محمد غمخوار
خبرهاي مربوط به قاچاق زنان و دختران ايران، بويژه به كشورهاي پاكستان، امارات و تركيه در صفحه حوادث روزنامه ها نشان از افزايش اين پديده شوم دارد.
اعضاي اين باندهاي مافيايي باسوء استفاده از طعمه هاي خود كه اكثر آنها بيكار بوده، فقيرنديا ضعف نفسي دارندو به راحتي مي توان آنها را فريب داد پول هاي كلاني را به دست مي آورند به طوري كه قاچاق انسان با درآمد هشت ميلياردي درسال سومين تجارت پرسود جهان است.
اين قاچاقچيان با دادن وعده هاي واهي مثل اينكه شما را با خرج خودمان حاضريم به كشورهاي حوزه خليج فارس ببريم و شما در عوض براي ما اجناسي را وارد خواهيد كرد و يا از گذرنامه تان استفاده مي كنيم به آنها مقداري پول مي دهند وآنهارا به همين راحتي سوار هواپيما و يا وسايل نقليه ديگر مي كنند و از كشور با پاي خودشان خارج مي كنند و به همين راحتي اين اشخاص را به طور قانوني از مرزهاي كشور خارج مي كنند.
در گزارش كميسارياي عالي پناهندگان سازمان ملل عنوان مي شود كه تنها در سال ۲۰۰۰،گروه هاي قاچاق انسان، نيم ميليون دختر و زن جوان را به مراكز فحشا فروخته اند.
يك آمار نگران كننده
چندي پيش روزنامه مشرق، چاپ پاكستان در گزارشي نوشت: «ماهانه ۴۵دختر ايراني، شانزده تا ۲۵ساله، در كراچي توسط افراد ثروتمند خريداري مي شوند. اين دختران پس از قاچاق در برابر ۳۰۰ هزار تا۵۰۰ هزارتومان به افراد ثروتمندي كه اكثرا اهل كراچي هستند فروخته مي شوند.»
هنوز ماجراي قاچاق زنان و دختران جوان ايراني به پاكستان دريادهاست؛اعضاي اين باند پس از شناسايي خانواده هاي فقير مشهد دختران آنها را به عقد يكي از اعضاي باند در  آوردند و به بهانه اينكه قصد دارند براي زندگي به زابل بروند دختران را به كشور پاكستان مي بردند و به خانه هاي فساد وفحشا مي فروختند كه با هوشياري فرمانده نيروي انتظامي مشهد ماجرا لو رفت و با دستگيري ومجازات اعضاي اين باند از فعاليت آنها جلوگيري شد.
اما همچنان باندهاي قاچاق به فعاليت خود ادامه مي دهند و هنوز شاهد قاچاق زنان و دختران ايراني به كشور پاكستان هستيم. اما نكته قابل توجه بر اين مساله نحوه خارج كردن زنان و دختران توسط اعضاي اين باندها است.
اين قاچاقچيان طعمه هاي خود را از راه مرز زميني از ايران به پاكستان مي برند و هنوز مشخص نيست كه اين گروه ها چگونه به اين راحتي از مرزهاي كشور عبور مي كنند و هيچ نيرويي براي برخورد و جلوگيري از فعاليت هاي اين قاچاقچيان وجود ندارد.
جرمي سازمان يافته 
در حالي كه هيچ تعريف واضح و مصرحي درباره قاچاق انسان يا جرم سازمان يافته در قانون وجود ندارد، در مبارزه با لايه هاي بالاي باندهاي قاچاق انسان برخورد شديدي صورت نمي گيرد.
دكتر ميرمحمد صادقي، حقوقدان با ذكر اينكه از دلايل رشد جرايم سازمان يافته در ايران و قاچاق زنان مي توان به شهرنشيني، تجارت آزاد، سهولت حمل و نقل و مهاجرت اشاره كرد، مي گويد: «در قوانين ما به پديده هاي سازمان يافته به عنوان يك جرم جمعي نگاه نشده است و مي توانيم در مورد جرايم سازمان يافته به طور خاص قانون داشته باشيم؛ زيرا جرايم سازمان يافته با از بين رفتن افراد از بين نمي رود و علاوه بر خطرات اصلي اين جرايم، نقش ماندگاري آنها بر اين خطرات مي افزايد.»
قاچاق انسان به عراق 
همچنين ماموران نيروي انتظامي موفق شدند يك باند قاچاق انسان به كشور عراق متشكل از ۱۹ نفر را دستگير كنند. در پي گزارش هاي مردمي در مورد فعاليت اعضاي اين باند، ماموران سه منزل در منطقه مينوحي و رميله را شناسايي كردند و با حكم قضايي، اين منازل را مورد تفتيش قرار دادند و ۱۹ نفر از عوامل باند كه در بين آنها افراد عراقي هم ديده مي شد دستگير شدند.
بر اساس اين گزارش، در بازرسي مخفيگاه قاچاقچيان چندين قبضه اسلحه جنگي، مقاديري مواد مخدر، بي سيم، تلفن همراه ماهواره اي، كارت هاي جعلي و مبلغ ۱۵ ميليون تومان وجه نقد كشف شد.
علت چيست؟
ساده ترين دليلي كه مي توان براي توضيح افزايش قاچاق زنان در سال هاي اخير آورد، سودآوري كلان آن است. در واقع قاچاقچيان به خوبي اطلاع دارند كه سود بالقوه اين فعاليت كه از آن به عنوان «بردگي عصر معاصر» ياد مي شود، بسيار بالاست و خطر تحت تعقيب قرار گرفتن آنان نيز به نسبت كم است. آميزه مخاطره پايين و سود بالقوه كلان، به راحتي مي تواند قاچاق انسان را به گزينه جديد ارتكاب جنايت مبدل سازد.
زناني كه بدين گونه به بردگي كشيده مي شوند، در محل هاي اقامت خود هيچ وسيله دفاعي ندارند، هيچ نهاد رسمي از آنان پشتيباني نمي كند و سرنوشت بردگان معاصر در دست تاجران و باندهاي مخوف آنان مي ماند و در صورت هر مقاومتي به بدترين سرنوشت مبتلا خواهند شد.
بنابراين تصميم، در آينده، اين گونه قربانيان از اجازه پناهندگي حداقل به مدت شش ماه برخوردار خواهند شد و پس از آن هم امكان تجديد اقامت و اجازه كار براي آنان محفوظ خواهد بود.
يك مقام اتحاديه اروپا در اين مورد گفت: «انتظار مي رود كه با اجراي چنين تصميمي مهاجران و پناهجويان از اين امكان برخوردار شوند تا در مبارزه با باندهاي قاچاق انسان با سازمان هاي پليس در كشورهاي عضو اتحاديه اروپا همكاري كنند.»

ترجمه :مرضيه ورواني فراهاني
صبح روز دوم جولاي، جورجيا جونز آيزر موسس آژانسي كه به حل مشكلات مردم از طريق قانون اقدام مي كرد، تلفني دردناك داشت. وقتي او تلفن را برداشت صداي وحشت زده پشت گوشي كه متعلق به ساينتيا كبهام دختر خوانده اش بود، مضطرب و هرسناك به مادر خوانده اش گفت: «به ويكتور شليك شده.»
ويكتور كبهام بزرگترين نوه آيزر بود. آيزر با سراسيمگي به دستيار رئيس پليس شهر ميامي تلفن كرد تا اسم بيمارستاني را كه ويكتور به آنجا برده شده بود بپرسد و در همين حال او مطلع شد كه نوه اش مرده است.آيزر گفت: «وقتي دستيار رئيس اسم ويكتور را گفت زندگي ام به پايان رسيد. آيزر كه تا آن لحظه براي زندانيان مبارزه مي كرد و طرفدار آنها بود تبديل به يك طعمه براي جنايتي هولناك شده بود.»
كبهام سي و يك ساله به گفته پليس به اين دليل كشته شد كه با مردي بيرون از يك كلوپ شبانه در ميامي مواجه شده بود. قاتل هم اكنون دستگير شده و ماه آينده در دادگاه حضور مي يابد.
با آنكه از آن شليك رقت بار ۴ ماه مي گذرد اما آيزر هفتاد و پنج ساله هنوز هم هر روز گريه مي كند و تلاش مي كند تا تصويري قابل درك از قتل نوه اش مجسم كند. هنوز هم او اين قتل را يك كابوس دردناك مي داند. با اين حال او اجازه نداده است كه غم و درد او را از كار بيندازد و او انرژي اش را بر اين متمركز كرده كه ديگران را از افتادن در خشونت وجنايت باز دارد. او مي گويد: «مرگ فرزندم به من طرحي جديد را براي زندگي نشان داده است.»
تلاش آيزر براي ريشه كني خشونت - چيزي كه او بيماري جنايت سياهي بر سياهي ديگر مي خواند - قاطع و عجيب است.
بر اساس گفته پليس ميامي از ميان ۷۱ قتلي كه امسال اتفاق افتاده است، ۵۲ مقتول سياه بوده اند وحداقل ۳۹ نفرشان به وسيله يك فرد سياه پوست به قتل رسيده اند. در صورتي كه نژاد ۱۲ نفر از قاتلان نامشخص بوده است. قاتل كبهام يك سياه پوست است.
آيزر مي گويد: من از نژاد سياه سرخورده هستم. ما در نابود كردن نژادخودمان از جيم كرو و كركلوكس كلن بهتر عمل مي كنيم. ما در يك بحران شديد به سر مي بريم و يك نفر بايد بر اوضاع نظارت كند.
معدود افرادي هستند كه از عهده چنين كار عظميي برآيند. اما به عقيده آيزر اين يك مبارزه است كه همانند نظريات بحث انگيزي مثل اتحاد و يگانگي، جدال برانگيز خواهد بود.
اخيرا آيزر ملاقاتي با قضات و مدافعان عمومي و رهبران از استان ها و شهرهاي مختلف داشته است تا طرح خود را براي ائتلافي در مورد جنايت سياه نسبت به سياه مطرح كند.او دوازده داوطلب شامل؛ ماموران پليس و چند معلم را استخدام كرده است و آنها را در برنامه هايي به كار گرفته است تا با مداخله و پا در مياني از گرفتار شدن جوانان در مشكلات جلوگيري كنند و اين آغاز آن چيزي است كه او مبارزه مي نامد. اين در حالي است كه دوستان و خانواده آيزر از اقدام اخير او شگفت زده نيستند. قاضي ديويد يانگ گفت: «اين ازخودگذشتگي و قاطعيت يك زن را نشان مي دهد كه نسبت به حوادث اطرافش توجه نشان مي دهد. اگر ما افراد بيشتري مثل جورجيا جونز آيزر داشته باشيم اجتماع بهتري خواهيم داشت.»
او تا به حال حمايت ادارات پليس زيادي از جمله ميامي و ميامي دبير را داشته. در ميان كساني كه او را حمايت مي كنند دستيار رئيس پليس جرالد دارلينگ و ماموران سياه ديگري كه در ميامي بزرگ شده اند وجود دارند. دارلينگ مي  گويد: «بالاخره كسي پيدا شده است كه رهبري اين مبارزه را بر عهده بگيرد. اگر ما بتوانيم مردم را واداريم كه بگويند ما از خشونت خسته شد ه ايم، اعمال قانون نتيجه خواهد داد.»
آيزر مي گويد كه او هم اكنون پرقدرت تر و راحت تر از زماني كه عدالت براي سياهان در حالتي ناپايدار قرار داشت و ميامي ازنظر نژادي در حال جدا شدن بود صحبت مي كند و عقايدش را بيان مي نمايد. در طي چهاردهه از فعاليت سياسي، آيزر براي كساني كه در سيستم عدالتي بوده  اند هم دوست و هم دشمن بوده.
عشق شديد
جنت رنو وكيل دادگستري ايالت ديد كه بعدها وكيل دادگستري كل ايالات متحده آمريكا شد مي گويد: او واقعا اشتباه مي كند كه معتقد است كار غلطي انجام داده  ام ومن را سرزنش مي كند و البته من هر وقت كار خوبي انجام مي دهم او مرا دوست دارد و با من دوست است.
آيزر، رنو را از جمله دوستان نزديكش برمي شمارد. نام او را بر يك مدرسه در شهر هائيتي كوچك گذاشته است.
سال ۱۹۶۰ آيزر ماموران پليس را به خاطر رفتار خشونت بارشان با سياهان مورد انتقادات شديد قرار داد.او پليس ميامي را واداشت تا برنامه اي براي روابط اجتماعي آغاز كند و محلي براي تبادل نظر بوجود آورد كه هنوز هم وجود دارد. او گهگاهي كلاس هايي در باب روابط اجتماعي براي ماموران پليس برگزار مي كند. او همچنين كساني را كه باعث خرابي اجتماعات سياه پوستان ميامي شده اند، شديدا مورد انتقاد قرار داده است. اخيرا او در يك شورش، خياباني را در شهر ليبرتي، با پاي پياده طي كرد   و از مردان جوان و پليس خواهش كرد كه تيراندازي را متوقف كنند. روز بعد او از دستور پليس سرپيچي كرد و يك كاميون از جوانان دستگير شده را خود به زندان برد تا مطمئن شود آنها سالم به زندان رسيده اند و به همين خاطر دستگير شد.
هم اكنون او جواناني را كه در خيابان راه مي روند به خاطر پوشيدن شلوارهاي گشاد و مدل هاي موي زشت، بازخواست و تنبيه مي كند.

بنگاه داري كه از يكي از مشتريان خود كلاهبرداري كرده بود به دستور بازپرس دادسراي عمومي تهران تحت تعقيب قرارگرفت.
رسيدگي به اين پرونده زماني آغاز شد كه مردي با مراجعه به دادسراي رسالت طي شكايت به بازپرس اين دادسرا گفت: «من مدتي قبل يك آپارتمان ۴ طبقه با زيرزمين از يك بنگاه دار خريدم و پس از پرداخت مبلغ اوليه و تنظيم قولنامه روز محضر را مشخص كرديم و همه كارها به خوبي پيش رفت و من تمام وجه مورد نظر را به بنگاه دار پرداختم، تا اين كه چند روز بعد هنگامي كه براي تحويل گرفتن سند آپارتمان به محضر رفتم در آنجا متوجه شدم مرد بنگاه دار از من كلاهبرداري و فقط ۲ واحد از ساختمان ۴ طبقه را به نام من كرده است. وقتي اين موضوع را فهميدم به شدت عصباني شدم و تصميم گرفتم به بنگاه وي بروم تا او را وادار كنم تا پولم را پس بدهد اما در آنجا بود كه متوجه شدم مرد بنگاه دار پس از كلاهبرداري از من، فراري شده است.
پس از طرح اين شكايت، بازپرس پرونده به ماموران نيروي انتظامي دستور داد تحقيقات گسترده اي را براي دستگيري كلاهبردار فراري آغاز كنند.
برگ سبز قلابي پول هاي مرد ثروتمند را به باد داد
فروش كالاهاي متروك گمركات شيوه زيركانه اي بود كه يك خلافكار حرفه اي براي كلاهبرداري ۴۹۶ ميليون توماني از آن استفاده كرد.
اين كلاهبردار كه «ح» نام دارد پس از برقراري رابطه دوستي با يك مرد ثروتمند ادعا كرد در اداره گمرك صاحب نفوذ است و مي تواند كالاهاي متروكي را كه در انبار گمركات سراسر كشور نگهداري مي شوند براي وي به مبلغ مناسبي خريداري كند.
مرد ثروتمند پس از مواجه شدن با اين پيشنهاد، همكاري با «ح» را پذيرفت و مدتي پس از اين جريان با پرداخت ۴۹۶ ميليون تومان به وي از او خواست تا چند دستگاه ماشين آلات سنگين وسبك براي او خريداري كند. اما «ح» پس از گرفتن اين مبلغ متواري شد.به اين ترتيب مرد مالباخته با مراجعه به دادسراي عمومي تهران عليه كلاهبردار حرفه اي شكايت كرد و گفت: «وقتي «ح» اين پيشنهاد را به من داد همراه وي به چابهار و بندر عباس سفر كردم و او مرا به گمرك اين دو منطقه برد در آنجا همه كارمندان و نگهبانان به وي بسيار احترام مي گذاشتند و همين موضوع سبب شد به «ح» كاملا اعتماد كنم و در فكر خودم بپذيرم او مرد صاحب نفوذي است براي همين ۴۹۶ ميليون تومان در قالب چند چك به وي پرداخت كردم تا او ماشين آلات سفارشي ام را خريداري كند. «ح» نيز برگ سبز به من داد تا بتوانم كالاهايم را تحويل بگيرم به اين ترتيب ديگر از او خبري نشد تا اين كه من قبل از آنكه به گمرك مراجعه كنم از طريقي متوجه شدم برگ سبزي كه «ح» به من داده جعلي است و اعتبار ندارد.»بازپرس دادسرا پس از شنيدن شكايت مرد مالباخته از كارآگاهان خواست تحقيقات جامعي را در رابطه با اين پرونده انجام دهند.
يك خبر و يك جوابيه 
با اهداي سلام و تحيات و گراميداشت سال نهضت خدمت رساني و آرزوي قبولي طاعات و عبادات در ماه مبارك رمضان؛ پيرو درج مطلبي در شماره ۳۲۲۶ مورخ ۲۴/۸/۸۲ ذيل صفحه ۲۳ حوادث تحت عنوان سرقت از انبار كميته امداد به اطلاع مي رساند: «منبع خبر مشخص نيست و از سوي ديگر ارزش ۱۸ تخته فرش ابريشم سرقت شده، ده ميليون و هشتصد و ده هزار تومان بوده كه روزنامه آن را يك ميليارد تومان اعلام كرده است.
اين امر مطابق با واقعيت نبوده و احتمال تشويش اذهان عمومي را در پي خواهد داشت. لذا متمني است، آن جريده محترم قبل از انعكاس اين گونه مطالب از صحت و سقم آن اطلاع كافي به دست آورد.»
ومن الله التوفيق 
مدير كل روابط عمومي و تبليغات 
منصور قمشه 

در اتريش به طور متوسط روزي يك يا دو نفر به بيماري علاج ناپذير ايدز مبتلا مي شوند. اين در حالي است كه هم اكنون ۱۵ هزار نفر مبتلا به ايدز در اتريش زندگي مي كنند. البته اين همه ماجرا نيست. چرا كه تنها در سال۲۰۰۳ ميلادي كه آخرين روزهايش را سپري مي كند، نزديك به ۴۰۰ مورد ابتلاي جديد به ويروس ايدز در اين كشور به ثبت رسيده است كه بيشترين آنها در جوانان ۲۰ تا ۲۵ ساله ديده مي شود. جالب تر اينكه بسياري از مبتلايان به ويروس ايدز به دليل ترس، از بازگو كردن بيماري خود براي شريك زندگي و يا اعضاي خانواده شان خودداري مي كنند.
نتايج تحقيقات سازمان بهداشت جهاني كه به مناسبت روز جهاني ايدز (اول دسامبر) منتشر شده نشان مي دهد كه هم اكنون در جهان ۴۰ ميليون نفر به ويروس ايدز آلوده اند. در اين ميان ۱۱ ميليون كودك در مناطق جنوبي آفريقا به دليل فوت والدين خود در نتيجه بيماري ايدز يتيم شده اند و پيش بيني مي شود كه اين آمار تا سال ۲۰۱۰ به ۲۰ ميليون كودك برسد.

باز هم بفرماييد كه سزارين بهتر از زايمان طبيعي است. مطابق تحقيقات جديد كه محققان انگليسي انجام داده اند زايمان به روش سزارين احتمال مرگ فرزندان بعدي را دو برابر مي كند. اين محققان مي گويند احتمال مرده به دنيا آمدن نوزادان زناني كه بار اول با عمل سزارين بچه دار شده اند، تقريبا دو برابر مادراني است كه به طور طبيعي وضع حمل مي كنند. آمارها نشان مي دهد كه نرخ مرگ ومير نوزادان دوم به بعد قبل يا در حين تولد در ميان زناني كه زايمان نخست آنها با سزارين بوده ۲۳۹/۰ درصد است، حال آنكه اين ميزان در مورد زنان داراي زايمان هاي طبيعي ۱۴۴/۰ درصد بوده است.دولت انگليس در حال حاضر در تلاش است تا از روند رو به رشد وبي رويه افزايش عمل سزارين بدون ضرورت پزشكي جلوگيري كرده و مادران را به زايمان طبيعي ترغيب كند.هم اكنون انجام عمل سزارين در بيمارستان ها و زايشگاه هاي انگليس نسبت به ۳۰ سال پيش به طور ميانگين تقريبا هفت برابر شده و در حال حاضر حدود ۲۰ درصد از زايمان هاي اين كشور به طريقه سزارين صورت مي گيرد.

از قديم گفته اند خدا هيچ موجودي را بدون حكمت خلق نكرده! حالا بشنويد از سم يك ماهي كوچك كه مهم ترين دارو براي تسكين درد بيماران سرطاني يا ترك اعتياد معتادان به هروئين است. سم اين ماهي كه سمي تر از ماده سيايندر است مي تواند مسكن دردها باشد.
اين ماده به قدري خطرناك است كه مقداري بسيار اندك از آن مي تواند در طي چند دقيقه فرد را فلج كند. با اين حال اين سم موجب تسكين درد در بيماران سرطاني كه در آخرين مرحله بيماري هستند و هيچ مسكني بر درد آنها تاثير ندارد، مي شود. تزريق چندين ميكروگرم از اين دارو آن هم دو روز در ميان موجب كاهش ۷۰ درصدي درد آنها مي شود.
«تكتين» كه يك مسدودكننده كانال سديم است عصب ها را از فرستادن درد به مغز باز مي دارد و با ساير مسكن ها متفاوت است و عوارض جانبي داروهايي مانند مورفين و مشتقات آن را ندارد، با ساير داروها واكنش نداشته و اعتيادآور نيست. اين سم ۳ هزار و ۲۰۰ بار قوي تر از مورفين است.

يك يدك كش اماراتي دردهانه اروند رود به گل نشست. اين يدك كش كه به دليل نامعلومي در دهانه اروند رود به گل نشسته است از دبي به مقصد بصره در حركت بوده و حامل ۳۰ دستگاه خودرو و لوازم خانگي مورد نياز مردم عراق بوده است.
اين يدك كش در دهانه اروند رود به سمت آب هاي ايران به گل نشسته است و برخي اقلام اين يدك كش روز يكشنبه توسط راهزنان دريايي به غارت رفته است. سرنشينان و خدمه اين يدك كش كه ۱۰نفر هستند همگي در سلامت كامل بسر مي برند و هم اينك كار نگهداري و حراست از اين يدك كش به مرزباني ارتش جمهوري اسلامي ايران سپرده شده است.
طي امسال دست كم۱۶لنج صيادي، تجاري و يدك كش به دلايل مختلف در رودخانه اروند رود غرق شده اند.

باورتان نمي شود! ما هم اول باور نكرديم ولي ماجرا حقيقت دارد. ده زن در بحرين مردانه بودن رانندگي تاكسي راشكستند. مرحبابه اين خانم ها! اين ده زن با راندن تاكسي در خيابان هاي بحرين ثابت كردند كه زن ها هم مي توانند مثل مردها دست به انجام خيلي از كارها بزنند! و با اين كارشان انحصاري بودن رانندگي تاكسي براي مردان بحريني را در اين كشور از بين بردند و تاريخ جديدي را در اين رابطه در منطقه  ايجاد كردند! البته از شما چه پنهان كه اين تصميم تاريخي را دولت بحرين نگرفته است. بلكه بخش خصوصي شركت تاكسيراني تاكسي تلفني، اين تصميم را اتخاذ كرده است. اين خانم هاي محترم راننده تاكسي!در دو نوبت يعني از ۶صبح تا ۲بعدازظهر و از ۲بعدازظهر تا ۱۰شب كار مي كنند و نوبت كاري شب به دلايل معلومي به آنها داده نمي شود.

۲۵ طوطي زبان بسته را يك نفر استراليايي نامرد به قتل رسانده است و حالا هم فراريست. پليس سيدني هم البته دربه در در جستجوي يافتن راننده اي است كه اين ۲۵طوطي را به قتل رسانده است.
توماس ميشل درحال غذادادن به طوطي هاي كاكل دار خود بود كه ناگهان راننده اي نامرد در حومه بارون ريچ از جاده منحرف شده و حيوانات را زير گرفت.
اين ۲۵طوطي زبان بسته در دم جان سپرده و ۳حيوان ديگر كه زخمي شده بودند در حال حاضر در بيمارستان حيوانات بستري شده اند. به گفته شاهدان حاضر در صحنه تصادف، اتومبيلي كه طوطيان را زير گرفته بود زرد رنگ است و مسبب اصلي اين حادثه. شاهدان مي  گويند اين اتومبيل به دليل سرعت زياد از جاده منحرف شد.