شنبه ۱۵ آذر ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۲۴۵
سالروز ۱۶ آذر، روز دانشجو
نماد الهام بخشي يا بي تفاوتي
000206.jpg
فرشته قهرماني
بزرگداشت روز ۱۶ آذر به عنوان روز دانشجو امسال نيز با نصب پلاكاردها و تراكتها در هواي نمدار پاييزي توسط تعداد محدودي از دانشجويان در حالي برگزار مي شود كه بخش اعظمي از دانشجويان تازه نفس نمي دانند اين روز را به چه دليل و چگونه بايد پاس و بزرگ بدارند. هر ساله (البته به استثناي دو سه سال اخير) مراسم روز دانشجو (۱۶ آذر) با حضور سيد محمد خاتمي، رئيس جمهوري در ميان تعداد محدودي از دانشجويان در دانشگاهي خاص برگزار مي شود. از مقام دانشجو در حالي در پايتخت و در ميان انفعال و بي هدفي بخش بزرگي از دانشجويان سراسر كشور تجليل به عمل مي آيد كه چهار جريان رسمي دانشجويي هر يك در چارچوب و ظرفيتهاي خاص سياسي خود به اين روز گوشه چشمي دارند.
انجمن هاي اسلامي دانشجويان، جامعه اسلامي دانشجويان و بسيجي دانشجويي هر يك بر اساس فعاليت و ايدئولوژيهاي خاص خود، گاه با استقلال فكري و انديشه، گاه با هدف تأثيرگذاري بر تحولات دانشجويي و دانشجويان ديگر، گاه با متحجر خواندن يكديگر و گاه پشت تريبونهاي بزرگداشت با متهم كردن و انگ روشنفكري به يكديگر اين روز را پاس داشتند. اگرچه تجمعات دانشجويي براي هر بزرگداشتي يا مناسبتي يك جنبش دانشجويي خوانده مي شود و اگرچه هر جناحي به همراه شاخه دانشجويي خود و انحصارات مطبوعاتي و خبري شان دست به كار توليد روايتي از يك جنبش دانشجويي مي شوند و اگرچه دوربينها و قلم هاي رسانه ها بر مشت ها و كف زدنهاي دانشجويان متمركز مي شوند كه يكصدا عليه استبداد شعار سر مي دهند، اما بسياري از كارشناسان و دانشگاهيان اظهار مي دارند كه اين وقايع فقط حكايت از لايه بيروني جنبش هاي دانشجويي دارد و سرپوشي است بر لايه دروني اين پديده، يعني بي تفاوتي بخش اعظمي از دانشجويان نسبت به مسايل پيراموني خود.
اين بي تفاوتي تا آنجا پيش مي رود كه يك دانشجو در روزمرگي تام و بي تفاوتي از كنار بزرگداشت روز خود مي گذرد و مسئولان دانشگاهها نيز صبح خود را با دلواپسي از سر آمدن چنين روزهايي و متعاقباً حوادث غيرقابل پيش بيني شب مي كنند. اما در اين ميان ريشه يابي يأس و سرخوردگي دانشجويان و بي تفاوتي كه در ميان آنان حضوري غالب دارد قابل بررسي است.
ميترا سماواتي، دانشجوي رياضي كاربردي در اين باره مي گويد: روزمرگي را مي توان كنش متقابلي به شرايط حاكم بر جامعه دانست. دانشجويان ورودي و خروجي هاي سالهاي گذشته چه قبل و چه بعد از انقلاب دوره هاي متفاوت و خاص زمان خود را پشت سر گذارده اند كه تأثيرات و تبعات آن در بلند و كوتاه مدت قابل بررسي است. وي مي افزايد: دانشجو از زمان دوره محمد شاه قاجار نقطه عطف تحولات سياسي و اجتماعي و تأثيرگذار جامعه ما بوده است چرا كه از زماني كه حسين قلي آقا يكي از
۵ دانشجوي اعزامي پاريس در زمان محمد شاه را دستگير و به زندان انداخت دانشجو مظهر مقابله با خودرأيي ها و استبداد شناخته شد. نه تنها در كشور ما كه در بسياري از كشورها اين امر اجتناب ناپذير است. اين دانشجو با بيان اينكه بي هدفي در قشر دانشجو به معناي نبود دورانديشي در انديشه فرداست، اظهار مي دارد: در حال حاضربه علت استفاده ابزاري جناحهاي سياسي ازدانشجو اين شرايط بر دانشجو تحميل شده است و دانشجوبه اين نتيجه رسيده است كه به دور از هر هيجاني و با احتياط و بدون دردسر فقط مشغول به درس خود باشد و وقتي كم كم به اين مسأله عادت كرد نسبت به بزرگداشت روز خود نيز بي تفاوت مي ماند. بزرگداشت روز دانشجو كه شايد بخشي از دانشجويان حتي ندانند منشأ نا م گيري اين روز چه بوده است.
حامد نظري، دانشجوي حقوق نيز با اشاره به فعاليت چهار گروه در دانشگاه مي افزايد: اگر تمامي اعضاي اين چهارگروه را در نظر بگيريم، مي توانيم نتيجه بگيريم كه فقط ۵ تا ۱۰ درصد از دانشجويان جزو اعضاي فعال جنبش هاي دانشجويي هستند. چيزي نزديك به نيمي از آنان مقلد هستند. مقلدان جناح هاي خارج از دانشگاه. وي اضافه مي كند: بخشي از دانشجويان هم فقط درس مي خوانند و قشر بزرگي از آنان هم جزو دانشجويان بي تفاوت محسوب مي شوند. اگرچه در بسياري از مناسبت ها دانشجويان حضور دارند و از اين تجمعات به عنوان جنبش هاي دانشجويي نام برده مي شود اما با بررسي ريشه اي تري مي توانيم دريابيم كه نام اين جنبش ها را نمي توانيم به معناي واقعي جنبش بگذاريم. اين دانشجوي حقوق در پاسخ به اين سوال كه آيا ريشه نام گيري روز ۱۶ آذر به نام دانشجو را مي داند يا نه اظهار مي دارد: شايد اگر به طور اتفاقي در كتابي اين مسأله را مطالعه نمي كردم من جزو كساني بودم كه با اظهار ندامت، پاسخ مي دادم كه ريشه نام گيري اين روز را نمي دانم.
دانشجويان آ زاد موجه ترند
تعداد كل دانشجويان دانشگاههاي دولتي و آزاد اسلامي در سال تحصيلي ۸۰-۷۹ به ميزان يك ميليون و ۵۶۹ هزار و ۷۷۶ نفر گزارش شده است كه از اين تعداد ۷۳۳ هزار و ۵۲۷ دانشجو در دانشگاههاي دولتي و ۸۳۶ هزار و ۲۴۹ دانشجوي ديگر در دانشگاه آزاد اسلامي مشغول به تحصيل بوده اند. با محاسبات در نظر گرفته شده نسبت غيردولتي به كل درصد رقمي به ميزان ۳/۵۲ درصد دانشجويان دانشگاه آزاد نسبت به دولتي را نشان مي دهد. اين افزايش درصد دانشجو در دانشگاه آزاد در سال تحصيلي ۸۱-۸۰ با احتساب تعداد كل دانشجويان رقمي به ميزان ۹/۵۳ درصد را نشان مي دهد. اين تعداد دانشجوي دانشگاه آزاد در حالي مشغول به تحصيل هستند كه كنش سياسي قابل توجهي را از خود بروز نمي دادند تا جايي كه لفظ و واژه جنبش هاي دانشجويي فقط براي دانشجويان دانشگاهها مطرح و دولتي به كار برده مي شد .
ساناز توكلي، دانشجوي رشته معماري دانشگاه آزاد اسلامي نيز با اظهار بي اطلاعي از تاريخچه روز دانشجو و دلايل نامگذاري آن، اظهار مي دارد: دانشجويان دانشگاه آزاد احساس مي كنند كه به دليل پرداخت هزينه آموزش، كاري به جز تحصيل در اين دانشگاه ندارند! وي مي افزايد: در اكثر تجمعات يا جنبش هاي دانشجويي شما ردي از دانشجويان دانشگاه آزاد نمي توانيد پيدا كنيد، كه به دليل بي ريشه بودن در سنت دانشگاهي، سنت سياسي دانشجويي و سابقه اي از اين حيث، پشت سر ندارد. اين دانشجوي دانشگاه آزاد با تأكيد بر اينكه شايد يكي از دلايل انفصال و غير همبستگي دانشجويان دانشگاه آزاد، نداشتن اوقات فراغت همانند دانشجويان دولتي باشد، مي گويد: كار اصلي اكثر دانشجويان دانشگاه آزاد درس خواندن نيست و درگير مشاغل ذهني ديگري نيز هستند، ضمن آن كه واقعاً بسترهاي لازم و شرايط فعاليت آزادانه سياسي در اين دانشگاه دشوار تر و محدودتر است. بنابراين كمتر به نقش خود و به نام خود، حتي در بزرگداشت روز دانشجو اهميت مي دهند و شايد در اكثر مواقع توسط پلاكاردها و تراكت هاي نه چندان با آب و روغن، توسط بسيج و انجمن اسلامي دانشگاه ها كه به ديوار نصب مي شود  آگاه شوند كه امروز روز آنان است.
سينا.ق.پ دانشجوي مقطع كارشناسي ارشد رشته علوم ارتباطات اجتماعي دانشگاه آزاد در اين مورد مي گويد: خوب شايد فقط بدانم كه واقعه ۱۶ آذر سال ۳۲ نتيجه توطئه دولت وقت براي سركوب بدون بهانه جنبش دانشجويي بود كه نيكسون، رئيس جمهوري وقت آمريكا بدون دغدغه به تهران سفر كند. اما اين اطلاعات را هيچ كس در دانشگاه به من نداد،  بلكه براساس علاقه شخصي و كنجكاوي در اين مورد مطالعه كردم و با توجه به اينكه دانشجو هستم، مي توانم مدعي باشم كه شايد ۸۰ تا ۹۰ درصد از دانشجويان هم دانشگاه آزاد و هم دولتي،  ندانند كه روز دانشجو چه روزي است.و مي گويد: چه بسا بسياري از دوستان و اطرافيان ما بر اين تصورند كه روز دانشجو پس از انقلاب نام  گرفته است. در حالي كه روز
۱۶ آذر سال ۳۲ اتفاق افتاده است كه منجر به شهيد شدن سه دانشجوي دانشكده فني دانشگاه تهران شده است. اين دانشجو اضافه مي كند كه البته اين عدم آگاهي در ميان تمامي دانشجويان چه دولتي و چه غير دولتي فراگير است، اما در دانشگاه آزاد پررنگ تر است. چه بسا كه دانشجويان دانشگاه آزاد عمدتاً به طبقاتي تعلق دارند كه با انقلاب و تبعات سياسي آن درگيري چنداني ندارند. همين طور نبايد نبود سنت هاي مبارزاتي را به دليل نوپا بودن دانشگاه آزاد و همينطور سخت گيري هاي شديد مسئولان دانشگاه آزاد در اين امر بي تأثير دانست. وي تصريح مي كند: و اين بي تفاوتي در حال حاضر به جايي رسيده است كه دانشجو نمي داند چرا اين روز به نام او در تاريخ رقم زده شده است و اصلاً اهميتي هم نمي دهد. اين مسئله شايد در كوتاه مدت كم دردسر جلوه دهد و اما در دراز مدت از چنين فرد منفعلي در جامعه چه انتظاري مي توان داشت.
اين يأس است يا عقل گرايي
جنبش هاي دانشجويي فراز و نشيب هاي بسياري به خود ديده است. در سالهاي اخير با ازدست رفتن نيروهاي تأثيرگذار، جنبش هاي دانشجويي دوران ركود را طي مي كند . اما احياي مجدد آن اقدامي فراتر از منافع و مصالح جناح هاي مختلف را مي طلبد.برخي صاحبنظران بر اين عقيده پافشاري مي كنند كه از اواخر سال ۷۸ تا كنون به همان اندازه كه از ميزان التهاب جامعه كاسته مي شد به ميزان عقل گرايي افزوده شده است و جامعه در مسير آرام تري گام برمي دارد كه اين مسئله به گمان برخي نشانه يأس و بي تفاوتي و به زعم عده اي ديگر نشانه عقل گرايي و خردورزي است. اما اينكه بتوان اين تئوري را در مورد دانشجويان نيز بكار گرفت كمي قابل ترديد است. چرا كه دانشجويان خود اظهار مي دارند كه اين يأس و غير پويايي متأثر از تأثيرگروه هاي سياسي بيروني بر گروه ها و جنبش هاي دروني دانشجويي است.
رهبري و رئيس جمهور همواره بر دو خصلت دانشجويان يعني آرمانخواهي و ناوابستگي به مراكز قدرت به عنوان ويژگي هاي مثبتي كه حركت هاي پرشور دانشجويي را شكل مي دهد نام برده اند و به نظر مي رسد اگر رهبري اين حركت ها همچون دهه هاي قبل از انقلاب و نخستين دهه پس از انقلاب در دست چهره هاي دلسوز و آرمانخواه و معنويت گرا باشد باز هم دانشجويان مي توانند مانند اسلاف خود و شهيدان اين روز پرچمدار حماسه هاي ستيز با سلطه بيگانه و خودكامگان باشند.
نگار اصلاني دانشجوي رشته آمار، با طرح يك سئوال در اين باره مي گويد: چند درصد از دانشجويان به طور مستقل فعاليت سياسي مي كنند؟ نمي دانيم. اما اين را مي دانيم كه به دليل نبود استراتژي مشخص و روشن در تفكرات دانشجويي همين تعداد فعال سياسي ممكن است ابزار دست گروه هاي بيروني قرار گيرند. وي مي افزايد: ما به جز تعداد اندك فعالان سياسي،  آگاه سياسي نيز نداريم. بطور مثال همين سئوال كه آيا من دانشجو مي دانم ۱۶ آذر چه روزي است و چرا به اين نام،  اسم گذاري شده است،  قابل پيش بيني است كه در سطوح پايين تر به جز تعداد انگشت شماري از دانشجويان توان پاسخ گويي به اين سئوال را نداشته باشند! اين دانشجوي مقطع كارشناسي مي گويد: هيچ يك از تجمعات و ميتينگ ها يا انجمن ها و مجمع هاي دانشجويي نيز اصراري بر آگاهي دهي دانشجويان و جلب آنان به دانستن حداقل در مورد خودشان را ندارند چرا كه افرادي خاص با گرايشات خاص فقط با اهداف محدودي در دانشگاه ها فعاليت مي كنند. اكثر اين تشكل ها به دليل اينكه پشتوانه فكري ندارند، بخش عمده اي از فعاليت هاي خود را صرف حفظ و اداره وضع موجود خود مي كنند. احساس تحول در دانشجوي ما كم است،  همچنين پويايي. وي با تأكيد بر اينكه بخشي از بي تفاوتي دانشجويان به مسائل پيرامون خود و حتي بزرگداشت روز خود، برمي گردد به روزمرگي دانشجويان، افزود: ممكن است دانشجو در حوزه سياسي بسيار فعال باشد،  داراي روابط اجتماعي مناسب و به درس هاي خود نيز به خوبي برسد اما دچار روزمرگي باشد. اين دانشجو تصريح مي كند: دانشجو در درون خود نوعي پويايي دارد كه اگر روزي اين پويندگي از او سلب شود دچار نوعي روزمرگي مي شود. پس ناپويايي و بي انگيزگي و بي اهميت بودن نسبت به بزرگداشت روز خود مي تواند روزمرگي محسوب شود. بدين معنا كه به جاي اينكه دانشجو در جامعه تأثيرگذار باشد تأثرپذير شود.

دكتر جاسبي:
ميزان فعاليت  سياسي دانشجويان دانشگاه آزاد بيشتر از دانشگاههاي دولتي است
000202.jpg
رئيس دانشگاه آزاد اسلامي، ميزان فعاليت سياسي دانشجويان اين دانشگاه را بيشتر از دانشگاههاي دولتي دانست.
دكتر جاسبي رئيس دانشگاه آزاد اسلامي، در گفت وگويي اختصاصي با «همشهري دانشجو» در پاسخ به سئوال درخصوص علل عدم مشاركت فعال دانشجويان اين دانشگاه در فعاليت هاي سياسي، اظهار داشت: اينها شايعاتي است كه مخالفين اين دانشگاه طرح مي كنند. حال آنكه در حال حاضر بيش از ۱۲۰ تشكل فعال دانشجويي و سه اتحاديه در دانشگاه آزاد اسلامي ايجاد شده است و به اعتقاد من ميزان فعاليت سياست دانشجويان اين دانشگاه به مراتب بيشتر از دانشگاههاي دولتي است. منتهي آنچه ما تاكيد داريم اين است كه تمامي اين فعاليت ها بايد قانونمند باشد.وي با تاكيد بر اينكه مديريت دانشگاه آزاد اسلامي از جنبش دانشجويي حمايت كرده و از فعاليت سياسي دانشجويان استقبال مي كند، گفت: همه ساله همزمان با ۱۶ آذر در واحدهاي مختلف اين دانشگاه مراسمي به همت مديريت واحد يا دانشجويان و تشكل هاي دانشجويي برپا مي شود طي آن ياد و خاطره سه شهيد ۱۶ آذر سال ۱۳۳۲ گرامي داشته مي شود و پيرامون جنبش دانشجويي، مسايل و مشكلات دانشجويي و راهكارهاي رفع آنها تبادل نظر به عمل مي آيد.
دكتر جاسبي همچنين افزود: آنچه در شرايط كنوني بايد مورد توجه جدي قرار گيرد، حضور نيروهاي آمريكايي در منطقه جنوب و شرق كشور ما و حوادث چند ماه گذشته در افغانستان و عراق است كه ايجاب مي كند دانشجويان عزيز بيش از هر زمان ديگري وحدت و يكپارچگي خود را حفظ كنند.
وي افزود: دانشجويان ما در طول دوران بعد از انقلاب اسلامي ضمن هوشياري نشان داده اند كه با تمام وجود به انقلاب علاقه مند بوده و از دستاوردهاي بزرگ آن حراست مي كنند و اميد است امسال در آستانه انتخابات مجلس هفتم، جنبش دانشجويي با شركت يكپارچه خود در انتخابات مجلس يك بار ديگر حماسه بزرگ حضور را به نمايش بگذارد.رئيس دانشگاه آزاد اسلامي همچنين تصريح كرد:
ما ضمن ارج نهادن به روز ۱۶ آذر از همه تشكل هاي دانشجويي و اساتيد دانشگاه مي خواهيم تا با وحدت و حضور يكپارچه خود در صحنه هاي مختلف اجتماعي براي بزرگداشت اين روز تلاش كنند.
دكتر جاسبي در پاسخ به اين سئوال كه راهكارها و برنامه هاي عملي اين دانشگاه براي حمايت و توسعه فعاليت هاي سياسي دانشجويان كدامند اظهار داشت: يكي از سياست هاي ما توسعه تشكل هاي دانشجويي است.
در حال حاضر، براي اين منظور در حال فعال سازي هر چه بيشتر هيات هاي نظارت سه نفره هستيم و تلاش مي كنيم تا با افزايش تعداد نمايندگان رئيس دانشگاه در هيات هاي نظارت مناطق و استانها امكان برگزاري مرتب جلسات اين هيات را براي صدور مجوز تشكل ها فراهم كنيم و در مجموع با حمايت مالي و واگذاري امكاناتي چون جا و مكان تشكيل تشكل هاي دانشجويي به آنها از اين نهادها حمايت كنيم.

پوران شريعت رضوي :
بخش هايي از تاريخ در حال فراموشي است
«... شريعتي، اولين بار با نام خانوادگي من،  پس از شهادت سه دانشجو در كريدور دانشكده فني دانشگاه تهران، آشنا مي شود...»
000204.jpg
۱۶ آذر ۱۳۳۲ براي پوران شريعت رضوي مملو از خاطرات است، براي او كه سالهاست سكوت را به حرف زدن ترجيح داده، يادآوري آن روزگاران خالي از اندوه نيست، بويژه اين كه از نگاه وي در حال حاضر دانشجويان ما اطلاع دقيقي از روز ۱۶ آذر سال ۱۳۳۲ در دست ندارند.
آنچه در پي مي آيد حاصل گفت وگويي است كه به مناسبت روز دانشجو با پوران شريعت رضوي، خواهر شهيد مهدي شريعت رضوي و همسر معلم شهيد دكتر شريعتي توسط خبرگزاري دانشجويان ايران در آستانه پنجاهمين سالگرد شهادت برادرش انجام شده است:
«زمزمه هاي سفر نيكسون به ايران باعث شده بود كه حكومت براي ايجاد خفقان در جامعه و از همه مهمتر در دانشگاه كه آن روز بستر تشنج بود، دانشگاه را از سه چهار روز قبل به نيروي نظامي مجهز كند. تا اين كه روز دوشنبه ۱۶ آذر ۱۳۳۲ زنگ تفريح، كه عده اي از سربازان در ابتدا به يكي از كلاس ها وارد شدند وبه بهانه اينكه چند دانشجوبه آنها خنديده اند، تقاضا كردند كه آنها را به بيرون از كلاس بفرستند كه امتناع استاد مربوطه باعث شد آنها در دفتر رئيس دانشگاه حضور يابند و از او بخواهند كه اين ۳ تن را تحويل دهد.
اما رئيس دانشكده نيز از تحويل سه دانشجو خودداري كرد و معاون نيز بي هنگام زنگ را به صدا در مي آورد. در اين هنگام دانشجويان از كلاسها خارج شده و شروع به شعار دادن مي كنند و بعد هم تير و خون و ...
در اين ميان آذر(مهدي) شريعت رضوي، احمد قندچي و بزرگ نيا در كريدور كوچك دانشكده مورد اصابت گلوله قرار مي گيرند و درست زير يكي از همين ستونهاي فعلي دانشكده برادرم شهيد مي شود.»
دكتر پوران شريعت رضوي در ادامه مي افزايد: «پدر و مادرم در آن زمان در مشهد بودند، برادر ديگرم به جست وجوي آذر مجدداً  به دانشگاه برمي گردد و پس از جست وجو تا ساعت ۱۰ شب، به او خبر مي دهند كه آذر به همراه دو دانشجوي ديگر به شهادت رسيده است. از طريق سرهنگ فرجاد كه يكي از اقوام خانوادگيمان بود و نيز از سوي پدر «بزرگ نيا» كه ارتشي بود، متوجه شديم كه اجساد اين سه شهيد به قبرستاني در جاده خاوران منتقل شده است. سپس با وساطت اين دو، اجساد تحويل داده شدند. در اين فاصله دانشگاه تهران آرام و كلاسها تعطيل مي شود تا اين كه... به مناسبت بزرگداشت چهلمين روز شهادت اين سه دانشجو از طرف حكومت اجازه داده شد كه اين سه خانواده مراسمي در محل دفن آنان (امامزاده عبدالله شهرري) برگزار كنند به شرط اين كه آرامش برقرار باشد. ضمناً  هر خانواده مي تواند تا ۵۰۰ نفر ميهمان داشته باشد.
همچنين شاه براي اين كه بر روي اين مسأله سرپوش بگذارد، اعلام كرد كه خانواده اين سه دانشجو اگر بخواهند مي توانند براي زيارت به كربلا بروند؛ كه پدر و مادر من به درخواست حكومت جواب منفي دادند و با فرستادن نامه پرگلايه اي اين درخواست را قبول نكردند.»
وي در ادامه خاطر نشان مي كند: «تا مدتي مصاحبه هاي راديويي و مباحثي پيرامون اين موضوع در مجلات و مطبوعات به چاپ مي رسيد؛ در سالهاي اول سه خانواده در مزار اين سه دانشجو همديگر را ملاقات مي كردند و گويا خانواده شهيد بزرگ نيا به خارج رفتند و اكنون ما از خانواده قندچي هم خبري نداريم. بعد از سالهاي اول انقلاب، عملاً  تنها عده معدودي از دانشجويان متعهد بر سر مزار اين سه شهيد حضور به هم مي رسانند و مراسم مختصري برگزار مي شود، در مطبوعات نيز فقط ستون مختصري به اين واقعه اختصاص مي يابد؛ در واقع آنها سربازان گمنامي هستند كه سالي يك بار ياد كوچكي از آنها مي شود.
حال اين سؤال پيش مي آيد كه چرا نبايد در حال حاضر دانشجويان ما اطلاع دقيقي از روز ۱۶ آذر سال ۱۳۳۲ داشته باشند؟!
شريعت رضوي مي افزايد: «در سالهاي اخير در سالگرد ۱۶ آذر زماني كه بر سر مزار اين شهدا مي رويم، ساعاتي را انتخاب مي كنيم كه با جوانان مواجه نشويم و مشكلي براي آنان به وجود نياوريم، توصيه ما به جوانان اين است كه به دور از شائبه هاي موجود در حالي كه بخشهايي از تاريخ در حال فراموشي است به تاريخ خود بنگرند و به خاطر بسپارند.» وي در پايان خاطر نشان مي كند:«مهدي (آذر) در خانواده اي مذهبي به دنيا آمد كه دفاع از مرز و بوم انگيزه اش بود، او نه ساله بود كه برادر بزرگش علي اصغر شريعت رضوي (طوفان) در سال ۱۳۲۰ در حال دفاع از وطن شهيد شد. آذر هم پس از كودتاي ۲۸ مرداد قبل از شهادت به خاطرات مبارزات سياسي عليه حكومت شاه مدتي در زندان باغ شاه زنداني شد، او يك جوان مبارز ملي بود.»

نگاه
دست نوشته دكتر علي شريعتي به مناسبت ۱۶ آذرآنها شهيدند
متن دست نوشته معلم شهيد دكتر علي شريعتي به مناسبت بزرگداشت ۱۶ آذر سال ۱۳۳۲ و شهادت سه تن از دانشجويان دانشكده فني دانشگاه تهران:
«اگر اجباري كه به زنده ماندن دارم نبود، خود را در برابر دانشگاه آتش مي زدم، همان جايي كه بيست و دو سال پيش «آذر»مان، در آتش بيداد سوخت، او را در پيش پاي «نيكسون» قرباني كردند!
اين سه يار دبستاني كه هنوز مدرسه را ترك نگفته اند، هنوز از تحصيلشان فراغت نيافته اند، نخواستند- همچون ديگران- كوپن ناني بگيرند و از پشت ميز دانشگاه، به پشت پاچال بازار بروند و سر در آخور خويش فرو برند. از آن سال، چندين دوره آمدند و كارشان را تمام كردند و رفتند، اما اين سه تن ماندند تا هر كه را مي آيد، بياموزند، هر كه را مي رود، سفارش كنند. آنها هرگز نمي روند، هميشه خواهند ماند، آنها «شهيد»ند.
اين «سه قطره خون» كه بر چهره دانشگاه ما، همچنان تازه و گرم است. كاشكي مي توانستم اين سه آذر اهورايي را با تن خاكستر شده ام بپوشانم، تا در اين سموم كه مي وزد نفسرند!اما نه، بايد زنده بمانم و اين سه آتش را در سينه نگاه دارم.
گزارش پزشكي قانوني درباره نحوه شهادت دانشجويان دانشكده فني تهران
پزشكي قانوني، گزارش خود از معاينه  پيكرهاي بزرگ نيا، شريعت رضوي و قندچي را در تاريخ ۱۷ آذر ۱۳۳۲ منتشر كرد.در اين گزارش آمده است: «علت فوت سه نفر از دانشجويان دانشگاه از طرف اداره  پزشكي قانوني چنين تشخيص داده شده است:
۱-مصطفي بزرگ نيا دانشجوي دانشكده فني بر اثر يك گلوله كه از طرف راست سينه وارد و از زير بغل چپ او خارج شده فوت كرده است. بر اثر اين گلوله استخوان بازوي وي به كلي خرد شده و خونريزي زياد باعث مرگ وي شده است. بر پشت شانه راست مقتول نيز اثر زخم سرنيزه ديده مي شود كه تا ۱۵ سانتيمتر زير پوست فرو رفته بود.
۲-شريعت رضوي دانشجوي مقتول ديگر فقط به علت زخم سرنيزه فوت كرده است.
سرنيزه استخوان ران راست وي را به كلي خرد كرده و شريانها را پاره كرده و در نتيجه  خونريزي زياد مجروح درگذشته است. يك گلوله نيز به دست راست وي اصابت كرده كه جلدي بوده و نمي توانسته باعث مرگ باشد.
۳-مقتول ديگر احمد قندچي نام دارد و به علت اصابت گلوله اي كه وارد شكم وي شده و احشاء داخلي را پاره كرده درگذشته است.

دانشجو-۴
دانشجو-۲
دانشجو-۳
|  دانشجو-۲  |  دانشجو-۳  |  دانشجو-۴  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |