوب مي شود.
پروژه ملي فرناس كه اولين و تنها پروژه هواپيماي نيروي انساني در ايران است، از سال ۱۳۷۸ با حمايت رئيس جمهور در تيمهاي دانشگاهي با محوريت دانشگاه صنعتي شريف، فعاليت خود را آغاز كرد. اين تيم در سه ساله اول، فعاليت خود را به صورت دانشجويي و با حضور دانشجويان دانشگاههاي صنعتي شريف، صنعتي اميركبير، علم و صنعت و.... ادامه داد و در اين مدت به جمع آوري اطلاعات، مطالعات فني و اجرايي، تشكيل تيمهاي تخصصي با مشاركت ملي دانشجويان، طراحي اوليه هواپيما، تدوين استراتژي انجام پروژه، هماهنگي با تيمهاي سازنده اين هواپيما در دنيا و تدوين مقدمات ساخت هواپيما پرداخت. در اين مراحل، بيش از يكصد دانشجو و فارغ التحصيل، بيش از ۶۰۰۰۰ نفر ساعت وقت صرف نمودند. پس از اينكه نتايج طراحي در محيط دانشگاه به سطح مطلوبي رسيد، قرار شد به فعاليتهاي خود در زمينه ارتباط با صنايع و جذب حمايت آنها ادامه دهيم... پس از اخذ حمايت وزير محترم دفاع و پشتيباني نيروهاي مسلح، ارتباطمان را با صنايع هوايي كشور نزديك تر كرديم و در نهايت با حمايت و پشتيباني جهاد دانشگاهي صنعتي شريف و تشكيل اولين مركز تحقيقات هوافضايي جهاد دانشگاهي و به كار گرفتن بيش از ۳۰ نفر نيروي دانشگاهي و صنعتي توانستيم ضمن ساخت فاز اول هواپيماي فوق سبك بدون سرنشين نسل جديد، پروژه هاي ديگري را نيز در همين راستا شروع كنيم.
* همان طور كه مي دانيد گروههاي دانشجويي و دانشجوياني كه طرحي در ذهن دارند و مي خواهند در كنار تحصيل وارد فعاليتهاي تحقيقاتي و بخصوص تحقيقات كاربردي شوند، با مسائل و مشكلات زيادي در دانشگاهها و جامعه مواجه مي شوند. قدري در اين زمينه برايمان توضيح دهيد؟
- روراست بگويم! با اينكه ديگر اهميت پرداختن و بهادادن به مسأله تحقيقات در كشور جزو بديهيات شده، اما هنوز بسياري از مسئولان كشور به ارزش و اهميت اين مسأله پي نبرده اند ... .
شما بهتر مي دانيد كه انقلاب اسلامي ايران و بسياري از مسائل و مشكلات كشور، مانند جنگ تحميلي، سازندگي و ... همه و همه حاصل از جان گذشتگي جوانان اين كشور و همچنين روحيه جوانگرايي و اعتمادي بوده كه به جوانان كشور شده؛ متأسفانه امروز كه همان «جوانهايي» كه از ابتداي انقلاب به آنها اعتماد شده و سنگين ترين مسئوليت ها بر دوش آنها نهاده شده بود، در حالي كه چهل، پنجاه ساله شده اند و در همان پستها مانده اند، شعار «تجربه گرايي» سرمي دهند و بعضاً معتقدند نسل جوان دانشجو نمي توانند كار جدي انجام دهند...
مسأله مهمي كه خود ما هم با آن دست به گريبان بوده ايم، اين است كه برخي برنامه ها و طرح هاي دانشجويي و پروژه هاي تحقيقاتي كه توسط گروه هاي علمي دانشجويي دنبال مي شوند را نمي توان در يك دانشگاه به نتيجه رساند و لازم مي شود دانشجويان چند دانشگاه با همكاري هم و با كمك استادان دانشگاههاي مختلف كار را ادامه دهند. متأسفانه امروز نوعي «ناسيوناليزم گرايي غيرسالم» در دانشگاهها به چشم مي آيد... اينكه دانشجويان،استادان و حتي مسئولان يك دانشگاه، دانشگاههاي ديگر را قبول نداشته باشند و مواردي از اين دست... به نظر من اين دست به دست هم دادن ها و فضاي همدلي كه مي توان به وجود آورد را نبايد فداي تفكرات اين چنيني كرد.
* برخورد آنها چطور بود؟
- همه نامه هاي آنها موجود است، ايميل هايي كه مي زدند تقدير آميز بود... آقاي جان استارك، مسئول تحليل گر بين المللي اطلاعات جمله اي را در پيغام خودش برايمان فرستاده بود كه جالب است بدانيد: « I am looking ة» يعني «من چشم انتظار نتيجه كار شما هستم»! اين در واقع پيام تحليل گر فني بهترين مركز تكنولوژي هوافضاي دنيا بود كه براي ما ارسال شده بود.
* جمع كردن و همراه كردن گروههاي دانشجويي در دانشگاههاي مختلف، با توجه به صحبتهاي خودتان به نظر مي رسد كار راحتي نباشد، شما با اين موضوع چطور مواجه شديد؟
- ما درواقع در دو سال اول كار امكان سنجي و انتشار ته نماي پروژه و خبررساني را انجام داديم و مجموعه اي از دانشجويان و فارغ التحصيلان علاقه مند را در دانشگاه صنعتي اميركبير مستقر كرديم و در كلوپ پرواز آنجا ارتباطاتي با دانشكده هاي هوافضاي ديگر برقرار كرديم. تقريباً مي شود گفت دو سال و نيم تا سه سال اول عمده نيروها دانشگاهي بودند و بعدها كم كم تيم حرفه اي تر شد و در صنعت مستقر شديم و سراغ كارفرما رفتيم و طرح را سعي كرديم مصوب كنيم تا بعد از آن برويم به سمت ساخت محصول و تشكيل مركز تحقيقات كه آرزوي اوليه تيم بود كه يك تكنولوژي به وجود بيايد كه بتواند دستاوردهاي زيادي در هواپيماي بدون سرنشين و موارد ديگر داشته باشد. در انجام اين پروژه، ما چند بار به علت مشكلات مالي و اجرايي تا مرز فروپاشي رفتيم؛ مشكل اول همان بحثي است كه در مورد روابط ميان دانشگاههاي مختلف داشتيم و مسأله محل انجام و ثبت پروژه بود كه ما با آن مواجه بوديم. مشكل دوم هم، مسائل و مشكلات مالي طرح بود... متأسفانه بايد بگويم برخي از بودجه هايي كه دانشگاهها به نام فعاليتهاي تحقيقاتي، استعدادهاي درخشان و... مي گيرند، به علت برخي سازوكارهاي غلط صرف امور ديگري شده و كمتر در همان راه هزينه مي شوند.
* يكي از مشكلات و مسائلي كه در مورد تحقيقات و پروژه هاي تحقيقاتي دانشگاهها مطرح است، غير كاربردي بودن تحقيقات دانشگاهي است؛ به نظر مي رسد نوعي ساختار غيرنتيجه گرا و غيرمحصول گرا و بعضاً رؤيايي و آكادميك صرف در دانشگاههاي فني- مهندسي وجود دارد كه درست در زماني كه يك طرح يا پروژه اي تحقيقاتي مي خواهد به نتيجه برسد و كاربردي شود، رها مي شود. انگار يك حلقه مفقوده اي وجود دارد كه چنين طرح ها و پروژه هايي در آن پرورانده شوند و بتوانند در صنايع مختلف به نتيجه و كاربرد برسند... نظر شما در اين زمينه چيست؟
- در مورد ساختار غيرمحصول گرا و آكادميك دانشگاهها كه اشاره كرديد، من اين موضوع را در دو علت مي دانم. يكي اينكه در قوانين كشور، دانشگاها موظف به توليد و به نتيجه رساندن تحقيقات نشدند و وظيفه آنها صرفاً آموزش و تربيت نيروي انساني است. شما مي بينيد كه هر روز در اخبار و تبليغات مي آيد كه تيم دانشجويي فلان دانشگاه در فلان مسابقه بين المللي اول شد و... به نظر من اين مشكل به طور جدي در مورد نخبگان دانشگاهي و رتبه هاي اول كنكور و المپيادها وجود دارد... شما ببينيد! بهترين و نخبه ترين نيروها با رتبه هاي عالي وارد دانشگاههايي همچون صنعتي شريف، اميركبير، علم صنعت يا... مي شوند و به مناسبت هاي مختلف علمي نظير مسابقات بين  المللي و... مطرح مي شوند؛ از طرفي سطح تحقيقاتي دانشگاهها آنقدر پايين است و سازوكارهاي مالي و اجرايي در دانشگاهها آنقدر پيچيده است كه فرد مي بيند با اين شرايط، اگر بخواهد آينده اي داشته باشد، جايش اينجا نيست.
* گفتيد تعداد زيادي از دانشجويان نخبه كشور كه با شما در اين پروژه همكاري مي كردند به دلايل مختلف از مجموعه شما جدا شدند و بعضاً به كشورهاي خارجي رفتند... از آنها خبري داريد؟
- هسته اوليه اين پروژه با بيش از صد نفر از دانشجويان ليسانس، فوق ليسانس و دكترا تشكيل شد و در حال حاضر مجموعه ما يك جمع ۲۵ نفره است. اتفاقاً گزارشي در اين زمينه داريم... تقريباً تمام آنها كه از مجموعه ما جدا شدند قصدشان خارج رفتن بود... ۲۰ تا ۳۰ درصد آنها در حال حاضر خارج هستند كه ما با برخي از آنها هنوز در ارتباط هستيم۴۰، تا۵۰ درصدشان هم كه نرفته اند به خاطر مسائلي نظير خدمت سربازي، خانواده، تأهل و...بوده است .
من در حقيقت تنها بازمانده هسته  اصلي پروژه هستم كه بارها هم تحريك شدم كه بروم...
* خود شما چرا نرفتيد...؟ چه انگيزه اي داشتيد كه مانديد و كار را ادامه داديد؟
- به دو علت. يكي اينكه من عضو شوراي مؤسس بودم و مدير اجرايي پروژه و اصولاً اگر من مي خواستم ول كنم، خيلي سخت مي شد فردي را تشويق به ماندن و ادامه دادن كرد. يعني رفتن خودم را به معناي متلاشي شدن كامل مجموعه مي ديدم. ديگر اينكه با توجه به اهداف و آرمانهاي اوليه طرح و همچنين وضعيت كشور واقعاً دلم رضايت به رفتن نمي داد.
* يعني هيچ مشكلي براي رفتن نداشتيد و به راحتي مي توانستيد برويد و نرفتيد يا...؟
- بچه هايي كه از تيم ما رفتند، عمدتاً پيشنهادهاي خوبي به آنها شده بود و مشكلات مالي هم پيش رويشان نبود. عملاً در اين زمينه براي اين افراد مشكل عمده اي وجود ندارد، مگر مواردي مثل دوري از وطن، تأهل، خانواده و...
* خود شما اين مشكلات را نداشتيد؟
- نه. زمينه اي كه براي من فراهم شد كانون مهندسان مقيم آلمان بود كه خيلي حمايت كرد و حتي ويزا و مسائل حقوقي سفر و مسائل بعد از آن را متقبل شده بود. اين كانون به نوعي شايد خيلي بيشتر و بهتر از دعوتنامه اي كه دانشگاه خارجي براي فرد مي فرستد، عمل كرده و خودشان به عنوان يك كانون ايراني، مسائل حقوقي و بقيه مسئوليت هايش را به عهده گرفته بودند... ولي من همان طور كه گفتم دلم راضي به رفتن نمي شد.

معرفي انجمن هاي علمي
انجمن آهن و فولاد ايران
اين انجمن با هدف رشد، ارتقاء و توسعه تكنولوژي، شكوفايي فناوري، آموزش و پژوهش و نشر اطلاعات درزمينه هاي تخصصي آهن و فولاد و صنايع وابسته در تاريخ ۲۸/۴/۷۸ از وزارت علوم، تحقيقات و فناوري مجوز خود را دريافت كرد.
وظايف:
- ايجاد پايگاهي مناسب جهت برقراري ارتباط علمي، فني، تحقيقاتي، آموزشي و تبادل نظر بين محققان و ساير متخصصاني كه به نحوي با شاخه هاي گوناگون آهن و فولاد سروكار دارند.
- همكاري با وزارت علوم، تحقيقات و فناوري، وزارت معادن و فلزات و ساير وزارتخانه ها و دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالي و مراكز تحقيقاتي و انجمن هاي علمي و مؤسسات صنعتي در برنامه ريزي امور آموزشي، پژوهشي، صنعتي و برگزاري گردهمايي هاي علمي و فني
- ارزيابي و بازنگري در برنامه هاي صنعتي، علمي، پژوهشي، آموزشي و ارايه پيشنهادهاي لازم در رابطه با آهن و فولاد
- ارايه خدمات آموزشي، علمي، پژوهشي، فني و صنعتي
- ترغيب، تشويق و حمايت از پژوهشگران، صنعتگران و دانشجويان
- تهيه و تدوين و انتشار نشريات و مجموعه هاي علمي، آموزشي
- شناسايي و جذب اشخاص فعال در رشته هاي مربوطه و تشويق و هدايت آنها
- ايجاد ارتباط با انجمن ها و سازمان هاي علمي بين المللي
- كسب اطلاعات از آخرين دستاوردهاي علمي و صنعتي و ارايه آنها به اعضاء
- حمايت از حقوق قانوني اعضاء مرتبط با اهداف انجمن
تعداد اعضا: ۲۹۴ نفر عضو پيوسته، ۱۶۳ نفر عضو وابسته، ۷۳ نفر عضو افتخاري، ۶۱۸ نفر عضو دانشجويي و ۴۳ عضو حقوقي.
برنامه هاي جاري:
برگزاري سمپوزيوم فولاد ۸۲ (بهمن ماه در يزد)
- سمينار توسعه صنايع فولاد ايران و جهان و موقعيت شركت سهامي ذوب آهن (ارديبهشت ماه ۸۲برگزار شد).
- برگزاري ۱۲ دوره آموزشي با عناوين مختلف
- اعلام آمادگي برگزاري كارگاه هاي آموزشي به شركت هاي مختلف.
دانشگاههاي خارجي مورد تأييد وزارت بهداشت
وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي اسامي دانشگاههاي علوم پزشكي معتبر خارج از كشور را اعلام كرد.
وزارت بهداشت اسامي ۱۷۱ دانشگاه علوم پزشكي خارجي در ۳۱ كشور كه مدارك و سيستم آموزشي آنها مورد تأييد است را اعلام كرد.
دانشگاه هاي مورد تأييد وزارت بهداشت در كشورهاي مزبور به شرح ذيل مي باشند: «دانشگاه دولتي بوينوس آيرس، كوردوبا و دانشگاه خصوصي السالوادور»، (آرژانتين) «وين و گراتس» كشور اتريش، دانشگاههاي «بارسلونا، گرانادا، كامپلوتنس مادريد، اتونوما مادريد و والنسيا» (اسپانيا) دانشگاه هاي «سيدني، لونگونگ، كوئينزلند، آدلايد، نيوسات ولز، ملبورن، تاسماني، وسترن استراليا (در رشته پزشكي)» (كشور استراليا) دانشگاه هاي «كامنيوس در براتيسلاوا، مارتين جسينيوس» (اسلواك) دانشگاه هاي «آكسفورد، استون، ادين برو، افتالمولوژي، سلامت كودكان B.P.M.F، استراتكلايد، انستيتو اعصاب، باث، دانشكده هاي پزشكي وابسته به بيمارستان هاي سلطنتي، بيرمنگام، دورهام، ساسكس، ساوتهمپتون، كمبريج، كالج لندن، كارديف، لانكستر، ليدز، منچستر، پزشكي سلطنتي، نورويج، ولز، آردين، امپريال كالج لندن، اندروز، ايست انگليا،  انستيتو تحقيقات سرطان B.P.M.F، انستيتو روانپزشكي M.P.M.F بريستول،  دانشكده پزشكي بيمارستان جورج، داندي، ريدينگ، ساري، شفيلد، كنت، كالج پزشكي بيمارستان لندن، گلاسكو، ليستر، ليورپول، دانشكده بهداشت و پزشكي مناطق گرمسيري، ناتينگهام، نيوكاسل، وارويك، كالج لندن، يورك، يوميست، اتحاديه هاي دانشكده هاي پزشكي و دندانپزشكي، سالفورد، برونل و براد فورد (در كشور انگلستان)، دانشگاه «دولتي كي اف» (كشور اوكراين)، دانشگاه هاي «آزاد بروكسل، كاتوليك لوون، ليژ» (كشور بلژيك)، دانشگاه هاي «صوفيا، وارنا» (بلغارستان)، دانشگاه «داكا» (بنگلادش)، دانشگاه هاي مورد تأييد در پاكستان ،كراچي، پنجاب (كينگ ادوارد، فاطمه جناح، علامه اقبال)، پيشاور، بهاولپور، قاعد اعظم و كالج هاي وابسته (در صورتي كه دانشگاه اعلام نمايند، كالج مربوط معتبر و وابسته به دانشگاه مي باشد ضمنا مدرك از دانشگاه صادر گردد)، «سند»، دانشگاه هاي مورد تأييد در تركيه «يلديز، استانبول (دانشكده هاي جراحي پاشا و چاپا)، حاجت تپه، آنكارا، آناتولي،  ۹ ايلول (دوقزوايلول) غازي، اژه»، دانشگاه هاي مورد تأييد در چك «چارلز در پراگ، چارلز در پلزن، هرادتس كارلو»، دانشگاه هاي مورد تأييد در روسيه «آكادمي پزشكي مسو يا سچينو (دانشگاه شماره يك مسكو) در رشته هاي پزشكي و داروسازي، انستيتو دندانپزشكي مسكو، دانشگاه پزشكي سن پترزبورگ (پاولوف) (تحصيل در رشته هاي تخصصي قابل قبول نمي باشد)»، دانشگاه مورد تأييد در روسيه سفيد «مينسك (رشته پزشكي و دندانپزشكي و تحصيل در رشته هاي تخصصي مورد قبول نمي باشد)» دانشگاه هاي مورد تأييد در سوريه «دمشق، حلب، تشرين»، دانشگاه هاي مورد تأييد در سوئد «گوتنبرگ، لوند، اپسالا، استكهلم، اومنو، كارولينسكا»، دانشگاه هاي مورد تأييد در سوئيس «ژنو،  برن، لوزان، زوريخ»، دانشگاه هاي مورد تأييد در فيليپين «سنتوتوماس، فارايسترن، ويزاياس، سنترواسكولار، ايست، انستيتو پزشكي سيبو، دانشكده پزشكي سيبو»، دانشگاه هاي مورد تأييد در كانادا «گوئلف، بريتيش كلمبيا، تورنتو، كالگري، اتاوا، كارلتون، آلبرتا، بورك، وسترن اونتاريو، مك گيل، واترلو، كوئين، كبك»، دانشگاه مورد تأييد در لهستان «ورشو»، دانشگاه مورد تأييد در ليبي «الفاتح»،  دانشگاه هاي مورد تأييد در مجارستان «پزشكي سملوايز، پزشكي سگد، پزشكي پچ، پزشكي دبرسن»،  دانشگاه هاي مورد تأييد در نيوزيلند «الكند و اتاگو»، دانشگاه هاي مورد تأييد در هندوستان «انستيتو علوم پزشكي ال اينديا، بمبئي، كلكته، دهلي، مدرس، پونا، پنجاب، اليگر، كالج داروسازي همدرد، هندوي بنارس و كالج هاي وابسته P.G.I، راجيو گاندي (معتبر مشروط)، مانيپال»است .

نگاه
معلم پژوهنده؛ گامي در توسعه منابع انساني آموزش و پرورش
مهدي شريعت زاده عضو پژوهشكده تعليم و تربيت
واژه يا اصطلاح (Action Research) كه در زبان فارسي معادل هايي چون «اقدام پژوهي»، «پژوهش در عمل» و «معلم پژوهنده» براي آن درنظر گرفته شده است، يك نوع روش تحقيق توصيفي است كه هدف آن توصيف شرايط يا پديده هاي مربوط به نظام آموزشي است (بازرگان ۱۳۸۰) و طي آن افراد درگير با يك مسئله براي حل كاهش آن مسئله به جستجو و تحقيق مي پردازند و سعي مي كنند وضعيت نامطلوب يا نامعين موجود را به وضعيت مطلوب يا معين تغيير دهند و بدين وسيله به بهسازي و اثربخشي امور كمك نمايند. (قاسمي، پويا ۱۳۷۹،)
باتوجه به اين كه معلم، اساسي ترين عنصر در نظام آموزش و پرورش مي باشد كه نقش الگو، مربي و راهنماي دانش آموزان و هدايت فرآيند تعليم و تربيت را برعهده دارد در اين ميان ميزان صلاحيت و كارآمدي، علاقه مندي و تسلط حرفه اي وي، در ايفاي صحيح وظايفي كه در بالا بدان ها اشاره شد به ويژه در فرآيند ياددهي - يادگيري نقش بسيار تعيين كننده اي را برعهده خواهد داشت.به منظور آنكه اين صلاحيت و كارآمدي و تسلط حرفه اي هرچه بيشتر در آموزش و تدريس آنان جلوه گر شود، لازم است كه آنان پيوسته و به طور مستمر در جريان دانش و اطلاعات جديد در حوزه كاري و حرفه اي خود قرار گيرند و بدين وسيله ديدگاه و نگرش آنان نسبت به نحوه انجام نقش و وظيفه آموزشگري ايشان توسعه يافته و متحول شود.
قطعا دستيابي به اين هدف، جز با داشتن انگيزه مناسب و بهره گيري از ابزار آموزش و پژوهش امكان پذير نيست.
بديهي است كه طراحي و اجراي آموزش هاي ضمن خدمت در قالب برنامه هاي مختلف مي تواند بستر مناسب و اثربخشي را براي تحقق هدف فوق فراهم آورد.
از اين ميان آموزش تفكر معلم پژوهنده يا پژوهش در عمل به دليل ويژگي هايي كه به همراه دارد ازجمله (توسعه روحيه تفكر و پژوهش، خلاقيت و ابتكار، ايجاد روحيه اعتماد به نفس، ارايه بازخورد مناسب، كمك در حل مسايل مبتلا به معلم، يادگيري خودگردان، صرفه جويي در هزينه و وقت و غيره) نسبت به ساير اشكال آموزش ضمن خدمت از تاثيرگذاري بيشتر در توسعه فردي و شخصيتي معلمان برخوردار خواهد بود و لذا در اولويت و ارجحيت قرار مي گيرد.

دانشجو-۴
دانشجو-۲
دانشجو-۳
دانشجو-۵
|  دانشجو-۲  |  دانشجو-۳  |  دانشجو-۴  |  دانشجو-۵  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |